کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱
شق الصدر اشاره به معجزه ای درباره پیامبر دارد که در آن …
شرح داستان
جمعی از اهل حدیث از حلیمه سعدیه نقل کردهاند پس از آنکه محمد را برای شیر دادن به میان قبیله خود بردم هنوز چند ماهی از این ماجرا نگذشته بود که محمد با فرزندان دیگربرای بازی به پشت چادرها رفتند، ناگهان برادر رضاعی او سراسیمه و شتابان به نزد ما آمده گفت برادر قریشی ما را دریابید که دو مرد سفیدپوش او را گرفته خواباندند، سینه او را بیرون آوردند. حلیمه گوید: من و شوهرم به جانب او روان شدیم، بچه را با رنگی پریده، مضطرب و و حشت زده در نقطه ای از بیابان مشاهده کردیم، بیاختیار در آغوشش کشیده، بدو گفتیم: پسرجان چه اتفاقی برایت افتاده، او گفت: دو مرد سفید پوش پیش من آمدند و مرا خوابانده سینه ام را شکافتند، قلب مرا درآوردند و غده ای سیاه از آن بیرون کشیدند و آن را در طشت طلایی شستشو دادند و دوباره در جایش قرار دادند. (سیره ابن هشام، ۱، ص۱۷۴ و ص۱۷۵؛ تاریخ طبری، ج۲، ۱۵۸ تا ص۱۶۲؛ تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۱۰، صحیح مسلم، کتاب الایمان، ح۲۳۶).[۱][۲][۳][۴]
معرفی و نقد
ماجرای شق صدر در اغلب کتب سیره، تاریخ، حدیث و تفسیر به صورتهای مختلف آمده است.[۵][۶] از مجموع احادیث یادشده و غیر یادشده، بر میآید که ماجرا، در سنین مختلف رخ داده است. بر اساس برخی روایات، در دوران خردسالی، هنگامی که او در میان قبیله بنی سعد بوده، اتفاق افتاده است؛ و بر پایه برخی دیگر در سن و سال نزدیک به چهل سالگی، قبل از بعثت یا در مقدمه معراج، واقع شده است، که به صراحت تمام، تعدد واقعه را اثبات میکنند.[۷]
ناقلان این داستان میگویند این عمل در مدت عمر پیامبر پنج مرتبه تکرار شده است.[۸]
از مجموع روایات داستان شق صدر، برمی آید که هدف عمده آنها، بیان پاکی، قداست و عصمت رسول اکرم میباشد.[۹]
عالمان اهل سنت این داستان را پذیرفته و آن را از کمالات پیامبر برشمرده اند. اکثریت عالمان شیعی این داستان را جعلی و از اسرائیلیات میدانند. ص۱۱۵.[۱۰] عده ای نیز وقوع این حادثه را از قبیل تمثیل و تمثل دانسته ودر صدد توجیه عقلانی آن بودهاند؛ مانند علامه طباطبایی. ص۱۱۶.[۱۱] بعضی از دانشمندان شیعی نیز این داستان را پذیرفتهاند. مانند علامه مجلسی. ص۱۱۶.[۱۲] منشأ این حادثه را در کتابهای روایی و تاریخی غیر امامیه میتوان یافت و علمای اهل سنت را از نظریه پردازان این داستان میتوان ذکر کرد. ص۱۱۸.[۱۳]
نقد
ضعف سند روایات. از راویان این حدیث کسانی هستند که ثقه نیستند. همچنین گفته شده متن این روایت نیز ضعیف است؛ و بین مفاد این روایات تعارض وجود دارد. ص۱۲۰.[۱۴] سید جعفر مرتضی عاملی، مؤلف کتاب الصحیح من سیرة النبی الاعظم، ماجرای شق الصدر را گزارشی اسطورهای و برگرفته از داستانهای جاهلیت دانسته است. عاملی، الصحیح من سیرة النبی الاعظم (ص)، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۷۱. عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم (ص)، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۶ق.
