کرخ: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ نوامبر ۲۰۱۹
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۶: خط ۸۶:
[[بنی‌عباس|عباسیان]]، از سال‌های آغازین سده سوم قمری، به سیاست اقامت اجباری امامان(ع) در پایتخت و نظارت بر آن‌ها روی آوردند. این سیاست دوران [[امام رضا(ع)]]، [[امام جواد(ع)]]، [[امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]] دربرگرفت. از این رو، از سال‌های پایانی امام جواد(ع)، تشکیلات وکیلان امامان(ع) گسترش یافت.<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمد تقی آیت‌اللّهی، ص٨٩.</ref> در زمان امام حسن عسکری(ع)، وکیلان، به سازمان‌دهی پیراوانشان در واحدهای جداگانه پرداختند. آن‌ها [[شیعه|شیعیان]] را بر مبنای گوناگون، به چهار گروه تقسیم کردند:  
[[بنی‌عباس|عباسیان]]، از سال‌های آغازین سده سوم قمری، به سیاست اقامت اجباری امامان(ع) در پایتخت و نظارت بر آن‌ها روی آوردند. این سیاست دوران [[امام رضا(ع)]]، [[امام جواد(ع)]]، [[امام هادی(ع)]] و [[امام حسن عسکری(ع)]] دربرگرفت. از این رو، از سال‌های پایانی امام جواد(ع)، تشکیلات وکیلان امامان(ع) گسترش یافت.<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمد تقی آیت‌اللّهی، ص٨٩.</ref> در زمان امام حسن عسکری(ع)، وکیلان، به سازمان‌دهی پیراوانشان در واحدهای جداگانه پرداختند. آن‌ها [[شیعه|شیعیان]] را بر مبنای گوناگون، به چهار گروه تقسیم کردند:  


* ناحیه اول شامل کرخ، [[بغداد]]، [[مدائن]]، سواد و [[کوفه]]؛  
*ناحیه اول شامل کرخ، [[بغداد]]، [[مدائن]]، سواد و [[کوفه]]؛
* ناحیه دوم شامل [[بصره]] و [[اهواز]]؛  
*ناحیه دوم شامل [[بصره]] و [[اهواز]]؛
* ناحیه سوم [[قم]] و [[همدان]]؛
*ناحیه سوم [[قم]] و [[همدان]]؛
* ناحیه چهارم شامل [[حجاز]]، [[یمن]] و [[مصر]].<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمد تقی آیت‌اللّهی، ص۱۳۷.</ref>
*ناحیه چهارم شامل [[حجاز]]، [[یمن]] و [[مصر]].<ref>جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ترجمه سید محمد تقی آیت‌اللّهی، ص۱۳۷.</ref>


سازمان وکالت در دوره [[غیبت صغری]]، در قالب چهار نماینده، از طرف [[امام زمان(ع)]]، که به [[نواب اربعه]] شهرت یافتند ادامه یافت. نمایندگان امام زمان(ع)، در کرخ فعالیت داشته‌اند؛ معرفی نواب اربعه و برخی از فعالیت‌های آن‌ها در کرخ، به این شرح است:
سازمان وکالت در دوره [[غیبت صغری]]، در قالب چهار نماینده، از طرف [[امام زمان(ع)]]، که به [[نواب اربعه]] شهرت یافتند ادامه یافت. نمایندگان امام زمان(ع)، در کرخ فعالیت داشته‌اند؛ معرفی نواب اربعه و برخی از فعالیت‌های آن‌ها در کرخ، به این شرح است:
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:


====یورش پسر مستعصم====
====یورش پسر مستعصم====
در اواخر دوره مستعصم [[بنی‌عباس|عباسی]]، در سال ۶۵۰ق. میان شیعیان کرخ و شماری از حامیان خلیفه نزاعی واقع شد. ابوبکر، پسر مستعصم مأمور خاموش کردن این نزاع شد. وی به محله کرخ یورش برده و این ناحیه و [[آستان مقدس کاظمین|مشهد امام کاظم (ع)]] را چپاول کرده، شماری را کشته و عده‌ای از سادات و علویان را اسیر کرد. بر پایه قولی، هزار دختر را دستگیر کرده و با خود بردند. ابن علقمی قمی، وزیر شیعه مستعصم بالله، که از این رویداد متأثر شده بود، شرح آن را نگاشته و برای برخی از عالمان فرستاد.<ref>ابن‌تعزی بردی، النجوم الزاهره، ج٧، ص۴٧؛ ابن‌عماد، شذرات الذهب، ج۵، ص٢٧١و٢٧٢؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص٣٢٧.</ref>
در اواخر دوره مستعصم [[بنی‌عباس|عباسی]]، در سال ۶۵۰ق. میان شیعیان کرخ و شماری از حامیان خلیفه نزاعی درگرفت. ابوبکر، پسر مستعصم مأمور خاموش کردن این نزاع شد. وی به محله کرخ یورش برده و این ناحیه و [[آستان مقدس کاظمین|مشهد امام کاظم (ع)]] را چپاول کرده، شماری را کشته و عده‌ای از سادات و علویان را اسیر کرد. بر پایه قولی، هزار دختر را دستگیر کرده و با خود بردند. ابن علقمی قمی، وزیر شیعه مستعصم بالله، که از این رویداد متأثر شده بود، شرح آن را نگاشته و برای برخی از عالمان فرستاد.<ref>ابن‌تعزی بردی، النجوم الزاهره، ج٧، ص۴٧؛ ابن‌عماد، شذرات الذهب، ج۵، ص٢٧١و٢٧٢؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص٣٢٧.</ref>


