بدون خلاصۀ ویرایش
(←آثار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۵]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363 }} | {{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۵]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363 }} | ||
<br /> | <br /> | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۰: | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
* برخى شاگردان دروس فقه و اصول سيد اسماعيل، تقریراتی را از درس وی نگاشتهاند؛ که پارهای از آنها عبارتند از: | *برخى شاگردان دروس فقه و اصول سيد اسماعيل، تقریراتی را از درس وی نگاشتهاند؛ که پارهای از آنها عبارتند از: | ||
* شرح سيد مهدى طباطبايى حكيم بر منظومه [[موسى شراره عاملى]] در اصول، كه تقريرات دروس سید اسماعیل صدر به تفصيل در آن طرح گرديده است.<ref>تاریخ علمی اجتماعی اصفهان، ج1 ،ص270؛ گلشن ابرار، ج3، ص223.</ref> | *شرح سيد مهدى طباطبايى حكيم بر منظومه [[موسى شراره عاملى]] در اصول، كه تقريرات دروس سید اسماعیل صدر به تفصيل در آن طرح گرديده است.<ref>تاریخ علمی اجتماعی اصفهان، ج1 ،ص270؛ گلشن ابرار، ج3، ص223.</ref> | ||
اللقطات، كه كتابچهاى خطى است و در آن تقريرات درس وی توسط موسى حائرى كرمانشاهى تنظيم گرديده است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج18، ص338.</ref> برخى از محققان، فتاوای سيد اسماعيل صدر را گردآورى و به شكل مستقل يا همراه فتاواى ديگر مراجع تقليد تدوين کردهاند؛ برخی از آنها عبارتند از: | اللقطات، كه كتابچهاى خطى است و در آن تقريرات درس وی توسط موسى حائرى كرمانشاهى تنظيم گرديده است.<ref>آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج18، ص338.</ref> برخى از محققان، فتاوای سيد اسماعيل صدر را گردآورى و به شكل مستقل يا همراه فتاواى ديگر مراجع تقليد تدوين کردهاند؛ برخی از آنها عبارتند از: | ||
* مختصر نجاة العباد، كه توسط سيد محمدمهدى صدر بر اساس فتاواى پدر تدوين شد؛ | *مختصر نجاة العباد، كه توسط سيد محمدمهدى صدر بر اساس فتاواى پدر تدوين شد؛ | ||
* رسالة فى الطهاره و الصلاة، كه رساله عمليهاى به فارسى است و در آن فتاواى وی توسط سيد محمود مرعشى تسترى نجفى گردآورى شده است؛ | *رسالة فى الطهاره و الصلاة، كه رساله عمليهاى به فارسى است و در آن فتاواى وی توسط سيد محمود مرعشى تسترى نجفى گردآورى شده است؛ | ||
* مجمع الرسائل، كه در آن، فتاواى او و برخی از مراجع ديگر توسط محمدحسن اصفهانى گردآورى و به فارسى تدوين شده است؛ | *مجمع الرسائل، كه در آن، فتاواى او و برخی از مراجع ديگر توسط محمدحسن اصفهانى گردآورى و به فارسى تدوين شده است؛ | ||
* منتخب المسائل، كه در آن برخى فتاواى وی توسط سيد محمود مرعشى تسترى گردآورى شده است | *منتخب المسائل، كه در آن برخى فتاواى وی توسط سيد محمود مرعشى تسترى گردآورى شده است | ||
