←زمان تشریع
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
===زمان تشریع=== | ===زمان تشریع=== | ||
در آيات متعدد قرآن، مانند {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيهِ سَبيلا﴾}}<ref>سوره آل عمران(3)، آيه | در آيات متعدد قرآن، مانند {{قلم رنگ|سبز|﴿وَ لِلَّهِ عَلَي النَّاسِ حِجُّ الْبَيتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيهِ سَبيلا﴾}}{{یادداشت|و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهدۀ مردم است كه [براى اداى مناسك حج] آهنگ آن خانه كنند.}}<ref>سوره آل عمران(3)، آيه 97؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۶۲.</ref> [[حضرت محمد(ص)]] و مسلماناني که توان انجام دادن اين عبادت را دارند، به اداي آن دستور یافتند؛ ولی درباره اين که تشريع حج در چه سالي بوده، اختلاف است. برخي، تشريع حج را پيش از هجرت دانسته<ref>. تلخيص الحبير، ج7، ص3؛ السيرة الحلبيه، ج3، ص308؛ روح المعاني، ج28، ص100.</ref> از جمله مستندات آنان روايات حاکي از حج پيامبر(ص) قبل از هجرت است.<ref>. الصحيح من سيرة النبي، ج14، ص31.</ref> از جمله رواياتي از ابن عباس که سه بار حج گزاردن پيامبر(ص)<ref>. فتح الباري، ج8، ص80.</ref> يا حجگزاردن هر سالة آن حضرت را گزارش کرده<ref>. سبل الهدي، ج8، ص444؛ اعيان الشيعه، ج1، ص288.</ref> يا احاديثي که از دوبار حج گزاردن پيامبر(ص)<ref>. سنن ابن ماجه، ج2، ص1027؛ سنن الترمذي، ج2، ص155.</ref> يا حج گزاردن مکرر آن حضرت<ref>. الکافي، ج4، ص244؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص443.</ref> ياد کردهاند يا رواياتي از امام صادق(ع) که حاکي از اداي چندين حج در مکه يا 10 حج يا 20 حج از جانب پيامبر(ص) به همراه قريش است.<ref>. الکافي، ج4، ص244-245؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص443.</ref> همچنين حديثي را که از تشريع عمره در مدينه گزارش کرده<ref>. الکافي، ج4، ص265.</ref> دال بر تشريع حج در مکه شمردهاند.<ref>. الصحيح من سيرة النبي، ج14، ص31.</ref> در برابر، بسياري از عالمان شيعه و اهل سنت اصولاً تشريع حج را پس از هجرت دانستهاند، هر چند در اين باره که در چه سالي بوده، اختلاف نظر دارند. برخي بر آناند که حج در سال سوم هجري با نزول آيه 97 آل عمران/3 تشريع شد؛ ولي پيامبر(ص) اداي آن را تا سال دهم به تأخيرانداخت.<ref>. تفسير قرطبي، ج4، ص144.</ref> نظر ديگر آن است که حج در سال پنجم<ref>. تذکرة الفقها، ج7، ص18؛ عمدة القاري، ج9، ص122.</ref> يا ششم هجري<ref>. المجموع، ج7، ص104؛ اضواء البيان، ج4، ص339؛ التفسير الوسيط، ج1، ص98.</ref> با نزول آية 196 بقره/2 تشريع گرديد: «وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ». برخي نيز تشريع حج را در سال نهم يا دهم دانستهاند.<ref>. احکام القرآن، ج3، ص302؛ کشاف القناع، ج2، ص437.</ref> دربارة هر يک از سالهاي ديگر از سال نخست تا دهم هجرت نيز آرايي نقل شده است.<ref>. روح المعاني، ج28، ص100.</ref> | ||
===نخستین حج مسلمانان از مدینه=== | ===نخستین حج مسلمانان از مدینه=== | ||
در سال ششم هجري پيامبر (ص) براي نخستين بار همراه با 1400 نفر از مسلمانان براي اداي مناسک حج عازم مکه شد، ولي مشرکان با مسدود کردن راه در حديبيه مانع رسيدن مسلمانان به مکه شدند. از اين رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قرباني از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حديبيه تنها قضاي عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.<ref>. مجمع البيان، ج2، ص28؛ تاريخ يعقوبي، ج2؛ ص55.</ref> بر اساس روايات، شأن نزولِ آية 27 فتح/48 که در آن از رؤياي پيامبر (ص) مبني بر ورود بدون ترس مسلمانان به مسجدالحرام با امنيت و با موهاي حلق و تقصير شده سخن به ميان آمده، همين واقعه است:<ref>. جامع البيان، ج26، ص140؛ التبيان، ج9، ص335.</ref> «لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنينَ مُحَلِّقينَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرينَ لا تَخافُونَ». | در سال ششم هجري پيامبر(ص) براي نخستين بار همراه با 1400 نفر از مسلمانان براي اداي مناسک حج عازم مکه شد، ولي مشرکان با مسدود کردن راه در حديبيه مانع رسيدن مسلمانان به مکه شدند. از اين رو، آن حضرت و همراهان با ذبح قرباني از احرام خارج شدند و در سال بعد بر طبق عهدنامة حديبيه تنها قضاي عمره را به جا آوردند که به «عمرة القضاء» معروف شد.<ref>. مجمع البيان، ج2، ص28؛ تاريخ يعقوبي، ج2؛ ص55.</ref> بر اساس روايات، شأن نزولِ آية 27 فتح/48 که در آن از رؤياي پيامبر(ص) مبني بر ورود بدون ترس مسلمانان به مسجدالحرام با امنيت و با موهاي حلق و تقصير شده سخن به ميان آمده، همين واقعه است:<ref>. جامع البيان، ج26، ص140؛ التبيان، ج9، ص335.</ref> «لَتَدْخُلُنَّ الْمسجدالحرام إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنينَ مُحَلِّقينَ رُؤُسَکمْ وَ مُقَصِّرينَ لا تَخافُونَ». | ||
