بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
واژه حجاز از ریشه حجز و به معنای فاصله، میان و مانع است.<ref>العین، ج3، ص70، «حجز».</ref> علتهای گوناگونی برای نامگذاری این منطقه به این نام گفته شده است.<ref>نک: معجم البلدان، ج2، ص218-219؛ صبح الاعشی، ج4، ص252.</ref> | واژه حجاز از ریشه حجز و به معنای فاصله، میان و مانع است.<ref>العین، ج3، ص70، «حجز».</ref> علتهای گوناگونی برای نامگذاری این منطقه به این نام گفته شده است.<ref>نک: معجم البلدان، ج2، ص218-219؛ صبح الاعشی، ج4، ص252.</ref> | ||
حجاز، در شمال غربی شبهجزیره عربستان قرار گرفته و مهمترین بخش آن به شمار میرود. تعیین حدود دقیق آن، به جهت اختلاف بسیار میان تاریخنگاران و جغرافینویسان ممکن نیست.<ref>جغرافیه شبه جزیرة العرب، ص130.</ref> به باور برخی،<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۸۷.</ref> بر پایه سازگارترین تعریف با موقعیت جغرافیایی منطقه، حجاز در شرق رشته کوههای سرات قرار گرفته و از جهت غرب تا منطقه نجد ادامه یافته است. شمالیترین بخش شرقی آن، خلیج عَقبه و جنوبیترین بخش آن، مناطق جنوبی شهر [[طائف]] معرفی شده است.<ref> | حجاز، در شمال غربی شبهجزیره عربستان قرار گرفته و مهمترین بخش آن به شمار میرود. تعیین حدود دقیق آن، به جهت اختلاف بسیار میان تاریخنگاران و جغرافینویسان ممکن نیست.<ref>جغرافیه شبه جزیرة العرب، ص130.</ref> به باور برخی،<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۸۷.</ref> بر پایه سازگارترین تعریف با موقعیت جغرافیایی منطقه، حجاز در شرق رشته کوههای سرات قرار گرفته و از جهت غرب تا منطقه نجد ادامه یافته است. شمالیترین بخش شرقی آن، خلیج عَقبه و جنوبیترین بخش آن، مناطق جنوبی شهر [[طائف]] معرفی شده است.<ref>معجم مااستعجم، ج1، ص9؛ معجم البلدان، ج2، ص219؛ اطلس تاریخ اسلام، ج1، ص396- 397.</ref> | ||
طول حجاز، از شمال به جنوب ۷۰۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۱,۱۲۰ کیلومتر.}} و عرض آن از شرق به غرب ۲۵۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۴۰۰ کیلومتر.}} ذکر شده است.<ref> | طول حجاز، از شمال به جنوب ۷۰۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۱,۱۲۰ کیلومتر.}} و عرض آن از شرق به غرب ۲۵۰ مایل{{یادداشت|بیش از ۴۰۰ کیلومتر.}} ذکر شده است.<ref>جغرافیه شبه جزیرة العرب، ص132.</ref> مساحت تقریبی حجاز، ۳۸۸,۵۰۰ کیلومتر مربع است و از نگاه مساحتی، جایگاه دوم را در تقسیمات کشور [[عربستان]] دارد.<ref>الموسوعه العربیة المیسره، ج3، ص1312.</ref> | ||
==جغرافیای طبیعی== | ==جغرافیای طبیعی== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
#منطقه نجدیه، که میان ارتفاعات قرار دارد و از شمال به جنوب از ارتفاع آن کاسته میشود و شهرهای علا، [[مکه]] و [[مدینه]] در این بخش قرار دارند. | #منطقه نجدیه، که میان ارتفاعات قرار دارد و از شمال به جنوب از ارتفاع آن کاسته میشود و شهرهای علا، [[مکه]] و [[مدینه]] در این بخش قرار دارند. | ||
#مناطق مرتفع متشکل از گدازههای آتشفشانی، که حَرّههای خرمه، خیبر و عویرض در آن قرار دارند. | #مناطق مرتفع متشکل از گدازههای آتشفشانی، که حَرّههای خرمه، خیبر و عویرض در آن قرار دارند. | ||
#منطقهای که در مجاورت درههای واقع در قسمت میانی [[جزیرةالعرب|جزیرة العرب]] قرار دارد.<ref> | #منطقهای که در مجاورت درههای واقع در قسمت میانی [[جزیرةالعرب|جزیرة العرب]] قرار دارد.<ref>جزیرة العرب فی القرن العشرین، ص14-15.</ref> | ||
====کوهها، حرهها، وادیها==== | ====کوهها، حرهها، وادیها==== | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
