حضرت ابراهیم(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱۵ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ سپتامبر ۲۰۱۷
جز
اضافه کردن لینک سوره ها + رده
جز (اضافه کردن لینک سوره ها + رده)
خط ۷: خط ۷:


==جایگاه ابراهیم در ادیان بزرگ==
==جایگاه ابراهیم در ادیان بزرگ==
حضرت ابراهیم در هر سه دین [[یهودیت]]، [[مسیحیت]] و [[اسلام]] و نیز ادیان همجوارشان مانند [[صابئین|صابئه]] جایگاهی ویژه دارد و همگی خود را به ایشان نسبت داده‌اند و از همین رو به پدر امت‌ها معروف شده است.<ref>نک: کتاب مقدس، پیدایش، ۱۶: ۵؛ تفسیر مقاتل، ج۲، ص۳۴۹.</ref> داستان زندگی او به تفصیل در [[تورات]] و [[قرآن]] آمده که دارای اشتراک فراوان و چند تفاوت است. در تورات با تأکید بر زندگی شخصی ابراهیم، مراحل آن از تولد تا مهاجرت از [[بابِل]] و ورود به [[سرزمین کنعان|سرزمین کَنْعان]] و رخدادهای گوناگون بعدی بیان شده است.<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۱۲: ۱-۲۵.</ref> اما در قرآن بر پایه شیوه متداولش با صرف نظر از اطلاعات شخصی و تاریخی، بر جنبه‌های مربوط به رسالت و مقام الهی او تأکید شده است؛ از جمله احتجاج با کافر زمان خود (سوره بقره، آیه ۲۵۸)، شکستن بت‌ها (سوره انبیاء، آیه ۵۸؛ سوره صافّات، آیه ۹۳)، رهایی از آتش و تبدیل آن به گلستان (سوره انبیاء، آیه ۶۹)، نشان دادن ملکوت به وی (سوره انعام، آیه ۷۵)، نیل به مقام امامت (سوره بقره، آیه ۱۲۴) و عزیمت به [[مکه]] و بنای [[کعبه]] (سوره ابراهیم، آیه ۳۷) که یا در تورات نیامده و یا به اختصار و در سیاق داستان زندگی‌اش به آن‌ها اشاره شده است.
حضرت ابراهیم در هر سه دین [[یهودیت]]، [[مسیحیت]] و [[اسلام]] و نیز ادیان همجوارشان مانند [[صابئین|صابئه]] جایگاهی ویژه دارد و همگی خود را به ایشان نسبت داده‌اند و از همین رو به پدر امت‌ها معروف شده است.<ref>نک: کتاب مقدس، پیدایش، ۱۶: ۵؛ تفسیر مقاتل، ج۲، ص۳۴۹.</ref> داستان زندگی او به تفصیل در [[تورات]] و [[قرآن]] آمده که دارای اشتراک فراوان و چند تفاوت است. در تورات با تأکید بر زندگی شخصی ابراهیم، مراحل آن از تولد تا مهاجرت از [[بابِل]] و ورود به [[سرزمین کنعان|سرزمین کَنْعان]] و رخدادهای گوناگون بعدی بیان شده است.<ref>کتاب مقدس، پیدایش ۱۲: ۱-۲۵.</ref> اما در قرآن بر پایه شیوه متداولش با صرف نظر از اطلاعات شخصی و تاریخی، بر جنبه‌های مربوط به رسالت و مقام الهی او تأکید شده است؛ از جمله احتجاج با کافر زمان خود ([[سوره بقره]]، آیه ۲۵۸)، شکستن بت‌ها ([[سوره انبیاء]]، آیه ۵۸؛ [[سوره صافات،|سوره صافّات،]] آیه ۹۳)، رهایی از آتش و تبدیل آن به گلستان ([[سوره انبیاء]]، آیه ۶۹)، نشان دادن ملکوت به وی ([[سوره انعام]]، آیه ۷۵)، نیل به مقام امامت (سوره بقره، آیه ۱۲۴) و عزیمت به [[مکه]] و بنای [[کعبه]] ([[سوره ابراهیم]]، آیه ۳۷) که یا در تورات نیامده و یا به اختصار و در سیاق داستان زندگی‌اش به آن‌ها اشاره شده است.


در روایت‌های اسلامی به اطلاعات گسترده درباره زندگی شخصی ابراهیم برمی‌خوریم. همه روایت‌ها در تولد ابراهیم در سرزمین بابل، در جنوب [[عراق]] کنونی، اتفاق‌نظر دارند<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۳۸۳.</ref> و محل دقیق آن را در پایتخت این سرزمین نزدیک شهر ناصریه کنونی دانسته‌اند که به نام بابل معروف بوده است.<ref>عمدة القاری، ج۱۵، ص۳۴۰.</ref> نیز از «کوثا ربّا» نزدیک [[کوفه]] کنونی به عنوان شهر محل تولد وی یاد شده است.<ref>الکافی، ج۸، ص۳۷۰.</ref>
در روایت‌های اسلامی به اطلاعات گسترده درباره زندگی شخصی ابراهیم برمی‌خوریم. همه روایت‌ها در تولد ابراهیم در سرزمین بابل، در جنوب [[عراق]] کنونی، اتفاق‌نظر دارند<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۳۸۳.</ref> و محل دقیق آن را در پایتخت این سرزمین نزدیک شهر ناصریه کنونی دانسته‌اند که به نام بابل معروف بوده است.<ref>عمدة القاری، ج۱۵، ص۳۴۰.</ref> نیز از «کوثا ربّا» نزدیک [[کوفه]] کنونی به عنوان شهر محل تولد وی یاد شده است.<ref>الکافی، ج۸، ص۳۷۰.</ref>


==دین پدر ابراهیم==
==دین پدر ابراهیم==
یکی از موضوعات جنجالی درباره حضرت ابراهیم در روایت‌های اسلامی، آیین پدر اوست که ناشی از اختلافی کلامی درباره ضرورت [[توحید|موحد بودن]] نیاکان پیامبر تا [[حضرت آدم(ع)|آدم(ع)]] یا عدم ضرورت آن است. در [[قرآن]] از فردی مشرک به نام [[آزر]] با وصف «اب ابراهیم» یاد شده (سوره انعام، آیه ۷۴) که ظاهرا پدر او بوده است. وی در روایت‌های اهل‌ سنت به نام تارح بن ناحور یاد شده<ref>الطبقات، ج۱، ص۵۴؛ تاریخ الاسلام، ج۱، ص۲۱.</ref> که بعد از عهده‌داری سمت خزانه‌داری نمرود<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۲.</ref> لقب آزر یافت.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۲، ص۲۳۱؛ عمدة القاری، ج۱، ص۱۱۴؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۴۷.</ref> در روایت‌های شیعی در کافی نیز نام پدر ابراهیم صریحاً آزر دانسته شده<ref>الکافی، ج۸، ص۳۶۶.</ref> که برخی از شارحان، این روایت را [[تقیه]] دانسته‌اند؛ زیرا بر پایه روایت‌های متواتر از [[پیامبر(ص)|پیامبر]] و [[اهل‌ بیت(ع)]]، همه نیاکان پیامبران موحد بوده‌اند و در برخی روایت‌ها نیز به موحد بودن پدر ابراهیم تصریح شده است.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۲، ص۴۹؛ نور الثقلین، ج۱، ص۷۲۹.</ref>
یکی از موضوعات جنجالی درباره حضرت ابراهیم در روایت‌های اسلامی، آیین پدر اوست که ناشی از اختلافی کلامی درباره ضرورت [[توحید|موحد بودن]] نیاکان پیامبر تا [[حضرت آدم(ع)|آدم(ع)]] یا عدم ضرورت آن است. در [[قرآن]] از فردی مشرک به نام [[آزر]] با وصف «اب ابراهیم» یاد شده ([[سوره انعام]]، آیه ۷۴) که ظاهرا پدر او بوده است. وی در روایت‌های اهل‌ سنت به نام تارح بن ناحور یاد شده<ref>الطبقات، ج۱، ص۵۴؛ تاریخ الاسلام، ج۱، ص۲۱.</ref> که بعد از عهده‌داری سمت خزانه‌داری نمرود<ref>تفسیر قرطبی، ج۷، ص۲۲.</ref> لقب آزر یافت.<ref>تاریخ دمشق، ج۲۲، ص۲۳۱؛ عمدة القاری، ج۱، ص۱۱۴؛ الدرالمنثور، ج۲، ص۲۴۷.</ref> در روایت‌های شیعی در کافی نیز نام پدر ابراهیم صریحاً آزر دانسته شده<ref>الکافی، ج۸، ص۳۶۶.</ref> که برخی از شارحان، این روایت را [[تقیه]] دانسته‌اند؛ زیرا بر پایه روایت‌های متواتر از [[پیامبر(ص)|پیامبر]] و [[اهل‌ بیت(ع)]]، همه نیاکان پیامبران موحد بوده‌اند و در برخی روایت‌ها نیز به موحد بودن پدر ابراهیم تصریح شده است.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص۹۰؛ بحار الانوار، ج۱۲، ص۴۹؛ نور الثقلین، ج۱، ص۷۲۹.</ref>


