حیره: تفاوت میان نسخه‌ها

۷٬۳۳۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۳ اکتبر ۲۰۱۹
خط ۱۴: خط ۱۴:


===پیدایش===
===پیدایش===
در اوايل سده سوم ميلادى شماری از طایفه‌های عرب در پايان دوره اشكانيان، به كرانه فرات آمده و به بخش‌هايى از بين‌النهرين دست يافتند. {{یادداشت|بین النهرین، بخشی از كشور عراق است كه به صورت جلگه‌اى بين دو رودخانه دجله و فرات قرار گرفته است. این منطقه، در قرون گذشته بسيار حاصلخيزبوده و تمدنى با سابقه چهارهزار ساله وجود داشته است. نخستين ساكنان جلگه بین النهرین، شيوهْ زندگى روستايى و صحرانشينى را رها کرده و به زندگى شهرى روى آوردند.}}<ref>تاريخ نوين عراق،  ص ٢١؛ تاريخ سياسى اقتصادى عراق، ص ٢٢؛ عراق ساختارها و فرايند گرايش سياسى، ص ٢٨.</ref> اين مهاجرين، به تدریج روستاها و قلعه‌هايى بنا كردند كه از پيوستن آنها به يك‌ديگر، شهرهايى پديد آمد؛ حيره یکی از آنها بود و در جايى نزديك محل كنونى كوفه در كنار بيابان قرار داشت. آب و هواى قابل تحمل، فراوانى جويبارهاى فرات، مساعد بودن شرايط طبيعى و هموار بودن زمين باعث آبادانى و گسترش اين سرزمين گرديد و صحراگردان و چادرنشينان را به سوى تمدن پيش برد.<ref>كوفه پيدايش شهر اسلامى، ص ١۶و ١٧.</ref>
در اوايل سده سوم ميلادى شماری از طایفه‌های عرب در پايان دوره اشكانيان، به كرانه فرات آمده و به بخش‌هايى از بين‌النهرين دست يافتند. {{یادداشت|بین النهرین، بخشی از كشور عراق است كه به صورت جلگه‌اى بين دو رودخانه دجله و فرات قرار گرفته است. این منطقه، در قرون گذشته بسيار حاصلخيزبوده و تمدنى با سابقه چهارهزار ساله وجود داشته است. نخستين ساكنان جلگه بین النهرین، شيوهْ زندگى روستايى و صحرانشينى را رها کرده و به زندگى شهرى روى آوردند.}}<ref>تاريخ نوين عراق،  ص ٢١؛ تاريخ سياسى اقتصادى عراق، ص ٢٢؛ عراق ساختارها و فرايند گرايش سياسى، ص ٢٨.</ref> اين مهاجرين، به تدریج روستاها و قلعه‌هايى بنا كردند كه از پيوستن آنها به يك‌ديگر، شهرهايى پديد آمد؛ حيره یکی از آنها بود و در جايى نزديك محل كنونى كوفه در كنار بيابان قرار داشت. آب و هواى قابل تحمل، فراوانى جويبارهاى فرات، مساعد بودن شرايط طبيعى و هموار بودن زمين باعث آبادانى و گسترش اين سرزمين شد و صحراگردان و چادرنشينان را به سوى تمدن پيش برد.<ref>كوفه پيدايش شهر اسلامى، ص ١۶و ١٧.</ref>


