←جایگاه
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←جایگاه) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
قاسم | == معرفی == | ||
قاسم بن موسی الکاظم (ع)، فرزند [[امام کاظم(ع)]] (۱۲۷-۱۸۳ق) بوده و [[شیخ مفید]] و دیگران، مادرش را ام ولد دانستهاند.<ref>الارشاد، ج٢، ص٢٠١؛ المجدی فی انساب الطالبیّین، ص١٠٧؛ الکواکب المشرقه، ج٢، ص١٨؛ کشف الغمه، ج٣، ص٢۶.</ref> حرزالدین، بر این باور است که، مادرش اُمالبنین و او برادر تنی [[امام رضا(ع)]] و [[حضرت معصومه(س)]] است.<ref>مراقد المعارف، ج٢، ص١٨١.</ref> | |||
عالمان انساب، او را از فرزندان بدون نسل امام کاظم(ع) شمردهاند. وی موفق به انتخاب همسر نشده و فرزندی نداشته است؛<ref>عمدة الطالب، ص٢٢٧؛ النفحة العنبرية، ص۶٣؛ مناهل الضرب فى انساب العرب، ص٣٩٣؛ الشجرة المباركة، ص٧٧؛ الفخرى فى انساب الطالبيّين، ص١٧؛ التذكرة، ص١۵١.</ref> ولی نویسنده کتاب شجره طوبی (سده چهاردهم قمری)، دختری برای او معرفی کرده<ref name=":0">شجره طوبى، ص٢١٠؛ اختران تابناك، ج١، ص٣٨۴.</ref> و برخی این گفته را در هیچکدام از کتابهای تاریخی و انساب نیافتهاند.<ref name=":1">اختران تابناک، ج۱، ص۳۸۴.</ref> | |||
==جایگاه== | |||
بر پایه روایتی در کتاب کافی، وقتی از [[امام کاظم(ع)]] درباره امامِ پس از خود سؤال میشود، او فرزندش [[امام رضا(ع)|علی (ع)]] را معرفی میکند و به گفته وی، اگر تعیین امام به عهده او بود، فرزند دیگرش قاسم را معرفی میکرد؛ چون او شخص سزاوری است و امام (ع) نیز او را دوست دارد؛ ولی تعیین امامت بر عهده خدا است و این مقام را در وجود هرکسی که لایق باشد و خود صلاح بداند قرار میدهد.{{یادداشت|از اين سخن امام کاظم(ع) استفاده مىشود كه قاسم از نظر دانش و اخلاق، شايسته مقام امامت بوده؛ ولى خدا هر طور صلاح بداند آنگونه عمل مىكند و امامت در اختيار اوست، نه به دست امام؛ امام نيز پيرو فرمان الهى است. روشن است كه امام (ع) مىخواسته با اين بيان شخصيت قاسم را بيان كنند؛ وگرنه شايستگى امام رضا(ع) براى امامت روشن بوده است. احتمال ديگر اين است كه شايد قاسم مسنتر از امام رضا(ع) بوده و امام كاظم (ع) مىخواسته روشن كند كه بزرگى وی به جاى خود، ولى امامت و تعيين امام توسط پروردگار انجام مىگيرد.<ref>زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره، ص۴۷.</ref>}}<ref>الکافی، ج١، ص٣١۴؛ عیون اخبار الرضا، ج٢، ص٧٠؛ تنقیح المقال، ج٢؛ ص٢۶؛ الجامع لرواة واصحاب الامام الرضا، ج١، ص۵١٢؛ بحارالانوار، ج۵٠، ص٢۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٣.</ref> امام کاظم (ع) نام قاسم را در وصیتنامه خود آورده است.{{یادداشت|او در وصیتش، سرپرستی صدقات خود را به دو فرزندش علی(ع) و ابراهیم سپرد و اگر یکی از آنان از دنیا رفت، قاسم با آن کسی که باقی ماند، در سرپرستی وارد شود.}}<ref>كافى، ج ٧، ص ۵٧، ذيل حديث.</ref> او برخی کارهای معنوی را به او میسپرد؛<ref>زیاتگاههای عراق، ص۱۲۰.</ref> برای نمونه از سلیمان جعفری راوی شیعی، روایت شده که دیده است امام کاظم (ع) به قاسم دستور داد بالای سر برادرش که در حال جان دادن بود برود و سوره صافات را بخواند؛ وقتی به آیه یازدهم سوره{{یادداشت|«فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا» که برگردان فارسی آن عبارت است از: «پس [از کافران] بپرس آیا ایشان [از نظر] آفرینش سخت ترند یا کسانی که [در آسمانها] خلق کردیم»}} رسید، آخرین نفس را کشید و به راحتی از دنیا رفت.<ref>الفوائد الرجالیة، ج٣، ص١٩٢؛ حیاة الامام موسی بن جعفر (ع)، ج٢؛ ص۴٣٠؛ تنقیح المقال، ج٢، ص٢۶؛ منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۵؛ بدر فروزان، ص٣٧.</ref> | |||
