استان انبار: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۴۰۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ اکتبر ۲۰۱۹
خط ۴۶: خط ۴۶:


ترديدى نيست كه در تمامى اعصار، اعراب شبه‌جزيره [[عربستان]] به بين‌النهرين مهاجرت مى‌كرده‌اند؛ حتى در عصر بُخت‌النصر كه معاصر با معد بن عدنان بوده، بازرگانان عرب در اين قلمرو اقامت مى‌گزيده و در انبار مستقر مى‌شدند. افرادى از قبايل تغلب، قنس، غطفان و اياد كه در [[بحرین|بحرين]] اجتماع كرده بودند و به همه آنها «تنوخ» مى‌گفتند، در دوران حكومت آشفته اردشيرها در [[ايران]] از اين تفرّق و نزاع بهره بردند و در غرب [[فرات]] و در حد فاصل ميان انبار و [[حیره|حيره]] ساكن شدند. آنان هويت اجتماعى و فرهنگى خود را حفظ کرده و جز در چادر زندگى نكردند و با اهالى محله آميختگى نداشتند. اين اعراب را «عرب الضاحيه» يا اعراب پيرامونى گفته‌اند. در تاريخ [[اشكانيان]] نشانى از گروه‌هايى از قبيله تنوخ ديده مى‌شود كه از داخل صحرا به انبار يا پيرامون آن كوچيده‌اند. آنان در زيستگاه «اهل مَدَر» فرود نيامدند و با آنان نياميختند.<ref>هشام جعيط، كوفه، پيدايش شهر اسلامى، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ص ١۴؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ١٨۴.</ref>
ترديدى نيست كه در تمامى اعصار، اعراب شبه‌جزيره [[عربستان]] به بين‌النهرين مهاجرت مى‌كرده‌اند؛ حتى در عصر بُخت‌النصر كه معاصر با معد بن عدنان بوده، بازرگانان عرب در اين قلمرو اقامت مى‌گزيده و در انبار مستقر مى‌شدند. افرادى از قبايل تغلب، قنس، غطفان و اياد كه در [[بحرین|بحرين]] اجتماع كرده بودند و به همه آنها «تنوخ» مى‌گفتند، در دوران حكومت آشفته اردشيرها در [[ايران]] از اين تفرّق و نزاع بهره بردند و در غرب [[فرات]] و در حد فاصل ميان انبار و [[حیره|حيره]] ساكن شدند. آنان هويت اجتماعى و فرهنگى خود را حفظ کرده و جز در چادر زندگى نكردند و با اهالى محله آميختگى نداشتند. اين اعراب را «عرب الضاحيه» يا اعراب پيرامونى گفته‌اند. در تاريخ [[اشكانيان]] نشانى از گروه‌هايى از قبيله تنوخ ديده مى‌شود كه از داخل صحرا به انبار يا پيرامون آن كوچيده‌اند. آنان در زيستگاه «اهل مَدَر» فرود نيامدند و با آنان نياميختند.<ref>هشام جعيط، كوفه، پيدايش شهر اسلامى، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، ص ١۴؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ١٨۴.</ref>
==انبار و حیره==
==رابطه انبار و حیره==
برخی بر این گمانند كه شهر انبار و توابعش، در ارتباط با منطقه [[حیره|حيره]]، به حيات سياسى و اجتماعى ادامه مى‌داد. فرمانروايان ساسانى كارگزاران خود، اميران عرب از خاندان نصر را كه از آغاز سلطنت خويش آن‌ها را به سرپرستى قلمرو عربى خود، در مرز عربستان برگزيده بودند، در حيره سكونت داده بودند و نيازهاى آنان از لحاظ آذوقه و مهمات از انبارهاى شهر انبار تأمين مى‌كردند. در واقع ايرانيان و اعراب در اين دو منطقه با يكديگر هم‌زيستى مسالمت‌آميز داشتند و همين امر باعث تبادل فرهنگى بين آنان شده بود. مى‌گويند نخستین كسى كه به زبان عربى مطالبى مى‌نوشت «مُرامِر بن مُرّة» از مردم انبار بود و از اين ديار كتابت عربى به نقاط ديگر گسترش يافت. در روايتى از [[عبدالله بن عباس]] نقل شده است كه يكى از انباريان، خط را به عبدالله بن جدعان آموزش داد و خط [[حجاز|حجازى]] قريشيان، از اين راه پديد آمد. در شرح فتح انبار توسط رزمندگان مسلمان آمده است كه وقتی مسلمانان بر انبار غلبه یافته، مردم اين سرزمين از آنها ايمن گردیده و از مخفى‌گاه‌هاى خود بيرون آمدند، فرماندهان مسلمان دريافتند كه مردم انبار به زبان عربى مطالبى مى‌نويسند.<ref>المحاسن و المساوى، ص ٣۶۶؛ فتوح البلدان، ص ۶۵۵؛ تاريخ طبرى، ج ١، ص ٢٠۶؛ الاعلاق النفسيه، ص ١٩١؛ مقدمه ابن‌خلدون، ص ٨٣٠؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ٢٠۵ و ٢٠۶.</ref>
برخی بر این گمانند كه شهر انبار و توابعش، با ارتباط با منطقه [[حیره|حيره]]، به حيات سياسى و اجتماعى خود ادامه مى‌داد. فرمانروايان ساسانى، كارگزاران خود، اميران عرب از خاندان نصر را، در حيره سكونت داده بودند و نيازهاى آنان مانند آذوقه و مهمات را از انبارهاى شهر انبار تأمين مى‌كردند. در واقع ايرانيان و اعراب در اين دو منطقه با يكديگر هم‌زيستى مسالمت‌آميز داشتند و همين امر باعث تبادل فرهنگى بين آنان شده بود. مى‌گويند نخستین كسى كه به زبان عربى مطالبى مى‌نوشت «مُرامِر بن مُرّة» از مردم انبار بود و از اين ديار كتابت عربى به نقاط ديگر گسترش يافت. در روايتى از [[عبدالله بن عباس]] نقل شده است كه يكى از انباريان، خط را به عبدالله بن جدعان آموزش داد و خط [[حجاز|حجازى]] قريشيان، از اين راه پديد آمد. در شرح فتح انبار توسط رزمندگان مسلمان آمده است كه وقتی مسلمانان بر انبار غلبه یافته، مردم اين سرزمين از آنها ايمن گردیده و از مخفى‌گاه‌هاى خود بيرون آمدند، فرماندهان مسلمان دريافتند كه مردم انبار به زبان عربى مطالبى مى‌نويسند.<ref>المحاسن و المساوى، ص ٣۶۶؛ فتوح البلدان، ص ۶۵۵؛ تاريخ طبرى، ج ١، ص ٢٠۶؛ الاعلاق النفسيه، ص ١٩١؛ مقدمه ابن‌خلدون، ص ٨٣٠؛ تاريخ و فرهنگ ايران، ج ١، ص ٢٠۵ و ٢٠۶.</ref>


