←اهمیت
(←نام) |
(←اهمیت) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''حجة الوداع'''، تنها حج حضرت محمد(ص) پس از هجرت | '''حجة الوداع'''، تنها حج حضرت محمد(ص) پس از هجرت | ||
== نام == | ==نام== | ||
حجة الوداع، تنها حج گزاری عمومی مسلمانان به همراه [[حضرت محمد(ص)]]، در سال دهم هجری بود که طی آن پیامبر(ص) بسیاری از احکام و تعلیمات [[اسلام]] از جمله [[احکام حج]] و ولایت [[امام علی(ع)]] را برای جمع پرشماری که او را همراهی میکردند، بیان کرد. | حجة الوداع، تنها حج گزاری عمومی مسلمانان به همراه [[حضرت محمد(ص)]]، در سال دهم هجری بود که طی آن پیامبر(ص) بسیاری از احکام و تعلیمات [[اسلام]] از جمله [[احکام حج]] و ولایت [[امام علی(ع)]] را برای جمع پرشماری که او را همراهی میکردند، بیان کرد. | ||
نامهای این حج و وجه نامگذاری آنها را چنین گفتهاند: | نامهای این حج و وجه نامگذاری آنها را چنین گفتهاند: | ||
* '''حجة الوداع''': این حج، از آن جهت حجة الوداع نامیده شد که در آن پیامبر(ص) با حاضران وداع کرد<ref>السیرة النبویه، ج2، ص 606؛ الطبقات الکبری، ج2، ص 140؛ البدایه و النهایه، ج5، ص 109.</ref> و با اشاره، آن را واپسین حج خود خواند.<ref>الکافی، ج7، ص 275؛ شرف المصطفی، الخرگوشی، ج3، ص 100؛ البدایه و النهایه، ج5، ص 215.</ref> | *'''حجة الوداع''': این حج، از آن جهت حجة الوداع نامیده شد که در آن پیامبر(ص) با حاضران وداع کرد<ref>السیرة النبویه، ج2، ص 606؛ الطبقات الکبری، ج2، ص 140؛ البدایه و النهایه، ج5، ص 109.</ref> و با اشاره، آن را واپسین حج خود خواند.<ref>الکافی، ج7، ص 275؛ شرف المصطفی، الخرگوشی، ج3، ص 100؛ البدایه و النهایه، ج5، ص 215.</ref> | ||
* '''حجة الاسلام''':<ref>المغازی، ج3، ص 1089؛ الطبقات الکبری، ج2، ص 131؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 109..</ref> این حج، از آن روی به حجة الاسلام خوانده شد که تنها حجی است که حضرت محمد(ص)، در دوره حاکمیت اسلام انجام داد<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref> و به عنوان نمونه برترِ این عبادت، در ادبیات دینی شناخته شد. | *'''حجة الاسلام''':<ref>المغازی، ج3، ص 1089؛ الطبقات الکبری، ج2، ص 131؛ تاریخ الیعقوبی، ج2، ص 109..</ref> این حج، از آن روی به حجة الاسلام خوانده شد که تنها حجی است که حضرت محمد(ص)، در دوره حاکمیت اسلام انجام داد<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref> و به عنوان نمونه برترِ این عبادت، در ادبیات دینی شناخته شد. | ||
* '''حجة البلاغ''':<ref name=":0">اخبار مکه، الازرقی، ج1، ص 186؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 183؛ الاکتفاء، ج2، ص 30مستعذب الإخبار، الفاسی، ص 309..</ref> این نام، به تناسب نازل شدن آیه {{آیه|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> در این سفر است. در این آیه، خداوند فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به حضرت محمد(ص) میدهد. [[اهل سنت]]، دلیل نامگذاری به حجة البلاغ را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانستهاند.<ref>رک: السیرة النبویه (لابن هشام)، ج2، ص 606؛ شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref> | *'''حجة البلاغ''':<ref name=":0">اخبار مکه، الازرقی، ج1، ص 186؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 183؛ الاکتفاء، ج2، ص 30مستعذب الإخبار، الفاسی، ص 309..</ref> این نام، به تناسب نازل شدن آیه {{آیه|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}}<ref>سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> در این سفر است. در این آیه، خداوند فرمان ابلاغ و رساندن پیامی مهم را به حضرت محمد(ص) میدهد. [[اهل سنت]]، دلیل نامگذاری به حجة البلاغ را تبلیغ احکام دین به صورت گفتاری و رفتاری در این حج دانستهاند.<ref>رک: السیرة النبویه (لابن هشام)، ج2، ص 606؛ شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142.</ref> | ||
* '''حجة الکمال''' و '''حجة التمام''':<ref name=":0" /> این دو نام، میتواند اشاره به آیه سه از سوره مائده باشد که در بازگشت از این سفر نازل شده و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرده است.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج1، ص 31؛ سیدنا محمد، محمد رشید رضا، ج2، ص32.</ref> | *'''حجة الکمال''' و '''حجة التمام''':<ref name=":0" /> این دو نام، میتواند اشاره به آیه سه از سوره مائده باشد که در بازگشت از این سفر نازل شده و کمال دین و تمام نعمت الهی را اعلام کرده است.<ref>شرح الزرقانی علی المواهب، ج4؛ ص142؛ الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج1، ص 31؛ سیدنا محمد، محمد رشید رضا، ج2، ص32.</ref> | ||
== اهمیت == | ==اهمیت== | ||
حجة الوداع را دارای اهمیت سیاسی و فرهنگی بسیار خواندهاند. از آن رو که [[حضرت محمد(ص)]] در جریان این حج، آداب و احکام حج در اسلام را ابلاغ کرده و به طرح بسیاری از قوانین مهم اسلام از جمله ولایت اهل بیتش پرداخت. | حجة الوداع را دارای اهمیت سیاسی و فرهنگی بسیار خواندهاند. از آن رو که [[حضرت محمد(ص)]] در جریان این حج، آداب و احکام حج در اسلام را ابلاغ کرده و به طرح بسیاری از قوانین مهم اسلام از جمله ولایت اهل بیتش پرداخت. این رویداد بازتاب زیادی در لایههای سنت نبوی یافت که در دانشهایی مانند حدیث، سیره، تاریخ و فقه امتداد دارد،<ref>حجة الوداع، دانشنامه بزرگ اسلامی؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص8.</ref> آنقدر که سال دهم در تاریخ اسلام، به نام حجة الوداع، خوانده شد<ref>رک: المغازی، ج3، ص 1115؛ الطبقات الکبری، ج8، ص 44؛ عیون الاثر، ج2، ص 318.</ref> و باب ویژهای به همین نام افزون بر کتابهای سیره و تاریخ در کتابهای حدیثی اختصاص یافت<ref>رک:صحیح بخاری، ج5، ص175؛ دلائل النبوه، ج5، ص432؛ بحار الأنوار، ج21، ص 378.</ref>و بسیاری از آداب و مناسک حج با استناد به همین واقعه در فقه تدوین شد. | ||
برپایه روایتی از امام باقر(ع) تا سال دهم هجری تمام احکام و تعلیمات دین به جز حج و ولایت نازل شده بود. در این سال حضرت محمد(ص) مأموریت یافت تا برای تکمیل تعالیم دین خود و رساندن این دو واجب الهی اعلام کند تا هرکسی که توانایی پیمودن راه را دارد برای فرا گرفتن حج و تعالیم دین در حج آن سال شرکت کند و جارچیان به تمام اهل مدینه و آبادیهای پیرامون آن و قبایل عرب بادیه نشین اطلاع دادند که حضرت محمد قصد حج دارند،<ref>السیرة النبویه، ج2، ص 601؛ المغازی، ج3، ص 1088.</ref> حضرت محمد(ص) در سالهای قبل در مدینه بدون اینکه به حج بروند یا حلق و تقصیر کنند در روز عید قربان، قربانی میکردند.<ref name=":1">المغازی، ج3، ص 1088؛ الطبقات الکبری، ابن سعد، ج2، ص 131؛.</ref> | |||
== حکمت تاخیر حج پیامبر تا سال دهم هجری == | |||
حضرت محمد(ص) در سالهای قبل در مدینه بدون اینکه به حج بروند یا حلق و تقصیر کنند در روز عید قربان، قربانی میکردند.<ref name=":1" /> | |||
== جمعیت == | باید یادآور شد از آنجا که در جاهلیت براساس سنت نسیء، برای امکان جنگ درماههای حرام ـ از جمله ماههای حج ـ با عوض کردن نام ماه حرام با ماههای دیگر در ماه حرام جنگ کرده و در ماههایی که واقعاً ماه حج نبود، حج به جا میآوردند، با نامگذاریهای جدید و مرور زمان، ترتیب ماهها به حال طبیعی خود برمیگشت و حضرت محمد(ص) درنگ کردند تا نامگذاری ماههای جاهلیت مطابق ترتیب واقعی ماهها شود و در سال دهم، در ذی قعده واقعی برای حج خارج شدند و در خطبه عرفه به این مطلب اشاره کردند.<ref>اخبار مکه الازرقی، ج1، ص 186؛ بحرالعلوم، ج1، ص 132؛ الخصال، ج2، ص 46؛ مجمع البیان، ج5، ص 487.</ref> | ||
==جمعیت== | |||