نویسنده ناسخالتواریخ (م.۱۲۹۷ق)، روایتی را نقل کرده است که بر پایه آن [[امام رضا(ع)]]، کسی را که نمیتواند به زیارت او برود، سفارش به زیارت برادرش قاسم کرده است.<ref>ناسخ التواريخ، ج٣، ص١٨۶؛ اختران تابناك، ج١، ص٣٨٣.</ref> بر پایه همین روایت، پیش از نویسنده ناسخالتواریخ، سید علی بن یحیی بن حدید الحسینی، شاعر سده یازدهم قمری، شعری سروده و در آن، این روایت را صحیح دانسته است:{{یادداشت|برگردان فارسی آن عبارت است از: اى آقايى كه در مورد او از راويان مؤثق و با سندهاى صحيح سخن است! به حق، از برادر تنى او چنين آمده است: من بهشت برين را براى كسى كه برادر مرا زيارت كند، بدون ترديد ضمانت مىكنم، و كسى كه توان زيارت مرا و رسيدن به قبر من برايش امكان ندارد، پس در عراق، قبر برادرم قاسم را زيارت كند و بر او مدح و ثنا بگويد.}}<ref>مراقد المعارف، ص۱۸۹.</ref> | |||
{{شعر|أيّها السيّد الذي جاء فيه|قول صدق ثقاتنا ترويه|بصحيح الإسناد قد جاء حقّاً|عن أخيه لأُمّه وأبيه|إنّني قد ضمنت جنّات عدن|للذي زارني بلا تمويه|وإذا لم يُطق زيارة قبري|حيث لم يستطع وصولاً إليه|فليزر في العراق قبر أخي|القاسم وليُحسن الثناء عليه}} | |||
برخی، مدرکی برای این حدیث نیافته ولی آن را مستفیض دانستهاند.<ref>زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص ۵۳.</ref> به گفته شیخ عباس قمی، این روایت در جایی دیده نشده و کسی تاکنون از اصل آن، نشانی نداده است. او بر این باور است که بزرگی قاسم بیشتر از آن است که برای ترغیب به زیارتش، به این خبر بی اصل و نشان پناه برده شود.<ref>تحفة الاحباب، ص٣٩٣.</ref> | |||
==در نگاه عالمان== | ==در نگاه عالمان== | ||
[[علی نمازی شاهرودی]]، نویسنده مستدرک سفینة البحار، او را «سیدی جلیلالقدر» خوانده که پدرش، امام کاظم (ع) او را بسیار دوست داشته است.<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٢.</ref> عبدالحسین شبستری، نویسنده احسن التراجم، او را «مردی عالم و دارای جایگاهی بلند» معرفی کرده است.<ref>احسن التراجم، ج٢، ص٢٨ و ٢٩.</ref> [[شیخ عباس قمی]] نیز از بزرگی قدر و شأن او خبر داده است.<ref>منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۴؛ تحفة الاحباب، ص٣٩٣؛ بدر فروزان، صص٣۶ و ٣٧.</ref> | [[علی نمازی شاهرودی]]، نویسنده مستدرک سفینة البحار، او را «سیدی جلیلالقدر» خوانده که پدرش، امام کاظم (ع) او را بسیار دوست داشته است.<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٢.</ref> عبدالحسین شبستری، نویسنده احسن التراجم، او را «مردی عالم و دارای جایگاهی بلند» معرفی کرده است.<ref>احسن التراجم، ج٢، ص٢٨ و ٢٩.</ref> [[شیخ عباس قمی]] نیز از بزرگی قدر و شأن او خبر داده است.<ref>منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۴؛ تحفة الاحباب، ص٣٩٣؛ بدر فروزان، صص٣۶ و ٣٧.</ref> | ||