مناطق آتشفشانی نیز در برخی از مناطق حجاز وجود دارند و فعالیتهای آنها موجب شکلگیری مناطقی به نام حَرّه شده است که بیشتر در اطراف مدینه و جهت شمالی آن قرار دارند. مشهورترین حرههای واقع در این منطقه عبارتند از حرههای نار، [[حره شوران|شوران]]، سلیم، [[حره واقم|واقم]]، حقل، میطان، عویرض و رهاب. برخی از این حرهها، دارای چشمههای آب فراوان و پوشش گیاهی فراوانند که «خیبر» یکی از آنها است؛ ولی به سبب همین ویژگی، با نام حره شناخته نمیشود.<ref>المفصل، ج1، ص145-149؛ معجم البلدان، ج2، ص247-253، الموسوعه العربیة العالمیه، ج8، ص61-62.</ref> | مناطق آتشفشانی نیز در برخی از مناطق حجاز وجود دارند و فعالیتهای آنها موجب شکلگیری مناطقی به نام حَرّه شده است که بیشتر در اطراف مدینه و جهت شمالی آن قرار دارند. مشهورترین حرههای واقع در این منطقه عبارتند از حرههای نار، [[حره شوران|شوران]]، سلیم، [[حره واقم|واقم]]، حقل، میطان، عویرض و رهاب. برخی از این حرهها، دارای چشمههای آب فراوان و پوشش گیاهی فراوانند که «خیبر» یکی از آنها است؛ ولی به سبب همین ویژگی، با نام حره شناخته نمیشود.<ref>المفصل، ج1، ص145-149؛ معجم البلدان، ج2، ص247-253، الموسوعه العربیة العالمیه، ج8، ص61-62.</ref> | ||
در مجاورت ارتفاعات، مناطق پستی به نام وادی وجود دارند، که آبِ حاصل از بارش در ارتفاعات، در این مناطق جریان مییابد؛ از این رو، این مناطق اهمیت بسیاری دارند. وادیهای رمه، [[وادی عقیق|عقیق]]، حمض، جزل، فاطمه، قدید، قاحه، صفرا، رقوب از آن جملهاند.<ref> | در مجاورت ارتفاعات، مناطق پستی به نام وادی وجود دارند، که آبِ حاصل از بارش در ارتفاعات، در این مناطق جریان مییابد؛ از این رو، این مناطق اهمیت بسیاری دارند. وادیهای رمه، [[وادی عقیق|عقیق]]، حمض، جزل، فاطمه، قدید، قاحه، صفرا، رقوب از آن جملهاند.<ref>نک: جغرافیة شبه جزیرة العرب، ص73-74.</ref> واحهها یا بخشهای قابل کشت نیز در برخی از نقاط حجاز وجود دارند.<ref>جغرافیة شبه جزیرة العرب، ص76-79.</ref> | ||
====آب و هوا==== | ====آب و هوا==== | ||
حجاز منطقهای بیابانی و دارای آب و هوای گرم و خشک است و میزان بارش در آن به جز مناطق کوهستانی کم است. بارشها در تابستان و زمستان موسمی است و میزان آن در نقاط مختلف متفاوت است. بارش در کوهستانها به جاری شدن آب در وادیها و نیز پیدایش چشمهها منجر میشود که نمونه آن شهر [[طائف]] است.<ref> | حجاز منطقهای بیابانی و دارای آب و هوای گرم و خشک است و میزان بارش در آن به جز مناطق کوهستانی کم است. بارشها در تابستان و زمستان موسمی است و میزان آن در نقاط مختلف متفاوت است. بارش در کوهستانها به جاری شدن آب در وادیها و نیز پیدایش چشمهها منجر میشود که نمونه آن شهر [[طائف]] است.<ref>اطلس المملکة السعودیة العربیه، ص80؛ جغرافیة شبه جزیرة العرب، ص133؛ الموسوعه العربیة العالمیه، ج8، ص61-62.</ref> | ||
حجاز، دچار فقر پوشش گیاهی بوده و غیر از خارها و گیاهان خودرو در بیشتر مناطق، گیاهی دیده نمیشود. در مناطق کوهستانی و وادیها، درختانی مانند سرو کوهی، موز، شوره گز، کُنار، نخل و زیتون دیده میشود.<ref>موسوعه العربیة العالمیه، ج8، ص62-63</ref> | حجاز، دچار فقر پوشش گیاهی بوده و غیر از خارها و گیاهان خودرو در بیشتر مناطق، گیاهی دیده نمیشود. در مناطق کوهستانی و وادیها، درختانی مانند سرو کوهی، موز، شوره گز، کُنار، نخل و زیتون دیده میشود.<ref>موسوعه العربیة العالمیه، ج8، ص62-63</ref> | ||
==جغرافیای انسانی== | ==جغرافیای انسانی== | ||
