←کشتار شیعیان: اضافه کردن عکس
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) (ویرایش برخی موارد از جمله اصلاح م. به درگذشت) |
Hasaninasab (بحث | مشارکتها) (←کشتار شیعیان: اضافه کردن عکس) |
||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
بهرهمندی گهگاهی ابن تیمیه از حمایت حکومتها، و نیز عقاید خاص مخالف با دیدگاههای متعارف، هجمه به دیدگاهها یا [[مقدسات]] دیگران، به کار بردن کلمات رکیک در [[مناظره|مناظرات]]<ref>شفاء السقام، ص۱۳۲؛ التوسل، ص۱۸۱؛ برائة الاشعریین، ص۲۵۴.</ref> به رغم اعتراف به [[حرمت]] دشنام مسلمان<ref>رفع الملام، ص۶۵. </ref>، اقامه [[حد|حدود]] و قتل افراد بر پایه تشخیص خود<ref>مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۰. </ref> و چه بسا حسدورزی رقیبان<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۹، ۳۷.</ref> موجب بروز کشمکشهایی میان وی و دانشوران زمانش شد. وی به سال ۶۹۸ق. در پی اعتراض دانشمندان [[شافعی]] و [[حنفی]] به عقیده وی در باب [[تجسیم]]، به دادگاه فراخوانده شد؛ ولی از حضور در آن خودداری کرد و امیر [[سیف الدین جاعان]] (درگذشت ۶۹۹ق) به حمایت از وی برخاست و با ضرب و جرح برخی از مخالفان ابن تیمیه، غائله را پایان داد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴.</ref> او در سال ۷۰۱ق. جعلی بودن نامه [[یهودی|یهودیانی]] را اثبات کرد که مدعی بودند پیامبر با آن نامه یهود [[خیبر]] را از پرداخت [[جزیه]] معاف کرده است.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۹. </ref> وی در سال ۷۰۴ق. سنگی را که بدان تبرک میجستند، خراب کرد<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۲۱۵؛ شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹. </ref> و در سال بعد با برخی از فرقههای [[صوفیه]] درافتاد و درباره احوال و مسلک آنان کتابی نگاشت.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۳۶.</ref> در همین سال، به دعوت بَیبَرَس سلطان مصر، مجلس مناظرهای میان [[ابن مخلوف]] (درگذشت ۷۰۹ق) قاضی مالکی و [[نصر منبِجی|نصر مَنبِجی]] بر سر کتاب [[العقائد الواسطیه(کتاب)|العقائد الواسطیه]] صورت گرفت. علت اصلی این فراخوان، انتقادهای ابن تیمیه به [[محیی الدین عربی]] (درگذشت ۶۳۸ق) و منبجی پیرو وی بود. در همین زمان [[جمال الدین مزی]] (درگذشت ۷۴۲ق) که به سبب تدریس فصلی از کتاب [[افعال العباد بخاری(کتاب)|افعال العباد بخاری]] در ردّ بر [[جهمیه]] مورد خشم [[فقیه|فقیهان]] زمان قرار گرفته بود، به رغم تلاشهای ابن تیمیه و به فتوای [[ابن صصری]] (درگذشت ۷۲۳ق) قاضی شافعیان به زندان افتاد. پس از کشمکشهایی ابن تیمیه همراه ابن صصری برای محاکمه به مصر فراخوانده شد. [[ابن مخلوف]] قاضی دادگاه با برشمردن پارهای از عقاید ابن تیمیه در زمینه جسمانیت و نزول خداوند از وی توضیح خواست. او از توضیح خودداری کرد و از این رو، به موجب حکم دادگاه به زندان رفت. ابن صصری پس از استعفای خود دیگر بار به عنوان قاضی شام منصوب شد و به فعالیت بر ضدّ عقاید ابن تیمیه در آن خطه پرداخت.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۳۷-۳۸.</ref> | بهرهمندی گهگاهی ابن تیمیه از حمایت حکومتها، و نیز عقاید خاص مخالف با دیدگاههای متعارف، هجمه به دیدگاهها یا [[مقدسات]] دیگران، به کار بردن کلمات رکیک در [[مناظره|مناظرات]]<ref>شفاء السقام، ص۱۳۲؛ التوسل، ص۱۸۱؛ برائة الاشعریین، ص۲۵۴.</ref> به رغم اعتراف به [[حرمت]] دشنام مسلمان<ref>رفع الملام، ص۶۵. </ref>، اقامه [[حد|حدود]] و قتل افراد بر پایه تشخیص خود<ref>مسالک الابصار، ج۵، ص۷۰۰. </ref> و چه بسا حسدورزی رقیبان<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۹، ۳۷.