حوزه علمیه کربلا: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۲۲۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۹
خط ۴۱: خط ۴۱:
پس از دوران بازسازی حوزه علمیه کربلا، عالمان بسیاری در این سامان به تقویت علمی این حوزه پرداخته‌اند؛ برخی از آن‌ها عبارتند از:
پس از دوران بازسازی حوزه علمیه کربلا، عالمان بسیاری در این سامان به تقویت علمی این حوزه پرداخته‌اند؛ برخی از آن‌ها عبارتند از:


* [[ابویعلی جعفری]] (۴۶۳ق)، شاگرد [[شیخ مفید|شیخ مفید]] و هم‌درس [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] است. او را فقه، حدیث، فصاحت، بلاغت و شعر ماهر دانسته‌اند. او در کربلا ادبیات، فقه و حدیث تدریس می‌کرد. شمس‌الدین فخار موسوی حائری، شاگرد و راوی ابویعلی جعفری است. وی از نسل [[زید بن علی|زید بن علی(ع)]]، بوده و در کربلا نقابت علویان را عهده‌دار بود؛ از این رو، او را «نقیب حائری» خوانده‌اند.<ref>. رجال نجاشی، ص 288، نقد الرجال تقرشی، ص 300؛ جامع الرواة، ج 2، ص 91؛ مفاخر اسلام، ج 3، ص 93.</ref>
*[[ابویعلی جعفری]] (۴۶۳ق)، شاگرد [[شیخ مفید|شیخ مفید]] و هم‌درس [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] است. او را فقه، حدیث، فصاحت، بلاغت و شعر ماهر دانسته‌اند. او در کربلا ادبیات، فقه و حدیث تدریس می‌کرد. شمس‌الدین فخار موسوی حائری، شاگرد و راوی ابویعلی جعفری است. وی از نسل [[زید بن علی|زید بن علی(ع)]]، بوده و در کربلا نقابت علویان را عهده‌دار بود؛ از این رو، او را «نقیب حائری» خوانده‌اند.<ref>. رجال نجاشی، ص 288، نقد الرجال تقرشی، ص 300؛ جامع الرواة، ج 2، ص 91؛ مفاخر اسلام، ج 3، ص 93.</ref>
* عمادالدین محمد طوسی حائری، مشهور به ابن حمزه طوسی، متکلم و عالم شیعی در سده هفتم قمری بوده و از درس [[حسن بن محمد بن حسن طوسی|ابو علی طوسی]] (درگذشته پس از ۵۱۱ق)، فرزند [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] بهره برد. وی در [[کربلا]] سکونت کرده و به تدریس، فتوا و رهبری دینی پرداخت. حوزه کربلا در دوره وی گسترش زیادی یافت؛ به گونه‌ای که حوزه‌های دیگر نواحی [[عراق]] را تحت الشعاع خود قرار داد. سید عبدالحمید، فرزند فخار حائری از شاگردان اوست. ابتکارهای علمی، مهارت‌های او در تدریس و تألیف و همانندی او در نام و شهرت با طوسی باعث شد تا عالمان به او لقب «ابوجعفر ثانی» بدهند. مشهورترین اثر وی، کتاب الوسیله است. مرقد وی، در خیابان باب طویریج، در محله عباسیه شرقی و در جوار [[آستان مقدس حضرت عباس(ع)|آستان حضرت عباس (ع)]] قرار دارد.<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 108، ص 76؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 65؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج 25، ص 76.</ref>
*عمادالدین محمد طوسی حائری، مشهور به ابن حمزه طوسی، متکلم و عالم شیعی در سده هفتم قمری بوده و از درس [[حسن بن محمد بن حسن طوسی|ابو علی طوسی]] (درگذشته پس از ۵۱۱ق)، فرزند [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] بهره برد. وی در [[کربلا]] سکونت کرده و به تدریس، فتوا و رهبری دینی پرداخت. حوزه کربلا در دوره وی گسترش زیادی یافت؛ به گونه‌ای که حوزه‌های دیگر نواحی [[عراق]] را تحت الشعاع خود قرار داد. سید عبدالحمید، فرزند فخار حائری از شاگردان اوست. ابتکارهای علمی، مهارت‌های او در تدریس و تألیف و همانندی او در نام و شهرت با طوسی باعث شد تا عالمان به او لقب «ابوجعفر ثانی» بدهند. مشهورترین اثر وی، کتاب الوسیله است. مرقد وی، در خیابان باب طویریج، در محله عباسیه شرقی و در جوار [[آستان مقدس حضرت عباس(ع)|آستان حضرت عباس (ع)]] قرار دارد.<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج 108، ص 76؛ دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 65؛ آقابزرگ تهرانی، الذریعه، ج 25، ص 76.</ref>
