←اسرار معرفتي حج
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==اسرار معرفتي حج== | ==اسرار معرفتي حج== | ||
حج و عمره را مي¬توان تمريني علمي و عملي براي اعتقاد به اصول سه¬گانه دين دانست: | |||
===يادآوري توحيد=== | ===يادآوري توحيد=== | ||
حج از جنبه¬اي نماد ميثاق ازلي انسان با خدا است که در آيه 172 اعراف/ 2 بدان اشاره شده است. به همين رو، آيات قرآن (بقره/ 2، 196؛ آل عمران/ 3، 97؛ اعراف/ 7، 172)، روايات<ref>. نهج البلاغه، خطبه 1؛ خطبه 110؛ مصباح الشريعه، ص86؛ مستدرك الوسائل، ج10، ص167.</ref> و منابع عرفاني<ref>. مصباح الشريعه، ص86؛ المراقبات، ص310؛ صهباي حج، ص79.</ref> سفر حج و مناسک آن را نماد توحيد، يادآور اقرار به ربوبيت و عزت خداوند و تقرب به او دانسته¬اند. پوشيدن لباس احرام، لبيک گفتن،<ref>. رسائل الشهيد، ص397. </ref> طواف انبوه انسانها پيرامون خانه ساده پروردگار، سعي آنان ميان دو کوه صفا و مروه را مي¬توان نمودهايي از حقارت بنده و عزت خداوند شمرد. | |||
با وجود آن که حج جاهلي به شائبه¬هاي شرک¬آلود همچون تلبيه¬هاي مشرکانه آميخته بود<ref>. اخبار مکه، الازرقي، ج1، ص194؛ المحبر، ص311. </ref> اسلام با تأکيد بر توحيد، هرگونه مظهر شرک را زدود. در روايات اسلامي، هرگونه رفتار جاهلي و شرک¬آلود مانعي براي پذيرش تلبيه شمرده شده است.<ref>. وسائل الشيعه، ج12، ص375-377.</ref> | با وجود آن که حج جاهلي به شائبه¬هاي شرک¬آلود همچون تلبيه¬هاي مشرکانه آميخته بود<ref>. اخبار مکه، الازرقي، ج1، ص194؛ المحبر، ص311. </ref> اسلام با تأکيد بر توحيد، هرگونه مظهر شرک را زدود. در روايات اسلامي، هرگونه رفتار جاهلي و شرک¬آلود مانعي براي پذيرش تلبيه شمرده شده است.<ref>. وسائل الشيعه، ج12، ص375-377.</ref> | ||
===يادآوري نبوت و امامت=== | ===يادآوري نبوت و امامت=== | ||
برخي با پيروي از آيه 36 نحل/ 16 و پاره¬اي روايات،<ref>. علل الشرائع، ج2، ص405ـ406.</ref> مکه و مدينه را از آن رو که يادآور زندگي ابراهيم(ع) و پيامبر اکرم(ص) و تلاش¬هاي ايشان در راه توحيد و بندگي خدا است، زمينه-اي براي آشنايي بيشتر حجگزاران با پيام¬هاي اسلام و عمل به آن دانسته¬اند.<ref>. علل الشرائع، ج2، ص406؛ رسائل الشهيد، ص394، 401؛ الميزان، ج1، ص298-299؛ معراج السعاده، ص881.</ref> افزون بر اين، توجه به اين که مناسک حج رهاورد وحي الهي بر انبيا است (بقره/ 2، 124- 125، 127؛ آل عمران/ 3، 95- 97؛ حج/ 22، 26- 27؛ قصص/ 28، 27) نيز مي¬تواند يادآوري نبوت ايشان تلقي شود.<ref>. نك: صحيح البخاري، ج2، ص151، 163؛ السنن الکبري، ج5، ص42؛ وسائل الشيعه، ج11، ص226 -239.</ref> | |||
در رواياتي، آشنايي گسترده و ژرف¬تر مردم با معارف و رساندن پيامهاي رهبران الهي به ديگر نقاط از حکمت¬هاي حج شمرده شده است.<ref>. عيون اخبار الرضا، ج2، ص126؛ نور الثقلين، ج2، ص283. </ref> در همين راستا، بنا بر روايتي امام علي(ع) از سرپرست حاجيان خواسته است به آموزش مردم و پاسخ به پرسش¬هاي ديني آنان و نيز گفت¬وگو با عالمان اهتمام ورزد.<ref>. نهج البلاغه، نامه67؛ فقه القرآن، ج1، ص327.</ref> بعدها در دوران حاکمان جور نيز مؤمنان در فرصت حج، با امامان معصوم: ديدار کرده و معارف ايشان را فرا ميگرفتند.<ref>. مسائل علي بن جعفر، ص270؛ قرب الاسناد، ص240؛ شرح الاخبار، ج3، ص292. </ref> پاره¬اي روايات شيعي که حج کامل را به ديدار با امام معصوم عليهمالسلام و اعلام وفاداري به وي منوط کرده¬اند،<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص578. </ref> هم به پيوند بيشتر حجگزاران با امام اشاره دارد و هم با اين آموزه عرفاني هماهنگ است که سرّ هر عبادتي از جمله حج، حقيقت انسان کامل است و هر سالکي به اندازه بهره¬مندي از کمال انساني، به راز حج دست مي-يابد.