===منع مشرکان از حج=== | ===منع مشرکان از حج=== | ||
با نزول آيات نخست سورة برائت در سال نهم هجري، پيامبر اسلام (ص) مأمور شد تا اين آيات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.<ref>. ؟</ref> پيامبر (ص) ابتدا ابوبکر را به همراه عمر بن خطاب و گروهي از مسلمانان به مکه فرستاد تا اين مأموريت را انجام دهند، ولي قبل از رسيدن ابوبکر به مکه، پيامبر (ص) به دستور خداوند امير مؤمنان علي(ع) را مأمور ابلاغ اين آيات به مکيان کرد.<ref>. سنن الکبري، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.</ref> از اين رو، علي(ع) اين آيات را در روز دهم ذي حجه براي مکيان تلاوت کرد که مضمون آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نيز منع از طواف با بدن برهنه بود.<ref>. صحيح البخاري، ج1، ص97؛ سنن الترمذي، ج2، ص179.</ref> نزول آية 28 توبه/9 که مشرکان را «نَجَس» شمرد و آنان را از نزديک شدن به مسجدالحرام برحذر داشت، در اين سال بود:<ref>. جامع البيان، ج10، ص136؛ مجمع البيان، ج5، ص38.</ref> «إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ فَلا يقْرَبُوا الْمسجدالحرام بَعْدَ عامِهِمْ هذا». برخي بر آناند که مشرکان در اين سال تنها از انجام دادن حج ممنوع بودهاند و ورود آنان به مکه براي تجارت جايز بوده است.<ref>. احکام القرآن، ج1، ص88؛ روح المعاني، ج10، ص76.</ref> | با نزول آيات نخست سورة برائت در سال نهم هجري، پيامبر اسلام(ص) مأمور شد تا اين آيات را در موسم حج به مشرکان ابلاغ کند.<ref>. ؟</ref> پيامبر(ص) ابتدا ابوبکر را به همراه عمر بن خطاب و گروهي از مسلمانان به مکه فرستاد تا اين مأموريت را انجام دهند، ولي قبل از رسيدن ابوبکر به مکه، پيامبر(ص) به دستور خداوند امير مؤمنان علي(ع) را مأمور ابلاغ اين آيات به مکيان کرد.<ref>. سنن الکبري، ج5، ص129- 130؛ المستدرک، ج3، ص51.</ref> از اين رو، علي(ع) اين آيات را در روز دهم ذي حجه براي مکيان تلاوت کرد که مضمون آنها، منع مشرکان از انجام دادن حج و نيز منع از طواف با بدن برهنه بود.<ref>. صحيح البخاري، ج1، ص97؛ سنن الترمذي، ج2، ص179.</ref> نزول آية 28 توبه/9 که مشرکان را «نَجَس» شمرد و آنان را از نزديک شدن به مسجدالحرام برحذر داشت، در اين سال بود:<ref>. جامع البيان، ج10، ص136؛ مجمع البيان، ج5، ص38.</ref> «إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ فَلا يقْرَبُوا الْمسجدالحرام بَعْدَ عامِهِمْ هذا». برخي بر آناند که مشرکان در اين سال تنها از انجام دادن حج ممنوع بودهاند و ورود آنان به مکه براي تجارت جايز بوده است.<ref>. احکام القرآن، ج1، ص88؛ روح المعاني، ج10، ص76.</ref> | ||
===حجة الوداع=== | ===حجة الوداع=== | ||
{{اصلی|حجة الوداع}} | {{اصلی|حجة الوداع}} | ||
در سال دهم هجري، آية 27 حج/22 نازل شد که مفاد آن دستور به پيامبر (ص) براي فراخواني مسلمانان به اداي مناسک حج بود:<ref>. الکافي، ج4، ص245؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص454.</ref> «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک رِجالاً وَ عَلي کلِّ ضامِرٍ يأْتينَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَميق». در پي نزول اين آيه، آن حضرت با فرستان مأموراني به همة سرزمينهاي اسلامي به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد اداي حج و فراگيري مناسک آن را دارد، در مدينه با پيامبر (ص) همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> طبق نقل برخي منابع، در اين سفر حج که آخرين حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد،<ref>. نيل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاري، ج18، ص36.</ref> بيش از صدهزار مسلمان آن حضرت را همراهي کردند.<ref>. المجموع، ج7، ص104.</ref> | در سال دهم هجري، آية 27 حج/22 نازل شد که مفاد آن دستور به پيامبر(ص) براي فراخواني مسلمانان به اداي مناسک حج بود:<ref>. الکافي، ج4، ص245؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص454.</ref> «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک رِجالاً وَ عَلي کلِّ ضامِرٍ يأْتينَ مِنْ کلِّ فَجٍّ عَميق». در پي نزول اين آيه، آن حضرت با فرستان مأموراني به همة سرزمينهاي اسلامي به مسلمانان اعلام کرد که هر کس قصد اداي حج و فراگيري مناسک آن را دارد، در مدينه با پيامبر(ص) همراه شود.<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص84؛ بحار الانوار، ج21، ص383-384.</ref> طبق نقل برخي منابع، در اين سفر حج که آخرين حج آن حضرت بود و به حجة الوداع مشهور شد،<ref>. نيل الاوطار، ج5، ص145؛ عمدة القاري، ج18، ص36.</ref> بيش از صدهزار مسلمان آن حضرت را همراهي کردند.<ref>. المجموع، ج7، ص104.</ref> | ||