* جمال‌الدین ابوعبدالله حائری، محدث، فقیه و شاگرد برجسته ابی علی طوسی، فرزند شیخ طوسی بوده، که در کربلا تدریس فقه، حدیث و کلام داشته است. سید موسی بن طاووس (پدر [[سید بن طاووس]]) و [[ابن ادریس حلی]]، از شاگردان اویند.<ref>میرزا عبدالله افندی الصفهانی، ریاض العلماء، ج 2، ص 93 و نیز 193؛ الذریعه، ج 21، ص 222.</ref>
*جمال‌الدین ابوعبدالله حائری، محدث، فقیه و شاگرد برجسته ابی علی طوسی، فرزند شیخ طوسی بوده، که در کربلا تدریس فقه، حدیث و کلام داشته است. سید موسی بن طاووس (پدر [[سید بن طاووس]]) و [[ابن ادریس حلی]]، از شاگردان اویند.<ref>میرزا عبدالله افندی الصفهانی، ریاض العلماء، ج 2، ص 93 و نیز 193؛ الذریعه، ج 21، ص 222.</ref>
* ابومحمد الیاس حائری، پس از فراگیری علوم در [[حائر]] و [[بغداد]]، به حوزه درسی طوسی پیوست. او از ابوعلی طوسی اجازه روایت دریافت کرده، به کربلا آمده و به تدریس، فتوا و تبلیغ مشغول شد. کتاب المسائل الحائریة از اوست.<ref>فهرست منتجب الدین، ص 34، شیخ حر عاملی امل الآمل، ج 2، ص 40؛ الذریعه، ج 20، ص 343.</ref>
*ابومحمد الیاس حائری، پس از فراگیری علوم در [[حائر]] و [[بغداد]]، به حوزه درسی طوسی پیوست. او از ابوعلی طوسی اجازه روایت دریافت کرده، به کربلا آمده و به تدریس، فتوا و تبلیغ مشغول شد. کتاب المسائل الحائریة از اوست.<ref>فهرست منتجب الدین، ص 34، شیخ حر عاملی امل الآمل، ج 2، ص 40؛ الذریعه، ج 20، ص 343.</ref>
* هاشم حائری، از متکلمان شیعه در سده ششم قمری است، که علوم حوزوی از جمله کلام و حدیث را از عالمانی چون ابی‌منصور دیلمی و وحیدالدین ابوالحسن علی هروی آموخته است. تاریخ‌نگاران، از او به عنوان «محدث کثیرالروایه» و «فاضل متکلم» یاد کرده‌اند. وی در کربلا به تدریس و فتوا مشغول شد. اثر معروف او «مصباح االنوار فی فضائل امام الأبرار» بوده و مورد استناد [[محمدباقر مجلسی]] در بحار الانوار بوده است.<ref>الذریعه، ج 21، ص 103؛ امل الآمل، ج 2، ص 341؛ بحار الانوار، ج 1، ص 2</ref>
*هاشم حائری، از متکلمان شیعه در سده ششم قمری است، که علوم حوزوی از جمله کلام و حدیث را از عالمانی چون ابی‌منصور دیلمی و وحیدالدین ابوالحسن علی هروی آموخته است. تاریخ‌نگاران، از او به عنوان «محدث کثیرالروایه» و «فاضل متکلم» یاد کرده‌اند. وی در کربلا به تدریس و فتوا مشغول شد. اثر معروف او «مصباح االنوار فی فضائل امام الأبرار» بوده و مورد استناد [[محمدباقر مجلسی]] در بحار الانوار بوده است.<ref>الذریعه، ج 21، ص 103؛ امل الآمل، ج 2، ص 341؛ بحار الانوار، ج 1، ص 2</ref>
* ضیاءالدین ابوالفتح محمد حسینی حائری، معروف به ابن جعفریه حائری، فقیه و محدث، که رجال‌نگاران او را در زمره هفت نفر عالمی دانسته‌اند که صحیفه سجادیه را روایت کرده است. او نیز در کربلا حدیث می‌گفت و فتوا صادر می‌کرد.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 312؛ مجله حوزه، ش 78، ص 160.</ref>
*ضیاءالدین ابوالفتح محمد حسینی حائری، معروف به ابن جعفریه حائری، فقیه و محدث، که رجال‌نگاران او را در زمره هفت نفر عالمی دانسته‌اند که صحیفه سجادیه را روایت کرده است. او نیز در کربلا حدیث می‌گفت و فتوا صادر می‌کرد.<ref>دائرة المعارف تشیع، ج 1، ص 312؛ مجله حوزه، ش 78، ص 160.</ref>
* ابوالفتوح نصر حائری، معروف به ابن خازن، حافظ قرآن بود و در زبان و ادبیات عرب مهارت داشت. در [[بغداد]] علوم حوزوی را گذرانده؛ سپس به کربلا آمده و به تدریس پرداخت. سید شمس‌الدین فخار حائری، از وی روایت کرده است.<ref>جمال‌الدین علی تفطی، انباه الرواة، ج 3، ص 346؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج 6، ص 155.</ref>
*ابوالفتوح نصر حائری، معروف به ابن خازن، حافظ قرآن بود و در زبان و ادبیات عرب مهارت داشت. در [[بغداد]] علوم حوزوی را گذرانده؛ سپس به کربلا آمده و به تدریس پرداخت. سید شمس‌الدین فخار حائری، از وی روایت کرده است.<ref>جمال‌الدین علی تفطی، انباه الرواة، ج 3، ص 346؛ ابن حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج 6، ص 155.</ref>