* رساله الربائيه، كه توسط هاشم خراسانى بر پایه فتاواى سيد اسماعيل صدر و [[آخوند خراسانى]]، در باب احكام ربا تدوين شده است.<ref>السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، ج1، ص63-66.</ref> | *رساله الربائيه، كه توسط هاشم خراسانى بر پایه فتاواى سيد اسماعيل صدر و [[آخوند خراسانى]]، در باب احكام ربا تدوين شده است.<ref>السیرة و المسیرة فی حقائق و وثائق، ج1، ص63-66.</ref> | ||
== فعالیتهای سیاسی == | |||
سید اسماعیل صدر، در بیشتر تحولات سیاسی مهم جامعه، مانند نهضت [[مشروطیت]] وارد نشد. با این همه، نسبت به حفظ [[اسلام]] و مرزهای عالم [[شیعه|تشیع]] حساس بوده و به هنگام ضرورت در امر سیاست دخالت میکرد. | |||
==== حمایت از تولید داخلی ==== | |||
وی، كاهش وابستگى صنعتى و اقتصادى را، از راه گسترش صنايع و بازرگانى ملى، يكى از مؤثرترين راههای رودرویی با نفوذ استعمار مىدانست؛ از این رو، پایهگذاری «شركت اسلاميه» توسط برخى بازرگانان اصفهان، در ۱۶ [[شوال]] ١٣١۶ق. مورد تأييد و تشويق فراوان وى قرار گرفت. سید اسماعیل صدر، پس از رسيدن اولين بار منسوجات آن شركت به [[نجف]]، به همراه [[آخوند خراسانى]]، در مجلس جشنى به همين مناسبت شرکت کرده و بر ضرورت توسعه صنایع داخلی تأکید کرد.<ref>موسى نجفى، انديشه سياسى و تاريخ نهضت بيدارگرانه حاجآقا نورالله اصفهانى، ج١، ص٨٣و٨۴.</ref> وی در سال ۱۳۱۸ق. به همراه آخوند خراسانى، [[سيد محمدكاظم يزدى]]، محمد غروى شربيانى، محمدحسن ممقانى، [[ميرزا حسين نورى]] و [[شيخالشريعه اصفهانى]] بر كتاب «لباس التقوى»، نوشته سيد جمالالدين واعظ اصفهانى تقريظى سنگين نوشته و ابراز اميدوارى كرد که با راهاندازی این شرکت، مسلمانان از گرفتارى به كفار رها شده و از احتياج به آنها بینیاز شوند.<ref>سيد جمال واعظ اصفهانى، شهيد راه آزادى، ص۶و٧؛ عبدالهادى حائرى، تشيع و مشروطيت در ايران، ص١٣١.</ref> یکی از ارادتمندان سید اسماعیل صدر، به نام محمدرضا استرآبادی، در سفری به [[کربلا]]، در [[صفر]] ۱۳۲۴ق. به سفارش وی، رسالهای درباره ضرورت پرهیز از اهل کتاب، با نام «مخزن طهارت» نگاشت. این رساله فارسی، همان سال در لِكْنَهوى [[هند|هندوستان]] چاپ شد.<ref>الذريعه، ج٢٠، ص٢٢۶ و ج٢۴، ص۶۵.</ref> | |||
==== وحدت شیعه و سنی ==== | |||
سيد اسماعيل، وحدت شيعه و سنى ضرورتی اجتناب ناپذیر دانسته و یکی ار دلایل آن را مقابله با تهديدات روزافزون استعمار معرفی میکر؛ از این رو، در اول [[ذیالحجه]] ١٣٢٨ق. به همراه [[آخوند خراسانى]]، [[شيخالشريعه اصفهانى]]، [[عبدالله مازندرانى]] و حسين مازندرانى در بيانيهاى مشترك، خطاب به رهبران دينى [[اهل سنت]] جهان، چنگ زدن به ریسمان اسلام و اتحاد بین مسلمانان برای حفظ اصل اسلام و نگهداری همه سرزمینهای اسلامی را، واجب دانستند. برخى تاریخنگاران، [[نورالله اصفهانى]] را نيز كه در آن روزگار هجرتى اجبارى به [[عراق]] داشت، از امضاكنندگان این بیانیه شمردهاند.{{یادداشت|سال صدور اين بيانيه را ١٣٢٩ق. ذكر کردهاند.}}<ref>انديشه سياسى حاجآقا نورالله اصفهانى، ص۴٢. </ref> | |||
