مضجع: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۴۲۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۹
خط ۲: خط ۲:


   
   
'''مَضْجَع'''،  
'''مَضْجَع'''،


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==


واژه‌ای عربی، اسم مکان، جمع آن مضاجع<ref>لسان العرب، ج‏8، ص219؛ المصباح المنير، ج‏2، ص358؛ قاموس قرآن، ج‏4، ص172.</ref> و به معنای جای خواب،<ref>جمهرة اللغة، ج‏2، ص635؛ مقدمة الأدب، ص201.</ref> جایی که پهلو بر زمین گذاشته شود<ref>المصباح المنير، ج‏2، ص358.</ref> و محل دراز کشیدن<ref name=":1">قاموس قرآن، ج‏4، ص172.</ref> آمده است. در قرآن سه بار واژه مضاجع، به کار رفته، که در دو مورد به معنای خوابگاه آمده است.<ref>سوره نساء، آیه ۳۴؛ سوره سجده، آیه ۱۶.</ref> برخی، مورد دیگر را نیز، به معنای خوابگاه،<ref>ترجمه قرآن انصاریان، ص۷۰.</ref> برخی آرمگاه<ref>ترجمه قرآن مکارم، ص۷۰.</ref> و پاره‌ای قتلگاه<ref name=":1" /> دانسته‌اند.


== معرفی ==
مضجع، به معناى قبر و آرامگاه نیز به کار رفته است؛<ref name=":0">فرهنگ نامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص91.</ref> زیرا «ضجع» به معنای خوابیدن به پهلو بوده<ref>الصحاح، ج‏3، ص1248؛ معجم مقاييس اللغه، ج‏3، ص390.</ref> و مرده را نیز در قبر به پهلو می‌خوابانند؛ از این رو، به آن مرده، «ضجيع» و به قبر و مرقدش «مضجع» گفته شده است. برای نمونه، وقتى درباره كسى عبارت «نَوّر اللهُ مضجَعه» گفته می‌شود، يعنى خدا، قبر او را پر از نور كند. بر روى سنگ قبر برخی از عالمان، پیش از نام، واژگان «مضجع شريف» نگاشته شده است.<ref name=":0" />


«مَضجع» به معناى قبر و آرامگاه است. «ضجع» يعنى خوابيدن به پهلو، و چون مرده را در قبر به پهلوى راست و رو به قبله قرار مى‌دهند، به آن مرده، «ضجيع» و به قبر و مرقدش «مضجع» گفته مى‌شود كه جمع آن «مضاجع» است. وقتى دربارۀ كسى مى‌گويند: «نَوّر اللهُ مضجَعه» يعنى خداوند، قبرش را پر از نور كند و نور به قبرش ببارد. بر روى سنگ قبر بعضى از علما هم «مضجع شريف...» مى‌نويسند.
==در روایات==
مضجع در روایات بسیاری، به معنای جای خواب<ref>كافي، ج‏5، ص362 و ج‏4، ص449 ، ۴۵۱، ۴۵۷، ۴۵۸، ۴۶۱، ۵۳۰، ۵۳۹ و ج۱۵، ص۴۴۶؛ </ref> و گاهی به معنای مدفن<ref>نهج البلاغه، ص492. (حکمت۱۳۱)</ref> به کار رفته است. بر پایه روایتی، امام علی(ع)، حضرت محمد(ص) را در مضجع پیامبر، یعنی محل خوابش دفن کرد.<ref>الجعفريات، ص213.</ref> در برخی موارد، از قبر معصومان(ع)، با عنوان مضجع یاد شده است.<ref>الغارات، ج‏2، ص849.</ref> برای نمونه، [[امام باقر(ع)]]، از قبر امام حسین(ع)، با واژه مضجع یاد کرده‌ است.<ref>الهداية الكبرى، ص202.</ref> در [[زيارت امام على(ع)]]، پس از سلام به او، به [[حضرت آدم(ع)]] و [[حضرت نوح(ع)]]، به عنوان دو ضجیعِ وی سلام داده شده است.{{یادداشت|السلام عليك و علي ضجيعَيك آدمَ و نوحٍ.}}  این دو پيامبر، در كنار قبر او دفن شده<ref>فرحة الغري، ص49 (درباره ضجیع بودن حضرت نوح)؛ الغارات، ج‏2، ص853 (درباره ضجیع بودن هر دو پیامبر).</ref> و ضجيع در این جا، به معناى مدفون آمده است.<ref name=":0" />


<ref name=":0">فرهنگ نامه زیارت، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۲۱، ص91.</ref>
== جستارهای وابسته ==


== در روایات ==
* [[مرقد]]
مضجع در روایات بسیاری، به معنای جای خواب<ref>كافي، ج‏5، ص362 و ج‏4، ص449 ، ۴۵۱، ۴۵۷، ۴۵۸، ۴۶۱، ۵۳۰، ۵۳۹ و ج۱۵، ص۴۴۶؛ </ref> و گاهی به معنای مدفن<ref>نهج البلاغه، ص492. (حکمت۱۳۱)</ref> به کار رفته است. بر پایه روایتی، امام علی(ع)، حضرت محمد(ص) را در مضجع پیامبر، یعنی محل خوابش دفن کرد.<ref>الجعفريات، ص213.</ref> در برخی موارد، از قبر معصومان(ع)، با عنوان مضجع یاد شده است.<ref>الغارات، ج‏2، ص849.</ref> برای نمونه، [[امام باقر(ع)]]، از قبر امام حسین(ع)، با واژه مضجع یاد کرده‌اند.<ref>الهداية الكبرى، ص202.</ref> در [[زيارت امام على(ع)]]، پس از سلام به او، به [[حضرت آدم(ع)]] و [[حضرت نوح(ع)]]، به عنوان دو ضجیعِ وی سلام داده شده است.{{یادداشت|السلام عليك و علي ضجيعَيك آدمَ و نوحٍ.}}  این دو پيامبر، در كنار قبر او دفن شده<ref>فرحة الغري، ص49 (درباره ضجیع بودن حضرت نوح)؛ الغارات، ج‏2، ص853 (درباره ضجیع بودن هر دو پیامبر).</ref> و ضجيع در این جا، به معناى مدفون آمده است.<ref name=":0" />
* [[مشهد]]


==پانوشت==
==پانوشت==
خط ۳۷: خط ۴۱:


نهج البلاغة، محمد بن حسين شريف الرضي، صبحي صالح، هجرت، قم، 1414ق.
نهج البلاغة، محمد بن حسين شريف الرضي، صبحي صالح، هجرت، قم، 1414ق.
ترجمه قرآن، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش.
ترجمه قرآن، ناصر مکارم شیرازی، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی، قم، ۱۳۷۳ش.
جمهرة اللغة، محمد بن حسن ابن دريد، دار العلم للملايين، بيروت، 1988م.
مقدمة الأدب، محمود بن عمر زمخشرى، موسسه مطالعات اسلامي دانشگاه تهران، تهران، 1386ش.
لسان العرب،  محمد بن مكرم ابن منظور، دار صادر، بيروت، 1414ق.
قاموس قرآن، على اكبر قرشى،  دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1371ش.
المصباح المنير فى غريب الشرح الكبير للرافعى، احمد بن محمد فيومى، موسسه دار الهجرة، قم، 1414ق.
الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربية، اسماعيل بن حماد جوهرى، دار العلم للملايين، بيروت، 1376ق.
معجم مقاييس اللغة، احمد بن فارس، مكتب الاعلام الاسلامي، قم، 1404ق.
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
۱۵٬۶۱۴

ویرایش