====یورش مغولان====
====یورش مغولان====
یورش [[مغولان]]، به بغداد، با کشتار اهل سنت در بغداد، و قتل‌عام شیعیان در کرخ همراه بود. هشدار [[خواجه نصیرالدین طوسی]] و نرمش ابن‌علقمی، وزیر شیعی آخرین خلیفه عباسی، نتوانست جلوی این خونریزی را بگیرد. کانون علمی و فرهنگی مسلمانان در بغداد فروپاشیده و حوزه علمیه کرخ به نابودی کشیده شد. عالمان و طلاب شیعه، از کرخ به[[حله]]، [[کربلا]] و [[نجف]] کوچ کردند.
یورش [[مغولان]]، به بغداد، با کشتار [[اهل سنت]] در بغداد، و قتل‌عام [[شیعه|شیعیان]] در کرخ همراه بود. هشدار [[خواجه نصیرالدین طوسی]] و نرمش ابن‌علقمی، وزیر شیعیِ آخرین خلیفه عباسی، نتوانست جلوی این خونریزی را بگیرد. کانون علمی و فرهنگی مسلمانان در بغداد فروپاشیده و حوزه علمیه کرخ به نابودی کشیده شد. عالمان و طلاب شیعه، از کرخ به [[حله]]، [[کربلا]] و [[نجف]] کوچ کردند.


پس از آرام شدن اوضاع، ابن‌علقمی، که وزیر مغولان شده بود، در بغداد اقامه نماز جمعه را متوقف کرده و در مدرسه‌ای که برای شیعیان کرخ بنا کرد، این مراسم را برپا می‌کرد. وی موفق شد بسیاری را از کشته شدن توسط مغولان نجات دهد. ابن‌علقمی با شیوه نرمش و ملایمت با شرارت‌های مغولان روبه‌رو می‌شد؛ از این رو، تاریخ‌نگاران [[اهل سنت|سنی مذهب]]، موضع‌گیری‌های او را ناشی از اعتقادات شیعی‌اش دانسته و به باور برخی از آن‌ها، ابن‌علقمی، پیش از یورش مغولان، می‌خواست با فراهم آوردن زمینه‌های زوال [[بنی عباس|عباسیان]]، شاخه‌ای از [[علویان]] را که در کرخ ساکن بوده‌اند به حکومت برساند.<ref>ابن‌تعزی بردی، النجوم الزاهره، ج٧، ص۴٧؛ ابن‌عماد، شذرات الذهب، ج۵، ص٢٧١و٢٧٢؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص٣٢٧.</ref>
پس از آرام شدن اوضاع، ابن‌علقمی، که وزیر مغولان شده بود، در بغداد اقامه نماز جمعه را متوقف کرده و این مراسم را در مدرسه‌ای که برای شیعیان کرخ بنا کرد، برگزار می‌کرد. وی موفق شد بسیاری را از کشته شدن توسط مغولان نجات دهد. ابن‌علقمی با شیوه نرمش و ملایمت با شرارت‌های مغولان روبه‌رو می‌شد؛ از این رو، تاریخ‌نگاران [[اهل سنت|سنی مذهب]]، موضع‌گیری‌های او را ناشی از اعتقادات شیعی‌اش دانسته و به باور برخی از آن‌ها، وی، پیش از یورش مغولان، می‌خواست با فراهم آوردن زمینه‌های زوال [[بنی عباس|عباسیان]]، شاخه‌ای از [[علویان]] را که در کرخ ساکن بوده‌اند به حکومت برساند.<ref>ابن‌تعزی بردی، النجوم الزاهره، ج٧، ص۴٧؛ ابن‌عماد، شذرات الذهب، ج۵، ص٢٧١و٢٧٢؛ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۴، ص٣٢٧.</ref>


==حوزه علمیه==
==حوزه علمیه==
کرخ، با وجود آشفتگی‌ها و درگیری‌های مذهبی، به لحاظ تشکیل کانون‌های علمی و آموزشی، نسبت به برخی مناطق شیعه‌نشین دیگر در اوج بوده است. زمینه ایجاد حوزه علمیه کرخ را، حضور [[امامان(ع)]] و یاران آنان دانسته‌اند. [[امام کاظم(ع)]]، در [[بغداد]]، با وجود فشارها، عالمانی در فقه، حدیث، کلام و حکمت تربیت کرد. با شهادت وی، برخی از راویان حدیث در کرخ و بغداد به تربیت شاگردان پرداختند. [[نواب اربعه|نوّاب چهارگانه]] امام مهدی (ع) نیز با رعایت تقیه، در تقویت حوزه علمیه کرخ مؤثر دانسته شده‌اند. با ضعف سیاسی [[بنی‌عباس]] و ظهور عالمان برجسته شیعه، حوزه علمیه کرخ از نظر کمی و کیفی پیشرفت کرد.<ref>تاریخ شیعه، ص١۵٠و١۵١.</ref>
کرخ، با وجود آشفتگی‌ها و درگیری‌های مذهبی، در تشکیل کانون‌های علمی و آموزشی، نسبت به برخی مناطق شیعه‌نشین دیگر در اوج بوده است. برخی، زمینه ایجاد حوزه علمیه کرخ را، حضور [[امامان(ع)]] و یاران آنان در بغداد و کرخ دانسته‌اند. [[امام کاظم(ع)]]، در [[بغداد]]، با وجود فشارها، عالمانی در فقه، حدیث، کلام و حکمت تربیت کرد. با شهادت وی، برخی از راویان حدیث در کرخ و بغداد به تربیت شاگردان پرداختند. [[نواب اربعه|نوّاب چهارگانه]] امام مهدی (ع) نیز با رعایت تقیه، در تقویت حوزه علمیه کرخ مؤثر بودند. با ضعف سیاسی [[بنی‌عباس]] و ظهور عالمان برجسته شیعه، حوزه علمیه کرخ از نظر کمی و کیفی پیشرفت کرد.<ref>تاریخ شیعه، ص١۵٠و١۵١.</ref>