==سده هفتم قمری==
==سده هفتم قمری==
در سده هفتم قمری، حوزه علمیه کربلا فعال و شکوفا بود. عالمانی که در این دوره در کربلا به تدریس مشغول بودند عبارتند از:
در سده هفتم قمری، حوزه علمیه کربلا فعال و شکوفا بود. عالمانی که در این دوره در کربلا به تدریس مشغول بودند عبارتند از:


سید معد، فرزند فخار بن احمد حائری، از نوادگان [[سید ابراهیم مجاب]]، که خاندانش به علم و زعامت [[کربلا]] مشهورند. فرزندان و نوادگان او به آل معد شهرت یافتند. آل معد، نقش زیادی در استمرار نهضت علمی کربلا داشته و بیش از یک سده در این عرصه فعالیت کردند. سید معد حائری، در زادگاهش، کربلا به آموختن فقه، اصول و حدیث از حوزه درسی ابویعلی محمد حسینی حائری پرداخته و پس از آن خود، به تدریس و صدور فتوا در کربلا پرداخت. سید معد، در واپسین سال‌های زندگی به [[بغداد]] هجرت کرده و در [[نظامیه بغداد|نظامیه]] این شهر کرسی تدریس [[شیعه|شیعیان]] را به دست گرفته و به دفاع در برابر تهاجم فکری و فرهنگی علیه شیعه پرداخت. وی در سال ۶۰۵ق. درگذشت و پیکرش در [[حائر]] حسینی دفن گردید.<ref>شیخ آقا بزرگ تهرانی، االنوار الساطعه، ص 30؛ مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم بر کتاب الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابیطالب از سید فخار حائری، ص 8 و 9.</ref>
* سید معد (م.۶۰۵ق)، فرزند فخار بن احمد حائری، از نوادگان [[سید ابراهیم مجاب]]، که فرزندان و نوادگان او به آل معد شهرت یافته و  نقش زیادی در استمرار نهضت علمی کربلا داشتتند. این خاندان، بیش از یک سده در این عرصه فعالیت کردند. سید معد حائری، در کربلا از درس ابویعلی محمد حسینی حائری بهره برده و خود به تدریس و صدور فتوا در کربلا پرداخت. وی در سال‌های پایانی زندگی به [[بغداد]] هجرت کرده و به تدریس پرداخت.<ref>شیخ آقا بزرگ تهرانی، االنوار الساطعه، ص 30؛ مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم بر کتاب الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابیطالب از سید فخار حائری، ص 8 و 9.</ref>
 
