زیارت
زیارت عملی عبادی است که طی آن انسان برای بزرگداشت قلبی و انس گرفتن روحی، به دیدار پیامبران، امامان(ع) یا اولیای الهی در حال حیات یا پس از مرگ آنها میرود، و در آن، قصد تقرب به خداوند شرط است.
در روایات، به زیارت معصومان(ع) سفارش شده است و برای آن آثاری مانند رفع مشکلات، افزایش روزی، رسیدن به نعمتهای بهشتی، شفاعت و آمرزش گناهان شمرده شده است.
احکام زیارت شامل مواردی مانند تبرک، توسل و شفاعت است. همه فرقههای اسلامی این سه مورد را بهطور کلی قبول دارند. وهابیان با آن مخالفت کرده که توسط عالمان مسلمان به آنها پاسخ داده شده است.
اهمیت ویرایش
«خدا قبر تو و قبرهای فرزندان تو را جایگاهی از جایگاههای بهشت قرار داده و دلهای پاکان از خلق خود را چنان بهسوی شما گرایش داده است که در راه شما و تعمیر قبرهای شما، هر ناگواری را تحمل میکنند و پیوسته به زیارت قبرهای شما میروند و اینگونه به خدا تقرب میجویند و به رسولخدا(ص) عرض ارادت میکنند.»
بر اساس روایتی، پیامبر اسلام(ص) قبرِ اهل بیت(ع) را جایگاهی از جایگاههای بهشت دانسته که مردمی با دلهای پاک برای نزدیکی جستن به خدا به زیارت آن میروند.[۱] در روایتی دیگر از امام کاظم(ع)، زیارت حرم هر کدام از امامان(ع)، به معنای پذیرفتن ولایت همه آنها دانسته شده است.[۲] در روایات شیعه، برای زیارت حرم امامان(ع)، حتی از راه دور، ثواب زیادی معرفی شده است.[۳]
برخی، بر اساس روایتی از پیامبر که عیادت بنیهاشم و زیارت آنها را مستحب دانسته،[۴] زیارت امامزادگان را نیز مستحب دانستهاند. در روایتی دیگر از پیامبر(ص)، زیارت فرزندان و نوادگان امام حسن(ع) و حسین(ع)، مانند زیارت آن دو دانسته شده است.[۵]
تاریخچه ویرایش
مفهوم زیارت، در همه ادیان وجود داشته داشته و تفاوت آن، تنها در شکل و اشخاصی است که زیارت میشوند.[۶] زیارت در اسلام به صدر اسلام بازمیگردد. پیامبر(ص) به زیارت قبور شهدای احد و زیارت قبور مؤمنان در قبرستان بقیع میرفت.[۷]
در سیره عملی اهلبیت(ع) نیز، به زیارت اهتمام میشده است؛ مانند زیارت حضرت فاطمه(س) از قبر حمزه عموی پیامبر(ص).[۸]
فلسفه ویرایش
بخشی از زیارتنامه پیامبر(ص)
اگر در زمان حیات شما موفق به دیدار شما نشدم، اکنون قصد زیارت شما کردم و اعتقاد دارم که احترام نهادن به شما بعد از مرگ، مانند احترام گذاردن زمان حیاتتان است، پس نزد خدا بر احوال من شاهد باش.
بحارالانوار، ج٩٧، ص١۶٢.
به گفته عبدالله جوادی آملی، فقیه و مفسر شیعه، گرامیداشت و یادکرد انسانهای شایسته، نقشآفرین و متحولکنندگان تاریخ و نیز زنده نگهداشتن نام و یاد آنها پس از مرگ، لازمه عشق و ارادت انسان به نیکیها است و ریشه در فطرت آدمی دارد.[۹] زیارت نمادی از محبت درونی و نشانه دینداری دانسته شده؛ چرا که بر پایه روایتی، دین چیزی جز محبت نیست.[۱۰]
بر اساس زیارتنامه پیامبر(ص)، اگر در دوره زندگی پیامبر(ص)، مردم برای طلب رحمت و مغفرت الهی به محضر او میآمدند، پس از درگذشت وی نیز این ارتباط ادامه دارد.[۱۱]
محمدتقی بهجت، فقیه و عارف شیعه، زیارت حرم امامان(ع) را به منزله ملاقات آنها و دیدار امام زمان(ع) دانسته است.[۱۲]
آثار ویرایش
برای زیارت، آثار مادی و اخروی بیان شده که برخی از آنها چنین است:
- رفع مشکلات و برآورده شدن حوائج؛[۱۳]
- افزایش روزی و طولانی شدن عمر؛[۱۴]
- آرامش روح و برطرف شدن اندوه؛[۱۵]
- نزدیکی به خداوند؛[۱۶]
- افزایش محبت به اهل بیت(ع)[۱۶]
- نعمتهای بهشتی؛[۱۷]
- شفاعت؛[۱۸]
- آمرزش گناهان؛[۱۹]
- ایمنی از عذاب؛[۲۰]
- ایمنی از هراس و وحشت روز قیامت؛[۲۱]
- گذشتن از صراط؛[۲۲]
- همسایگی با پیامبر(ص).[۲۳]
آسیبها ویرایش
ممکن است زیارت، به خاطر عملکرد اشتباه برخی افراد دچار آسیبهایی شود که باید از آنها دوری کرد. برخی از آنها چنین است:
خرافات ویرایش
خرافه، به باورها و سخنان باطل یا کارهای دور از عقل گفته میشود، که ناشی از ترسهای بیاساس و پدیدههای مرموز است و به شکلهای گوناگونی در اجتماع بروز میکند. رونق و رکود خرافات، رابطه مستقیمی با پیشرفت فکری جوامع بشری دارد.