== هجرت از بابل ==
== هجرت از بابل ==
موضوع هجرت ابراهیم(ع) از سرزمین اصلی خود چند بار در قرآن گزارش شده و با تعبیرهایی گوناگون از آن یاد شده است: {‌أَعتَزِلُکم و ما تَدعونَ مِن دونِ اللَّه...} (سوره مریم، آیه ۴۸)، {إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی...} (سوره صافّات، آیه ۹۹)، {إِنِّی مُهاجِرٌ إِلی رَبِّی...} (سوره عنکبوت، آیه ۲۶)، {و نَجَّیناهُ و لوطاً...} (سوره انبیاء، آیه ۷۱). بنا بر روایت‌های تفسیری، مقصد این هجرت [[سرزمین مقدس]]<ref>جامع البیان، ج۲۰، ص۱۷۴؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۳۷۱؛ بحار الانوار، ج۱۲، ص۴۵.</ref> و در گزارشی غیر مشهور، [[مصر]] بوده<ref>الکامل، ج۱، ص۱۰۰.</ref> که با ظاهر آیه {و نَجَّیناهُ و لوطاً إِلَی الأَرضِ الَّتی بارَکنا فیها لِلعالَمین} (سوره انبیاء، آیه ۷۱) به ضمیمه آیه {إِلَی المَسجِدِ الأَقصَی الَّذِی بارَکنا حَولَه} (سوره اسراء، آیه ۱) ناسازگار است؛ هر چند در روایتی از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مقصد هجرت ابراهیم به دلیل وصف [[مکه]] به برکت در آیه {إِنَّ أَوَّلَ بَیت وُضِعَ لِلنّاسِ‌لَلَّذِی بِبَکةَ مُبارَکاً‌...} (آل‌عمران/۳، ۹۶) مکه دانسته شده است.<ref>جامع ‌البیان، ج‌۱۷، ص‌۶۲‌؛ مجمع‌ البیان، ج‌۷، ص‌۱۰۰.</ref>
موضوع هجرت ابراهیم(ع) از سرزمین اصلی خود چند بار در قرآن گزارش شده و با تعبیرهایی گوناگون از آن یاد شده است: {‌أَعتَزِلُکم و ما تَدعونَ مِن دونِ اللَّه...} ([[سوره مریم]]، آیه ۴۸)، {إِنِّی ذاهِبٌ إِلی رَبِّی...} ([[سوره صافات|سوره صافّات]]، آیه ۹۹)، {إِنِّی مُهاجِرٌ إِلی رَبِّی...} ([[سوره عنکبوت]]، آیه ۲۶)، {و نَجَّیناهُ و لوطاً...} ([[سوره انبیاء]]، آیه ۷۱). بنا بر روایت‌های تفسیری، مقصد این هجرت [[سرزمین مقدس]]<ref>جامع البیان، ج۲۰، ص۱۷۴؛ الکافی، ج‌۸، ص‌۳۷۱؛ بحار الانوار، ج۱۲، ص۴۵.</ref> و در گزارشی غیر مشهور، [[مصر]] بوده<ref>الکامل، ج۱، ص۱۰۰.</ref> که با ظاهر آیه {و نَجَّیناهُ و لوطاً إِلَی الأَرضِ الَّتی بارَکنا فیها لِلعالَمین} (سوره انبیاء، آیه ۷۱) به ضمیمه آیه {إِلَی المَسجِدِ الأَقصَی الَّذِی بارَکنا حَولَه} ([[سوره اسراء]]، آیه ۱) ناسازگار است؛ هر چند در روایتی از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، مقصد هجرت ابراهیم به دلیل وصف [[مکه]] به برکت در آیه {إِنَّ أَوَّلَ بَیت وُضِعَ لِلنّاسِ‌لَلَّذِی بِبَکةَ مُبارَکاً‌...} ([[سوره آل‌عمران]]، آیه ۹۶) مکه دانسته شده است.<ref>جامع ‌البیان، ج‌۱۷، ص‌۶۲‌؛ مجمع‌ البیان، ج‌۷، ص‌۱۰۰.</ref>


این هجرت پس از رهایی ابراهیم از آتش<ref>جامع ‌البیان، ج‌۱۷، ص۶۰؛ الکافی، ج۸، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref> و بر اساس روایت‌هایی چند، در پی تبعید وی به دست نمرود بوده است.<ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۳۷۱؛ بحار الانوار، ج‌۱۲، ص‌۳۹-۱۵۴.</ref> درباره همراهان وی در این سفر تنها از [[حضرت لوط(ع)|لوط]] در قرآن نام برده شده است: {و‌نَجَّیناهُ و لوطاً إِلَی الأَرضِ الَّتی بارَکنا فیها لِلعالَمین}. (سوره انبیاء، آیه ۷۱) در روایت‌ها نیز از [[ساره همسر ابراهیم]]، در شمار همراهان یاد شده است.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص‌۲۱؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۳۷۰؛ قصص الانبیاء، ابن کثیر، ص۱۶۸.</ref>
این هجرت پس از رهایی ابراهیم از آتش<ref>جامع ‌البیان، ج‌۱۷، ص۶۰؛ الکافی، ج۸، ص۳۷۰-۳۷۱.</ref> و بر اساس روایت‌هایی چند، در پی تبعید وی به دست نمرود بوده است.<ref>الکافی، ج‌۸، ص‌۳۷۱؛ بحار الانوار، ج‌۱۲، ص‌۳۹-۱۵۴.</ref> درباره همراهان وی در این سفر تنها از [[حضرت لوط(ع)|لوط]] در قرآن نام برده شده است: {و‌نَجَّیناهُ و لوطاً إِلَی الأَرضِ الَّتی بارَکنا فیها لِلعالَمین}. ([[سوره انبیاء]]، آیه ۷۱) در روایت‌ها نیز از [[ساره همسر ابراهیم]]، در شمار همراهان یاد شده است.<ref>مجمع البیان، ج۸، ص‌۲۱؛ تفسیر قرطبی، ج۹، ص۳۷۰؛ قصص الانبیاء، ابن کثیر، ص۱۶۸.</ref>


طبق روایت [[تورات]]، ابراهیم همراه پدرش [[تارح]] و همسرش ساره و برادرزاده‌اش لوط از اور کلدان بیرون آمد و به حران هجرت کرد و همان جا تارح درگذشت.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۱: ۳۱.</ref> سپس به فرمان خدا حران را به مقصد [[سرزمین کنعان]] ترک کرد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۴-۵.</ref> سرزمین مقدس به عنوان مقصد نهایی هجرت او یاد شده است.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۱.</ref> برخی روایت‌ها، نقل تورات را تأیید می‌کند که بر اساس آن، ابراهیم ابتدا به حران رفت و مدتی در آن‌جا اقامت گزید و سپس‌ دوباره از حران، رهسپار [[فلسطین]] شد.<ref>جامع ‌البیان، ج‌۱۷، ص‌۶۱‌؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۹۸؛ ج‌۲۳، ص‌۶۵‌؛ اعلام القرآن، ص‌۲۳.</ref>
طبق روایت [[تورات]]، ابراهیم همراه پدرش [[تارح]] و همسرش ساره و برادرزاده‌اش لوط از اور کلدان بیرون آمد و به حران هجرت کرد و همان جا تارح درگذشت.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۱: ۳۱.</ref> سپس به فرمان خدا حران را به مقصد [[سرزمین کنعان]] ترک کرد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۴-۵.</ref> سرزمین مقدس به عنوان مقصد نهایی هجرت او یاد شده است.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۱.</ref> برخی روایت‌ها، نقل تورات را تأیید می‌کند که بر اساس آن، ابراهیم ابتدا به حران رفت و مدتی در آن‌جا اقامت گزید و سپس‌ دوباره از حران، رهسپار [[فلسطین]] شد.<ref>جامع ‌البیان، ج‌۱۷، ص‌۶۱‌؛ تفسیر قرطبی، ج۱۵، ص۹۸؛ ج‌۲۳، ص‌۶۵‌؛ اعلام القرآن، ص‌۲۳.</ref>


