←واژهشناسی
(←پانوشت) |
|||
خط ۳: | خط ۳: | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
== واژهشناسی == | ==واژهشناسی== | ||
المحكم و المحيط الأعظم ؛ ج7 ؛ ص543 | |||
و جاور الرجلَ مجاورة، و جِوارا: ساكنه. | |||
ابن سيده، على بن اسماعيل، المحكم و المحيط الأعظم، 11جلد، دار الكتب العلمية - بيروت، چاپ: اول، 1421 ه.ق.مقدمة الأدب ؛ متن ؛ ص231 | |||
جَاوَرَهُ همسايهكى كرد با وى 5 مجاورت كرد با او | |||
زمخشرى، محمود بن عمر، مقدمة الأدب، 1جلد، موسسه مطالعات اسلامي دانشگاه تهران - تهران، چاپ: اول، 1386 ه.ش. | |||
المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى ؛ ج1 ؛ ص114 | |||
(جَاوَرَهُ) (مُجَاوَرَةً) و (جِوَاراً) من بَابِ قَاتَلَ و الاسْمُ (الجُوَارُ) بالضَّمِّ إِذَا لَاصَقَهُ فِى السَّكَن | |||
فيومى، احمد بن محمد، المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، 2جلد، موسسه دار الهجرة - قم، چاپ: دوم، 1414 ه.ق. | |||
تاج العروس ؛ ج6 ؛ ص220 | |||
و قال: إن الضَّمَّ اسمُ مَصْدَرٍ؛ ففي عبارة المصنِّفَ تَأَمُّلٌ: صارَ جارَه و سَاكَنَه، و الصَّحِيحُ الظاهِرُ الذي لا يُعْدَلُ عنه أَن أَفْصَحِيَّةَ الكسر إِنما هو في الجِوار بمعنَى المُسَاكَنة | |||
مرتضى زبيدى، محمد بن محمد، تاج العروس من جواهر القاموس، 20جلد، دار الفكر - بيروت، چاپ: اول، 1414 ه.ق. | |||
معجم الأفعال المتداولة ؛ ص118 | |||
جَاوَرَهُ مُجَاوَرَةً و جِوَاراً | |||
جَاوَرْتُ زيداً في السّكن عدّة سنوات. (سكنت قريبا منه، صرت جارا له) | |||
حيدرى، محمد، معجم الأفعال المتداولة و مواطن استعمالها، 1جلد، المركز العالمي للدراسات الاسلاميه - قم، چاپ: اول، 1381 ه.ش. | |||
<br /> | <br /> | ||
== معرفی == | ==معرفی== | ||
مجاور، به كسى گفته مىشود كه در يك شهر زيارتى، سكونت داشته باشد. در مقابل، [[زائر]] و مسافر است كه از جاى ديگر به [[زيارت]] آمده است. زائر و مجاور، معمولاً با هم به كار برده مىشوند. سکونت در شهرهاى مقدس، امرى پسنديده است؛ از اين رو، برخى افراد در مکانهای مذهبی مانند [[مكه]]، [[مدينه]]، [[نجف]]، [[كربلا]] ساكن مىشوند. به كسى كه مقيم شهر مكه شده باشد، [[جارالله|جار الله]] گفته شده كه به معناى همساي خدا است. به سكونت درسرزمينهاى مقدس و شهرهاى زيارتى، «مجاورت» گفته مىشود. | مجاور، به كسى گفته مىشود كه در يك شهر زيارتى، سكونت داشته باشد. در مقابل، [[زائر]] و مسافر است كه از جاى ديگر به [[زيارت]] آمده است. زائر و مجاور، معمولاً با هم به كار برده مىشوند. سکونت در شهرهاى مقدس، امرى پسنديده است؛ از اين رو، برخى افراد در مکانهای مذهبی مانند [[مكه]]، [[مدينه]]، [[نجف]]، [[كربلا]] ساكن مىشوند. به كسى كه مقيم شهر مكه شده باشد، [[جارالله|جار الله]] گفته شده كه به معناى همساي خدا است. به سكونت درسرزمينهاى مقدس و شهرهاى زيارتى، «مجاورت» گفته مىشود. | ||