آستان مقدس امامین عسکریین(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
و آنچه از مشایخ، دست به دست رسیده، این است که این صفه، محل حوضی برای وضو گرفتن آن بزرگواران در آن سرداب بوده است. پس از آنکه خانه آن بزرگواران، مزار و محل عبادت مردم شد، این صفه شریف، معین شده بود برای گذاشتن و‌ انداختن عرایض و رقاع حاجات که شیعیان، به حضرت صاحب الزمان(عج) می‌نوشتند و در آنجا می‌گذاشتند و هر وقت صلاح بود، جواب عریضه از آنجا یا از خارج، به صاحبش می‌رسید؛ چنان‌که سید جلیل، [[علی بن طاووس]]، در اواخر کتاب «فرج المهموم» بعضی از حکایات آن را نقل کرده است.<ref>هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، ص 84 و 85.</ref>
و آنچه از مشایخ، دست به دست رسیده، این است که این صفه، محل حوضی برای وضو گرفتن آن بزرگواران در آن سرداب بوده است. پس از آنکه خانه آن بزرگواران، مزار و محل عبادت مردم شد، این صفه شریف، معین شده بود برای گذاشتن و‌ انداختن عرایض و رقاع حاجات که شیعیان، به حضرت صاحب الزمان(عج) می‌نوشتند و در آنجا می‌گذاشتند و هر وقت صلاح بود، جواب عریضه از آنجا یا از خارج، به صاحبش می‌رسید؛ چنان‌که سید جلیل، [[علی بن طاووس]]، در اواخر کتاب «فرج المهموم» بعضی از حکایات آن را نقل کرده است.<ref>هدیة الزائرین و بهجة الناظرین، ص 84 و 85.</ref>


اما با جدا شدن صحن و راه سرداب مقدس، از صحن مطهر، برخی با دیدن احترام زوار به این مکان، آنجا را دکانی قرار دادند و با دادن ریگ و سنگ به زوار و بردن‌ عوام به آنجا، به اسم تبرک، بازار کسب خود را رونقی دادند و به اقسام حیل از زوار، فایده می‌بردند، و کم‌کم به منزله چاهی شد و اسم آن را چاه صاحب‌الزمان گذاشتند. تمام این حرکات بی‌اصل و بی‌پایه و خلاف ادب و احترام، بلکه در بعضی از مواضع، شبهه حرمت دارد....
 
و به ملاحظه این سیره و عادت در طرف راست، وسط شباک، سوراخی به‌قدر آنکه دست میان آن برود و رقعه را بیندازد، گذاشته‌اند که در طرف دیگر، نظیر آن را ندارد و هرکس تامل کند، می‌داند که این سوراخ، ساخته برای همین‌کار بود. آن محل نیز میان همه آن سرداب، امتیازی پیدا کرد در تبرک و شرافت و احترام و بوسیدن و استشفا به تربت آن؛ تا آنکه صحن و راه سرداب مقدس، از آن صحن مطهر، جدا شد و از غیر جنس خدمه برای آن ظاهر شد و دیدند حرص و رغبت شیعیان را به آن محل شریف و غلبه و استیلای خود را بر آن غربا و زوار بی‌معین. لهذا آن را برای کسب غیرطیب خود، سرمایه کردند و برای جلب منافع از ایشان، آن را دکانی قرار دادند و به اقسام حیل از آنها، فایده می‌بردند و کم‌کم به دادن ریگ و خاک آنجا را به آن بیچارگان و گرفتن چیزی، مقداری از آنجا گود شد... تا آنکه زمانی که شیخ عالم جلیل علامه عصر خود، شیخ عبدالحسین طهرانی(طاب ثراه) به جهت تذهیب قبه مطهره و اصلاح صحن منور، به آنجا مشرف شدند، پس از مشاهده آن خرابی و زیاد شدن در هر روز و خوف صدمه رسیدن به اساس عمارت، مقرر فرمودند آنجا را پر کردند تا مقدار دو پله به بالا مانده و آن را به آجر و گچ محکم نمودند.
 
پس از وفات آن مرحوم، چون در سرمایه آن جماعت، به جهت بنّایی خللی پیدا شد، دوباره آن بنا را خراب کردند و به دادن ریگ و سنگ آنجا به جهّالِ زوار و بردن‌ عوام را در آنجا، به اسم تبرک، بازار کسب خود را رونقی دادند و کم‌کم به منزله چاهی شد و اسم آن را چاه صاحب‌الزمان گذاشتند و جزو مناسک زوار شد که چون به آنجا روند، از چاه صاحب‌الزمان سؤال کنند و به انواع بی‌ادبی و جسارت، خود را میان چاه افکنند و مقداری ریگ بردارند. تمام این حرکات بی‌اصل و بی‌پایه و خلاف ادب و احترام، بلکه در بعضی از مواضع، شبهه حرمت دارد....


همان‌گونه که بیان شد، در هیچ‌یک از منابع معتبر شیعه، از این مکان، به چاه غیبت یا محل غیبت حضرت مهدی(عج)، یاد نشده است و این‌گونه باورهای نادرست مورد تایید علمای شیعه نبوده و خوشبختانه این باورها، امروزه منسوخ و فراموش شده است.
همان‌گونه که بیان شد، در هیچ‌یک از منابع معتبر شیعه، از این مکان، به چاه غیبت یا محل غیبت حضرت مهدی(عج)، یاد نشده است و این‌گونه باورهای نادرست مورد تایید علمای شیعه نبوده و خوشبختانه این باورها، امروزه منسوخ و فراموش شده است.
۲٬۰۰۰

ویرایش