* سید شمس‌الدین ابیعلی فخار (م.۶۳۰ق)، فرزند سید معد، خیزش فکری بزرگی در حوزه علمیه کربلا پدید آورد. او را مردی عالم، محدث، ادیب، فقیه تبارشناس و دارای مقام معنوی معرفی کرده‌اند.<ref>امل الآمل، ج 2، ص 214؛ ریاض العلماء، ج 4، ص 323 – 319، شیخ عباس قمی، فوائد الرضویه، ص 346.</ref> علامه حلی و ابوزکریا نجیب الدین یحیی حلی{{یادداشت|ابوزکریا نجیب الدین یحیی حلی، پسرعموی محقق حلی و نوه دختری ابن ادریس حلی و از مشایخ اجازه علامه حلی است که از سید فخار روایت کرده است.}} از او به بزرگی یاد کرده‌اند.<ref name=":5">محمدحسن امانی، علامه حلی رایت ولایت، ص 35 – 36؛ سید محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج 2، ص 278.</ref> <ref>انوار الساطعه، ص 204؛ الذریعه، ج 1، ص 264 و ج 2، ص 125.</ref>سدیدالدین یوسف، پدر [[علامه حلی]]<ref name=":5" /> و [[محقق حلی]]<ref>مفاخر اسلام، ج 4، ص 44؛ محمدرحیم بیک‌محمدی، محقق حلی، مرزبان فقاهت، ص 26 – 2۷.</ref> از شاگردان او هستند. اثر معروف او «کتاب الحجة علی الذاهب إلی تکفیر أبی‌طالب» {{یادداشت|وی در این کتاب کوشید ایمان ابوطالب را به اثبات برساند؛ ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه، مطالب این کتاب را تأیید کرده است. این کتاب، مکرر در عراق و ایران با مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم و تحقیق سید محمد بحرالعلوم به چاپ رسیده است.}}<ref>حوزه علمیه کربلا، فصلنامه فرهنگ زیارت، ش ۱۱ و ۱۲، ص۲۱۴.</ref>
سید شمس‌الدین ابیعلی فخار (م.۶۳۰ق)، فرزند سید معد، خیزش فکری بزرگی در حوزه علمیه کربلا پدید آورد. او را دارای مقام معنوی و دانش گسترده دانسته و مردی عالم، محدث، ادیب، فقیه و تبارشناس معرفی کرده و در بیان بزرگان اجازه روایی، کم‌مانند دانسته‌اند؛ کمتر اجازه و سندی وجود داشت که در سلسله استادان علما به وی نرسد.<ref>امل الآمل، ج 2، ص 214؛ ریاض العلماء، ج 4، ص 323 – 319، شیخ عباس قمی، فوائد الرضویه، ص 346.</ref> علامه حلی و ابوزکریا نجیب الدین یحیی حلی{{یادداشت|ابوزکریا نجیب الدین یحیی حلی، پسرعموی محقق حلی و نوه دختری ابن ادریس حلی و از مشایخ اجازه علامه حلی است که از سید فخار روایت کرده است.}} از او به بزرگی یاد کرده‌اند.<ref name=":5">محمدحسن امانی، علامه حلی رایت ولایت، ص 35 – 36؛ سید محمدباقر موسوی خوانساری، روضات الجنات، ج 2، ص 278.</ref> <ref>انوار الساطعه، ص 204؛ الذریعه، ج 1، ص 264 و ج 2، ص 125.</ref>سدیدالدین یوسف، پدر و استاد [[علامه حلی]]<ref name=":5" /> و [[محقق حلی]]<ref>مفاخر اسلام، ج 4، ص 44؛ محمدرحیم بیک‌محمدی، محقق حلی، مرزبان فقاهت، ص 26 – 2۷.</ref> از شاگردان او هستند. فخار بن معد موسوی، «کتاب الحجة علی الذاهب إلی تکفیر أبی‌طالب» را نگاشت و کوشید در این اثر ایمان ابوطالب را به اثبات برساند؛ ابن ابی‌الحدید در شرح نهج البلاغه، مطالب این کتاب را تأیید کرده است.{{یادداشت|این کتاب مکرر در عراق و ایران با مقدمه سید محمدصادق بحرالعلوم و تحقیق سید محمد بحرالعلوم به چاپ رسیده است.}} دیوان شعر و الروضة فی الفضایل و المعجزات از دیگر آثار اوست.<ref>حوزه علمیه کربلا، فصلنامه فرهنگ زیارت، ش ۱۱ و ۱۲، ص۲۱۴.</ref>
* سید رضی‌الدین علی، معروف به ابن طاووس در کربلا، از حوزه درس فخار حائری و در [[حله]]، بغداد و [[نجف]] به دانش‌ورزی پرداخت و در سال ۶۴۶ق. به کربلا رفته و پس از درگذشت استادش، کرسی تدریس را به خود اختصاص داد. وی در نیمه سده هفتم قمری به بغداد بازگشت.<ref>شیخ جواد کربلایی، انوار الساطعه، ص 117؛ الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب، مقدمه، ص 13؛ مفاخر اسالم، ج 4، ص 66.</ref>
 