== سفر به مکه ==
== سفر به مکه ==
در [[قرآن]]، بر خلاف [[تورات]]، از سفر ابراهیم به [[مکه]] یاد شده که احتمالاً دست‌کم دو بار رخ داده است. در سفر نخست، [[هاجر]] و [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل]] نیز همراه وی بودند و او آنان را در مکه سکنا داد. در آن زمان، مکه سرزمینی خشک و بی‌آب و علف بود<ref>جامع البیان، ج۱، ص۷۵۵؛ مجمع البیان، ج۶، ص۸۴.</ref>: {رَبَّنا إِنِّی أَسکنتُ مِن ذُرِّیتِی بِواد غَیرِ ذِی زَرع عِندَ بَیتِک المُحَرَّم...}. (سوره ابراهیم، آیه ۳۷) برخی مفسران به استناد آیه اخیر، آن سرزمین را فاقد هر نوع حیات دانسته‌اند.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۷۷.</ref> بر پایه روایت‌های فراوان، حضرت اسماعیل در این سفر نوزاد بوده است و ابراهیم به فرمان [[خداوند]] و همراهی [[جبرئیل]]، اسماعیل را در جایگاه کنونی [[حجر اسماعیل]] نهاد.<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۶؛ الکافی، ج۴، ص۲۰۱.</ref> بر اساس روایتی دیگر، پس از رسیدن به مکه و بازگشت ابراهیم، حضرت اسماعیل از شدت تشنگی به حالت مرگ افتاد تا آن که به لطف خدا، در آن سرزمین آب یافت شد و مقصد کاروان‌هایی از [[یمن]] گردید.<ref>الکافی، ج۴، ص۲۰.</ref>
در [[قرآن]]، بر خلاف [[تورات]]، از سفر ابراهیم به [[مکه]] یاد شده که احتمالاً دست‌کم دو بار رخ داده است. در سفر نخست، [[هاجر]] و [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل]] نیز همراه وی بودند و او آنان را در مکه سکنا داد. در آن زمان، مکه سرزمینی خشک و بی‌آب و علف بود<ref>جامع البیان، ج۱، ص۷۵۵؛ مجمع البیان، ج۶، ص۸۴.</ref>: {رَبَّنا إِنِّی أَسکنتُ مِن ذُرِّیتِی بِواد غَیرِ ذِی زَرع عِندَ بَیتِک المُحَرَّم...}. ([[سوره ابراهیم]]، آیه ۳۷) برخی مفسران به استناد آیه اخیر، آن سرزمین را فاقد هر نوع حیات دانسته‌اند.<ref>المیزان، ج۱۲، ص۷۷.</ref> بر پایه روایت‌های فراوان، حضرت اسماعیل در این سفر نوزاد بوده است و ابراهیم به فرمان [[خداوند]] و همراهی [[جبرئیل]]، اسماعیل را در جایگاه کنونی [[حجر اسماعیل]] نهاد.<ref>صحیح البخاری، ج۴، ص۱۱۶؛ الکافی، ج۴، ص۲۰۱.</ref> بر اساس روایتی دیگر، پس از رسیدن به مکه و بازگشت ابراهیم، حضرت اسماعیل از شدت تشنگی به حالت مرگ افتاد تا آن که به لطف خدا، در آن سرزمین آب یافت شد و مقصد کاروان‌هایی از [[یمن]] گردید.<ref>الکافی، ج۴، ص۲۰.</ref>


برخی مفسران از تعبیر {غَیرِ ذِی زَرعٍ} درباره مکه (سوره ابراهیم، آیه ۳۷) و نیز نیایش حضرت: {رَبِّ اجعَل هذا بَلَداً ءَامِناً...} (سوره بقره، آیه ۱۲۶) برداشت کرده‌اند که هنگام ورود آنان به سرزمین مکه، در آن مکان، شهری نبوده و سکنا یافتن اسماعیل و هاجر در آن سرزمین، زمینه‌ساز تأسیس شهر مکه شده است. اما دعای ابراهیم در آیه {رَبِّ اجعَل هذا البَلَدَ ءَامِناً...} (سوره ابراهیم، آیه ۳۵) که در آن، برخلاف آیه پیشین، بلد به صورت معرفه آمده، در سفرهای بعدی ابراهیم بوده است. همین نشان می‌دهد که به تدریج شهری در آن مکان تأسیس شده بود<ref>المیزان، ج۱۲، ص۶۸.</ref>؛ چنان‌که دعای ابراهیم برای گرایش مردم به سمت این شهر: {أَفئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهوِی إِلَیهِم...} سبب رونق مکه و اقبال مردم به حج شمرده شده است.<ref>حواشی الشروانی، ج۴، ص۶۶.</ref>
برخی مفسران از تعبیر {غَیرِ ذِی زَرعٍ} درباره مکه ([[سوره ابراهیم]]، آیه ۳۷) و نیز نیایش حضرت: {رَبِّ اجعَل هذا بَلَداً ءَامِناً...} ([[سوره بقره]]، آیه ۱۲۶) برداشت کرده‌اند که هنگام ورود آنان به سرزمین مکه، در آن مکان، شهری نبوده و سکنا یافتن اسماعیل و هاجر در آن سرزمین، زمینه‌ساز تأسیس شهر مکه شده است. اما دعای ابراهیم در آیه {رَبِّ اجعَل هذا البَلَدَ ءَامِناً...} ([[سوره ابراهیم]]، آیه ۳۵) که در آن، برخلاف آیه پیشین، بلد به صورت معرفه آمده، در سفرهای بعدی ابراهیم بوده است. همین نشان می‌دهد که به تدریج شهری در آن مکان تأسیس شده بود<ref>المیزان، ج۱۲، ص۶۸.</ref>؛ چنان‌که دعای ابراهیم برای گرایش مردم به سمت این شهر: {أَفئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهوِی إِلَیهِم...} سبب رونق مکه و اقبال مردم به حج شمرده شده است.<ref>حواشی الشروانی، ج۴، ص۶۶.</ref>


در [[تورات]] از سفر ابراهیم همراه هاجر و اسماعیل یاد شده که به درخواست [[ساره همسر ابراهیم(ع)|ساره]] و سپس فرمان خدا برای پذیرش درخواستش رخ داده است. بر پایه گزارش تورات، ساره پس از تولد [[حضرت اسحاق(ع)|اسحاق]] از در ناسازگاری با هاجر، مادر اسماعیل، درآمد و از ابراهیم خواست تا هاجر و اسماعیل را دور کند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۲۱: ۱۰-۱۴.</ref> ابراهیم آزرده شد؛ اما [[خداوند]] دستور داد که درخواست ساره را بپذیرد. از این روی، ابراهیم، اسماعیل و مادرش هاجر را با توشه‌اندک به سفر برد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش،۲۱: ۱۴.</ref> به تصریح تورات، در این هنگام، سن ابراهیم ۱۰۰ و سن اسماعیل ۱۴ سال بوده است<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۲۱: ۵، ۱۷: ۱۸،۲۴، ۲۵.</ref> که با گزارش قرآن ناسازگار است. داستان ظهور چشمه آب زیر پای اسماعیل در تورات نیز آمده<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۶: ۱۷-۱۹.</ref> که با سن نوزادی اسماعیل، و نه نوجوانی او، سازگار است.
در [[تورات]] از سفر ابراهیم همراه هاجر و اسماعیل یاد شده که به درخواست [[ساره همسر ابراهیم(ع)|ساره]] و سپس فرمان خدا برای پذیرش درخواستش رخ داده است. بر پایه گزارش تورات، ساره پس از تولد [[حضرت اسحاق(ع)|اسحاق]] از در ناسازگاری با هاجر، مادر اسماعیل، درآمد و از ابراهیم خواست تا هاجر و اسماعیل را دور کند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۲۱: ۱۰-۱۴.</ref> ابراهیم آزرده شد؛ اما [[خداوند]] دستور داد که درخواست ساره را بپذیرد. از این روی، ابراهیم، اسماعیل و مادرش هاجر را با توشه‌اندک به سفر برد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش،۲۱: ۱۴.</ref> به تصریح تورات، در این هنگام، سن ابراهیم ۱۰۰ و سن اسماعیل ۱۴ سال بوده است<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۲۱: ۵، ۱۷: ۱۸،۲۴، ۲۵.</ref> که با گزارش قرآن ناسازگار است. داستان ظهور چشمه آب زیر پای اسماعیل در تورات نیز آمده<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۶: ۱۷-۱۹.</ref> که با سن نوزادی اسماعیل، و نه نوجوانی او، سازگار است.