برخی از مستشرقان بر پایه دادههای تورات بر این باورند که در روزگاران کهن، تمامی نقاط [[جزیرةالعرب|جزیرة العرب]] بویژه حجاز، منابع آب فراوان و پوشش گیاهی مناسب داشتهاند.<ref>نک: المفصل، ج1، ص240 به بعد؛ see: ptolemi.map6</ref> این شرایط آب و هوایی در گذر زمان دچار تغییرات اساسی شده است؛ از این رو، ساکنان آن به مکانهای دیگر کوچ کردهاند.<ref>نک: المفصل، ج1، ص240 به بعد.</ref> تأثیر عوامل زیستمحیطی بر پراکندگی جمعیت در حجاز آشکار است. آب، مهمترین عامل گردآمدن جمعیتهای حجاز بوده و شکلگیری روستاها و شهرها در کنار وادیها و مکانهایی که از فراوانی نسبی آب بهرهمند بودند، صورت گرفته است. نقش اساسی [[زمزم]] در شکلگیری [[مکه]]،<ref> | برخی از مستشرقان بر پایه دادههای تورات بر این باورند که در روزگاران کهن، تمامی نقاط [[جزیرةالعرب|جزیرة العرب]] بویژه حجاز، منابع آب فراوان و پوشش گیاهی مناسب داشتهاند.<ref>نک: المفصل، ج1، ص240 به بعد؛ see: ptolemi.map6</ref> این شرایط آب و هوایی در گذر زمان دچار تغییرات اساسی شده است؛ از این رو، ساکنان آن به مکانهای دیگر کوچ کردهاند.<ref>نک: المفصل، ج1، ص240 به بعد.</ref> تأثیر عوامل زیستمحیطی بر پراکندگی جمعیت در حجاز آشکار است. آب، مهمترین عامل گردآمدن جمعیتهای حجاز بوده و شکلگیری روستاها و شهرها در کنار وادیها و مکانهایی که از فراوانی نسبی آب بهرهمند بودند، صورت گرفته است. نقش اساسی [[زمزم]] در شکلگیری [[مکه]]،<ref>اخبار مکه، ج2، ص50- 54.</ref> وجود چشمههای آب در [[مدینه]]،<ref>جغرافیة شبه جزیرة العرب، ص178-180.</ref> و بهرهمندی از بارش مناسب در [[طائف]]<ref>جزیرة العرب فی القرن العشرین، ص35.1</ref> گواه این امرند. | ||
اجتماعات اولیه حجاز، بر پایه شغلهای سادهای مانند دامداری و کشاورزی شکل گرفتهاند. کشاورزان به «اهل حضر»{{یادداشت|یکجا نشینان.}} ودامداران به «اهل وبر»{{یادداشت|عشایر و چادر نشینان.}} معروف بودند.<ref>موسوعه مرآة الحرمین الشریفین، ج5، ص18.</ref> با گذر زمان و گسترش راههای تجاری، روستاها و شهرهایی در کنار آنها ایجاد و یا توسعه یافت. مکه، مدینه، [[طائف]]، رابغ، [[جده]] و ینبع از مهمترین شهرهای حجازند. | اجتماعات اولیه حجاز، بر پایه شغلهای سادهای مانند دامداری و کشاورزی شکل گرفتهاند. کشاورزان به «اهل حضر»{{یادداشت|یکجا نشینان.}} ودامداران به «اهل وبر»{{یادداشت|عشایر و چادر نشینان.}} معروف بودند.<ref>موسوعه مرآة الحرمین الشریفین، ج5، ص18.</ref> با گذر زمان و گسترش راههای تجاری، روستاها و شهرهایی در کنار آنها ایجاد و یا توسعه یافت. مکه، مدینه، [[طائف]]، رابغ، [[جده]] و ینبع از مهمترین شهرهای حجازند. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
====مکه==== | ====مکه==== | ||
بر پایه اطلاعات برگرفته شده از تورات، قوم افسانهای عَمالیق، نخستین ساکنان مکه بودهاند. با جریان دوباره زمزم در دوره [[حضرت اسماعیل(ع)]]، [[جرهم|جُرهمیان]] در کنار آن ساکن شدند. پس از مدتی قبیله [[ازد|اَزد]] از جنوب و در رأس آنها [[خزاعه|خُزاعه]] به مکه هجرت کرده و جرهمیان را به اطراف و تهامه راندند. قُصی بن کِلاب جدّ [[حضرت محمد(ص)]] توانست بر خزاعیان چیره شده و مکه را از دست آنها خارج کند. پس از آن، سیادت مکه با [[قریش|قریشیان]] بود.<ref> | بر پایه اطلاعات برگرفته شده از تورات، قوم افسانهای عَمالیق، نخستین ساکنان مکه بودهاند. با جریان دوباره زمزم در دوره [[حضرت اسماعیل(ع)]]، [[جرهم|جُرهمیان]] در کنار آن ساکن شدند. پس از مدتی قبیله [[ازد|اَزد]] از جنوب و در رأس آنها [[خزاعه|خُزاعه]] به مکه هجرت کرده و جرهمیان را به اطراف و تهامه راندند. قُصی بن کِلاب جدّ [[حضرت محمد(ص)]] توانست بر خزاعیان چیره شده و مکه را از دست آنها خارج کند. پس از آن، سیادت مکه با [[قریش|قریشیان]] بود.<ref>تاریخ شبه جزیرة العربیه فی عصورها القدیمه، ص177-179.</ref> خزاعیان به اطراف مکه رانده شدند که امروزه نیز گروهی از آنها در نواحی جنوبی مکه سکونت دارند.<ref>معجم قبائل مملکة السعودیه، ص469.</ref> همچنین گروهی از عربها که به قریش نَسَب میبرند در اطراف مکه یعنی [[منا]]، [[عرفات]] و اطراف [[کوه ثور (مکه)|کوه ثور]] ساکناند.<ref>معجم قبائل الحجاز، ص419.</ref> | ||