==== مقابله با تجاوز روسها ==== | |||
آقا سيد اسماعيل در پانزدهم ذىالحجه ١٣٢٩ پس از دريافت تلگراف رئيس وقت مجلس شوراى ملى ايران درباره اولتيماتوم و تجاوز روسيه به ايران، رهسپار نجف شد تا ابتدا آيات عظام آخوند خراسانى و سيد محمدكاظم يزدى را با يكديگر متفق و سپس روحانيت شيعه را در راه دفاع از تماميت ارضى كشور متحد و بسيج كند. در اجتماع روز هفدهم ذىالحجه مراجع بزرگ نجف در منزل وى بود كه حركت گسترده علماى شيعه به سمت كاظمين براى فراهمسازى زمينه مقاومت عمومى عليه تجاوز روسها طراحى و تصميمگيرى شد. نزديك به سى تن از مراجع و علماى بزرگ شيعه به رغم درگذشت ناگهانى آخوند خراسانى در روز يازدهم محرم ١٣٣٠ عازم كاظمين شدند تا ضمن نشان دادن اتحاد و اقتدار مرجعيت شيعه، دولت ايران را در برابر تجاوز روسها حمايت كرده، مردم را در راه دفاع از كشور بسيج و مسلمانان ساير كشورها و نيز دولتهاى خارجى را به واكنش در برابر تجاوز روسها به ايران و نيز تجاوز ايتاليا به ليبى ترغيب كنند. رهبرى اين حركت با آيات عظام سيد اسماعيل صدر، شيخ عبدالله مازندرانى، شيخالشريعه اصفهانى، ميرزا محمدتقى شيرازى و شيخ محمدحسين حائرى بود كه تا اواسط ربيعالثانى همان سال به طول انجاميد.<ref>حسن نظامالدينزاده، هجوم روس و اقدامات رؤساى دين براى حفظ ايران، ص۵ و ۶ و ٣٣ - ۶٣ و ۵٠٩۴٧ و ٢٨ و ۴٧ و ۴٨؛ تشيع و مشروطيت در ايران، ص١۶٣و١۶۴.</ref> | |||
حركت علماى شيعه نه تنها موضع دولت و ملت ايران را در راه دفع تجاوز روسها تقويت كرد، بلكه در جلوگيرى از بازگشت محمدعلى شاه قاجار به قدرت كه عليه مشروطهخواهان با روسها همپيمان شده بود، نقشى اساسى داشت.<ref>تشيع و مشروطيت در ايران، ص ١١٢ و ١۶٣.</ref> | |||
==ویژگیها== | ==ویژگیها== | ||
==== مقام معنوی ==== | ====مقام معنوی==== | ||
او را در معنویت، قوی و تأثیرگزار و دارای مقام بسیار بالا دانستهاند.<ref>یادنامه امام موسی صدر، ص109، (سخنان آیتالله العظمی سید موسی شبیری زنجانی) و رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ص۱۸۰.</ref> محمدرضا حکیمی او را اهل سیر و سلوک روحی و شرعی خوانده است. به گفته او، میرزا مهدی شاگرد سید اسماعیل صدر، مراحلی از سیر و سلوک را به توصیه [[رحیم ارباب]]، عارف [[شیعه|شیعی]]، با راهنمایی سید اسماعیل گذراند.<ref name=":3">يادنامه امام موسى صدر، ص١٠٩ (سخنان آيتالله العظمى سيد موسى شبيرى زنجانى) و رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ص١٨٠؛ اعيانالشيعه، ج۵، ص٢١٩.</ref> معروف بود، گفتار، سکوت، حرکت و سکونش، همه برای رضای خداست.<ref>بغيةالراغبين، ج٧، ص٢١١.</ref> سید اسماعیل صدر، به اخلاص، فروتنی، خوشخلقی، زهد، گریز از ریاست، توکل و ثبات قدم شهرت داشت.