کاربر:Mo.ali.rezapour/صفحه تمرین۱
سفرنامه ناصرخسرو
معرفی
از مهمترین منابع مطالعاتی تاریخ حج و حرمین شریفین، سفرنامه ناصرخسرو است. در عین حال کهنترین و ارزشمندترین سفرنامه به زبان فارسی به شمار میآید. ناصرخسرو بخش قابل توجهی از سفرنامه خود را به توصیف تفصیلی وضعیت اجتماعی و عمرانی اماکن مقدس حرمین، به ویژه شهر مکه و مسجدالحرام، در سده پنجم هجری اختصاص داده است. در نبودِ تواریخ محلی برای دو شهر مکه و مدینه در حدِ فاصل سدههای چهارم تا ششم، این سفرنامه منبعی دست اول برای مطالعه تاریخ حج و حرمین، به ویژه در سده پنجم هجری، به شمار میآید.[۱]
در میان همه سفرنامههای فارسی، سفرنامه ناصرخسرو از جایگاه ویژه و منحصربهفردی برخوردار است. صرف نظر از ارزشهای ادبی و زبانشناختی این اثر به عنوان یک متن کهن فارسی، از آن میتوان به عنوان منبع مهمی برای مطالعه تاریخ اجتماعی و فرهنگی سرزمینهایی که در مسیر سفر نویسنده قرار داشتهاند، استفاده کرد.[۲]
سفرنامه ناصرخسرو به جهت اینکه مشاهدات خود مؤلف را روایت میکند، از ارزش تاریخی زیادب برخوردار است. خلأ وجود تواریخ محلی دو شهر مکه و مدینه در حد فاصل سدههای چهارم تا هفتم هجری نیز ارزش مشاهدات ناصرخسرو و آگاهیهای وی درباره حرمین را دوچندان کرده است.[۳]
ناصرخسرو
ابومعین حمیدالدین ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی، حکیم، ادیب و شاعر فارسیزبان و اسماعیلیمذهب، در سال ۳۹۴قمری در قبادیان از توابع بلخ به دنیا آمد و در سال ۴۸۱قمری در «یمگان» از توابع بدخشان (امروزه در افغانستان) از دنیا رفت (تقوی، ۱۳۴۸، صفحه «و»).[۴] آثار متعددی به نظم و نثر به ناصرخسرو منسوب است. از میان آثار منثور وی میتوان بهسفرنامه زاد المسافرین (در عقاید اسماعیلیه)، وجهِ دین یا روی دین، خوانِ اخوان، شش فصل یا روشنایینامه منثور، گشایش و رهایش و جامع الحکمتین اشاره کرد. آثار منظوم وی نیز شامل دیوان اشعار و دو مثنوی سعادتنامه و روشنایینامه است (دبیرسیاقی، ۱۳۸۹، ص هفده).[۵]
سفرهای حج ناصرخسرو
ناصرخسرو سفر خود را در ۲۳ شعبان ۴۳۷قمری از مرو آغاز کرد (ناصرخسرو، ۱۳۸۹، ص3)[۶] ناصرخسرو در مجموع، چهار سفر حج داشته است که تواریخ هر چهار سفر را در سفرنامه خود آورده است.[۷] ناصرخسرو در چهارمین سفر حج خود، به مدت شش ماه (همو، ص۱۰۴)،[۸] از آغاز رجب تا ۲۰ ذیالحجه، مجاور حرم بود (همو، ص123).[۹]سپس عزم بازگشت به خراسان کرد و با گذر از شهرهایی در ۲۶ جمادیالثانی ۴۴۴قمری به بلخ رسید (همو، صص۱۷۴ـ140).[۱۰] این سفر در مجموع هفت سال به طول انجامید.[۱۱]