==عالمان==
==عالمان==


===شیخ مفید===
===شیخ مفید===
محمد بن نعمان، مشهور به[[شیخ مفید]]، ۴۰ سال حوزه علمیه کرخ را اداره کرده و در همین زمان مرجعیت شیعیان جهان عصر خود را نیز عهده‌دار بود.<ref name=":8">میرزا عبدالله افندی، ریاض العلما، ج۵، ص١٧٨؛ تایخ تشیع در عراق، ص٢۴٣و٢۴۴.</ref> برخی، شیخ مفید را بنیانگذار نخستین حوزه علمیه منظم کرخ دانسته‌اند. او، درس خود را در کرخ، در مسجد خود، در گذرگاه درب الریاح، یا در خانه‌اش در همین محلّه برگزار می‌کرد. گاهی عضدالدوله دیلمی به دیدارش رفته و در درس او شرکت می‌کرد.<ref>علی دوانی، مفاخر اسلام، ج٣، ص٢۴٠؛ مارتین مک درموت، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ص١٨.</ref> او شاگردانی مانند [[سید رضی]]، [[سید مرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نجاشی]]، [[سلار دیلمی|سلاّر دیلمی]] و کراجکی تربیت کرد.<ref name=":8" /> ذهبی تاریخ‌نگار [[سلفیه|سلفی]]، او را شیخ بزرگ شیعیان و یکی از ویژگی‌های او را قدرت مناظره و حاضرجوابی‌های منطقی او دانسته است.<ref>تاریخ بغداد، ج٣، ص٢٣١.</ref> شیخ مفید با افرادی مانند قاضی عبدالجبار معتزلی پیشوای معتزلیان، قاضی ابوبکر باقلانی رئیس اشعریان و علی بن عیسی رمانی عالم نحوی و کلامی، در مباحث اعتقادی و مبانی مذهب‌ها مناظره کرده و بر آن‌ها پیروز شد. لقب «مفید»، توسط علی بن عیسی رمّانی به سبب احاطه علمی و قدرت بیان شیخ مفید، به وی داده شد.<ref>هزاره شیخ طوسی، ص۶و٧.</ref> ابن‌ندیم، در «الفهرست» که در سال ٣٧٧ق. نگاشته شده و در آن زمان شیخ مفید ۴۰ ساله بوده، او را رئیس متکمان شیعه معرفی کرده و در علم کلام بر مبنای شیعه، از همه برتر دانسته است.<ref>فهرست ابن ندیم ص٢۶۶ به بعد.</ref>
محمد بن نعمان، مشهور به[[شیخ مفید]]، ۴۰ سال حوزه علمیه کرخ را اداره کرده و در همین زمان مرجعیت شیعیان جهان عصر خود را نیز عهده‌دار بود.<ref name=":8">میرزا عبدالله افندی، ریاض العلما، ج۵، ص١٧٨؛ تایخ تشیع در عراق، ص٢۴٣و٢۴۴.</ref> برخی، شیخ مفید را بنیانگذار نخستین حوزه علمیه منظمِ کرخ دانسته‌اند. او، درس خود را در کرخ، در مسجد خود، در گذرگاه درب الریاح، یا در خانه‌اش در همین محلّه برگزار می‌کرد. گاهی عضدالدوله دیلمی به دیدارش رفته و در درس او شرکت می‌کرد.<ref>علی دوانی، مفاخر اسلام، ج٣، ص٢۴٠؛ مارتین مک درموت، اندیشه‌های کلامی شیخ مفید، ص١٨.</ref> او شاگردانی مانند [[سید رضی]]، [[سید مرتضی]]، [[شیخ طوسی]]، [[نجاشی]]، [[سلار دیلمی|سلاّر دیلمی]] و کراجکی تربیت کرد.<ref name=":8" /> ذهبی، تاریخ‌نگار [[سلفیه|سلفی]]، او را شیخ بزرگ شیعیان و یکی از ویژگی‌های او را قدرت مناظره و حاضرجوابی‌های منطقی او دانسته است.<ref>تاریخ بغداد، ج٣، ص٢٣١.</ref> شیخ مفید با افرادی مانند قاضی عبدالجبار معتزلی پیشوای معتزلیان، قاضی ابوبکر باقلانی رئیس اشعریان و علی بن عیسی رمانی عالم نحوی و کلامی، در مباحث اعتقادی و مبانی مذهب‌ها مناظره کرده و بر آن‌ها پیروز شد. لقب «مفید»، توسط علی بن عیسی رمّانی به سبب احاطه علمی و قدرت بیان شیخ مفید، به وی داده شد.<ref>هزاره شیخ طوسی، ص۶و٧.</ref> ابن‌ندیم، در «الفهرست» که در سال ٣٧٧ق. نگاشته شده و در آن زمان شیخ مفید ۴۰ ساله بوده، او را رئیس متکلمان شیعه معرفی کرده و در علم کلام بر مبنای شیعه، از همه برتر دانسته است.<ref>فهرست ابن ندیم ص٢۶۶ به بعد.</ref>