با توجه به توسعه اسلام درتمام شبه جزیره عربستان، وجود نومسلمانانی که نسبت به حضرت محمد و دینش کنجکاو و علاقهمند بودند و اهمیت حج درفرهنگ مردم شبه جزیره، جمعیت بسیاری از زن و مرد و پیر و جوان برای دیدن و آموختن حج از حضرت محمد(ص) جمع شدند<ref>الکافی، ج4، ص 245؛ المغازی، ج3، ص 1088.</ref> بنابر برخی روایات، این جمعیت بیش از ۷۰ هزار نفر از اهل مدینه و عربهای بادیه نشین و اطراف بود<ref>روضه الواعظین، ج1، ص89؛ الإحتجاج، ج1، ص 56.</ref> به گونهای که صدای تلبیه میان مدینه و مکه پیوسته شنیده میشد<ref>ارشاد مفید، ج1، ص 171؛ روضه الواعظین، ج1، ص89.</ref> و به هنگام تلبیه حضرت محمد(ص) سراسر بیابان تا چشم کار میکرد حجگزار دیده میشد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1022؛ سنن کبری، بیهقی، ج1، ص7.</ref> در منابع دیگر تعداد حجاج دراین سفر بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر شده است<ref>تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص 37؛ تاریخ الخمیس، دیار البکری، ج2، ص 149.</ref> که این تعداد با توجه به جمعیتی که برای شبه جزیره در آن روزگار تخمین زده میشود<ref>اطلس تاریخی کشورهای جهان، ص45×××.</ref> و با توجه به تعداد سی هزار نفر مرد جنگی که علیرغم شرایط دشوار خشکسالی و بیم از روبرو شدن با امپراتوری روم در غزوه تبوک به سال نهم هجرت شرکت کردند،<ref>المغازی، ج3، ص 996، الطبقات الکبری، ج2، ص 125، عیون الاثر، ج2، ص 356.</ref><ref>المغازی، ج3، ص 993؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج2، ص 516.</ref> دور از ذهن نیست چرا که برخلاف شرایط دشوار جنگ، در حجة الوداع زنان و کودکان و سالخوردگان و ناتوانان از جهاد نیز میتوانستند حضور داشته باشند. | با توجه به توسعه اسلام درتمام شبه جزیره عربستان، وجود نومسلمانانی که نسبت به حضرت محمد و دینش کنجکاو و علاقهمند بودند و اهمیت حج درفرهنگ مردم شبه جزیره، جمعیت بسیاری از زن و مرد و پیر و جوان برای دیدن و آموختن حج از حضرت محمد(ص) جمع شدند<ref>الکافی، ج4، ص 245؛ المغازی، ج3، ص 1088.</ref> بنابر برخی روایات، این جمعیت بیش از ۷۰ هزار نفر از اهل مدینه و عربهای بادیه نشین و اطراف بود<ref>روضه الواعظین، ج1، ص89؛ الإحتجاج، ج1، ص 56.</ref> به گونهای که صدای تلبیه میان مدینه و مکه پیوسته شنیده میشد<ref>ارشاد مفید، ج1، ص 171؛ روضه الواعظین، ج1، ص89.</ref> و به هنگام تلبیه حضرت محمد(ص) سراسر بیابان تا چشم کار میکرد حجگزار دیده میشد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1022؛ سنن کبری، بیهقی، ج1، ص7.</ref> در منابع دیگر تعداد حجاج دراین سفر بین ۹۰ تا ۱۲۰ هزار نفر ذکر شده است<ref>تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص 37؛ تاریخ الخمیس، دیار البکری، ج2، ص 149.</ref> که این تعداد با توجه به جمعیتی که برای شبه جزیره در آن روزگار تخمین زده میشود<ref>اطلس تاریخی کشورهای جهان، ص45×××.</ref> و با توجه به تعداد سی هزار نفر مرد جنگی که علیرغم شرایط دشوار خشکسالی و بیم از روبرو شدن با امپراتوری روم در غزوه تبوک به سال نهم هجرت شرکت کردند،<ref>المغازی، ج3، ص 996، الطبقات الکبری، ج2، ص 125، عیون الاثر، ج2، ص 356.</ref><ref>المغازی، ج3، ص 993؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج2، ص 516.</ref> دور از ذهن نیست چرا که برخلاف شرایط دشوار جنگ، در حجة الوداع زنان و کودکان و سالخوردگان و ناتوانان از جهاد نیز میتوانستند حضور داشته باشند. | ||
شدت اشتیاق مردم به حج به گونه ای بود که حتی بیماران نیز دوست داشتند با کاروان پیامبر همراه شوند و از آن حضرت چاره میخواستند<ref>صحیح مسلم، ج 2، ص867؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج10، ص292.</ref> و زنان حامله ای چون اسماء دخت عمیس، که محمد بن ابوبکر را در ذوالحلیفه به دنیا آورد،<ref>الطبقات الکبری، ج8، ص222؛ الکافی، ج4، ص 444؛ البدایه و النهایه، ج7، ص318.</ref> آن حضرت را همراهی کردند. | شدت اشتیاق مردم به حج به گونه ای بود که حتی بیماران نیز دوست داشتند با کاروان پیامبر همراه شوند و از آن حضرت چاره میخواستند<ref>صحیح مسلم، ج 2، ص867؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج10، ص292.</ref> و زنان حامله ای چون اسماء دخت عمیس، که محمد بن ابوبکر را در ذوالحلیفه به دنیا آورد،<ref>الطبقات الکبری، ج8، ص222؛ الکافی، ج4، ص 444؛ البدایه و النهایه، ج7، ص318.</ref> آن حضرت را همراهی کردند. | ||
حضرت محمد(ص) در این سفر همه زنان خود و دخترشان حضرت فاطمه زهراء علیها سلام<ref name=":2" /> سوار بر هودج به همراه برد.<ref name=":3" /> | |||
حضرت محمد(ص) در روز شنبه ۲۵ ذی قعده، که با توجه به محاسبه تقویم حدوداً اسفند ماه سال دهم شمسی میشود، از مدینه به قصد حج خارج شدند.<ref>المغازی، ج3، ص 1089، الکافی، ج4، ص 245.</ref> حضرت محمد(ص) در این سفر همه زنان خود و دخترشان حضرت فاطمه زهراء علیها سلام<ref>دلائل النبوه، ج5، ص 435؛ التنبیه و الاشراف، ص240.</ref> سوار بر هودج به همراه برد.<ref>تاریخالیعقوبی، ج2، ص 109، الطبقات الکبری، ج2، ص 131.</ref> | == آغاز سفر == | ||
حضرت محمد(ص) در روز شنبه ۲۵ ذی قعده، که با توجه به محاسبه تقویم حدوداً اسفند ماه سال دهم شمسی میشود، از مدینه به قصد حج خارج شدند.<ref>المغازی، ج3، ص 1089، الکافی، ج4، ص 245.</ref> حضرت محمد(ص) در این سفر همه زنان خود و دخترشان حضرت فاطمه زهراء علیها سلام<ref name=":2">دلائل النبوه، ج5، ص 435؛ التنبیه و الاشراف، ص240.</ref> سوار بر هودج به همراه برد.<ref name=":3">تاریخالیعقوبی، ج2، ص 109، الطبقات الکبری، ج2، ص 131.</ref> | |||
بنابر روایت صحیح معاویه بن عمار، آن حضرت به هنگام ظهر به منطقه ذوالحلیفه، در هشت کیلومتری غرب شهر مدینه<ref>المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 103؛ مدینهشناسی، ج1، ص 173.</ref> رسید و غسل احرام انجام داد و نماز ظهر را در مسجد شجره خواند.<ref>الطبقات الکبری، ابن سعد، ج2، ص 131؛ الکافی، ج4، ص232؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج2، ص 102.</ref> ایشان به مردم نیز فرمان داد تا ضمن زدودن موهای زائد بدن برای احرام غسل کرده و لباسهای دوخته را از تن بدر کنند.<ref>الکافی، ج4، ص 249.</ref> | |||
سپس ایشان به نشاندار کردن شتران قربانی خود که ۶۳ شتر بود پرداخت. مأمور نگهداری از شتران پیامبر در حجة الوداع ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود<ref>الطبقات الکبری، ج4، ص 235وج2، ص 131؛ الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص.</ref>که به کمک چند تن از مردان قبیله اش، این وظیفه را انجام میداد. او در سفرهای دیگر نیز این مهم را به عهده داشت.<ref>المغازی، ج2، ص 572و، ص 732؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 273؛ البدایة و النهایة، ج4، ص 231.</ref> | سپس ایشان به نشاندار کردن شتران قربانی خود که ۶۳ شتر بود پرداخت. مأمور نگهداری از شتران پیامبر در حجة الوداع ناجیة بن جندب خزاعی اسلمی بود<ref>الطبقات الکبری، ج4، ص 235وج2، ص 131؛ الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص.</ref>که به کمک چند تن از مردان قبیله اش، این وظیفه را انجام میداد. او در سفرهای دیگر نیز این مهم را به عهده داشت.<ref>المغازی، ج2، ص 572و، ص 732؛ المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 273؛ البدایة و النهایة، ج4، ص 231.</ref> | ||
خط ۴۰: | خط ۴۵: | ||
حضرت محمد(ص) در حالی که منتظر دستور خدا بود، با نیت انجام حج تلبیه گفت و قربانی به همراه برد و از آنجا که این سفر آخرین حج حضرت محمد بود، خداوند میخواست با انجام عمره و حج هردو عمل را میان امتش باقی بگذارد.<ref>علل الشرائع، ج2، ص 414.</ref> | حضرت محمد(ص) در حالی که منتظر دستور خدا بود، با نیت انجام حج تلبیه گفت و قربانی به همراه برد و از آنجا که این سفر آخرین حج حضرت محمد بود، خداوند میخواست با انجام عمره و حج هردو عمل را میان امتش باقی بگذارد.<ref>علل الشرائع، ج2، ص 414.</ref> | ||
== مسیر راه == | ==مسیر راه== | ||