موضوع اختلافی دیگر، مقصد هاجر و اسماعیل است. تورات این مقصد را بئر سبع<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۲۱ : ۱۵.</ref> و قرآن آن را مکه می‌داند.(سوره ابراهیم، آیه ۳۷) {{یادداشت|علامه بلاغی با مطالعه تطبیقی قرآن و تورات در این موضوع، ثابت می‌کند که میان آن دو ناسازگاری نیست. وی بر این باور است که سفر ابراهیم به مکه از سفرهای خاص وی بوده و مانند هجرت از بابل، بازتاب عمومی نداشته و از این رو، در تورات انعکاس تفصیلی نیافته است. تورات تنها از رفتن آنان به بئر سبع یاد می‌نماید و ادامه این سفر تا مکه را انکار نمی‌کند؛ چنان‌که تفصیلات فراوان دیگری از زندگی ابراهیم مانند سرگذشت وی در بابل یا جزئیات سفرهایش در تورات نیامده است. وی سپس در پاسخ به این اعتراض که چگونه رخدادی مهم مانند رفتن به مکه و بنای کعبه در تورات مغفول مانده، می‌گوید: تورات کنونی بر نگارش سرگذشت بنی‌اسرائیل و نه امور مربوط به اقوام دیگر تمرکز کرده است. از سوی دیگر، احتمال پنهان داشتن موضوع سفر به مکه و بنای کعبه، با توجه به اثبات چنین فضیلت بزرگی برای غیر بنی‌اسرائیل کاملاً منطقی و محتمل است. به علاوه عرب از گذشته دور تا کنون بر موضوع ساخت کعبه به دست ابراهیم اتفاق‌نظر داشته‌اند و با توجه به این تواتر بزرگ، احتمال دروغ بودن این امر کاملا منتفی است. برخی گفته‌اند: عرب از دانش و اطلاعات کافی برخوردار نبوده و نمی‌توان به اطلاعات تاریخی‌اش استناد کرد. علامه بلاغی این سخن را برخاسته از نبود اطلاع کافی و درست درباره قبایل عرب می‌داند و بر این باور است که اطلاعات عرب درباره سلسله انساب و روابط خویشاوندی و اطلاعات تاریخی مربوط به آن با توجه به کاربرد فراوانش در زندگی اجتماعی‌شان، بسیار مفصل و دقیق بوده است. با عنایت به درگیری شدید و طولانی بین عدنانیان و قحطانیان، هرگز قحطانیان در ادعای افتخارآمیز انتساب عدنانیان به اسماعیل تردید نکرده‌اند. آن‌گاه وی به استناد اطلاعات کلی و عمومی یاد شده در تورات درباره مکان استقرار اسماعیل ثابت می‌کند که این مکان در حجاز کنونی است و عدم ارائه اطلاعات تفصیلی می‌تواند از بیابانی بودن منطقه و نبودن مشخصات جغرافیایی شناخته شده در آن زمان مانند کوه و دریا و رود و نیز شهرهای آباد بسیار و نزدیک به هم در آن حدود ناشی شده باشد.ر.ک به: الهدی، ج۲، ص۱۵۲-۱۵۸.}}
موضوع اختلافی دیگر، مقصد هاجر و اسماعیل است. تورات این مقصد را بئر سبع<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۲۱ : ۱۵.</ref> و قرآن آن را مکه می‌داند.([[سوره ابراهیم]]، آیه ۳۷) {{یادداشت|علامه بلاغی با مطالعه تطبیقی قرآن و تورات در این موضوع، ثابت می‌کند که میان آن دو ناسازگاری نیست. وی بر این باور است که سفر ابراهیم به مکه از سفرهای خاص وی بوده و مانند هجرت از بابل، بازتاب عمومی نداشته و از این رو، در تورات انعکاس تفصیلی نیافته است. تورات تنها از رفتن آنان به بئر سبع یاد می‌نماید و ادامه این سفر تا مکه را انکار نمی‌کند؛ چنان‌که تفصیلات فراوان دیگری از زندگی ابراهیم مانند سرگذشت وی در بابل یا جزئیات سفرهایش در تورات نیامده است. وی سپس در پاسخ به این اعتراض که چگونه رخدادی مهم مانند رفتن به مکه و بنای کعبه در تورات مغفول مانده، می‌گوید: تورات کنونی بر نگارش سرگذشت بنی‌اسرائیل و نه امور مربوط به اقوام دیگر تمرکز کرده است. از سوی دیگر، احتمال پنهان داشتن موضوع سفر به مکه و بنای کعبه، با توجه به اثبات چنین فضیلت بزرگی برای غیر بنی‌اسرائیل کاملاً منطقی و محتمل است. به علاوه عرب از گذشته دور تا کنون بر موضوع ساخت کعبه به دست ابراهیم اتفاق‌نظر داشته‌اند و با توجه به این تواتر بزرگ، احتمال دروغ بودن این امر کاملا منتفی است. برخی گفته‌اند: عرب از دانش و اطلاعات کافی برخوردار نبوده و نمی‌توان به اطلاعات تاریخی‌اش استناد کرد. علامه بلاغی این سخن را برخاسته از نبود اطلاع کافی و درست درباره قبایل عرب می‌داند و بر این باور است که اطلاعات عرب درباره سلسله انساب و روابط خویشاوندی و اطلاعات تاریخی مربوط به آن با توجه به کاربرد فراوانش در زندگی اجتماعی‌شان، بسیار مفصل و دقیق بوده است. با عنایت به درگیری شدید و طولانی بین عدنانیان و قحطانیان، هرگز قحطانیان در ادعای افتخارآمیز انتساب عدنانیان به اسماعیل تردید نکرده‌اند. آن‌گاه وی به استناد اطلاعات کلی و عمومی یاد شده در تورات درباره مکان استقرار اسماعیل ثابت می‌کند که این مکان در حجاز کنونی است و عدم ارائه اطلاعات تفصیلی می‌تواند از بیابانی بودن منطقه و نبودن مشخصات جغرافیایی شناخته شده در آن زمان مانند کوه و دریا و رود و نیز شهرهای آباد بسیار و نزدیک به هم در آن حدود ناشی شده باشد.ر.ک به: الهدی، ج۲، ص۱۵۲-۱۵۸.}}


بر پایه ظاهر آیات قرآن، ابراهیم بیش از یک بار به مکه سفر کرد. در سفر نخست، فرزند نوزادش اسماعیل و هاجر را در آن‌جا سکونت داد (سوره ابراهیم، آیه ۳۷) و در سفر دوم، [[کعبه]] را با کمک فرزند جوانش اسماعیل بنا کرد و [[مراسم حج]] را به جا آورد. (سوره بقره، آیه ۱۲۷) اما با توجه به عدم تصریح قرآن به نوزادی اسماعیل به هنگام سفر نخست، احتمال یکی بودن هر دو سفر یاد شده پذیرفتنی است؛ چنان‌که با توجه به تصریح قرآن که در کهنسالی، اسماعیل به او بخشیده شد: {اَلحَمدُللهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الکبَرِ إِسماعیل...} (سوره ابراهیم، آیه ۳۹) و نیز سختی و درازی سفر از [[فلسطین]] به [[مکه]]، انجام سفرهای گوناگون بعید به نظر می‌رسد.<ref>ر.ک به: دانشنامه حج و حرمین شریفین، مدخل ابراهیم(ع)</ref>
بر پایه ظاهر آیات قرآن، ابراهیم بیش از یک بار به مکه سفر کرد. در سفر نخست، فرزند نوزادش اسماعیل و هاجر را در آن‌جا سکونت داد ([[سوره ابراهیم]]، آیه ۳۷) و در سفر دوم، [[کعبه]] را با کمک فرزند جوانش اسماعیل بنا کرد و [[مراسم حج]] را به جا آورد. ([[سوره بقره]]، آیه ۱۲۷) اما با توجه به عدم تصریح قرآن به نوزادی اسماعیل به هنگام سفر نخست، احتمال یکی بودن هر دو سفر یاد شده پذیرفتنی است؛ چنان‌که با توجه به تصریح قرآن که در کهنسالی، اسماعیل به او بخشیده شد: {اَلحَمدُللهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَی الکبَرِ إِسماعیل...} ([[سوره ابراهیم]]، آیه ۳۹) و نیز سختی و درازی سفر از [[فلسطین]] به [[مکه]]، انجام سفرهای گوناگون بعید به نظر می‌رسد.<ref>ر.ک به: دانشنامه حج و حرمین شریفین، مدخل ابراهیم(ع)</ref>