توصیف شهر مکه و مناطق حجاز
از مهمترین ارزشهای تاریخی سفرنامه ناصرخسرو، توصیف نسبتاً دقیق جغرافیای مکه و بافت شهری آن و نیز توصیف مختصرِ دیگر شهرهای مهم حجاز همچون مدینه، جده و طائف است.[۱۲] او مکه را شهری میان کوههایی نهچندان بلند توصیف کرده که بلندترین آنها، کوه ابوقبیس است. در سفرنامه وی آمده که گرداگرد مسجدالحرام را شهر و کوچهها و بازارهای آن فرا گرفته است. به گفته وی، بارو و دروازههای شهر هر کجا که رخنهای میان دو کوه وجود دارد، ساخته شده است. همچنین درختی در شهر، بهجز بر سر چاهی بر یکی از دروازههای مسجدالحرام، به چشم نمیخورد (همو، ص119).[۱۳] برخلاف توصیف مفصلی که ناصرخسرو از مکه کرده، توصیف وی از مدینه و اماکن دینی آن بسیار مختصر است. او مدینه را شهری کنار صحرا، با زمین نمناک و شورهزار و دارای آبِ روان اندک و نخلستان توصیف کرده (همو، صص۱۰۳ ـ 102).[۱۴]
شهر دیگری که ناصرخسرو به توصیف آن پرداخته، شهر جُده است که امروزه از مهمترین بنادر عربستان در ساحل دریای سرخ به شمار میآید. به گفته وی، جده شهری بزرگ بر لبِ دریا، با بارویی محکم و دارای دو دروازه، و درون شهر بازارهایی نیکو و مسجد جامع، و بیرون شهر نیز مسجدی منسوب به پیامبر وجود داشته است (همو، ص117).[۱۵] ناصرخسرو همچنین توصیف مختصری از شهر طائف (امروزه در نود کیلومتری شرق مکه) کرده و آن را ناحیهای بر سر کوه، و قصبه آن را شهرکی دارای حِصار محکم و بازاری کوچک و جامعی مختصر، با آبِ روان و درختان انار و انجیر فراوان، دانسته است. (همو، ص141).[۱۶]
توصیف معماری مسجدالحرام
ناصرخسرو در سفرنامه خود توصیف دقیق و نسبتاً مفصلی از مسجدالحرام و معماری آن، از جمله صحن، درها، طاقها و رواقهای آن، کرده است.[۱۷] بخش دیگری از توصیفهای ناصرخسرو از مسجدالحرام و معماری آن، مواردی است که در سایر منابع دیده نمیشود و میتوان آنها را آگاهیهای منحصر به فردی درباره وضعیت و معماری این مسجد در سده پنجم به شمار آورد؛ از آن جمله میتوان به توصیف وی از الواح چوبی و کتیبههای داخل خانه کعبه، که روی آنها نام خلفای فاطمی مصر وجود داشت، و نیز وضعیت جامه کعبه در زمان وی (ناصرخسرو، ۱۳۸۹ش، صص۱۳۳ ـ 132)[۱۸] و پوششی که دیوار گرداگرد مسجد را پوشانده بود و در آن صندوقهایی متعلق به شهرهای مختلف اسلامی وجود داشت (همو، ص۱۳۵)،[۱۹] اشاره کرد.