==اهميت و جايگاه== | ==اهميت و جايگاه== | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
در رواياتي ديگر زمان انجام اين عبادت يعني دهة ذي حجه از پاکترين زمانها و اعمال آن داراي برترين پاداش<ref>. سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشيعه، ج14، ص273.</ref> و از محبوبترين اعمال صالح نزد خداوند<ref>. صحيح البخاري، ج1، ص8.</ref> به شمار رفته است. | در رواياتي ديگر زمان انجام اين عبادت يعني دهة ذي حجه از پاکترين زمانها و اعمال آن داراي برترين پاداش<ref>. سنن ابن ماجه، ج1، ص550؛ وسائل الشيعه، ج14، ص273.</ref> و از محبوبترين اعمال صالح نزد خداوند<ref>. صحيح البخاري، ج1، ص8.</ref> به شمار رفته است. | ||
حج از جمله عباداتي به شمار ميرود که اصول عقايد دين و نيز بسياري از فروع دين را در بطن خود دارد، مثلاً اصل توحيد که در بسياري از اعمال حج از جمله ذکر تلبيه (لبيک اللهم لبيک،...)<ref>. صحيح البخاري، ج2، ص147؛ الکافي، ج4، ص250.</ref> تبلور يافته است. بر پاية برخي روايات، مراد از اتمام حج و عمره در آية 196 بقره/2 ديدار با پيامبر (ص) و امامان(ع) پس از اداي مناسک حج است که نشانه اهميت توجه حج گزار به مسئله نبوت و امامت به شمار مي رود.<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص578.</ref> همچنين حاجيان با جدا شدن از مظاهر دنيوي و پوشيدن لباس احرام در حج به ياد مرگ، آخرت و معاد ميافتند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.</ref> بسياري از فروع دين نيز در عبادت حج گنجانده شده است، مانند نماز طواف که حاجيان بدان مکلفاند<ref>. الکافي، ج4، ص425؛ صحيح مسلم، ج4، ص40.</ref> و روزه که به عنوان کفارة برخي اعمال در حج مقرّر شده است (بقره/2، 196). همچنين در برخي روايات، حج نوعي جهاد در راه خدا<ref>. الکافي، ج4، ص259؛ من لايحضره الفقيه، ج4، ص416.</ref> و جهاد مقبول<ref>. صحيح البخاري، ج2، ص141؛ سنن الکبري، ج9، ص21.</ref> خوانده شده است. به علاوه، ديگر فروع دين مانندتولّي يعني دوستي با دوستان خداوند را از برخي آيات مرتبط با حج مانند آية 37 ابراهيم/14 که در روايات به دوستي اهل بيت(ع) تفسير شده است<ref>. نور الثقلين، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.</ref> و نيز تبرّي يعني دشمني با دشمنان خدا را از آيات سورة برائت ميتوان استفاده کرد. اعمال نيک ديگري هم در قالب مناسک حج ديده ميشود، مانند قرباني کردن در راه خدا «» (بقره/2، 196) اطعام به فقيران «» (حجّ/22، 28) هجرت در راه خدا «» (حجّ/22، 27) توبه و استغفار «» (بقره/2، 199) و کارهاي خير ديگر: «فَمَنْ حَجَّ الْبَيتَ… مَنْ تَطَوَّعَ خَيراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکرٌ عَليمٌ» (بقره/2، 158). بر اين اساس، در احاديث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.<ref>. صحيح بخاري، ج1، ص8؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص74.</ref> همچنين بر پايه برخي روايات، حج از بسياري از کارهاي خير و عبادات ديگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهي غير معصوم،<ref>. الکافي، ج4، ص260؛ وسائل الشيعه، ج11، ص122.</ref> آزاد سازي برده در راه خدا،<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشيعه، ج11، ص119.</ref> انفاق در راه خدا<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشيعه، ج11، ص113.</ref> و حتي نماز و روزة مستحب<ref>. الکافي، ج2، ص19؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص221.</ref> برتر است. در حديثي سبب برتري حج را بر نماز آن دانستهاند که در حج نماز وجود دارد؛ ولي در نماز حج نيست.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص457؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص221- 222.</ref> بنابر حديثي ديگر، سبب برتري حج بر نماز و روزه، دوري حجگزار از خانوادة خويش براي مدتي طولاني، تحمل رنج و مشقت بدني و انفاق اموال در راه آن است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص457؛ وسائل الشيعه، ج11، ص112.</ref> | حج از جمله عباداتي به شمار ميرود که اصول عقايد دين و نيز بسياري از فروع دين را در بطن خود دارد، مثلاً اصل توحيد که در بسياري از اعمال حج از جمله ذکر تلبيه (لبيک اللهم لبيک،...)<ref>. صحيح البخاري، ج2، ص147؛ الکافي، ج4، ص250.</ref> تبلور يافته است. بر پاية برخي روايات، مراد از اتمام حج و عمره در آية 196 بقره/2 ديدار با پيامبر(ص) و امامان(ع) پس از اداي مناسک حج است که نشانه اهميت توجه حج گزار به مسئله نبوت و امامت به شمار مي رود.<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص578.</ref> همچنين حاجيان با جدا شدن از مظاهر دنيوي و پوشيدن لباس احرام در حج به ياد مرگ، آخرت و معاد ميافتند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص74؛ بحار الانوار، ج96، ص125.