اقحوانه محصب

از ویکی حج

اُقْحُوانه مُحَصَّب نام مکانی است که تفرجگاه دائمی و شبانه اهل مکه بوده است. این مکان در جنوب مکه و در منطقه‌ای به نام لیط واقع شده است، که یکی از مشهورترین تفرجگاه‌های اهل مکه بوده که شب‌ها در آن‌جا به گفت‌وگو می‌پرداختد. به استحباب استراحت در این محل به هنگام کوچ کردن از منا و ورود به مکه در منابع فقهی اشاره شده است. از مکان‌هایی دیگر نیز در مکه و بیرون از آن با نام اقحوانه در منابع تاریخی ذکر شده است.

معنای واژه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اقحوانه محصب ترکیبی از دو واژه است. اُقْحُوانه به معنای گیاه بهاری سفید رنگ و خوشبویی است[۱] که در فارسی آن را بابونه می‌نامند[۲] و برای اشاره به لطافت، از آن استفاده می‌شود.[۳] مُحَصَّب نیز به معنای ریگزار است.[۴] این محل که گاه محصب مکه و گاه محصب منا خوانده می‌شود، به منا نزدیک‌تر است[۵] و در برخی منابع نیز با نام ابطح از آن یاد می‌شود.[۶]

موقعیت مکانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اقحوانه محصب در جنوب مکه و در منطقه‌ای به نام «لیط» قرار دارد.[۷] خالد بن ولید هنگام فتح مکه، از همین‌جا وارد آن شهر شد.[۸] این محل که بر اثر قرار گرفتن در گذرگاه سیل به ریگزار تبدیل شده،[۹] نزدیک منا و میان چاه میمون و چاه ابن هشام بوده[۱۰] و میان عقبه و قبرستان معلی قرار داشته است.[۱۱]

تفرجگاه اهل مکه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

این محل از مشهورترین تفرجگاه‌های اهل مکه بوده که پس از آغاز شب در آن جمع میشدند و به گفت‌وگو می‌پرداخته‌اند.[۱۲] به سبب استفاده مکیان از لباس‌های رنگانگ و معطر در این انجمن، این محل به گل بابونه تشبیه شده است.[۱۳] این تفرجگاه دائمی[۱۴] بر تپه‌ای قرار داشته و بر بستان‌ها و باغ‌هایی مشرف بوده است که در دره‌ای تا منا امتداد داشته‌اند.[۱۵] ازرقی خانه‌های بنی‌هاشم را در دامنه این تپه دانسته و گزارش کرده است که سیل منا از میان آن و وادی ثبیر می‌گذشته است.[۱۶] از این تپه کم ارتفاع (ثبیر) با نام «النخیل» نیز یاد شده است.[۱۷] از آن‌جا که برخی این مکان را با نام «دَکّه» یاد کرده‌اند،[۱۸] مشخص بودن محل برگزاری انجمن‌ها دور از انتظار نخواهد بود.

خاطره‌انگیز بودن این مکان برای اهل مکه را می‌توان در سروده‌های مکیان ساکن در دیگر شهرها مشاهده کرد.[۱۹] از نام‌آوران ساکن در این محل، حارث بن خالد مخزومی است.[۲۰] برخی منابع از آبگاهی در همین مکان با نام اقحوانه خبر داده‌اند.[۲۱]

استحباب استراحت در اقحوانه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع فقهی به استحباب استراحت در این محل به هنگام کوچ کردن از منا و ورود به مکه اشاره شده است.[۲۲] اقحوانه محصب بعدها به «دوار الشمس»[۲۳] و «الروضه»[۲۴] شهرت یافته است.

مکان‌های دیگر به نام اقحوانه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در منابع تاریخی، از مکان‌هایی دیگر نیز در مکه و بیرون از آن با نام اقحوانه یاد شده و آن را محلی نزدیک اسطوانه و زردیانه[۲۵] در جنوب مکه، منطقه‌ای در فاصله دو روز و نیمی دمشق،[۲۶] از توابع اردن[۲۷] یا فلسطین[۲۸] و محل شعله‌ور شدن نبردهای خونین میان جنگاوران مسلمان و مسیحی[۲۹] یا مدفن صحابه‌ای چون معاذ بن جبل[۳۰] دانسته‌اند. گمان می‌رود به دلیل تکرار شدن اوصافی چون قرار گرفتن این مکان در ساحل دریاچه طبریه در بیشتر این گزارش‌ها[۳۱] مقصود از مکان‌های اخیر، تنها یک منطقه باشد. البته در مناطقی دیگر چون بصره[۳۲] و سرزمین‌های بنی‌تمیم[۳۳] نیز از مکان‌هایی با عنوان اقحوانه یاد شده است. برخی نیز آن را آبگاهی برای قبیله بنی‌یربوع[۳۴] دانسته‌اند.

