ابن تیمیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۴۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۸ اکتبر ۲۰۱۷
خط ۵۵: خط ۵۵:


===کشتار شیعیان===
===کشتار شیعیان===
ابن‌ تیمیه به سال ۷۰۴ق. در قتل ‌عام شیعیان کسروان، در امتداد اقدام‌های سرکوبگرانه ایوبیان و ممالیک برای قتل ‌عام شیعیان و راندن آنان از مصر و شام و سپس مدینه<ref>تبصرة الحکام، ج۳، ص۳۵۴؛ السلفیه، ص۶۳۴.</ref> و لبنان، نقشی مهم داشت. به گزارش ابن فضل‌ الله عمری (م.۷۴۹ق.) گاه خود نیز در جنگ شرکت می‌جست و گاه جنگجویان را بدین کار تشویق می‌کرد و گاهی برای تدارک نیرو به نزد مهنّا بن عیسی (م.۷۳۵ق.) از امرای قبایل ایلاتی شام<ref>الاعلام، ج۷، ص۳۱۶. </ref> می‌رفت و با تعابیر خشم‌آلود آنان را به لشکرکشی وامی‌داشت.<ref>مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۱. </ref> به گفته ابن کثیر (م.۷۴۸ق.) او برای توجیه کشتارهایش شیعیان را کافر و گمراه نامید.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۲. </ref> دامنه این کشتار تا قتل عام علویان شمال لبنان، قنیطره، عاقوره، بترون و عکا نیز امتداد یافت. در پی این تاراج، کسانی که جان به در بردند، به مناطق دیگر کوچ کردند.<ref>الملل و النحل، سبحانی، ج۸، ص۴۱۳-۴۱۴. </ref>
ابن‌ تیمیه به سال ۷۰۴ق. در قتل ‌عام شیعیان کسروان، در امتداد اقدام‌های سرکوبگرانه [[ایوبیان]] و ممالیک برای قتل ‌عام شیعیان و راندن آنان از مصر و شام و سپس [[مدینه النبی|مدینه]]<ref>تبصرة الحکام، ج۳، ص۳۵۴؛ السلفیه، ص۶۳۴.</ref> و [[لبنان]]، نقشی مهم داشت. به گزارش [[ابن فضل‌ الله عمری]] (م.۷۴۹ق.) گاه خود نیز در جنگ شرکت می‌جست و گاه جنگجویان را بدین کار تشویق می‌کرد و گاهی برای تدارک نیرو به نزد [[مهنا بن عیسی|مهنّا بن عیسی]] (م.۷۳۵ق.) از امرای قبایل ایلاتی شام<ref>الاعلام، ج۷، ص۳۱۶. </ref> می‌رفت و با تعابیر خشم‌آلود آنان را به لشکرکشی وامی‌داشت.<ref>مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۱. </ref> به گفته ابن کثیر (م.۷۴۸ق.) او برای توجیه کشتارهایش [[شیعیان]] را [[کافر]] و گمراه نامید.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۲. </ref> دامنه این کشتار تا قتل عام [[علویان]] شمال لبنان، [[قنیطره]]، [[عاقوره]]، [[بترون]] و [[عکا]] نیز امتداد یافت. در پی این تاراج، کسانی که جان به در بردند، به مناطق دیگر کوچ کردند.<ref>الملل و النحل، سبحانی، ج۸، ص۴۱۳-۴۱۴. </ref>


اختلاف‌های داخلی در امت اسلامی از جمله نزاع سخت میان شافعیان و حنفیان که گاه به کشتار یکدیگر و آتش زدن مساجد می‌انجامید<ref>شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۳۷-۲۳۸. </ref> و نیز اختلاف‌های سیاسی میان حاکمان مسلمان در کشورهای اسلامی، بهترین فرصت را برای سلطه مغول و صلیبیان بر امت اسلامی فراهم ‌آورد.<ref>نک: النجوم الزاهره، ج۷، ص۳۶۳ به بعد.</ref> در این اوضاع، ابن‌ تیمیه به جای توجه به این ضعف‌ها و تلاش برای یکپارچه ساختن نیروی مسلمانان در برابر حمله همه‌ جانبه مغولان و صلیبیان که در آخرین گام به شام و فلسطین رسیده بودند، همواره به این اختلاف‌های درونی دامن می‌زد.<ref>نک: البدایة و النهایه، ج۱۳، ص۳۹۹-۴۱۸؛ ج۱۴، ص۲۶۱-۲۶۳.</ref>
