استان انبار: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۷۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۱۹
خط ۴۳: خط ۴۳:
گذشته از ايرانيان كه در انبار به مرزدارى و نگهبانى مشغول بودند، اعراب نصارا هم در آن‌جا فراوان بودند. نسطورى‌ها و یعقوبی‌ها در اين ديار، كليسا و دستگاه داشتند؛ به علاوه از يهود هم افرادى در انبار مى‌زيستند.<ref name=":3" />
گذشته از ايرانيان كه در انبار به مرزدارى و نگهبانى مشغول بودند، اعراب نصارا هم در آن‌جا فراوان بودند. نسطورى‌ها و یعقوبی‌ها در اين ديار، كليسا و دستگاه داشتند؛ به علاوه از يهود هم افرادى در انبار مى‌زيستند.<ref name=":3" />


ترديدى نيست كه در تمامى اعصار، اعراب شبه‌جزيره [[عربستان]] به بين‌النهرين مهاجرت مى‌كرده‌اند؛ حتى در عصر بُخت‌النصر كه معاصر با معد بن عدنان بوده، بازرگانان عرب در اين قلمرو اقامت مى‌گزيده و در انبار مستقر مى‌شدند. افرادى از قبايل تغلب، قنس، غطفان و اياد كه در بحرين اجتماع كرده بودند و به همه آنها «تنوخ» مى‌گفتند، در دوران حكومت‌آشفته اردشيرها در ايران از اين تفرّق و نزاع بهره بردند و در غرب فرات و در حد فاصل ميان انبار و حيره ساكن شدند. آنان هويت اجتماعى و فرهنگى خود را حفظ كردند و جز در چادر زندگى نكردند و با اهالى محله آميختگى نداشتند. اين اعراب را «عرب الضاحيه» يا اعراب پيرامونى گفته‌اند. در تاريخ اشكانيان نشانى از گروه‌هايى از قبيله تنوخ ديده مى‌شود كه از داخل صحرا به انبار يا پيرامون آن كوچيده‌اند. آنان در زيستگاه «اهل مَدَر» فرود نيامدند و با آنان نياميختند.
ترديدى نيست كه در تمامى اعصار، اعراب شبه‌جزيره [[عربستان]] به بين‌النهرين مهاجرت مى‌كرده‌اند؛ حتى در عصر بُخت‌النصر كه معاصر با معد بن عدنان بوده، بازرگانان عرب در اين قلمرو اقامت مى‌گزيده و در انبار مستقر مى‌شدند. افرادى از قبايل تغلب، قنس، غطفان و اياد كه در [[بحرین|بحرين]] اجتماع كرده بودند و به همه آنها «تنوخ» مى‌گفتند، در دوران حكومت آشفته اردشيرها در [[ايران]] از اين تفرّق و نزاع بهره بردند و در غرب [[فرات]] و در حد فاصل ميان انبار و [[حیره|حيره]] ساكن شدند. آنان هويت اجتماعى و فرهنگى خود را حفظ کرده و جز در چادر زندگى نكردند و با اهالى محله آميختگى نداشتند. اين اعراب را «عرب الضاحيه» يا اعراب پيرامونى گفته‌اند. در تاريخ [[اشكانيان]] نشانى از گروه‌هايى از قبيله تنوخ ديده مى‌شود كه از داخل صحرا به انبار يا پيرامون آن كوچيده‌اند. آنان در زيستگاه «اهل مَدَر» فرود نيامدند و با آنان نياميختند.<ref>هشام جعيط، كوفه، پيدايش شهر اسلامى، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ص ١۴؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ١٨۴.</ref>
==انبار و حیره==
==انبار و حیره==
