قاسم بن موسی الکاظم(ع): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
جز (ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:)
خط ۴: خط ۴:


== معرفی ==
== معرفی ==
قاسم بن موسی الکاظم (ع)، فرزند [[امام کاظم(ع)]] (۱۲۷-۱۸۳ق) بوده و [[شیخ مفید]] و دیگران، مادرش را ام ولد دانسته‌اند.<ref>الارشاد، ج٢، ص٢٠١؛ المجدی فی انساب الطالبیّین، ص١٠٧؛ الکواکب المشرقه، ج٢، ص١٨؛ کشف الغمه، ج٣، ص٢۶.</ref> حرزالدین، بر این باور است که، مادرش اُم‌البنین و او برادر تنی [[امام رضا(ع)]] و [[حضرت معصومه(س)]] است.<ref>مراقد المعارف، ج٢، ص١٨١.</ref>
قاسم بن موسی الکاظم (ع)، فرزند [[امام کاظم(ع)]] (۱۲۷–۱۸۳ق) بوده و [[شیخ مفید]] و دیگران، مادرش را ام ولد دانسته‌اند.<ref>الارشاد، ج٢، ص٢٠١؛ المجدی فی انساب الطالبیّین، ص١٠٧؛ الکواکب المشرقه، ج٢، ص١٨؛ کشف الغمه، ج٣، ص٢۶.</ref> حرزالدین، بر این باور است که، مادرش اُم‌البنین و او برادر تنی [[امام رضا(ع)]] و [[حضرت معصومه(س)]] است.<ref>مراقد المعارف، ج٢، ص١٨١.</ref>


عالمان انساب، او را از فرزندان بدون نسل امام کاظم(ع) شمرده‌اند. وی موفق به انتخاب همسر نشده و فرزندی نداشته است؛<ref>عمدة الطالب، ص٢٢٧؛ النفحة العنبرية، ص۶٣؛ مناهل الضرب فى انساب العرب، ص٣٩٣؛ الشجرة المباركة، ص٧٧؛ الفخرى فى انساب الطالبيّين، ص١٧؛ التذكرة، ص١۵١.</ref> ولی نویسنده کتاب شجره طوبی (سده چهاردهم قمری)، دختری برای او معرفی کرده<ref name=":0">شجره طوبى، ص٢١٠؛ اختران تابناك، ج١، ص٣٨۴.</ref> و برخی این گفته را در هیچ‌کدام از کتاب‌های تاریخی و انساب نیافته‌اند.<ref name=":1">اختران تابناک، ج۱، ص۳۸۴.</ref>  
عالمان انساب، او را از فرزندان بدون نسل امام کاظم (ع) شمرده‌اند. وی موفق به انتخاب همسر نشده و فرزندی نداشته است؛<ref>عمدة الطالب، ص٢٢٧؛ النفحة العنبریة، ص۶٣؛ مناهل الضرب فی انساب العرب، ص٣٩٣؛ الشجرة المبارکة، ص٧٧؛ الفخری فی انساب الطالبیّین، ص١٧؛ التذکرة، ص١۵١.</ref> ولی نویسنده کتاب شجره طوبی (سده چهاردهم قمری)، دختری برای او معرفی کرده<ref name=":0">شجره طوبی، ص٢١٠؛ اختران تابناک، ج١، ص٣٨۴.</ref> و برخی این گفته را در هیچ‌کدام از کتاب‌های تاریخی و انساب نیافته‌اند.<ref name=":1">اختران تابناک، ج۱، ص۳۸۴.</ref>


==جایگاه==
== جایگاه ==
بر پایه روایتی در کتاب کافی، وقتی از [[امام کاظم(ع)]] درباره امامِ پس از خود سؤال می‌شود، او فرزندش [[امام رضا(ع)|علی (ع)]] را معرفی می‌کند و به گفته وی، اگر تعیین امام به عهده او بود، فرزند دیگرش قاسم را معرفی می‌کرد؛ چون او شخص سزاوری است و امام (ع) نیز او را دوست دارد؛ ولی تعیین امامت بر عهده خدا است و این مقام را در وجود هرکسی که لایق باشد و خود صلاح بداند قرار می‌دهد.{{یادداشت|از اين سخن امام کاظم(ع) استفاده مى‌شود كه قاسم از نظر دانش و اخلاق، شايسته مقام امامت بوده؛ ولى خدا هر طور صلاح بداند آن‌گونه عمل مى‌كند و امامت در اختيار اوست، نه به دست امام؛ امام نيز پيرو فرمان الهى است. روشن است كه امام (ع) مى‌خواسته با اين بيان شخصيت قاسم را بيان كنند؛ وگرنه شايستگى امام رضا(ع) براى امامت روشن بوده است. احتمال ديگر اين است كه شايد قاسم مسن‌تر از امام رضا(ع) بوده و امام كاظم (ع) مى‌خواسته روشن كند كه بزرگى وی به جاى خود، ولى امامت و تعيين امام توسط پروردگار انجام مى‌گيرد.