اختلاف‌های داخلی در امت اسلامی از جمله نزاع سخت میان [[شافعی|شافعیان]] و [[حنفی|حنفیان]] که گاه به کشتار یکدیگر و آتش زدن [[مسجد|مساجد]] می‌انجامید<ref>شرح نهج البلاغه، ج۸، ص۲۳۷-۲۳۸. </ref> و نیز اختلاف‌های سیاسی میان حاکمان مسلمان در کشورهای اسلامی، بهترین فرصت را برای سلطه مغول و [[صلیبیان]] بر امت اسلامی فراهم ‌آورد.<ref>نک: النجوم الزاهره، ج۷، ص۳۶۳ به بعد.</ref> در این اوضاع، ابن‌ تیمیه به جای توجه به این ضعف‌ها و تلاش برای یکپارچه ساختن نیروی مسلمانان در برابر حمله همه‌ جانبه مغولان و صلیبیان که در آخرین گام به [[شام]] و [[فلسطین]] رسیده بودند، همواره به این اختلاف‌های درونی دامن می‌زد.<ref>نک: البدایة و النهایه، ج۱۳، ص۳۹۹-۴۱۸؛ ج۱۴، ص۲۶۱-۲۶۳.</ref>


بهره‌مندی گهگاهی ابن‌ تیمیه از حمایت حکومت‌ها، و نیز عقاید خاص مخالف با دیدگاه‌های متعارف، هجمه به دیدگاه‌ها یا مقدسات دیگران، به کار بردن کلمات رکیک در مناظرات<ref>شفاء السقام، ص۱۳۲؛ التوسل، ص۱۸۱؛ برائة الاشعریین، ص۲۵۴.</ref> به‌ رغم اعتراف به حرمت دشنام مسلمان<ref>رفع الملام، ص۶۵. </ref>، اقامه حدود و قتل افراد بر پایه تشخیص خود<ref>مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۰. </ref> و چه بسا حسدورزی رقیبان<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۹، ۳۷.</ref> موجب بروز کشمکش‌هایی میان وی و دانشوران زمانش شد. وی به سال ۶۹۸ق. در پی اعتراض دانشمندان شافعی و حنفی به عقیده وی در باب تجسیم، به دادگاه فراخوانده شد؛ ولی از حضور در آن خودداری کرد و امیر سیف‌ الدین جاعان (م.۶۹۹ق.) به حمایت از وی برخاست و با ضرب و جرح برخی از مخالفان ابن‌ تیمیه، غائله را پایان داد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴.</ref> او در سال ۷۰۱ق. جعلی بودن نامه یهودیانی را اثبات کرد که مدعی بودند پیامبر با آن نامه یهود خیبر را از پرداخت جزیه معاف کرده است.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۹. </ref> وی در سال ۷۰۴ق. سنگی را که بدان تبرک می‌جستند، خراب کرد<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۲۱۵؛ شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹. </ref> و در سال بعد با برخی از فرقه‌های صوفیه درافتاد و درباره احوال و مسلک آنان کتابی نگاشت.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۳۶.</ref> در همین سال، به دعوت بَیبَرَس سلطان مصر، مجلس مناظره‌ای میان ابن مخلوف (م.۷۰۹ق.) قاضی مالکی و نصر مَنبِجی بر سر کتاب العقائد الواسطیه صورت گرفت. علت اصلی این فراخوان، انتقاد‌های ابن‌ تیمیه به محیی‌ الدین عربی (م.۶۳۸ق.) و منبجی پیرو وی بود. در همین زمان جمال الدین مزی (م.۷۴۲ق.) که به سبب تدریس فصلی از کتاب افعال العباد بخاری در ردّ بر جهمیه مورد خشم فقیهان زمان قرار گرفته بود، به‌ رغم تلاش‌های ابن‌ تیمیه و به فتوای ابن ‌صصری (م.