</ref> بسياري از فروع دين نيز در عبادت حج گنجانده شده است، مانند نماز طواف که حاجيان بدان مکلفاند<ref>. الکافي، ج4، ص425؛ صحيح مسلم، ج4، ص40.</ref> و روزه که به عنوان کفارة برخي اعمال در حج مقرّر شده است (بقره/2، 196). همچنين در برخي روايات، حج نوعي جهاد در راه خدا<ref>. الکافي، ج4، ص259؛ من لايحضره الفقيه، ج4، ص416.</ref> و جهاد مقبول<ref>. صحيح البخاري، ج2، ص141؛ سنن الکبري، ج9، ص21.</ref> خوانده شده است. به علاوه، ديگر فروع دين مانندتولّي يعني دوستي با دوستان خداوند را از برخي آيات مرتبط با حج مانند آية 37 ابراهيم/14 که در روايات به دوستي اهل بيت(ع) تفسير شده است<ref>. نور الثقلين، ج2، ص550؛ بحار الانوار، ج65، ص85-86.</ref> و نيز تبرّي يعني دشمني با دشمنان خدا را از آيات سورة برائت ميتوان استفاده کرد. اعمال نيک ديگري هم در قالب مناسک حج ديده ميشود، مانند قرباني کردن در راه خدا «» (بقره/2، 196) اطعام به فقيران «» (حجّ/22، 28) هجرت در راه خدا «» (حجّ/22، 27) توبه و استغفار «» (بقره/2، 199) و کارهاي خير ديگر: «فَمَنْ حَجَّ الْبَيتَ… مَنْ تَطَوَّعَ خَيراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکرٌ عَليمٌ» (بقره/2، 158). بر اين اساس، در احاديث معتبر حج از ارکان پنجگانه اسلام شمرده شده است.<ref>. صحيح بخاري، ج1، ص8؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص74.</ref> همچنين بر پايه برخي روايات، حج از بسياري از کارهاي خير و عبادات ديگر از جمله جهاد در راه خدا با همراهي غير معصوم،<ref>. الکافي، ج4، ص260؛ وسائل الشيعه، ج11، ص122.</ref> آزاد سازي برده در راه خدا،<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص22؛ وسائل الشيعه، ج11، ص119.</ref> انفاق در راه خدا<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص19؛ وسائل الشيعه، ج11، ص113.</ref> و حتي نماز و روزة مستحب<ref>. الکافي، ج2، ص19؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص221.</ref> برتر است. در حديثي سبب برتري حج را بر نماز آن دانستهاند که در حج نماز وجود دارد؛ ولي در نماز حج نيست.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص457؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص221- 222.</ref> بنابر حديثي ديگر، سبب برتري حج بر نماز و روزه، دوري حجگزار از خانوادة خويش براي مدتي طولاني، تحمل رنج و مشقت بدني و انفاق اموال در راه آن است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص457؛ وسائل الشيعه، ج11، ص112.</ref> | ||
از ديگر ادلة اهميت حج آن است که امامان معصوم(ع) در دعاهاي خود در اوقات خاص از جمله ماه رمضان، شبهاي قدر<ref>. الکافي، ج4، ص74؛ وسائل الشيعه، ج10، ص325.</ref> و پس از هر نماز، همواره توفيق اداي حج را از خداوند درخواست ميکردند<ref>. اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج تا 50 حج و حتي بيشتر از آن<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص217؛ وسائل الشيعه، ج11، ص127.</ref> بلکه تکرار آن در هر سال<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص518؛ وسائل الشيعه، ج13، ص192.</ref> ترغيب ميکردند، حتي اگر همراه با صرفهجويي در مخارج زندگي و اکتفا کردن به معيشت کم و حتي قرض کردن مخارج آن باشد.<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشيعه، ج11، ص140.</ref> البته قرض گرفتن براي سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشيعه، ج11، ص141.</ref> افزون بر اين، در سيرة معصومان(ع) سفر مکرّر حج ديده ميشود، چنانکه نقل شده که حضرت آدم 700 بار،<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229؛ وسائل الشيعه، ج11، ص128.</ref> و پيامبر اکرم (ص) 10 يا 20 بار،<ref>. الکافي، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشيعه، ج11، ص124-125.</ref> امام حسن مجتبي(ع) 15 يا 25 بار<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.</ref> و امام سجاد(ع) 20 يا 22 يا 25 بار<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.</ref> حج گزاردند و حضرت خضر<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص200.</ref> و امام عصر(ع)<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص20؛ وسائل الشيعه، ج11، ص135.</ref> هر سال در حج حضور دارند. | از ديگر ادلة اهميت حج آن است که امامان معصوم(ع) در دعاهاي خود در اوقات خاص از جمله ماه رمضان، شبهاي قدر<ref>. الکافي، ج4، ص74؛ وسائل الشيعه، ج10، ص325.</ref> و پس از هر نماز، همواره توفيق اداي حج را از خداوند درخواست ميکردند<ref>. اقبال الاعمال، ج1، ص79؛ بحار الانوار، ج84، ص318.</ref> و مؤمنان را به تکرار حج تا 50 حج و حتي بيشتر از آن<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص217؛ وسائل الشيعه، ج11، ص127.</ref> بلکه تکرار آن در هر سال<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص518؛ وسائل الشيعه، ج13، ص192.