بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
| آثار = | | آثار = | ||
}} | }} | ||
'''اسماءبنت عُمَيس'''، <ref>الطبقات، ج3، ص126؛ تاريخ طبري، ج3، ص426</ref> در سالهای نخستین بعثت با [[جعفر بن ابيطالب ]] ازدواج كرد.<ref>السيرة النبويه، ج1، ص257؛ اسد الغابه، ج6، ص253.</ref>آن دو از نخستين كساني بودند كه پيش از ورود پيامبر(ص) به خانه [[ ارقم]] ، اسلام آوردند<ref>الطبقات، ج8، ص219؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص283</ref> و به فرمان رسول خدا، در هجرت دوم به سال پنجم بعثت، رهسپارحبشه شدند.<ref>السيرة النبويه، ج1، ص323؛ الطبقات، ج4، ص25؛ كشف الغمه، ج1، ص383426</ref>از اين رو، برخي او را حبشيه ميخواندند.<ref>الطبقات، ج8، ص219؛ دلائل النبوه، ج4، ص245؛ البداية و النهايه، ج4، ص205</ref> | '''اسماءبنت عُمَيس'''، <ref>الطبقات، ج3، ص126؛ تاريخ طبري، ج3، ص426</ref> از بانوان مشهور جهان اسلام است و از زنان محدثه و راويان حديث [[ پيامبر اكرم(ص)]] به شمار ميرود. در سالهای نخستین بعثت با [[جعفر بن ابيطالب ]] ازدواج كرد.<ref>السيرة النبويه، ج1، ص257؛ اسد الغابه، ج6، ص253.</ref>آن دو از نخستين كساني بودند كه پيش از ورود پيامبر(ص) به خانه [[ ارقم]] ، اسلام آوردند<ref>الطبقات، ج8، ص219؛ سير اعلام النبلاء، ج2، ص283</ref> و به فرمان رسول خدا، در هجرت دوم به سال پنجم بعثت، رهسپارحبشه شدند.<ref>السيرة النبويه، ج1، ص323؛ الطبقات، ج4، ص25؛ كشف الغمه، ج1، ص383426</ref>از اين رو، برخي او را حبشيه ميخواندند.<ref>الطبقات، ج8، ص219؛ دلائل النبوه، ج4، ص245؛ البداية و النهايه، ج4، ص205</ref>بعضي از فرزندان او همچون [[ محمد بن ابيبكر ]] از چهرههاي اثرگذار بودند. وي از ياران و كارگزاران امام علي(ع) و حكمران مصر بود.<ref>انساب الاشراف، ج3، ص171؛ الاستيعاب، ج3، ص1366؛ اسد الغابه، ج4، ص326 </ref> | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
از شرح حال اسماء بنت عمیس در قبل از اسلام اطلاعی در دست نیست .او به احتمال زیاد در سالهای ابتدای بعثت با جعفر بن ابیطالب ازدواج کرد و در سال پنجم هجری به حبشه هجرت نمود . اسماء در حبشه، سه پسر به نام | از شرح حال اسماء بنت عمیس در قبل از اسلام اطلاعی در دست نیست .او به احتمال زیاد در سالهای ابتدای بعثت با جعفر بن ابیطالب ازدواج کرد و در سال پنجم هجری به حبشه هجرت نمود .جزئيات زندگي وي و ديگر مسلمانان در حبشه، چندان روشن نيست. سخنان او بيانگر دشواريهايي است كه مهاجران در حبشه با آن روبهرو بودهاند. وي در پاسخ به خليفه دوم كه او را از مهاجران به مدينه نشمرده بود، به اين سختيها اشاره نمود.<ref>الطبقات، ج8، ص219؛ صحيح مسلم، ج7، ص172</ref> اسماء در حبشه، سه پسر به نام عبدالله ، عون و محمد براي جعفر به دنيا آورد.<ref>اسد الغابه، ج6، ص14؛ الاستيعاب، ج4، ص1784</ref> به سال هفتم ق. در پي فرمان پيامبر(ص) همچون ديگر مسلمانان، از حبشه به مدينه مهاجرت كرد و همزمان با فتح خيبر به مدينه رسيد.<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ صحيح مسلم، ج7، ص172؛ تاريخ طبري، ج11، ص494 </ref> برخي از حضور وي در مراسم ازدواج [[ علي(ع)]] و [[ فاطمه (س)]] به سال دوم ق. گزارش داده و آوردهاند كه او به وصيت [[ خديجه (س)]] يك هفته نزد دختر رسول خدا ماند. <ref>المناقب، ج3، ص131؛ كشف الغمه، ج1، ص375 </ref> گويا تشابه اسمي وي با [[ اسماء دختر يزيد بن سكن انصاري]] ، برخي سيرهنويسان را به اين اشتباه دچار كرده است.