آن حضرت در حالی که جز برای نماز و استراحت بین راه توقف نمیکرد، فاصله بین مدینه و مکه را از راهی پیمود که با مسیر امروزی و حتی مسیری که در زمان سمهودی (قرن دهم) استفاده میشده متفاوت است. این راه را، راه حج انبیاء الهی خواندهاند،<ref>بهجة النفوس و الأسرار، ج1، ص 627؛ تاریخ المدینة، نهروانی، ص 152، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج3، ص 159.</ref> روایاتی که از حضرت محمد(ص) درباره حج پیامبران الهی در این مسیر آمده میتواند دلیل این نامگذاری باشد. مسیر حج پیامبر بین مدینه و مکه از نزدیکی مسجد غزاله از مسیر حجة الوداع جدا میشد و از حی و گردنه هرشاء و سپس جحفه میگذشت، در حالی که مسیر قرن دهم در سمت راست این جاده بود که از رابغ و از خیف و صفراء میگذرد و بدون گذر از جحفه در نزدیکی قدید به این راه میرسد.<ref>وفاء الوفاء، السمهودی، ج3، ص 159، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 170.</ref> | آن حضرت در حالی که جز برای نماز و استراحت بین راه توقف نمیکرد، فاصله بین مدینه و مکه را از راهی پیمود که با مسیر امروزی و حتی مسیری که در زمان سمهودی (قرن دهم) استفاده میشده متفاوت است. این راه را، راه حج انبیاء الهی خواندهاند،<ref>بهجة النفوس و الأسرار، ج1، ص 627؛ تاریخ المدینة، نهروانی، ص 152، وفاء الوفاء بأخبار دارالمصطفی، ج3، ص 159.</ref> روایاتی که از حضرت محمد(ص) درباره حج پیامبران الهی در این مسیر آمده میتواند دلیل این نامگذاری باشد. مسیر حج پیامبر بین مدینه و مکه از نزدیکی مسجد غزاله از مسیر حجة الوداع جدا میشد و از حی و گردنه هرشاء و سپس جحفه میگذشت، در حالی که مسیر قرن دهم در سمت راست این جاده بود که از رابغ و از خیف و صفراء میگذرد و بدون گذر از جحفه در نزدیکی قدید به این راه میرسد.<ref>وفاء الوفاء، السمهودی، ج3، ص 159، المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 170.</ref> | ||
== مساجد == | ==مساجد== | ||
بعدها در هرکدام از توقفگاههای ایشان مسجدی را به نام آن منزل ساختند<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص 131؛ وفاء الوفاء، السمهودی، ج3، ص 159.</ref>و نماز خواندن در این مساجد را از آداب حج شد. اسامی این مسجدهایی که در این منزلگاهها ساخته شده از این قرار است:<ref>تاریخ مکة المشرفة و المسجد الحرام و المدینة الشریفة و القبر الشریف، ج1، ص 311.</ref> | بعدها در هرکدام از توقفگاههای ایشان مسجدی را به نام آن منزل ساختند<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص 131؛ وفاء الوفاء، السمهودی، ج3، ص 159.</ref>و نماز خواندن در این مساجد را از آداب حج شد. اسامی این مسجدهایی که در این منزلگاهها ساخته شده از این قرار است:<ref>تاریخ مکة المشرفة و المسجد الحرام و المدینة الشریفة و القبر الشریف، ج1، ص 311.</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۵۶: | ||
حضرت محمد(ص) در کُراع الغَمیم در ۶۴ کیلومتری مکه<ref>المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 231.</ref> با جمع کسانی برخورد که پیاده به حج آمده بودند و به امید بدست آوردن مرکب سواری یا دعای آن حضرت، به انتظارش صف بسته بودند، آنان با دیدن حضرت محمد(ص) از خستگی و ناتوانی شکایت کردند و ایشان ضمن بیان اینکه مرکب سواری برای آنها ندارند، توصیه کردند تا برای مقابله با خستگی پیادهروی کمربندها را محکم و بروی شکم ببندند و تند راه بپیمایند تا کسالت و خستگی از آنان دور شود.<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص 295؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص 11؛ ارشادمفید، ج1، ص172.</ref> این درمورد پیادگانی بود که توانایی پیادهروی را داشتند. ایشان کسانی را که به سختی زیاد یا با پای برهنه به حج میرفتند، از این کار نهی کرده و فرمودند خداوند از این پیادهروی و پابرهنگی بینیاز است.<ref>الامالی طوسی، ص359؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص13.</ref> | حضرت محمد(ص) در کُراع الغَمیم در ۶۴ کیلومتری مکه<ref>المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 231.</ref> با جمع کسانی برخورد که پیاده به حج آمده بودند و به امید بدست آوردن مرکب سواری یا دعای آن حضرت، به انتظارش صف بسته بودند، آنان با دیدن حضرت محمد(ص) از خستگی و ناتوانی شکایت کردند و ایشان ضمن بیان اینکه مرکب سواری برای آنها ندارند، توصیه کردند تا برای مقابله با خستگی پیادهروی کمربندها را محکم و بروی شکم ببندند و تند راه بپیمایند تا کسالت و خستگی از آنان دور شود.<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص 295؛ تهذیب الأحکام، ج5، ص 11؛ ارشادمفید، ج1، ص172.</ref> این درمورد پیادگانی بود که توانایی پیادهروی را داشتند. ایشان کسانی را که به سختی زیاد یا با پای برهنه به حج میرفتند، از این کار نهی کرده و فرمودند خداوند از این پیادهروی و پابرهنگی بینیاز است.<ref>الامالی طوسی، ص359؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص13.</ref> | ||
== ورود به مکه == | ==ورود به مکه== | ||
حضرت محمد(ص)، پس از گذراندن هشت روز در مسیر، در سوم ذی حجه به نزدیکی مکه رسید و پیش از گردنههای ورودی مکه توقف کرده و شب را در آنجا گذراندو صبحگاهان پس از انجام غسل و به هنگام بالا آمدن آفتاب در چهارم ذی حجه، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی مسجدالحرام پیش رفت تا به باب بنی شیبه رسید. | حضرت محمد(ص)، پس از گذراندن هشت روز در مسیر، در سوم ذی حجه به نزدیکی مکه رسید و پیش از گردنههای ورودی مکه توقف کرده و شب را در آنجا گذراندو صبحگاهان پس از انجام غسل و به هنگام بالا آمدن آفتاب در چهارم ذی حجه، از بالای مکه و از گردنه مدنیان سوار بر ناقه قصباء وارد مکه شد و به سوی مسجدالحرام پیش رفت تا به باب بنی شیبه رسید. | ||
== اعمال و مناسک == | ==اعمال و مناسک== | ||
ایشان با دیدن خانه خدا تکبیر گفته وپس از حمد و ستایش الهی و صلوات بر حضرت ابراهیم و استلام حجرالاسود، سواره در هفت دور، خانه خدا را طواف کرد ومردم نیز به همراه ایشان طواف نمودند، به روایتی دلیل سواره طواف کردن ایشان، نمایاندن خود به جمعیت بسیار پیرامون ایشان بود که برای تعلیم حج از آن حضرت، به ایشان چشم دوخته بودند.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج1، ص 246؛ صحیح مسلم، ج4، ص39.</ref> | ایشان با دیدن خانه خدا تکبیر گفته وپس از حمد و ستایش الهی و صلوات بر حضرت ابراهیم و استلام حجرالاسود، سواره در هفت دور، خانه خدا را طواف کرد ومردم نیز به همراه ایشان طواف نمودند، به روایتی دلیل سواره طواف کردن ایشان، نمایاندن خود به جمعیت بسیار پیرامون ایشان بود که برای تعلیم حج از آن حضرت، به ایشان چشم دوخته بودند.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج1، ص 246؛ صحیح مسلم، ج4، ص39.</ref> | ||
خط ۶۷: | خط ۷۲: | ||
آن حضرت که با مقاومت و تعجب برخی از صحابه نسبت به این دستور مواجه شدند،<ref>الکافی، ج4، ص246؛ الارشاد، ج1، ص274.</ref> فرمودند: «اگر از قبل میدانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل میکردم (و قربانی نمیآوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»<ref>الکافی، 4، ص246؛ صحیح مسلم، ج2، ص725.</ref> انکار برخی از اصحاب درباره این مسئله به جایی رسید که آن حضرت را خشمگین کرد.<ref>صحیح مسلم، ج2، ص719، سنن ابن ماجه، ج2، ص993.</ref> | آن حضرت که با مقاومت و تعجب برخی از صحابه نسبت به این دستور مواجه شدند،<ref>الکافی، ج4، ص246؛ الارشاد، ج1، ص274.</ref> فرمودند: «اگر از قبل میدانستم چه پیش خواهد آمد مانند شما عمل میکردم (و قربانی نمیآوردم) تا مانند شما اکنون از احرام خارج شوم ولی من قربانی به همراه دارم و کسی که قربانی دارد نباید از احرام خارج شود مگر وقتی که قربانی به قربانگاه برسد.»<ref>الکافی، 4، ص246؛ صحیح مسلم، ج2، ص725.</ref> انکار برخی از اصحاب درباره این مسئله به جایی رسید که آن حضرت را خشمگین کرد.<ref>صحیح مسلم، ج2، ص719، سنن ابن ماجه، ج2، ص993.</ref> | ||
== ملحق شدن امام علی(ع) == | ==ملحق شدن امام علی(ع)== | ||