برخی بر این گمانند كه شهر انبار و توابعش، در ارتباط با منطقه [[حیره|حيره]]، به حيات سياسى و اجتماعى ادامه مى‌داد. فرمانروايان ساسانى كارگزاران خود، اميران عرب از خاندان نصر را كه از آغاز سلطنت خويش آن‌ها را به سرپرستى قلمرو عربى خود، در مرز عربستان برگزيده بودند، در حيره سكونت داده بودند و نيازهاى آنان از لحاظ آذوقه و مهمات از انبارهاى شهر انبار تأمين مى‌كردند. در واقع ايرانيان و اعراب در اين دو منطقه با يكديگر هم‌زيستى مسالمت‌آميز داشتند و همين امر باعث تبادل فرهنگى بين آنان شده بود. مى‌گويند نخستین كسى كه به زبان عربى مطالبى مى‌نوشت «مُرامِر بن مُرّة» از مردم انبار بود و از اين ديار كتابت عربى به نقاط ديگر گسترش يافت. در روايتى از [[عبدالله بن عباس]] نقل شده است كه يكى از انباريان، خط را به عبدالله بن جدعان آموزش داد و خط [[حجاز|حجازى]] قريشيان، از اين راه پديد آمد. در شرح فتح انبار توسط رزمندگان مسلمان آمده است كه وقتی مسلمانان بر انبار غلبه یافته، مردم اين سرزمين از آنها ايمن گردیده و از مخفى‌گاه‌هاى خود بيرون آمدند، فرماندهان مسلمان دريافتند كه مردم انبار به زبان عربى مطالبى مى‌نويسند.<ref>المحاسن و المساوى، ص ٣۶۶؛ فتوح البلدان، ص ۶۵۵؛ تاريخ طبرى، ج ١، ص ٢٠۶؛ الاعلاق النفسيه، ص ١٩١؛ مقدمه ابن‌خلدون، ص ٨٣٠؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ٢٠۵ و ٢٠۶.</ref>
برخی بر این گمانند كه شهر انبار و توابعش، در ارتباط با منطقه [[حیره|حيره]]، به حيات سياسى و اجتماعى ادامه مى‌داد. فرمانروايان ساسانى كارگزاران خود، اميران عرب از خاندان نصر را كه از آغاز سلطنت خويش آن‌ها را به سرپرستى قلمرو عربى خود، در مرز عربستان برگزيده بودند، در حيره سكونت داده بودند و نيازهاى آنان از لحاظ آذوقه و مهمات از انبارهاى شهر انبار تأمين مى‌كردند. در واقع ايرانيان و اعراب در اين دو منطقه با يكديگر هم‌زيستى مسالمت‌آميز داشتند و همين امر باعث تبادل فرهنگى بين آنان شده بود. مى‌گويند نخستین كسى كه به زبان عربى مطالبى مى‌نوشت «مُرامِر بن مُرّة» از مردم انبار بود و از اين ديار كتابت عربى به نقاط ديگر گسترش يافت. در روايتى از [[عبدالله بن عباس]] نقل شده است كه يكى از انباريان، خط را به عبدالله بن جدعان آموزش داد و خط [[حجاز|حجازى]] قريشيان، از اين راه پديد آمد. در شرح فتح انبار توسط رزمندگان مسلمان آمده است كه وقتی مسلمانان بر انبار غلبه یافته، مردم اين سرزمين از آنها ايمن گردیده و از مخفى‌گاه‌هاى خود بيرون آمدند، فرماندهان مسلمان دريافتند كه مردم انبار به زبان عربى مطالبى مى‌نويسند.<ref>المحاسن و المساوى، ص ٣۶۶؛ فتوح البلدان، ص ۶۵۵؛ تاريخ طبرى، ج ١، ص ٢٠۶؛ الاعلاق النفسيه، ص ١٩١؛ مقدمه ابن‌خلدون، ص ٨٣٠؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ٢٠۵ و ٢٠۶.</ref>
== در دست حاکمان ==
