←فهرست
(←محتوا) |
(←فهرست) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
این سفرنامه، با اهمیت سفر از دیدگاه [[اسلام]]، ارزش [[زیارت]] [[امام حسین(ع)]] و شرافت کربلا آغاز شده و به رؤیایی از نویسنده پرداخته که سبب سفر او به کربلا شده است.{{یادداشت|او در این رؤیا [[امام جواد(ع)]] را دیده و از شوق دیدار و هیبت و بزرگی او، نتوانسته سخنی بگوید. نویسنده، سرّ دیدن این رؤیا را سفر به عتبات عالیات دانسته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۷ و ۳۸.</ref>}} سفر از حسینآباد{{یادداشت|حسین آباد، یکی از روستاهای نزدیک شهرستان مونگیر از شهرستانهای استان بهار یا بیهار واقع در جنوب شرقی هند است. مردم این استان و به ویژه این شهرستان، از گذشته علاقه مند به [[اهل بیت(ع)]] بودند. این سامان، در برخی دورهها حاکمانی فارس یا وابسته به فارسها داشتهاند؛ از این روی، زبان فارسی نیز رایج بوده است. نویسنده این کتاب به فارسی مسلط بوده و با آن شعر میسروده است.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۲۲.</ref>}} آغاز شده، به [[بمبئی]] و از راه دریا به [[بوشهر]] رسیده است. پس از درنگی کوتاه در بوشهر، سفر از راه دریا به سوی [[بصره]] ادامه یافته و نویسنده در بصره برای ورود به خاک عراق قرنطینه شده است.{{یادداشت|در این بخش، بر پایه حدیثی از [[امام علی(ع)]]، به مذمت از بصره پرداخته است. به باور نویسنده، اکنون نیز تاجران [[یهود|یهودی]] در بصره فراوان و تاجران [[ایران|ایرانی]] اندکاند.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۶.</ref>}} پس از آن، از [[نهر دجله|رود دجله]] به [[بغداد]] رفته و [[امام کاظم(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] را زیارت کرده، به [[سامراء|سامرا]] رفته و [[حرم عسکریین(ع)|حرم امامان هادی(ع)، عسکری(ع)]] و وضعیت [[شیعه|شیعیان]] سامرا را کمرونقتر از دوره [[میرزای شیرازی]] دانسته است.{{یادداشت|اما الان وضعیت مانند دوره میرزای شیرازی بزرگ نیست؛ به جهت آنکه شماری از طلبهها و فاضلان پس از درگذشت وی، از سامراء کوچ کردهاند و نیز وضعیت نابسامان ایران باعث شده وجوهات و نذورات کمتر روانه سامراء شود. گرچه در این عصر میرزا محمدتقی شیرازی (1256 – 1338ق) جای استاد را گرفته، اما شماری از طلبهها با وجود علم و فضل وی، این شهر را ترک کردهاند.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۷.</ref>}} | این سفرنامه، با اهمیت سفر از دیدگاه [[اسلام]]، ارزش [[زیارت]] [[امام حسین(ع)]] و شرافت کربلا آغاز شده و به رؤیایی از نویسنده پرداخته که سبب سفر او به کربلا شده است.{{یادداشت|او در این رؤیا [[امام جواد(ع)]] را دیده و از شوق دیدار و هیبت و بزرگی او، نتوانسته سخنی بگوید. نویسنده، سرّ دیدن این رؤیا را سفر به عتبات عالیات دانسته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۳۷ و ۳۸.</ref>}} سفر از حسینآباد{{یادداشت|حسین آباد، یکی از روستاهای نزدیک شهرستان مونگیر از شهرستانهای استان بهار یا بیهار واقع در جنوب شرقی هند است. مردم این استان و به ویژه این شهرستان، از گذشته علاقه مند به [[اهل بیت(ع)]] بودند. این سامان، در برخی دورهها حاکمانی فارس یا وابسته به فارسها داشتهاند؛ از این روی، زبان فارسی نیز رایج بوده است. نویسنده این کتاب به فارسی مسلط بوده و با آن شعر میسروده است.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۲۲.