در این فاصله امام علی(ع) که درماه رمضان این سال برای دعوت اهل یمن به اسلام و جمعآوری خراج نجران به آن منطقه رفته بود<ref>تاریخالطبری، ج3، ص 132؛ الکامل، ج2، ص 300؛ البدایه و النهایه، ج7، ص 224.</ref> پس از نامه پیامبر که او را به حج از جانب یمن میخواند،<ref>الارشاد للمفیدج1، ص171.</ref> خود را به مکه رساند و از آنجا که به همراه خود قربانی آورده بود (و بنا بر روایاتی دیگر چون پیامبر ایشان را در قربانی خود شریک کرده بود<ref>الکافی، ج4، ص248؛ فقیه، ج2، ص237؛ معجم کبیر الطبرانی، ج11، ص83.</ref>) و نیت حج خود را همان حج پیامبر(ص) قرار داده بود، مانند پیامبر در احرام باقی ماند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج5، ص 400؛ الکافی، ج4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> پس از رسیدن افراد تحت امر امام علی(ع) به مکه، بسیاری از آنان از سختگیری امام درباره استفاده از بیت المال شکایت و بدگویی کردند، حجم این بدگوییها به حدی رسید که پیامبر فرمان داد تا در میان مردم اعلام کنند (یا خود ضمن یک سخنرانی فرمود) که دست از سرزنش علی بردارید که او در اطاعت فرمان خدا سختگیر است و در دینش مسامحه نمیکند، آنان نیز با شنیدن نظر پیامبر در مورد رفتار امام از اینکار دست کشیدند.<ref>تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 149؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> | در این فاصله امام علی(ع) که درماه رمضان این سال برای دعوت اهل یمن به اسلام و جمعآوری خراج نجران به آن منطقه رفته بود<ref>تاریخالطبری، ج3، ص 132؛ الکامل، ج2، ص 300؛ البدایه و النهایه، ج7، ص 224.</ref> پس از نامه پیامبر که او را به حج از جانب یمن میخواند،<ref>الارشاد للمفیدج1، ص171.</ref> خود را به مکه رساند و از آنجا که به همراه خود قربانی آورده بود (و بنا بر روایاتی دیگر چون پیامبر ایشان را در قربانی خود شریک کرده بود<ref>الکافی، ج4، ص248؛ فقیه، ج2، ص237؛ معجم کبیر الطبرانی، ج11، ص83.</ref>) و نیت حج خود را همان حج پیامبر(ص) قرار داده بود، مانند پیامبر در احرام باقی ماند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج5، ص 400؛ الکافی، ج4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> پس از رسیدن افراد تحت امر امام علی(ع) به مکه، بسیاری از آنان از سختگیری امام درباره استفاده از بیت المال شکایت و بدگویی کردند، حجم این بدگوییها به حدی رسید که پیامبر فرمان داد تا در میان مردم اعلام کنند (یا خود ضمن یک سخنرانی فرمود) که دست از سرزنش علی بردارید که او در اطاعت فرمان خدا سختگیر است و در دینش مسامحه نمیکند، آنان نیز با شنیدن نظر پیامبر در مورد رفتار امام از اینکار دست کشیدند.<ref>تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 149؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref> | ||
خط ۷۵: | خط ۸۰: | ||
حضرت محمد(ص) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمه ای گذراند که در ناحیه ابطح زده بودند و از سکونت در خانههای اهل مکه خودداری کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص 131؛ المغازی، ج3، ص 1100 إمتاع الأسماع، ج2، ص 110؛.</ref> ابطح* ناحیه ای در شمال مکه میان دو کوه حجون و جبل نور و متصل به المعلی است و به آن خیف بنی کنانه و محصب نیز میگویند.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج4، ص 67؛ مراصد الإطلاع، ج1، ص 17؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 16؛ التاریخ القویم لمکة و بیت الله الکریم، ج1-1، ص 488، حجة الوداع ابن حزم، ج1، ص326.</ref> عقیل بن ابوطالب پسر عموی ایشان، پیش از فتح مکه خانه آن حضرت و سایر بنی هاشم را که به مدینه هجرت کرده بودند، فروخته بود<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج3، ص 253؛ اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص 161؛ مناقب آل أبی طالب، ج1، ص 270.</ref> پیغمبرخدا(ص) بعد از ظهر چهارشنبه که روز هفتم ذی حجه بود برای مردم خطبه خواند<ref>المغازی، ج2؛ ص1100؛ انساب الأشراف، ج1، ص 370.</ref> و مناسک حج را به آنان تعلیم داد.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص632؛ البدایة و النهایة، ج5، ص 169؛ إتحاف الوری، ج1، ص 576.</ref> | حضرت محمد(ص) روزهای یکشنبه تا چهارشنبه را در حالت احرام در مکه در خیمه ای گذراند که در ناحیه ابطح زده بودند و از سکونت در خانههای اهل مکه خودداری کرد.<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص 131؛ المغازی، ج3، ص 1100 إمتاع الأسماع، ج2، ص 110؛.</ref> ابطح* ناحیه ای در شمال مکه میان دو کوه حجون و جبل نور و متصل به المعلی است و به آن خیف بنی کنانه و محصب نیز میگویند.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج4، ص 67؛ مراصد الإطلاع، ج1، ص 17؛ المعالم الأثیرة فی السنة و السیرة، ص 16؛ التاریخ القویم لمکة و بیت الله الکریم، ج1-1، ص 488، حجة الوداع ابن حزم، ج1، ص326.</ref> عقیل بن ابوطالب پسر عموی ایشان، پیش از فتح مکه خانه آن حضرت و سایر بنی هاشم را که به مدینه هجرت کرده بودند، فروخته بود<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج3، ص 253؛ اخبار مکه، الازرقی، ج2، ص 161؛ مناقب آل أبی طالب، ج1، ص 270.</ref> پیغمبرخدا(ص) بعد از ظهر چهارشنبه که روز هفتم ذی حجه بود برای مردم خطبه خواند<ref>المغازی، ج2؛ ص1100؛ انساب الأشراف، ج1، ص 370.</ref> و مناسک حج را به آنان تعلیم داد.<ref>المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص632؛ البدایة و النهایة، ج5، ص 169؛ إتحاف الوری، ج1، ص 576.</ref> | ||
== رفتن به عرفات == | ==رفتن به عرفات== | ||
ایشان در روز هشتم ذی حجه (یوم الترویه) به هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده و برای حج لبیک گویند و از مکه به سوی منا خارج شده و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد (عرفه) را در منا به جا آوردند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ الکافی، ج4، ص236، تهذیب الاحکام، 5ج، ص177.</ref> پس از بالا آمدن خورشید در روز نهم ذی حجه (عرفه)، حضرت محمد(ص) و مسلمانان از منا به سمت عرفات به راه افتادند و برخلاف سنت جاهلیت قریش که در مزدلفه توقف میکردند، از مزدلفه گذشته و به عرفات رسیدند و در کنار مسجد نمره در عرفات برای آن حضرت خیمه زدند. ایشان پیش از ظهر روز عرفه در وسط وادی عرفات برای مردم سخنرانی کردند و برای رساندن صدای خود به جمعیت از ربیعه بن امیه کمک گرفتند که سخنان آن حضرت را برای حاضرانی که دورتر بودند، تکرار کند.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 151؛ الروض الأنف، ج7، ص 462.</ref> در این خطبه که نزد برخی به نام خطبه حجة الوداع* معروف است<ref>احادیث اسماعیل بن جعفر، ج1، ص423.</ref>موضوعاتی چون، خلافت دوازده نفر پیشوا از قریش،<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص93.</ref> ضرورت توجه امت به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر، سفارش به تقوا و تلاش برای رضای خدا، اشاره به نزدیکی وفات خود، تأکید برحرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر، تأکید بر امانت داری، یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خونفداها و عناوین عهد جاهلیت مگر پرده داری و آبرسانی به حجاج، سفارش به مساوات و برادری، سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان، تأکید بر بطلان ارزشهای جاهلیت و اینکه ملاک برتری تقواست، یادآوری مسئله دیه و ارث و حرمت انتساب زاده زنا به زناکار بیان شده است.<ref>تحف العقول، ص30؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج5، ص 171.</ref> بنا به روایاتی در عرفات فرمان الهی مبنی برنزدیک شدن وفات پیامبر و دستور معرفی رسمی علی بن ابی طالب(ع) به عنوان وصی و جانشین حضرت محمد بر سنت دیگر پیغمبران الهی به آن حضرت رسید اما پیامبر که از واکنش تند و ارتداد و بازگشت به جاهلیت قریشیان با توجه به کینه ای که از امام علی داشتند نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تأیید الهی نشست.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref>حضرت محمد(ص) نماز ظهر و عصر را با هم به جا آوردند و تا غروب آفتاب و پنهان شدن قرص خورشید، رو به قبله و ایستاده مناجات کردند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن دارمی، ج1، ص86.