<ref>زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره، ص۴۷.</ref>}}<ref>الکافی، ج١، ص٣١۴؛ عیون اخبار الرضا، ج٢، ص٧٠؛ تنقیح المقال، ج٢؛ ص٢۶؛ الجامع لرواة واصحاب الامام الرضا، ج١، ص۵١٢؛ بحارالانوار، ج۵٠، ص٢۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٣.</ref> امام کاظم (ع) نام قاسم را در وصیت‌نامه خود آورده است.{{یادداشت|او در وصیتش، سرپرستی صدقات خود را به دو فرزندش علی(ع) و ابراهیم سپرد و اگر یکی از آنان از دنیا رفت، قاسم با آن کسی که باقی ماند، در سرپرستی وارد شود.}}<ref>كافى، ج ٧، ص ۵٧، ذيل حديث.</ref> او برخی کارهای معنوی را به او می‌سپرد؛<ref>زیاتگاه‌های عراق، ص۱۲۰.</ref> برای نمونه از سلیمان جعفری راوی شیعی، روایت شده که دیده است امام کاظم (ع) به قاسم دستور داد بالای سر برادرش که در حال جان دادن بود برود و سوره صافات را بخواند؛ وقتی به آیه یازدهم سوره{{یادداشت|«فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا» که برگردان فارسی آن عبارت است از: «پس [از کافران] بپرس آیا ایشان [از نظر] آفرینش سخت ترند یا کسانی که [در آسمانها] خلق کردیم»}} رسید، آخرین نفس را کشید و به راحتی از دنیا رفت.<ref>الفوائد الرجالیة، ج٣، ص١٩٢؛ حیاة الامام موسی بن جعفر (ع)، ج٢؛ ص۴٣٠؛ تنقیح المقال، ج٢، ص٢۶؛ منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۵؛ بدر فروزان، ص٣٧.</ref>  
بر پایه روایتی در کتاب کافی، وقتی از [[امام کاظم(ع)]] درباره امامِ پس از خود سؤال می‌شود، او فرزندش [[امام رضا(ع)|علی (ع)]] را معرفی می‌کند و به گفته وی، اگر تعیین امام به عهده او بود، فرزند دیگرش قاسم را معرفی می‌کرد؛ چون او شخص سزاوری است و امام (ع) نیز او را دوست دارد؛ ولی تعیین امامت بر عهده خدا است و این مقام را در وجود هرکسی که لایق باشد و خود صلاح بداند قرار می‌دهد.{{یادداشت|از این سخن امام کاظم (ع) استفاده می‌شود که قاسم از نظر دانش و اخلاق، شایسته مقام امامت بوده؛ ولی خدا هر طور صلاح بداند آن‌گونه عمل می‌کند و امامت در اختیار اوست، نه به دست امام؛ امام نیز پیرو فرمان الهی است. روشن است که امام (ع) می‌خواسته با این بیان شخصیت قاسم را بیان کنند؛ وگرنه شایستگی امام رضا (ع) برای امامت روشن بوده است. احتمال دیگر این است که شاید قاسم مسن‌تر از امام رضا (ع) بوده و امام کاظم (ع) می‌خواسته روشن کند که بزرگی وی به جای خود، ولی امامت و تعیین امام توسط پروردگار انجام می‌گیرد.<ref>زندگی و مزار حضرت قاسم (ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره، ص۴۷.</ref>}}<ref>الکافی، ج١، ص٣١۴؛ عیون اخبار الرضا، ج٢، ص٧٠؛ تنقیح المقال، ج٢؛ ص٢۶؛ الجامع لرواة واصحاب الامام الرضا، ج١، ص۵١٢؛ بحارالانوار، ج۵٠، ص٢۶؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٣.</ref> امام کاظم (ع) نام قاسم را در وصیت‌نامه خود آورده است.{{یادداشت|او در وصیتش، سرپرستی صدقات خود را به دو فرزندش علی (ع) و ابراهیم سپرد و اگر یکی از آنان از دنیا رفت، قاسم با آن کسی که باقی ماند، در سرپرستی وارد شود.}}<ref>کافی، ج ٧، ص ۵٧، ذیل حدیث.