== بنای کعبه ==
== بنای کعبه ==
از ظاهر برخی آیات، مانند {إِنَّ أَوَّلَ بَیت وُضِعَ لِلنّاس...} (سوره آل‌عمران، آیه ۹۶) و روایت‌های صریح برمی‌آید که [[کعبه]] قبل از ابراهیم وجود داشته و به دست [[حضرت آدم(ع)|حضرت آدم]] بنا شده است.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۶؛ فتح الباری، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱؛ کنز الدقائق، ج۱، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref> همچنین برخی از مفسران به آیه {وَ إِذ یرفَعُ إِبراهیمُ القَواعِدَ مِنَ البَیت...} (سوره بقره، آیه ۱۲۷) برای اثبات وجود کعبه پیش از ابراهیم و نقش وی در تعمیر و بازسازی آن تمسّک جسته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۶۱؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۰؛ حقایق التأویل، ص۱۷۶.</ref> در مقابل، برخی از مفسران پس از یادکرد روایت‌های فراوان در این زمینه، ابراهیم را بنیان‌گذار کعبه دانسته و اخبار ساخت کعبه به دست آدم(ع) را ضعیف شمرده‌اند.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۹۱.</ref>
از ظاهر برخی آیات، مانند {إِنَّ أَوَّلَ بَیت وُضِعَ لِلنّاس...} ([[سوره آل‌عمران]]، آیه ۹۶) و روایت‌های صریح برمی‌آید که [[کعبه]] قبل از ابراهیم وجود داشته و به دست [[حضرت آدم(ع)|حضرت آدم]] بنا شده است.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۶؛ فتح الباری، ج۶، ص۲۹۰-۲۹۱؛ کنز الدقائق، ج۱، ص۳۳۸-۳۳۹.</ref> همچنین برخی از مفسران به آیه {وَ إِذ یرفَعُ إِبراهیمُ القَواعِدَ مِنَ البَیت...} ([[سوره بقره]]، آیه ۱۲۷) برای اثبات وجود کعبه پیش از ابراهیم و نقش وی در تعمیر و بازسازی آن تمسّک جسته‌اند.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۶۱؛ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۶۰؛ حقایق التأویل، ص۱۷۶.</ref> در مقابل، برخی از مفسران پس از یادکرد روایت‌های فراوان در این زمینه، ابراهیم را بنیان‌گذار کعبه دانسته و اخبار ساخت کعبه به دست آدم(ع) را ضعیف شمرده‌اند.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۳۹۱.</ref>


[[پرونده:مقام ابراهیم در مسجدالحرام.jpg|بندانگشتی|150px|مقام ابراهیم در [[مسجدالحرام]]]]
[[پرونده:مقام ابراهیم در مسجدالحرام.jpg|بندانگشتی|150px|مقام ابراهیم در [[مسجدالحرام]]]]
از روایت‌های فراوان برمی‌آید که مکان کعبه در آغاز برای ابراهیم مشخص نبوده و [[جبرئیل]] مکان ساختن آن را به وی آموخت.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۶۲؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۹؛ بحار الانوار، ج۹۶، ص۳۸.</ref> در آیات قرآن، دستور بنای کعبه به ابراهیم، صریحاً یاد نشده است؛ اما در برخی روایت‌ها که مفسران به آن‌ها تمسک کرده‌اند، آمده که خدا او را مأمور ساختن کعبه فرمود.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۶۱؛ الصافی، ج۱، ص۱۸۹؛ بحار الانوار، ج۱۲، ص۹۹.</ref>
از روایت‌های فراوان برمی‌آید که مکان کعبه در آغاز برای ابراهیم مشخص نبوده و [[جبرئیل]] مکان ساختن آن را به وی آموخت.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۶۲؛ مجمع البیان، ج۱، ص۳۸۹؛ بحار الانوار، ج۹۶، ص۳۸.</ref> در آیات قرآن، دستور بنای کعبه به ابراهیم، صریحاً یاد نشده است؛ اما در برخی روایت‌ها که مفسران به آن‌ها تمسک کرده‌اند، آمده که خدا او را مأمور ساختن کعبه فرمود.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۶۱؛ الصافی، ج۱، ص۱۸۹؛ بحار الانوار، ج۱۲، ص۹۹.</ref>


[[مقام‌ ابراهیم‌]] در کنار کعبه‌ نیز اثری دیگر از ابراهیم(ع) است: {وَإِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبرَاهِیمَ مُصَلًّی}. (سوره بقره، آیه ۱۲۵؛ نیز نک: سوره آل‌عمران، آیه ۹۷) گفته‌اند این همان سنگی است که وی به‌ هنگام‌ بنای‌ کعبه‌ زیر پای‌ خود نهاد. برخی نیز خود خانه کعبه‌ را همان مقام‌ ابراهیم‌ دانسته‌اند.<ref>جامع البیان، ج۱، ص۷۴۶-۷۴۷؛ قس‌: التفسیر الکبیر، ج۴، ص۵۴.</ref>
[[مقام‌ ابراهیم‌]] در کنار کعبه‌ نیز اثری دیگر از ابراهیم(ع) است: {وَإِذ جَعَلنَا البَیتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِن مَّقَامِ إِبرَاهِیمَ مُصَلًّی}. ([[سوره بقره]]، آیه ۱۲۵؛ نیز نک: [[سوره آل‌عمران]]، آیه ۹۷) گفته‌اند این همان سنگی است که وی به‌ هنگام‌ بنای‌ کعبه‌ زیر پای‌ خود نهاد. برخی نیز خود خانه کعبه‌ را همان مقام‌ ابراهیم‌ دانسته‌اند.<ref>جامع البیان، ج۱، ص۷۴۶-۷۴۷؛ قس‌: التفسیر الکبیر، ج۴، ص۵۴.</ref>


بر پایه روایت‌های متواتر، ابراهیم در بنای کعبه تنها نبوده و [[اسماعیل(ع)|اسماعیل]] یاری‌اش می‌کرده و برایش آجر یا سنگ می‌آورده و ابراهیم آن را می‌ساخته است.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۲۷۴؛ المیزان، ج۱، ص۲۹۲؛ مجمع‌ البیان، ج‌۱، ص‌۳۸۹.</ref> در برخی روایت‌ها نیز از یاری [[فرشتگان]] به آنان یاد شده است.<ref>عمدة القاری، ج۹، ص۲۱۳.</ref> مصالح ساختمان نوعی آجر یا سنگ قرمز بوده که از پنج کوه مختلف پیرامون کعبه و بر اساس روایتی، از [[کوه طوی‌|کوه طُوی‌ٰ]] آورده بودند.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۶۲؛ عمدة القاری، ج۹، ص۲۱۳؛ الصافی، ج۱، ص۱۸۹.</ref>
بر پایه روایت‌های متواتر، ابراهیم در بنای کعبه تنها نبوده و [[اسماعیل(ع)|اسماعیل]] یاری‌اش می‌کرده و برایش آجر یا سنگ می‌آورده و ابراهیم آن را می‌ساخته است.<ref>تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۲۷۴؛ المیزان، ج۱، ص۲۹۲؛ مجمع‌ البیان، ج‌۱، ص‌۳۸۹.</ref> در برخی روایت‌ها نیز از یاری [[فرشتگان]] به آنان یاد شده است.<ref>عمدة القاری، ج۹، ص۲۱۳.</ref> مصالح ساختمان نوعی آجر یا سنگ قرمز بوده که از پنج کوه مختلف پیرامون کعبه و بر اساس روایتی، از [[کوه طوی‌|کوه طُوی‌ٰ]] آورده بودند.<ref>تفسیر قمی، ج۱، ص۶۲؛ عمدة القاری، ج۹، ص۲۱۳؛ الصافی، ج۱، ص۱۸۹.</ref>
خط ۴۵: خط ۴۵:


== فراخوانی مردم به حج ==
== فراخوانی مردم به حج ==
پس از ساختن کعبه، به ابراهیم فرمان داده شد که مردم را از سوی خدا به [[حج]] فراخواند: {و‌أَذِّن فی النّاسِ بِالحَجّ...}. (سوره حجّ، آیه ۲۷) او بر [[کوه ابوقبیس]] ایستاد و دست بر گوش خود نهاد و فریاد برآورد:‌ ای مردم! [[خدا|خدای]] خود را اجابت کنید. گروهی از [[قبیله جرهم|قبیله یمنی جُرْهُم]] نخستین کسانی بودند که دعوتش را اجابت کردند.<ref>الکافی، ج۴، ص۲۰۵؛ عمدة القاری، ج۹، ص۱۲۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۵.</ref> در روایتی از [[امام صادق(ع)]] آمده که این ندای ابراهیم نسل به نسل تا [[روز قیامت]] انتقال یافته<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۴۲۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۵.</ref> و [[تلبیه]] پاسخ به این نداست.<ref>من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۶؛ علل الشرایع، ج۲، ص۴۱۶.</ref>
پس از ساختن کعبه، به ابراهیم فرمان داده شد که مردم را از سوی خدا به [[حج]] فراخواند: {و‌أَذِّن فی النّاسِ بِالحَجّ...}. ([[سوره حج|سوره حجّ]]، آیه ۲۷) او بر [[کوه ابوقبیس]] ایستاد و دست بر گوش خود نهاد و فریاد برآورد:‌ ای مردم! [[خدا|خدای]] خود را اجابت کنید. گروهی از [[قبیله جرهم|قبیله یمنی جُرْهُم]] نخستین کسانی بودند که دعوتش را اجابت کردند.<ref>الکافی، ج۴، ص۲۰۵؛ عمدة القاری، ج۹، ص۱۲۸؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۵.</ref> در روایتی از [[امام صادق(ع)]] آمده که این ندای ابراهیم نسل به نسل تا [[روز قیامت]] انتقال یافته<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۴۲۰؛ وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۵.</ref> و [[تلبیه]] پاسخ به این نداست.<ref>من لایحضره الفقیه، ج۲، ص۱۹۶؛ علل الشرایع، ج۲، ص۴۱۶.</ref>


درباره چگونگی اجرای این دعوت، گزارش‌هایی مفصل در اخبار و روایت‌های تاریخی آمده است که گاه رنگ افسانه یافته و نقد پذیرند؛ به ویژه که بسیاری از آن‌ها سخنان غیر معصومان‌اند و مستند درستی ندارند؛ از جمله این که پس از فرمان [[حج]]، ابراهیم به خدا گفت: صدای من به جایی نمی‌رسد. خدا به او فرمود: وظیفه تو ابلاغ آن است. پس بر جایگاه کنونی مقام ابراهیم که به سان کوهی مرتفع بود، ایستاد و ندا داد:‌ ای مردم! عزیمت به [[بیت عتیق]] برای ادای حج بر شما واجب است؛ پس خدای خویش را اجابت کنید. همه مردم از اطراف زمین به او پاسخ دادند. آن‌گاه ایشان با خانواده‌اش حج گزارد.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۸۳؛ المستدرک، ج۲، ص۳۸۸-۳۸۹؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۱۶.</ref> در روایتی دیگر از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] آمده که هنگام ابلاغ دعوت حج، کوه‌ها سر خود را فرود آوردند و آبادی‌های جهان سر برافراشتند تا صدای ابراهیم به گوش همگان برسد.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۲۹۸؛ السنن الکبری، ج۵، ص۱۵۴.</ref> در برخی تفاسیر نیز گزارش شده که خداوند فقط به کسانی اجازه شنیدن این دعوت را داد که می‌دانست آن را اجابت خواهند کرد.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۵.</ref> بر پایه روایتی دیگر، وقتی خدا به ابراهیم فرمان اعلان حج داد، وی بر سنگی ایستاد و ندای حج سرداد؛ ولی سنگ از سنگینی این دعوت تاب نیاورد و فروریخت.<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۴۲۳.</ref>
درباره چگونگی اجرای این دعوت، گزارش‌هایی مفصل در اخبار و روایت‌های تاریخی آمده است که گاه رنگ افسانه یافته و نقد پذیرند؛ به ویژه که بسیاری از آن‌ها سخنان غیر معصومان‌اند و مستند درستی ندارند؛ از جمله این که پس از فرمان [[حج]]، ابراهیم به خدا گفت: صدای من به جایی نمی‌رسد. خدا به او فرمود: وظیفه تو ابلاغ آن است. پس بر جایگاه کنونی مقام ابراهیم که به سان کوهی مرتفع بود، ایستاد و ندا داد:‌ ای مردم! عزیمت به [[بیت عتیق]] برای ادای حج بر شما واجب است؛ پس خدای خویش را اجابت کنید. همه مردم از اطراف زمین به او پاسخ دادند. آن‌گاه ایشان با خانواده‌اش حج گزارد.<ref>تفسیر قمی، ج۲، ص۸۳؛ المستدرک، ج۲، ص۳۸۸-۳۸۹؛ بحارالانوار، ج۱۲، ص۱۱۶.</ref> در روایتی دیگر از [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] آمده که هنگام ابلاغ دعوت حج، کوه‌ها سر خود را فرود آوردند و آبادی‌های جهان سر برافراشتند تا صدای ابراهیم به گوش همگان برسد.<ref>مسند احمد، ج۱، ص۲۹۸؛ السنن الکبری، ج۵، ص۱۵۴.</ref> در برخی تفاسیر نیز گزارش شده که خداوند فقط به کسانی اجازه شنیدن این دعوت را داد که می‌دانست آن را اجابت خواهند کرد.<ref>مجمع البیان، ج۷، ص۱۴۵.</ref> بر پایه روایتی دیگر، وقتی خدا به ابراهیم فرمان اعلان حج داد، وی بر سنگی ایستاد و ندای حج سرداد؛ ولی سنگ از سنگینی این دعوت تاب نیاورد و فروریخت.<ref>علل الشرایع، ج۲، ص۴۲۳.</ref>


== حج‌گزاری ابراهیم(ع) ==
== حج‌گزاری ابراهیم(ع) ==
از ظاهر آیات [[قرآن]] برمی‌آید که ابراهیم با [[مناسک حج]] آشنا نبوده است. از این رو، از [[خداوند]] خواست تا آن را به وی بیاموزد: {... وأَرِنا مَناسِکنا...}. (سوره بقره، آیه ۱۲۸) در بیان آنچه به ابراهیم آموخته شد، برخی مفسران از موارد زیر یاد کرده‌اند: [[طواف]] خانه خدا، [[سعی]] میان [[صفا]] و [[مروه]]، [[افاضه از عرفات|افاضه]] از [[عرفات]] و [[رمی جمرات]].<ref>التبیان، ج۱، ص۴۶۳.</ref> برخی دیگر مناسک را به معنای خود [[عبادت]] دانسته‌اند؛ نه اعمالی که با آن، عبادت انجام می‌پذیرد. در این صورت، ابراهیم درخواست یادگیری اعمال را ندارد؛ بلکه خواهان مشاهده حقیقت عبادت است.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۱؛ المیزان، ج۱، ص۲۸۴.</ref> {{یادداشت|تعبیر «اَرِنا» (از ریشه رؤیت) به معنای تعلیم دانسته شده است(غریب القرآن، ص۲۹)؛ به گونه‌ای که یقینی و خطاناپذیر باشد.(المیزان، ج۱، ص۲۸۴.)بر همین اساس، فخر رازی دو مرحله گفتاری و رفتاری برای این تعلیم شمرده است: در مرحله نخست، شیوه انجام مناسک، تشریح شد و در مرحله دوم جبرئیل همه مناسک را به طور عملی به ابراهیم ارائه داد تا وی به عرفات رسید. آن‌گاه به ابراهیم گفت: مناسکی را که به تو ارائه دادم، به درستی آموختی؟ ابراهیم گفت: آری. گفته‌اند که نام‌گذاری عرفات به معنای «مکان شناخت» از همین روست.(التفسیر الکبیر، ج۴، ص۶۸-۶۹.)}}
از ظاهر آیات [[قرآن]] برمی‌آید که ابراهیم با [[مناسک حج]] آشنا نبوده است. از این رو، از [[خداوند]] خواست تا آن را به وی بیاموزد: {... وأَرِنا مَناسِکنا...}. ([[سوره بقره]]، آیه ۱۲۸) در بیان آنچه به ابراهیم آموخته شد، برخی مفسران از موارد زیر یاد کرده‌اند: [[طواف]] خانه خدا، [[سعی]] میان [[صفا]] و [[مروه]]، [[افاضه از عرفات|افاضه]] از [[عرفات]] و [[رمی جمرات]].<ref>التبیان، ج۱، ص۴۶۳.</ref> برخی دیگر مناسک را به معنای خود [[عبادت]] دانسته‌اند؛ نه اعمالی که با آن، عبادت انجام می‌پذیرد. در این صورت، ابراهیم درخواست یادگیری اعمال را ندارد؛ بلکه خواهان مشاهده حقیقت عبادت است.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۹۱؛ المیزان، ج۱، ص۲۸۴.</ref> {{یادداشت|تعبیر «اَرِنا» (از ریشه رؤیت) به معنای تعلیم دانسته شده است(غریب القرآن، ص۲۹)؛ به گونه‌ای که یقینی و خطاناپذیر باشد.(المیزان، ج۱، ص۲۸۴.)بر همین اساس، فخر رازی دو مرحله گفتاری و رفتاری برای این تعلیم شمرده است: در مرحله نخست، شیوه انجام مناسک، تشریح شد و در مرحله دوم جبرئیل همه مناسک را به طور عملی به ابراهیم ارائه داد تا وی به عرفات رسید. آن‌گاه به ابراهیم گفت: مناسکی را که به تو ارائه دادم، به درستی آموختی؟ ابراهیم گفت: آری. گفته‌اند که نام‌گذاری عرفات به معنای «مکان شناخت» از همین روست.(التفسیر الکبیر، ج۴، ص۶۸-۶۹.)}}


