حج: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰
خط ۸: خط ۸:
دانشنامه: آهنگ خانه خدا در موسم خاص براي به جا آوردن مناسک ويژه.
دانشنامه: آهنگ خانه خدا در موسم خاص براي به جا آوردن مناسک ويژه.


==انواع حج==
==انواع==
حج از جهات گوناگون به گونه‌هاي مختلف تقسيم شده است، از جمله: حج اکبر و حج اصغر. مراد از حج اکبر در برخي منابع فقهي، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمي ‌جمره و مراد از حج اصغر عمره است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص684.</ref> همچنانکه معاني ديگري نيز براي اين دو ذکر شده است.<ref>. حاشيه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباري، ج8، ص242.</ref> (نيز  حج اکبر*).
حج از جهات گوناگون به گونه‌هاي مختلف تقسيم شده است، از جمله: حج اکبر و حج اصغر. مراد از حج اکبر در برخي منابع فقهي، مناسک حج از جمله وقوف در عرفات و رمي ‌جمره و مراد از حج اصغر عمره است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص442؛ کشف الغطا، ج4، ص465؛ حاشية رد المحتار، ج2، ص684.</ref> همچنانکه معاني ديگري نيز براي اين دو ذکر شده است.<ref>. حاشيه رد المحتار، ج2، ص684؛ فتح الباري، ج8، ص242.</ref> (نيز  حج اکبر*).


حج از نظر حکم شرعي تکليفي به حج واجب و مستحب (مندوب) تقسيم مي‌شود. حج واجب آن است که يا به سبب فراهم شدن شرايط استطاعت بر کسي واجب ‌شود، که به آن «حجة الاسلام» نيز مي‌گويند،<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص223.</ref> يا با اسباب عارضي مانند نذر، عهد، قسم و اجاره (نيابت).<ref>. هدي المتقين، ص153.</ref> حج غير واجب آن است که فاقد اسباب وجوب باشد، که «حج النفل» و «حج التّطوع»<ref>. منتهي المطلب، ج10، ص111.</ref> هم خوانده مي‌شود. همچنين حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب ديگري به جا آورد يا از جانب خود، به حج نيابتي و غير نيابتي تقسيم شده است. در حج نيابتي (حج استنابه‌اي) حج‌گزار آن را به جاي فرد ديگر و به نيابت از او انجام مي‌دهد<ref>. الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.</ref> که گاهي «تبرّعي» يعني بدون دريافت اجرت است<ref>. فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهين الحج، ج1، ص319.</ref> و گاهي «استيجاري» يعني در مقابل دريافت اجرت است.<ref>. موسوعه الامام الخويي، ج3، ص200.</ref> همچنين حج نيابتي از نظر مکان آغاز نيابت، به «حج بلدي*» و «حج ميقاتي*» تقسيم شده است. در حج بلدي حج‌گزار به نيابت از منوب عنه از وطن او و در حج ميقاتي از ميقات، حج را به‌جا مي‌آورد.<ref>. المقنعه، ص394- 396.</ref> (← حج بلدي) همچنين براي حج اقسام ديگري نيز ذکر کرده‌اند، از جمله: حج صروره* يعني حج شخصي که تاکنون حج<ref>. مسالک الافهام الي تنقيح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.</ref> يا حج واجب<ref>. السرائر، ج1، ص630.</ref> به جا نياورده است؛ «حج بذلي» *، حجي که هزينة آن را ديگري پرداخت کند.<ref>. مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.</ref> «حج تسکع» * يعني حجي که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود<ref>. الروضة البهيه، ج2، ص170.</ref> و «حج مستقر*» يعني حجي که وجوب آن بر مکلف استقرار يافته است.<ref>. مستند الشيعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقي ج4، ص453.</ref> (← استقرار حج)
حج از نظر حکم شرعي تکليفي به حج واجب و مستحب (مندوب) تقسيم مي‌شود. حج واجب آن است که يا به سبب فراهم شدن شرايط استطاعت بر کسي واجب ‌شود، که به آن «حجة الاسلام» نيز مي‌گويند،<ref>. جواهر الکلام، ج17، ص223.</ref> يا با اسباب عارضي مانند نذر، عهد، قسم و اجاره (نيابت).<ref>. هدي المتقين، ص153.</ref> حج غير واجب آن است که فاقد اسباب وجوب باشد، که «حج النفل» و «حج التّطوع»<ref>. منتهي المطلب، ج10، ص111.</ref> هم خوانده مي‌شود. همچنين حج از آن جهت که حج‌گزار آن را از جانب ديگري به جا آورد يا از جانب خود، به حج نيابتي و غير نيابتي تقسيم شده است. در حج نيابتي (حج استنابه‌اي) حج‌گزار آن را به جاي فرد ديگر و به نيابت از او انجام مي‌دهد<ref>. الخلاف، ج2، ص248- 249؛ فقه الحج، ج1، ص283.</ref> که گاهي «تبرّعي» يعني بدون دريافت اجرت است<ref>. فقه الصادق، ج9، ص252؛ براهين الحج، ج1، ص319.</ref> و گاهي «استيجاري» يعني در مقابل دريافت اجرت است.<ref>. موسوعه الامام الخويي، ج3، ص200.</ref> همچنين حج نيابتي از نظر مکان آغاز نيابت، به «حج بلدي*» و «حج ميقاتي*» تقسيم شده است. در حج بلدي حج‌گزار به نيابت از منوب عنه از وطن او و در حج ميقاتي از ميقات، حج را به‌جا مي‌آورد.<ref>. المقنعه، ص394- 396.</ref> (← حج بلدي) همچنين براي حج اقسام ديگري نيز ذکر کرده‌اند، از جمله: حج صروره* يعني حج شخصي که تاکنون حج<ref>. مسالک الافهام الي تنقيح الشرائع، ج2، ص286؛ جامع المقاصد، ج3، ص227.</ref> يا حج واجب<ref>. السرائر، ج1، ص630.</ref> به جا نياورده است؛ «حج بذلي» *، حجي که هزينة آن را ديگري پرداخت کند.<ref>. مستمسک العروه، ج10، ص138- 139.</ref> «حج تسکع» * يعني حجي که با زحمت و بدون زاد و توشه انجام شود<ref>. الروضة البهيه، ج2، ص170.</ref> و «حج مستقر*» يعني حجي که وجوب آن بر مکلف استقرار يافته است.<ref>. مستند الشيعه، ج13، ص138- 139؛ العروة الوثقي ج4، ص453.</ref> (← استقرار حج)