</ref> او برخی کارهای معنوی را به او می‌سپرد؛<ref>زیاتگاه‌های عراق، ص۱۲۰.</ref> برای نمونه از سلیمان جعفری راوی شیعی، روایت شده که دیده است امام کاظم (ع) به قاسم دستور داد بالای سر برادرش که در حال جان دادن بود برود و سوره صافات را بخواند؛ وقتی به آیه یازدهم سوره{{یادداشت|«فَاسْتَفْتِهِمْ أَهُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمْ مَنْ خَلَقْنَا» که برگردان فارسی آن عبارت است از: «پس [از کافران] بپرس آیا ایشان [از نظر] آفرینش سخت ترند یا کسانی که [در آسمانها] خلق کردیم»}} رسید، آخرین نفس را کشید و به راحتی از دنیا رفت.<ref>الفوائد الرجالیة، ج٣، ص١٩٢؛ حیاة الامام موسی بن جعفر (ع)، ج٢؛ ص۴٣٠؛ تنقیح المقال، ج٢، ص٢۶؛ منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۵؛ بدر فروزان، ص٣٧.</ref>


نویسنده ناسخ‌التواریخ (م.۱۲۹۷ق)، روایتی را نقل کرده است که بر پایه آن [[امام رضا(ع)]]، کسی را که نمی‌تواند به زیارت او برود، سفارش به زیارت برادرش قاسم کرده است.<ref>ناسخ التواريخ، ج٣، ص١٨۶؛ اختران تابناك، ج١، ص٣٨٣.</ref> بر پایه همین روایت، پیش از نویسنده ناسخ‌التواریخ، سید علی بن یحیی بن حدید الحسینی، شاعر سده یازدهم قمری، شعری سروده و در آن، این روایت را صحیح دانسته است:{{یادداشت|برگردان فارسی آن عبارت است از: اى آقايى كه در مورد او از راويان مؤثق و با سندهاى صحيح سخن است! به حق، از برادر تنى او چنين آمده است: من بهشت برين را براى كسى كه برادر مرا زيارت كند، بدون ترديد ضمانت مى‌كنم، و كسى كه توان زيارت مرا و رسيدن به قبر من برايش امكان ندارد، پس در عراق، قبر برادرم قاسم را زيارت كند و بر او مدح و ثنا بگويد.}}<ref>مراقد المعارف، ص۱۸۹.</ref>
نویسنده ناسخ‌التواریخ (م. ۱۲۹۷ق)، روایتی را نقل کرده است که بر پایه آن [[امام رضا(ع)]]، کسی را که نمی‌تواند به زیارت او برود، سفارش به زیارت برادرش قاسم کرده است.<ref>ناسخ التواریخ، ج٣، ص١٨۶؛ اختران تابناک، ج١، ص٣٨٣.</ref> بر پایه همین روایت، پیش از نویسنده ناسخ‌التواریخ، سید علی بن یحیی بن حدید الحسینی، شاعر سده یازدهم قمری، شعری سروده و در آن، این روایت را صحیح دانسته است:{{یادداشت|برگردان فارسی آن عبارت است از: ای آقایی که در مورد او از راویان مؤثق و با سندهای صحیح سخن است! به حق، از برادر تنی او چنین آمده است: من بهشت برین را برای کسی که برادر مرا زیارت کند، بدون تردید ضمانت می‌کنم، و کسی که توان زیارت مرا و رسیدن به قبر من برایش امکان ندارد، پس در عراق، قبر برادرم قاسم را زیارت کند و بر او مدح و ثنا بگوید.}}<ref>مراقد المعارف، ص۱۸۹.</ref>


{{شعر|أيّها السيّد الذي جاء فيه|قول صدق ثقاتنا ترويه|بصحيح الإسناد قد جاء حقّاً|عن أخيه لأُمّه وأبيه|إنّني قد ضمنت جنّات عدن|للذي زارني بلا تمويه|وإذا لم يُطق زيارة قبري|حيث لم يستطع وصولاً إليه|فليزر في العراق قبر أخي|القاسم وليُحسن الثناء عليه}}
{{شعر|أیّها السیّد الذی جاء فیه|قول صدق ثقاتنا ترویه|بصحیح الإسناد قد جاء حقّاً|عن أخیه لأُمّه وأبیه|إنّنی قد ضمنت جنّات عدن|للذی زارنی بلا تمویه|وإذا لم یُطق زیارة قبری|حیث لم یستطع وصولاً إلیه|فلیزر فی العراق قبر أخی|القاسم ولیُحسن الثناء علیه}}