<ref>. جرعه¬اي از صهباي حج، ص158. </ref> هماهنگ با آموزه ياد شده، برخي روايات نگاه به کعبه را آن گاه که با معرفت به ولايت ائمه: همراه شود مايه آمرزش گناهان (: ادامه مقاله) دانسته¬اند.<ref>. الکافي، ج4، ص241؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص204.</ref> | در رواياتي، آشنايي گسترده و ژرف¬تر مردم با معارف و رساندن پيامهاي رهبران الهي به ديگر نقاط از حکمت¬هاي حج شمرده شده است.<ref>. عيون اخبار الرضا، ج2، ص126؛ نور الثقلين، ج2، ص283. </ref> در همين راستا، بنا بر روايتي امام علي(ع) از سرپرست حاجيان خواسته است به آموزش مردم و پاسخ به پرسش¬هاي ديني آنان و نيز گفت¬وگو با عالمان اهتمام ورزد.<ref>. نهج البلاغه، نامه67؛ فقه القرآن، ج1، ص327.</ref> بعدها در دوران حاکمان جور نيز مؤمنان در فرصت حج، با امامان معصوم: ديدار کرده و معارف ايشان را فرا ميگرفتند.<ref>. مسائل علي بن جعفر، ص270؛ قرب الاسناد، ص240؛ شرح الاخبار، ج3، ص292. </ref> پاره¬اي روايات شيعي که حج کامل را به ديدار با امام معصوم عليهمالسلام و اعلام وفاداري به وي منوط کرده¬اند،<ref>. الکافي، ج4، ص549؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص578. </ref> هم به پيوند بيشتر حجگزاران با امام اشاره دارد و هم با اين آموزه عرفاني هماهنگ است که سرّ هر عبادتي از جمله حج، حقيقت انسان کامل است و هر سالکي به اندازه بهره¬مندي از کمال انساني، به راز حج دست مي-يابد.<ref>. جرعه¬اي از صهباي حج، ص158. </ref> هماهنگ با آموزه ياد شده، برخي روايات نگاه به کعبه را آن گاه که با معرفت به ولايت ائمه: همراه شود مايه آمرزش گناهان (: ادامه مقاله) دانسته¬اند.<ref>. الکافي، ج4، ص241؛ من لايحضره الفقيه، ج2، ص204.</ref> | ||
===ياد معاد=== | ===ياد معاد=== | ||
برخي عالمان مسلمان افزون بر اين که حج را از آن رو که مردم با وجود اختلاف زبان و رنگ، به فرمان و ندايي واحد پاسخ مي¬گويند تجسم معاد دانسته¬اند،<ref>. جرعه¬اي از صهباي حج، ص53.</ref> بر پايه رواياتي،<ref>. مصباح الشريعه، ص94ـ95.</ref> هر يک از مقدمات، اعمال و صحنههاي حج را نيز نماد و يادآور برخي مقدمات و احوال آخرت شمرده¬اند.<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص486.</ref> براي نمونه، فراهم آوردن زادِ سفر را يادآور هولناکي قيامت و توشه برداشتن براي آن روز؛<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص487؛ رسائل الشهيد، ج1، ص396؛ جامع السعادات، ج3، ص310.</ref> برگرفتن از مواد فاسد نشدني هنگام تهيه توشه راه را نماد خلوص در عبادت به مثابه توشه¬اي ماندگار؛<ref>کشف الاسرار، ج2، ص225.</ref> وداع با خويشان و دوستان و پرداختن بدهيهاي شرعي و قانوني و حلاليت¬خواهي از معاشران را يادآور حال احتضار، ترک خويشان و نزديکان و وصيت کردن در واپسين لحظه-هاي زندگي،<ref>. کشف الاسرار، ج2، ص225.</ref> تنهايي قبر<ref>. کشف الاسرار، ج2، ص226؛ رسائل الشيهد، ج1، ص397؛ جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> و گريختن انسان از برادر و پدر خويش بر اثر از بين رفتن نسبت¬ها (بقره/ 2، 166؛ عبس/ 80، 34)؛<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> نشستن بر مرکب را يادآور تابوت و مرکب سفر آخرت؛<ref>کشف الاسرار، ج2، ص226؛ احياء علوم الدين، ج3، ص487.