==پیشینه حج==
==پیشینه==
قرآن در آية 33 حج/22 از خانة کعبه به عنوان خانة کهن (الْبَيتِ الْعَتِيقِ) و در آية 96 آل عمران/3 از آن به عنوان نخستين خانه‌اي که براي انسان‌ها قرار داده شده، ياد کرده و در آية 34 حج/22، همة امت‌ها را داراي مناسک و عباداتي شمرده است.<ref>. مجمع البيان، ج7، ص168؛ تفسير قرطبي، ج12، ص58.</ref> اين آيات حاکي از قدمت داشتن خانه کعبه و نيز مناسک حج و رواج آن پيش از اسلام است؛ اما دربارة اين که بناي کعبه و نيز اعمال حج از چه زماني آغاز شده، روايات مختلفي وجود دارد. برخي از روايات حاکي از آن است که فرشتگان بنيانگذار کعبه و اولين حج‌گزاران بوده‌اند. بنابر روايتي خداوند در زير عرش «بيت المعمور» را براي طواف فرشتگان بنا نهاد و ملائکه را مأمور کرد که مشابه آن خانه‌اي را در زمين بنا کنند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص9.</ref> برخي روايات جبرئيل را اولين کسي از اهل آسمان دانسته‌اند که حج خانه خدا گزارده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص595؛ وسائل الشيعه، ج11، ص129.</ref> بنابر رواياتي ديگر، زمان حج فرشتگان دو يا سه هزار سال پيش از خلقت آدم (ع) بوده است.<ref>. الکافي، ج4، ص194؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص407.</ref> در روايتي از امام باقر (ع) نقل شده که پس از فرود آدم به روي زمين، جبرئيل خانه کعبه را که از بين رفته بود بر پايه‌هاي سابق آن بنا نهاد و سپس همراه با فرشتگان برگرد آن طواف کرد و حضرت آدم و حوا نيز چنين کردند.<ref>. الکافي، ج4، ص197؛ علل الشرائع، ج2، ص421- 422.</ref> در برابر، احاديثي ديگر حضرت آدم (ع) را بنيانگذار خانة کعبه و نخستين حج‌گزار خوانده‌اند<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشيعه، ج13، ص208.</ref> که شايد مراد آنان، اولين بنيانگذار و حج‌گزار از آدميان بوده است. رواياتي هم به صراحت از بازسازي خانة کعبه به دست حضرت آدم (ع) سخن گفته‌اند.<ref>. الکافي، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشيعه، ج13، ص294.</ref> بنابر روايات، پس از فرود آدم (ع) به زمين و بناي کعبه، جبرئيل مناسک حج را به حضرت آدم آموزش داد و آن حضرت مناسک را همراه با جبرئيل به جا آورد.<ref>. الکافي، ج4، ص190-191؛ علل الشرائع، ج2، ص400.</ref> مفاد روايت آن است که پس از اداي مناسک منا، فرشتگان در مواجهه با حضرت آدم (ع)، قبولي حج او را آرزو کردند و از اداي حج خود در دوهزار سال قبل خبر دادند.<ref>. الکافي، ج4، ص194؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص230.</ref> برپاية برخي روايات، حضرت آدم 1000 بار به مکه رفت و 700 حج و 300 عمره ادا کرد.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229؛ وسائل الشيعه، ج11، ص128.</ref> پس از حضرت آدم، شيث فرزند و وصي آن حضرت هم خانة کعبه را بازسازي کرد و حج به جا آورد.<ref>. بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاري، ج15، ص217؛ تاريخ الطبري، ج1، ص110.</ref> در برخي روايات از حج گزاردن نوح نيز ياد شده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص17.</ref>
قرآن در آية 33 حج/22 از خانة کعبه به عنوان خانة کهن (الْبَيتِ الْعَتِيقِ) و در آية 96 آل عمران/3 از آن به عنوان نخستين خانه‌اي که براي انسان‌ها قرار داده شده، ياد کرده و در آية 34 حج/22، همة امت‌ها را داراي مناسک و عباداتي شمرده است.<ref>. مجمع البيان، ج7، ص168؛ تفسير قرطبي، ج12، ص58.</ref> اين آيات حاکي از قدمت داشتن خانه کعبه و نيز مناسک حج و رواج آن پيش از اسلام است؛ اما دربارة اين که بناي کعبه و نيز اعمال حج از چه زماني آغاز شده، روايات مختلفي وجود دارد. برخي از روايات حاکي از آن است که فرشتگان بنيانگذار کعبه و اولين حج‌گزاران بوده‌اند. بنابر روايتي خداوند در زير عرش «بيت المعمور» را براي طواف فرشتگان بنا نهاد و ملائکه را مأمور کرد که مشابه آن خانه‌اي را در زمين بنا کنند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص328؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص9.</ref> برخي روايات جبرئيل را اولين کسي از اهل آسمان دانسته‌اند که حج خانه خدا گزارده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص595؛ وسائل الشيعه، ج11، ص129.</ref> بنابر رواياتي ديگر، زمان حج فرشتگان دو يا سه هزار سال پيش از خلقت آدم (ع) بوده است.<ref>. الکافي، ج4، ص194؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص230؛ علل الشرائع، ج2، ص407.</ref> در روايتي از امام باقر (ع) نقل شده که پس از فرود آدم به روي زمين، جبرئيل خانه کعبه را که از بين رفته بود بر پايه‌هاي سابق آن بنا نهاد و سپس همراه با فرشتگان برگرد آن طواف کرد و حضرت آدم و حوا نيز چنين کردند.<ref>. الکافي، ج4، ص197؛ علل الشرائع، ج2، ص421- 422.</ref> در برابر، احاديثي ديگر حضرت آدم (ع) را بنيانگذار خانة کعبه و نخستين حج‌گزار خوانده‌اند<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229- 230؛ وسائل الشيعه، ج13، ص208.</ref> که شايد مراد آنان، اولين بنيانگذار و حج‌گزار از آدميان بوده است. رواياتي هم به صراحت از بازسازي خانة کعبه به دست حضرت آدم (ع) سخن گفته‌اند.<ref>. الکافي، ج4، ص188- 189؛ وسائل الشيعه، ج13، ص294.</ref> بنابر روايات، پس از فرود آدم (ع) به زمين و بناي کعبه، جبرئيل مناسک حج را به حضرت آدم آموزش داد و آن حضرت مناسک را همراه با جبرئيل به جا آورد.<ref>. الکافي، ج4، ص190-191؛ علل الشرائع، ج2، ص400.</ref> مفاد روايت آن است که پس از اداي مناسک منا، فرشتگان در مواجهه با حضرت آدم (ع)، قبولي حج او را آرزو کردند و از اداي حج خود در دوهزار سال قبل خبر دادند.<ref>. الکافي، ج4، ص194؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص230.</ref> برپاية برخي روايات، حضرت آدم 1000 بار به مکه رفت و 700 حج و 300 عمره ادا کرد.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229؛ وسائل الشيعه، ج11، ص128.</ref> پس از حضرت آدم، شيث فرزند و وصي آن حضرت هم خانة کعبه را بازسازي کرد و حج به جا آورد.<ref>. بحار الانوار، ج11، ص261؛ عمدة القاري، ج15، ص217؛ تاريخ الطبري، ج1، ص110.</ref> در برخي روايات از حج گزاردن نوح نيز ياد شده است.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص9؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص17.</ref>