برخی، مدرکی برای این حدیث نیافته ولی آن را مستفیض دانسته‌اند.<ref>زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص ۵۳.</ref> به گفته شیخ عباس قمی، این روایت در جایی دیده نشده و کسی تاکنون از اصل آن، نشانی نداده است. او بر این باور است که بزرگی قاسم بیشتر از آن است که برای ترغیب به زیارتش، به این خبر بی اصل و نشان پناه برده شود.<ref>تحفة الاحباب، ص٣٩٣.</ref>
برخی، مدرکی برای این حدیث نیافته ولی آن را مستفیض دانسته‌اند.<ref>زندگی و مزار حضرت قاسم (ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص ۵۳.</ref> به گفته شیخ عباس قمی، این روایت در جایی دیده نشده و کسی تاکنون از اصل آن، نشانی نداده است. او بر این باور است که بزرگی قاسم بیشتر از آن است که برای ترغیب به زیارتش، به این خبر بی اصل و نشان پناه برده شود.<ref>تحفة الاحباب، ص٣٩٣.</ref>


==در نگاه عالمان==
== در نگاه عالمان ==
[[علی نمازی شاهرودی]]، نویسنده مستدرک سفینة البحار، او را «سیدی جلیل‌القدر» خوانده که پدرش، امام کاظم (ع) او را بسیار دوست داشته است.<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٢.</ref> عبدالحسین شبستری، نویسنده احسن التراجم، او را «مردی عالم و دارای جایگاهی بلند» معرفی کرده است.<ref>احسن التراجم، ج٢، ص٢٨ و ٢٩.</ref> [[شیخ عباس قمی]] نیز از بزرگی قدر و شأن او خبر داده است.<ref>منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۴؛ تحفة الاحباب، ص٣٩٣؛ بدر فروزان، صص٣۶ و ٣٧.</ref>
[[علی نمازی شاهرودی]]، نویسنده مستدرک سفینة البحار، او را «سیدی جلیل‌القدر» خوانده که پدرش، امام کاظم (ع) او را بسیار دوست داشته است.<ref>مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٢.</ref> عبدالحسین شبستری، نویسنده احسن التراجم، او را «مردی عالم و دارای جایگاهی بلند» معرفی کرده است.<ref>احسن التراجم، ج٢، ص٢٨ و ٢٩.</ref> [[شیخ عباس قمی]] نیز از بزرگی قدر و شأن او خبر داده است.<ref>منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۴؛ تحفة الاحباب، ص٣٩٣؛ بدر فروزان، صص٣۶ و ٣٧.</ref>


==درگذشت==
== درگذشت ==
تاریخ‌دانان، همه بر این باورند که قاسم بن موسی (ع)، در زمان زندگی پدرش امام کاظم (ع) (۱۲۷-۱۸۳ق) درگذشت. او مانند برخی دیگر از خویشان و فرزندان علوی (ع)، تحت پیگرد مخالفان [[اهل بیت|اهل‌بیت(ع)]] قرار گرفت و به ناچار، [[مدینه]] را ترک کرد و به‌صورت ناشناس، در منطقه سوری{{یادداشت|درگذشته، زمان زندگی قاسم بن موسی(ع)، «شهر قاسم» که اکنون محل دفن اوست، روستایی به نام شوشه یا سورا بود.}}<ref>زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۴۵.</ref> در اطراف حلّه، با سختی زندگی کرد؛ تا این‌که به سبب غصه زندانی بودن پدرش، امام کاظم(ع) و سختی غربت و تنهایی، در جوانی درگذشته، به خاک سپرده شد و بارگاهی برایش ساختند.<ref>حیاة الامام موسی بن جعفر (ع)، ج٢، ص۴٣١.</ref>