===سید مرتضی===
===سید مرتضی===
پس از درگذشت شیخ مفید، در سال ۴١٣ق. [[سید مرتضی]] رهبری حوزه علمیه و مرجعیت جهان تشیع را عهده‌دار شد. وی را در دانش‌های اسلامی گوناگون صاحب نظر، ادیب و شاعر دانسته‌اند. سید مرتضی، مناصبی مانند نقابت علویان، امیری [[حج]]، ریاست دیوان مظالم و قضاوت را عهده‌دار بود. این ویژگی‌ها اعتبار و نفوذ سیاسی اجتماعی او را بالا برده بود. سید مرتضی در کرخ، دارالعلمی برای تحقیق، مطالعه و تدریس طالبان علم ساخته و مجالس درس آن‌ها با وجود عالمان و ادبایی از همه طوایف اسلامی آراسته می‌شد. سید مرتضی نخست در باب المحولِ کرخ، در خانه پدری سکونت داشت. او سه خانه دیگر به ترتیب در کنار نهر صراة، گذر درب جمیل کرخ و در کنار [[دجله]] بنا کرد. این خانه‌ها، محل ضیافت تازه‌واردان، پناهگاهی برای افراد بی‌پناه، محل درس و بحث و دارای کتابخانه‌های نفیسی بود. نخستین خانه، در حوادث و فتنه‌های [[حنبلیه|حنبلی‌های]] متعصب، در سال ۴٢٢ق. ویران و سوزانده شده و سید به خانه دیگر خود در کرخ منتقل شد؛ جلال‌الدوله، فرزند بهاءالدوله پادشاه دیلمی، دو بار به این خانه پناهنده شد. دارالعلم سید مرتضی، که شبیه پژوهشگاه‌های امروزی بود، در یکی از این خانه‌ها شکل گرفت. اضافه بر این، شریف مرتضی برای شاگردان مدرسه کرخ حقوق ماهیانه‌ای قرار داده بود. وقف یک مزرعه از املاک خود برای تهیه کاغذ اهل علم و تأسیس کتابخانه‌ای غنی، از دیگر تلاش‌های سید مرتضی بود.<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج٣، ص٣١٣و٣١۴؛ فوائد الرضویه، ص٢٨۴؛ مفاخر اسلام، ج٣، ص٢٩٠؛ محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج۴، ص٢٩۶و٢٩٧.</ref> به گفته ابوالقاسم تنوخی، قاضی [[مدائن]] که یکی از شاگردان سید مرتضی نیز بود، کتابخانه سید مرتضی ۸۰ هزار جلد کتاب داشته که آنها را خوانده یا تألیف کرده بود. رافعی، تعداد کتاب‌های او را ۱۱۴ هزار جلد ذکر کرده است.<ref>محمود شریفی، سید مرتضی پرچمدار علم و سیاست، ص٣٨.</ref> وی در سال ۴٣۶ق. درگذشته و پیکرش در خانه‌اش در کرخ دفن شد؛ ولی بعدها آن را به[[کربلا]] انتقال داده و در کنار پدر و [[سید رضی|برادرش]] دفن شد.<ref>سید محمد صادق موسوی گرمارودی، آیینه‌داران آفتاب، ص۴۵٢و۴۵٣.</ref>
پس از درگذشت شیخ مفید، در سال ۴١٣ق. [[سید مرتضی]] رهبری حوزه علمیه و مرجعیت جهان تشیع را عهده‌دار شد. وی در دانش‌های گوناگون اسلامی صاحب نظر و ادیب و شاعر بود. سید مرتضی، مناصبی مانند نقابت علویان، امیری [[حج]]، ریاست دیوان مظالم و قضاوت را عهده‌دار بود. این ویژگی‌ها اعتبار و نفوذ سیاسی اجتماعی او را بالا برده بود. سید مرتضی در کرخ، دارالعلمی برای تحقیق، مطالعه و تدریس طالبان علم ساخته و مجالس درس آن‌ها با وجود عالمان و ادبایی از همه طوایف اسلامی آراسته می‌شد. سید مرتضی نخست در باب المحولِ کرخ، در خانه پدری سکونت داشت. او سه خانه دیگر به ترتیب در کنار نهر صراة، گذر درب جمیل کرخ و در کنار [[دجله]] بنا کرد. این خانه‌ها، محل ضیافت تازه‌واردان، پناهگاهی برای افراد بی‌پناه، محل درس و بحث و دارای کتابخانه‌های نفیسی بود. نخستین خانه، در حوادث و فتنه‌های [[حنبلیه|حنبلی‌های]] متعصب، در سال ۴٢٢ق. ویران و سوزانده شده و سید به خانه دیگر خود در کرخ منتقل شد؛ جلال‌الدوله، فرزند بهاءالدوله پادشاه دیلمی، دو بار به این خانه پناهنده شد. دارالعلم سید مرتضی، که شبیه پژوهشگاه‌های امروزی بود، در یکی از این خانه‌ها شکل گرفت. اضافه بر این، شریف مرتضی برای شاگردان مدرسه کرخ حقوق ماهیانه‌ای قرار داده بود. وقف یک مزرعه از املاک خود برای تهیه کاغذ اهل علم و تأسیس کتابخانه‌ای غنی، از دیگر تلاش‌های سید مرتضی بود.<ref>ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج٣، ص٣١٣و٣١۴؛ فوائد الرضویه، ص٢٨۴؛ مفاخر اسلام، ج٣، ص٢٩٠؛ محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج۴، ص٢٩۶و٢٩٧.</ref> به گفته ابوالقاسم تنوخی، قاضی [[مدائن]] که یکی از شاگردان سید مرتضی نیز بود، کتابخانه سید مرتضی ۸۰ هزار جلد کتاب داشته که آنها را خوانده یا تألیف کرده بود. رافعی، تعداد کتاب‌های او را ۱۱۴ هزار جلد ذکر کرده است.<ref>محمود شریفی، سید مرتضی پرچمدار علم و سیاست، ص٣٨.</ref> وی در سال ۴٣۶ق. درگذشته و پیکرش در خانه‌اش در کرخ دفن شد؛ ولی بعدها آن را به [[کربلا]] انتقال داده و در کنار پدر و [[سید رضی|برادرش]] دفن کردند.<ref>سید محمد صادق موسوی گرمارودی، آیینه‌داران آفتاب، ص۴۵٢و۴۵٣.</ref>