</ref>}} آغاز شده، به [[بمبئی]] و از راه دریا به [[بوشهر]] رسیده است. پس از درنگی کوتاه در بوشهر، سفر از راه دریا به سوی [[بصره]] ادامه یافته و نویسنده در بصره برای ورود به خاک عراق قرنطینه شده است.{{یادداشت|در این بخش، بر پایه حدیثی از [[امام علی(ع)]]، به مذمت از بصره پرداخته است. به باور نویسنده، اکنون نیز تاجران [[یهود|یهودی]] در بصره فراوان و تاجران [[ایران|ایرانی]] اندکاند.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۶.</ref>}} پس از آن، از [[نهر دجله|رود دجله]] به [[بغداد]] رفته و [[امام کاظم(ع)]] و [[امام جواد(ع)]] را زیارت کرده، به [[سامراء|سامرا]] رفته و [[حرم عسکریین(ع)|حرم امامان هادی(ع)، عسکری(ع)]] و وضعیت [[شیعه|شیعیان]] سامرا را کمرونقتر از دوره [[میرزای شیرازی]] دانسته است.{{یادداشت|اما الان وضعیت مانند دوره میرزای شیرازی بزرگ نیست؛ به جهت آنکه شماری از طلبهها و فاضلان پس از درگذشت وی، از سامراء کوچ کردهاند و نیز وضعیت نابسامان ایران باعث شده وجوهات و نذورات کمتر روانه سامراء شود. گرچه در این عصر میرزا محمدتقی شیرازی (1256 – 1338ق) جای استاد را گرفته، اما شماری از طلبهها با وجود علم و فضل وی، این شهر را ترک کردهاند.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۷.</ref>}} | ||
نویسنده در این بخش، شعر ابن حجر را که نقد باور شیعیان درباره [[سرداب غیبت|سرداب]] سامرا است، با شعری سروده خود پاسخ داده است. در فصل پَسین، در راه سامرا به کربلا، از امنیتی که انگلستان در عراق ایجاد کرده و از آزادی مذهبی که به شیعیان داده تقدیر کرده است.{{یادداشت|نویسنده بر این باور است که انگلیسیها هر چند در جذب اموال به سوی خودشان حریصاند، اما از حال رعایا نیز غافل نیستند و در رساندن فایده به مردم و برپایی امنیت تلاشی در خور تقدیر دارند. برخی این باور نویسنده را ریشه در فشارهای [[دوره عثمانی|حکومت عثمانی]] بر شیعیان پیش از اشغال عراق توسط انگلستان دانستهاند. این باور درآغاز اشغال، بین برخی از شیعیان وجود داشت تا زمانی که سیاستهای انگلستان آشکار شد.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۹.</ref>}} در حرم امام حسین(ع) (پایان جمادیالثانی ۱۳۲۸ق)، شلوغی پیرامون ضریح، حضور [[زائر|زائران]] از بیشتر کشورهای دنیا و زیارت شبهای جمعه نگاه نویسنده را جلب کرده است. در فصلی جداگانه، چگونگی روشنایی حرم توضیح داده شده؛ از جمله شمعهای بزرگی که فتیله آن نزدیک به ۱ متر درازا داشته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۱۶؛ گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۰ و ۱۱۱.</ref> فصلی از این سفرنامه، به واژهها و گویش بومی مردم عراق اختصاص یافته{{یادداشت|نویسنده از تحریف بسیار در زبان عربی فصیح در عراق خبر داده و فهم گویش آنان را برای بیگانه سختتر از زبان جن دانسته است. به گزارش وی، کسی که در عراق به زبان عربی فصیح صحبت کند، مورد تمسخر آنان قرار میگیرد.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۱</ref>}} و فصلی به معرفی بازار کربلا، کالاهای آن، پولها و وزنهای رایج آن پرداخته است.{{یادداشت|به گزارش نویسنده، بیشتر پولها، عثمانی و ایرانی بوده و وزنهای رایج شش نخود، دهم، مثقال، اوقیه، حق، من، وزنه و تغار بوده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۲۵-۱۲۹.