←پایهگذاری
(←موقعیت) |
|||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
====آغاز شیعهگری==== | ====آغاز شیعهگری==== | ||
به باور برخی، سکنه کرخ، از نظر گرايش اعتقادى و موضعگيرى سياسى، به تدريج، به نفع شيعيان متحول شدند.<ref name=":7" /> تاریخنگاران، از وقوع خیزشی در كرخ، توسط مواليان، در سده سوم قمری گزارش دادهاند. حضور موالیان در كرخ را، نشانهای بر تأثيرپذيرى اوضاع اجتماعى و فرهنگى کرخ، از تعاليم تشيع دانستهاند.{{یادداشت|اين مواليان، از نسل ايرانيانى هستند كه از امويان نفرت داشته و در قيام مختار عليه امویان نقش مؤثرى داشتند. آنها در سقوط امویان و روی کار آمدن عباسیان نیز نقش داشتند. اگر چه، پس از آشکار شدن سیاستهای حقیقی عباسیان، مخالفت خود علیه عباسیان آشکار کرده، از این رو، از تشکیلات عباسی کنار گذاشته شدند.}}<ref>مرتضى مطهرى، خدمات متقابل اسلام و ايران، ص١٣۶و١٣٧؛ جلالالدين همايى، شعوبيه، ص۶-٨؛ لوسين بودا، برمكيان، ترجمه عبدالحسين ميكده، ص١٠٩؛ البلدان، ص١۴؛ كامل ابن اثير، ج١٩، ص١٧۴؛ تسترى، قاموس الرجال، ح٩، ص١٢٧؛ مجلسى، بحارالانوار، ج١٠، ص٢٣۴و٢٣۵؛ رجال كشى، ص٢۶٢و٢٧١.</ref> | به باور برخی، سکنه کرخ، از نظر گرايش اعتقادى و موضعگيرى سياسى، به تدريج، به نفع شيعيان متحول شدند.<ref name=":7" /> تاریخنگاران، از وقوع خیزشی در كرخ، توسط مواليان، در سده سوم قمری گزارش دادهاند. حضور موالیان در كرخ را، نشانهای بر تأثيرپذيرى اوضاع اجتماعى و فرهنگى کرخ، از تعاليم تشيع دانستهاند.{{یادداشت|اين مواليان، از نسل ايرانيانى هستند كه از امويان نفرت داشته و در قيام مختار عليه امویان نقش مؤثرى داشتند. آنها در سقوط امویان و روی کار آمدن عباسیان نیز نقش داشتند. اگر چه، پس از آشکار شدن سیاستهای حقیقی عباسیان، مخالفت خود علیه عباسیان آشکار کرده، از این رو، از تشکیلات عباسی کنار گذاشته شدند.}}<ref>مرتضى مطهرى، خدمات متقابل اسلام و ايران، ص١٣۶و١٣٧؛ جلالالدين همايى، شعوبيه، ص۶-٨؛ لوسين بودا، برمكيان، ترجمه عبدالحسين ميكده، ص١٠٩؛ البلدان، ص١۴؛ كامل ابن اثير، ج١٩، ص١٧۴؛ تسترى، قاموس الرجال، ح٩، ص١٢٧؛ مجلسى، بحارالانوار، ج١٠، ص٢٣۴و٢٣۵؛ رجال كشى، ص٢۶٢و٢٧١.</ref> | ||
==== نقش کوفه ==== | |||
كرخ، در بيرون دروازه كوفه، یکی از دروازههای بغداد، ساخته شده و بر سر كاروانهايى بود كه از بغداد به كوفه و از آنجا به سوى [[حجاز]] میرفتند. فاصله كوفه تا كرخ اندك بوده و كوفه مركز نشر، شكوفايى و رشد تشيع در جهان اسلام آن عصر به شمار رفته و تشيع از آنجا به نقاط ديگر سرايت مىيافت؛ از این رو، برخی، سکونت مبلغّان شیعه هنگام هجرت از كوفه به بغداد در كرخ را، امری طبيعى دانستهاند. برخى از قيام كنندگان در كوفه، هنگام تنگناها، به كرخ پناه مىآوردند يا در اين منطقه دعوت خود را آشكار مىكردند تا افرادى را همراه خود كنند.<ref>البلدان، ص١۴و٧٢؛ كامل ابن اثير، ج۵، ص٣۵٢؛ تاريخ طبرى، ح٩، ص۴۶٢و۴۶٣.</ref> | |||
====هشام بن حکم در کرخ==== | ====هشام بن حکم در کرخ==== | ||
خط ۶۵: | خط ۶۸: | ||
====دوره آل فرات و آل بویه==== | ====دوره آل فرات و آل بویه==== | ||