====مدینه، طائف==== | ====مدینه، طائف==== | ||
ساکنان نخستین شهر مدینه، چندان شناخته شده نیستند و به نظر میرسد ترکیبی از نسلهای عربهای شمالی و جنوبی، در این منطقه ساکن بوده باشند. در دوره جاهلی، دو قبیله مشهور [[أوس]] و [[خزرج]]، بیشترین ساکنان این شهر را تشکیل میدادند<ref> | ساکنان نخستین شهر مدینه، چندان شناخته شده نیستند و به نظر میرسد ترکیبی از نسلهای عربهای شمالی و جنوبی، در این منطقه ساکن بوده باشند. در دوره جاهلی، دو قبیله مشهور [[أوس]] و [[خزرج]]، بیشترین ساکنان این شهر را تشکیل میدادند<ref>نک: تاریخ العرب القدیم، ص186- 188.</ref> و پس از اسلام، گروهی از قریشیان و بادیهنشینان به آنجا مهاجرت کردند.<ref>نک: السیرة النبویه، ج1، ص468- 469.</ref> طائف، مأوای قبیله [[ثقیف]] بود. این قبیله همچنان در طائف و اطراف آن حضور دارند.<ref>معجم قبائل المملکة العربیة السعودیه، ج1، ص70- 71.</ref> | ||
====دیگر شهرها==== | ====دیگر شهرها==== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
[[ثمود]] از اقوام مورد اشاره در قرآن، یکی از قدیمیترین اقوام تاریخی است که در بخشهایی از حجاز ساکن بودهاند و آثاری از آنها در مناطق مختلف به دست آمده است. برخی از این آثار مربوط به ۸ قرن پیش از میلاد است.<ref>المفصل، ج1، ص324- 326؛ تاریخ العرب القدیم، ص166.</ref> | [[ثمود]] از اقوام مورد اشاره در قرآن، یکی از قدیمیترین اقوام تاریخی است که در بخشهایی از حجاز ساکن بودهاند و آثاری از آنها در مناطق مختلف به دست آمده است. برخی از این آثار مربوط به ۸ قرن پیش از میلاد است.<ref>المفصل، ج1، ص324- 326؛ تاریخ العرب القدیم، ص166.</ref> | ||
نشانههایی نیز از حکومت گروهی از مَعینیهای مهاجر در مناطق شمالی حجاز، در حدود قرن پنجم پیش از میلاد، در منطقه معین مصران، به پایتختی شهر علت{{یادداشت|العلاء کنونی.}} وجود دارد.<ref> | نشانههایی نیز از حکومت گروهی از مَعینیهای مهاجر در مناطق شمالی حجاز، در حدود قرن پنجم پیش از میلاد، در منطقه معین مصران، به پایتختی شهر علت{{یادداشت|العلاء کنونی.}} وجود دارد.<ref>المفصل، ج3، ص245- 246.</ref> | ||
به گمان برخی، زمامداری حکومتهای منطقه حجاز بیشتر بر عهده ملکهها بوده است. نامهای برجایمانده در کتیبهها چون زبیبی، عدیه، شمسی، تبوئا تأییدی بر این امر دانسته شده است.<ref> | به گمان برخی، زمامداری حکومتهای منطقه حجاز بیشتر بر عهده ملکهها بوده است. نامهای برجایمانده در کتیبهها چون زبیبی، عدیه، شمسی، تبوئا تأییدی بر این امر دانسته شده است.<ref>نک: تاریخ شبه جزیرة العربیه، ص125؛ تاریخ العرب القدیم، ص435- 436.</ref> | ||
===شهرها=== | ===شهرها=== | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
اهمیت فوقالعاده مکه به جهت قرار گرفتن در تقاطع راههای تجاری حبشه، [[مصر]]، [[فلسطین]]، [[سوریه]]، [[یمن]] و خلیج فارس و وجود [[کعبه]] در آن، انتظار دادههای فراوان تاریخی را ایجاد میکند؛ ولی به جز روایاتی پراکنده اطلاعات چندانی در دست نیست.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص165- 168.</ref> به باور برخی، بیشتر این روایات پراکنده نیز، ریشهای اسرائیلی دارند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۲.</ref> بطلمیوس جغرافیدان [[یونان|یونانی]]، نام مکه را در قرن دوم میلادی، «مکورابا»{{یادداشت|Macoraba}} ذکر کرده است.<ref>see: ptolemi.map</ref> | اهمیت فوقالعاده مکه به جهت قرار گرفتن در تقاطع راههای تجاری حبشه، [[مصر]]، [[فلسطین]]، [[سوریه]]، [[یمن]] و خلیج فارس و وجود [[کعبه]] در آن، انتظار دادههای فراوان تاریخی را ایجاد میکند؛ ولی به جز روایاتی پراکنده اطلاعات چندانی در دست نیست.<ref>تاریخ العرب القدیم، ص165- 168.</ref> به باور برخی، بیشتر این روایات پراکنده نیز، ریشهای اسرائیلی دارند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۲.</ref> بطلمیوس جغرافیدان [[یونان|یونانی]]، نام مکه را در قرن دوم میلادی، «مکورابا»{{یادداشت|Macoraba}} ذکر کرده است.<ref>see: ptolemi.map</ref> | ||