آگاهیهای نادر درباره اماکن مقدس
در سفرنامه ناصرخسرو، گاه آگاهیهای مهمی درباره برخی از اماکن مقدس مکه و پیرامون آن وجود دارد که در کمتر منبع دیگری به چشم میخورد؛ از آن جمله، اشاره وی به قدمگاه یا نشان جای پای رسول خدا در «بابالصفا» (از دروازههای مسجدالحرام) است که حاجیان به قصد تبرک، قدم یا صورت خود را جای پای پیامبر مینهادند (همو، ص128).[۲۰]
آگاهی ارزشمند دیگر، اشاره وی به «رخام حمرا» است که سنگ مرمرین سرخرنگی در کف خانه کعبه بوده و در اخبار منابع شیعه، محل نماز خواندن پیامبر و برخی از ائمه: دانسته شده است (کلینی، ۱۳۶۳، ج۴، صص۵۲۹–۵۲۸ و ۵۴۵؛[۲۱] مغربی، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص333).[۲۲][۲۳] آگاهی دیگر این سفرنامه درباره اماکن مقدس و متبرک، اشاره به وجود دو چاه آب در منطقه «جِعرانه» (در چهار فرسنگی شمال مکه)، یکی منسوب به پیامبر و دیگری منسوب به امام علی، است (ناصرخسرو، ۱۳۸۹ش، ص137).[۲۴]
وضعیت و آداب حجگزاری
سفرنامه ناصرخسرو آگاهیهای تاریخی ارزشمند و منحصر به فردی درباره تاریخ حجگزاری و موسم حج در سده پنجم هجری به دست میدهد؛ از جملة این آگاهیها، اشاره به سنت عمره جِعرانه است که همهساله در روز شانزده ذیقعده ـ بر مبنای این باور که پیامبر در همین تاریخ از این منطقه احرام بسته و عمره ادا کرده ـ انجام میشده است (ناصرخسرو، ۱۳۸۹ش، ص137)[۲۵] و چنانکه سفرنامهنویسان متأخر گزارش کردهاند، این سنت بعدها فراموش شده است (عیاشی، ۲۰۰۶م، ج۲، ص166).[۲۶]
از دیگر ارزشهای سفرنامه ناصرخسرو در مطالعه تاریخ حجگزاری، توصیف مفصل وی از مراسم گشودن درِ کعبه است. به گفته ناصرخسرو، کلیدداران و خادمان خانه کعبه، اعراب «بنیشیبه» بودند (همو، ص135)[۲۷] که از زمان رسول خدا، منصب کلیدداری کعبه به آنان واگذار شده بود. همچنین درِ کعبه در ماه رجب هر روز هنگام طلوع آفتاب، و در ماههای شعبان و رمضان و شوال، روزهای دوشنبه و پنجشنبه و جمعه گشوده میشده است و با فرارسیدن ماه ذیالقعده، دیگر در کعبه را باز نمیکردند (همو، صص۱۳۵ و 137).[۲۸]
مشکلات و سختیهای سفرهای حج
ناصرخسرو همچنین آگاهیهای ارزشمندی را درباره مشکلات حجگزاری ارائه داده و نمونههایی از بلایای طبیعی و انسانی که حاجیان در مسیر حج خود یا در موسم حج در مکه با آن روبهرو میشدند را گزارش داده است. او در توصیف خود درباره میقات جُحفه، که میقات مردم مغرب و شام و مصر بوده، اشاره کرده است که سیلی حاجیان زیادی را کشت. (ناصرخسرو، ۱۳۸۹ش، ص104)[۲۹] نیز اشاره کرده است که در سال سفر حج نخست وی (۴۳۸ق)، به علت کمبود طعام، از هیچ طرف کاروانهایی به حج نیامدند (همو، ص61).[۳۰] همچنین در سال سفر حج دوم وی (۴۳۹ق) نیز در مکه قحطی بود و در آن سال از هیچ جا حاجیان به حج نیامدند؛ و بسیاری از مردم از گرسنگی و تشنگی از حجاز به هر سمت رو به بیرون نهاده بودند. در نتیجه این قحطی، در این سال ۳۵ هزار نفر از حجاز به مصر آمدند (همو، ص104).[۳۱] ناصرخسرو سپس افزوده است که سال بعد نیز (۴۴۰ق) سلطان مصر اعلام کرد در حجاز قحطی است و رفتن حُجاج مصلحت نیست. ازاینرو در این سال نیز حاجیان به حج نرفتند (همو، ص105).[۳۲]
تاریخ سیاسی حجاز
از دیگر ارزشهای سفرنامه ناصرخسرو، آگاهیهایی است که درباره تاریخ سیاسی حرمین شریفین در زمان خود داده است؛ از جمله آنکه او از امیر دو شهر جده و مدینه در زمان حجگزاری خود، به نام «تاجالمعالی بن ابیالفتوح»، یاد کرده و وی را تابع و بنده امیر مکه دانسته است (همو، ص118).[۳۳] تاجالمعالی یاد شده در این سفرنامه، ابوعبدالله محمد، معروف به «شکر»، فرزند حسن بن جعفر حسنی (م. ۴۶۴ق) است که ظاهراً در زمان سفر ناصرخسرو، امارت مدینه جده را عهدهدار، و تابع امیر مکه بود؛ اما بعدها خود به امارت مکه رسید.[۳۴]