محدثان و گزارش کنندگان دست اول حادثه عبارتند از: ابوذر غفاری، ابوهریره، انس بن مالک، شدّاد بن اوس، عبدالله بن جعفر و مالک بن صعصعه انصاری. در میان اسناد حدیث شق صدر، به کسانی برمیخوریم که مجهولند و نام و نشانی روشن از ایشان در کتب تراجم و رجال و انساب، دیده نمیشود[۱۵]
بدون تردید قصه گویان و نقّالان، که برخی از گزارشگران حدیث شق صدر از آن گروهند، در پروراندن داستان، نقش عمده داشتهاند.[۱۶]
نقالان در پرداختن داستان شکافتن سینه، شاید تحت تأثیر داستانها و افسانههای باستانی و حتی جاهلی قرار گرفته و گاهی نیز مجاز بودن نقل به معنی در گزارش حدیثهای نبوی به آنان میدان میداد که روایتهای خود را با بهرهگیری از آن نوع افسانه ها، شگفت تر و پر احساستر کنند.[۱۷]
اختلال محتوای شق صدر، حتی اگر به تعدد واقعه قائل شویم، باز قابل اغماض و چشم پوشی نیست، زیرا احادیث مربوط به حادثه، به عنوان مثال شق نخستین نیز بسیار آشفته است. گاه یک مرد و گاه دو مرد و گاه سه مرد و گاه گروهی، آن عمل شکافتن را انجام دادهاند و با ملاحظه اینکه صحبت از طشت طلایی، زمردین، ابریق نقره و امثال آن است، با اطمینان میتوان گفت که خیال پردازیهای نقالان و قصه سازان در پروراندن قصه مزبور بهطور کامل دخالت داشته است؛ و چنانکه در قبل هم آوردیم، مشخص نیست که آیا این حادثه در عالم عیان و به صورت یک عمل فیزیکی بوده یا بهطور کلی روحانی و در عالم خلسه و بین خواب و بیداری، و روایتهای هردو صراحت دارند و جمع میان آن دو ناممکن میباشد.[۱۸]
سومین مطلب در این باره، تفاوت و اختلاف فاحش متن احادیث است؛ هر چند که برخیها با عنوان کردن تعدد واقعه، خواستهاند اختلاف میان روایات شق صدر را توجیه کرده و بر طرف سازند، لیکن سخن در این است که همان روایات شکافته شدن سینه بار نخست، متنی ناهماهنگ و غیرقابل جمع دارند و این خود، نشانه دسّ و تحریف است، که تحقیق و بررسی را ضروری میسازد.[۱۹]
...
در بررسی احادیث شق صدر، قابل دقت میباشد، این است که آیا واقعه شکافته شدن سینه، چه یکی باشد یا متعدد، امری محسوس، مادی و بدنی بوده یا فقط روحی، مثالی، شهودی و تمثل برزخی بوده است. علامه طباطبایی به صراحت فرمودند که آن، از مقوله تمثل برزخی بوده است و جز آن را مردود دانستهاند.[۲۰] سید محمدحسین طباطبایی ـ قدس سره ـ در تفسیر سوره (الم نشرح لک صدرک), حدیث شق صدر را از ابی بن کعب و او از ابوهریره، به صورتی متفاوت با آنچه از دیگران نقل کردیم، به نقل از تفسیر درّالمنثور آورده است و سپس مینویسد: داستان با همه طول و تفصیلش اگر تمثل برزخی را مطرح کند، اشکال و ضرری ندارد. اما در این زمینه سخن را به درازا کشانده و حدیث را توجیه جسمانی و مادی کردهاند و وجوهی گفتهاند که ذکر آنها هیچ فایده ای را در برندارد، بعد از آنکه پوچی و بی پایگی همه آنها روشن میباشد.[۲۱]
تیتر
المیزان این قصه را در آیه اول سوره اسرا میگوید.
پانویس
- ↑ کربلایی پازوکی، علی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»، کلام اسلامی، شماره ۳۱، پاییز ۱۳۷۸ش، ص۱۱۳ تا ص۱۱۴.
- ↑ ابو جعفر محمدبن جریر طبری. تاریخ الطبری. (1408 ق). ج 1, ص 455.
- ↑ بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح البخاری، بیروت، دار طوق النجاة، ۱۴۲۲ق. ج۱، ص۷۸؛ ج۲، ص۱۵۶؛ ج۴، ص۱۳۵؛ ج۵، ص۵۲.
- ↑ ابنالحجاج، مسلم، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا. ج۱، ص۱۴۷.
- ↑ سید علوی سید ابراهیم، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، آیینه پژوهش، شماره ۱۰، ۱۳۷۰ش، ص۱۲.
- ↑ کریمی قهی، منصوره کریمی قهی، «شقّ صدرالنبی صلی الله علیه وسلم به روایت مورّخان، محدّثان و مفسّران»، مشکوة، شماره ۹۲ و ۹۳، پاییز و زمستان ۱۳۸۸ش، ص۱۵۴ و ص۱۵۵.
- ↑ سید علوی، «نقد آراء سیرهنویسان در داستان شق صدر»، ص۱۴.
- ↑ کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»، ص۱۱۴.
- ↑ سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۷.
- ↑ کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»،
- ↑ کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»،
- ↑ کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»،
- ↑ کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»،
- ↑ کربلایی پازوکی، «سرگذشت «شق صدر النبی» از پندار تا حقیقت»،
- ↑ سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۵.
- ↑ سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۸.
- ↑ سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۹.
- ↑ سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۹.
- ↑ سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۵.
- ↑ سید علوی، «نقد آراء سیره نویسان در داستان شق صدر»، ص۱۵.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی. المیزان. (تهران، آخوندی). ج 20, ص452; ج 13, ص 32.