===سید رضی===
===سید رضی===
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:


===شیخ طوسی===
===شیخ طوسی===
ابوجعفر محمد بن حسن، معروف به[[شیخ طوسی]]، در سال ۴٠٨ق. در ۲۳ سالگی در حوزه کرخ در درس [[شیخ مفید]] حضور یافته و پس از درگذشت او، ٢٣ سال از [[سید مرتضی]] بهره برد. او از ابوعلی حسن بن محمد بن حمامی، راوی نسخه کاملی از [[صحیفه سجادیه]]، نیز استفاده کرده است. ابن حمامی، در خانه‌اش، واقع در کرخ، مجلس علمی ترتیب می‌داد. شیخ طوسی پس از درگذشت استادش سید مرتضی، شاگردانی بسیاری داشته و نزدیک به۳۰۰ نفر از عالمان شیعه و شماری از عالمان اهل سنت از او بهره بردند. شیخ طوسی تا دوازده سال پس از سید مرتضی، ریاست شیعیان را عهده‌دار بود. در نیمه سده پنجم قمری، کرسی علم کلام که به عالم‌ترین فرد اختصاص داشت، به شیخ طوسی رسید. این مقام، بزرگ‌ترین منصب علمی رسمی‌ای بود که در مرکز خلافت عباسیان و جامعه اهل سنّت، نصیب عالم شیعیِ ساکن در کرخ می‌شد.<ref name=":9">مامقانی، تنقیح المقال فی علم‌الرجال، ج٣، ص١٠۵؛ سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج ١، ص١۴۵؛ شیخ آقابزرگ تهرانی، زندگی‌نامه شیخ طوسی، ترجمه علیرضا میرزا محمد و سید حمید طبیبیان، ص۵٢ و ۵٣.</ref>
ابوجعفر محمد بن حسن، معروف به[[شیخ طوسی]]، در سال ۴٠٨ق. در ۲۳ سالگی در حوزه کرخ در درس [[شیخ مفید]] حضور یافته و پس از درگذشت او، ٢٣ سال از [[سید مرتضی]] بهره برد. او از ابوعلی حسن بن محمد بن حمامی، راوی نسخه کاملی از [[صحیفه سجادیه]] نیز استفاده کرد. ابن حمامی، در خانه‌اش، واقع در کرخ، مجلس علمی ترتیب می‌داد. شیخ طوسی پس از درگذشت استادش سید مرتضی، شاگردان بسیاری داشته و نزدیک به۳۰۰ نفر از عالمان شیعه و شماری از عالمان اهل سنت از او بهره بردند. شیخ طوسی تا ۱۲ سال پس از سید مرتضی، ریاست شیعیان را عهده‌دار بود. در نیمه سده پنجم قمری، کرسی علم کلام که به عالم‌ترین فرد اختصاص داشت، به شیخ طوسی رسید. این مقام، بزرگ‌ترین منصب علمی رسمی‌ای بود که در مرکز خلافت [[بنی‌عباس|عباسیان]] و جامعه اهل سنّت، نصیب عالم شیعیِ ساکن در کرخ می‌شد.<ref name=":9">مامقانی، تنقیح المقال فی علم‌الرجال، ج٣، ص١٠۵؛ سید محسن امین، اعیان الشیعه، ج ١، ص١۴۵؛ شیخ آقابزرگ تهرانی، زندگی‌نامه شیخ طوسی، ترجمه علیرضا میرزا محمد و سید حمید طبیبیان، ص۵٢ و ۵٣.</ref>


شیخ طوسی، در سال ۴۴٨ق. پس از شدت گرفتن آشوب و دشمنی بین فرقه‌ها و ورود طغرل [[سلجوقیان|سلجوقی]] به بغداد، به ناچار به[[نجف]] هجرت کرده و [[حوزه علیه نجف]] را پایه‌گزاری کرد. به گفته ابن‌جوزی در سال ۴۴٨ق، کتابخانه شیخ طوسی در کرخ به غارت رفته و در [[صفر]] سال ۴۴٩ق. خانه وی در کرخ مورد یورش قرار گرفته و کتاب‌ها، کرسی وی که بر روی آن تدریس می‌کرد، و سه پرچم سفیدی که مردمان کرخ از دیرباز به هنگام رفتن به نجف و زیارت زیارت [[آستان مقدس امام علی(ع)|حرم امام علی (ع)]] با خود حمل می‌کردند، از خانه‌اش بیرون آورده و آتش زده شد.
شیخ طوسی، در سال ۴۴٨ق. پس از شدت گرفتن آشوب و دشمنی بین فرقه‌ها و ورود طغرل [[سلجوقیان|سلجوقی]] به بغداد، به ناچار به [[نجف]] هجرت کرده و [[حوزه علیه نجف]] را پایه‌گزاری کرد. به گفته ابن‌جوزی، در سال ۴۴٨ق، کتابخانه شیخ طوسی در کرخ به غارت رفته و در [[صفر]] سال ۴۴٩ق. خانه وی در کرخ مورد یورش قرار گرفته و کتاب‌ها، کرسی وی که بر روی آن تدریس می‌کرد و سه پرچم سفیدی که مردمان کرخ از دیرباز به هنگام رفتن به نجف و زیارت [[آستان مقدس امام علی(ع)|حرم امام علی (ع)]] با خود حمل می‌کردند، از خانه‌اش بیرون آورده شده و آتش زده شد.