==در دست حاکمان==
==در دست حاکمان==
خط ۹۵: خط ۹۵:
بر پایه گزارشى كه به امام حسن(ع) رسيده بود، معاويه پيش‌قراولان سپاه خود را به فرماندهى «عبدالله بن عامر» به انبار فرستاده بود تا پس از آرايش نظامى و بررسى تاكتيكى، از آن‌جا به مدائن بروند. به همين دليل، امام(ع) در ساباطِ مدائن فرود آمد تا با بسيج نيروها، جلوى توطئه سپاه معاويه را بگيرد، ولی با پراكندگى سپاه و خيانت فرماندهان روبه‌رو شد.<ref>اخبار الطوال، ص ٢۶٣؛ مقاتل الطالبيين، ص ٧٢.</ref>
بر پایه گزارشى كه به امام حسن(ع) رسيده بود، معاويه پيش‌قراولان سپاه خود را به فرماندهى «عبدالله بن عامر» به انبار فرستاده بود تا پس از آرايش نظامى و بررسى تاكتيكى، از آن‌جا به مدائن بروند. به همين دليل، امام(ع) در ساباطِ مدائن فرود آمد تا با بسيج نيروها، جلوى توطئه سپاه معاويه را بگيرد، ولی با پراكندگى سپاه و خيانت فرماندهان روبه‌رو شد.<ref>اخبار الطوال، ص ٢۶٣؛ مقاتل الطالبيين، ص ٧٢.</ref>


== انبار، مركز حكم‌رانى عباسيان ==
==انبار، مركز حكم‌رانى عباسيان==
 
==== ابوالعباس سفاح ====
اگرچه در دوران [[بنی‌عباس|عباسیان]]، [[بغداد]] بزرگ‌ترين شهر [[عراق]] بود، ولى با سه شهر بزرگ واسط، كوفه و بصره که توسط مسلمانان ساختند شده بود، چهار شهر  بزرگ‌ و پرجمعيت‌ عراق در دوره عباسى محسوب می‌شد.<ref>جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى شرقى، ص ٣ و ۴.</ref>
اگرچه در دوران [[بنی‌عباس|عباسیان]]، [[بغداد]] بزرگ‌ترين شهر [[عراق]] بود، ولى با سه شهر بزرگ واسط، كوفه و بصره که توسط مسلمانان ساختند شده بود، چهار شهر  بزرگ‌ و پرجمعيت‌ عراق در دوره عباسى محسوب می‌شد.<ref>جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى شرقى، ص ٣ و ۴.</ref>