[[علم تفسیر|مفسران]] درباره چگونگی همراهی [[جبرئیل]] با ابراهیم(ع) و [[اسماعیل(ع)|اسماعیل]] نیز نقل‌هایی آورده‌اند. نخست جبرئیل به افراشتن پایه‌های [[کعبه|خانه خدا]] (رفع القواعد) فرمان داد. سپس دست ابراهیم را گرفت و او را به [[صفا]] و بعد به [[مروه]] برد و گفت: این دو از شعائر خدایند. از آن‌جا به [[منا]] رفتند و [[ابلیس]] را نزدیک درختی ایستاده دیدند. جبرئیل [[تکبیر]] گفت و فرمان داد که به ‌سویش سنگ پرتاب کنند. ابراهیم و اسماعیل چنین کردند. سپس ابلیس نزدیک [[جمره وسطی]] ایستاد و خواست کارهایی انحرافی در حج جعل کند. باز به فرمان جبرئیل، ابراهیم و اسماعیل تکبیرگویان سنگبارانش کردند و به همین ترتیب در [[جمره سوم]] نیز به ابلیس سنگ افکندند. سپس به [[مشعر الحرام]] و از آن‌جا به [[عرفات]] رفتند. جبرئیل سه بار از ابراهیم جویا شد: آیا مناسک را به درستی آموختی؟ و ابراهیم پاسخ مثبت داد.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۱۸۹؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۳۷.</ref> بر پایه روایتی، جبرئیل روز هشتم ذی‌حجه ([[یوم الترویه]]) بر ابراهیم نازل شد و به او گفت که آب برگیرند؛ زیرا در منا و عرفات آب نبود. از همین روی، آن روز را «یوم الترویه» نامیده‌اند. سپس به منا رفتند و جبرئیل آنچه به حضرت آدم(ع) گفته بود، به ابراهیم(ع) نیز گفت و او انجام داد.<ref>بحار الانوار، ج۱۲، ص۱۰۰.</ref>
[[علم تفسیر|مفسران]] درباره چگونگی همراهی [[جبرئیل]] با ابراهیم(ع) و [[اسماعیل(ع)|اسماعیل]] نیز نقل‌هایی آورده‌اند. نخست جبرئیل به افراشتن پایه‌های [[کعبه|خانه خدا]] (رفع القواعد) فرمان داد. سپس دست ابراهیم را گرفت و او را به [[صفا]] و بعد به [[مروه]] برد و گفت: این دو از شعائر خدایند. از آن‌جا به [[منا]] رفتند و [[ابلیس]] را نزدیک درختی ایستاده دیدند. جبرئیل [[تکبیر]] گفت و فرمان داد که به ‌سویش سنگ پرتاب کنند. ابراهیم و اسماعیل چنین کردند. سپس ابلیس نزدیک [[جمره وسطی]] ایستاد و خواست کارهایی انحرافی در حج جعل کند. باز به فرمان جبرئیل، ابراهیم و اسماعیل تکبیرگویان سنگبارانش کردند و به همین ترتیب در [[جمره سوم]] نیز به ابلیس سنگ افکندند. سپس به [[مشعر الحرام]] و از آن‌جا به [[عرفات]] رفتند. جبرئیل سه بار از ابراهیم جویا شد: آیا مناسک را به درستی آموختی؟ و ابراهیم پاسخ مثبت داد.<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۱۸۹؛ الدر المنثور، ج۱، ص۱۳۷.</ref> بر پایه روایتی، جبرئیل روز هشتم ذی‌حجه ([[یوم الترویه]]) بر ابراهیم نازل شد و به او گفت که آب برگیرند؛ زیرا در منا و عرفات آب نبود. از همین روی، آن روز را «یوم الترویه» نامیده‌اند. سپس به منا رفتند و جبرئیل آنچه به حضرت آدم(ع) گفته بود، به ابراهیم(ع) نیز گفت و او انجام داد.<ref>بحار الانوار، ج۱۲، ص۱۰۰.</ref>
خط ۶۰: خط ۶۰:
== نسل، وفات و مزار ابراهیم(ع) ==
== نسل، وفات و مزار ابراهیم(ع) ==
[[پرونده:حرم حضرت ابراهیم.jpg|بندانگشتی|حرم ابراهیمی در شهر الخلیل فلسطین]]
[[پرونده:حرم حضرت ابراهیم.jpg|بندانگشتی|حرم ابراهیمی در شهر الخلیل فلسطین]]
ابراهیم‌(ع) در بزرگسالی از بی‌فرزندی‌ به [[خداوند|پروردگار]] شکایت برد و خداوند به او وعده اجابت داد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۵: ۱-۴.</ref> آن‌گاه [[ساره]] که از ناباروری خویش آگاه بود، کنیزش [[هاجر]] را به‌ همسری ابراهیم‌ درآورد. آثار حمل‌ به زودی در وی آشکار گشت و ابراهیم‌ ۸۶ ساله‌ بود که‌ اسماعیل‌ به دنیا آمد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۶.</ref> در قرآن‌ نیز به‌ تولد اسماعیل در سالخوردگی‌ ابراهیم بدون یادکرد سن او اشاره شده است.‌ (سوره ابراهیم، آیه ۳۹) اما در برخی‌ روایت‌ها، سن‌ ابراهیم‌ در این هنگام‌ ۶۴ یا ۱۱۷ سال‌ دانسته شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۱۳۸.</ref>
ابراهیم‌(ع) در بزرگسالی از بی‌فرزندی‌ به [[خداوند|پروردگار]] شکایت برد و خداوند به او وعده اجابت داد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۵: ۱-۴.</ref> آن‌گاه [[ساره]] که از ناباروری خویش آگاه بود، کنیزش [[هاجر]] را به‌ همسری ابراهیم‌ درآورد. آثار حمل‌ به زودی در وی آشکار گشت و ابراهیم‌ ۸۶ ساله‌ بود که‌ اسماعیل‌ به دنیا آمد.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۶.</ref> در قرآن‌ نیز به‌ تولد اسماعیل در سالخوردگی‌ ابراهیم بدون یادکرد سن او اشاره شده است.‌ ([[سوره ابراهیم]]، آیه ۳۹) اما در برخی‌ روایت‌ها، سن‌ ابراهیم‌ در این هنگام‌ ۶۴ یا ۱۱۷ سال‌ دانسته شده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۹، ص۱۳۸.</ref>