<ref name=":3" /> | او را در معنویت، قوی و تأثیرگزار و دارای مقام بسیار بالا دانستهاند.<ref>یادنامه امام موسی صدر، ص109، (سخنان آیتالله العظمی سید موسی شبیری زنجانی) و رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ص۱۸۰.</ref> محمدرضا حکیمی او را اهل سیر و سلوک روحی و شرعی خوانده است. به گفته او، میرزا مهدی شاگرد سید اسماعیل صدر، مراحلی از سیر و سلوک را به توصیه [[رحیم ارباب]]، عارف [[شیعه|شیعی]]، با راهنمایی سید اسماعیل گذراند.<ref name=":3">يادنامه امام موسى صدر، ص١٠٩ (سخنان آيتالله العظمى سيد موسى شبيرى زنجانى) و رجال اصفهان در علم و عرفان و ادب و هنر، ص١٨٠؛ اعيانالشيعه، ج۵، ص٢١٩.</ref> معروف بود، گفتار، سکوت، حرکت و سکونش، همه برای رضای خداست.<ref>بغيةالراغبين، ج٧، ص٢١١.</ref> سید اسماعیل صدر، به اخلاص، فروتنی، خوشخلقی، زهد، گریز از ریاست، توکل و ثبات قدم شهرت داشت.<ref name=":3" /> | ||
==== اخلاص ==== | ====اخلاص==== | ||
وی وجوهات را مخفیانه به نیازمندان و اهل علم میرساند؛ از این رو، بیشتر افراد درنمىيافتند از چه طريق وجوه را دريافت مىكنند.<ref>بغيةالراغبين، ج٧، ص٢١١ و ٢١٢؛ تكملة امل الآمال، ص١٠۵؛ نقباء البشر، ج١، ص١۶٠.</ref> بسيارى، پس از درگذشت سيد اسماعيل فهميده بودند برخی از وجوه و خدماتى كه دريافت مىكردند، از طرف وی بوده است. سید اسماعیل صدر، وجوهات را به برخی افراد و تاجران مورد اعتماد مىسپرد تا ميان نیازمندان و اهل علم تقسيم كنند.<ref>بغيةالراغبين، ج٧، ص٢١٠ -٢١٢.</ref> یكى از افرادى كه به واسطه او برخى وجوه فرستاده مىشد، [[سيد عبدالحسين شرفالدين]] بود. به گفته وی، روزى که فردى به سيد اسماعيل صدر به شدت اعتراض مىكند، به ناچار او را آگاه میکند که پولى كه به او داده است، از سوى سید اسماعیل صدر است. وقتی سید اسماعیل، از جريان آگاه میشود، بسيار ناراحت شده، او را به سبب آشکار کردن موضوع، مورد مؤاخذه قرار میدهد.<ref>يادنامه امام موسى صدر، ص١١٠ (سخنان آيتالله العظمى سيد موسى شبيرى زنجانى) .</ref> | وی وجوهات را مخفیانه به نیازمندان و اهل علم میرساند؛ از این رو، بیشتر افراد درنمىيافتند از چه طريق وجوه را دريافت مىكنند.<ref>بغيةالراغبين، ج٧، ص٢١١ و ٢١٢؛ تكملة امل الآمال، ص١٠۵؛ نقباء البشر، ج١، ص١۶٠.</ref> بسيارى، پس از درگذشت سيد اسماعيل فهميده بودند برخی از وجوه و خدماتى كه دريافت مىكردند، از طرف وی بوده است. سید اسماعیل صدر، وجوهات را به برخی افراد و تاجران مورد اعتماد مىسپرد تا ميان نیازمندان و اهل علم تقسيم كنند.<ref>بغيةالراغبين، ج٧، ص٢١٠ -٢١٢.</ref> یكى از افرادى كه به واسطه او برخى وجوه فرستاده مىشد، [[سيد عبدالحسين شرفالدين]] بود. به گفته وی، روزى که فردى به سيد اسماعيل صدر به شدت اعتراض مىكند، به ناچار او را آگاه میکند که پولى كه به او داده است، از سوى سید اسماعیل صدر است. وقتی سید اسماعیل، از جريان آگاه میشود، بسيار ناراحت شده، او را به سبب آشکار کردن موضوع، مورد مؤاخذه قرار میدهد.<ref>يادنامه امام موسى صدر، ص١١٠ (سخنان آيتالله العظمى سيد موسى شبيرى زنجانى) .</ref> | ||