</ref> ترغيب ميکردند، حتي اگر همراه با صرفهجويي در مخارج زندگي و اکتفا کردن به معيشت کم و حتي قرض کردن مخارج آن باشد.<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص441؛ وسائل الشيعه، ج11، ص140.</ref> البته قرض گرفتن براي سفر حج مشروط بدان شده که قرض کننده بتواند آن را بپردازد.<ref>. تهذيب الاحکام، ج5، ص442؛ وسائل الشيعه، ج11، ص141.</ref> افزون بر اين، در سيرة معصومان(ع) سفر مکرّر حج ديده ميشود، چنانکه نقل شده که حضرت آدم 700 بار،<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص229؛ وسائل الشيعه، ج11، ص128.</ref> و پيامبر اکرم(ص) 10 يا 20 بار،<ref>. الکافي، ج4، ص244، 252؛ وسائل الشيعه، ج11، ص124-125.</ref> امام حسن مجتبي(ع) 15 يا 25 بار<ref>. مستدرک الوسائل، ج8، ص29-30؛ المستدرک، ج3، ص169.</ref> و امام سجاد(ع) 20 يا 22 يا 25 بار<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص125؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص48-49.</ref> حج گزاردند و حضرت خضر<ref>. مستدرک الوسائل، ج10، ص43؛ جامع احاديث الشيعه، ج10، ص200.</ref> و امام عصر(ع)<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص20؛ وسائل الشيعه، ج11، ص135.</ref> هر سال در حج حضور دارند. | ||
اهميت حج در شريعت اسلامي چنان است که حاکمان اسلامي مأمور شدهاند که در صورت ترک حج از سوي مسلمانان، آنان را به اجبار راهي حج کنند<ref>. الکافي، ج4، ص260؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزينة سفر، آن را از بيت المال تأمين کنند.<ref>. الکافي، ج4، ص272؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نيز به تأخيرانداختن آن تا زمان مرگ در احاديث بسيار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دين يهود و نصارا شمرده،<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref> و موجب هلاکت،<ref>. الکافي، ج2، ص451؛ وسائل الشيعه، ج1، ص19.</ref> محروم شدن از شفاعت پيامبر (ص)،<ref>. الحج و العمره في الکتاب و السنه، ص169؛ تفسير قرطبي، ج4، ص153.</ref> پشيماني<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص220؛ وسائل الشيعه، ج11، ص102.</ref> و نابينايي در قيامت<ref>. الکافي، ج4، ص269؛ وسائل الشيعه، ج11، ص26.</ref> دانستهاند. | اهميت حج در شريعت اسلامي چنان است که حاکمان اسلامي مأمور شدهاند که در صورت ترک حج از سوي مسلمانان، آنان را به اجبار راهي حج کنند<ref>. الکافي، ج4، ص260؛ تهذيب الاحکام، ج5، ص23.</ref> و در صورت نبودن هزينة سفر، آن را از بيت المال تأمين کنند.<ref>. الکافي، ج4، ص272؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص420.</ref> ترک کردن حج و نيز به تأخيرانداختن آن تا زمان مرگ در احاديث بسيار مذمّت شده و آن را به مثابة کفر و مردن بر دين يهود و نصارا شمرده،<ref>. وسائل الشيعه، ج11، ص30؛ مستدرک الوسائل، ج8، ص18.</ref> و موجب هلاکت،<ref>. الکافي، ج2، ص451؛ وسائل الشيعه، ج1، ص19.</ref> محروم شدن از شفاعت پيامبر(ص)،<ref>. الحج و العمره في الکتاب و السنه، ص169؛ تفسير قرطبي، ج4، ص153.</ref> پشيماني<ref>. من لايحضره الفقيه، ج2، ص220؛ وسائل الشيعه، ج11، ص102.</ref> و نابينايي در قيامت<ref>. الکافي، ج4، ص269؛ وسائل الشيعه، ج11، ص26.</ref> دانستهاند. | ||
==اهداف و آثار== | ==اهداف و آثار== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
===پيوند معنوي با رهبري الهي (تولّي)=== | ===پيوند معنوي با رهبري الهي (تولّي)=== | ||
از ديگر اهداف مهم حج، تقويت دوستي و پيوند با رهبران الهي يعني پيامبران و امامان عليهمالسلام است. در آية 27 حج/22 حضرت ابراهيم(ع) مأمور شده که انسانها را به حج فراخواند تا مردم به سوي آن حضرت بيايند: «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک…». همچنين آن حضرت، به تصريح آية 37 سورة ابراهيم/14 درخواست کرده که خداوند دلهاي حجگزاران را به جانب ذريه و فرزندانش در مکه متمايل کند: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيهِمْ». برخي روايات مراد از «ذرية ابراهيم» را اهل بيت عليهمالسلام دانستهاند.<ref>. الکافي، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.</ref> بر پاية روايتي ديگر، کامل کردن حج که در آية 196 بقره/ 2 مؤمنان بدان مأمور شدهاند، ديدار با پيامبر (ص)<ref>. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احاديث الشيعه، ج12، ص229.</ref> و امامان معصوم عليهمالسلام<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ نور الثقلين، ج1، ص183.</ref> است. اين امر در احاديثي ديگر نيز مورد تأکيد قرار گرفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.</ref> همچنين در روايات، مراد از «قضاء تَفَث» (برطرف کردن آلودگي) در آية 29 حج/22، ديدار با امام معصوم(ع) ذکر شده است،<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص484-486.