خط ۲۲: خط ۲۲:
مناسک حج و زيارت کعبه در ميان پيروان برخي شرايع متأخّر اهميت خود را از دست داد، مثلاً پيروان حضرت موسي (ع) مکان‌هايي چون بيت المقدس، بيت ايل، بيت آوِن، بيت حور، هيکل سليمان، طور سينا را براي حج و ديگر اعمال عبادي خود برگزيدند؛ همچنانکه اين اهمال و دوري از حج ابراهيمي در ميان مسيحيان نيز شيوع يافت.<ref>. حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.</ref> اعراب هم در عصر جاهليت چون خود را پيرو شريعت حضرت ابراهيم (ع) مي‌شمردند،<ref>. الميزان، ج3، ص277، 351.</ref> اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماري از تعاليم آن حضرت ملتزم بودند<ref>. الميزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.</ref>؛ ولي انحرافاتي در آن پديد آوردند و بسياري از احکام و آداب حج را تغيير دادند،<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسير الکبير، ج5، ص193.</ref> از جملة اينها بود: طواف با بدن عريان<ref>. مجمع البيان، ج4، ص239؛ تفسير ابن کثير، ج2، ص217.</ref> و کف زدن و هلهله کردن در مسجدالحرام<ref>. مجمع البيان، ج4، ص462؛ جامع البيان، ج9، ص316.</ref> بنابر آية 35 انفال/8 (براي تفصيل بيشتر← حج جاهلي).
مناسک حج و زيارت کعبه در ميان پيروان برخي شرايع متأخّر اهميت خود را از دست داد، مثلاً پيروان حضرت موسي (ع) مکان‌هايي چون بيت المقدس، بيت ايل، بيت آوِن، بيت حور، هيکل سليمان، طور سينا را براي حج و ديگر اعمال عبادي خود برگزيدند؛ همچنانکه اين اهمال و دوري از حج ابراهيمي در ميان مسيحيان نيز شيوع يافت.<ref>. حج عبر الحضارات والامم، ص91-96، 120-132.</ref> اعراب هم در عصر جاهليت چون خود را پيرو شريعت حضرت ابراهيم (ع) مي‌شمردند،<ref>. الميزان، ج3، ص277، 351.</ref> اصل مناسک حج را حفظ کردند و به شماري از تعاليم آن حضرت ملتزم بودند<ref>. الميزان، ج7، ص191؛ بحار الانوار، ج96، ص90.</ref>؛ ولي انحرافاتي در آن پديد آوردند و بسياري از احکام و آداب حج را تغيير دادند،<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ التفسير الکبير، ج5، ص193.</ref> از جملة اينها بود: طواف با بدن عريان<ref>. مجمع البيان، ج4، ص239؛ تفسير ابن کثير، ج2، ص217.</ref> و کف زدن و هلهله کردن در مسجدالحرام<ref>. مجمع البيان، ج4، ص462؛ جامع البيان، ج9، ص316.</ref> بنابر آية 35 انفال/8 (براي تفصيل بيشتر← حج جاهلي).


==حج در شريعت اسلام==
==در اسلام==


===زمان تشریع حج===
===زمان تشریع حج===
خط ۳۷: خط ۳۷:
در سال دهم هجري، آية 27 حج/22 نازل شد که مفاد آن دستور به پيامبر (ص) براي فراخواني مسلمانان به اداي مناسک حج بود:<ref>. الکافي، ج4، ص245؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص454.</ref> «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک رِجالاً وَ عَلي‏ کلِّ ضامِرٍ يأْتينَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَميق». در پي نزول اين آيه، آن حضرت با فرستان مأموراني به همة سرزمين‌هاي اسلامي ‌به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد اداي حج و فراگيري مناسک آن را دارد، در مدينه با پيامبر (ص) همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> طبق نقل برخي منابع، در اين سفر حج که آخرين حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد،<ref>. نيل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاري، ج18، ص36.</ref> بيش از صدهزار مسلمان آن حضرت را همراهي کردند.<ref>. المجموع، ج7، ص104.</ref>
در سال دهم هجري، آية 27 حج/22 نازل شد که مفاد آن دستور به پيامبر (ص) براي فراخواني مسلمانان به اداي مناسک حج بود:<ref>. الکافي، ج4، ص245؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص454.</ref> «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک رِجالاً وَ عَلي‏ کلِّ ضامِرٍ يأْتينَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَميق». در پي نزول اين آيه، آن حضرت با فرستان مأموراني به همة سرزمين‌هاي اسلامي ‌به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد اداي حج و فراگيري مناسک آن را دارد، در مدينه با پيامبر (ص) همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> طبق نقل برخي منابع، در اين سفر حج که آخرين حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد،<ref>. نيل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاري، ج18، ص36.</ref> بيش از صدهزار مسلمان آن حضرت را همراهي کردند.<ref>. المجموع، ج7، ص104.</ref>


== اهميت و جايگاه ==
==اهميت و جايگاه==
حج در همة شرايع الهي و نيز شريعت اسلام از اهميت و جايگاه والايي برخوردار است. از جمله وجوه اهميت حج، مأمور گرديدن دو پيامبر بزرگ الهي يعني حضرت ابراهيم (ع) و حضرت اسماعيل (ع) از سوي خداوند است که مکلّف شدند مکان اين عبادت بزرگ را براي حج‌گزاران آماده سازند: «وَ عَهِدْنا إِلي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيتِي لِلطَّائِفينَ وَ الْعاکفينَ وَ الرُّکعِ السُّجُود».
حج در همة شرايع الهي و نيز شريعت اسلام از اهميت و جايگاه والايي برخوردار است. از جمله وجوه اهميت حج، مأمور گرديدن دو پيامبر بزرگ الهي يعني حضرت ابراهيم (ع) و حضرت اسماعيل (ع) از سوي خداوند است که مکلّف شدند مکان اين عبادت بزرگ را براي حج‌گزاران آماده سازند: «وَ عَهِدْنا إِلي‏ إِبْراهيمَ وَ إِسْماعيلَ أَنْ طَهِّرا بَيتِي لِلطَّائِفينَ وَ الْعاکفينَ وَ الرُّکعِ السُّجُود».