حيره در واقع حلقه وصل بين صحرا و مرز عراق به شمار مى‌رفت و گويى محل تلاقى زندگى بدوى و شهرنشينى بود. اعرابى كه در بحرين اجتماع كرده و به آنان «تنوخى» مى‌گفتند، به قبیل‌های لَخمى و اَزْدْ پيوسته و در غرب فرات، حيره كنونى و توابع آن ساكن شدند. صحرانوردانى كه از زندگى كوچ‌نشينى خسته شده و کسانی كه از ميان قوم خود طرد می‌شدند، به اين ناحيه آمده و در آن‌جا اقامت گزيدند.<ref name=":2">الاعلاق النفسيه، ص ٢٢۶.</ref>
حيره، حلقه وصل بين صحرا و مرز عراق به شمار مى‌رفت و محل تلاقى زندگى بدوى و شهرنشينى بود. اعرابى كه در بحرين گردآمده و به آنان «تنوخى» مى‌گفتند، به قبیل‌های لَخمى و اَزْدْ پيوسته و در غرب فرات، حيره كنونى و توابع آن ساكن شدند. صحرانوردانى كه از زندگى كوچ‌نشينى خسته شده و کسانی كه از ميان قوم خود طرد می‌شدند، به اين ناحيه آمده و در آن‌جا اقامت گزيدند.<ref name=":2">الاعلاق النفسيه، ص ٢٢۶.</ref>


===اوج===
===اوج===
خط ۲۲: خط ۲۲:


===ضعف===
===ضعف===
حضرت محمد(ص) پس از تشکیل حکومت،{{یادداشت|او براى فرمانروايان جهان دربارهْ رسالت خود از جانب خداوند عزوجلّ، نامه‌هايى فرستاد، نامه‌اى نيز به امير حيره نوشت و او را به سوى اسلام فراخواند. در منابع تاريخى از پاسخ حاكم حيره به اين دعوت گزارشى موجود نيست.}} از پیروز شدن مسلمانان بر امپراتورى ايران و حيره خبر داد.{{یادداشت|او حتى پيش‌گويى کرد: زنى كه نامش «كرامت» است و اهل حيره مى‌باشد، به عقد و ازدواج يكى از رزمندگان اسلام درخواهد آمد.}} <ref>عزالدين ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج ٣، ص ١٢٧٩، طبقات، واقدى، ج اول، ص ٢۴٩.</ref><br />پس از آن‌كه خالد بن وليد، سردار سپاه اسلام به فرمان خليفه وقت، بر سرزمين بحرين، از توابع ايران غلبه يافت، مقدر گرديد كه به سوى بين‌النهرين حركت كند.... بعد از فتح برخى آبادى‌هاى مسير و نبردهايى در كوت العماره فعلى، وَلَجَه و اُليس (كه در سال ١٢ هجرى رخ داد و به نبرد «نهر الدم» نيز مشهور است) خالد چنين تدبير كرد كه با كشتى از رودخانه فرات به حيره برود. مرزبان اين ناحيه، آزادبِه، از نقشه او آگاه شد؛ پس در حوالى غريين اردو زد و پسرش را روانه ساخت تا مسير آب را از بالاتر عوض كند و از حجم آن بكاهد. با كاهش ميزان آب فرات، كشتى‌هايى كه سپاهيان اسلام آماده كرده بودند به گل نشست و آنان با مشكلى غير قابل پيش‌بينى روبه‌رو شدند. در اين ميان خالد از راه خشكى خود را به فرزند مرزدار حيره رساند و در فرات بادقلى كه نهرى منشعب از فرات بود، با وى درگير شد و او را كشت و يارانش را پراكنده ساخت. با وضع جديد راه براى محاصره حيره باز شد. وقتى آزادبِه از قتل پسر مطلع گرديد، ديگر روحيه مقاومت در خود نديد و از شدت يأس و حرمان گريخت. خالد به راه خود ادامه داد تا به دروازه حيره رسيد. بزرگان شهر كه از نصارا بودند، تسليم نشدند؛ دروازه را بستند و در كاخ خويش ماندند و به مقاومت برخاستند. خالد شهر را محاصره كرد و بر آنان تنگ گرفت. رزمندگان اسلام بر اين قوم يك شبانه‌روز درنگ دادند؛ اما باز هم مردم حيره سر تسليم فرود نياوردند. سرانجام مردم از اين وضع نگران‌كننده به ستوه آمدند و از اشراف و بزرگان قوم كه درون قصرها و دژهاى استوار خويش خزيده بودند و جز از جنگ دَم نمى‌زدند، شِكوه آغاز كردند و بر آنان لعن و نفرين حواله نمودند و خطاب به اين مرفهان بى‌درد و عافيت‌طلبان گفتند: چرا ما را به كشتن مى‌دهيد؟ ! بايد در برابر مسلمانان تسليم شويد. بر اثر اصرار اهالى، سرانجام كاخ‌نشينان حاضر به مصالحه گرديدند و گفت‌وگوهايى بين فرمانده لشكر اسلام و برخى رؤساى بانفوذ شهر صورت گرفت. در پايان اين بحث‌هاى توأم با جدال‌هاى گفتارى، خالد با اهل حيره صلح كرد؛ به اين شرط كه در هر سال جزيه‌اى بدهند و بر مسلمانان نشورند و آنچه از گزارش نفشه‌هاى دشمنان و ايرانيان به دست آوردند، براى مسلمانان بازگويند. اين فتح در ربيع‌الاول سال ١٢ هجرى اتفاق افتاد. خالد مژده پيروزى را همراه جزيه و هدايايى به مدينه، نزد خليفه وقت فرستاد. از هفت‌هزار نفر اهالى حيره كه متجاوز از هزار نفرشان از پرداخت جزيه معاف شدند، ساليانه صرفاً شصت‌هزار درهم گرفته مى‌شد. اگرچه بين اهل شهر و مسلمانان صلح‌نامه‌اى امضاء شد، اما پس از رفتن سپاهيان اسلام از عراق، اهل حيره از پرداخت باقى جزيه سرپيچى كردند. با وجود اين روى برتافتن‌ها با اهل حيره به ملايمت رفتار شد.<ref>بلاذرى، فتوح البلدان، ص ٢۴۴؛ تاريخ طبرى، ج ۴، ص ١۴٨١ و ١۴٨٠؛ كامل ابن اثير، ج ٣، ص ١٢٧٩ و ١٢٧٨؛ دينورى، اخبار الطوال، ص ١١٧.</ref>
حضرت محمد(ص) پس از تشکیل حکومت،{{یادداشت|او براى فرمانروايان جهان دربارهْ رسالت خود از جانب خداوند عزوجلّ، نامه‌هايى فرستاد، نامه‌اى نيز به امير حيره نوشت و او را به سوى اسلام فراخواند. در منابع تاريخى از پاسخ حاكم حيره به اين دعوت گزارشى موجود نيست.}} از پیروز شدن مسلمانان بر امپراتورى ايران و حيره خبر داد.{{یادداشت|او حتى پيش‌گويى کرد: زنى كه نامش «كرامت» است و اهل حيره مى‌باشد، به عقد و ازدواج يكى از رزمندگان اسلام درخواهد آمد.}} <ref>عزالدين ابن اثير، الكامل فى التاريخ، ج ٣، ص ١٢٧٩، طبقات، واقدى، ج اول، ص ٢۴٩.</ref> در دوره عمر بن خطاب، خلیفه دوم و در جریان فتوحات وی، خالد بن ولید، سردار سپاه اسلام حیره را محاصره کرد. این محاصره در سال ۱۲ق. پس از نبرد نهر الدم{{یادداشت|به نبرد سپاه اسلام در کوت العماره فعلی، وَلَجَه و اُليس گفته می‌شود که فتح آن‌ها توسط سپاه اسلام منجر شد.}} رخ داد. این محاصره با صلح بین اهل حیره و مسلمانان با دو شرط به سود مسلمانان به پایان رسید؛ یکی پرداخت جزیه و دیگری نشوریدن علیه مسلمانان. اینگونه حیره، توسط سپاه اسلام فتح شد.{{یادداشت|خلاصه‌ای از جریان فتح حیره، عبارت است از: حرکت خالد بن ولید به بین‌النهرین، نبرد نهر الدم، حرکت خالد با کشتی از فرات به حیره، تغییر جریان آب رود و کاهش حجم آب فرات توسط فرزندِ مرزدار حیره، به گل نشستن کشتی سپاه اسلام، حرکت خالد از خشکی و قتل فرزند مرزدار حیره، گریختن مرزدار حیره، محاصره حیره توسط خالد، مقاومت بزرگان حیره که نصارا بودند، اعتراض مردم حیره و درخواست تسلیم بزرگان در برابر سپاه اسلام، گفتگوی بزرگان حیره و خالد، برقراری صلح به شرط پرداخت جزیه و نشوریدن علیه مسلمانان.}}<ref>بلاذرى، فتوح البلدان، ص ٢۴۴؛ تاريخ طبرى، ج ۴، ص ١۴٨١ و ١۴٨٠؛ كامل ابن اثير، ج ٣، ص ١٢٧٩ و ١٢٧٨؛ دينورى، اخبار الطوال، ص ١١٧.</ref> اگر چه پس از چندی با دخالت رستم فرخزاد، سردار ایرانی، حیره را از دست داد، ولی این بار به فرماندهی ابوعبيدة بن مسعود ثقفى حیره را فتح کرد.{{یادداشت|خلاصه‌ای از این جریان:‌ عازم شدن خالد بن ولید به شام، جانشین کردن مثن بن حارثه در حیره، اردو زدن وی در اطراف حیره، یورش اهالی منطقه به دستور و تحریک رستم فرخزاد به مسلمانان، عقب نشینی مسلمانان و رفتن به مدینه برای تجهیز سپاه، گردآوری سپاه بیشتر و اعزام آنان به فرماندهی ابوعبیده ثقفی، فتح دوباره حیره.}} <ref>فتوح البلدان، ص ١٨؛ محمد حميدالله، وثائق، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ص ٣١٠ و ٣٠٩؛ س. ج. تقى‌زاده، از پرويز تا چنگيز، ص ٣.</ref>
 