</ref> آن حضرت به هنگام غروب در میان مردم فرمودند: «امروز پروردگار شما بر شما منت گذاشت و افراد نیکوکارتان را آمرزید و شفاعتشان را در حق بدکارانتان پذیرفت، پس به سوی مشعر به راه بیافتید و بدانید که خداوند برای گنهکاران رضای خودش را ضمانت کرده است.»<ref>الکافی، ج4، ص257؛ ثواب الاعمال، ص71؛ کنز العمال، 5، ص188.</ref> از ایشان مواعظ و دعاها<ref>الکافی، ج4، ص464؛ السنن الکبری، ج7، ص255؛ المصنّف، ج4، ص473.</ref>و پاسخ به سئوالات حجاج، نیز در عرفه یاد شده است.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص183.</ref> | ایشان در روز هشتم ذی حجه (یوم الترویه) به هنگام ظهر به مردم فرمان داد تا غسل کرده و برای حج لبیک گویند و از مکه به سوی منا خارج شده و نمازهای ظهر و عصر آن روز تا نماز صبح روز بعد (عرفه) را در منا به جا آوردند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ الکافی، ج4، ص236، تهذیب الاحکام، 5ج، ص177.</ref> پس از بالا آمدن خورشید در روز نهم ذی حجه (عرفه)، حضرت محمد(ص) و مسلمانان از منا به سمت عرفات به راه افتادند و برخلاف سنت جاهلیت قریش که در مزدلفه توقف میکردند، از مزدلفه گذشته و به عرفات رسیدند و در کنار مسجد نمره در عرفات برای آن حضرت خیمه زدند. ایشان پیش از ظهر روز عرفه در وسط وادی عرفات برای مردم سخنرانی کردند و برای رساندن صدای خود به جمعیت از ربیعه بن امیه کمک گرفتند که سخنان آن حضرت را برای حاضرانی که دورتر بودند، تکرار کند.<ref>السیره النبویه، ابن هشام، ج2، ص206؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 151؛ الروض الأنف، ج7، ص 462.</ref> در این خطبه که نزد برخی به نام خطبه حجة الوداع* معروف است<ref>احادیث اسماعیل بن جعفر، ج1، ص423.</ref>موضوعاتی چون، خلافت دوازده نفر پیشوا از قریش،<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج5، ص93.</ref> ضرورت توجه امت به کتاب خدا و اهل بیت پیامبر، سفارش به تقوا و تلاش برای رضای خدا، اشاره به نزدیکی وفات خود، تأکید برحرمت مال و جان و ناموس مسلمانان بر یکدیگر، تأکید بر امانت داری، یادآوری حرمت ربا و باطل اعلام کردن رباها و خونفداها و عناوین عهد جاهلیت مگر پرده داری و آبرسانی به حجاج، سفارش به مساوات و برادری، سفارش به حفظ حقوق زنان و خوشرفتاری با آنان، تأکید بر بطلان ارزشهای جاهلیت و اینکه ملاک برتری تقواست، یادآوری مسئله دیه و ارث و حرمت انتساب زاده زنا به زناکار بیان شده است.<ref>تحف العقول، ص30؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج5، ص 171.</ref> بنا به روایاتی در عرفات فرمان الهی مبنی برنزدیک شدن وفات پیامبر و دستور معرفی رسمی علی بن ابی طالب(ع) به عنوان وصی و جانشین حضرت محمد بر سنت دیگر پیغمبران الهی به آن حضرت رسید اما پیامبر که از واکنش تند و ارتداد و بازگشت به جاهلیت قریشیان با توجه به کینه ای که از امام علی داشتند نگران بود، از خداوند ایمنی از این خطرات را خواست و منتظر تأیید الهی نشست.<ref>روضه الواعظین، ج1، ص90؛ الاحتجاج، ج1، ص57.</ref>حضرت محمد(ص) نماز ظهر و عصر را با هم به جا آوردند و تا غروب آفتاب و پنهان شدن قرص خورشید، رو به قبله و ایستاده مناجات کردند.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ سنن دارمی، ج1، ص86.</ref> آن حضرت به هنگام غروب در میان مردم فرمودند: «امروز پروردگار شما بر شما منت گذاشت و افراد نیکوکارتان را آمرزید و شفاعتشان را در حق بدکارانتان پذیرفت، پس به سوی مشعر به راه بیافتید و بدانید که خداوند برای گنهکاران رضای خودش را ضمانت کرده است.»<ref>الکافی، ج4، ص257؛ ثواب الاعمال، ص71؛ کنز العمال، 5، ص188.</ref> از ایشان مواعظ و دعاها<ref>الکافی، ج4، ص464؛ السنن الکبری، ج7، ص255؛ المصنّف، ج4، ص473.</ref>و پاسخ به سئوالات حجاج، نیز در عرفه یاد شده است.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص183.</ref> | ||
== رفتن به مشعر == | ==رفتن به مشعر== | ||
براساس سنت جاهلیت، حجاج پیش از غروب از عرفات به سمت مشعر میرفتند اما حضرت محمد(ص) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر الحرام به راه افتادند در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت بسیار آرام حرکت میکردند و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان توصیه میکرد.<ref>صحیح بخاری، ج2، ص176؛ سنن نسائی، ج5، ص 258؛ الکافی، ج4، ص 467.</ref> به روایتی ایشان آنچنان برای کُند کردن حرکت ناقه خود، افسار آن را نگهداشته بود که گردن شتر به رحل و پالانش میرسید و اسامه بن زید را نیز پشت سر خود سوار کرده بود.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص73؛ دعائم الإسلام، ج1، ص 321.</ref> | براساس سنت جاهلیت، حجاج پیش از غروب از عرفات به سمت مشعر میرفتند اما حضرت محمد(ص) پس از غروب آفتاب به سمت مشعر الحرام به راه افتادند در حالی که با توجه به شلوغی جمعیت بسیار آرام حرکت میکردند و مردم را به حرکت آرام و مراقبت از ضعیفان و پیادگان توصیه میکرد.<ref>صحیح بخاری، ج2، ص176؛ سنن نسائی، ج5، ص 258؛ الکافی، ج4، ص 467.</ref> به روایتی ایشان آنچنان برای کُند کردن حرکت ناقه خود، افسار آن را نگهداشته بود که گردن شتر به رحل و پالانش میرسید و اسامه بن زید را نیز پشت سر خود سوار کرده بود.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص73؛ دعائم الإسلام، ج1، ص 321.</ref> | ||
خط ۸۵: | خط ۹۰: | ||
در وادی محسر پس از خارج شدن از مشعر که در آغاز مسیر منا است، حضرت محمد(ص) در حالی که پسرعمویش فضل بن عباس را بر پشت سر خود سوار مرکب کرده بود با شتاب و دواندن شتر به مقدار صد ذرع (حدود پنجاه متر) گذشت،<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص81.</ref> چرا که این دره محل فرود عذاب الهی بر لشکر ابرهه است.<ref>الکافی، ج4، ص470؛ الفقیه، ج2، ص468.</ref> | در وادی محسر پس از خارج شدن از مشعر که در آغاز مسیر منا است، حضرت محمد(ص) در حالی که پسرعمویش فضل بن عباس را بر پشت سر خود سوار مرکب کرده بود با شتاب و دواندن شتر به مقدار صد ذرع (حدود پنجاه متر) گذشت،<ref>صحیح مسلم، ج4، ص42؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص81.</ref> چرا که این دره محل فرود عذاب الهی بر لشکر ابرهه است.<ref>الکافی، ج4، ص470؛ الفقیه، ج2، ص468.</ref> | ||
== رمی == | ==رمی== | ||
پیامبر خدا پس از ورود به منا تا آخر آن که گردنه جمره و به سمت مکه بود، از بزرگترین راهی که به عرض ۳۸ ذرع (حدودا ۱۴متر) در وسط منا بود و تا سال ۲۰۰ق نیز استفاده میشد و از کنار کوه ضَب درنزدیکی مسجد خیف میگذشت، طول منا را طی کرده<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج2، ص 186؛ أخبار، فاکهی، ج4، ص 307؛ الکافی، ج4، ص 248.</ref> و در حالی که در وسط دره بودند، پشت به مکه جمره کبری در کنار این گردنه را سوار بر ناقه، به هنگام بالا آمدن خورشید (چاشتگاه) رمی کرد. پیامبر با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، تکبیر گفت و مردم را به مراقبت و آسیب نرساندن به یکدیگر فرمان داد و توصیه کرد تا سنگهای کوچکی را برای رمی جمع کنند.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج2، ص 173؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص210 و ج5، ص270.</ref> | پیامبر خدا پس از ورود به منا تا آخر آن که گردنه جمره و به سمت مکه بود، از بزرگترین راهی که به عرض ۳۸ ذرع (حدودا ۱۴متر) در وسط منا بود و تا سال ۲۰۰ق نیز استفاده میشد و از کنار کوه ضَب درنزدیکی مسجد خیف میگذشت، طول منا را طی کرده<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج2، ص 186؛ أخبار، فاکهی، ج4، ص 307؛ الکافی، ج4، ص 248.</ref> و در حالی که در وسط دره بودند، پشت به مکه جمره کبری در کنار این گردنه را سوار بر ناقه، به هنگام بالا آمدن خورشید (چاشتگاه) رمی کرد. پیامبر با هرکدام از هفت سنگی که به جمره زد، تکبیر گفت و مردم را به مراقبت و آسیب نرساندن به یکدیگر فرمان داد و توصیه کرد تا سنگهای کوچکی را برای رمی جمع کنند.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج2، ص 173؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص210 و ج5، ص270.</ref> | ||