</ref> از آن رو که امام معصوم انسان را از آفاتي چون جهل و گمراهي و اخلاق ناپسند دور ميسازد.<ref>. مرآه العقول، ج4، ص287؛ الامثل، ج10، ص336-337.</ref> افزون بر اين، امام روح حقيقي کعبه و روح همة مناسک حج و محور اصلي آن است که اهداف و اغراض مهم اين عبادت را محقق ميکند.<ref>. صهباي حج، ص99-100.</ref> معرفي امام حسن مجتبي(ع)<ref>. الامالي، ص245؛ تحف العقول، ص233.</ref> و امام سجاد(ع)<ref>. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحيح من سيرة النبي، ج29، ص54.</ref> به فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره اي است به همين مسئله. | از ديگر اهداف مهم حج، تقويت دوستي و پيوند با رهبران الهي يعني پيامبران و امامان عليهمالسلام است. در آية 27 حج/22 حضرت ابراهيم(ع) مأمور شده که انسانها را به حج فراخواند تا مردم به سوي آن حضرت بيايند: «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يأْتُوک…». همچنين آن حضرت، به تصريح آية 37 سورة ابراهيم/14 درخواست کرده که خداوند دلهاي حجگزاران را به جانب ذريه و فرزندانش در مکه متمايل کند: «فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيهِمْ». برخي روايات مراد از «ذرية ابراهيم» را اهل بيت عليهمالسلام دانستهاند.<ref>. الکافي، ج1، ص392؛ بحار الانوار، ج27، ص74.</ref> بر پاية روايتي ديگر، کامل کردن حج که در آية 196 بقره/ 2 مؤمنان بدان مأمور شدهاند، ديدار با پيامبر(ص)<ref>. بحار الانوار، ج97، ص139؛ جامع احاديث الشيعه، ج12، ص229.</ref> و امامان معصوم عليهمالسلام<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ نور الثقلين، ج1، ص183.</ref> است. اين امر در احاديثي ديگر نيز مورد تأکيد قرار گرفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص459؛ بحار الانوار، ج96، ص374.</ref> همچنين در روايات، مراد از «قضاء تَفَث» (برطرف کردن آلودگي) در آية 29 حج/22، ديدار با امام معصوم(ع) ذکر شده است،<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص484-486.</ref> از آن رو که امام معصوم انسان را از آفاتي چون جهل و گمراهي و اخلاق ناپسند دور ميسازد.<ref>. مرآه العقول، ج4، ص287؛ الامثل، ج10، ص336-337.</ref> افزون بر اين، امام روح حقيقي کعبه و روح همة مناسک حج و محور اصلي آن است که اهداف و اغراض مهم اين عبادت را محقق ميکند.<ref>. صهباي حج، ص99-100.</ref> معرفي امام حسن مجتبي(ع)<ref>. الامالي، ص245؛ تحف العقول، ص233.</ref> و امام سجاد(ع)<ref>. بحار الانوار، ج45، ص138؛ الصحيح من سيرة النبي، ج29، ص54.</ref> به فرزند مکه و منا و مشعر و عرفات، اشاره اي است به همين مسئله. | ||
===دوري از شيطان و دشمنان خدا (تبرّي)=== | ===دوري از شيطان و دشمنان خدا (تبرّي)=== | ||
از ديگر اهداف حج را بايد دوري از شياطين جن و انس دانست که مهمترين نماد آن در حج، رميجمرات است که حاجيان بدان مکلفاند.<ref>. الروضة البيهه، ج2، ص281-282.</ref> برخي احاديث يکي از مصاديق «قضاء تفث» را در آية 29 حج/22 رميجمرات دانستهاند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.</ref> موضوع مهم ديگر، دوري از شياطين انساني است که با برائت از مشرکان محقق ميشود و پيامبر اکرم (ص) در آيات نخست سورة توبه مأمور به اجراي آن در حج شد. بر اين اساس، در آياتي از قرآن حضرت ابراهيم(ع) و پيامبر گرامي اسلام (ص) مهمترين الگوهاي مسلمانان در همة امور از جمله در عرصة تبري جستن از دشمنان خدا معرفي شدهاند (ممتحنه/60، 4؛ احزاب/33، 21). | از ديگر اهداف حج را بايد دوري از شياطين جن و انس دانست که مهمترين نماد آن در حج، رميجمرات است که حاجيان بدان مکلفاند.<ref>. الروضة البيهه، ج2، ص281-282.</ref> برخي احاديث يکي از مصاديق «قضاء تفث» را در آية 29 حج/22 رميجمرات دانستهاند.<ref>. مستدرک الوسائل، ج9، ص372؛ بحار الانوار، ج96، ص312.</ref> موضوع مهم ديگر، دوري از شياطين انساني است که با برائت از مشرکان محقق ميشود و پيامبر اکرم(ص) در آيات نخست سورة توبه مأمور به اجراي آن در حج شد. بر اين اساس، در آياتي از قرآن حضرت ابراهيم(ع) و پيامبر گرامي اسلام(ص) مهمترين الگوهاي مسلمانان در همة امور از جمله در عرصة تبري جستن از دشمنان خدا معرفي شدهاند (ممتحنه/60، 4؛ احزاب/33، 21). | ||
===پيشگيري از هلاکت انسان=== | ===پيشگيري از هلاکت انسان=== | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
===تفقه و نشر احاديث=== | ===تفقه و نشر احاديث=== | ||