</ref> گذراندن سختي¬هاي راه با راهنماياني راه بلد را نماد توجه به برزخ و لزوم بهره¬گيري از علم و عمل صالح؛<ref>. نک: جامع السعادات، ج3، ص311-312. </ref> توجه به عوامل هراس¬زا و بازدارنده از مسير را يادآور هولناکي برزخ<ref>. رسائل الشيهد، ج1، ص397. </ref> و نيز فرشتگان بازخواست کننده (نکير و منکر)؛<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> پيمودن بيابان براي رسيدن به ميقات را يادآور لحظه خروج از دنيا و انتظار ديدار پروردگار در روز قيامت،<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص488-489؛ جامع السعادات، ج3، ص311-312؛ کشف الاسرار، ج2، ص226. </ref> مشاهده حرکت کاروانيان در پي هدايتگران کاروان را يادآور روزي که هر امتي با امام خود خوانده مي¬شود (اسراء/ 17، 71)؛<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312 </ref> حضور در سرزميني ناآشنا را يادآور روز دگرگوني آسمان¬ها و زمين (ابراهيم/ 14، 48)،<ref>. جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> غسل احرام را نماد غسل ميت؛<ref>. جامع احاديث الشيعه، ج11، ص17.</ref> پوشيدن لباس احرام را يادآور کفن پوشاندن به تن؛<ref>. رسائل الشهيد، ج1، ص397؛ جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> کوچهاي جمعي به سوي مواقف و مشاعر را يادآور برانگيخته شدن دسته¬جمعي مردم در قيامت (قمر/ 54، 7)،<ref>. نک: صهباي حج، ص88-91.</ref> وقوف در موقف¬هاي گوناگون را يادآور مواقف قيامت و<ref>. رسائل الشهيد، ج1، ص83؛ جامع السعادات، ج3، ص3.</ref> لبيک گفتن را نماد پاسخ گفتن به نداي خداوند و دعوت مأموران قيامت<ref>. جامع السعادات، ج3، ص312</ref> دانسته¬اند. افزون بر اين، اموري مانند سفر و خروج از شهر و ديار خود، دوري از خانواده و وابستگيهاي دنيايي، لباس احرام، موقفهاي مختلف حج<ref>. رسائل الشهيد، ج1، ص396-397.</ref>، پيراسته شدن از زيورها و مفاخر دنيوي، پوشيدن جامه احرام که همچون کفن سفيد است، ابراز فروتني در برابر خدا با سنت¬ها و آدابي همچون پياده حجگزاردن،<ref>. صهباي حج، 89-90. </ref> گرد آمدن حجگزاران در ميقاتها و مواقف، باز ايستادن گنهکاران از ارتکاب گناه و پشيماني نسبت به کارهاي گذشته خود و اعتراف مردم به گناهان خويش که در پاره¬اي ادعيه مربوط به حج بر آن تأکيد شده است،<ref>. الکافي، ج4، ص409؛ المهذب، ج1، ص236.</ref> امنيت مردم، وحوش و پرندگان و بويژه در امان بودن حجگزاران از تجاوز و جدال و هر آنچه موجب آزار مُحرِم ميشود<ref>. المجموع، ج7، ص441. </ref> همگي مي¬تواند نمودي از مرحله¬اي از مرگ و قيامت باشد. در برخي روايات نيز از حج و عمره به بازار آخرت تعبير شده<ref>. الکافي، ج4، ص255.</ref> که شايد به سبب به يادآوردن قيامت و نيز پاداش¬هاي اخروي آن باشد. | برخي عالمان مسلمان افزون بر اين که حج را از آن رو که مردم با وجود اختلاف زبان و رنگ، به فرمان و ندايي واحد پاسخ مي¬گويند تجسم معاد دانسته¬اند،<ref>. جرعه¬اي از صهباي حج، ص53.</ref> بر پايه رواياتي،<ref>. مصباح الشريعه، ص94ـ95.</ref> هر يک از مقدمات، اعمال و صحنههاي حج را نيز نماد و يادآور برخي مقدمات و احوال آخرت شمرده¬اند.<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص486.</ref> براي نمونه، فراهم آوردن زادِ سفر را يادآور هولناکي قيامت و توشه برداشتن براي آن روز؛<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص487؛ رسائل الشهيد، ج1، ص396؛ جامع السعادات، ج3، ص310.</ref> برگرفتن از مواد فاسد نشدني هنگام تهيه توشه راه را نماد خلوص در عبادت به مثابه توشه¬اي ماندگار؛<ref>کشف الاسرار، ج2، ص225.