حضرت محمد(ص) در منا مسلمانان را به فراگیری احکام و مناسک از خود فرا میخواند و به این نکته اشاره میفرمود که شاید این سفر حج آخرین سفر حج ایشان باشد.<ref>الطبقات الکبری ج2، ص 138؛ السنن الکبری، ج5، ص125؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص322.</ref> با این دعوت گویا مردم بیش از پیش گرد آن حضرت را فرا گرفته و درباره عملشان از پیامبر سئوال میکردند و آن حضرت ضمن پاسخ به سئوال آنان، اعمال منا را به مردم تعلیم فرمود.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، فاکهی، ج4، ص 264.</ref> | حضرت محمد(ص) در منا مسلمانان را به فراگیری احکام و مناسک از خود فرا میخواند و به این نکته اشاره میفرمود که شاید این سفر حج آخرین سفر حج ایشان باشد.<ref>الطبقات الکبری ج2، ص 138؛ السنن الکبری، ج5، ص125؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص322.</ref> با این دعوت گویا مردم بیش از پیش گرد آن حضرت را فرا گرفته و درباره عملشان از پیامبر سئوال میکردند و آن حضرت ضمن پاسخ به سئوال آنان، اعمال منا را به مردم تعلیم فرمود.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، فاکهی، ج4، ص 264.</ref> | ||
== قربانی == | ==قربانی== | ||
پس از رمی جمره عقبه پیامبر خدا به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری و همیاری امام علی<ref>السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج1، ص 397؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج5، ص 438؛ البدایة و النهایة، ج5، ص 189.</ref> ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست مبارک خویش<ref>سنن ابی داود، ج1، ص427؛ سنن بیهقی، ج5، ص8؛ السیره النبویه، ج4,ص381.</ref> قربانی فرمود در مجموع قربانی پیامبر(ص) و علی(ع) صد شتر شد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج5، ص 400؛ الکافی، ج4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref>حضرت محمد برای هرکدام از همسرانشان یک گاو و برای همه یک شتر قربانی کرد<ref>الکافی، ج4، ص491؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص39؛ صحیح مسلم، ج4، ص30.</ref> (بنابر برخی روایات برای همه همسران یک گاو)<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1048؛ سنن ابی داود، ج1، ص393؛ دعائم الإسلام، ج1، ص 324؛ البدایه و النهایه، ج5، ص 147.</ref>دلیل این تعداد قربانی به صراحت بیان نشده اما ممکن است موارد زیر نیز از جمله دلایل آن باشد: تقرب به درگاه خدا و تلاش برای سیر کردن و اطعام تعداد بیشتری از حجاج که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند و تشویق به قربانی کردن در راه خدا و اشاره به این مطلب که ساده زیستی پیامبر در زندگی شخصی اش تنها از سرنداری و فقر نبوده است.<ref>شرح الشفا، ج1، ص 297؛ منتهی السوول، ج2، ص 590.</ref> | پس از رمی جمره عقبه پیامبر خدا به سمت قربانگاه منا که در نزدیکی جمره وسطی بود رفت و با همکاری و همیاری امام علی<ref>السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، أبو حاتم التمیمی، ج1، ص 397؛ دلائل النبوة، البیهقی، ج5، ص 438؛ البدایة و النهایة، ج5، ص 189.</ref> ۶۳ شتر را از جانب خود و با دست مبارک خویش<ref>سنن ابی داود، ج1، ص427؛ سنن بیهقی، ج5، ص8؛ السیره النبویه، ج4,ص381.</ref> قربانی فرمود در مجموع قربانی پیامبر(ص) و علی(ع) صد شتر شد.<ref>صحیح مسلم، ج4، ص39؛ دلائل النبوه، ج5، ص 400؛ الکافی، ج4، ص 246؛ الارشاد، ج1، ص173.</ref>حضرت محمد برای هرکدام از همسرانشان یک گاو و برای همه یک شتر قربانی کرد<ref>الکافی، ج4، ص491؛ مسند الامام احمد بن حنبل، ج6، ص39؛ صحیح مسلم، ج4، ص30.</ref> (بنابر برخی روایات برای همه همسران یک گاو)<ref>سنن ابن ماجه، ج2، ص1048؛ سنن ابی داود، ج1، ص393؛ دعائم الإسلام، ج1، ص 324؛ البدایه و النهایه، ج5، ص 147.</ref>دلیل این تعداد قربانی به صراحت بیان نشده اما ممکن است موارد زیر نیز از جمله دلایل آن باشد: تقرب به درگاه خدا و تلاش برای سیر کردن و اطعام تعداد بیشتری از حجاج که بسیاری نیز قربانی همراه نداشتند و تشویق به قربانی کردن در راه خدا و اشاره به این مطلب که ساده زیستی پیامبر در زندگی شخصی اش تنها از سرنداری و فقر نبوده است.<ref>شرح الشفا، ج1، ص 297؛ منتهی السوول، ج2، ص 590.</ref> | ||
خط ۹۸: | خط ۱۰۳: | ||
به نظر میرسد اکثر حاجیانی که در منا حاضر بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی فقط بر کسانی که از راه دور به حج میآمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و عده ای اندک از آنان قربانی را با خود آورده بودند (چنانکه در زمان تبدیل حج همراهان بدون قربانی پیامبر به عمره تمتّع بیان شد و در روایت عایشه به آن اشاره شده<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج2، ص 601؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 148؛ الروض الأنف، ج7، ص 458.</ref>) و با آن ازدحام بیسابقه جمعیت در حج آن سال، طبیعی بود که قربانی به اندازه همه متقاضیان خرید آن، در مکه و منا نباشد.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص246.</ref>با توجه به فرمان قرآن که برای کسانی که به قربانی دست نیافته بودند، وظیفه روزه گرفتن را مقرر کرده بود،<ref>سوره بقره/2/آیه196.</ref> بسیاری از حجاج در ایام تشریق (دهم تا سیزدهم ذی الحجه) در منا قصد روزه گرفتن داشتند ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر از یارانشان در مکانهای مختلف منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه داری<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص230؛ الفقیه، ج2، ص508.</ref> و این خود تأیید کننده تعداد زیاد کسانی است که از تقدیم قربانی ناتوان بودند و میخواستند به جای قربانی روزه بگیرند. | به نظر میرسد اکثر حاجیانی که در منا حاضر بودند، نتوانستند قربانی چندانی داشته باشند، چرا که قربانی فقط بر کسانی که از راه دور به حج میآمدند و توانایی مالی داشتند واجب بود و عده ای اندک از آنان قربانی را با خود آورده بودند (چنانکه در زمان تبدیل حج همراهان بدون قربانی پیامبر به عمره تمتّع بیان شد و در روایت عایشه به آن اشاره شده<ref>السیرة النبویه، ابن هشام، ج2، ص 601؛ تاریخ الأمم و الملوک، ج3، ص 148؛ الروض الأنف، ج7، ص 458.</ref>) و با آن ازدحام بیسابقه جمعیت در حج آن سال، طبیعی بود که قربانی به اندازه همه متقاضیان خرید آن، در مکه و منا نباشد.<ref>حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص246.</ref>با توجه به فرمان قرآن که برای کسانی که به قربانی دست نیافته بودند، وظیفه روزه گرفتن را مقرر کرده بود،<ref>سوره بقره/2/آیه196.</ref> بسیاری از حجاج در ایام تشریق (دهم تا سیزدهم ذی الحجه) در منا قصد روزه گرفتن داشتند ولی پیامبر دستور داد تا چند نفر از یارانشان در مکانهای مختلف منا اعلام کنند که این روزها، وقت خوردن و آشامیدن و یاد خداست نه روزه داری<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص132؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص230؛ الفقیه، ج2، ص508.</ref> و این خود تأیید کننده تعداد زیاد کسانی است که از تقدیم قربانی ناتوان بودند و میخواستند به جای قربانی روزه بگیرند. | ||
== حلق == | ==حلق== | ||
پس از فراغت یافتن از قربانی، آن حضرت که از آغاز سفر برای جلوگیری از آلودگی موهای بلند خود را با صمغ و.. آغشته کرده بود،<ref>المغازی، ج3، ص 1108؛ صحیح بخاری، ج2، ص151؛ صحیح مسلم، ج4، ص50.</ref> تراشید. معمر بن عبدالله بن حارثه عدوی افتخار تراشیدن سر آن حضرت را یافت.<ref>الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص458، منتهی السوول، ج1، ص 342.</ref> | پس از فراغت یافتن از قربانی، آن حضرت که از آغاز سفر برای جلوگیری از آلودگی موهای بلند خود را با صمغ و.. آغشته کرده بود،<ref>المغازی، ج3، ص 1108؛ صحیح بخاری، ج2، ص151؛ صحیح مسلم، ج4، ص50.</ref> تراشید. معمر بن عبدالله بن حارثه عدوی افتخار تراشیدن سر آن حضرت را یافت.<ref>الکافی ج4، ص250؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص458، منتهی السوول، ج1، ص 342.</ref> | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۱۲: | ||