</ref> موجب بروز کشمکشهایی میان وی و دانشوران زمانش شد. وی به سال ۶۹۸ق. در پی اعتراض دانشمندان [[شافعی]] و [[حنفی]] به عقیده وی در باب [[تجسیم]]، به دادگاه فراخوانده شد؛ ولی از حضور در آن خودداری کرد و امیر [[سیف الدین جاعان]] (درگذشت ۶۹۹ق) به حمایت از وی برخاست و با ضرب و جرح برخی از مخالفان ابن تیمیه، غائله را پایان داد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴.</ref> او در سال ۷۰۱ق. جعلی بودن نامه [[یهودی|یهودیانی]] را اثبات کرد که مدعی بودند پیامبر با آن نامه یهود [[خیبر]] را از پرداخت [[جزیه]] معاف کرده است.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۱۹. </ref> وی در سال ۷۰۴ق. سنگی را که بدان تبرک میجستند، خراب کرد<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۲۱۵؛ شذرات الذهب، ج۸، ص۱۹. </ref> و در سال بعد با برخی از فرقههای [[صوفیه]] درافتاد و درباره احوال و مسلک آنان کتابی نگاشت.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۳۶.</ref> در همین سال، به دعوت بَیبَرَس سلطان مصر، مجلس مناظرهای میان [[ابن مخلوف]] (درگذشت ۷۰۹ق) قاضی مالکی و [[نصر منبِجی|نصر مَنبِجی]] بر سر کتاب [[العقائد الواسطیه(کتاب)|العقائد الواسطیه]] صورت گرفت. علت اصلی این فراخوان، انتقادهای ابن تیمیه به [[محیی الدین عربی]] (درگذشت ۶۳۸ق) و منبجی پیرو وی بود. در همین زمان [[جمال الدین مزی]] (درگذشت ۷۴۲ق) که به سبب تدریس فصلی از کتاب [[افعال العباد بخاری(کتاب)|افعال العباد بخاری]] در ردّ بر [[جهمیه]] مورد خشم [[فقیه|فقیهان]] زمان قرار گرفته بود، به رغم تلاشهای ابن تیمیه و به فتوای [[ابن صصری]] (درگذشت ۷۲۳ق) قاضی شافعیان به زندان افتاد. پس از کشمکشهایی ابن تیمیه همراه ابن صصری برای محاکمه به مصر فراخوانده شد. [[ابن مخلوف]] قاضی دادگاه با برشمردن پارهای از عقاید ابن تیمیه در زمینه جسمانیت و نزول خداوند از وی توضیح خواست. او از توضیح خودداری کرد و از این رو، به موجب حکم دادگاه به زندان رفت. ابن صصری پس از استعفای خود دیگر بار به عنوان قاضی شام منصوب شد و به فعالیت بر ضدّ عقاید ابن تیمیه در آن خطه پرداخت.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۳۷-۳۸.</ref> | ||
[[پرونده:قبر ابن تیمیه.jpg|بندانگشتی|مقبره ابن تیمیه در دمشق]] | |||
حبس ابن تیمیه تا ۲۳ [[ربیع الاول]] سال ۷۰۷ق. طول کشید. وی پس از آزادی به پیشنهاد طرفداران خود در مصر ماند و در آنجا به ترویج عقاید خود پرداخت. او به سبب مخالفت با عقاید صوفیه دیگر بار به دادگاه احضار شد و پس از ابراز عقاید خود در جواز [[شفاعت|شفاعتجویی]] از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] در زمان حیات ایشان و حرمت استغاثه از آن حضرت، به اتهام اسائه ادب به پیامبر گرامی(ص) محکوم شد که میان حبس در مصر و تبعید به [[اسکندریه]] یا دمشق، یکی را برگزیند. وی بازگشت به موطن خویش را پذیرفت؛ اما به درخواست حکومت، بار دیگر حبس گردید. وی در طول مدت حبس آزادانه به ترویج عقاید خویش ادامه میداد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴۵-۴۶.</ref> | حبس ابن تیمیه تا ۲۳ [[ربیع الاول]] سال ۷۰۷ق. طول کشید. وی پس از آزادی به پیشنهاد طرفداران خود در مصر ماند و در آنجا به ترویج عقاید خود پرداخت. او به سبب مخالفت با عقاید صوفیه دیگر بار به دادگاه احضار شد و پس از ابراز عقاید خود در جواز [[شفاعت|شفاعتجویی]] از [[پیامبر اسلام|پیامبر]] در زمان حیات ایشان و حرمت استغاثه از آن حضرت، به اتهام اسائه ادب به پیامبر گرامی(ص) محکوم شد که میان حبس در مصر و تبعید به [[اسکندریه]] یا دمشق، یکی را برگزیند. وی بازگشت به موطن خویش را پذیرفت؛ اما به درخواست حکومت، بار دیگر حبس گردید. وی در طول مدت حبس آزادانه به ترویج عقاید خویش ادامه میداد.<ref>البدایة و النهایه، ج۱۴، ص۴۵-۴۶.</ref> | ||