به گفته [[عبدالكريم حائرى]]، سيد اسماعيل با وجود جایگاه علمی، گاهى در سفرهاى خود به [[نجف]]، عبا بر سر کشیده و به طور ناشناس در درس [[آخوند خراسانى]] شرکت میکرد، تا طلبههاى فاضل را شناسايى و سهم امام(ع) را مخفیانه به آنها بدهد. سید اسماعیل، به مقلدانش، به طور عمومی اجازه داده بود تا خود، وجوه و حتى سهم امام(ع) را ميان نيازمندان شهر تقسيم كنند، بىآنكه لازم باشد به وى مراجعه کنند.<ref name=":4">بغیة الراغبین، ج۷، ص۲۱۲.</ref> | به گفته [[عبدالكريم حائرى]]، سيد اسماعيل با وجود جایگاه علمی، گاهى در سفرهاى خود به [[نجف]]، عبا بر سر کشیده و به طور ناشناس در درس [[آخوند خراسانى]] شرکت میکرد، تا طلبههاى فاضل را شناسايى و سهم امام(ع) را مخفیانه به آنها بدهد. سید اسماعیل، به مقلدانش، به طور عمومی اجازه داده بود تا خود، وجوه و حتى سهم امام(ع) را ميان نيازمندان شهر تقسيم كنند، بىآنكه لازم باشد به وى مراجعه کنند.<ref name=":4">بغیة الراغبین، ج۷، ص۲۱۲.</ref> | ||
==== سادهزیستی ==== | ====سادهزیستی==== | ||
وضع ظاهری زندگی او را ، پیش و پس از مرجعیت، یکی دانستهاند. وی از خدمتکار و محافظ استفاده نمیکرد. در کوچه و خیابان به تنهایی راه میرفت؛ به تنهایی مسافرت میکرد و نامههایی که به دستش میرسید، با وجود شمار زیاد آن، شخصاً با دستخط خود جواب میداد. سید اسماعیل، برای خود و خانوادهاش از سهم امام(ع) استفاده نمیکرد.<ref name=":4" /> | وضع ظاهری زندگی او را ، پیش و پس از مرجعیت، یکی دانستهاند. وی از خدمتکار و محافظ استفاده نمیکرد. در کوچه و خیابان به تنهایی راه میرفت؛ به تنهایی مسافرت میکرد و نامههایی که به دستش میرسید، با وجود شمار زیاد آن، شخصاً با دستخط خود جواب میداد. سید اسماعیل، برای خود و خانوادهاش از سهم امام(ع) استفاده نمیکرد.<ref name=":4" /> | ||
==== فروتنی ==== | |||
روزگارى كه سيد اسماعيل در [[سامراء|سامرا]] اقامت داشت، طلبهاى از كشمير يا تبّت براى آموختن علوم حوزوى وارد شهر شده؛ ولی براى کتابهای آغازین صرف و نحو، کسی از همدرسان او حاضر به مباحثه با وی نشده بود. روزى یکباره و بدون شناخت، به سيد اسماعيل برخورده بود. سید اسماعیل صدر، حاضر به مباحثه با او شده و روزهايى طولانى با وى به مباحثه پرداخت. روزى يكى از همدرسان آن طلبه، آنها را در حال مباحثه ديده و طلبه را از شخصيت علمى و جايگاه سید اسماعیل صدر در [[حوزه علمیه سامراء|حوزه سامرا]] آگاه كرد. طلبه خجالتزده شد و بابت ناآگاهى و جسارتهاي احتمالی عذرخواهى کرد. وی با وجود اصرار سيد اسماعيل صدر برای ادامه مباحثه، حاضر به ادامه آن نشد.<ref>بغیةالراغبین، ج۷، ص۲۲۰ و ۲۲۱.</ref> | |||