تاریخ‌دانان، همه بر این باورند که قاسم بن موسی (ع)، در زمان زندگی پدرش امام کاظم (ع) (۱۲۷–۱۸۳ق) درگذشت. او مانند برخی دیگر از خویشان و فرزندان علوی (ع)، تحت پیگرد مخالفان [[اهل بیت|اهل‌بیت (ع)]] قرار گرفت و به ناچار، [[مدینه]] را ترک کرد و به‌صورت ناشناس، در منطقه سوری{{یادداشت|درگذشته، زمان زندگی قاسم بن موسی (ع)، «شهر قاسم» که اکنون محل دفن اوست، روستایی به نام شوشه یا سورا بود.}}<ref>زندگی و مزار حضرت قاسم (ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۴۵.</ref> در اطراف حلّه، با سختی زندگی کرد؛ تا این‌که به سبب غصه زندانی بودن پدرش، امام کاظم (ع) و سختی غربت و تنهایی، در جوانی درگذشته، به خاک سپرده شد و بارگاهی برایش ساختند.<ref>حیاة الامام موسی بن جعفر (ع)، ج٢، ص۴٣١.</ref>


نویسنده کتاب شجره طوبی (سده چهاردهم قمری)، ماجرای فرار، زندگی و درگذشت قاسم را با جزئیات بیشتری نقل کرده است. به گفته او پس از این که قاسم از ظلم [[هارون‌الرشید]] از [[مدینه]] به سوی [[عراق]] گریخت، روزی در کنار فرات، از گفت‌وگوی دو دختربچه باهمدیگر، فهمید پیرو ولایت [[امام علی(ع)]] هستند؛ خوشحال شده به نزد رئیس قبیله آن‌ها رفته، به کار آب‌رسانی مشغول شد. رئیس قبیله که عبادت و پارسایی او را دید دخترش را به عقد او درآورد. قاسم، صاحب دختری شد. سن او که از سه سال گذشت، رئیس قبیله با خبر شد قاسم فرزند امام کاظم(ع) است. پس از مدتی قاسم بیمار شده، بیماری‌اش شدت گرفت. وصیت کرد پس از مرگش در موسم حج همسر و دخترش را به مدینه نزد مادرش ببرند. وی در جوانی درگذشته، پدر همسرش به وصیتش عمل کرد. مادر قاسم که دختر را دید گریه فراوان کرده او را شناخته و پس از باخبر شدن از مرگ فرزندش قاسم، بیمار شده، بیشتر از سه روز زنده نماند.<ref name=":0" /> برخی این ماجرا را در هیچ‌کدام از کتاب‌های تاریخی و انساب نیافته‌اند.<ref name=":1" />  
نویسنده کتاب شجره طوبی (سده چهاردهم قمری)، ماجرای فرار، زندگی و درگذشت قاسم را با جزئیات بیشتری نقل کرده است. به گفته او پس از این که قاسم از ظلم [[هارون‌الرشید]] از [[مدینه]] به سوی [[عراق]] گریخت، روزی در کنار فرات، از گفت‌وگوی دو دختربچه باهمدیگر، فهمید پیرو ولایت [[امام علی(ع)]] هستند؛ خوشحال شده به نزد رئیس قبیله آن‌ها رفته، به کار آب‌رسانی مشغول شد. رئیس قبیله که عبادت و پارسایی او را دید دخترش را به عقد او درآورد. قاسم، صاحب دختری شد. سن او که از سه سال گذشت، رئیس قبیله با خبر شد قاسم فرزند امام کاظم (ع) است. پس از مدتی قاسم بیمار شده، بیماری‌اش شدت گرفت. وصیت کرد پس از مرگش در موسم حج همسر و دخترش را به مدینه نزد مادرش ببرند. وی در جوانی درگذشته، پدر همسرش به وصیتش عمل کرد. مادر قاسم که دختر را دید گریه فراوان کرده او را شناخته و پس از باخبر شدن از مرگ فرزندش قاسم، بیمار شده، بیشتر از سه روز زنده نماند.<ref name=":0"/> برخی این ماجرا را در هیچ‌کدام از کتاب‌های تاریخی و انساب نیافته‌اند.<ref name=":1"/>


== مدفن ==
== مدفن ==
<br />
== پانویس ==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
== منابع ==
{{برگرفتگی
{{برگرفتگی
| پیش از لینک = مقاله
| پیش از لینک = مقاله
خط ۳۷: خط ۳۶:
| لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1267/1/44
| لینک = http://lib.hajj.ir/View/fa/Book/BookView/Image/1267/1/44
}}
}}
 
* '''احسن التراجم لاصحاب الامام موسی الکاظم (ع)'''، عبدالحسین شبستری، المؤتمر العالمی للامام الرضا (ع)، مشهد، ۱۴۱۱ق.