عمالقه، [[جرهم|جرهمیان]] و خزاعیان از قبیلههایی هستند که منابع عربی از تسلط آنها بر مکه سخن گفته و گزارشهایی پراکنده و افسانهگونه از آنها ارائه دادهاند، که تنها تصویری گنگ از این دوران را نشان میدهد.<ref>مروج الذهب، ج2، ص22- 23؛ السیرة النبویه، ج1، ص113- 114.</ref> به گفته این منابع، ظلم و ستم جرهمیان در دوره تسلط بر مکه و نیز دستاندازی آنها به کاروانهای تجاری، شمار حاجیان را بسیار کاهش داده بود و عمرو بن لُحی خزاعی، جهت حل این مشکل کعبه را به بتکده تبدیل کرد و به هر قبیله بتی خاص بخشید.<ref> | عمالقه، [[جرهم|جرهمیان]] و خزاعیان از قبیلههایی هستند که منابع عربی از تسلط آنها بر مکه سخن گفته و گزارشهایی پراکنده و افسانهگونه از آنها ارائه دادهاند، که تنها تصویری گنگ از این دوران را نشان میدهد.<ref>مروج الذهب، ج2، ص22- 23؛ السیرة النبویه، ج1، ص113- 114.</ref> به گفته این منابع، ظلم و ستم جرهمیان در دوره تسلط بر مکه و نیز دستاندازی آنها به کاروانهای تجاری، شمار حاجیان را بسیار کاهش داده بود و عمرو بن لُحی خزاعی، جهت حل این مشکل کعبه را به بتکده تبدیل کرد و به هر قبیله بتی خاص بخشید.<ref>تاریخ الیعقوبی، ج1، ص254؛ تاریخ العرب القدیم، ص171.</ref> | ||
قصی بن کلاب جد چهارم [[حضرت محمد(ص)]]، با در پیش گرفتن روشی هوشمندانه، در میان خزاعیان نفوذ کرده و پس از قدرتیابی، آنها را از مکه بیرون کرد و بدین گونه قریش قدرتی بیرقیب به دست آورد. قصی بن کلاب، توانست با وضع قوانین و تقسیم وظایف، سیستمی شبهحکومتی در مکه پدیدآورد.<ref>اخبار مکه، ج1، ص109- 110.</ref> | قصی بن کلاب جد چهارم [[حضرت محمد(ص)]]، با در پیش گرفتن روشی هوشمندانه، در میان خزاعیان نفوذ کرده و پس از قدرتیابی، آنها را از مکه بیرون کرد و بدین گونه قریش قدرتی بیرقیب به دست آورد. قصی بن کلاب، توانست با وضع قوانین و تقسیم وظایف، سیستمی شبهحکومتی در مکه پدیدآورد.<ref>اخبار مکه، ج1، ص109- 110.</ref> | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
===در متون عربی، اسلامی=== | ===در متون عربی، اسلامی=== | ||
متون تاریخی پس از اسلام و نوشتههای تاریخِ جغرافیایی مسلمانان، تصویر روشنی از گذشته حجاز به دست نمیدهند. بر اساس این گزارشها، بنای کعبه به دست [[حضرت آدم(ع)]] صورت گرفته است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص38.</ref> برخی، این گزارشها را آشفته خواندهاند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۴.</ref> قبرهای منتسب به حضرت آدم(ع)<ref>معجم البلدان، ج4، ص183.</ref> و [[حوا]]،<ref>بستان السیاحه، ص199؛ المعالم الاثیره، ص88.</ref> تجدید بنای کعبه توسط [[حضرت ابراهیم(ع)]]<ref> | متون تاریخی پس از اسلام و نوشتههای تاریخِ جغرافیایی مسلمانان، تصویر روشنی از گذشته حجاز به دست نمیدهند. بر اساس این گزارشها، بنای کعبه به دست [[حضرت آدم(ع)]] صورت گرفته است.<ref>اخبار مکه، ج1، ص38.</ref> برخی، این گزارشها را آشفته خواندهاند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۴.</ref> قبرهای منتسب به حضرت آدم(ع)<ref>معجم البلدان، ج4، ص183.</ref> و [[حوا]]،<ref>بستان السیاحه، ص199؛ المعالم الاثیره، ص88.</ref> تجدید بنای کعبه توسط [[حضرت ابراهیم(ع)]]<ref>اخبار مکه، ج1، ص61- 62.</ref> و اسکان [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] در مهمترین شهر حجاز<ref>الاعلاق النفیسه، ص27.</ref> و فعالیتهای تبلیغی [[حضرت صالح(ع)]] برای قوم ثمود{{یادداشت|آثار تمدنی ثمود، در نقاط مختلفی از حجاز برجایمانده است.}}<ref>المفصل، ج1، ص326.</ref> بخشی از اخبار تاریخی منعکسشده مربوط به حجاز در این منابع میباشند. | ||