۷۲۳ق.) قاضی شافعیان به زندان افتاد. پس از کشمکش‌هایی ابن‌ تیمیه همراه ابن‌ صصری برای محاکمه به مصر فراخوانده شد. ابن‌ مخلوف قاضی دادگاه با برشمردن پاره‌ای از عقاید ابن‌ تیمیه در زمینه جسمانیت و نزول خداوند از وی توضیح خواست. او از توضیح خودداری کرد و از این رو، به موجب حکم دادگاه به محبس رفت. ابن ‌صصری پس از استعفای خود دیگر بار به عنوان قاضی شام منصوب شد و به فعالیت بر ضدّ عقاید ابن‌ تیمیه در آن خطه پرداخت.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۳۷-۳۸.</ref>
بهره‌مندی گهگاهی ابن‌ تیمیه از حمایت حکومت‌ها، و نیز عقاید خاص مخالف با دیدگاه‌های متعارف، هجمه به دیدگاه‌ها یا [[مقدسات]] دیگران، به کار بردن کلمات رکیک در [[مناظره|مناظرات]]<ref>شفاء السقام، ص۱۳۲؛ التوسل، ص۱۸۱؛ برائة الاشعریین، ص۲۵۴.</ref> به‌ رغم اعتراف به [[حرمت]] دشنام مسلمان<ref>رفع الملام، ص۶۵. </ref>، اقامه [[حد|حدود]] و قتل افراد بر پایه تشخیص خود<ref>مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۰. </ref> و چه بسا حسدورزی رقیبان<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۹، ۳۷.</ref> موجب بروز کشمکش‌هایی میان وی و دانشوران زمانش شد. وی به سال ۶۹۸ق. در پی اعتراض دانشمندان [[شافعی]] و [[حنفی]] به عقیده وی در باب [[تجسیم]]، به دادگاه فراخوانده شد؛ ولی از حضور در آن خودداری کرد و امیر [[سیف‌ الدین جاعان]] (م.۶۹۹ق.) به حمایت از وی برخاست و با ضرب و جرح برخی از مخالفان ابن‌ تیمیه، غائله را پایان داد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴.</ref> او در سال ۷۰۱ق. جعلی بودن نامه [[یهودی|یهودیانی]] را اثبات کرد که مدعی بودند پیامبر با آن نامه یهود [[خیبر]] را از پرداخت [[جزیه]] معاف کرده است.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۹. </ref> وی در سال ۷۰۴ق. سنگی را که بدان تبرک می‌جستند، خراب کرد<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۲۱۵؛ شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹. </ref> و در سال بعد با برخی از فرقه‌های [[صوفیه]] درافتاد و درباره احوال و مسلک آنان کتابی نگاشت.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۳۶.</ref> در همین سال، به دعوت بَیبَرَس سلطان مصر، مجلس مناظره‌ای میان [[ابن مخلوف]] (م.۷۰۹ق.) قاضی مالکی و [[نصر منبِجی|نصر مَنبِجی]] بر سر کتاب [[العقائد الواسطیه(کتاب)|العقائد الواسطیه]] صورت گرفت. علت اصلی این فراخوان، انتقاد‌های ابن‌ تیمیه به [[محیی‌ الدین عربی]] (م.۶۳۸ق.) و منبجی پیرو وی بود. در همین زمان [[جمال الدین مزی]] (م.۷۴۲ق.) که به سبب تدریس فصلی از کتاب [[افعال العباد بخاری(کتاب)|افعال العباد بخاری]] در ردّ بر [[جهمیه]] مورد خشم [[فقیه|فقیهان]] زمان قرار گرفته بود، به‌ رغم تلاش‌های ابن‌ تیمیه و به فتوای [[ابن ‌صصری]] (م.۷۲۳ق.) قاضی شافعیان به زندان افتاد. پس از کشمکش‌هایی ابن‌ تیمیه همراه ابن‌ صصری برای محاکمه به مصر فراخوانده شد. [[ابن‌ مخلوف]] قاضی دادگاه با برشمردن پاره‌ای از عقاید ابن‌ تیمیه در زمینه جسمانیت و نزول خداوند از وی توضیح خواست. او از توضیح خودداری کرد و از این رو، به موجب حکم دادگاه به زندان رفت. ابن ‌صصری پس از استعفای خود دیگر بار به عنوان قاضی شام منصوب شد و به فعالیت بر ضدّ عقاید ابن‌ تیمیه در آن خطه پرداخت.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۳۷-۳۸.</ref>


