بدون خلاصۀ ویرایش
A sharefat (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A sharefat (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵۸: | خط ۲۵۸: | ||
مجاز بودنش در ضرر جانی را از این آیه میتوان دریافت: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لا تُلْقُوا بِاَیْدیکُمْ اِلَی التَّهْلُکَة﴾}} ([[سوره بقره]]، آیه195) نیز در ضرر مالی مجاز است؛<ref>التفسیر الکبیر، ج20، ص275.</ref> زیرا بر پایه روایتی از پیامبر(ص) احترام مال مؤمن همانند احترام خون او است. <ref>التفسیر الکبیر، ج8، ص193-194؛ البحر المحیط، ج2، ص443.</ref> از لحاظ زمانی، از [[حسن بصری]] گزارش شده که تقیه تا [[قیامت]] جایز است<ref>المبسوط، ج24، ص45؛ روح المعانی، ج2، ص121؛ تغلیق التعلیق، ج5، ص261.</ref> و با توجه به توان افراد، امری نسبی است. از همین رو، به سخن شماری از اهل سنت، زنان در حالت شکنجه دیدن، برای تقیه مجالی گستردهتر دارند؛ زیرا ناتوانترند. <ref>الام، ج4، ص204؛ الحاوی الکبیر، ج14، ص791.</ref> | مجاز بودنش در ضرر جانی را از این آیه میتوان دریافت: {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لا تُلْقُوا بِاَیْدیکُمْ اِلَی التَّهْلُکَة﴾}} ([[سوره بقره]]، آیه195) نیز در ضرر مالی مجاز است؛<ref>التفسیر الکبیر، ج20، ص275.</ref> زیرا بر پایه روایتی از پیامبر(ص) احترام مال مؤمن همانند احترام خون او است. <ref>التفسیر الکبیر، ج8، ص193-194؛ البحر المحیط، ج2، ص443.</ref> از لحاظ زمانی، از [[حسن بصری]] گزارش شده که تقیه تا [[قیامت]] جایز است<ref>المبسوط، ج24، ص45؛ روح المعانی، ج2، ص121؛ تغلیق التعلیق، ج5، ص261.</ref> و با توجه به توان افراد، امری نسبی است. از همین رو، به سخن شماری از اهل سنت، زنان در حالت شکنجه دیدن، برای تقیه مجالی گستردهتر دارند؛ زیرا ناتوانترند. <ref>الام، ج4، ص204؛ الحاوی الکبیر، ج14، ص791.</ref> | ||
==دلالت ادله بر جواز== | ===دلالت ادله بر جواز=== | ||
شماری از اهل سنت، تقیه را تنها در برابر کافران و در [[دارالکفر]] <ref>تفسیر ثعلبی، ج3، ص49.</ref> و [[دارالحرب]] <ref>کشف الاسرار، ج2، ص77.</ref> جایز دانستهاند؛ ولی در دارالاسلام نیز به تقیه عمل میشده است. | شماری از اهل سنت، تقیه را تنها در برابر کافران و در [[دارالکفر]] <ref>تفسیر ثعلبی، ج3، ص49.</ref> و [[دارالحرب]] <ref>کشف الاسرار، ج2، ص77.</ref> جایز دانستهاند؛ ولی در دارالاسلام نیز به تقیه عمل میشده است. | ||
به فرموده [[امام محمد باقر(ع)]]، تقیه در هر چیزی روا است که مؤمن در آن، بیم از زیان داشته باشد و هر کسی، خود، مورد تقیه را بهتر میشناسد. <ref>الکافی، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص468.</ref> به گزارشی از [[جابر بن عبدالله]]، در حال تقیه، اگر ستمگری انسان را بر کاری اکراه کند، باید از او پیروی کرد؛<ref>المبسوط، ج24، ص47.</ref> ولی به باور برخی، تقیه نکردن در مورد یاد شده، مایه شکوه دین و برتر است<ref>حقائق التاویل، ص75-76؛ احکام القرآن، ج2، ص12-13؛ ج3، ص249.