استان انبار: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۶۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۱۹
خط ۶۸: خط ۶۸:


==امام علی(ع) در انبار==
==امام علی(ع) در انبار==
زمانی که [[امام علی(ع)]] از سرزمین [[حجاز]] به سوی [[شام]] و [[عراق]] می‌‌رفت، از دیار انبار گذشت. مردم از مرکب‌ها پیاده شده، با سرعت به سوی او شتافته و پیشاپیش امام علی(ع) که خلیفه مسلمانان بود، می‌دویدند. امام(ع) برخی از آن‌ها را فراخوانده از چرایی این دویدن پرسید. آنان این کار را رسمی برای احترام به امیران و افراد مورد احترام دانستند. امام(ع) این رسم را برای زمامداران بدون سود و برای مردم باعث رنج دنیا و بدبختی آخرت دانست.<ref>تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ١٩٢.</ref>


هنگامی که امام علی(ع)، برای نبرد با معاویه در جنگ صفین، از [[کوفه]] به سوی [[نینوا]] حرکت کرد و وارد شهر [[مدائن]] شد، پس از توقفی کوتاه به سوی شهر انبار رفت. مردم شهر، با هدايايى به استقبال وی شتافته و  از اسب‌هاى خود فرود آمده و در مقابل او به خضوع و تذلل پرداختند. بر پایه برخی منابع، آنان دهقانانى از طايفه «بنوخوش نوشك» بودند.<ref>الفتوح، ص ۵٠٩ و ۵١٠؛ پيكار صفين، ص ١٩٩ و ٢٠٠؛ شرح نهج البلاغه، ج ٣، ص ٢٠٣.</ref> امام(ع) درباره چهارپایانی که با خود آورده و دویدن آن‌ها پرسید. آن‌ها این کار را رسمی برای احترام به فرمانروایان دانسته و مرکب‌ها را هدایای برای امام(ع) معرفی کردند. آن‌ها برای او و همراهانش غذا و برای چهارپایانشان علوفه آماده کرده بودند. امام(ع) رسمشان را برای امیران بدون سود و برای خودشان رنج و زحمت دانسته و از تکرار آن نهی کرد. وی برای پذیرفتن هدایا شرط گذاشت به جای خراجشان محاسبه کند و در برابر خوراکی‌هایشان، بهای آن پرداخت کند. آن‌ها اصرار کردند امام(ع) هدیه و رسم احترامشان را بپذیرد. امام(ع) بر آن‌ها آفرین گفته، ولی خودش را از آن بی‌نیاز دانست. وی دو روز در شهر انبار اقامت گزید و روز سون حرکت کرد.<ref>پيكار صفين، ص ٢۵.</ref>
==== استقبال از حاکم ====
زمانی که [[امام علی(ع)]] از سرزمین [[حجاز]] به سوی [[شام]] و [[عراق]] می‌‌رفت، از دیار انبار گذشت. مردم از مرکب‌ها پیاده شده، با سرعت به سوی او شتافته و پیشاپیش امام علی(ع) که خلیفه مسلمانان بود، می‌دویدند. امام(ع) برخی از آن‌ها را فراخوانده از چرایی این دویدن پرسید. آنان این کار را رسمی برای احترام به امیران و افراد مورد احترام دانستند. امام(ع) این رسم را برای زمامداران، بدون سود و برای مردم، باعث رنج دنیا و بدبختی آخرت دانست.<ref>تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ١٩٢.</ref>
 
هنگامی که امام علی(ع)، برای نبرد با معاویه در جنگ صفین، از [[کوفه]] به سوی [[نینوا]] حرکت کرد و وارد شهر [[مدائن]] شد، پس از توقفی کوتاه به سوی شهر انبار رفت. مردم شهر، با هدايايى به استقبال وی شتافته و  از اسب‌هاى خود فرود آمده و در مقابل او به خضوع و تذلل پرداختند. بر پایه برخی منابع، آنان دهقانانى از طايفه «بنوخوش نوشك» بودند.<ref>الفتوح، ص ۵٠٩ و ۵١٠؛ پيكار صفين، ص ١٩٩ و ٢٠٠؛ شرح نهج البلاغه، ج ٣، ص ٢٠٣.</ref> امام(ع) درباره چهارپایانی که با خود آورده و دویدن آن‌ها پرسید. آن‌ها این کار را رسمی برای احترام به فرمانروایان دانسته و مرکب‌ها را هدایای برای امام(ع) معرفی کردند. آن‌ها برای او و همراهانش غذا و برای چهارپایانشان علوفه آماده کرده بودند. امام(ع) رسمشان را برای امیران بدون سود و برای خودشان رنج و زحمت دانسته و از تکرار آن نهی کرد. وی برای پذیرفتن هدایا شرط گذاشت به جای خراجشان محاسبه کند و در برابر خوراکی‌هایشان، بهای آن را پرداخت کند. آن‌ها خوش داشتند امام(ع) هدیه و رسم احترامشان را بپذیرد. امام(ع) بر آن‌ها آفرین گفته، ولی خودش را از آن بی‌نیاز دانست. وی دو روز در شهر انبار اقامت گزید و روز سون حرکت کرد.<ref>پيكار صفين، ص ٢۵.</ref>
 