امام رضا(ع) يکي از اهداف حج را تفقه در دين و نقل روايت سخنان امامان(ع) و نشر آنها در سرزمينهاي اسلامي و غير اسلامي دانسته و به آية 122 توبه/9 استشهاد کردهاند که از لزوم هجرت براي تفقه در دين و انذار مردم پس از آن سخن به ميان آورده است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> در حديثي ديگر، آشنايي با آثار و اخبار پيامبر اکرم (ص) از جمله اهداف حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref> | امام رضا(ع) يکي از اهداف حج را تفقه در دين و نقل روايت سخنان امامان(ع) و نشر آنها در سرزمينهاي اسلامي و غير اسلامي دانسته و به آية 122 توبه/9 استشهاد کردهاند که از لزوم هجرت براي تفقه در دين و انذار مردم پس از آن سخن به ميان آورده است.<ref>. علل الشرائع، ج1، ص273؛ وسائل الشيعه، ج11، ص13.</ref> در حديثي ديگر، آشنايي با آثار و اخبار پيامبر اکرم(ص) از جمله اهداف حج به شمار رفته است.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ وسائل الشيعه، ج11، ص15.</ref> | ||
===آزمايش بندگان=== | ===آزمايش بندگان=== | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
در حج تمتّع، حجگزار نخست اعمال عمره تمتّع را به جا ميآورد که عبارت است از احرام*، طواف* عمره تمتّع، نماز طواف، سعي* بين صفا و مروه و تقصير<ref>. الروضة البهيه، ج2، ص314</ref> (حلق و تقصير*) و سپس اعمال حج را بجا مي آورد که اين اعمال از نظر عموم فقيهان – بجز در مواردي مانند قرباني، طواف قدوم و طواف نساء-<ref>. المقنعه، ص391؛ مواهب الجليل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.</ref> در هر سه نوع از حج بدين قرار است: 1) احرام * 2) تلبيه * 3) وقوف در عرفات * 4) وقوف در مشعر * 5) اعمال سرزمين منا شامل: رمي جمره * و حلق يا تقصير و بيتوته در منا * 6) طواف زيارت* و نماز آن 7) سعي ميان صفا و مروه * 8) طواف نساء* و نماز آن.<ref>. المراسم العلويه، ص103- 105؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175.</ref> (حج افراد *) | در حج تمتّع، حجگزار نخست اعمال عمره تمتّع را به جا ميآورد که عبارت است از احرام*، طواف* عمره تمتّع، نماز طواف، سعي* بين صفا و مروه و تقصير<ref>. الروضة البهيه، ج2، ص314</ref> (حلق و تقصير*) و سپس اعمال حج را بجا مي آورد که اين اعمال از نظر عموم فقيهان – بجز در مواردي مانند قرباني، طواف قدوم و طواف نساء-<ref>. المقنعه، ص391؛ مواهب الجليل، ج4، ص148؛ البحر الرائق، ج2، ص614.</ref> در هر سه نوع از حج بدين قرار است: 1) احرام * 2) تلبيه * 3) وقوف در عرفات * 4) وقوف در مشعر * 5) اعمال سرزمين منا شامل: رمي جمره * و حلق يا تقصير و بيتوته در منا * 6) طواف زيارت* و نماز آن 7) سعي ميان صفا و مروه * 8) طواف نساء* و نماز آن.<ref>. المراسم العلويه، ص103- 105؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175.</ref> (حج افراد *) | ||
در منابع فقهي اين بحث مطرح شده که از ميان سه نوع حج در مواردي که امکان گزينش يکي از آنان وجود دارد (از جمله در حج مستحب) کدام يک برتر است. فقهاي امامي<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.</ref> و حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.</ref> حج تمتّع را افضل از دو نوع ديگر دانستهاند. بدين استناد که در قرآن تنها اين نوع حج ذکر شده است. (آيه 196 بقره/2) و از دو نوع حج ديگر ذکري به ميان نيامده است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهي المطلب، ج10، ص139؛ المغني، ج3، ص234.</ref> افزون بر اين، در رواياتي از پيامبر (ص) و ائمه اطهار(ع) به برتري حج تمتّع بر دو نوع ديگر حج تصريح شده است.<ref>. سنن ابي داود، ج1، ص462؛ الکافي، ج3، ص234.</ref> همچنين در حج تمتّع، هم عمره و هم حج به جا آورده ميشود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است و به علاوه، در اين حج، هر دو عمل در بهترين زمان يعني ماههاي حج انجام ميشود در حالي که در دو نوع حج ديگر چنين نيست.<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.</ref> | در منابع فقهي اين بحث مطرح شده که از ميان سه نوع حج در مواردي که امکان گزينش يکي از آنان وجود دارد (از جمله در حج مستحب) کدام يک برتر است. فقهاي امامي<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص170.</ref> و حنبلي<ref>. المغني، ج3، ص233؛ کشاف القناع، ج2، ص476.</ref> حج تمتّع را افضل از دو نوع ديگر دانستهاند. بدين استناد که در قرآن تنها اين نوع حج ذکر شده است. (آيه 196 بقره/2) و از دو نوع حج ديگر ذکري به ميان نيامده است.<ref>. تذکرة الفقهاء، ج7، ص172؛ منتهي المطلب، ج10، ص139؛ المغني، ج3، ص234.</ref> افزون بر اين، در رواياتي از پيامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به برتري حج تمتّع بر دو نوع ديگر حج تصريح شده است.<ref>. سنن ابي داود، ج1، ص462؛ الکافي، ج3، ص234.</ref> همچنين در حج تمتّع، هم عمره و هم حج به جا آورده ميشود و حج همراه با عمره از حج بدون عمره برتر است و به علاوه، در اين حج، هر دو عمل در بهترين زمان يعني ماههاي حج انجام ميشود در حالي که در دو نوع حج ديگر چنين نيست.<ref>. الخلاف، ج2، ص266؛ تذکرة الفقهاء، ج7، ص172.</ref> | ||