</ref> و ادله تقیه تنها بر جواز دلالت دارد، نه وجوب؛ و به اصطلاح، از باب رخصت است نه عزیمت. <ref>احکام القرآن، ج2، ص290؛ مجمع البیان، ج2، ص274؛ حقائق التاویل، ص75-76.</ref> | به فرموده [[امام محمد باقر(ع)]]، تقیه در هر چیزی روا است که مؤمن در آن، بیم از زیان داشته باشد و هر کسی، خود، مورد تقیه را بهتر میشناسد. <ref>الکافی، ج2، ص220؛ وسائل الشیعه، ج11، ص468.</ref> به گزارشی از [[جابر بن عبدالله]]، در حال تقیه، اگر ستمگری انسان را بر کاری اکراه کند، باید از او پیروی کرد؛<ref>المبسوط، ج24، ص47.</ref> ولی به باور برخی، تقیه نکردن در مورد یاد شده، مایه شکوه دین و برتر است<ref>حقائق التاویل، ص75-76؛ احکام القرآن، ج2، ص12-13؛ ج3، ص249.</ref> و ادله تقیه تنها بر جواز دلالت دارد، نه وجوب؛ و به اصطلاح، از باب رخصت است نه عزیمت. <ref>احکام القرآن، ج2، ص290؛ مجمع البیان، ج2، ص274؛ حقائق التاویل، ص75-76.</ref> | ||
خط ۲۶۴: | خط ۲۶۴: | ||
برخی فقیهان با اشاره به جواز تقیه خوفی در همه امور، روایاتی را که بر جایز نبودن تقیه دلالت دارند، ضعیف دانستهاند. ایشان در باره جایز نبودن تقیه در برخی امور در دستهای از روایات، بر آنند که این عدم جواز یا خاص امام معصوم، است یا تنها در تقیه مداراتی جریان دارد و یا مخصوص جایی است که امکان عمل صحیح نیز وجود دارد. <ref>الرسائل، ج2، ص180؛ مصباح الفقیه، ج2، ص437-438؛ القواعد الفقهیه، مکارم، ج1، ص422.</ref> | برخی فقیهان با اشاره به جواز تقیه خوفی در همه امور، روایاتی را که بر جایز نبودن تقیه دلالت دارند، ضعیف دانستهاند. ایشان در باره جایز نبودن تقیه در برخی امور در دستهای از روایات، بر آنند که این عدم جواز یا خاص امام معصوم، است یا تنها در تقیه مداراتی جریان دارد و یا مخصوص جایی است که امکان عمل صحیح نیز وجود دارد. <ref>الرسائل، ج2، ص180؛ مصباح الفقیه، ج2، ص437-438؛ القواعد الفقهیه، مکارم، ج1، ص422.</ref> | ||
==محدوده جواز== | ===محدوده جواز=== | ||
به گفته روایات، تقیه تا هنگامی مجاز است که به فساد در دین نینجامد. <ref>وسائل الشیعه، ج11، ص469.</ref> بر همین اساس، مفسران و فقیهان بر آنند که هر گاه دین در معرض خطر باشد<ref>مجمع البیان، ج2، ص273؛ صحیفه نور، ج9، ص170.</ref> یا تقیه نکردن مستلزم مشقت غیر قابل تحمل نباشد، <ref>التهذیب، ج1، ص362.</ref> تقیه جایز نیست؛ زیرا تقیه در [[فروع دین]] جریان دارد، نه در اصول آن. <ref>التهذیب، ج8، ص11.</ref> | به گفته روایات، تقیه تا هنگامی مجاز است که به فساد در دین نینجامد. <ref>وسائل الشیعه، ج11، ص469.</ref> بر همین اساس، مفسران و فقیهان بر آنند که هر گاه دین در معرض خطر باشد<ref>مجمع البیان، ج2، ص273؛ صحیفه نور، ج9، ص170.</ref> یا تقیه نکردن مستلزم مشقت غیر قابل تحمل نباشد، <ref>التهذیب، ج1، ص362.</ref> تقیه جایز نیست؛ زیرا تقیه در [[فروع دین]] جریان دارد، نه در اصول آن. <ref>التهذیب، ج8، ص11.</ref> | ||