بر پایه گزارش [[تورات]]، خدا در ۹۹ سالگی ابراهیم با وی پیمان بست‌ و وعده فرزندی از ساره به نام [[اسحاق]] را به او داد و اسماعیل در این هنگام ۱۳ سال داشت.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۷.</ref> [[قرآن‌]] نیز از میثاق‌ خدا با ابراهیم‌ یاد کرده است (سوره بقره‌، آیه ۱۲۵؛ سوره احزاب، آیه ۷) که‌ پس از سرافرازی ابراهیم در همه آزمایش‌های خدا محقق شد و خدا او را به مقام [[امامت]] خلق رسانید و چون‌ ابراهیم‌ خواست‌ که‌ این‌ پیشوایی‌ به‌ خاندان او نیز عطا شود، فرمود:‌ عهد من‌ به‌ ستمکاران‌ نمی‌رسد. (سوره بقره، آیه ۱۲۴)
بر پایه گزارش [[تورات]]، خدا در ۹۹ سالگی ابراهیم با وی پیمان بست‌ و وعده فرزندی از ساره به نام [[اسحاق]] را به او داد و اسماعیل در این هنگام ۱۳ سال داشت.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۷.</ref> [[قرآن‌]] نیز از میثاق‌ خدا با ابراهیم‌ یاد کرده است ([[سوره بقره‌]]، آیه ۱۲۵؛ [[سوره احزاب]]، آیه ۷) که‌ پس از سرافرازی ابراهیم در همه آزمایش‌های خدا محقق شد و خدا او را به مقام [[امامت]] خلق رسانید و چون‌ ابراهیم‌ خواست‌ که‌ این‌ پیشوایی‌ به‌ خاندان او نیز عطا شود، فرمود:‌ عهد من‌ به‌ ستمکاران‌ نمی‌رسد. (سوره بقره، آیه ۱۲۴)


ابراهیم از طریق فرزند نخستش [[اسماعیل(ع)|اسماعیل]]، نیای بزرگ عرب‌های عدنانی به شمار می‌رود که [[قریش]] و [[بنی‌هاشم]] و [[پیامبر اکرم(ص)]] نیز از ایشان‌اند. او از طریق فرزند دیگرش اسحاق، نیای [[بنی‌اسرائیل]] و [[یهودی|یهودیان]] است.<ref>قاموس الکتاب المقدس، ص۹-۱۰.</ref> از این رو، وی به «ابوجمهور» مکنی شده است. همچنین به گزارش تورات، ابراهیم بعد از ساره با زنی به‌ نام [[قطوره]] ازدواج کرد<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۲۵:۱؛ قس‌: المعارف، ص۳۳.</ref> که کنعانی یا عرب شمرده شده است و از او شش فرزند پدید آمد. از این فرزندان نیز قبایلی پدید آمدند که با جرهمیان در مکه‌ می‌زیستند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۸؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۱۹؛ مروج الذهب، ج۱، ص۵۸.</ref>
ابراهیم از طریق فرزند نخستش [[اسماعیل(ع)|اسماعیل]]، نیای بزرگ عرب‌های عدنانی به شمار می‌رود که [[قریش]] و [[بنی‌هاشم]] و [[پیامبر اکرم(ص)]] نیز از ایشان‌اند. او از طریق فرزند دیگرش اسحاق، نیای [[بنی‌اسرائیل]] و [[یهودی|یهودیان]] است.<ref>قاموس الکتاب المقدس، ص۹-۱۰.</ref> از این رو، وی به «ابوجمهور» مکنی شده است. همچنین به گزارش تورات، ابراهیم بعد از ساره با زنی به‌ نام [[قطوره]] ازدواج کرد<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۲۵:۱؛ قس‌: المعارف، ص۳۳.</ref> که کنعانی یا عرب شمرده شده است و از او شش فرزند پدید آمد. از این فرزندان نیز قبایلی پدید آمدند که با جرهمیان در مکه‌ می‌زیستند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۴۸؛ تاریخ طبری، ج۱، ص۲۱۹؛ مروج الذهب، ج۱، ص۵۸.</ref>
خط ۶۹: خط ۶۹:


== جایگاه ابراهیم(ع) نزد اقوام و ملل ==
== جایگاه ابراهیم(ع) نزد اقوام و ملل ==
ابراهیم‌ خلیل‌(ع) در میان پیروان [[ادیان توحیدی]]، پیشوای‌ [[توحید|موحدان]] و پدر امت‌های یکتاپرست به شمار می‌رود. [[عهدین]] و [[قرآن]] او را الگوی تسلیم در برابر خداوند و صاحب والاترین فضیلت‌های اخلاقی شمرده‌اند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۱-۳؛ قصص الانبیاء، جزائری، ص۱۱۰.</ref> قرآن، وی‌ را مردی بردبار و رئوف‌ دانسته که برای خود و دیگران آمرزش می‌طلبید (سوره هود، آیه ۷۵؛ سوره توبه، آیه ۱۱۴) و همواره‌ فرمانبر [[خدا]] بود و فرزندانش‌ را نیز به‌ تسلیم‌ در برابر حکم‌ و مشیت‌ پروردگار سفارش می‌کرد. (سوره بقره‌، آیه ۱۳۱، ۱۳۲) خداوند او را «حنیف” یعنی رویگردان از باطل به سوی حق (سوره نحل‌، آیه ۱۲۰؛ نک: سوره آل‌عمران‌، آیه ۱۷، ۶۸؛ سوره نساء، آیه ۱۲۵) و نخستین مسلمان شمرده است. (انعام‌/۶، ۱۶۳)
ابراهیم‌ خلیل‌(ع) در میان پیروان [[ادیان توحیدی]]، پیشوای‌ [[توحید|موحدان]] و پدر امت‌های یکتاپرست به شمار می‌رود. [[عهدین]] و [[قرآن]] او را الگوی تسلیم در برابر خداوند و صاحب والاترین فضیلت‌های اخلاقی شمرده‌اند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ۱۲: ۱-۳؛ قصص الانبیاء، جزائری، ص۱۱۰.</ref> قرآن، وی‌ را مردی بردبار و رئوف‌ دانسته که برای خود و دیگران آمرزش می‌طلبید ([[سوره هود]]، آیه ۷۵؛ [[سوره توبه]]، آیه ۱۱۴) و همواره‌ فرمانبر [[خدا]] بود و فرزندانش‌ را نیز به‌ تسلیم‌ در برابر حکم‌ و مشیت‌ پروردگار سفارش می‌کرد. ([[سوره بقره‌]]، آیه ۱۳۱، ۱۳۲) خداوند او را «حنیف” یعنی رویگردان از باطل به سوی حق ([[سوره نحل‌]]، آیه ۱۲۰؛ نک: [[سوره آل‌عمران‌]]، آیه ۱۷، ۶۸؛ [[سوره نساء]]، آیه ۱۲۵) و نخستین مسلمان شمرده است. ([[سوره انعام‌]]، آیه ۱۶۳)


عرب پیش‌ از [[اسلام‌]] نیز ابراهیم را کاملاً می‌شناخت. تصویر یا تندیس‌ او و [[اسماعیل(ع)]] را در خانه [[کعبه‌]] نهاده بودند و بر پایه روایتی، [[پیامبر(ص)]] هنگام [[فتح‌ مکه]]، این دو تندیس را از درون کعبه بیرون کشید و شکست.<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۹۳؛ فتح الباری، ج۸، ص۱۴.</ref> افزون بر این، آثاری پرشمار از‌ ابراهیم‌ و دین‌ شامل مقامات، زیارتگاه‌ها، اندیشه‌ها و اعمال توحیدی منسوب به وی، در سراسر منطقه سامی‌نشین از [[بین‌ النهرین]] تا [[شبه جزیره سینا]] یافت می‌شود که نشان تأثیر گسترده و عمیق وی در میان اقوام و امت‌ها و ملت‌های این منطقه است.<ref>العرب و الیهود، ص۲۵۱، ۲۵۶.</ref>
عرب پیش‌ از [[اسلام‌]] نیز ابراهیم را کاملاً می‌شناخت. تصویر یا تندیس‌ او و [[اسماعیل(ع)]] را در خانه [[کعبه‌]] نهاده بودند و بر پایه روایتی، [[پیامبر(ص)]] هنگام [[فتح‌ مکه]]، این دو تندیس را از درون کعبه بیرون کشید و شکست.<ref>صحیح البخاری، ج۵، ص۹۳؛ فتح الباری، ج۸، ص۱۴.</ref> افزون بر این، آثاری پرشمار از‌ ابراهیم‌ و دین‌ شامل مقامات، زیارتگاه‌ها، اندیشه‌ها و اعمال توحیدی منسوب به وی، در سراسر منطقه سامی‌نشین از [[بین‌ النهرین]] تا [[شبه جزیره سینا]] یافت می‌شود که نشان تأثیر گسترده و عمیق وی در میان اقوام و امت‌ها و ملت‌های این منطقه است.<ref>العرب و الیهود، ص۲۵۱، ۲۵۶.</ref>
خط ۱۵۷: خط ۱۵۷:
علی شیخ
علی شیخ
{{پیامبران}}
{{پیامبران}}
[[رده:پیامبران]]
[[رده:حج گزاران معروف]]
[[رده:]]
۶۲۸

ویرایش