سید رضی‌الدین علی، معروف به ابن طاووس در کربلا، از حوزه درس فخار حائری و در [[حله]]، بغداد و [[نجف]] به دانش‌ورزی پرداخت و به مقام اجتهاد رسید. او در سال ۶۴۶ق. به کربلا رفته و پس از درگذشت استادش، کرسی تدریس را به خود اختصاص داد. وی در نیمه سده هفتم قمری به بغداد بازگشت و هنگام سقوط این شهر در ۱۸ محرم ۶۵۶ق. توسط مغولان در این شهر بود.<ref>شیخ جواد کربلایی، انوار الساطعه، ص 117؛ الحجة علی الذاهب الی تکفیر ابی طالب، مقدمه، ص 13؛ مفاخر اسالم، ج 4، ص 66.</ref>


==سده هشتم و نهم قمری==
==سده هشتم و نهم قمری==
در آغاز سده هشتم قمری نیز، پیشرفت علمی حوزه کربلا ادامه داشته است؛ ابن‌بطوطه، جهانگرد معروف [[مراکش|مراکشی]]، از احداث مدرسه‌ای بزرگ در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] گزارش کرده است.<ref>تراث کربلا، ص 227 و 228.</ref> برخی از عالمان فعال در این حوزه، در سده‌های هشتم و نهم قمری عبارتند از:
در آغاز سده هشتم قمری، پیشرفت علمی حوزه کربلا ادامه داشته است؛ ابن‌ بطوطه (م.۷۷۹ق)، جهانگرد [[مراکش|مراکشی]]، از پایه‌گزاری مدرسه‌ای بزرگ در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] گزارش کرده است.<ref>تراث کربلا، ص 227 و 228.</ref> برخی از عالمان فعال در این حوزه، در سده‌های هشتم و نهم قمری عبارتند از:
 
ابوالعباس احمد بن محمد، معروف به [[ابن فهد حلی]] (م.۸۴۱ق)، از قبیله [[بنی‌اسد بن عبدالعزی|بنی‌اسد]]، برای تحصیل علم از [[حله]] به [[بحرین]] رفت و از عالمان آن دیار بهره برد؛ سپس به [[کربلا]] رفته و پس از تکمیل تحصیلات، به تدریس پرداخته و بر مسند فتوا و زعامت تکیه زد؛ سپس به حله رفت و در این شهر حلقه درس تشکیل داد و شاگردان بسیاری تربیت کرد. ابن‌فهد در واپسین سال‌های زندگی بار دیگر به کربلا هجرت کرد و در آن‌جا مرجعی پرنفوذ شد. ابن‌فهد برای گذران زندگی، در باغی معروف به باغ نقیب علویان با تولید محصولات کشاورزی و باغداری، روزگار می‌گذراند. او به دلیل تسلط بر معقول و منقول، در مناظره با مخالفان و دفاع از معارف [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] مهارت داشت. در سال ۸۴۰ق. که او ۸۴ ساله بود، سلطان محمد جالیر، حکمران بغداد، وی را برای مباحثه با عالمان [[اهل سنت]] از کربلا به بغداد فرا خواند. در این مناظره سخت و جدی، ابن‌فهد بر عالمان اهل سنت پیروز شد؛ از این روی، اسپند میرزا والی بغداد، مذهب شیعه را برگزیده و سکه به نام [[امامان(ع)|دوازده امام(ع)]] زد و مذهب [[شیعه]] را در حوزه امارت خود رسمی ساخت. وی در کربلا درگذشته و پیکرش در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] در خانه‌ای که می‌زیست، دفن شد. در جنب مزار او مسجد و مدرسه علمیه‌ای با نام او پایه‌گذاری شد.<ref>تراث کربلا، ص 241؛ روضات الجنات، ج 1، ص71؛ میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج 8، ص 145؛ گلشن ابرار، ج 1، ص161 و 162؛ سیمای حله، ص 140 – ۱۴۲.</ref>
 