حضرت محمد(ص) خیمه زدن و اتراق حجاج مدیریت کرد و برای هرگروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمههای پیامبر و بنی هاشم، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که طبق روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت.<ref>الکافی، ج4، ص 209.</ref> منزلگاه همسران آن حضرت، در نزدیکی مسجد خیف (که بعدها دارالاماره منا نام گرفت) قرار داشت.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج2، ص 181.</ref> انصار را پشت خانههای همسران پیامبر (که شعب الانصار نامیده شد) در سمت چپ قبله و دارالاماره و مهاجرین را در شکاف دره ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها شعب المهاجرین نام گرفت.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج4، ص 264؛ سنن کبری بیهقی، ج5، ص138؛ البدایه و النهایه، ج5، ص 188.</ref> | حضرت محمد(ص) خیمه زدن و اتراق حجاج مدیریت کرد و برای هرگروهی مکانی را اختصاص داد. محل خیمههای پیامبر و بنی هاشم، مکان سنتی این قبیله از قدیم در منا بود که طبق روایاتی، در کنار جمره دوم قرار داشت.<ref>الکافی، ج4، ص 209.</ref> منزلگاه همسران آن حضرت، در نزدیکی مسجد خیف (که بعدها دارالاماره منا نام گرفت) قرار داشت.<ref>اخبار مکه و ما جاء فیها من الآثار، ج2، ص 181.</ref> انصار را پشت خانههای همسران پیامبر (که شعب الانصار نامیده شد) در سمت چپ قبله و دارالاماره و مهاجرین را در شکاف دره ای جا داد که سمت راست قبله بود و بعدها شعب المهاجرین نام گرفت.<ref>اخبار مکه فی قدیم الدهر و حدیثه، ج4، ص 264؛ سنن کبری بیهقی، ج5، ص138؛ البدایه و النهایه، ج5، ص 188.</ref> | ||
== خطبه عید قربان == | ==خطبه عید قربان== | ||
حضرت محمد(ص) سوار بر ناقه قصباء خود در روز عید خطبهای که از لحاظ محتوا بسیار شبیه به خطبه روز عرفه است بیان کردند. گفته شده این خطبه در مسجد خیف در منا بیان شده شده است.<ref>صحیح بخاری، ج1، ص24؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ الکافی، ج1، ص403.</ref> افزون بر مطالبی که ضمن گزارش خطبه عرفه بیان شد، ایشان ضمن اقرار گرفتن از مردم و تکیه بر باور سنتی آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماههای حرام و در حرم امن الهی و در روز عید قربان، این حرمت را ابدی و تا روز قیامت اعلام کرد.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ الطبقات الکبری، ج2، ص 141؛ البدایة و النهایة، ج5، ص 195.</ref> هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگیریها و اختلافات داخلی آنان با یکدیگر، تأکید بر بندگی خداوند و نمازهای پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و پرداخت زکات و اطاعت از ولی امر و امامان پس از پیامبر، از دیگر فرازهای این سخنرانی بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref>ایشان ضمن بیان اینکه چه بسا شنوندگانی که پس از این، سخنان آن حضرت را بشنوند و بهتر از حاضران بتوانند آن را درک کنند، برای کسانی که سخنان ایشان را به غایبان برسانند، دعا کرد.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1015.</ref> به نقلی ایشان در حال تلاش برای رساندن صدای خود به دیگران، بر پالان شترش ایستاده بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref> | حضرت محمد(ص) سوار بر ناقه قصباء خود در روز عید خطبهای که از لحاظ محتوا بسیار شبیه به خطبه روز عرفه است بیان کردند. گفته شده این خطبه در مسجد خیف در منا بیان شده شده است.<ref>صحیح بخاری، ج1، ص24؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ الکافی، ج1، ص403.</ref> افزون بر مطالبی که ضمن گزارش خطبه عرفه بیان شد، ایشان ضمن اقرار گرفتن از مردم و تکیه بر باور سنتی آنان، درباره حرمت مال و جان و ناموس مردم در ماههای حرام و در حرم امن الهی و در روز عید قربان، این حرمت را ابدی و تا روز قیامت اعلام کرد.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ الطبقات الکبری، ج2، ص 141؛ البدایة و النهایة، ج5، ص 195.</ref> هشدار نسبت به ارتداد و کفر دوباره مسلمانان و درگیریها و اختلافات داخلی آنان با یکدیگر، تأکید بر بندگی خداوند و نمازهای پنجگانه و روزه ماه رمضان و حج خانه خدا و پرداخت زکات و اطاعت از ولی امر و امامان پس از پیامبر، از دیگر فرازهای این سخنرانی بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref>ایشان ضمن بیان اینکه چه بسا شنوندگانی که پس از این، سخنان آن حضرت را بشنوند و بهتر از حاضران بتوانند آن را درک کنند، برای کسانی که سخنان ایشان را به غایبان برسانند، دعا کرد.<ref>صحیح بخاری، ج6، ص236؛ صحیح مسلم، ج5، ص108؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص1015.</ref> به نقلی ایشان در حال تلاش برای رساندن صدای خود به دیگران، بر پالان شترش ایستاده بود.<ref>مسنداحمد، ج5، ص251؛ المعجم الکبیر الطبرانی، ج2، ص197.</ref> | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۲۲: | ||
بنا به برخی از گزارشها آن حضرت پس از اتمام مناسک خود، در حالی که حلقههای در کعبه را گرفته بود مردم را به سوی خود فراخواند. پس از جمع شدن مردم، خطبه ای مفصل درباره نشانههای قیامت و هشدار از راه یافتن تباهیها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد<ref>تفسیر القمی، ج2، ص 303؛ جامع الأخبار، ص 140؛ الدر المنثور، ج6، ص53.</ref> و پس از انجام زیارت خانه خدا و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت قصر (وظیفه مسافر) به جا آورد<ref>الکافی، ج4، ص518؛ الطبقات الکبری، ج2، ص 140.</ref> و هرروز از خیمه گاه خود پیاده برای رمی جمرههای سهگانه میرفت و پیاده بازمیگشت.<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص 181؛ الکافی، ج4، ص486؛ الاستبصار، ج2، ص298.</ref> | بنا به برخی از گزارشها آن حضرت پس از اتمام مناسک خود، در حالی که حلقههای در کعبه را گرفته بود مردم را به سوی خود فراخواند. پس از جمع شدن مردم، خطبه ای مفصل درباره نشانههای قیامت و هشدار از راه یافتن تباهیها و انحراف در دین و امت اسلامی ایراد کرد<ref>تفسیر القمی، ج2، ص 303؛ جامع الأخبار، ص 140؛ الدر المنثور، ج6، ص53.</ref> و پس از انجام زیارت خانه خدا و طواف وداع به منا بازگشت. آن حضرت در منا، نمازهای یومیه را به صورت قصر (وظیفه مسافر) به جا آورد<ref>الکافی، ج4، ص518؛ الطبقات الکبری، ج2، ص 140.</ref> و هرروز از خیمه گاه خود پیاده برای رمی جمرههای سهگانه میرفت و پیاده بازمیگشت.<ref>الطبقات الکبری، ج2، ص 181؛ الکافی، ج4، ص486؛ الاستبصار، ج2، ص298.</ref> | ||
== آغاز بازگشت به مدینه == | ==آغاز بازگشت به مدینه== | ||