مطالبی از ارسال لشکر یهودی، توسط [[حضرت موسی(ع)]] به یثرب، برای نبرد با عمالیق در برخی از کتابها ذکر شده است.<ref> | مطالبی از ارسال لشکر یهودی، توسط [[حضرت موسی(ع)]] به یثرب، برای نبرد با عمالیق در برخی از کتابها ذکر شده است.<ref>الدرة الثمینه، ص27؛ معجم البلدان، ج5، ص84.</ref> به باور برخی، این مطالب ارزش تاریخی نداشته و به گمان، جهت ساخت پیشینهای کهن برای یهودیانِ ساکن در مناطق مختلفی مانند یثرب، طائف، مکه، خیبر، [[فدک]] و تیماء جعل شده باشد.<ref>.. نک: تاریخ العرب القدیم، ص82- 86؛ المفصل، ج12، ص103و 158- 197.</ref> اخباری از تردد اسعد تُبَع از حاکمان حِمیری یمن به مکه و مدینه نیز در منابع عربی بازتاب یافته است،<ref>تاریخ الطبری، ج2، ص105؛ تاریخ الیعقوبی، ج1، ص197- 198.</ref> که برخی آن را دارای نمایی افسانهای دانستهاند.<ref>دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۵.</ref> | ||
===فرهنگ=== | ===فرهنگ=== | ||
ساختار حجاز قبیلهای بود و بافت قبیلهای ویژگیهایی مانند سخاوت، شجاعت، پاکدامنی و وفا به عهد را در میان حجازیان محبوب ساخته بود.<ref> | ساختار حجاز قبیلهای بود و بافت قبیلهای ویژگیهایی مانند سخاوت، شجاعت، پاکدامنی و وفا به عهد را در میان حجازیان محبوب ساخته بود.<ref>نک: تاریخ العرب فی عصر الجاهلیه، ص441- 445.</ref> | ||
برآیند گزارشهای منابع عربی-اسلامی در مورد حجاز، نشان از قدمت توحید و یکتاپرستی در این منطقه دارد و پیروان دو آیین کهن یهود و [[مسیحیت]] نیز در جاهای مختلف حجاز حضور داشتهاند.<ref>نک: تاریخ العرب القدیم، ص82- 86؛ المفصل، ج12، ص103و 158- 197.</ref> نشانههایی از بزرگداشت موجوداتی نامرئی در برخی از نقاط حجاز به چشم میخورد.<ref> | برآیند گزارشهای منابع عربی-اسلامی در مورد حجاز، نشان از قدمت توحید و یکتاپرستی در این منطقه دارد و پیروان دو آیین کهن یهود و [[مسیحیت]] نیز در جاهای مختلف حجاز حضور داشتهاند.<ref>نک: تاریخ العرب القدیم، ص82- 86؛ المفصل، ج12، ص103و 158- 197.</ref> نشانههایی از بزرگداشت موجوداتی نامرئی در برخی از نقاط حجاز به چشم میخورد.<ref>نک: المفصل، ج12، ص281- 282.</ref> | ||
بتپرستی، در آستانه ظهور اسلام در سراسر شبه جزیره بویژه حجاز گسترش یافته بود و تنها گروهی محدود که به «حنیف» مشهور بودند دارای ویژگیهای ممتازی بوده و از منکرات پرهیز میکردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص336؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص29.</ref> | بتپرستی، در آستانه ظهور اسلام در سراسر شبه جزیره بویژه حجاز گسترش یافته بود و تنها گروهی محدود که به «حنیف» مشهور بودند دارای ویژگیهای ممتازی بوده و از منکرات پرهیز میکردند.<ref>السیرة النبویه، ج1، ص336؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص29.</ref> | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
[[بعثت]] [[حضرت محمد(ص)]] در سال ۶۱۰م. و آیین اسلام تغییراتی شگرف در ابعاد مختلف تاریخ حجاز به وجود آورد. پیش از اسلام، حجاز هیچگاه دارای حکومت یکپارچهای نبود. با هجرت حضرت محمد(ص) به [[مدینه]] در طی دهسال جامعه مدنی در این شهر ایجاد شده و مناطق مختلف حجاز به تدریج به اسلام روی آوردند. نامهنگاری پیامبر به سران کشورهای مختلف بویژه [[ايران|ایران]] و روم نشان از جهانشمولی آیین جدید داشته و دقت در برخی از عبارتهای این نامهها پیشبینی توسعه حکومت حجاز و شکست امپراتوریهای بزرگ را نمایان میسازد.<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، 77- 78.