←فعالیتهای سیاسی و نظامی
(←اساتید) |
|||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
==فعالیتهای سیاسی و نظامی== | ==فعالیتهای سیاسی و نظامی== | ||
ابن تیمیه در امور سیاسی و نظامی نیز نقشی مهم داشت. وی به سال ۶۹۳ق. در جریان معروف به «عساف نصرانی» با شکایت از فردی مسیحی به سبب اهانت به پیامبر | ابن تیمیه در امور سیاسی و نظامی نیز نقشی مهم داشت. وی به سال ۶۹۳ق. در جریان معروف به «عساف نصرانی» با شکایت از فردی [[مسیحی]] به سبب اهانت به [[حضرت محمد(ص)|پیامبر گرامی(ص)]] به دست نایب السلطنه دمشق، محبوس گشت و آن فرد از اتهام تبرئه شد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۳، ص۳۳۵-۳۳۶. </ref> در سال ۶۹۹ق. با لشکرکشی مغولان به سمت [[حلب]]، ابن تیمیه در نامهای به اهالی [[مصر]]، مردم آن دیار را به [[جهاد]] فراخواند.<ref>شذرات الذهب، ج۷، ص۷۹۴. </ref> سپس به روایت [[ابن خلدون]] (م.۸۰۸ق.) همراه برخی دیگر از بزرگان دمشق برای دریافت اماننامه از [[غازان خان|غازان]] رهسپار اردوگاه وی شد؛ اما برخی فرماندهان به رغم اصرار ابن تیمیه و دیگر شیوخ، از اعطای این اماننامه سرباز زدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۵، ص۴۷۴. </ref> به ادعای [[ابن کثیر]]، تسلیم نشدن قلعه دمشق به درخواست ابن تیمیه بوده است.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۷. </ref> همین باعث بروز هرج و مرج شد که با دخالت نظامی ابن تیمیه و نظام الدین [[محمود بن علی شیبانی]] خنثا گردید. وی نیز برای آزاد سازی اسیران [[مسلمان]] به خیمهگاه بولای از فرماندهان مغول رفت و تا اندازهای نیز توفیق یافت. با رسیدن خبر لشکرکشی سپاه مصر، سپاهیان مغول عقبنشینی نسبی کردند و ابن تیمیه نیز با خیالی آسوده مردم را به صبر و جهاد و همکاری با سپاه مصر دعوت کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۰-۱۱.</ref> به عقیده برخی شاگردان ابن تیمیه، او نقشی مهم در تشجیع سپاه شام و مصر برای نبرد موسوم به شَقْحَبْ با غازان مغول در سال ۷۰۲ق. داشت. وی آنان را که مسلمان شده بودند، به [[خوارج]] تشبیه کرد<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۲۳-۲۴. </ref> و سپس خود نیز به صف مبارزان پیوست.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۲۵.</ref> او گاه مکاتبات مخفیانهای با مغولان داشته و به همین سبب، مورد انتقاد قرار گرفته است.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۲۲.</ref> | ||
===کشتار شیعیان=== | ===کشتار شیعیان=== |