*'''احسن التراجم لاصحاب الامام موسی الکاظم (ع)'''، عبدالحسین شبستری، المؤتمر العالمی للامام الرضا (ع)، مشهد، ۱۴۱۱ق.
* '''الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد'''، محمد بن محمد بن نعمان (الشیخ المفید)، تحقیق: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، دار المفید، بیروت، ۱۴۱۴ق. (۱۹۹۳م).
*'''الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد'''، محمد بن محمد بن نعمان (الشیخ المفید)، تحقیق: مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لاحیاء التراث، دار المفید، بیروت، ۱۴۱۴ق. (۱۹۹۳م).
* '''اختران تابناک'''، ذبیح‌الله محلاتی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، ۱۳۴۹ش.
*'''اختران تابناك'''، ذبيح‏‌الله محلاتى، كتابفروشى اسلاميه، تهران، 1349ش.
* '''الجامع لرواة وأصحاب الامام الرضا (ع)'''، کنگره امام رضا (ع)، مشهد، ۱۳۷۸ش.
*'''الجامع لرواة وأصحاب الامام الرضا (ع)'''، کنگره امام رضا (ع)، مشهد، ۱۳۷۸ش.
* '''الکافی'''، محمد بن یعقوب الکلینی، تصحیح علی اکبر الغفاری، دار الکتب الاسلامیة، تهران.
*'''الکافی'''، محمد بن یعقوب الکلینی، تصحیح علی اکبر الغفاری، دار الکتب الاسلامیة، تهران.
* '''الکواکب المشرقة فی انساب وتاریخ و تراجم الاسرة العلویة الزاهرة'''، السید مهدی الرجائی، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، قم، ۱۳۹۰ش.
*'''الکواکب المشرقة فی انساب وتاریخ و تراجم الاسرة العلویة الزاهرة'''، السید مهدی الرجائی، مکتبة آیةالله المرعشی النجفی، قم، ۱۳۹۰ش.
* '''المجدی فی انساب الطالبیین'''، علی بن محمد العلوی العمری، تحقیق احمد المهدوی‏، الدامغانی، کتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی العامة، قم، ۱۴۲۲ق (۱۳۸۰ش)
*'''المجدی فی انساب الطالبیین'''، علی بن محمد العلوی العمری، تحقیق احمد المهدوی‏، الدامغانی، کتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی العامة، قم، ۱۴۲۲ق (۱۳۸۰ش)
* '''بحارالانوار'''، محمدباقر المجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ق.
*'''بحارالانوار'''، محمدباقر المجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۳ق.
* '''بدر فروزان'''، عباس فیض، قم، ۱۳۲۲ق‏.
*'''بدر فروزان'''، عباس فیض، قم، ۱۳۲۲ق‏.
* '''تحفة الاحباب فی نوادر آثار الأصحاب'''، شیخ عباس قمی، تحقیق سید جعفر حسینی و علی محدث‌زاده، دارالکتب الاسلامیّة، تهران، ۱۳۷۰ش.
*'''تحفة الاحباب فی نوادر آثار الأصحاب'''، شیخ عباس قمی، تحقیق سید جعفر حسینی و علی محدث‌زاده، دارالکتب الاسلامیّة، تهران، ۱۳۷۰ش.
* '''تنقیح المقال فی علم الرجال'''، عبدالله المامقانی، تحقیق و استدراک محیی‌الدین المامقانی، مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث، قم، ۱۴۲۶ق.
*'''تنقیح المقال فی علم الرجال'''، عبدالله المامقانی، تحقیق و استدراک محیی‌الدین المامقانی، مؤسسة آل البیت (ع) لإحیاء التراث، قم، ۱۴۲۶ق.
* '''شجره طوبی'''،
*'''شجره طوبی'''،
* '''حیاة الامام موسی بن جعفر (ع)'''، باقر شریف قرشی، المکتبة الحیدریة، النجف، ۱۳۹۰ق.
*'''حیاة الامام موسی بن جعفر (ع)'''، باقر شریف قرشی، المکتبة الحیدریة، النجف، ۱۳۹۰ق.