ابراهیم کفعمی، از عالمان شیعه در سده‌های نهم و دهم قمری است که در ۸۴۰ق. در یکی از روستاهای منطقه جبل عامل [[لبنان]] به دنیا آمد. وی شاعر نیز بود و آثار گوناگونی در ادبیات، تاریخ، کلام، حدیث، اخلاق و فقه داشته که در آن میان، کتاب مصباح او درباره دعاها و زیارت‌ها، شهرت یافته است. کفعمی، بر پایه سروده‌هایش{{یادداشت|ترجمه بخشی از سروده‌های او چنین است: «من از شما (بازماندگانم) خواستارم به خاطر خدا، مرا پس از رحلت، در کربلا به خاک بسپارید؛ بدین وسیله من با شهید کربلا همسایه می‌گردم که از سلاله حضرت محمد(ص) است و بهترین پناه دهنده است؛ به خاطر لطف و عنایت آن بزرگوار، بدون تردید در شب اول قبر، هراسی ندارم. با توسل به سید شهیدان در قیامت از عذاب الهی مصون هستم. رسم اعراب این است که از مهمان خود حمایت می‌کنند و اجازه نمی‌دهند به وی آسیبی برسد؛ چه طور امکان دارد آن فرزند حضرت محمد(ص) مرا فراموش کند که غریب و تنها در جوارش آرمیده‌ام؟!}}<ref>اعیان الشیعه، ج 2، ص 187.</ref> علاقه زیادی به حرم امام حسین(ع) داشت، به کربلا هجرت کرده و در آنجا اقامت گزید.<ref>گلشن ابرار، ج 3، ص 77 – 69.</ref> کفعمی بخشی از آثار و اشعار خود را در کربلا نگاشته است. او با  همه اشتیاقی که به کربلا داشت، موفق نشد تا آخر عمر در آنجا بماند؛ زیرا در واپسین لحظات زندگی، سفری به زادگاه خود نموده، در آنجا درگذشت.<ref>ریحانة الادب، ج 5، ص 68.</ref>


از دیگر دانشوران سده نهم قمری که در کربلا منشأ خدمات علمی و آموزشی گردید، سید حسین حائری (م.۹۱۰ق) است. این دانشمند بزرگ، انسانی ادیب و پرهیزگار بود و در علم نسب‌شناسی مهارت زیادی به دست آورده بود و برای بسیاری از خاندان‌های علوی کربلا شجره‌نامه‌هایی معتبر و مستند به خط خویش نگاشت. تحفة الابرار از تألیفات اوست.<ref>تراث کربلا، ص 246؛ محمدحسن کلیددار، مدینة الحسین، ج 1، ص۶۸.</ref>
* ابوالعباس احمد بن محمد، معروف به [[ابن فهد حلی]] (م.۸۴۱ق)، از قبیله [[بنی‌اسد بن عبدالعزی|بنی‌اسد]]، برای تحصیل علم از [[حله]] به [[بحرین]] رفت و از آنجا به [[کربلا]] هجرت کرده و پس از تکمیل تحصیلات، به تدریس و صدور فتوا پرداخت؛ سپس به حله هجرت کرد و در سال‌های پایانی زندگی به کربلا بازگشت و مرجعی پرنفوذ شد. او در مناظره با مخالفان شیعه و دفاع از معارف [[اهل بیت|اهل بیت(ع)]] مهارت داشت. در سال ۸۴۰ق. که او ۸۴ ساله بود، سلطان محمد جالیر، حکمران بغداد، وی را برای مباحثه با عالمان [[اهل سنت]] از کربلا به بغداد فرا خواند. در این مناظره، ابن‌فهد بر عالمان اهل سنت پیروز شد؛ از این روی، اسپند میرزا والی بغداد، مذهب شیعه را برگزیده و سکه به نام [[امامان(ع)|دوازده امام(ع)]] زد و مذهب [[شیعه]] را در حوزه امارت خود رسمی کرد. وی در کربلا درگذشته و پیکرش در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] در خانه‌ای که می‌زیست، دفن شد. در جنب مزار او، مسجد و مدرسه علمیه‌ای با نام او پایه‌گذاری شد.<ref>تراث کربلا، ص 241؛ روضات الجنات، ج 1، ص71؛ میرزا محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج 8، ص 145؛ گلشن ابرار، ج 1، ص161 و 162؛ سیمای حله، ص 140 – ۱۴۲.</ref>
* ابراهیم کفعمی (م.۹۰۵ق)، متولد جبل عامل [[لبنان]]، عالم و شاعر شیعی، دارای آثاری در علوم گوناگون اسلامی بوده که در آن میان، کتاب مصباح او درباره دعاها و زیارت‌ها شهرت یافته است. کفعمی، بر پایه سروده‌هایش{{یادداشت|ترجمه بخشی از سروده‌های او چنین است: «من از شما (بازماندگانم) خواستارم به خاطر خدا، مرا پس از رحلت، در کربلا به خاک بسپارید؛ بدین وسیله من با شهید کربلا همسایه می‌گردم که از سلاله حضرت محمد(ص) است و بهترین پناه دهنده است؛ به خاطر لطف و عنایت آن بزرگوار، بدون تردید در شب اول قبر، هراسی ندارم. با توسل به سید شهیدان در قیامت از عذاب الهی مصون هستم. رسم اعراب این است که از مهمان خود حمایت می‌کنند و اجازه نمی‌دهند به وی آسیبی برسد؛ چه طور امکان دارد آن فرزند حضرت محمد(ص) مرا فراموش کند که غریب و تنها در جوارش آرمیده‌ام؟!}}<ref>اعیان الشیعه، ج 2، ص 187.</ref> علاقه زیادی به حرم امام حسین(ع) داشت؛‌از این رو، به کربلا هجرت کرده و در آنجا اقامت گزید.<ref>گلشن ابرار، ج 3، ص 77 – 69.</ref> کفعمی بخشی از آثار و اشعار خود را در کربلا نگاشته است. او با  همه اشتیاقی که به کربلا داشت، موفق نشد تا آخر عمر در آنجا بماند؛ زیرا در واپسین لحظات زندگی، سفری به زادگاه خود نموده، در آنجا درگذشت.<ref>ریحانة الادب، ج 5، ص 68.</ref>
* سید حسین حائری (م.۹۱۰ق)، نسب‌شناس و ادیب بوده و برای بسیاری از خاندان‌های علوی کربلا شجره‌نامه‌هایی معتبر و مستند به خط خود نگاشته است. تحفة الابرار از تألیفات اوست.<ref>تراث کربلا، ص 246؛ محمدحسن کلیددار، مدینة الحسین، ج 1، ص۶۸.</ref>