پانویس[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. العین، ج3، ص255، «قحو.
  2. المصباح، ص491، «اقحوان.
  3. بحار الانوار، ج52، ص12.
  4. مجمع البحرین، ج1، ص521، «حصب.
  5. الخلاف، ج6، ص196.
  6. مجمع البحرین، ج1، ص521.
  7. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص279.
  8. السیرة النبویه، ج2، ص407.
  9. تحریر الاحکام، ج2، ص14.
  10. معجم ما استعجم، ج1، ص179؛ معجم البلدان، ج1، ص234.
  11. السرائر، ج1، ص592؛ تحریر الاحکام، ج2، ص14؛ قاموس الحرمین، ص199.
  12. تاریخ مکه، ج1، ص45؛ منائح الکرم، ج2، ص49.
  13. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص279.
  14. تاریخ مکه، ج1، ص46.
  15. تاریخ مکه، ج1، ص46.
  16. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص279.
  17. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص279.
  18. تاریخ مکه، ج1، ص46.
  19. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص279.
  20. اخبار مکه، ازرقی، ج2، ص279؛ وفیات الاعیان، ج2، ص488.
  21. الجبال و الامکنة و المیاه، ج1، ص262؛ خزانة الادب، ج1، ص432.
  22. السرائر، ج1، ص592؛ تحریر الاحکام، ج2، ص14.
  23. تاریخ مکه، ج1، ص45، «پانوشت.
  24. تاریخ مکه، ج1، ص46، «پانوشت.
  25. اخبار مکه، فاکهی، ج4، ص164.
  26. معجم ما استعجم، ج1، ص178.
  27. فتوح البلدان، ص141؛ معجم البلدان، ج1، ص234.
  28. وفیات الاعیان، ج2، ص488.
  29. الکامل، ج10، ص496.
  30. فتوح البلدان، ص141.
  31. معجم البلدان، ج1، ص234؛ مراصد الاطلاع، ج1، ص103؛ شذرات الذهب، ج5، ص99.
  32. معجم البلدان، ج1، ص234؛ مراصد الاطلاع، ج1، ص103.
  33. مراصد الاطلاع، ج1، ص103.
  34. مراصد الاطلاع، ج1، ص103.

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محتوای این مقاله برگرفته شده از: دانشنامه حج و حرمین شریفین مدخل اقحوانه محصب.
  • اخبار مکه: الازرقی (م. 248ق.)، به کوشش رشدی الصالح، مکه، مکتبة الثقافه، 1415ق؛
  • اخبار مکه: الفاکهی (م. 279ق.)، به کوشش ابن دهیش، بیروت، دار خضر، 1414ق؛
  • بحار الانوار: المجلسی (م. 1110ق.)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1403ق؛
  • تاریخ مکه: احمد السباعی (م. 1404ق.)، السعودیه، قلم، 1419ق؛
  • تحریر الاحکام الشرعیه: العلامة الحلی (م. 726ق.)، به کوشش بهادری، قم، مؤسسة الامام الصادق (علیه‌السّلام)، 1420ق؛
  • الجبال و الامکنة و المیاه: الزمخشری (م. 538ق.)، به کوشش عبدالتواب، قاهره، دار الفضیله، 1319ق؛
  • خزانة الادب: عبدالقادر البغدادی (م. 1093ق.)، به کوشش طریفی و الیعقوبی، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1998م؛
  • الخلاف: الطوسی (م. 460ق.)، به کوشش خراسانی و دیگران، قم، نشر اسلامی، 1418ق؛
  • السرائر: ابن ادریس (م. 598ق.)، قم، نشر اسلامی، 1411ق؛
  • السیرة النبویه: ابن هشام (م. 213/218ق.)، به کوشش السقاء و دیگران، بیروت، دار المعرفه؛
  • شذرات الذهب: عبدالحی بن العماد (م. 1089ق.)، به کوشش الارنؤوط، بیروت، دار ابن کثیر، 1406ق؛
  • العین: خلیل (م. 175ق.)، به کوشش المخزومی و السامرائی، دار الهجره، 1409ق؛
  • فتوح البلدان: البلاذری (م. 279ق.)، بیروت، دار الهلال، 1988م؛
  • قاموس الحرمین: محمدرضا النعمتی، قم، مشعر، 1418ق؛
  • الکامل فی التاریخ: ابن اثیر (م. 630ق.)، بیروت، دار صادر، 1385ق؛
  • مجمع البحرین: الطریحی (م. 1085ق.)، به کوشش الحسینی، تهران، فرهنگ اسلامی، 1408ق؛
  • مراصد الاطلاع: صفی الدین عبدالمؤمن بغدادی (م. 739ق.)، بیروت، دار الجیل، 1412ق؛
  • المصباح المنیر: الفیومی (م. 770ق.)، قم، دار الهجره، 1405ق؛
  • معجم البلدان: یاقوت الحموی (م. 626ق.)، بیروت، دار صادر، 1995م؛
  • معجم ما استعجم: عبدالله البکری (م. 487ق.)، به کوشش السقاء، بیروت، عالم الکتب، 1403ق؛
  • منائح الکرم: علی بن تاج الدین السنجاری (م. 1125ق.)، به کوشش المصری، مکه، جامعة‌ام القری، 1419ق؛
  • وفیات الاعیان: ابن خلکان (م. 681ق.)، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار صادر.