* '''رجال السید بحرالعلوم (الفوائد الرجالیة)'''، السید محمد مهدی بحرالعلوم، تحقیق محمد صادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، مکتبة العلمین، النجف، ۱۳۸۵ق.
*'''رجال السید بحرالعلوم (الفوائد الرجالیة)'''، السید محمد مهدی بحرالعلوم، تحقیق محمد صادق بحرالعلوم و حسین بحرالعلوم، مکتبة العلمین، النجف، ۱۳۸۵ق.
* '''عیون اخبار الرضا (ع)'''، الصدوق، تحقیق حسین اعلمی، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ۱۴۰۴ ه‍.ق باترجمه علی‌اکبر غفاری.
*'''عیون اخبار الرضا (ع)'''، الصدوق، تحقیق حسین اعلمی، مؤسسه الاعلمی، بیروت، ۱۴۰۴ ه‍.ق باترجمه علی‌اکبر غفاری.
* '''کشف الغمّة فی معرفة الائمة'''، علی بن عیسی الاربلی، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.
*'''کشف الغمّة فی معرفة الائمة'''، علی بن عیسی الاربلی، دار الاضواء، بیروت، ۱۴۰۵ق.
* '''مراقد المعارف'''، محمد حرزالدین، تحقیق محمدحسین حرزالدین، سعید بن جبیر، قم، ۲۰۰۷م.
*'''مراقد المعارف'''، محمد حرزالدین، تحقیق محمدحسین حرزالدین، سعید بن جبیر، قم، ۲۰۰۷م.
* '''مستدرکات علم رجال الحدیث'''، علی النمازی الشاهرودی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۵ق.
*'''مستدرکات علم رجال الحدیث'''، علی النمازی الشاهرودی، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ۱۴۲۵ق.
* '''منتهی الآمال'''، شیخ عباس قمی، هجرت، قم، ۱۳۸۰ش.
*'''منتهی الآمال'''، شیخ عباس قمی، هجرت، قم، ۱۳۸۰ش.
* '''التذکرة فی الانساب المطهرة'''، احمد بن محمد بن المهنّا الحسینی العبیدلی، تحقیق السید مهدی الرجائی، مکتبة آیت الله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۲۱ق.
*'''التذكرة فى الانساب المطهرة'''، احمد بن محمد بن المهنّا الحسينى العبيدلى، تحقيق السيد مهدى الرجائى، مكتبة آيت الله العظمى المرعشى النجفى، قم، 1421ق.
* '''الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیة'''، فخرالدین الرازی، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۱۹ق.
*'''الشجرة المباركة فى انساب الطالبية'''، فخرالدين الرازى، مكتبة آيةالله العظمى المرعشى النجفى، قم، 1419ق.
* '''الفخری فی أنساب الطالبییّن'''، عزیزالدین ابوطالب اسماعیل بن الحسین المروزی الازورقانی، مکتبة آیةالله العظمی مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۹ق.
*'''الفخرى فى أنساب الطالبييّن'''، عزيزالدين ابوطالب اسماعيل بن الحسين المروزى الازورقانى، مكتبة آيةالله العظمى مرعشى نجفى، قم، 1409ق.
* '''النفحة العنبریة فی أنساب خیر البریة'''، محمدکاظم الیمانی الموسوی، تحقیق السید مهدی الرجائی، مکتبة آیةالله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۱۹ق.
*'''النفحة العنبرية فى أنساب خير البرية'''، محمدكاظم اليمانى الموسوى، تحقيق السيد مهدى الرجائى، مكتبة آيةالله العظمى المرعشى النجفى، قم، 1419ق.
* '''مناهل الضرب فی انساب العرب'''، سید جعفر الاعرجی النجفی الحسینی، مکتبة آیت‌الله العظمی المرعشی النجفی، قم، ۱۴۱۹ق.
*'''مناهل الضرب فى انساب العرب'''، سيد جعفر الاعرجى النجفى الحسينى، مكتبة آيت‏‌الله العظمى المرعشى النجفى، قم، 1419ق.
* '''ناسخ التواریخ'''، محمد تقی خان سپهر، تصحیح جمشید کیان‌فر، اساطیر، تهران، ۱۳۷۷ش.{{سخ}}
*'''ناسخ التواريخ'''، محمد تقى خان سپهر، تصحيح جمشيد كيان‏فر، اساطير، تهران، 1377ش.<br />
۱۵٬۶۱۴

ویرایش