ابنجوزى، در حوادث سال ٣٣١ق. از جمعیت بسیار شيعيان در كرخ ياد مىكند؛ سالی که دوره حكمرانى المقتدر بالله عباسى بوده و وزراى شيعى آل فرات، در دستگاه عباسى نفوذ يافته بودند.<ref>سبط بن جوزى، المنتظم، ذيل حوادث سال٣٣١ هجرى. </ref> ضعف حكومت بنىعباس، اقتدار آلفرات، نفوذ دانشمندان نوبختى در دستگاه عباسى و حضور [[نواب اربعه]] امام زمان(ع) در بخش غربى بغداد، عواملى بود كه بر شمار و قدرت شيعيان كرخ مىافزود. با قدرت گرفتن [[آل بویه|آلبويه]] در [[ايران]] كه حاكمانى شيعى بودند و سپس ورود آنان به بغداد، اهل كرخ در زمینههای علمى، فرهنگى و سياسى حضورى پررنگ و مؤثر یافتند.<ref>يادنامه علامه شريف رضى، ص٢٨٣.</ref> | |||
==== نواب اربعه در کرخ ==== | |||
علىرغم اختناقى كه عباسيان به وجود آورده بودند، از چند سال آخر امامت حضرت جواد (عليه السلام) تشكيلات و فعاليتهاى وكلاى ائمه در سطحى بسيار عالى توسعه يافته بود. امام هادى (عليه السلام) نيز روابط خود را با پيروانش در نهان ادامه مىداد و خمس و ساير وجوه شرعى از وكلاى خود در شهرهاى گوناگون دريافت مىكرد. فعاليتهاى نظامى گروههاى مختلف شيعه، عباسيان را پريشان كرده بود و آنها را به گمان متوجه ساخت كه امامان شيعه پشت سر خيزشهاى علويان و سادات قرار دارند، يا دستكم بر اثر تلاشهاى فكرى و عقيدتى ائمه، اين عمليات نظامى و سياسى شكل مىگيرد. بنابراين مقامات حكومت عباسى از سالهاى آغازين قرن سوم هجرى به بعد، ائمه را به اقامت اجبارى در پايتخت و زير نظر گرفتن ايشان وادار كردند. اين سياست بر امام رضا (عليه السلام) ، امام جواد، امام هادى و امام حسن عسكرى: تحميل گرديد و آن بزرگواران را به گسترش سازمان مخفى وكالت وادار ساخت تا در چنين شرايط دشوارى نيز كارآيى داشته باشد. <sup>١</sup> | |||
[[بنیعباس|عباسیان]]، از سالهای آغازین سده سوم قمری، به سیاسیت اقامت اجباری امامان(ع) در پایتخت و نظارت بر آنها روی آوردند. این سیاست شامل [[امام رضا(ع)]]، [[امام جواد(ع)]]، [[امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]] شد. | |||
در همين حال، وجود چنين اوضاع بحرانى امام يازدهم را وادار كرد تا شيوهاى اتخاذ كند كه بتواند از مراقبت شديد عباسيان بر فرزندش كه بعداً امام دوازدهم و خاتم اوصيا مىگرديد، جلوگيرى كند؛ به گونهاى كه او را قادر سازد تا برنامههاى خود را دور از ديد حكّام عباسى و بازرسى دقيق آنان انجام دهد. فقدان تماس مستقيم بين امام (عليه السلام) و پيروانش نقش مذهبى و سياسى وكالت را افزايش داد. به تدريج وكلاى امام تجارب ارزندهاى را در سازماندهى پيروانشان در واحدهاى جداگانهاى به دست آوردند. آنان شيعيان را بر مبناى گوناگون به چهار گروه تقسيم كردند: ناحيه اول شامل: كرخ، بغداد، مدائن، سواد و كوفه؛ ناحيه دوم شامل: بصره و اهواز؛ ناحيه سوم: قم و همدان و ناحيه چهارم شامل: حجاز، يمن و مصر. <sup>٢</sup> | |||
دوره غيبت صغرى براى سازمان وكالت و تكامل تدريجى درونى شيعيان اهميت تعيين كنندهاى داشت. در اين دوران امام عصر (عج) فعاليتهاى خود را از پشت پرده غيبت انجام مىدادند و پيروان خود را از طريق چهار نماينده برگزيده خود رهبرى مىكردند كه آنان را سفرا يا نواب امام زمان مىناميدند. نخستين آنان «ابوعمرو عثمان بن سعيد عمرى» از قبيله | |||
<br /> | <br /> |