==درگذشت== | |||
تاریخدانان، همه بر این باورند که قاسم بن موسی (ع)، در زمان زندگی پدرش امام کاظم (ع) (۱۲۷-۱۸۳ق) درگذشت. او مانند برخی دیگر از خویشان و فرزندان علوی (ع)، تحت پیگرد مخالفان [[اهل بیت|اهلبیت(ع)]] قرار گرفت و به ناچار، [[مدینه]] را ترک کرد و بهصورت ناشناس، در منطقه سوری{{یادداشت|درگذشته، زمان زندگی قاسم بن موسی(ع)، «شهر قاسم» که اکنون محل دفن اوست، روستایی به نام شوشه یا سورا بود.}}<ref>زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۴۵.</ref> در اطراف حلّه، با سختی زندگی کرد؛ تا اینکه به سبب غصه زندانی بودن پدرش، امام کاظم(ع) و سختی غربت و تنهایی، در جوانی درگذشته، به خاک سپرده شد و بارگاهی برایش ساختند.<ref>حیاة الامام موسی بن جعفر (ع)، ج٢، ص۴٣١.</ref> | |||
نویسنده کتاب شجره طوبی (سده چهاردهم قمری)، ماجرای فرار، زندگی و درگذشت قاسم را با جزئیات بیشتری نقل کرده است. به گفته او پس از این که قاسم از ظلم [[هارونالرشید]] از [[مدینه]] به سوی [[عراق]] گریخت، روزی در کنار فرات، از گفتوگوی دو دختربچه باهمدیگر، فهمید پیرو ولایت [[امام علی(ع)]] هستند؛ خوشحال شده به نزد رئیس قبیله آنها رفته، به کار آبرسانی مشغول شد. رئیس قبیله که عبادت و پارسایی او را دید دخترش را به عقد او درآورد. قاسم، صاحب دختری شد. سن او که از سه سال گذشت، رئیس قبیله با خبر شد قاسم فرزند امام کاظم(ع) است. پس از مدتی قاسم بیمار شده، بیماریاش شدت گرفت. وصیت کرد پس از مرگش در موسم حج همسر و دخترش را به مدینه نزد مادرش ببرند. وی در جوانی درگذشته، پدر همسرش به وصیتش عمل کرد. مادر قاسم که دختر را دید گریه فراوان کرده او را شناخته و پس از باخبر شدن از مرگ فرزندش قاسم، بیمار شده، بیشتر از سه روز زنده نماند.<ref name=":0" /> برخی این ماجرا را در هیچکدام از کتابهای تاریخی و انساب نیافتهاند.<ref name=":1" /> | |||
== مدفن == | |||
<br /> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
خط ۵۵: | خط ۶۱: | ||
*'''الفخرى فى أنساب الطالبييّن'''، عزيزالدين ابوطالب اسماعيل بن الحسين المروزى الازورقانى، مكتبة آيةالله العظمى مرعشى نجفى، قم، 1409ق. | *'''الفخرى فى أنساب الطالبييّن'''، عزيزالدين ابوطالب اسماعيل بن الحسين المروزى الازورقانى، مكتبة آيةالله العظمى مرعشى نجفى، قم، 1409ق. | ||
*'''النفحة العنبرية فى أنساب خير البرية'''، محمدكاظم اليمانى الموسوى، تحقيق السيد مهدى الرجائى، مكتبة آيةالله العظمى المرعشى النجفى، قم، 1419ق. | *'''النفحة العنبرية فى أنساب خير البرية'''، محمدكاظم اليمانى الموسوى، تحقيق السيد مهدى الرجائى، مكتبة آيةالله العظمى المرعشى النجفى، قم، 1419ق. | ||
*'''مناهل الضرب فى انساب العرب'''، سيد جعفر الاعرجى النجفى الحسينى، مكتبة آيتالله العظمى المرعشى النجفى، قم، 1419ق.<br /> | *'''مناهل الضرب فى انساب العرب'''، سيد جعفر الاعرجى النجفى الحسينى، مكتبة آيتالله العظمى المرعشى النجفى، قم، 1419ق. | ||
*'''ناسخ التواريخ'''، محمد تقى خان سپهر، تصحيح جمشيد كيانفر، اساطير، تهران، 1377ش.<br /> |