←شأن نزول
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
==شأن نزول== | ==شأن نزول== | ||
پیامبر و کسانی که به وی ایمان آورده بودند، از سوی مشرکان قریش زیر فشار و آزار سخت قرار داشتند؛ به گونهای که گروهی از آنان ناچار به هجرت به حبشه شدند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۲۰۷، ۲۰۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۹.</ref> با مرگ ابوطالب در سال دهم | پیامبر اسلام و کسانی که به وی ایمان آورده بودند، از سوی مشرکان [[قریش]] زیر فشار و آزار سخت قرار داشتند؛ به گونهای که گروهی از آنان ناچار به [[هجرت]] به [[حبشه|حَبَشه]] شدند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۲۰۷، ۲۰۸؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۹.</ref> با مرگ [[ابوطالب]] در سال دهم [[بعثت]]، آزار مشرکان به مسلمانان شدت بیشتر یافت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۶؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۸.</ref> به رغم همه سختگیریهای مشرکان، اسلام در میان قشرهای مختلف قریش گسترش یافت.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۷، ۲۸.</ref> با انعقاد [[پیمان عقبه]] اول و دوم میان پیامبر و مردم [[یثرب]] و مسلمانشدن بسیاری از آنان، شمار فراوانی از مسلمانان از [[مکه]] به [[مدینه]] هجرت کردند.<ref>الطبقات، ج۱، ص۲۱۹، ۲۲۵؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۷، ۳۸؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۹۶.</ref> بدین رو در مکه جز پیامبر که منتظر [[وحی]] الهی در این باره بود، علی، [[ابوبکر]] و گروهی اندک، کسی در مکه نمانده بود.<ref>الطبقات، ج۱، ص۲۲۶؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۹۷.</ref> | ||
مشرکان قریش که نگران هجرت پیامبر به مدینه بودند، در دار | مشرکان قریش که نگران هجرت پیامبر به مدینه بودند، در [[دار الندوه]]، مکان مشورت و تصمیمگیری مَکیان<ref>تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۴۰؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۹۸؛ تاریخ ابن خلدون، ج۲، ص۳۳۵.</ref>، گرد آمدند<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۳۹؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۹۸؛ البدایة و النهایه، ج۳، ص۲۱۵.</ref> و تصمیم گرفتند پیامبر را بکشند.<ref>الطبقات، ج۲، ص۲۲۷؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۹۸، ۹۹؛ الامالی، ص۴۶۴، ۴۶۵.</ref> | ||
پیامبر به وسیله وحی از توطئه مشرکان آگاه شد. خداوند او را به هجرت فرمان داد و برای آنکه قریشیان هنگام خروج پیامبر از خانهاش آگاه نشوند، به وی گفت که از علی بخواهد در بستر او بخوابد. علی با آگاهییافتن از فرمان الهی پذیرفت که در بستر پیامبر بخوابد<ref>الامالی، ص۴۶۵؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۵۹، ۶۰.</ref> و پیامبر در حالی که پاسی از شب گذشته بود و | پیامبر به وسیله وحی از توطئه مشرکان آگاه شد. خداوند او را به هجرت فرمان داد و برای آنکه قریشیان هنگام خروج پیامبر از خانهاش آگاه نشوند، به وی گفت که از علی بخواهد در بستر او بخوابد. علی با آگاهییافتن از فرمان الهی پذیرفت که در بستر پیامبر بخوابد<ref>الامالی، ص۴۶۵؛ بحار الانوار، ج۱۹، ص۵۹، ۶۰.</ref> و پیامبر در حالی که پاسی از شب گذشته بود و خانهاش را محاصره کرده بودند، پنهانی از خانه بیرون رفت.<ref>الامالی، ص۴۶۶.</ref> | ||
==دیدگاه مفسران== | ==دیدگاه مفسران== |