پس از كشته شدن ابراهيم امام، ابومسلم خراسانى، داعى عباسيان با لشكر خراسان روى به عراق آورد و در ۱۲ ربيع‌الثانى ١٣٢ق. برادر ابراهيم امام را كه ابوالعباس سفاح{{یادداشت|به فارسی يعنى خون‌ريز.}} لقب داشت، بر مسند خلافت نشاند. ابوالعباس سفاح، نخستین خلیفه عباسی تمام مناطقى را كه امويان در اختيار داشتند، به دست آورد.{{یادداشت|فاصله زمانى ميان بيعت با سفاح براى خلافت و كشته شدن مروان حمار، آخرين فرمانرواى اموى حدود نه ماه بود، كه تمام آن در سال 132ق. سپرى شد. بنابراين، اين تاريخ، هم زمان سقوط بنى‌اميه است و هم تاريخ روى كار آمدن بنى‌عباس.}}<ref>تاريخ ايران زمين، ص ١۴١.</ref>  وی با وجود اقتدارى كه داشت، موفق نشد در كوفه كه كانون شيعيان بود، زندگى كند؛ به همين دليل مقر فرمانروايى خود را به شهر انبار، انتقال داده، آن را نوسازى كرده و در آن كاخى باشكوه برپا ساخت و آن را با انتساب به نياى خود هاشم بن عبد مناف، «هاشميه» ناميد. برخی بر این باورند که وی با نام‌گذاری می‌خواست پيوستگى خاندان خود را به دودمان هاشمى كه همان نياكان حضرت محمد(ص) بودند، به اثبات رسانده و توجه مسلمانان را به سوى خود جلب كند.<ref name=":4" /> «ابوسلمه حفص بن سليمان خلال» از قبيله همْدان كه براى روى كار آمدن عباسيان تلاش بسيارى كرد و خون‌هاى زيادى ريخت، به عنوان اولين وزير دولت بنى‌عباس تعيين شد و در اين شهر استقرار يافت. <sup>۵</sup>
پس از كشته شدن ابراهيم امام، ابومسلم خراسانى، داعى عباسيان با لشكر خراسان روى به عراق آورد و در ۱۲ ربيع‌الثانى ١٣٢ق. برادر ابراهيم امام را كه ابوالعباس سفاح{{یادداشت|به فارسی يعنى خون‌ريز.}} لقب داشت، بر مسند خلافت نشاند. ابوالعباس سفاح، نخستین خلیفه عباسی تمام مناطقى را كه امويان در اختيار داشتند، به دست آورد.{{یادداشت|فاصله زمانى ميان بيعت با سفاح براى خلافت و كشته شدن مروان حمار، آخرين فرمانرواى اموى حدود نه ماه بود، كه تمام آن در سال 132ق. سپرى شد. بنابراين، اين تاريخ، هم زمان سقوط بنى‌اميه است و هم تاريخ روى كار آمدن بنى‌عباس.}}<ref>تاريخ ايران زمين، ص ١۴١.</ref>  وی با وجود اقتدارى كه داشت، موفق نشد در كوفه كه كانون شيعيان بود، زندگى كند؛ به همين دليل مقر فرمانروايى خود را به شهر انبار، انتقال داده، آن را نوسازى كرده و در آن كاخى باشكوه برپا ساخت و آن را با انتساب به نياى خود هاشم بن عبد مناف، «هاشميه» ناميد. برخی بر این باورند که وی با نام‌گذاری می‌خواست پيوستگى خاندان خود را به دودمان هاشمى كه همان نياكان حضرت محمد(ص) بودند، به اثبات رسانده و توجه مسلمانان را به سوى خود جلب كند.<ref name=":4" />  
 
ابوسلمه حفص بن سليمان خلال، از قبيله همْدان كه براى روى كار آمدن عباسيان تلاش بسيارى كرد و خون‌هاى زيادى ريخت، به عنوان نخستین وزير دولت بنى‌عباس تعيين شد و در اين شهر استقرار يافت.<ref>التنبيه والاشراف، ص ٣٢٠.</ref> ابوسلمه را فردی مدبر و سیاستمدار گزارش کرده‌اند، ابومسلم خراسانی به برتری ابوسلمه حسادت ورزیده، او را نزد ابوالعباس سفاح، فردی خطرناک معرفی  کرد که قصد دارد خلافت را به آل علی بازگرداند. ابومسلم تاکید کرد باید او را از میان برداشت. سفاح، ادعای ابومسلم را ثابت نشده دانسته، حاضر به کشتن وی نشد. وقتی اين تحريكات به گوش ابوسلمه رسيد، ابومسلم خراسانى پیشان شد و از ناحيه وى احساس خطر نمود؛ پس جمعى از ياران مورد اعتماد خود را مأمور كرد تا براى ترور ابوسلمه در شهر انبار اقدام كنند. شبى ابوسلمه از كاخ سفاح در انبار بيرون آمد و كسى هم همراه او نبود. ياران ابومسلم موقعيت را مناسب ديدند و به ابوسلمه يورش بردند و او را كشتند. وقتى سفاح خبر قتل او را شنيد، گفت: با مرگ ابوسلمه چيزى از دست ما نرفته تا تأسف بخوريم و ناراحت شويم. البته بين مردم شايع كردند كه خوارج او را كشته‌اند.