حبس ابن‌ تیمیه تا ۲۳ ربیع الاول سال ۷۰۷ق. به طول انجامید. وی پس از آزادی به پیشنهاد طرفداران خود در مصر ماند و در آن‌جا به ترویج عقاید خود پرداخت. او به سبب مخالفت با عقاید صوفیه دیگر بار به دادگاه احضار شد و پس از ابراز عقاید خود در جواز شفاعت‌جویی از پیامبر در زمان حیات ایشان و حرمت استغاثه از آن حضرت، به اتهام اسائه ادب به پیامبر گرامی۹ محکوم شد که میان حبس در مصر و تبعید به اسکندریه یا دمشق، یکی را برگزیند. وی بازگشت به موطن خویش را پذیرفت؛ اما به درخواست حکومت دیگر بار حبس گردید. وی در طول مدت حبس آزادانه به ترویج عقاید خویش ادامه می‌داد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴۵-۴۶.</ref>
حبس ابن‌ تیمیه تا ۲۳ [[ربیع الاول]] سال ۷۰۷ق. طول کشید. وی پس از آزادی به پیشنهاد طرفداران خود در مصر ماند و در آن‌جا به ترویج عقاید خود پرداخت. او به سبب مخالفت با عقاید صوفیه دیگر بار به دادگاه احضار شد و پس از ابراز عقاید خود در جواز [[شفاعت|شفاعت‌جویی]] از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] در زمان حیات ایشان و حرمت استغاثه از آن حضرت، به اتهام اسائه ادب به پیامبر گرامی(ص) محکوم شد که میان حبس در مصر و تبعید به [[اسکندریه]] یا دمشق، یکی را برگزیند. وی بازگشت به موطن خویش را پذیرفت؛ اما به درخواست حکومت، بار  دیگر حبس گردید. وی در طول مدت حبس آزادانه به ترویج عقاید خویش ادامه می‌داد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴۵-۴۶.</ref>


ابن‌ تیمیه در سال ۷۰۹ق. به اسکندریه رفت و در آن‌جا به مدت هشت ماه اقامت گزید. به ادعای برخی، علت این سفر توطئه برای نابودی وی بود.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴۹-۵۰.</ref> وی در سال ۷۱۳ق. با شنیدن خبر خطر حمله محمد خدابنده اولجایتو (حکومت: ۷۰۳-۷۱۶ق.) به شام، همراه ملک ناصر عازم دمشق گردید و با منتفی شدن خطر، در آن‌جا به قصد تدریس اقامت گزید. رابطه گرم میان وی با ملک ناصر نیز چندان پایدار نماند و در سال ۷۱۹ق. ملک ناصر در حکمی از وی خواست تا از فتوای خود در مسئله‌ای در زمینه طلاق دست بردارد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۹۷؛ شذرات الذهب، ج۸، ص۹۳.</ref> او بر اثر برخی فتاوایش در سال ۷۲۰ق. بیش از پنج ماه در قلعه دمشق زندانی شد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۹۷.</ref> بار دیگر در ششم شعبان ۷۲۶ق. به دستور ملک ناصر، این بار به سبب فتوایش در مسئله حرمت سفر به قصد زیارت قبر پیامبر، محبوس گشت. در نیمه شعبان قاضی دمشق دستور بازداشت پیروانش را صادر کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۲۳.</ref> وی در شب بیستم ذی قعده سال ۷۲۸ق. در زندان درگذشت.<ref>العقود الدریه، ص۶۳؛ البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۷.</ref> جنازه وی را تشییع نمودند و اشعاری در مدح او سرودند.<ref>مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۳؛ البدایة‌ و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۶.</ref>