<ref> كشف الغمه، ج1، ص383؛ الصحيح من سيرة النبي، ج5، ص263 </ref> او در مدينه با شنيدن سخن [[ عمر بن الخطاب ]] كه خود را به دليل پيشينه هجرت به مدينه، نزديكتر و سزاوارتر به پيامبر ميدانست، خشمگينانه گفت: راست ميگويي. شما با رسول خدا بوديد. گرسنگانِ شما را غذا ميداد و نادانانِ شما را موعظه ميكرد. ولي ما در سرزمين حبشه، بيگانه و در آماج خشم و آزار و هراس بوديم. سپس سخن عمر را با رسول خدا در ميان گذاشت. پيامبر(ص) با رد سخن عمر، مهاجران به مدينه را داراي يك هجرت و اسماء و ديگر مهاجران به حبشه را «ذوهجرتين» دانست. <ref>الطبقات، ج8، ص219؛ اسد الغابه، ج6، ص15؛ الاصابه، ج8، ص16 </ref> نخستين كودك مسلمان كه در حبشه زاده شد، [[ عبدالله بن جعفر]] ، زاده اسماء بود. <ref>الاستيعاب، ج3، ص880؛ اسد الغابه، ج3، ص94 </ref> دو فرزند ديگرش، محمد و عون، نيز در حبشه زاده شدند. <ref> الطبقات، ج4، ص25؛ الاستيعاب، ج4، ص17، 85؛ اسد الغابه، ج4، ص309؛ ج6، ص14 </ref> همهنگام با تولد عبدالله بن جعفر ، [[ نجاشي]] نيز داراي پسري شد كه او را با تأسي به جعفر، عبدالله ناميد و اسماء او را شير داد. از همين رو، آن دو در بزرگسالي با هم ارتباط داشتند. <ref> الروض الانف، ج6، ص587 </ref> | ||
== فضایل == | == فضایل == | ||
خط ۳۷: | خط ۳۸: | ||
در پي شهادت جعفر بن ابيطالب در سريّه موته به سال هشتم ق. پيامبر(ص) از اسماء دلجويي كرد. ايشان به خانواده خود <ref> السيرة النبويه، ج2، ص382؛ الطبقات، ج8، ص220؛ انساب الاشراف، ج3، ص396 </ref> و حضرت زهرا (س) فرمان داد كه براي اسماء و فرزندانش تا سه روز غذا فراهم كنند. <ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص66 </ref> بر پايه گزارشي، پيامبر گرامي (ص) اسماء را در [[ نبرد حنين]] به سال هشتم ق. به ازدواج [[ ابوبكر ]] درآورد.<ref> الاصابه، ج8، ص15 </ref> او به سال نهم ق. همراه [[ صفيّه دختر عبدالمطلب]] ، عهدهدار غسل [[ اُم كلثوم]] <ref> الاستيعاب، ج4، ص1953؛ البداية و النهايه، ج5، ص39 </ref> ، دختر رسول خدا و همسر [[ عثمان بن عفان]] ، شد. | در پي شهادت جعفر بن ابيطالب در سريّه موته به سال هشتم ق. پيامبر(ص) از اسماء دلجويي كرد. ايشان به خانواده خود <ref> السيرة النبويه، ج2، ص382؛ الطبقات، ج8، ص220؛ انساب الاشراف، ج3، ص396 </ref> و حضرت زهرا (س) فرمان داد كه براي اسماء و فرزندانش تا سه روز غذا فراهم كنند. <ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص66 </ref> بر پايه گزارشي، پيامبر گرامي (ص) اسماء را در [[ نبرد حنين]] به سال هشتم ق. به ازدواج [[ ابوبكر ]] درآورد.<ref> الاصابه، ج8، ص15 </ref> او به سال نهم ق. همراه [[ صفيّه دختر عبدالمطلب]] ، عهدهدار غسل [[ اُم كلثوم]] <ref> الاستيعاب، ج4، ص1953؛ البداية و النهايه، ج5، ص39 </ref> ، دختر رسول خدا و همسر [[ عثمان بن عفان]] ، شد. | ||