مهمترین عوامل پیدایش تفکر خرافی، جهل آمیخته با ترس، تقلید بدون پشتوانه عقلی و سودجویی برخی افراد دانسته شده است.
غلو ویرایش
غُلُوّ، به معنای مبالغه کردن در اوصاف پیامبران و اولیای الهی است که به اعتقاد الوهیت انسان منجر شود. در قرآن از غلو نهی شده است.[۲۴] برخی از اعتقادات غلوکنندگان چنین است:
- پیامبر(ص) یا امامان(ع) جایگاهی در مرتبه خدایی دارند؛
- تدبیر عالم هستی به ایشان واگذار شده است (به صورت مستقل)؛
- معرفت و محبت اهلبیت(ع)، انسان را از عبادت خداوند و انجام دادن واجبات بینیاز میکند.
این باورها از جانب اهلبیت(ع) نکوهش شده و با غلوکنندگان مبارزه شده است.[۲۵]
عتبهبوسی و سجده هنگام ورود به حرم امامان(ع)، اگر برای شکر خدا باشد جایز است، در غیر این صورت حرام است.[۲۶]
بدعتگذاری ویرایش
بدعت به این معنا است که آنچه در دین نیست، به نام دین، در آن وارد شود یا آنچه جزء دین است، از متن دین خارج شود.
یکی از موارد بدعت، افزودن یا کاستن عبارتهایی از زیارتنامه یا دعاهایی است که از امامان معصوم(ع) رسیده است. بر اساس روایتی، امام صادق(ع) کسی را که از خود دعایی افزوده بود، از این کار نهی کرد. [۲۷] شیخ عباس قمی، محدث شیعه نیز، افزودن برخی عبارتها به زیارات و دعاها را زیادی و خودسرانه دانسته است.[۲۸]
احکام ویرایش
زیارت دارای احکامی است که گاه در آنها میان برخی از فرقههای اسلامی اختلاف نظر است. برخی از احکام زیارت چنین است:
تبرک ویرایش
تبرک در اصطلاح متون دینی، یعنی طلب برکت و خیر الهی[۲۹] که در یک موجود نهاده شده[۳۰] و خداوند برای او امتیازها و مقامهایی خاص قرار داده است،[۳۱] خواه این برکت مادی باشد و خواه معنوی.[۳۲]
بر اساس دیدگاه رایج میان مسلمانان تبرک کاری پسندیده است.[۳۳] در قرآن، سنت پیامبر(ص)،[۳۴] سیره اهل بیت(ع)[۳۵] و نیز در سیره صحابه تبرک فراوان گزارش شده است.[۳۶]
به باور وهابیان، تبرک جایز نیست؛ به باور آنها تبرک یک نوع عبادت شمرده شده و از آن جایی که عبادت امری توقیفی است بنابرین تبرک تنها در مورد اموری جایز میباشد که در قرآن و روایات دلیلی بر جواز آن باشد. در موارد دیگر تبرک بدعت و غیر مشروع است. در جواب وهابیان گفته شده که در عبادت، نیت پرستش وجود دارد، اما در تبرکجویی هرگز قصد پرستش موجود متبرک در میان نیست. تبرک از اموری است که در شرع بر جواز آن دلایل فراوانی وجود دارد و بدعت ناپسند به شمار نمیرود.
توسل ویرایش
توسل، به معنای واسطه قرار دادن امور خیر و افراد صالح مقرب درگاه الاهی برای بر آورده شدن درخواست و اجابت دعاست. در آیاتی از قرآن به موضوع توسل و وسیله قرار دادن پرداخته شده است.