خط ۵۰: خط ۵۰:
اهميت حج در شريعت اسلامي چنان است که حاکمان اسلامي ‌مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوي مسلمانان، آنان را به اجبار راهي حج کنند<ref>. الکافي، ج4، ص260؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزينة سفر، آن را از بيت المال تأمين کنند.<ref>. الکافي، ج4، ص272؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نيز به تأخير‌انداختن آن تا زمان مرگ در احاديث بسيار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دين يهود و نصارا شمرده،<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref> و موجب هلاکت،<ref>. الکافي، ج2، ص451؛ وسائل الشيعه، ج1، ص19.</ref> محروم شدن از شفاعت پيامبر (ص)،<ref>. الحج و العمره في الکتاب و السنه، ص169؛ تفسير قرطبي، ج4، ص153.</ref> پشيماني<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص220؛ وسائل الشيعه، ج11، ص102.</ref> و نابينايي در قيامت<ref>. الکافي، ج4، ص269؛ وسائل الشيعه، ج11، ص26.</ref> دانسته‌اند.
اهميت حج در شريعت اسلامي چنان است که حاکمان اسلامي ‌مأمور شده‌اند که در صورت ترک حج از سوي مسلمانان، آنان را به اجبار راهي حج کنند<ref>. الکافي، ج4، ص260؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزينة سفر، آن را از بيت المال تأمين کنند.<ref>. الکافي، ج4، ص272؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نيز به تأخير‌انداختن آن تا زمان مرگ در احاديث بسيار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دين يهود و نصارا شمرده،<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref> و موجب هلاکت،<ref>. الکافي، ج2، ص451؛ وسائل الشيعه، ج1، ص19.</ref> محروم شدن از شفاعت پيامبر (ص)،<ref>. الحج و العمره في الکتاب و السنه، ص169؛ تفسير قرطبي، ج4، ص153.</ref> پشيماني<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص220؛ وسائل الشيعه، ج11، ص102.</ref> و نابينايي در قيامت<ref>. الکافي، ج4، ص269؛ وسائل الشيعه، ج11، ص26.</ref> دانسته‌اند.


== اهداف و آثار حج ==
==اهداف و آثار==
مناسک حج از يک سو داراي اغراض و حکمتهاي مهمّي است و از سوي ديگر، برکات و فوائد بسيار هم در دنيا و هم آخرت براي شخص حج‌گزار و ديگران در پي دارد. در قرآن، غرض از تکليف به حج، وجود منافع براي انسانها ذکر شده است: «وَ أَذِّن في النَّاسِ بِالحَْجّ… لِّّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ» (حجّ/22، 27-28). احاديث مراد از منافع را هم برکات دنيوي و هم منافع اخروي دانسته<ref>. الکافي، ج4، ص422؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص122.</ref> و احاديثي ديگر حج را موجب خير دنيا و آخرت شمرده‌اند.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص219؛ وسائل الشيعه، ج11، ص58.</ref> برخي از مهم ترين اهداف و اغراض حج، که در عين حال از آثار آن هم به شمار مي‌روند، عبارت‌اند از:
مناسک حج از يک سو داراي اغراض و حکمتهاي مهمّي است و از سوي ديگر، برکات و فوائد بسيار هم در دنيا و هم آخرت براي شخص حج‌گزار و ديگران در پي دارد. در قرآن، غرض از تکليف به حج، وجود منافع براي انسانها ذکر شده است: «وَ أَذِّن في النَّاسِ بِالحَْجّ… لِّّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ» (حجّ/22، 27-28). احاديث مراد از منافع را هم برکات دنيوي و هم منافع اخروي دانسته<ref>. الکافي، ج4، ص422؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص122.</ref> و احاديثي ديگر حج را موجب خير دنيا و آخرت شمرده‌اند.<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص219؛ وسائل الشيعه، ج11، ص58.</ref> برخي از مهم ترين اهداف و اغراض حج، که در عين حال از آثار آن هم به شمار مي‌روند، عبارت‌اند از:


=== توبه و آمرزش گناهان ===
===توبه و آمرزش گناهان===
بنابر روايتي از امام صادق (ع) سبب اصلي بناي کعبه، توبة فرزندان آدم و پاکي آنان از گناه است؛ همچنان که خداوند بيت المعمور را براي توبة فرشتگان آفريد.<ref>. الکافي، ج4، ص188؛ وسائل الشيعه، ج13، ص295.</ref> امام رضا (ع) هم علت تشريع حج را کوچ کردن به سوي خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن حياتي نوين دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> بر پاية روايتي، يکي از مصاديق «منافع» در آية 28 حجّ/22 مغفرت و بخشايش الهي است.<ref>. الکافي، ج4، ص264.</ref>
بنابر روايتي از امام صادق (ع) سبب اصلي بناي کعبه، توبة فرزندان آدم و پاکي آنان از گناه است؛ همچنان که خداوند بيت المعمور را براي توبة فرشتگان آفريد.<ref>. الکافي، ج4، ص188؛ وسائل الشيعه، ج13، ص295.</ref> امام رضا (ع) هم علت تشريع حج را کوچ کردن به سوي خداوند و توبه از گناهان گذشته وآغاز کردن حياتي نوين دانسته است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> بر پاية روايتي، يکي از مصاديق «منافع» در آية 28 حجّ/22 مغفرت و بخشايش الهي است.<ref>. الکافي، ج4، ص264.</ref>