مالک قلمرو انبار، در هنگام مهاجرت قبايل معروف به «عرب الضاحیه» به آن، بانويى به نام «زبّاء» بود كه بر ساكنين آن فرمانروايى مى‌كرد و اقتدارش ماجراى حكومت بلقيس بر سرزمين سبأ را در ذهن‌ها تداعى مى‌نمود. «جذيمة الابرش» فرزند «مالك بن قهم» وقتى در انبار فرود آمد، با لشكرى كه فراهم كرد، مى‌خواست زبّاء را شكست بدهد، ولى شكست خورد و كشته شد. خواهرزاده‌اش «عمرو بن عدى» با نقشه‌اى جديد وارد كارزار گرديد. يكى از كارگزاران وى به نام قصير در دربار آن بانو نفوذ كرد و چنين وانمود كرد كه مى‌خواهد خدمت‌گزار كاخش باشد و براى جلب اطمينان زبّاء چاره‌جويى مى‌كرد تا آن‌كه او را براى امور بازرگانى مأمور كرد و بارها قصير برايش كالاها وارد كرد و او را خوش آمد و به كارش اعتماد نمود. در اين حال قيصر نزد عمرو رفت و گفت نيروهاى خود را در صندوق‌هايى جاى ده؛ پس چهارهزار مرد جنگى با سلاح و تداركات نظامى در صندوق‌هايى جاى گرفتند و با دوهزار شتر به انبار آمدند. خود عمرو هم در ميان اين عده بود. صندوق‌ها در خانه‌هاى اصحاب زبّاء پراكنده گرديد و چندين صندوق هم به كاخ او منتقل شد. چون شب فرارسيد، آنان بيرون آمدند و آن بانوى فرمانروا و بسيارى از كارگزارانش را كشتند. آن‌گاه عمرو بن عدى زمام امور را به دست گرفت و پنجاه و پنج سال بر آن سرزمين حكومت كرد.<ref>اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران در سده‌هاى چهارم تا ششم ميلادى، ص ٣٣، ۵٢۵ و ۶٢۴.</ref>
پس از او حارث بن عمرو، در كنار مرزهاى روم شرقى موقعيتى ممتاز يافت و سلطه خود را بر شهر انبار مستحكم كرد.<ref>جغرافياى تاريخ سرزمين‌هاى خلافت شرقى، ص ٧١؛ تاريخ يعقوبى، ج ۱، ص ٢١٩.</ref>
به دستور شاپور دوم، خندقى در انبار حفر شد كه از شهر هيت آغاز شده و تا ابلّه، در حوالى [[بصره]] كنونى ادامه مى‌يافت و از آن‌جا به [[خليج فارس]] مى‌رسيد. ابتدا در اين خندق آب جريان داشت، تا قبايل باديه‌نشين را كه به قصد استفاده از اراضى حاصل‌خيز بين‌النهرين سفلى مى‌آمدند، مانع بوده باشد.<ref>الاعلاق النفسيه، ص ١٠٧؛ تاريخ ايران زمين، ص ٩۴ و ٩۵.</ref>


==اکنون==
==اکنون==
خط ۶۴: خط ۷۰:
*'''اشکال العالم'''، ابوالقاسم بن احمد جيهانى،
*'''اشکال العالم'''، ابوالقاسم بن احمد جيهانى،
*'''اطلس جامع گيتاشناسى'''، نقشه سياسى عراق، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.
*'''اطلس جامع گيتاشناسى'''، نقشه سياسى عراق، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.
*'''اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران در سده‌هاى چهارم تا ششم ميلادى'''، پيكولوسكايا، ترجمه عنايت‌الله رضا،
*'''الاعلاق النفسيه'''،
*'''الاعلاق النفسيه'''،
*'''برگزيده مشترك ياقوت حموى'''، محمد پروين گنابادى،
*'''برگزيده مشترك ياقوت حموى'''، محمد پروين گنابادى،
خط ۷۴: خط ۸۱:
*'''سفرنامه'''، ناصر خسرو قباديانى، به كوشش نادر وزين‌پور،
*'''سفرنامه'''، ناصر خسرو قباديانى، به كوشش نادر وزين‌پور،
*'''صورة الارض'''، ابن‌حوقل، ترجمه جعفر شعار،
*'''صورة الارض'''، ابن‌حوقل، ترجمه جعفر شعار،
*فتوح البلدان،
*'''فتوح البلدان'''،
*'''كوفه، پيدايش شهر اسلامى'''، هشام جعيط، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم،
*'''لغت‌نامه دهخدا'''، چاپ جديد،
*'''لغت‌نامه دهخدا'''، چاپ جديد،
*'''المحاسن و المساوى'''، ابراهيم بن محمد بيهقى،
*'''المحاسن و المساوى'''، ابراهيم بن محمد بيهقى،
۱۵٬۶۱۴

ویرایش