تا پیش از ابنتیمیه در کتابهای کلامی یا حدیثی و یا در ضمن ردیهها، بابی با نام توسل یافت نمیشد ولی بعد از ابنتیمیه و نگرشها و دیدگاههای جدیدی که درباره توسل مطرح کرد و بخشی از توسل را مساوی شرک دانست، عموم دانشمندان مذاهب اسلامی به مقابله با او پرداختند و ردیههایی متعدد در این زمینه نگاشتهاند و از اینرو به قلمزنیها و نگارشها در این زمینه پرداخته شد و به خاطر سلطه وهابیت بر مکانهای مقدس اسلامی در دوره اخیر و سختگیری آنان بر زائران شیعی و ایرانی برای توسل به مزارهای مقدس، انگیزهای ویژه برای نقد دیدگاه وهابیت در موضوع توسل گشته است.
شفاعت ویرایش
شفاعت واسطه قرار دادن پیامبران و اولیای الهی است تا در آخرت از خدا درخواست کنند عذاب از گنهکار برداشته یا بر درجات مؤمن افزوده شود. شیعیان و برخی از اهلسنت مانند اشاعره، شفاعت را فقط برای برداشته شدن عذاب از گناهکاران دانسته و در برابر، برخی از اهلسنت، مانند معتزله، شفاعت را فقط برای افزودن بر درجات مؤمن دانستهاند.
وهابیت نیز، اصل شفاعت پیامبر(ص) در روز قیامت را پذیرفته است؛ ولی درخواست شفاعت به صورت مستقیم از پیامبر(ص) و اولیای الهی را جایز ندانسته و درخواست شفاعت از مردگان را شرک دانسته است. شیعیان و اهلسنت، دیدگاههای وهابیت درباره جایز نبودنِ درخواست شفاعت را رد کردهاند.
پانویس ویرایش
- ↑ بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسی، ج٩٧، صص١٢٠ و ١٢١.
- ↑ کامل الزیارات، ابن قولویه، صص۵۵٢ و۵۵٣؛ بحارالانوار، ج٩٧، ص١٢٢.
- ↑ وسائل الشیعه، ج١۴، ص۴۹۳، ۵۴۵ و ۵۴۶؛ بحار الانوار، ج٧١، ص٣۵۴.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج٢، ص٧٩.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج١٠، صص١٨٢ و ١٨٣.
- ↑ زیارت در تمدنها و ادیان دیگر، غلامرضا جلالی، نشریه زائر، ش٩٨، ص۵.
- ↑ وفاء الوفاء، علی بن احمد سمهودی، ج٣، صص٨٣٢ و ٨٩٠.
- ↑ وفاء الوفاء، ج۴، ص٩٣٢.
- ↑ ادب فنای مقربان، عبدالله جوادی آملی، ج٢، صص١٧ و ١٨.
- ↑ امام باقر(ع) میفرماید: «هل الدّین الا الحبّ… الدّینُ هُوَ الحُبُّ والحُبُّ هُوَ الدِّینُ»؛ وسائل الشیعه، ج١۶، ص١٧١.
- ↑ بحارالانوار، ج٩٧، ص١۶٢.
- ↑ رهتوشه زیارت، محمود اکبری، ص٣٧.
- ↑ کامل الزیارات، ص٢۴۶؛ کامل الزیارات، صص٢۵٣و٢۵۴.
- ↑ کامل الزیارات، ص٢٨۴.
- ↑ کامل الزیارات، ص٣١٢.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ کامل الزیارات، ص٢٣٨.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴٢ و ۲۶۹.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴۴؛ کتاب المزار، ص١۴٨.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴٠.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴٠.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴١.
- ↑ کامل الزیارات، صص ٢٣٩ و ٢٣٨.
- ↑ کامل الزیارات، ص۴۵.
- ↑ مائده: ۷۷.
- ↑ غرر الحکم ودرر الکلم، عبدالرحمان بن محمد تمیمی، ص١١٨.
- ↑ توضیح المسائل امام خمینی، ص١۴٧، مسئله١٠٩٠.
- ↑ کافی، ج٣، ص ۴٧۶.
- ↑ مفاتیح الجنان، ص٧٠٨.
- ↑ نگاه کنید به تسهیل العقیدة الاسلامیه، ص334.
- ↑ الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ج10، ص69.
- ↑ سلفیگری و پاسخ به شبهات، ص434.
- ↑ التبرک، جدیع، ص43.
- ↑ مجموعه آثار مطهری، ج1، ص259، «عدل الهی».
- ↑ نگاه کنید به التبرک، میانجی، ص42-62.
- ↑ برای نمونه نگاه کنید به وفاء الوفاء، ج4، ص217؛ الفتوح، ج5، ص18-19.
- ↑ تبرک الصحابه، ص15-17.