</ref>}} فصلی با عنوان «فی عجائب کربلاء»، به نکتههایی پرداخته که از دید نویسنده جزء شگفتیهای کربلا است. مانند اینکه نرخ کالاها هنگام بسیاری و کمیِ زائران، یکسان است. از دیگر شگفتیهای کربلا در باور نویسنده فراوانی کالاها در روزهای شلوغ، فراوانی آب آشامیدنی با وجود کمبود منابع آبی، جاداری حرم با وجود مساحت کم، و امنیت زائران و مجاوران است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۳-۱۳۸.</ref> فصلی از کتاب به معرفی عالمان آن روز کربلا پرداخته شده، که عبارتند از: سید باقر طباطبائی (1274 – 1331ق)، [[سید اسماعیل صدر]] (1258 – 1338ق)، شیخ محمدحسین مازندرانی (۱۲۵۵-۱۳۰۹ق)،<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۴۹.</ref> سید حسن کشمیری حائری (۱۲۵۰-۱۳۲۸ق){{یادداشت|وی، پدربزرگ [[سید عبدالکریم کشمیری]] است.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۵؛ الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۱.</ref>}} و محمدمهدی کشمیری حائری (۱۲۶۰-۱۳۳۹ق).<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۲.</ref> نویسنده در شهر نجف به ملاقات عالمانی مانند [[سید محمدکاظم طباطبایی]] (۱۲۴۷-1337ق)، [[آخوند خراسانی]] (1255 – 1329ق) و [[سید هبةالدین شهرستانی]] (1301 – 1386ق) رفته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۸۱-۱۸۳.</ref> | نویسنده در این بخش، شعر ابن حجر را که نقد باور شیعیان درباره [[سرداب غیبت|سرداب]] سامرا است، با شعری سروده خود پاسخ داده است. در فصل پَسین، در راه سامرا به کربلا، از امنیتی که انگلستان در عراق ایجاد کرده و از آزادی مذهبی که به شیعیان داده تقدیر کرده است.{{یادداشت|نویسنده بر این باور است که انگلیسیها هر چند در جذب اموال به سوی خودشان حریصاند، اما از حال رعایا نیز غافل نیستند و در رساندن فایده به مردم و برپایی امنیت تلاشی در خور تقدیر دارند. برخی این باور نویسنده را ریشه در فشارهای [[دوره عثمانی|حکومت عثمانی]] بر شیعیان پیش از اشغال عراق توسط انگلستان دانستهاند. این باور درآغاز اشغال، بین برخی از شیعیان وجود داشت تا زمانی که سیاستهای انگلستان آشکار شد.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۰۹.</ref>}} در حرم امام حسین(ع) (پایان جمادیالثانی ۱۳۲۸ق)، شلوغی پیرامون ضریح، حضور [[زائر|زائران]] از بیشتر کشورهای دنیا و زیارت شبهای جمعه نگاه نویسنده را جلب کرده است. در فصلی جداگانه، چگونگی روشنایی حرم توضیح داده شده؛ از جمله شمعهای بزرگی که فتیله آن نزدیک به ۱ متر درازا داشته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۱۶؛ گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۰ و ۱۱۱.</ref> فصلی از این سفرنامه، به واژهها و گویش بومی مردم عراق اختصاص یافته{{یادداشت|نویسنده از تحریف بسیار در زبان عربی فصیح در عراق خبر داده و فهم گویش آنان را برای بیگانه سختتر از زبان جن دانسته است. به گزارش وی، کسی که در عراق به زبان عربی فصیح صحبت کند، مورد تمسخر آنان قرار میگیرد.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۱</ref>}} و فصلی به معرفی بازار کربلا، کالاهای آن، پولها و وزنهای رایج آن پرداخته است.{{یادداشت|به گزارش نویسنده، بیشتر پولها، عثمانی و ایرانی بوده و وزنهای رایج شش نخود، دهم، مثقال، اوقیه، حق، من، وزنه و تغار بوده است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۲۵-۱۲۹.