=== تهذيب نفس و تقوا ===
===تهذيب نفس و تقوا===
يکي ديگر از اهداف و آثار حج خودسازي و زدودن رذايل اخلاقي از نفس و تقرّب به خداوند است که در روايتي از امام رضا (ع) بدان تصريح شده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.</ref> در حديثي از امام علي (ع) يکي از اغراض عبادت حج، بيرون راندن تکبر از قلوب و جايگزيني خشوع و فروتني به جاي آن ذکر شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> بنابر روايات، حکمتهاي تشريع هر يک از مناسک حج نيز خودسازي است؛ چنانکه بر پاية روايتي از امام صادق (ع) حکمت ذبح قرباني ذبح هواهاي نفساني و طمع، رمي‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عيوب ظاهري و باطني انسان است.<ref>. مصباح الشريعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.</ref> ديگر هدف مهم تشريع حج که در قرآن بدان تصريح شده، ايجاد ملکه تقوا در انسان است: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيرَ الزَّادِ التَّقْوي‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْباب» (بقره/2، 197). افزون بر اين، در آيات 189، 196 بقره/2 و 96 مائده/5 نيز اين نکته مطرح شده است. در احاديث هم ضرورت رعايت تقوا از سوي حج‌گزاران از هنگام احرام تا پايان مناسک تأکيد گرديده است.<ref>. الکافي، ج4، ص338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296.</ref>
يکي ديگر از اهداف و آثار حج خودسازي و زدودن رذايل اخلاقي از نفس و تقرّب به خداوند است که در روايتي از امام رضا (ع) بدان تصريح شده است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص404؛ بحار الانوار، ج6، ص96.</ref> در حديثي از امام علي (ع) يکي از اغراض عبادت حج، بيرون راندن تکبر از قلوب و جايگزيني خشوع و فروتني به جاي آن ذکر شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص201؛ نهج البلاغه، خطبه 192.</ref> بنابر روايات، حکمتهاي تشريع هر يک از مناسک حج نيز خودسازي است؛ چنانکه بر پاية روايتي از امام صادق (ع) حکمت ذبح قرباني ذبح هواهاي نفساني و طمع، رمي‌جمرات به مثابة دور کردن شهوات و اعمال ناپسند و حلق به منزلة برکندن عيوب ظاهري و باطني انسان است.<ref>. مصباح الشريعه، ص49؛ مستدرک الوسائل، ج10، ص173.</ref> ديگر هدف مهم تشريع حج که در قرآن بدان تصريح شده، ايجاد ملکه تقوا در انسان است: «الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ… َ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيرَ الزَّادِ التَّقْوي‏ وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْباب» (بقره/2، 197). افزون بر اين، در آيات 189، 196 بقره/2 و 96 مائده/5 نيز اين نکته مطرح شده است. در احاديث هم ضرورت رعايت تقوا از سوي حج‌گزاران از هنگام احرام تا پايان مناسک تأکيد گرديده است.<ref>. الکافي، ج4، ص338؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص296.</ref>


=== برپاداشتن دين و تقويت ايمان ===
===برپاداشتن دين و تقويت ايمان===
از ديگر اهداف حج بر پاية متون ديني، اقامة دين خداوند و تقويت آن است: «جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَيتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ» (مائده/5، 97). در احاديث، تعبير «قياما للناس» در آيه، به اقامة دين و معاش مردم تفسير شده است.<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص60؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص69.</ref> بر پاية روايتي ديگر، قيام دين منوط به قائم بودن کعبه است.<ref>. الکافي، ج4، ص271؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص243.</ref> همچنين در رواياتي ديگر، حج پرچم اسلام<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref> و موجب رفعت دين،<ref>. علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشيعه، ج1، ص22.</ref> تقويت دين<ref>. بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref> و اصلاح ايمان مردم<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.</ref> به شمار رفته است.
از ديگر اهداف حج بر پاية متون ديني، اقامة دين خداوند و تقويت آن است: «جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَيتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ» (مائده/5، 97). در احاديث، تعبير «قياما للناس» در آيه، به اقامة دين و معاش مردم تفسير شده است.<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص60؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص69.</ref> بر پاية روايتي ديگر، قيام دين منوط به قائم بودن کعبه است.<ref>. الکافي، ج4، ص271؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص243.</ref> همچنين در رواياتي ديگر، حج پرچم اسلام<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref> و موجب رفعت دين،<ref>. علل الشرائع، ج1، ص248؛ وسائل الشيعه، ج1، ص22.</ref> تقويت دين<ref>. بحار الانوار، ج6، ص110 و ج50، ص267؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref> و اصلاح ايمان مردم<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص15؛ بحار الانوار، ج59، ص267.</ref> به شمار رفته است.


=== پيوند معنوي با رهبري الهي (تولّي) ===
===پيوند معنوي با رهبري الهي (تولّي)===
از ديگر اهداف مهم حج، تقويت دوستي و پيوند با رهبران الهي يعني پيامبران و امامان عليهم‌السلام است. در آية 27 حج/22 حضرت ابراهيم (ع) مأمور شده‌ که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوي آن حضرت بيايند: «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک…». همچنين آن حضرت، به تصريح آية 37 سورة ابراهيم/14 درخواست کرده که خداوند دل‌هاي حج‌گزاران را به جانب ذريه و فرزندانش در مکه متمايل کند: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيهِمْ». برخي روايات مراد از «ذرية ابراهيم» را اهل بيت عليهم‌السلام دانسته‌اند.<ref>. الکافي، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.</ref> بر پاية روايتي ديگر، کامل کردن حج که در آية 196 بقره/ 2 مؤمنان بدان مأمور شده‌اند، ديدار با پيامبر (ص)<ref>. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احاديث الشيعه، ج12، ص229.</ref> و امامان معصوم عليهم‌السلام<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ نور الثقلين، ج1، ص183.</ref> است. اين امر در احاديثي ديگر نيز مورد تأکيد قرار گرفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.</ref> همچنين در روايات، مراد از «قضاء تَفَث» (برطرف کردن آلودگي) در آية 29 حج/22، ديدار با امام معصوم (ع) ذکر شده است،<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص484-486.</ref> از آن رو که امام معصوم انسان را از آفاتي چون جهل و گمراهي و اخلاق ناپسند دور مي‌سازد.<ref>. مرآه العقول، ج4، ص287؛ الامثل، ج10، ص336-337.</ref> افزون بر اين، امام روح حقيقي کعبه و روح همة مناسک حج و محور اصلي آن است که اهداف و اغراض مهم اين عبادت را محقق مي‌کند.<ref>. صهباي حج، ص99-100.</ref> معرفي امام حسن مجتبي (ع)<ref>. الامالي، ص245؛ تحف العقول، ص233.</ref> و امام سجاد (ع)<ref>. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحيح من سيرة النبي، ج29، ص54.</ref> به فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره اي است به همين مسئله.
از ديگر اهداف مهم حج، تقويت دوستي و پيوند با رهبران الهي يعني پيامبران و امامان عليهم‌السلام است. در آية 27 حج/22 حضرت ابراهيم (ع) مأمور شده‌ که انسان‌ها را به حج فراخواند تا مردم به سوي آن حضرت بيايند: «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک…». همچنين آن حضرت، به تصريح آية 37 سورة ابراهيم/14 درخواست کرده که خداوند دل‌هاي حج‌گزاران را به جانب ذريه و فرزندانش در مکه متمايل کند: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيهِمْ». برخي روايات مراد از «ذرية ابراهيم» را اهل بيت عليهم‌السلام دانسته‌اند.<ref>. الکافي، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.</ref> بر پاية روايتي ديگر، کامل کردن حج که در آية 196 بقره/ 2 مؤمنان بدان مأمور شده‌اند، ديدار با پيامبر (ص)<ref>. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احاديث الشيعه، ج12، ص229.</ref> و امامان معصوم عليهم‌السلام<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ نور الثقلين، ج1، ص183.</ref> است. اين امر در احاديثي ديگر نيز مورد تأکيد قرار گرفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.</ref> همچنين در روايات، مراد از «قضاء تَفَث» (برطرف کردن آلودگي) در آية 29 حج/22، ديدار با امام معصوم (ع) ذکر شده است،<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص484-486.</ref> از آن رو که امام معصوم انسان را از آفاتي چون جهل و گمراهي و اخلاق ناپسند دور مي‌سازد.<ref>. مرآه العقول، ج4، ص287؛ الامثل، ج10، ص336-337.</ref> افزون بر اين، امام روح حقيقي کعبه و روح همة مناسک حج و محور اصلي آن است که اهداف و اغراض مهم اين عبادت را محقق مي‌کند.<ref>. صهباي حج، ص99-100.</ref> معرفي امام حسن مجتبي (ع)<ref>. الامالي، ص245؛ تحف العقول، ص233.</ref> و امام سجاد (ع)<ref>. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحيح من سيرة النبي، ج29، ص54.</ref> به فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره اي است به همين مسئله.