ابن‌ تیمیه در سال ۷۰۹ق. به اسکندریه رفت و در آن‌جا هشت ماه اقامت کرد. به ادعای برخی، علت این سفر توطئه برای نابودی وی بود.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴۹-۵۰.</ref> وی در سال ۷۱۳ق. با شنیدن خبر خطر حمله [[سلطان محمد خدابنده|محمد خدابنده]] اولجایتو (حکومت: ۷۰۳-۷۱۶ق.) به شام، همراه [[ملک ناصر]] عازم دمشق گردید و با منتفی شدن خطر، در آن‌جا به قصد تدریس اقامت گزید. رابطه گرم میان وی با ملک ناصر نیز چندان پایدار نماند و در سال ۷۱۹ق. ملک ناصر در حکمی از وی خواست تا از [[فتوا|فتوای]] خود در مسئله‌ای در زمینه [[طلاق]] دست بردارد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۹۷؛ شذرات الذهب، ج۸، ص۹۳.</ref> او بر اثر برخی فتاوایش در سال ۷۲۰ق. بیش از پنج ماه در قلعه دمشق زندانی شد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۹۷.</ref> بار دیگر در ششم [[شعبان]] ۷۲۶ق. به دستور ملک ناصر، این بار به سبب فتوایش در مسئله حرمت سفر به قصد [[زیارت]] قبر پیامبر، محبوس گشت. در نیمه شعبان قاضی دمشق دستور بازداشت پیروانش را صادر کرد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۲۳.</ref> وی در شب بیستم [[ذی قعده]] سال ۷۲۸ق. در زندان از دنیا رفت.<ref>العقود الدریه، ص۶۳؛ البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۷.</ref> جنازه وی را تشییع نمودند و اشعاری در مدح او سرودند.<ref>مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۳؛ البدایة‌ و النهایه، ج۱۴، ص۱۳۶.</ref>


ابن‌ تیمیه بر تمام مخالفت‌ها و نزاع‌های خود برچسب جهاد ضدّ بدعت‌های رایج زمان می‌زد و رد این‌گونه افکار را وظیفه هر دانشمندی می‌خواند.<ref>الاعلام العلیه، ص۳۴.</ref> اما خود هیچ اعتراضی به کارهای ظالمانه حکمرانان نکرد.<ref>ابن تیمیة حیاته عقائده، ص۸۳. </ref> برخورد آشتی‌آمیز وی با هواداران خاندان اموی و تقدیس‌گران یزید و نامیدن ایشان به اهل‌ سنت و جماعت و فرقه منجیه<ref>الوصیة الکبری، ص۵. </ref> بیانگر میزان صحت ادعای وی است.
ابن‌ تیمیه بر تمام مخالفت‌ها و نزاع‌های خود برچسب جهاد ضدّ [[بدعت|بدعت‌های]] رایج زمان می‌زد و رد این‌گونه افکار را وظیفه هر دانشمندی می‌خواند.<ref>الاعلام العلیه، ص۳۴.</ref> اما خود هیچ اعتراضی به کارهای ظالمانه حکمرانان نکرد.<ref>ابن تیمیة حیاته عقائده، ص۸۳. </ref> برخورد آشتی‌آمیز وی با هواداران [[خاندان اموی]] و تقدیس‌گران [[یزید بن معاویه|یزید]] و نامیدن ایشان به [[اهل‌ سنت]] و جماعت و فرقه منجیه<ref>الوصیة الکبری، ص۵. </ref> بیانگر میزان صحت ادعای وی است.


== اندیشه ها==
== اندیشه ها==
۱٬۲۰۴

ویرایش