 
كليد فتوحات بين‌النهرين
 
با فتح حيره، كليد تصرف بين‌النهرين به دست رزمندگان مسلمان افتاد؛ بدين معنا كه آنان به صورت واحدهاى نظامى، تا كرانه دجله پيش آمدند و قلعه‌هاى بزرگ و كوچك متعددى را به تصرف درآوردند و در جبهه‌هاى مختلفى پيكار نمودند و از دخالت امپراتورى بيزانس در حوادث بين‌النهرين جلوگيرى كردند.<ref>برتولداشپولر، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامى، ترجمه جواد فلاطورى، ج اول، ص ٩.</ref> چون خالد بن وليد عازم شام گرديد، مثنى بن حارثه جانشين وى شد و در حوالى حيره اردو زد. در اين حال اهالى منطقه به دستور و تحريك رستم فرخزاد (سردار ايرانى) به مسلمانان مستقر در حدود حيره يورش بردند؛ به گونه‌اى كه وضع آنان در عراق به خطر افتاد. مثنى بن حارثه عقب‌نشينى كرد و براى تجهيز لشكر عازم مدينه شد. <sup>٣</sup>او در اين شهر براى مردم سخنرانى كرد و سُستى و هراس خسروان را بيان كرد و جنگ با ايرانيان را امرى آسان توصيف نمود. پس از چند روز عده‌اى از مسلمانان براى اين سفر سرنوشت‌ساز بسيج شدند. خليفه دوم، ابوعبيدة بن مسعود ثقفى (پدر مختار) را كه زودتر از ديگران داوطلب شده بود، به فرماندهى لشكرى تازه‌نفس برگزيد. يك ماه بعد از ورود ابن‌حارثه به حيره، لشكر ابوعبيد به اين سرزمين رسيد و به سازماندهى سپاه اسلام پرداخت. جابان، سردار ايرانى با لشكرى براى دفع قواى وى به مقابله آمد؛ اما در نبردى كه بين آنان روى داد، لشكر جابان شكست خورد و خودش به اسارت مسلمانان درآمد. ابوعبيد كم‌كم بر نواحى اطراف حيره و ديگر نقاط بين‌النهرين غلبه يافت. بعد از آن مسلمين بار ديگر به شهر حيره رفتند و در بين راه دهقانان همه جا تسليم شدند و جزيه دادند.
 