====احتیاط در فتوا==== | ====احتیاط در فتوا==== | ||
وی مانند استادش میرزای شیرازی، در فتوا زیاد احتیاط میکرد. برخی این ویژگی را نتیجه نبوغ فکری و جولان ذهنی او دانستهاند.<ref>اعیانالشیعه، ج5، ص219.</ref> سید اسماعیل صدر، در ابتدای حاشیه خود بر رساله جامع عباسی، از مؤمنان خواسته، به سبب همراهی فتواهای وی با احتیاط و سختی آن، برای راحتی خودشان، به دیگر مراجع رجوع کنند. برخی، این مطلب را دلیل بر پرهیزکاری و خودساختگی سید اسماعیل دانستهاند؛ زیرا بر پایه سنت مرسوم در حوزههای علمیه، حاشیه نوشتن بر رساله، در حکم اعلام اعلمیت آن فرد است.<ref>بزرگ خاندان صدر در کاظمین، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۱۷۲، استاد سید مصطفی مطبعهچی، به نقل از استاد عبدالحسین حائری، رئیس کتابخانه مجلس، گفتوگوی تلفنی با نگارنده، 19 اردیبهشت 1387 ،قم.</ref> | وی مانند استادش میرزای شیرازی، در فتوا زیاد احتیاط میکرد. برخی این ویژگی را نتیجه نبوغ فکری و جولان ذهنی او دانستهاند.<ref>اعیانالشیعه، ج5، ص219.</ref> سید اسماعیل صدر، در ابتدای حاشیه خود بر رساله جامع عباسی، از مؤمنان خواسته، به سبب همراهی فتواهای وی با احتیاط و سختی آن، برای راحتی خودشان، به دیگر مراجع رجوع کنند. برخی، این مطلب را دلیل بر پرهیزکاری و خودساختگی سید اسماعیل دانستهاند؛ زیرا بر پایه سنت مرسوم در حوزههای علمیه، حاشیه نوشتن بر رساله، در حکم اعلام اعلمیت آن فرد است.<ref>بزرگ خاندان صدر در کاظمین، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۱۵ و ۱۶، ص۱۷۲، استاد سید مصطفی مطبعهچی، به نقل از استاد عبدالحسین حائری، رئیس کتابخانه مجلس، گفتوگوی تلفنی با نگارنده، 19 اردیبهشت 1387 ،قم.</ref> | ||
== درگذشت == | |||
سید اسماعیل صدر، در سال 1334ق. بیمار شده و برای درمان و شاید نیز مجاورت، به [[کاظمین]] هجرت کرد. پس از مدتی، اندکی بهبودی یافت؛ ولی سلامتی مجدد وی، به سبب رویدادهای ناگوار، کهولت سن و ضعف مزاج طولی نکشید. وی پس از چهار سال سکونت در کاظمین، در روز ۱۲ و به نقلی ۱۸ [[جمادیاالولی]] ۱۳۳۸ق. در کاظمین درگذشت. برخى از سرگذشتنگاران، مانند [[سید محسن امین]]، درگذشت او را در سال ١٣٣٧ق. و حتی سال ١٣٣٩ق. دانستهاند.<ref>اعيانالشيعه، ج۵، ص٢١٩؛ ريحانةالادب، ص۴٢٣</ref> با این همه، بیشتر تاریخنگاران، بر سال ١٣٣٨ق. اتفاق نظر دارند. معلم در مكارمالآثار، گفته سید محسن امین را نادرست دانسته و به گفته او، خبر درگذشت سید اسماعیل صدر پس از چند روز در [[اصفهان]] به او رسیده است.<ref>مكارمالآثار، ج۵، ص١۵۶۶.</ref> | |||
او را پس از تشییع و اقامه نماز توسط فرزند بزرگ وی سید محمدمهدی صدر، در بخش شرقی [[آستان مقدس کاظمین|حرم امام موسی کاظم(ع)]]، روبهروی حجرهای که [[ابن قولویه قمی]] در آن مدفون است، در مقبره خانوادگی صدر دفن شد.<ref>زندگى و افكار شهيد صدر، ص٢٣.</ref> | |||
==پانوشت== | ==پانوشت== |