</ref>}} فصلی با عنوان «فی عجائب کربلاء»، به نکتههایی پرداخته که از دید نویسنده جزء شگفتیهای کربلا است. مانند اینکه نرخ کالاها هنگام بسیاری و کمیِ زائران، یکسان است. از دیگر شگفتیهای کربلا در باور نویسنده فراوانی کالاها در روزهای شلوغ، فراوانی آب آشامیدنی با وجود کمبود منابع آبی، جاداری حرم با وجود مساحت کم، و امنیت زائران و مجاوران است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۳۳-۱۳۸.</ref> در فصلی از کتاب به معرفی عالمان آن روز کربلا پرداخته شده، که عبارتند از: سید باقر طباطبائی (1274 – 1331ق)، [[سید اسماعیل صدر]] (1258 – 1338ق)، شیخ محمدحسین مازندرانی (۱۲۵۵-۱۳۰۹ق)،<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۴۹.</ref> سید حسن کشمیری حائری (۱۲۵۰-۱۳۲۸ق){{یادداشت|وی، پدربزرگ [[سید عبدالکریم کشمیری]] است.<ref>گزارشی از سفر عالم شیعی هند، فصلنامه زیارت، شماره ۲۶، ص۱۱۵؛ الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۱.</ref>}} و محمدمهدی کشمیری حائری (۱۲۶۰-۱۳۳۹ق).<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۵۲.</ref> نویسنده در شهر نجف به ملاقات عالمانی مانند [[سید محمدکاظم طباطبایی]] (۱۲۴۷-1337ق)، [[آخوند خراسانی]] (1255 – 1329ق) و [[سید هبةالدین شهرستانی]] (1301 – 1386ق) رفته است.<ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۸۱-۱۸۳.</ref> | ||
==فهرست== | ==فهرست== | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
</blockquote> | </blockquote> | ||
از دیدگاه ادبی، یکی از بخشهای زیبای سفرنامه، فصل وصف المناجاة و العبادة است. در این فصل به توصیف شبهای جمعه [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] پرداخته شده، از | از دیدگاه ادبی، یکی از بخشهای زیبای سفرنامه، فصل وصف المناجاة و العبادة است. در این فصل به توصیف شبهای جمعه [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] پرداخته شده، از مناجاتخوانِ حرم یاد شده که پس از گذشتن یک سوم شب بالای گلدسته رفته و شعر میخواند. بخشی از متن به این شرح است:<blockquote> | ||
...فإنّه کلّما مضى ثلثا اللّیل ارتقى المحیعل على المنارة، ونزعَ عنه شعار (ثیاب) اللّیل و دِثاره، أخذَ ینشِدُ أبیاتاً تُحیی میتَ القلوب، و تُشفی الفؤاد المکروب، تبعث النفس على خلع الدَّعة، و تحدوها إلى ذکر مَن بیده ناصِیةُ الضّیق والسَّعة، توقِظ الرّقودَ على مِهاد الغفلة، و تُذکِّرهم أیّام المُهلة، وربّما یصرف عنانه إلى المناجاة، و یَعطف لسانه إلى المناداة، و کثیراً ما ینشد هذه الأبیات، التی هی أرقّ من ماء الحیاة، و ألطف من نسیم الغداة{{یادداشت|مطلع شعر، «لَکَ الحَمْدُ یا ذا الجودِ والمَجد و العُلى/تبارکتَ تُعطی مَن تشاء وتمنع» است. <ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۰۲.</ref>}} | ...فإنّه کلّما مضى ثلثا اللّیل ارتقى المحیعل على المنارة، ونزعَ عنه شعار (ثیاب) اللّیل و دِثاره، أخذَ ینشِدُ أبیاتاً تُحیی میتَ القلوب، و تُشفی الفؤاد المکروب، تبعث النفس على خلع الدَّعة، و تحدوها إلى ذکر مَن بیده ناصِیةُ الضّیق والسَّعة، توقِظ الرّقودَ على مِهاد الغفلة، و تُذکِّرهم أیّام المُهلة، وربّما یصرف عنانه إلى المناجاة، و یَعطف لسانه إلى المناداة، و کثیراً ما ینشد هذه الأبیات، التی هی أرقّ من ماء الحیاة، و ألطف من نسیم الغداة{{یادداشت|مطلع شعر، «لَکَ الحَمْدُ یا ذا الجودِ والمَجد و العُلى/تبارکتَ تُعطی مَن تشاء وتمنع» است. <ref>الرحلة العراقیة وصف أدبی و تاریخی للعتبات المشرقة، ص۱۰۲.</ref>}} | ||
</blockquote> | </blockquote> |