نوآوری‌های علمی شیخ طوسی و تسلط او به آرای دیگر مذاهب، باعث شد دو سده، هیج کسی جرأت دادن نظری مخالفت آرای او را نداشته باشد. دو کتاب از کتب اربعه شیعه، «الاستبصار فیما اختلف من الاخبار» و «تهذیب الاحکام» تألیف اوست. کتاب «التبیان فی تفسیر القرآن» او، نخستین تفسیر استدلالی شیعه به شمار می‌رود.<ref name=":9" />
نوآوری‌های علمی شیخ طوسی و تسلط او به آرای دیگر مذاهب، باعث شد دو سده، هیج کسی جرأت دادن نظری مخالفت آرای او را نداشته باشد. دو کتاب از کتب اربعه شیعه، «الاستبصار فیما اختلف من الاخبار» و «تهذیب الاحکام» تألیف اوست. کتاب «التبیان فی تفسیر القرآنِ» او، نخستین تفسیر استدلالی شیعه به شمار می‌رود.<ref name=":9" />


==بزرگان==
==بزرگان==


===معروف کرخی===
===معروف کرخی===
معروف بن فیروز کرخی، با کنیه ابومحفوظ (م. ٢٠٠ق) از عارفان و بزرگان اهل سلوک بوده و به معروف کرخی شهرت دارد. گفته شده وی از موالی [[امام کاظم(ع)]] بوده<ref>لغتنامه دهخدا، ج١۴، ص٢١١۵٢.</ref> و پدر و مادرش [[نصرانی]] بوده‌اند، ولی خود به دست [[امام رضا(ع)]] مسلمان گردید و از محضر وی بهره برد. گروهی از عارفان که در سلسله مشایخ خود، به معروف کرخی و به واسطه او به[[امام رضا(ع)]] می‌رسند، به«سلسلةالذهب»{{یادداشت|رشته طلایی.}} مشهورند. شهید مطهری او را از بزرگان و مشاهیر اهل عرفان دانسته است.<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۶۴۶.</ref>
معروف بن فیروز کرخی، با کنیه ابومحفوظ (م. ٢٠٠ق) از عارفان و بزرگان اهل سلوک بوده و به معروف کرخی شهرت دارد. گفته شده وی از موالی [[امام کاظم(ع)]] بوده<ref>لغتنامه دهخدا، ج١۴، ص٢١١۵٢.</ref> و پدر و مادرش [[نصرانی]] بوده‌اند؛ ولی خود به دست [[امام رضا(ع)]] مسلمان گردیده و از محضر او بهره برد. گروهی از عارفان که در سلسله مشایخ خود، به معروف کرخی و به واسطه او به[[امام رضا(ع)]] می‌رسند، به«سلسلةالذهب»{{یادداشت|رشته طلایی.}} مشهورند. [[شهید مطهری]] او را از بزرگان و مشاهیر اهل عرفان دانسته است.<ref>خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۶۴۶.</ref>


===سرقسطی===
===سرقسطی===
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:


===محمد بن قاسم کرخی===
===محمد بن قاسم کرخی===
ابوجعفر محمد بن قاسم کرخی، از کارگزاران حکومتی اهل کرخ بوده که در سال ٣٢۴ق. وزیر خلیفه [[بنی‌عباس|عباسی]]، الراضی بالله گردید. وزارت وی کوتاه بود و ذی‌حجه ٣٢۵ق. به پایان رسید.<ref>مسکویه، تجارب الامم، ج۵ ص۴۴٣-۴۴۵، شیخ عباس قمی، تتمة المنتهی، ص٢۶١.</ref>
ابوجعفر محمد بن قاسم کرخی، از کارگزاران حکومتیِ اهل کرخ بوده که در سال ٣٢۴ق. وزیر خلیفه [[بنی‌عباس|عباسی]]، الراضی بالله گردید. وزارت وی کوتاه بود و ذی‌حجه ٣٢۵ق. به پایان رسید.<ref>مسکویه، تجارب الامم، ج۵ ص۴۴٣-۴۴۵، شیخ عباس قمی، تتمة المنتهی، ص٢۶١.</ref>


برخی از دیگر بزرگان کرخ عبارتند از:
برخی از دیگر بزرگان کرخ عبارتند از:


*ابن مرزبان کرخی، که در کتابخانه [[صاحب بن عباد]]، کتابی جغرافیایی با نقشه‌های گوناگون نگاه‌داری می‌شده که مؤلف آن، وی بوده است.<ref>احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج ١ ص۶.</ref>
*ابن مرزبان کرخی، مؤلف کتابی جغرافیایی با نقشه‌های گوناگون، که در کتابخانه [[صاحب بن عباد]]، نگاه‌داری می‌شده است.<ref>احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج ١ ص۶.</ref>
*ابن‌یوسف بن یعقوب، که به گفته مسعودی، قاضیِ منسوب المقتدر بالله در منطقه کرخ و سمت شرقی بغداد، بوده است. او قاضی القضاة بود و پس از وی پسرش عهده‌دار این سمت گردید.<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ٣۶٨.</ref>
*ابن‌یوسف بن یعقوب، که به گفته مسعودی، قاضیِ منصوب المقتدر بالله در منطقه کرخ و سمت شرقی بغداد، بوده است. او قاضی القضاة بود و پس از وی پسرش عهده‌دار این سمت گردید.<ref>مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ٣۶٨.</ref>
*ابراهیم بن ابی‌زیاد کرخی، که از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] روایت کرده و [[وحید بهبهانی]] او را ثقه دانسته است.{{یادداشت|وحید بهبهانی: چون ابن ابی‌عمیر و صفوان بن یحیی از او حدیث نقل کرده‌اند، معلوم می‌شود که از ثقات بوده است. . . و این‌که ابن محبوب از او روایت می‌کند، اشاره به اهمیت اوست و از این جهت که شیخ صدوق به او طریقی دارد و دائی من علامه مجلسی به نیکی او حکم کرده و او از امام کاظم (علیه السلام) روایت نموده است.}}<ref>دائرة المعارف تشیع، ج ١، ص٢۶٩و٢٧٠، تنقیح المقال، ج ١ ص١٢.</ref>
*ابراهیم بن ابی‌زیاد کرخی، که از [[امام صادق (ع)|امام صادق(ع)]] روایت کرده و [[وحید بهبهانی]] او را ثقه دانسته است.{{یادداشت|وحید بهبهانی: چون ابن ابی‌عمیر و صفوان بن یحیی از او حدیث نقل کرده‌اند، معلوم می‌شود که از ثقات بوده است. . . و این‌که ابن محبوب از او روایت می‌کند، اشاره به اهمیت اوست و از این جهت که شیخ صدوق به او طریقی دارد و دائی من علامه مجلسی به نیکی او حکم کرده و او از امام کاظم (علیه السلام) روایت نموده است.}}<ref>دائرة المعارف تشیع، ج ١، ص٢۶٩و٢٧٠، تنقیح المقال، ج ١ ص١٢.</ref>
*شریف ابوالفضل علی (۴۴٣-۵١۵ق)، با نام کامل شریف محمد بن علی بن محمد بن محسن بن یحیی بن جعفر بن علی الهادی (ع)، عالم نسب‌شناس و نقیب مقابر [[قریش]]<ref name=":10">شیخ محمد آل‌یاسین، تاریخ حرم کاظمین، ترجمه غلامرضا اکبری، ص٢؛ عمیدی، المشجّر الکشاف، ص٢.</ref> و [[آستان مقدس کاظمین|آستان کاظمین (ع)]] بوده<ref name=":11">تاریخ حرم کاظمین، ص ٢١٨و ٢١٩.</ref> و ساکن کرخ بود.<ref name=":10" /> وی از ابامحمد حسن بن علی جوهری حدیث نقل کرده و ابومعمر انصاری و ابوطالب بن خضیر از او روایت نقل کرده‌اند. پیکرش در مقابر قریش دفن شده و فرزندش احمد، نقیب علویان کرخ بود.<ref name=":11" />
*شریف ابوالفضل علی (۴۴٣-۵١۵ق)، با نام کامل شریف محمد بن علی بن محمد بن محسن بن یحیی بن جعفر بن علی الهادی(ع)، عالم نسب‌شناس و نقیب مقابر [[قریش]]<ref name=":10">شیخ محمد آل‌یاسین، تاریخ حرم کاظمین، ترجمه غلامرضا اکبری، ص٢؛ عمیدی، المشجّر الکشاف، ص٢.</ref> و [[آستان مقدس کاظمین|آستان کاظمین (ع)]] بوده<ref name=":11">تاریخ حرم کاظمین، ص ٢١٨و ٢١٩.</ref> و ساکن کرخ بود.<ref name=":10" /> وی از ابامحمد حسن بن علی جوهری حدیث نقل کرده و ابومعمر انصاری و ابوطالب بن خضیر از او روایت نقل کرده‌اند. پیکرش در مقابر قریش دفن شده و فرزندش احمد، نقیب علویان کرخ بود.<ref name=":11" />
*علی بن حسن باخرزی سبخی (م. ۴۶٧ق)، صاحب کتاب «دمیة القصر فی شعراء العصر» و ادیب و شاعر، که در بغداد به فنون ادبی او اقبالی نشد؛ از این رو، در محله کرخ ساکن و با فرهنگ و ادبیات کرخیان مأنوس شده و آن‌ها را در اشعار خود منعکس کرد.<ref>یاقوت حموی، گزیده معجم الادبا، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج ٢، ص٧٣۵-٧٣٧.</ref>
*علی بن حسن باخرزی سبخی (م. ۴۶٧ق)، صاحب کتاب «دمیة القصر فی شعراء العصر» و ادیب و شاعر، که در بغداد به فنون ادبی او اقبالی نشد؛ از این رو، در محله کرخ ساکن و با فرهنگ و ادبیات کرخیان مأنوس شده و آن‌ها را در اشعار خود منعکس کرد.<ref>یاقوت حموی، گزیده معجم الادبا، ترجمه عبدالمحمد آیتی، ج ٢، ص٧٣۵-٧٣٧.</ref>


خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:


==مسجد براثا==
==مسجد براثا==
{{اصلی|مسجد براثا (قدیم)}}بُراثا، روستایی است در غرب [[بغداد]] و روبه‌روی کرخ که پیشینه آن به پیش از [[اسلام]] بازمی‌گردد. بر پایه منابع [[شیعه|شیعی]] و برخی از مصادر [[اهل سنت]] [[امام علی(ع)]] هنگام بازگشت از [[نبرد نهروان]]، در سال ٣٧ق، در نزدیکی این مکان غسل نموده و پس از آن نماز اقامه کرده است. از همان موقع، شیعیان این محل را مقدس شمرده و به زیارت این روستا می‌رفته‌اند. در سال‌های مقارن با روی کار آمدن [[بنی‌عباس|عباسیان]]، در این مکان مسجدی بنا شد که تاکنون باقی است.<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج ١، ص١١٧و١١٨.</ref>
{{اصلی|مسجد براثا (قدیم)}}بُراثا، روستایی است در غرب [[بغداد]] و روبه‌روی کرخ که پیشینه آن به پیش از [[اسلام]] بازمی‌گردد. بر پایه منابع [[شیعه|شیعی]] و برخی از مصادر اهل سنت، [[امام علی(ع)]] هنگام بازگشت از [[نبرد نهروان]]، در سال ٣٧ق. در نزدیکی این مکان غسل نموده و پس از آن نماز اقامه کرده است. از همان موقع، شیعیان، این محل را مقدس شمرده و به زیارت این روستا می‌رفته‌اند. در سال‌های مقارن با روی کار آمدن [[بنی‌عباس|عباسیان]]، در این مکان مسجدی بنا شد که تاکنون باقی است.<ref>علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه فی معرفة الائمه، ج ١، ص١١٧و١١٨.</ref>