در مقابل، حنفيان<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> و برخي از فقهاي شافعي،<ref>. المجموع، ج7، ص150- 152.</ref> حج قران را برتر دانستهاند زيرا به نظر آنها، حج پيامبر اسلام (ص) حج قران بوده است. به علاوه، در حديثي از پيامبر (ص) از مامور شدن آن حضرت از سوي جبرئيل به حج قران ياد شده است و در حديثي ديگر از آن حضرت مسلمانان مأمور شدهاند که حج وعمره را پشت سر هم بجا آورند زيرا اين کار سبب طولاني شدن عمر ميگردد<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> دليل ديگر آن که در حج قران (مطابق رأي اهل سنت) حجگزار ميان دوعبادت جمع ميکند و انجام دادن دو عبادت بهتر از يک عبادت استك<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> افزون بر اين در حج قران، حجگزار از منزل خود محرم ميشود و مدت زمان احرام وي بيشتر است<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص27.</ref> اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده (بقره/2، 196) مقتضي آن است که شخص از منزل خود محرم شود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.</ref> | در مقابل، حنفيان<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص27؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> و برخي از فقهاي شافعي،<ref>. المجموع، ج7، ص150- 152.</ref> حج قران را برتر دانستهاند زيرا به نظر آنها، حج پيامبر اسلام(ص) حج قران بوده است. به علاوه، در حديثي از پيامبر(ص) از مامور شدن آن حضرت از سوي جبرئيل به حج قران ياد شده است و در حديثي ديگر از آن حضرت مسلمانان مأمور شدهاند که حج وعمره را پشت سر هم بجا آورند زيرا اين کار سبب طولاني شدن عمر ميگردد<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> دليل ديگر آن که در حج قران (مطابق رأي اهل سنت) حجگزار ميان دوعبادت جمع ميکند و انجام دادن دو عبادت بهتر از يک عبادت استك<ref>. تحفة الفقهاء، ج1، ص413؛ بدائع الصنائع، ج2، ص175.</ref> افزون بر اين در حج قران، حجگزار از منزل خود محرم ميشود و مدت زمان احرام وي بيشتر است<ref>. المبسوط في فقه الاماميه، ج4، ص27.</ref> اتمام حج که در قرآن بدان فرمان داده شده (بقره/2، 196) مقتضي آن است که شخص از منزل خود محرم شود.<ref>. بدائع الصنائع، ج2، ص174- 175.</ref> | ||
به نظر مشهور فقيهان شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبين، ج2، ص586.</ref> و مالکي<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68- 69.</ref> حج افراد برترين نوع حج است زيرا در روايتي از جابر انجام دادن حج بدون عمره توسط پيامبر (ص) گزارش شده است.<ref>. المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزيز، ج7، ص107.</ref> و نيز از آن روکه حجگزار در حج افراد تا پايان اعمال حج در احرام باقي مي ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر يک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام ميدهد. افزون بر اين، حج افراد به اتفاق همه مسلمانان مشروع است، در حالي که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68- 69.</ref> علاوه بر اين به نظر اين دسته از فقها حجگزار در حج افراد نيازي به قرباني کردن ندارد ولي در قران و تمتّع، اگر آفاقي آنها را انجام دهد، قرباني لازم است. همچنين حج خلفاي سهگانه نخستين از نوع افراد بوده است.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الداني، ص383.</ref> | به نظر مشهور فقيهان شافعي<ref>. المجموع، ج7، ص150، 152؛ روضة الطالبين، ج2، ص586.</ref> و مالکي<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68- 69.</ref> حج افراد برترين نوع حج است زيرا در روايتي از جابر انجام دادن حج بدون عمره توسط پيامبر(ص) گزارش شده است.<ref>. المجموع، ج7، ص152؛ فتح العزيز، ج7، ص107.</ref> و نيز از آن روکه حجگزار در حج افراد تا پايان اعمال حج در احرام باقي مي ماند و اجازه خروج از آن را ندارد و هر يک از مناسک حج و عمره را به گونه مستقل و جداگانه انجام ميدهد. افزون بر اين، حج افراد به اتفاق همه مسلمانان مشروع است، در حالي که حج تمتّع را عمر بن خطّاب و حج قران را عثمان بن عفان ممنوع کرده است.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68- 69.</ref> علاوه بر اين به نظر اين دسته از فقها حجگزار در حج افراد نيازي به قرباني کردن ندارد ولي در قران و تمتّع، اگر آفاقي آنها را انجام دهد، قرباني لازم است. همچنين حج خلفاي سهگانه نخستين از نوع افراد بوده است.<ref>. مواهب الجليل، ج4، ص68- 69؛ الثمر الداني، ص383.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
| نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی | | نویسنده = سید جعفر صادقی فدکی | ||
}} | }} | ||
'''ترجمه قرآن (انصاریان)'''، حسین انصاریان، اسوه، قم، ۱۳۸۳ش. | |||
{{پایان}} | {{پایان}} |