←واژهشناسی
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۸]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363}} | {{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۱۸]]|سال=[[۱۳۹۸]]|کاربر=Abbasahmadi1363}} | ||
'''کَرخ'''، | '''کَرخ'''، دهکدهای بود، نزدیک تیسفون، مرکز [[ساسانیان]]، که پس از ساخت و گسترش شهر [[بغداد]]، جزء محلهای از این شهر قرار گرفت. امروزه نیز کرخ، محلهای از بغداد است. کرخ در برخی از دورهها، یکی از مهمترین مرکزهای [[تشیع]] شمرده میشد. شش منطقه با این نام شناخته شدهاند و گاهی کرخِ بغداد توسط برخی تاریخنگاران با کرخِ [[سامراء]] اشتباه گرفته شده است. دهکده برخ، توسط شاپور دوم (ح. ۳۱۰–۳۷۹م)، با اهداف نظامی پایهگذاری شده و با انتقال پایتخت عباسیان، توسط منصور عباسی (ح.136-158ق) به [[بغداد]]، گسترش یافت. در برخی دورهها، مساحت محله کرخ در بغداد، که بازار و مرکز تجاری نیز شمرده میشد، به یک در دو فرسخ میرسید. مذهب مردم کرخ [[تشیع]] بوده و دیگر محلههای بغداد [[اهل سنت]] بودند. نزدیکی کوفه، حضور برخی امامان(ع) و یاران آنان در بغداد و کرخ و روی کار آمدن آل فرات و [[آل بویه]] در گسترش شیعهگری در کرخ نقش داشت. شیعیان کرخ و حنبلیهای بغداد با یکدیگر نزاع داشته و گاه منجر به کشتار دو طرف و چپاول مردم کرخ میشد. مهمترین عوامل نزاع، بیاحترامی به رهبران و تأکید شیعیان بر اجرای آیینهای مذهبی مانند عزاداری و برگزاری جشن [[غدیر]] بود. عالمان و بزرگانی مانند [[نواب اربعه]]، شیخ مفید، | ||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
به گفته [[یاقوت حموی]] | به گفته ابن احمد فراهیدی،<ref>کتاب العین، ج۴، ص۱۵۶.</ref> ابن درید،<ref>جمهرة اللغة، ج۱، ص۵۹۱.</ref> [[یاقوت حموی]]<ref>معجم البلدان، ج۴، ص٢۵۵.</ref> و دیگران<ref>المحکم و المحیط الاعظم، ج۴، ص۵۴۵؛ لسان العرب، ج۳، ص۴۸.</ref> «کَرْخ» لفظی عربی نبوده، بلکه واژهای نَبَطی است.{{یادداشت|نبطیان، دستهای از اقوام سامی و شعبهای از اعراب اسماعیلی بودند و پایتخت آنها به زبان یونانی «پترا» در ۱۶ فرسنگی شمال خلیج عقبه بود. خط نبطی دارای ۲۲ حرف و به حساب جمل بوده است؛ یعنی ردیف آن همان ابجد، هوز، حطی، کلمن، سعفض، قرشت بوده است. اعراب، شش حرف به نام روادق بر آخر این حروف افزودندکه ثخذ و ضظغ باشد.<ref>علی سامی، تمدن هخامنشی، ص۱۱۱.</ref>}} | ||
==موقعیت== | ==موقعیت== |