در دوره المقتدر بالله (ح. ٢٩۵-٣٢٠ق) شایع شد شیعیان در مسجد براثا برای سبّ [[صحابه]] گردآمده و قصد خروج و نافرمانی از خلیفه عباسی را دارند. برخی، این خبر را دروغ و ساخته مخالفان شیعه دانسته‌اند. وقتی این خبر به المقتدر بالله رسید، دستور داد همه نمازگزاران شیعه را که در این مسجد اجتماع کرده بودند، دستگیر و زندانی کنند. مسجد ویران شده و زمین آن مسطح گردید. در دوه راضی بالله عباسی، در سال ٣٢٨ق. مسجد براثا دوباره ساخته و در ٣٢٩ق. افتتاح شد.<ref>تاریخ بغداد، ص١٠٩و١١٠.</ref> درآغاز، شیعیان کرخ مخفیانه به این مسجد رفت و آمد داشته و پس از این‌که نزاع‌های فرقه‌ای تا اندازه‌ای کاهش یافت، آشکارا به این مسجد می‌رفتند. با فتح بغداد توسط [[آل بویه|آل‌بویه]]، مردم کرخ مسجد براثا را به‌طور کامل در اختیار گرفتند. در سال ۴۲۰ق. به خلیفه عباسی گزارش رسید سخنران مسجد براثا هنگامی که به نام حضرت محمد (ع) می‌رسد، پس از درود بر پیامبر (ص)، بر «برادرش امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب» نیز درود می‌فرستد.{{یادداشت|بعد الصلاة علی النبی و علی أخیه امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب.}} خلیفه عباسی او را برکنار کرده و سخنران و امام جماعت دیگری گذاشت. مردم کرخ، با وساطت [[سید مرتضی]]، سخنران پیشین را بازگرداندند.<ref>سید حسن امین، دائرةالمعارف الاسلامیه الشیعیه، ج٢، ص۴۴٨؛ جعفر خلیلی، موسوعة العتبات المقدسه، قسم الکاظمین، ج ١، ص١٨، ٢١، ٣١، ٣٣؛ دائرةالمعارف تشیع، ج٢، ص١۵٨و١۵٩؛ علی‌اصغر فقیهی، آل بویه، ص۴۴۵؛ تاریخ تشیع در عراق در قرون نخستین، ص٢۴٠؛ یادنامه شریف رضی، ص٣٢٧.</ref>
در دوره المقتدر بالله (ح. ٢٩۵-٣٢٠ق) شایع شد شیعیان در مسجد براثا برای سبّ [[صحابه]] گردآمده و قصد خروج و نافرمانی از خلیفه عباسی را دارند. برخی، این خبر را دروغ و ساخته مخالفان شیعه دانسته‌اند. وقتی این خبر به المقتدر بالله رسید، دستور داد همه نمازگزاران شیعه را که در این مسجد اجتماع کرده بودند، دستگیر و زندانی کنند. مسجد ویران شده و زمین آن مسطح گردید. در دوه راضی بالله عباسی، در سال ٣٢٨ق. مسجد براثا دوباره ساخته و در ٣٢٩ق. افتتاح شد.<ref>تاریخ بغداد، ص١٠٩و١١٠.</ref> درآغاز، شیعیان کرخ مخفیانه به این مسجد رفت و آمد داشته و پس از این‌که نزاع‌های فرقه‌ای اندکی کاهش یافت، آشکارا به این مسجد می‌رفتند. با فتح بغداد توسط [[آل بویه|آل‌بویه]]، مردم کرخ مسجد براثا را به‌طور کامل در اختیار گرفتند. در سال ۴۲۰ق. به خلیفه عباسی گزارش رسید سخنران مسجد براثا هنگامی که به نام [[حضرت محمد(ص)]] می‌رسد، پس از درود بر پیامبر(ص)، بر «برادرش امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب(ع)» نیز درود می‌فرستد.{{یادداشت|بعد الصلاة علی النبی و علی أخیه امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب.}} خلیفه عباسی او را برکنار کرده، سخنران و امام جماعت دیگری گذاشت. مردم کرخ، با وساطت [[سید مرتضی]]، سخنران پیشین را بازگرداندند.<ref>سید حسن امین، دائرةالمعارف الاسلامیه الشیعیه، ج٢، ص۴۴٨؛ جعفر خلیلی، موسوعة العتبات المقدسه، قسم الکاظمین، ج ١، ص١٨، ٢١، ٣١، ٣٣؛ دائرةالمعارف تشیع، ج٢، ص١۵٨و١۵٩؛ علی‌اصغر فقیهی، آل بویه، ص۴۴۵؛ تاریخ تشیع در عراق در قرون نخستین، ص٢۴٠؛ یادنامه شریف رضی، ص٣٢٧.</ref>


در روایات متعددی از فضایل این مسجد یاد شده و در کتب فقهی نیز نام آن آمده است.<ref>المنتظم، ج٨، ص۴۴.</ref>
در روایات متعددی از فضایل این مسجد یاد شده و در کتب فقهی نیز نام آن آمده است.<ref>المنتظم، ج٨، ص۴۴.</ref>
۱۵٬۶۱۴

ویرایش