اسماء در حجة الوداع به سال دهم ق. حضور داشت و در ذوالحليفه، ميقات مردم مدينه، | اسماء در حجة الوداع به سال دهم ق. حضور داشت و در ذوالحليفه، ميقات مردم مدينه، محمد بن ابيبكر را به دنيا آورد<ref> الطبقات، ج8، ص222؛ السنن الكبري، ج5، ص164؛ الاصابه، ج6، ص194 </ref> و به فرمان پيامبر(ص) با همان حال نفاس، احرام حج بست و پس از 18 روز با آن كه هنوز از خون پاك نشده بود، به امر پيامبر، طواف و نماز آن را به جا آورد.<ref> الكافي، ج4، ص444، 449؛ التهذيب، ج1، ص179؛ ج5، ص399؛ الام، ج2، ص158 </ref> فقيهان شيعه <ref> جواهر الكلام، ج3، ص355؛ كتاب الطهاره، ج4، ص93؛ مصباح الفقيه، ج4، ص376 </ref> و اهل سنت <ref> الام، ج2، ص158؛ الموطأ، ج1، ص322؛ المحلي، ج7، ص 179 </ref> به اين عمل در احكام خود استناد كردهاند. | ||
اسماء پيوندي بسيار نزديكي با خانواده پيامبر داشت تا آنجا كه فاطمه(س) او را مادر ميخواند.<ref> بحار الانوار، ج78، ص256 </ref> او از اندك زناني بود كه پس از رحلت پيامبر و هنگام بيماري حضرت زهرا(س) كه به رحلت وي انجاميد، همنشين او بود و چون نگراني ايشان را از نمايان شدن حجم بدنش هنگام تشييع دريافت <ref> تاريخ يعقوبي، ج2، ص115؛ انساب الاشراف، ج2، ص33؛ كشف الغمه، ج2، ص126 </ref> ، وي را از تابوتي كه در حبشه ديده بود، خبر داد. وي به سفارش حضرت زهرا(س) تابوتي مانند كجاوه ساخت كه جنازه در آن پيدا نبود و همين مايه خوشحالي وي شد. اين نخستين تابوت بدينگونه در دوره اسلامي بود. <ref> تاريخ يعقوبي، ج2، ص115؛ تاريخ طبري، ج11، ص598؛ الاستيعاب، ج4، ص1897 </ref> وي پس از رحلت حضرت زهرا(س) همراه امام علي(ع) در غسل او حضور داشت.<ref> الاستيعاب، ج4، ص1898؛ تاريخ طبري، ج3، ص240؛ الاصابه، ج8، ص266 </ref> | اسماء پيوندي بسيار نزديكي با خانواده پيامبر داشت تا آنجا كه فاطمه(س) او را مادر ميخواند.<ref> بحار الانوار، ج78، ص256 </ref> او از اندك زناني بود كه پس از رحلت پيامبر و هنگام بيماري حضرت زهرا(س) كه به رحلت وي انجاميد، همنشين او بود و چون نگراني ايشان را از نمايان شدن حجم بدنش هنگام تشييع دريافت <ref> تاريخ يعقوبي، ج2، ص115؛ انساب الاشراف، ج2، ص33؛ كشف الغمه، ج2، ص126 </ref> ، وي را از تابوتي كه در حبشه ديده بود، خبر داد. وي به سفارش حضرت زهرا(س) تابوتي مانند كجاوه ساخت كه جنازه در آن پيدا نبود و همين مايه خوشحالي وي شد. اين نخستين تابوت بدينگونه در دوره اسلامي بود. <ref> تاريخ يعقوبي، ج2، ص115؛ تاريخ طبري، ج11، ص598؛ الاستيعاب، ج4، ص1897 </ref> وي پس از رحلت حضرت زهرا(س) همراه امام علي(ع) در غسل او حضور داشت.<ref> الاستيعاب، ج4، ص1898؛ تاريخ طبري، ج3، ص240؛ الاصابه، ج8، ص266 </ref> | ||
اسماء به وصيت ابوبكر، پس از مرگ وي عهدهدار غسل او شد. <ref> انساب الاشراف، ج10، ص91؛ الطبقات، ج3، ص152؛ الاصابه، ج8، ص16. </ref> وي به سال سيزدهم ق. به همسري علي(ع) درآمد. حاصل اين ازدواج، دو فرزند به نام يحيي و عون بود. <ref>الطبقات، ج8، ص222؛ انساب الاشراف، ج1، ص447 </ref> برخي منابع از محمد اصغر <ref> المناقب، ج3، ص89.</ref> يا عثمان اصغر <ref> تاريخ يعقوبي، ج2، ص213 </ref> بهجاي عون نام بردهاند. بعضي نيز تنها از يحيي ياد كردهاند.<ref>اسد الغابه، ج6، ص15؛ الاستيعاب، ج4، ص1915</ref> | اسماء به وصيت ابوبكر، پس از مرگ وي عهدهدار غسل او شد. <ref> انساب الاشراف، ج10، ص91؛ الطبقات، ج3، ص152؛ الاصابه، ج8، ص16. </ref> وي به سال سيزدهم ق. به همسري علي(ع) درآمد. حاصل اين ازدواج، دو فرزند به نام يحيي و عون بود. <ref>الطبقات، ج8، ص222؛ انساب الاشراف، ج1، ص447 </ref> برخي منابع از محمد اصغر <ref> المناقب، ج3، ص89.</ref> يا عثمان اصغر <ref> تاريخ يعقوبي، ج2، ص213 </ref> بهجاي عون نام بردهاند. بعضي نيز تنها از يحيي ياد كردهاند.<ref>اسد الغابه، ج6، ص15؛ الاستيعاب، ج4، ص1915</ref> | ||