=== دوري از شيطان و دشمنان خدا (تبرّي) ===
===دوري از شيطان و دشمنان خدا (تبرّي)===
از ديگر اهداف حج را بايد دوري از شياطين جن و انس دانست که مهم‌ترين نماد آن در حج، رمي‌جمرات است که حاجيان بدان مکلف‌اند.<ref>. الروضة البيهه، ج2، ص281-282.</ref> برخي احاديث يکي از مصاديق «قضاء تفث» را در آية 29 حج/22 رمي‌جمرات دانسته‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.</ref> موضوع مهم ديگر، دوري از شياطين انساني است که با برائت از مشرکان محقق مي‌شود و پيامبر اکرم (ص) در آيات نخست سورة توبه مأمور به اجراي آن در حج شد. بر اين اساس، در آياتي از قرآن حضرت ابراهيم (ع) و پيامبر گرامي اسلام (ص) مهمترين الگوهاي مسلمانان در همة امور از جمله در عرصة تبري جستن از دشمنان خدا معرفي شده‌اند (ممتحنه/60، 4؛ احزاب/33، 21).
از ديگر اهداف حج را بايد دوري از شياطين جن و انس دانست که مهم‌ترين نماد آن در حج، رمي‌جمرات است که حاجيان بدان مکلف‌اند.<ref>. الروضة البيهه، ج2، ص281-282.</ref> برخي احاديث يکي از مصاديق «قضاء تفث» را در آية 29 حج/22 رمي‌جمرات دانسته‌اند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.</ref> موضوع مهم ديگر، دوري از شياطين انساني است که با برائت از مشرکان محقق مي‌شود و پيامبر اکرم (ص) در آيات نخست سورة توبه مأمور به اجراي آن در حج شد. بر اين اساس، در آياتي از قرآن حضرت ابراهيم (ع) و پيامبر گرامي اسلام (ص) مهمترين الگوهاي مسلمانان در همة امور از جمله در عرصة تبري جستن از دشمنان خدا معرفي شده‌اند (ممتحنه/60، 4؛ احزاب/33، 21).


=== پيشگيري از هلاکت انسان ===
===پيشگيري از هلاکت انسان===
از ديگر اهداف و آثار حج، بقاي حيات انسان‌ها و جلوگيري از هلاکت آنهاست. در آية 97 مائده/5 تصريح شده که خداوند کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها قرار داده است: «جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَيتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ». برخي مفسران مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسانها از خطرات دانسته<ref>. التبيان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.</ref> و گفته‌اند که مردم با ترک کردن حج هلاک خواهند شد.<ref>. مجمع البيان، ج3، ص424؛ روح المعاني، ج7، ص35.</ref> اين نکته در احاديث اهل بيت (ع) نيز مطرح گرديده است.<ref>. الکافي، ج4، ص271؛ وسائل الشيعه، ج11، ص21.</ref> در روايتي امام صادق (ع) حج‌گزاران را موجب بقاي حيات کساني شمرده که حج را ترک مي‌کنند و در اين مورد به آية 251 بقره/2 استشهاد فرموده‌اندکه در آن از دفع شدن برخي از مردم توسّط برخي ديگر از سوي خداوند سخن به ميان آمده است:<ref>الکافي، ج2، ص451؛ وسائل الشيعه، ج1، ص28.</ref> «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْض». افزون بر اين، در احاديثي ديگر، نيت تجديد حج موجب افزوده شدن عمر و اداي مکرّر حج مانع مرگ ناگهاني دانسته شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص261؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص220.</ref>
از ديگر اهداف و آثار حج، بقاي حيات انسان‌ها و جلوگيري از هلاکت آنهاست. در آية 97 مائده/5 تصريح شده که خداوند کعبه را سبب پابرجا بودن انسان‌ها قرار داده است: «جَعَلَ اللَّهُ الْکعْبَةَ الْبَيتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنَّاسِ». برخي مفسران مراد از آن را حفظ و در امان بودن انسانها از خطرات دانسته<ref>. التبيان، ج4، ص31؛ فقه القرآن، ج1، ص86.</ref> و گفته‌اند که مردم با ترک کردن حج هلاک خواهند شد.<ref>. مجمع البيان، ج3، ص424؛ روح المعاني، ج7، ص35.</ref> اين نکته در احاديث اهل بيت (ع) نيز مطرح گرديده است.<ref>. الکافي، ج4، ص271؛ وسائل الشيعه، ج11، ص21.</ref> در روايتي امام صادق (ع) حج‌گزاران را موجب بقاي حيات کساني شمرده که حج را ترک مي‌کنند و در اين مورد به آية 251 بقره/2 استشهاد فرموده‌اندکه در آن از دفع شدن برخي از مردم توسّط برخي ديگر از سوي خداوند سخن به ميان آمده است:<ref>الکافي، ج2، ص451؛ وسائل الشيعه، ج1، ص28.</ref> «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْض». افزون بر اين، در احاديثي ديگر، نيت تجديد حج موجب افزوده شدن عمر و اداي مکرّر حج مانع مرگ ناگهاني دانسته شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص261؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص220.</ref>