همچنین به گزارش ناصرخسرو، از سوی خلیفه فاطمی مصر «وظیفهای» برای امرای مکه و مدینه و متولیان مسجدالحرام تعیین شده بود که همهساله، در دو نوبت، به حجاز ارسال میشد. این وظیفه شامل جامه کعبه، جامه خُدّام و حاشیه و امرای مکه و مدینه و صِلَت امیر مکه و مشاهره او به مبلغ ماهانه سه هزار دینار و اسب و خلعت بود (ناصرخسرو، ۱۳۸۹ش، ص105).[۳۵]
ناصرخسرو آگاهیهایی نیز درباره تاریخ سیاسی سایر مناطق شبه جزیره عربستان ارائه کرده است. او در توصیف شهر «یمامه» در وسط بادیه عربستان، امیران آن را علویانی دارای شوکت و زیدیمذهب معرفی کرده که در اقامه نماز خود، دو عبارت «محمد و علی خیر البشر» و «حی علی خیر العمل» را میگفتند (همو، صص۱۴۷ ـ 146).[۳۶] این امیران علوی کسی نیستند جز خاندان «بنیاُخَیضَر» که برای مدت بیش از دو سده، از نیمه دوم سده سوم تا نیمه دوم سده پنجم، حاکمان سرزمین «نجد» در وسط شبه جزیره عربستان بودند.[۳۷]
او همچنین شرح نسبتاً مفصلی درباره «ابوسعید» حاکم شهر لَحسا (احسای امروزی در شرق عربستان) کرده و گفته است که مردم این شهر، خود را در مذهب به ابوسعید منسوب کرده بودند و یکی از جانشینان وی، به مکه لشکرکشی کرده و حجرالاسود را با خود به لحسا برده بود (همو، صص۱۵۱ـ147).[۳۸] بیتردید این شخص کسی نیست جز ابوسعید جنابی قرمطی (مقتول در ۳۰۱ یا ۳۰۲ق) و حاکم تجاوزکننده به مکه نیز فرزندش، ابوطاهر قرمطی (م. ۳۳۲ق) بوده است.[۳۹]
پانویس
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، خامهیار، احمد، میقات حج، شماره۱۲، ۱۳۹۹ش، ص۶۳.
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۵.
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۸.
- ↑ تقوی، سیدنصرالله، (1348ش)، [مقدمه تصحیح] دیوان اشعار ناصرخسرو، تهران: گلشن.
- ↑ دبیرسیاقی، محمد، [مقدمه تصحیح] سفرنامه ناصرخسرو، تهران: زوّار، چاپ دهم.
- ↑ ناصرخسرو، (1389ش)، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: زوّار، چاپ دهم.
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۷.
- ↑ ناصرخسرو، (1389ش)، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: زوّار، چاپ دهم.
- ↑ ناصرخسرو، (1389ش)، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: زوّار، چاپ دهم.
- ↑ ناصرخسرو، (1389ش)، سفرنامه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران: زوّار، چاپ دهم.
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۸.
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۶۸.
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۰.
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، (1363ش)، الکافی، تحقیق علیاکبر الغفاری، تهران: دارالکتب اسلامیه.
- ↑ مغربی، نعمان بن محمد، (1383ق)، دعائم الاسلام وذکر الحلال والحرام والقضایا والأحکام، تحقیق آصف بن علیاصغر فیضی، القاهرة: دارالمعارف.
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۲.
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ عیاشی، عبدالله بن محمد، (2006م)، الرحلة العیّاشیة، تحقیق: سعید الفاضلی و سلیمان القرشی، ابوظبی: دار السویدی، چاپ اول.
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۷.
- ↑ سفرنامه،
- ↑ سفرنامه،
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۸.
- ↑ سفرنامه،
- ↑ «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، ص۷۸.
منابع
- «اهمیت سفرنامه ناصرخسرو قبادیانی بلخی در مطالعه تاریخ حج و حرمین در سده پنجم»، خامهیار، احمد، میقات حج، شماره۱۲، ۱۳۹۹ش.