== راوی احادیث == | == راوی احادیث == | ||
اسماء از راويان حديث پيامبر اكرم به شمار | اسماء از زنان محدثه و راويان حديث پيامبر اكرم به شمار ميرود. <ref>المغازي، ج2، ص766؛ رجال طوسي، ص53.</ref> و كساني چون عمر بن خطاب، [[ عبدالله بن عباس]] ، عبدالله بن جعفر، [[ قاسم بن محمد]] ، [[ عبدالله بن شداد]] ، [[ عروة بن زبير]] ، و [[ ابن مسيب]] از او روايت كردهاند.<ref> اسد الغابه، ج6، ص15؛ الاصابه، ج8، ص15 </ref> امام باقر(ع) او را از بهشتيان شمرده است. <ref> بحار الانوار، ج22، ص195 </ref> | ||
در روزگار خليفه دوم كه بيت المال بر پايه درجات ميان مسلمانان قسمت ميشد و به زنان مهاجر و شماري ديگر به اندازه فضل و برتري آنان از 1000 تا 2000 درهم ميپرداختند، اسماء بيشترين دريافتي را داشت. <ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص153؛ الطبقات، ج3، ص231</ref> در گزارشي، سهم وي 1000 درهم ياد شده است.<ref> الطبقات، ج8، ص222؛ فتوح البلدان، ص434 </ref> اين از فضل و ارجمندي او در نگاه حكومت حكايت دارد. | در روزگار خليفه دوم كه بيت المال بر پايه درجات ميان مسلمانان قسمت ميشد و به زنان مهاجر و شماري ديگر به اندازه فضل و برتري آنان از 1000 تا 2000 درهم ميپرداختند، اسماء بيشترين دريافتي را داشت. <ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص153؛ الطبقات، ج3، ص231</ref> در گزارشي، سهم وي 1000 درهم ياد شده است.<ref> الطبقات، ج8، ص222؛ فتوح البلدان، ص434 </ref> اين از فضل و ارجمندي او در نگاه حكومت حكايت دارد. | ||
حديثهايي كه از وي در منزلت علي(ع) رسيده، نشانگر عشق و دلبستگي فراوان او به خاندان رسول خدا است.<ref> المناقب، ج3، ص274</ref> حديث ردّ شمس، با همه مباحث مربوط به آن كه در شأن علي(ع) است، از طريق وي به تفصيل گزارش شده است.<ref>البداية و النهايه، ج6، ص77؛ امتاع الاسماع، ج5، ص26.</ref> | حديثهايي كه از وي در منزلت علي(ع) رسيده، نشانگر عشق و دلبستگي فراوان او به خاندان رسول خدا است.<ref> المناقب، ج3، ص274</ref> حديث ردّ شمس، با همه مباحث مربوط به آن كه در شأن علي(ع) است، از طريق وي به تفصيل گزارش شده است.<ref>البداية و النهايه، ج6، ص77؛ امتاع الاسماع، ج5، ص26.</ref> | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
تاريخ درگذشت او را به اختلاف گزارش كردهاند. برخي آن را سال 38 ق. حدود دو سال پيش از شهادت علي(ع) و شماري ديگر سال 60 ق. دانستهاند. <ref>البداية و النهايه، ج7، ص318؛ الوافي بالوفيات، ج9، ص34 </ref> | تاريخ درگذشت او را به اختلاف گزارش كردهاند. برخي آن را سال 38 ق. حدود دو سال پيش از شهادت علي(ع) و شماري ديگر سال 60 ق. دانستهاند. <ref>البداية و النهايه، ج7، ص318؛ الوافي بالوفيات، ج9، ص34 </ref> | ||
امروزه صورت قبری به نم اسماءدر [[ قبرستان باب الصغیر ]] دمشق وجود دارد. همچنین آرامگاهی در حومه [[ هاشمیه ]] عراق به او منسوب است و در نزدیکی آن قبر فرزندش یحیی از نسل امام علی (ع) وجود دارد.اما به نقل قوی تر مرقد او در مدینه و در قبرستان بقیع واقع است. | |||
==برای مطالعه بیشتر== | ==برای مطالعه بیشتر== |