==سده دوازدهم و سیزدهم قمری==
==سده دوازدهم و سیزدهم قمری==
سردار حسنخان قزوینی، در سال ۱۱۸۰ق، در زاویه شمال شرقی صحن [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] مدرسه‌ای با معماری ایرانی ساخت و موقوفاتی به آن اختصاص داد. این مدرسه، به [[مدرسه حسن‌خان (کربلا)|مدرسه حسن‌خان]] شهرت یافت. مدرسه حسن‌خان ۷۰ اتاق داشت و در ۱۳۶۸ق. تخریب گردید و موقوفاتش در هنگام احداث خیابان از بین رفت. در این مدرسه، [[شریف العلماء مازندرانی]] و [[سید جمال‌الدین اسدآبادی]] درس خوانده‌اند.<ref>تراث کربلا، ص 202.</ref>
برخی از عالمانی که در رونق حوزه علمیه کربلا در سده دوازدهم و سیزدهم نقش داشتند، عبارتند از:
 
شاگردان [[وحید بهبهانی]] (۱۱۱۸-۱۲۰۵ق) برای رونق حوزه کربلا و تثبیت اصولگرایی و توسعه مکتب اجتهاد در این دیار، تلاش می‌کردند. [[سید علی طباطبایی]]، صاحب ریاض المسائل، که خواهرزاده وحید و داماد او بود، نزد وحید بهبانی و دیگران به تحصیل علوم دینی پرداخت. سرگذشت‌نگاران و برخی شاگردان، او را عالم کامل، فقیه عادل، عابد و برخوردار از خلق و خوی نیکو معرفی کرده‌اند. او که متولد کربلا است، در این حوزه نشو و نما کرد و به شکوفایی رسید و خود در زمره استادان برجسته فقه و اصول در کربلا حوزه درسی راه انداخت. او در سال ۱۲۳۱ق. درگذشت و پیکرش در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] دفن شد.<ref>. علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م. جرفادقانی، ص 214 و 215.</ref>
 
[[سید محمد طباطبایی مجاهد]]، فرزند سید علی طباطبایی، از دیگر عالمانی است که دروس دینی را نزد پدر و دیگر شاگردان وحید بهبهانی تکمیل کرد. او پس از یورش [[وهابیت|وهابیان]] به کربلا، آن سرزمین را ترک کرده و به [[اصفهان]] رفت و مدت ۱۳ سال در این شهر به تدریس و تألیف مشغول بود. در هنگام یورش روس‌ها به [[ایران|ایران]]، لباس رزم پوشید و در خط مقدم نبرد با روس‌ها حضور یافت. مهم‌ترین اثرش در اصول فقه، المفاتیح فی الاصول است. وی در سال ۱۲۳۲ق. که پدرش درگذشت، به کربلا بازگشت؛ ولی پس از چندی به [[کاظمین]] رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند.<ref>سید حمید میرخندان، سید محمد مجاهد، پیشاهنگ جهان، ص 39 ـ54.</ref>