</ref> وداع با خويشان و دوستان و پرداختن بدهيهاي شرعي و قانوني و حلاليت¬خواهي از معاشران را يادآور حال احتضار، ترک خويشان و نزديکان و وصيت کردن در واپسين لحظه-هاي زندگي،<ref>. کشف الاسرار، ج2، ص225.</ref> تنهايي قبر<ref>. کشف الاسرار، ج2، ص226؛ رسائل الشيهد، ج1، ص397؛ جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> و گريختن انسان از برادر و پدر خويش بر اثر از بين رفتن نسبت¬ها (بقره/ 2، 166؛ عبس/ 80، 34)؛<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> نشستن بر مرکب را يادآور تابوت و مرکب سفر آخرت؛<ref>کشف الاسرار، ج2، ص226؛ احياء علوم الدين، ج3، ص487.</ref> گذراندن سختي¬هاي راه با راهنماياني راه بلد را نماد توجه به برزخ و لزوم بهره¬گيري از علم و عمل صالح؛<ref>. نک: جامع السعادات، ج3، ص311-312. </ref> توجه به عوامل هراس¬زا و بازدارنده از مسير را يادآور هولناکي برزخ<ref>. رسائل الشيهد، ج1، ص397. </ref> و نيز فرشتگان بازخواست کننده (نکير و منکر)؛<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> پيمودن بيابان براي رسيدن به ميقات را يادآور لحظه خروج از دنيا و انتظار ديدار پروردگار در روز قيامت،<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص488-489؛ جامع السعادات، ج3، ص311-312؛ کشف الاسرار، ج2، ص226. </ref> مشاهده حرکت کاروانيان در پي هدايتگران کاروان را يادآور روزي که هر امتي با امام خود خوانده مي¬شود (اسراء/ 17، 71)؛<ref>. احياء علوم الدين، ج3، ص488؛ جامع السعادات، ج3، ص312 </ref> حضور در سرزميني ناآشنا را يادآور روز دگرگوني آسمان¬ها و زمين (ابراهيم/ 14، 48)،<ref>. جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> غسل احرام را نماد غسل ميت؛<ref>. جامع احاديث الشيعه، ج11، ص17.</ref> پوشيدن لباس احرام را يادآور کفن پوشاندن به تن؛<ref>. رسائل الشهيد، ج1، ص397؛ جامع السعادات، ج3، ص312.</ref> کوچهاي جمعي به سوي مواقف و مشاعر را يادآور برانگيخته شدن دسته¬جمعي مردم در قيامت (قمر/ 54، 7)،<ref>. نک: صهباي حج، ص88-91.</ref> وقوف در موقف¬هاي گوناگون را يادآور مواقف قيامت و<ref>. رسائل الشهيد، ج1، ص83؛ جامع السعادات، ج3، ص3.</ref> لبيک گفتن را نماد پاسخ گفتن به نداي خداوند و دعوت مأموران قيامت<ref>. جامع السعادات، ج3، ص312</ref> دانسته¬اند. افزون بر اين، اموري مانند سفر و خروج از شهر و ديار خود، دوري از خانواده و وابستگيهاي دنيايي، لباس احرام، موقفهاي مختلف حج<ref>. رسائل الشهيد، ج1، ص396-397.</ref>، پيراسته شدن از زيورها و مفاخر دنيوي، پوشيدن جامه احرام که همچون کفن سفيد است، ابراز فروتني در برابر خدا با سنت¬ها و آدابي همچون پياده حجگزاردن،<ref>. صهباي حج، 89-90. </ref> گرد آمدن حجگزاران در ميقاتها و مواقف، باز ايستادن گنهکاران از ارتکاب گناه و پشيماني نسبت به کارهاي گذشته خود و اعتراف مردم به گناهان خويش که در پاره¬اي ادعيه مربوط به حج بر آن تأکيد شده است،<ref>. الکافي، ج4، ص409؛ المهذب، ج1، ص236.</ref> امنيت مردم، وحوش و پرندگان و بويژه در امان بودن حجگزاران از تجاوز و جدال و هر آنچه موجب آزار مُحرِم ميشود<ref>. المجموع، ج7، ص441. </ref> همگي مي¬تواند نمودي از مرحله¬اي از مرگ و قيامت باشد. در برخي روايات نيز از حج و عمره به بازار آخرت تعبير شده<ref>. الکافي، ج4، ص255.</ref> که شايد به سبب به يادآوردن قيامت و نيز پاداش¬هاي اخروي آن باشد. | ||
==اسرار اخلاقي و معنوي حج== | ==اسرار اخلاقي و معنوي حج== |