=== تفقه و نشر احاديث ===
===تفقه و نشر احاديث===
امام رضا (ع) يکي از اهداف حج را تفقه در دين و نقل روايت سخنان امامان (ع) و نشر آنها در سرزمين‌هاي اسلامي ‌و غير اسلامي ‌دانسته و به آية 122 توبه/9 استشهاد کرده‌اند که از لزوم هجرت براي تفقه در دين و انذار مردم پس از آن سخن به ميان آورده است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> در حديثي ديگر، آشنايي با آثار و اخبار پيامبر اکرم (ص) از جمله اهداف حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref>
امام رضا (ع) يکي از اهداف حج را تفقه در دين و نقل روايت سخنان امامان (ع) و نشر آنها در سرزمين‌هاي اسلامي ‌و غير اسلامي ‌دانسته و به آية 122 توبه/9 استشهاد کرده‌اند که از لزوم هجرت براي تفقه در دين و انذار مردم پس از آن سخن به ميان آورده است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> در حديثي ديگر، آشنايي با آثار و اخبار پيامبر اکرم (ص) از جمله اهداف حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref>


=== آزمايش بندگان ===
===آزمايش بندگان===
از جمله اهداف تشريع حج آزمون حج‌گزاران است. درحديثي از اميرمؤمنان (ع) مناسک حج آزمايشي دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزميني سخت و ابتلاي حج‌گزاران به دشواريهاي متعدد تحقّق مي‌يابد.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافي، ج4، ص199.</ref> امام صادق (ع) غرض از آزمايش حج‌گزاران را آشکار شدن ميزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.<ref>. الکافي، ج4، ص198؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص250.</ref>
از جمله اهداف تشريع حج آزمون حج‌گزاران است. درحديثي از اميرمؤمنان (ع) مناسک حج آزمايشي دشوار به شمار رفته که با قرار داشتن کعبه در سرزميني سخت و ابتلاي حج‌گزاران به دشواريهاي متعدد تحقّق مي‌يابد.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافي، ج4، ص199.</ref> امام صادق (ع) غرض از آزمايش حج‌گزاران را آشکار شدن ميزان اطاعت آنان از خداوند شمرده است.<ref>. الکافي، ج4، ص198؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص250.</ref>


=== منافع دنيوي ===
===منافع دنيوي===
از ديگر اهداف حج، بهره‌مندي حج‌گزاران و افراد ديگر از منافع دنيوي و مادّي است که در آية 28 حج/22 بدان تصريح شده است: ‏ِ «... لِّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ». بر پاية احاديث، تعبير منافع در آيه مذکور افزون بر منافع اخروي، شامل بهره‌هاي مادي هم مي‌شود،<ref>. الکافي، ج4، ص422؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص122.</ref> مانند منافع کرايه دهندگان مرکب‌ها<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشيعه، ج11، ص14.</ref> و سوداگران کالاها چه از ميان حج‌گزاران و چه ساير اشخاص و مجاوران کعبه.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> از جمله منافع مادي سفر حج، قرباني است که نصيب حج‌گزاران و فقيران مي‌شود (حج/22، 28، 36). بنا بر رواياتي ديگر، حج موجب غناي مادي حج‌گزاران<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص265؛ وسائل الشيعه، ج11، ص12.</ref> و برآورده شدن نياز خانواده آنان،<ref>. الکافي، ج4، ص252؛ وسائل الشيعه، ج11، ص9.</ref> ازميان رفتن فقر،<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص222؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص21.</ref> ورشکستگي<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.</ref> و نيز موجب سلامتي بدن<ref>. الکافي، ج4، ص252؛ وسائل الشيعه، ج11، ص252.</ref> مي‌گردد.
از ديگر اهداف حج، بهره‌مندي حج‌گزاران و افراد ديگر از منافع دنيوي و مادّي است که در آية 28 حج/22 بدان تصريح شده است: ‏ِ «... لِّيشْهَدُواْ مَنَافِعَ لَهُمْ». بر پاية احاديث، تعبير منافع در آيه مذکور افزون بر منافع اخروي، شامل بهره‌هاي مادي هم مي‌شود،<ref>. الکافي، ج4، ص422؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص122.</ref> مانند منافع کرايه دهندگان مرکب‌ها<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشيعه، ج11، ص14.</ref> و سوداگران کالاها چه از ميان حج‌گزاران و چه ساير اشخاص و مجاوران کعبه.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> از جمله منافع مادي سفر حج، قرباني است که نصيب حج‌گزاران و فقيران مي‌شود (حج/22، 28، 36). بنا بر رواياتي ديگر، حج موجب غناي مادي حج‌گزاران<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص265؛ وسائل الشيعه، ج11، ص12.</ref> و برآورده شدن نياز خانواده آنان،<ref>. الکافي، ج4، ص252؛ وسائل الشيعه، ج11، ص9.</ref> ازميان رفتن فقر،<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص222؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص21.</ref> ورشکستگي<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص108؛ بحار الانوار، ج96، ص12.</ref> و نيز موجب سلامتي بدن<ref>. الکافي، ج4، ص252؛ وسائل الشيعه، ج11، ص252.</ref> مي‌گردد.


=== پاداش اخروي ===
===پاداش اخروي===
از ديگر آثار مهم حج، پاداش بزرگ اخروي است. بنابر روايتي، امام صادق (ع) از جمله مصاديق منافع را در آيه 28 حج/22 منافع اخروي دانسته است.<ref>. الکافي، ج4، ص422؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص122.</ref> امام علي (ع) نيز سبب قرار دادن کعبه را در سرزميني سخت و خشک، گشودن ابواب فضل و عفو الهي بر حج‌گزاران دانست.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافي، ج4، ص199.</ref> در احاديثي ديگر به ميزان پاداش اخروي حج گزار، از جمله هر گامي که او در سفر حج بر مي دارد، اشاره شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص253؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص24.</ref>
از ديگر آثار مهم حج، پاداش بزرگ اخروي است. بنابر روايتي، امام صادق (ع) از جمله مصاديق منافع را در آيه 28 حج/22 منافع اخروي دانسته است.<ref>. الکافي، ج4، ص422؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص122.</ref> امام علي (ع) نيز سبب قرار دادن کعبه را در سرزميني سخت و خشک، گشودن ابواب فضل و عفو الهي بر حج‌گزاران دانست.<ref>. نهج البلاغه، خطبه192؛ الکافي، ج4، ص199.</ref> در احاديثي ديگر به ميزان پاداش اخروي حج گزار، از جمله هر گامي که او در سفر حج بر مي دارد، اشاره شده است.<ref>. الکافي، ج4، ص253؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص24.</ref>