[[محمدشریف مازندرانی]]، معروف به شریف العلماء مازندرانی از عالمان سده سیزدهم قمری و از مؤسسین دانش اصول به شمار می‌رود. او در زمره شاگردان برجسته صاحب ریاض و فرزندش سید محمد مجاهد بود. پس از بهره بردن از این بزرگان، برای تکمیل علوم خود، به نواحی دیگر [[عراق]] و [[ایران|ایران]] مسافرت کرد؛ ولی دوباره به حوزه درس صاحب ریاض بازگشت و خود نیز کرسی درس تشکیل داد و به بحث‌های اصولی پرداخت که در مدتی کوتاه، جلسه درسش در کربلا رونق ویژه‌ای یافت؛ هزار نفر در درس او شرکت می‌کردند که یکی از آنان [[مرتضی انصاری]] بود. وی در ۱۲۴۵ق. در ۴۰ سالگی بر اثر طاعون درگذشت و پیکرش در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] دفن گردید.<ref>ریحانة الادب، ج 3، ص 219؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص 231؛ گلبرار رئیسی، فرزانگان مازندران، ص 341 و 342.</ref>
* سردار حسنخان قزوینی، در سال ۱۱۸۰ق، در زاویه شمال شرقی صحن [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] مدرسه‌ای با معماری ایرانی ساخت و موقوفاتی به آن اختصاص داد. این مدرسه، به [[مدرسه حسن‌خان (کربلا)|مدرسه حسن‌خان]] شهرت یافت. مدرسه حسن‌خان ۷۰ اتاق داشت و در ۱۳۶۸ق. تخریب گردید و موقوفاتش در هنگام احداث خیابان از بین رفت. در این مدرسه، [[شریف العلماء مازندرانی]] و [[سید جمال‌الدین اسدآبادی]] درس خوانده‌اند.<ref>تراث کربلا، ص 202.</ref>
* شاگردان [[وحید بهبهانی]] (۱۱۱۸-۱۲۰۵ق) برای رونق حوزه کربلا، تثبیت اصولگرایی و توسعه مکتب اجتهاد در این دیار تلاش می‌کردند. برای نمونه  [[سید علی طباطبایی]]، صاحب ریاض المسائل، که خواهرزاده وحید و داماد او نیز بود و متولد کربلا بوده و در همان شهر تحصیل کرده و از استادان برجسته حوزه کربلا شد. سرگذشت‌نگاران و برخی شاگردان، او را عالم کامل، فقیه عادل، عابد و برخوردار از خلق و خوی نیکو معرفی کرده‌اند. او در سال ۱۲۳۱ق. درگذشت و پیکرش در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] دفن شد.<ref>. علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، م. جرفادقانی، ص 214 و 215.</ref>
* [[سید محمد طباطبایی مجاهد]]، فرزند سید علی طباطبایی، از دیگر عالمانی است که دروس دینی را نزد پدر و دیگر شاگردان وحید بهبهانی تکمیل کرد. او پس از یورش [[وهابیت|وهابیان]] به کربلا، آن سرزمین را ترک کرده و به [[اصفهان]] رفت و مدت ۱۳ سال در این شهر به تدریس و تألیف مشغول بود. وی در سال ۱۲۳۲ق. که پدرش درگذشت، به کربلا بازگشت؛ ولی پس از چندی به [[کاظمین]] رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند. مهم‌ترین اثر وی در اصول فقه، المفاتیح فی الاصول است.<ref>سید حمید میرخندان، سید محمد مجاهد، پیشاهنگ جهان، ص 39 ـ54.</ref>
* [[محمدشریف مازندرانی]]، معروف به شریف العلماء مازندرانی از عالمان سده سیزدهم قمری و از پایه‌گذاران دانش اصول به شمار می‌رود. او در زمره شاگردان برجسته صاحب ریاض و فرزندش سید محمد مجاهد بود. وی برای تکمیل علوم خود، به نواحی دیگر [[عراق]] و [[ایران|ایران]] مسافرت کرده و دوباره به کربلا و حوزه درس صاحب ریاض بازگشت و خود نیز به تدریس مشغول شد. گفته شده، هزار نفر در درس او شرکت می‌کردند که یکی از آنان [[مرتضی انصاری]] بود. وی در ۱۲۴۵ق. در ۴۰ سالگی بر اثر طاعون درگذشت و پیکرش در جوار [[آستان مقدس امام حسین(ع)|حرم امام حسین(ع)]] دفن گردید.<ref>ریحانة الادب، ج 3، ص 219؛ علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ص 231؛ گلبرار رئیسی، فرزانگان مازندران، ص 341 و 342.</ref>


==دوره قاجاریه، رواج مدرسه‌سازی==
==دوره قاجاریه، رواج مدرسه‌سازی==
۱۵٬۶۱۴

ویرایش