در اين ميان لشكرى تازه‌نفس به فرماندهى بهمن جادويه از تيسفون رسيد و در كرانه شرقى فرات و در حوالى حيره، در كوفه كنونى اردو زد. دستگاه او با شوكت و عظيم بود و چندين فيل در لشكر خود داشت. ابوعبيد روبه‌روى اين سپاه، در كرانه غربى فرات، سپاه خود را مستقر ساخت و با شهامتى كه از خود نشان داد، همراه نيروهاى خويش از پلى كه بر فرات بسته بودند، عبور كرد و با لشكريان بهمن درگير شد. فيل‌هايى كه در سپاه ايران بود، اسبان تازى را مى‌رماند. ابوعبيد خواست به فيل‌ها هجوم ببرد، اما يكى از فيل‌ها كه زخم ديده بود، وى را با خرطوم خود ربود و به زير پاى خويش افكند و، بدين‌گونه ابوعبيد ثقفى به شهادت رسيد. اين وضع باعث پراكندگى لشكر تحت امر ابوعبيد شد. مثنى بن حارثه نيز كه با باقى‌مانده لشكر مشغول حماسه‌آفرينى بود به شدت مجروح شد.
 
چندى بعد عده‌اى نيرو به همراهى جرير بن عبدالله از مدينه به عراق رسيد. چندى بعد از رخدادهاى قبلى، فرزند حارثه در نُخيله كه نهرى از فرات (به نام بويب) از آن‌جا عبور مى‌كرد، با لشكر ايران برخورد كرد و جنگ سختى درگرفت كه طرفين بر ادامه آن پافشارى كردند و داد دلاورى دادند. مسعود، برادر مثنى كشته شد، اما مسلمانان اين بار مقاومت كردند و جنگ ادامه يافت تا آن‌كه هزيمت بر سپاه بى‌سالار ايران افتاد. فراريان در طول رودخانه فرات پراكنده شدند. بعد از واقعه بويب كه «يوم نخيله» يا «يوم اعشار» نام گرفت، پيروزى‌هاى بزرگى نصيب سپاه اسلام شد. از حيره تا كسكر و از آن‌جا تا عين الثمر و انبار، ميدان نبرد قواى مسلمانان با مشركان و كافران گرديد. فرزند حارثه، بشير بن الخصاصيه را به ولايت حيره گماشت و خود براى ادامه فتوحات مهيا گشت و بخش‌هاى ديگرى از بين‌النهرين را به تصرف درآورد.<ref>كامل ابن اثير، ج ٣، ص ١٣۴۶؛ اخبار الطوال، ص ١١٠؛ تاريخ يعقوبى، ج ٢، ص ١١٠.</ref> هجده ماه بعد از اين نبردها، جنگ قادسيه در حوالى قادسيه رخ داد. در اين نبرد سرنوشت‌ساز سپاه اسلام بر دولت ساسانى غلبه يافت و تيسفون به تصرف مسلمانان درآمد.<ref>فتوح البلدان، ص ١٨؛ محمد حميدالله، وثائق، ترجمه محمود مهدوى دامغانى، ص ٣١٠ و ٣٠٩؛ س. ج. تقى‌زاده، از پرويز تا چنگيز، ص ٣.</ref>
 
===ویرانی===
===ویرانی===
همسايه‌اى جديد براى حيره
همسايه‌اى جديد براى حيره
۱۵٬۶۱۴

ویرایش