</ref> | [[بعثت]] [[حضرت محمد(ص)]] در سال ۶۱۰م. و آیین اسلام تغییراتی شگرف در ابعاد مختلف تاریخ حجاز به وجود آورد. پیش از اسلام، حجاز هیچگاه دارای حکومت یکپارچهای نبود. با هجرت حضرت محمد(ص) به [[مدینه]] در طی دهسال جامعه مدنی در این شهر ایجاد شده و مناطق مختلف حجاز به تدریج به اسلام روی آوردند. نامهنگاری پیامبر به سران کشورهای مختلف بویژه [[ايران|ایران]] و روم نشان از جهانشمولی آیین جدید داشته و دقت در برخی از عبارتهای این نامهها پیشبینی توسعه حکومت حجاز و شکست امپراتوریهای بزرگ را نمایان میسازد.<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، 77- 78.</ref> | ||
درگذشت حضرت محمد(ص)، نزاع بر سر جانشینی وی، سرپیچی قبیلههای مختلف از حکومت مرکزی حجاز و میل آنها به بازگشت به وضعیت پیشین خطراتی بود که حکومت نوپای حجاز را تهدید میکرد؛ ولی سکوتِ مصلحتی [[امام علی(ع)]]، سرکوب شدید قبائل در جنگهای موسوم به رِده به دستور [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]]، و مهار نیروی سرکش داخلی با اعزام آنها به فتوحات، بحرانهای یادشده را از پیش روی برداشت.<ref> | درگذشت حضرت محمد(ص)، نزاع بر سر جانشینی وی، سرپیچی قبیلههای مختلف از حکومت مرکزی حجاز و میل آنها به بازگشت به وضعیت پیشین خطراتی بود که حکومت نوپای حجاز را تهدید میکرد؛ ولی سکوتِ مصلحتی [[امام علی(ع)]]، سرکوب شدید قبائل در جنگهای موسوم به رِده به دستور [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]]، و مهار نیروی سرکش داخلی با اعزام آنها به فتوحات، بحرانهای یادشده را از پیش روی برداشت.<ref>نک: تاریخ الطبری، ج3، ص203 به بعد.</ref> | ||
===جابهجایی پایتخت از حجاز=== | ===جابهجایی پایتخت از حجاز=== | ||
فتح پی در پی شهرها و گسیل غنائم و خراجهای فراوان به حجاز، تغییراتی را در نوع زندگی حاکمان و مردمان آن ایجاد کرد و ساده زیستی و شجاعت که از ویژگیهای اساسی آنها بود به تجمل و رفاهخواهی تبدیل شد.<ref> | فتح پی در پی شهرها و گسیل غنائم و خراجهای فراوان به حجاز، تغییراتی را در نوع زندگی حاکمان و مردمان آن ایجاد کرد و ساده زیستی و شجاعت که از ویژگیهای اساسی آنها بود به تجمل و رفاهخواهی تبدیل شد.<ref>نک: تاریخ العرب القدیم، ص305.</ref> در دوره [[عثمان بن عفان|عثمان]] (حک:۲۳–۳۵ق) این دگرگونی فرهنگی به اوج رسید.<ref>نک: تاریخ الیعقوبی، ج2، ص164- 174.</ref> [[امام علی(ع)]] با توجه به این امر و عواملی دیگر، مرکز حکومت را به [[کوفه]] تغییر داد و این جابهجایی، جایگاه سیاسی حجاز را بسیار تحت تأثیر قرارداد.<ref>نک: الغارات، ج1، ص29- 30.</ref> | ||
[[بنیامیه|امویان]] نیز، به جهت سابقه طولانی حکومت در [[شام]] و عدم برخورداری از جایگاه مشروعیتی مناسب در حجاز، انگیزهای برای انتقال مرکز به آن نداشتند.<ref name=":0" /> [[بنیعباس|عباسیان]] نیز به دلایل راهبُردی مرکز حکومت خویش را در شهرهای [[عراق]] قرار دادند و به تعیین والیانی برای حجاز بسنده میکردند.<ref name=":1">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۷.</ref> | [[بنیامیه|امویان]] نیز، به جهت سابقه طولانی حکومت در [[شام]] و عدم برخورداری از جایگاه مشروعیتی مناسب در حجاز، انگیزهای برای انتقال مرکز به آن نداشتند.<ref name=":0" /> [[بنیعباس|عباسیان]] نیز به دلایل راهبُردی مرکز حکومت خویش را در شهرهای [[عراق]] قرار دادند و به تعیین والیانی برای حجاز بسنده میکردند.<ref name=":1">دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۶، ص۴۹۷.</ref> | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۲۶: | ||