== اقسام و اعمال حج ==
==اقسام و اعمال==
مهمترين تقسيم بندي حج در فقه اسلامي، تقسيم آن به سه قسم تمتّع*، قران*، و افراد* است. حج تمتّع از دو بخش عمره و حج تشکيل شده که ابتدا عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و احرام مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده مي‌شود.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.</ref> به نظر فقيهان امامي<ref>. السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.</ref> و حنفي<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.</ref> به استناد روايات<ref>. الکافي، ج4، ص299؛ وسائل الشيعه، ج11، ص239.</ref> و آيه 196 بقره/2 حج تمتّع وظيفه آفاقيان (غير اهالي مکه و اطراف آن) است. در مقابل، فقيهان مالکي،<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص84.</ref> شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبين، ج2، ص328.</ref> و حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص502.</ref> اين نوع حج را براي اهل مکه جايز شمرده‌اند. (حج تمتّع) به نظر فقيهان امامي، حج قران، حجي است که حج‌گزار تنها اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا مي‌آورد و در طول مناسک حج، قرباني به همراه دارد.<ref>. مختلف الشيعه، ج4، ص24؛ منتهي المطلب، ج10، ص121.</ref> ولي به نظر فقهاي اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با يک احرام انجام دهد و يا آن‌که پيش از اتمام اعمال عمره و خروج از احرام براي حج محرم شود.<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص25؛ المغني، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.</ref> به نظر فقيهان امامي ‌اين حج وظيفه ساکنان و مجاوران مکه است.<ref>. الخلاف، ج2، ص272؛ تحرير الاحکام، ج1، ص557.</ref> ولي بيشتر فقيهان اهل سنت اداي اين حج را براي همه حج‌گزاران صحيح دانسته‌اند<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبري، ج1، ص360- 378.</ref> هرچند حنفيان بر آنند که حج قران براي اهل مکه جايز نيست (حج قران). حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌هاي حج يا غير آن به جا ‌آورد،<ref>. المعتبر، ج2، ص785؛ المغني، ج3، ص247.</ref> مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نيز داشته باشد.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص369.</ref> فقهاي اهل سنت حج افراد را اين دانسته‌اند که حج‌گزار قبل از ماه‌هاي حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا ‌آورد،<ref>. مغني المحتاج، ج1، ص514؛ حواشي الشرواني، ج4، ص146.</ref> يا آن که حج وعمره را جداگانه به جا آورد يا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غير ماه‌هاي حج انجام دهد.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68.</ref> فقيهان امامي<ref>. المجموع، ج7، ص150-165؛ المغني، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.</ref> و حنفي<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بداية المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> به استناد آيه 196 بقره/2 و روايات اين نوع حج را نيز وظيفه اهل مکه و مجاوران آن دانسته‌اند ولي ديگر فقيهان اهل سنت، اداي حج افراد را براي همه حج‌گزاران جايز مي‌دانند. (حج افراد)
مهمترين تقسيم بندي حج در فقه اسلامي، تقسيم آن به سه قسم تمتّع*، قران*، و افراد* است. حج تمتّع از دو بخش عمره و حج تشکيل شده که ابتدا عمره تمتّع و پس از خروج از احرام و احرام مجدّد، مناسک حج تمتّع به جا آورده مي‌شود.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص315؛ قواعد الاحکام، ج1، ص398.</ref> به نظر فقيهان امامي<ref>. السرائر، ج1، ص519؛ المعتبر، ج2، ص783؛ الحدائق الناضره، ج14، ص320.</ref> و حنفي<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص636، 640.</ref> به استناد روايات<ref>. الکافي، ج4، ص299؛ وسائل الشيعه، ج11، ص239.</ref> و آيه 196 بقره/2 حج تمتّع وظيفه آفاقيان (غير اهالي مکه و اطراف آن) است. در مقابل، فقيهان مالکي،<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص84.</ref> شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ روضة الطالبين، ج2، ص328.</ref> و حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص502.</ref> اين نوع حج را براي اهل مکه جايز شمرده‌اند. (حج تمتّع) به نظر فقيهان امامي، حج قران، حجي است که حج‌گزار تنها اعمال حج را در زمان خود و عمره را پس از حج در طول سال به جا مي‌آورد و در طول مناسک حج، قرباني به همراه دارد.<ref>. مختلف الشيعه، ج4، ص24؛ منتهي المطلب، ج10، ص121.</ref> ولي به نظر فقهاي اهل سنت، حج قران آن است که حج‌گزار حج را با عمره جمع کرده و هر دو را با يک احرام انجام دهد و يا آن‌که پيش از اتمام اعمال عمره و خروج از احرام براي حج محرم شود.<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص25؛ المغني، ج3، ص247؛ الاقناع، ج1، ص237.</ref> به نظر فقيهان امامي ‌اين حج وظيفه ساکنان و مجاوران مکه است.<ref>. الخلاف، ج2، ص272؛ تحرير الاحکام، ج1، ص557.</ref> ولي بيشتر فقيهان اهل سنت اداي اين حج را براي همه حج‌گزاران صحيح دانسته‌اند<ref>. المجموع، ج7، ص169؛ المدونة الکبري، ج1، ص360- 378.</ref> هرچند حنفيان بر آنند که حج قران براي اهل مکه جايز نيست (حج قران). حج افراد آن است که حج‌گزار تنها اعمال حج را انجام‌دهد و عمره را پس از آن در ماه‌هاي حج يا غير آن به جا ‌آورد،<ref>. المعتبر، ج2، ص785؛ المغني، ج3، ص247.</ref> مشروط بر آن که او استطاعت عمره را نيز داشته باشد.<ref>. الحدائق الناضره، ج14، ص369.</ref> فقهاي اهل سنت حج افراد را اين دانسته‌اند که حج‌گزار قبل از ماه‌هاي حج، عمره را انجام دهد و سپس حج را به جا ‌آورد،<ref>. مغني المحتاج، ج1، ص514؛ حواشي الشرواني، ج4، ص146.</ref> يا آن که حج وعمره را جداگانه به جا آورد يا نخست حج را در زمان خود و سپس عمره را در غير ماه‌هاي حج انجام دهد.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68.</ref> فقيهان امامي<ref>. المجموع، ج7، ص150-165؛ المغني، ج3، ص232؛ نک: تذکرة الفقهاء، ج7، ص169-170.</ref> و حنفي<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص169، 172؛ بداية المجتهد، ج1، ص267؛ البحر الرائق، ج2، ص632.</ref> به استناد آيه 196 بقره/2 و روايات اين نوع حج را نيز وظيفه اهل مکه و مجاوران آن دانسته‌اند ولي ديگر فقيهان اهل سنت، اداي حج افراد را براي همه حج‌گزاران جايز مي‌دانند. (حج افراد)


۱۵٬۶۱۴

ویرایش