==اکنون==
==اکنون==
خط ۱۱۶: خط ۱۲۰:
*'''آثار الباقيه'''،
*'''آثار الباقيه'''،
*'''اشکال العالم'''، ابوالقاسم بن احمد جيهانى،
*'''اشکال العالم'''، ابوالقاسم بن احمد جيهانى،
*'''اخبار الطوال'''، ابن‌قتيبه دينورى،  
*'''اخبار الطوال'''، ابن‌قتيبه دينورى،
*'''اطلس جامع گيتاشناسى'''، نقشه سياسى عراق، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.
*'''اطلس جامع گيتاشناسى'''، نقشه سياسى عراق، چاپ ١٣٨٨، ١٣٨۶ش.
*'''اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران در سده‌هاى چهارم تا ششم ميلادى'''، پيكولوسكايا، ترجمه عنايت‌الله رضا،
*'''اعراب حدود مرزهاى روم شرقى و ايران در سده‌هاى چهارم تا ششم ميلادى'''، پيكولوسكايا، ترجمه عنايت‌الله رضا،
خط ۱۳۲: خط ۱۳۶:
*'''تاریخ یعقوبی'''،
*'''تاریخ یعقوبی'''،
*'''تجلى امامت'''، سيد اصغر ناظم‌زاده قمى،
*'''تجلى امامت'''، سيد اصغر ناظم‌زاده قمى،
*'''ترجمۀ المناقب'''، فخرالدين على بن حسن زواره‌اى،  
*'''ترجمۀ المناقب'''، فخرالدين على بن حسن زواره‌اى،
*'''التنبيه والاشراف'''، على بن حسين مسعودى،
*'''جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى خلافت شرقى'''، گاى لسترنج،  ترجمه محمود عرفان،
*'''جغرافياى تاريخى سرزمين‌هاى خلافت شرقى'''، گاى لسترنج،  ترجمه محمود عرفان،
*'''حياة الامام الحسن(ع)'''،  
*'''حياة الامام الحسن(ع)'''،
*'''سفرنامه'''، ناصر خسرو قباديانى، به كوشش نادر وزين‌پور،
*'''سفرنامه'''، ناصر خسرو قباديانى، به كوشش نادر وزين‌پور،
*'''سيماى كارگزاران على بن ابى‌طالب اميرالمؤمنين(ع)'''، على‌اكبر ذاكرى،
*'''سيماى كارگزاران على بن ابى‌طالب اميرالمؤمنين(ع)'''، على‌اكبر ذاكرى،
خط ۱۴۵: خط ۱۵۰:
*'''كوفه، پيدايش شهر اسلامى'''، هشام جعيط، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم،
*'''كوفه، پيدايش شهر اسلامى'''، هشام جعيط، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم،
*'''لغت‌نامه دهخدا'''، چاپ جديد،
*'''لغت‌نامه دهخدا'''، چاپ جديد،
*'''مبارزات شيعيان در دوره نخست خلافت عباسيان'''، سمير مختار الليثى،  
*'''مبارزات شيعيان در دوره نخست خلافت عباسيان'''، سمير مختار الليثى،
*'''المحاسن و المساوى'''، ابراهيم بن محمد بيهقى،
*'''المحاسن و المساوى'''، ابراهيم بن محمد بيهقى،
*'''مسالك و ممالك'''،
*'''مسالك و ممالك'''،
*'''معجم البلدان'''، ياقوت حموى،
*'''معجم البلدان'''، ياقوت حموى،
*'''مفاتيح العلوم'''،
*'''مفاتيح العلوم'''،
*'''مقاتل الطالبيين'''، ابوالفرج اصفهانى،  
*'''مقاتل الطالبيين'''، ابوالفرج اصفهانى،
*'''مقدمه ابن‌خلدون'''،
*'''مقدمه ابن‌خلدون'''،
*'''نهج البلاغه'''، ترجمه فيض الاسلام،
*'''نهج البلاغه'''، ترجمه فيض الاسلام،
{{پایان}}
{{پایان}}
۱۵٬۶۱۴

ویرایش