با روی کار آمدن [[فاطمیان]] مصر از نیمه دوم قرن چهارم و منازعاتِ مشروعیتیِ آنها با عباسیان، رقابت بر سر سیادت بر حجاز و حرمین شدید شد. فاطمیان با بکار بردن لقب «شریف» برای جعفر بن محمد بن حسن، و پس از او برای فرزندش حسن بن جعفر، آنها را به امارت مکه گماردند و همین کار را در مورد حسینیهای حاکم بر مکه نیز صورت دادند.<ref>غایة المرام، ج1، ص483- 485؛ موسوعه مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> حکومت اَشراف{{یادداشت|جمع شریف.}} از سال ۳۵۸ تا ۱۳۴۳ق. بر حرمین جز در مواردی نادر ادامه داشت.<ref>تاریخ مکه، ص417.</ref> | با روی کار آمدن [[فاطمیان]] مصر از نیمه دوم قرن چهارم و منازعاتِ مشروعیتیِ آنها با عباسیان، رقابت بر سر سیادت بر حجاز و حرمین شدید شد. فاطمیان با بکار بردن لقب «شریف» برای جعفر بن محمد بن حسن، و پس از او برای فرزندش حسن بن جعفر، آنها را به امارت مکه گماردند و همین کار را در مورد حسینیهای حاکم بر مکه نیز صورت دادند.<ref>غایة المرام، ج1، ص483- 485؛ موسوعه مکة المکرمه، ج2، ص588.</ref> حکومت اَشراف{{یادداشت|جمع شریف.}} از سال ۳۵۸ تا ۱۳۴۳ق. بر حرمین جز در مواردی نادر ادامه داشت.<ref>تاریخ مکه، ص417.</ref> | ||
صلاحالدین ایوبی پس از تسلط بر مصر و برانداختن فاطمیان، نفوذ خود را به حجاز و حرمین گسترش داد و اوضاع، کمی به سود عباسیان پیش رفت.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص231- 232؛ تاریخ مکه، ص221.</ref> در برخی از برههها حاکمان یمن نیز سودای سیادت بر حجاز را داشته و در همین راستا حملاتی به مکه تدارک میدیدند.<ref> | صلاحالدین ایوبی پس از تسلط بر مصر و برانداختن فاطمیان، نفوذ خود را به حجاز و حرمین گسترش داد و اوضاع، کمی به سود عباسیان پیش رفت.<ref>شفاء الغرام، ج2، ص231- 232؛ تاریخ مکه، ص221.</ref> در برخی از برههها حاکمان یمن نیز سودای سیادت بر حجاز را داشته و در همین راستا حملاتی به مکه تدارک میدیدند.<ref>نک: اتحاف الوری، ج3، ص34؛ تاریخ مکه، ص231- 233؛ تنضید العقود، ج1، ص50.</ref> | ||
با از میان رفتن عباسیان در سده هفتم قمری، زمینه برای سیادت [[ممالیک]] (حک: ۶۴۸–۹۲۳ق) بر حجاز فراهم شد و نصب و عزل اشراف به دست آنها صورت میگرفت. اقدامات فراوان ممالیک در حرمین و تلاش برای تأمین امنیت راههای حج در منابع انعکاس یافته است.<ref>خلاصة الکلام، ص46؛ نک: تاریخ عمارت مسجد الحرام، ص58- 162؛ عماره المسجدالنبوی منذ انشائه، ص185 به بعد.</ref> تلاش سلطان محمد خدابنده ایلخانی، برای تسلط بر حرمین با مرگ وی ناکام ماند.<ref>نک: العقد الثمین، ج4، ص239.</ref> | با از میان رفتن عباسیان در سده هفتم قمری، زمینه برای سیادت [[ممالیک]] (حک: ۶۴۸–۹۲۳ق) بر حجاز فراهم شد و نصب و عزل اشراف به دست آنها صورت میگرفت. اقدامات فراوان ممالیک در حرمین و تلاش برای تأمین امنیت راههای حج در منابع انعکاس یافته است.<ref>خلاصة الکلام، ص46؛ نک: تاریخ عمارت مسجد الحرام، ص58- 162؛ عماره المسجدالنبوی منذ انشائه، ص185 به بعد.</ref> تلاش سلطان محمد خدابنده ایلخانی، برای تسلط بر حرمین با مرگ وی ناکام ماند.<ref>نک: العقد الثمین، ج4، ص239.</ref> | ||
خط ۱۴۰: | خط ۱۴۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
{{دانشنامه | {{دانشنامه | ||
| آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22192/حجاز | | آدرس = http://hzrc.ac.ir/post/22192/حجاز | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
*'''موسوعه مکه المکرمة و المدینة المنوره'''، اشراف احمد زکی یمانی، لندن، الفرقان للتراث الاسلامی، ۱۴۲۹ق. | *'''موسوعه مکه المکرمة و المدینة المنوره'''، اشراف احمد زکی یمانی، لندن، الفرقان للتراث الاسلامی، ۱۴۲۹ق. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[Category:مقالههای در دست ویرایش]] | [[Category:مقالههای در دست ویرایش]] | ||
[[رده:مقالههای در دست ویرایش]] | [[رده:مقالههای در دست ویرایش]] |