==== شهادت کارگزار انبار ====
پس از آن‌كه امام على(ع) كوفه را مركز حكومت بر جهان اسلام قرار داد و كارگزاران و واليان نقاط ديگر را تعيين كرد، «اشرس بن حسان بكرى» معروف به ابوحسان را به سمت والى استان عالى به مركزيت انبار منصوب كرد.<ref>سيماى كارگزاران على بن ابى‌طالب اميرالمؤمنين(ع) ، ج ١، ص ٢٧٨.</ref>
معاويه پس از فتح مصر و آگاهى از آشفتگى‌هاى سياسى اجتماعى عراق، عده‌اى از سران لشكر خود را به مناطق تحت قلمرو حضرت على(ع) در عراق اعزام كرد تا با قتل و غارت، هراس و ناامنى را بر اين مناطق حكمفرما سازند. از جمله آنها «سفيان بن عوف غامدى» است كه به سوى انبار آمد. معاویه، به سفیان سفارش کرد وارد کوفه نشود، تنها به کشتار و چپاول بپردازد و بازگردد؛ هدف معاویه ایجاد وحشت و ناامنی بود. سفیان با شش‌هزار سرباز حرکت کرده، از شهر هیت و روستایی در غرب فرات و بالای شهر انبار، که مردمش گریخته بودند گذشته و به سمت انبار رفت. شماری از رزمندگان انبار با دیدن جمعیت زیاد نیروهای سفیان، پراکنده شدند. ابوحسان بکری، کارگزار امام علی(ع) با ۳۰ تن از یارانش آنقدر جنگید تا آن‌که به شهادت رسید. او هنگام جنگ آیه ۲۳ سوره احزاب{{یادداشت|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ ينْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلا.}} را می‌خواند و به کسانی که ملاقات با خدا را نمی‌خواهند سفارش می‌کرد تا زمانی که درگیر هستند از شهر خارج شوند؛ زیرا نبرد آن‌ها، مانع از تعقیب فراریان است. وقتی خبر شهادت وی را یکی از مردم انبار به امام علی(ع) رساند، وی متأثر شده، به منبر رفته و از ابوحسان بکری به نیکی یاد کرد و از مردم کوفه خواست به سوی مهاجمان یورش برده آن‌ها را بیرون کنند. امام به امید این که پاسخی بشنود سکوت کرد، ولی کسی چیزی نگفت. وقتی امام(ع) دید کسی او را یاری نمی‌کند پیاده از کوفه حرکت کرده، خود را به  نخیله رساند. گروهی از مردم پشت سر او حرکت کردند.<ref>شرح نهج البلاغه ابن ابى‌الحديد، ج ٢، ص ٨۵، الغارات، ص ٢۵١.</ref> او در نخیله خطبه‌ای خواند که در آن به مذمت سستی یارانش در نبرد پرداخته، از آن‌ها به سبب یاری نکردن و تصرف انبار توسط معاویه، به سختی انتقاد کرد. بخشی از این خطبه، بعدها یکی از مشهورترین سخنان او شد که به این شرح است:


<br />
<br />
خط ۱۰۱: خط ۱۰۷:
*'''جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى خلافت شرقى'''، گاى لسترنج،  ترجمه محمود عرفان،
*'''جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى خلافت شرقى'''، گاى لسترنج،  ترجمه محمود عرفان،
*'''سفرنامه'''، ناصر خسرو قباديانى، به كوشش نادر وزين‌پور،
*'''سفرنامه'''، ناصر خسرو قباديانى، به كوشش نادر وزين‌پور،
*'''سيماى كارگزاران على بن ابى‌طالب اميرالمؤمنين(ع)'''، على‌اكبر ذاكرى،
*'''شرح نهج البلاغه'''، ابن ابى‌الحديد،
*'''شرح نهج البلاغه'''، ابن ابى‌الحديد،
*'''صورة الارض'''، ابن‌حوقل، ترجمه جعفر شعار،
*'''صورة الارض'''، ابن‌حوقل، ترجمه جعفر شعار،
*'''الغارات'''، ابراهيم بن محمد ثقفى،
*'''الفتوح'''، ابن اعثم كوفى،
*'''الفتوح'''، ابن اعثم كوفى،
*'''فتوح البلدان'''،
*'''فتوح البلدان'''،
۱۵٬۶۱۴

ویرایش