←عالمان
(←عالمان) |
|||
خط ۱۴۱: | خط ۱۴۱: | ||
نوآورىهاى علمى شیخ طوسی و تسلط او به آراى ديگر مذاهب، باعث شد دو سده، هیج کسی جرأت دادن نظری مخالفت آرای او را نداشته باشد. دو کتاب از کتب اربعه شیعه، «الاستبصار فيما اختلف من الاخبار» و «تهذيب الاحكام» تألیف اوست. كتاب «التبيان فى تفسير القرآن» او، نخستين تفسير استدلالى شيعه به شمار مىرود.<ref name=":9" /> | نوآورىهاى علمى شیخ طوسی و تسلط او به آراى ديگر مذاهب، باعث شد دو سده، هیج کسی جرأت دادن نظری مخالفت آرای او را نداشته باشد. دو کتاب از کتب اربعه شیعه، «الاستبصار فيما اختلف من الاخبار» و «تهذيب الاحكام» تألیف اوست. كتاب «التبيان فى تفسير القرآن» او، نخستين تفسير استدلالى شيعه به شمار مىرود.<ref name=":9" /> | ||
== بزرگان == | |||
==== معروف کرخی ==== | |||
معروف بن فيروز كرخى، با کنیه ابومحفوظ (م.٢٠٠ق) از عارفان و بزرگان اهل سلوك بوده و به معروف کرخی شهرت دارد. گفته شده وی از موالى [[امام كاظم(ع)]] بوده<ref>لغتنامه دهخدا، ج١۴، ص٢١١۵٢.</ref> و پدر و مادرش [[نصرانى]] بودهاند، ولی خود به دست [[امام رضا(ع)]] مسلمان گرديد و از محضر وی بهره برد. گروهى از عارفان كه در سلسله مشايخ خود، به معروف كرخى و به واسطه او به [[امام رضا(ع)]] مىرسند، به «سلسلةالذهب»{{یادداشت|رشته طلايى.}} مشهورند. شهيد مطهرى او را از بزرگان و مشاهير اهل عرفان دانسته است.<ref>خدمات متقابل اسلام و ايران، ص۶۴۶.</ref> | |||
==== سرقسطی ==== | |||
سَرَقُسطى، شاگرد و مريد معروف كرخى است كه سخنان بسيارى در توحيد و شناخت خدا دارد. گفته شده تاجر بوده و در محله كرخ بغداد به تجارت مشغول بود؛ ولی یکباره تحولى در زندگى او رخ داد و با ذكر و تزكيه، به مقامات معنوى رسید.{{یادداشت|سرسقطى، به مدت ۳۰ سال به دليل بر زبان آوردن یک ذكر الحمدلله استغفار مىكرد؛ وقتى از سببش پرسيدند، گفت: «شبى در بازار كرخ آتشسوزی رخ داد؛ بيرون آمدم تا ببينم آتش به مغازه من رسيده است يا نه، دیدم به مغازه من آسيبى وارد نرسیده است؛ پس گفتم: الحمدلله. ناگهان به خود آمدم و گفتم آيا نبايد از آتشسوزى در مغازههاى ديگر مسلمانان غمگین باشم؟!»}}<ref>خدمات متقابل اسلام و ايران، ص۶۴٧؛ آدام متز، تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى، ترجمه عليرضا ذكاوتى، ج٢، ص٣١٢؛ زكريا بن محمد قزوينى، آثارالبلاد و اخبارالعباد، ص۵١٧.</ref> | |||
==== محمد بن قاسم کرخی ==== | |||
ابوجعفر محمد بن قاسم كرخى، از كارگزاران حكومتى اهل كرخ بوده که در سال ٣٢۴ق. وزير خليفه [[بنیعباس|عباسى]]، الراضى بالله گرديد. وزارت وی كوتاه بود و ذىحجه ٣٢۵ق. به پایان رسید.<ref>مسكويه، تجارب الامم، ج۵ ص۴۴٣-۴۴۵، شيخ عباس قمى، تتمة المنتهى، ص٢۶١.</ref> | |||
برخی از دیگر بزرگان کرخ عبارتند از: | |||
* ابن مرزبان كرخى، که در كتابخانه [[صاحب بن عباد]]، كتابى جغرافيايى با نقشههاى گوناگون نگاهدارى مىشده كه مؤلف آن، وی بوده است.<ref>احسن التقاسيم فى معرفة الاقاليم، ج ١ ص۶. </ref> | |||
* ابنيوسف بن يعقوب، که به گفته مسعودى، قاضىِ منسوب المقتدر بالله در منطقه كرخ و سمت شرقى بغداد، بوده است. او قاضى القضاة بود و پس از وى پسرش عهدهدار اين سمت گرديد.<ref>مسعودى، التنبيه و الاشراف، ص ٣۶٨. </ref> | |||
* ابراهيم بن ابىزياد كرخى، که از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] روايت كرده و [[وحيد بهبهانى]] او را ثقه دانسته است.{{یادداشت|وحید بهبهانی: چون ابن ابىعمير و صفوان بن يحيى از او حديث نقل كردهاند، معلوم مىشود كه از ثقات بوده است. . . و اينكه ابن محبوب از او روايت مىكند، اشاره به اهميت اوست و از اين جهت كه شيخ صدوق به او طريقى دارد و دائى من علامه مجلسى به نيكى او حكم كرده و او از امام كاظم (عليه السلام) روايت نموده است.}}<ref>دائرة المعارف تشيع، ج ١، ص٢۶٩و٢٧٠، تنقيح المقال، ج ١ ص١٢.</ref> | |||
* شريف ابوالفضل على (۴۴٣-۵١۵ق)، با نام کامل شريف محمد بن على بن محمد بن محسن بن يحيى بن جعفر بن على الهادى(ع)، عالم نسبشناس و نقيب مقابر [[قريش]]<ref name=":10">شيخ محمد آلياسين، تاريخ حرم كاظمين، ترجمه غلامرضا اكبرى، ص٢؛ عميدى، المشجّر الكشاف، ص٢.</ref> و [[آستان مقدس کاظمین|آستان کاظمین(ع)]] بوده<ref name=":11">تاريخ حرم كاظمين، ص ٢١٨و ٢١٩.</ref> و ساكن كرخ بود.<ref name=":10" /> وى از ابامحمد حسن بن على جوهرى حديث نقل كرده و ابومعمر انصارى و ابوطالب بن خضير از او روايت نقل كردهاند. پيكرش در مقابر قريش دفن شده و فرزندش احمد، نقيب علويان كرخ بود.<ref name=":11" /> | |||
* على بن حسن باخرزى سبخى (م.۴۶٧ق)، صاحب كتاب «دمية القصر فى شعراء العصر» و ادیب و شاعر، که در بغداد به فنون ادبى او اقبالى نشد؛ از این رو، در محله كرخ ساکن و با فرهنگ و ادبيات كرخيان مأنوس شده و آنها را در اشعار خود منعكس كرد.<ref>ياقوت حموى، گزيده معجم الادبا، ترجمه عبدالمحمد آيتى، ج ٢، ص٧٣۵-٧٣٧. </ref> | |||
==در احادیث== | ==در احادیث== |