ایشان پس از اتمام مناسک حج و اعمال منا در روز سیزدهم ذی الحجه پس از رمی جمرات در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجد الحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره عایشه، در ابطح توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حجش را به صورت افراد تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج ویک عمره انجام دادند، افزون بر حجش، عمرهای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد(ص) نیز با تقاضای او موافقت فرمود و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمرهای مفرده به تنعیم فرستاد. پس از بازگشت عایشه، پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، درعصر همان روز،<ref>الکافی، ج4، ص 521؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص275.</ref> از مسیر ذی طوی، به سمت مدینه حرکت کرد.<ref>الکافی، ج4، ص 248.</ref> به گزارشی دیگر آن حضرت، روز چهاردهم<ref>السنن الکبری بیهقی، ج5، ص161؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص321؛ صحیح ابن حبان، ج9، ص226.</ref> و به گزارشی پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه (در این ایام) سئوال کرده بود، مکه را در این ایام غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست».<ref>المغازی، ج3، ص 1114.</ref> | ایشان پس از اتمام مناسک حج و اعمال منا در روز سیزدهم ذی الحجه پس از رمی جمرات در هنگام چاشت به سوی مکه حرکت کرد، بدون اینکه دوباره به مسجد الحرام وارد شده و طواف کند و فقط برای ساعاتی، به جهت عمره عایشه، در ابطح توقف کرد. عایشه به دلیل عذر شرعی عادت ماهیانه نتوانسته بود، پیش از حج، عمره به جا آورد و حجش را به صورت افراد تمام کرد، به همین دلیل از آن حضرت خواست تا اجازه عمره مفرده به او بدهد تا او هم مانند دیگر همسران پیامبر که در این سفر با انجام حج تمتّع، یک حج ویک عمره انجام دادند، افزون بر حجش، عمرهای نیز انجام داده باشد، حضرت محمد(ص) نیز با تقاضای او موافقت فرمود و او را به همراه برادرش عبدالرحمن بن ابوبکر برای انجام عمرهای مفرده به تنعیم فرستاد. پس از بازگشت عایشه، پس از اینکه نماز ظهر و عصر را در مکه خواند، درعصر همان روز،<ref>الکافی، ج4، ص 521؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص275.</ref> از مسیر ذی طوی، به سمت مدینه حرکت کرد.<ref>الکافی، ج4، ص 248.</ref> به گزارشی دیگر آن حضرت، روز چهاردهم<ref>السنن الکبری بیهقی، ج5، ص161؛ صحیح ابن خزیمه، ج4، ص321؛ صحیح ابن حبان، ج9، ص226.</ref> و به گزارشی پس از سه روز اقامت در مکه به سوی مدینه حرکت کرد و در پاسخ به کسی که درباره توقف در مکه (در این ایام) سئوال کرده بود، مکه را در این ایام غیر مناسب برای ماندن و درنگ کردن دانست».<ref>المغازی، ج3، ص 1114.</ref> | ||
عیادت از سعد ابن ابی وقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، احتمالاً در همین ایام رخ داد. ایشان ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست وضمن دعا برای سلامتیاش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای عجوه*مدینه درمان کند. آن حضرت مردی را مأمور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند (و به مدینه بیاورد).<ref>المغازی، ج3، ص 1115؛ المعرفةوالتاریخ، ج1، ص 369؛ البدایه و النهایه، ج8، ص 75.</ref> | عیادت از سعد ابن ابی وقاص که در مکه به بیماری شدیدی دچار شده بود، احتمالاً در همین ایام رخ داد. ایشان ضمن دلداری به سعد، به پرسش او در مورد وصیت کردن پاسخ داد و ناراحتی او را از قلبش دانست وضمن دعا برای سلامتیاش، دستورالعملی برای درمان وی به حارث بن کلده طبیب داد تا سعد را با خرمای عجوه*مدینه درمان کند. آن حضرت مردی را مأمور کرد تا اگر سعد از دنیا رفت او را در مکه دفن کند (و به مدینه بیاورد).<ref>المغازی، ج3، ص 1115؛ المعرفةوالتاریخ، ج1، ص 369؛ البدایه و النهایه، ج8، ص 75.</ref> | ||
== غدیر خم == | ==غدیر خم== | ||
پس از گذشت سه روز از آغاز سفر بازگشت، در حالی که هنوز حجاج از کاروان حضرت محمد برای رفتن به شهرها و مکانهای خود، چندان متفرق نشده بودند که آیه ۶۷ سوره مائده نازل شد و ضمن تأکید بر اعلام رسمی ولایت علی بن ابی طالب، پیامبر را از تأخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید با لحنی تند و هشدار آمیز بیان شد به گونه ای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و در ضمن آن حضرت را از خطرهای احتمالی که پیشبینی میشد برحذرداشت.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176؛ مقایسه شود با اعلام الوری، ج1، ص 262.</ref> در فاصله سه / چهارمیلی (کمتر از یک کیلومتری) جحفه در کنارآبگیری که «خم» نامیده میشد،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص171؛ الروض المعطار فی خبر الأقطار، النص، ص 156.</ref> پیامبر توقف کرد و فرمان داد تا با صدای (الصلاة جامعة) همه جمعیت را به سوی او فرابخوانند، سپس زیر درختانی که درآنجا بود نماز ظهر را خواند و در خطبه ای از نزدیک شدن وفات خود و به توجه امت به دو یادگار ایشان یعنی کتاب خداوعترتشان سخن گفت و در حالی که دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفته بود، خطاب به جمعیت فرمود:ای مردم آیا من نسبت به مؤمنان صاحب اختیار و سرپرستشان نیستم، همه پاسخ دادند، بله ای حضرت محمد، آنگاه دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ سنن ترمذی، ج5، ص297؛ فضائل اصحابه نسائی، ص14؛ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، النص، ص 429.</ref> هرکه را من مولای اویم این علی مولای اوست، خدایا با دوست او دوست و با دشمنش، دشمن باش. جناب عمربن خطاب بعد این ماجرا امیرمومنان را خطاب قرار داده و گفت: «ای پسر ابوطالب، گوارایت باشد که مولا وسرپرست هر مرد و زن مؤمن شدی».<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص118و119 و331وج4، ص281؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص109و110 و116، المصنّف، ج7، ص495و503؛ سنن نسائی، ج5، ص45.</ref> | پس از گذشت سه روز از آغاز سفر بازگشت، در حالی که هنوز حجاج از کاروان حضرت محمد برای رفتن به شهرها و مکانهای خود، چندان متفرق نشده بودند که آیه ۶۷ سوره مائده نازل شد و ضمن تأکید بر اعلام رسمی ولایت علی بن ابی طالب، پیامبر را از تأخیر بیشتر در این زمینه برحذر داشت. این تهدید با لحنی تند و هشدار آمیز بیان شد به گونه ای که این کار را مساوی با انجام ندادن رسالت الهی دانست و در ضمن آن حضرت را از خطرهای احتمالی که پیشبینی میشد برحذرداشت.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176؛ مقایسه شود با اعلام الوری، ج1، ص 262.</ref> در فاصله سه / چهارمیلی (کمتر از یک کیلومتری) جحفه در کنارآبگیری که «خم» نامیده میشد،<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص171؛ الروض المعطار فی خبر الأقطار، النص، ص 156.</ref> پیامبر توقف کرد و فرمان داد تا با صدای (الصلاة جامعة) همه جمعیت را به سوی او فرابخوانند، سپس زیر درختانی که درآنجا بود نماز ظهر را خواند و در خطبه ای از نزدیک شدن وفات خود و به توجه امت به دو یادگار ایشان یعنی کتاب خداوعترتشان سخن گفت و در حالی که دست علی بن ابی طالب(ع) را گرفته بود، خطاب به جمعیت فرمود:ای مردم آیا من نسبت به مؤمنان صاحب اختیار و سرپرستشان نیستم، همه پاسخ دادند، بله ای حضرت محمد، آنگاه دست علی را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله»<ref>سنن ابن ماجه، ج1، ص45؛ سنن ترمذی، ج5، ص297؛ فضائل اصحابه نسائی، ص14؛ الآثار الباقیة عن القرون الخالیة، النص، ص 429.</ref> هرکه را من مولای اویم این علی مولای اوست، خدایا با دوست او دوست و با دشمنش، دشمن باش. جناب عمربن خطاب بعد این ماجرا امیرمومنان را خطاب قرار داده و گفت: «ای پسر ابوطالب، گوارایت باشد که مولا وسرپرست هر مرد و زن مؤمن شدی».<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج1، ص118و119 و331وج4، ص281؛ المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص109و110 و116، المصنّف، ج7، ص495و503؛ سنن نسائی، ج5، ص45.</ref> | ||
به گزارش دیگر پس از خطابه و نماز ظهر، پیامبر دستور داد تا برای امیرمؤمنان خیمه ای روبروی خیمه آن حضرت افراشتند و به تمام مردان و زنان حاضر و زنان خود دستور داد تا گروه گروه بر امیرمؤمنان وارد شده وبه ایشان تبریک و تهنیت بگویند و به نام امیرمؤمنان بر او سلام کنند و به گزارش دیگری همه مردان با دست دادن با آن حضرت بیعت کردند.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176، إعلام الوری، ج1، ص 262.</ref> | به گزارش دیگر پس از خطابه و نماز ظهر، پیامبر دستور داد تا برای امیرمؤمنان خیمه ای روبروی خیمه آن حضرت افراشتند و به تمام مردان و زنان حاضر و زنان خود دستور داد تا گروه گروه بر امیرمؤمنان وارد شده وبه ایشان تبریک و تهنیت بگویند و به نام امیرمؤمنان بر او سلام کنند و به گزارش دیگری همه مردان با دست دادن با آن حضرت بیعت کردند.<ref>ارشاد مفید، ج1، ص176، إعلام الوری، ج1، ص 262.</ref> | ||
== رسیدن به مدینه == | ==رسیدن به مدینه== | ||
حضرت محمد پیش از پایان یافتن سال دهم به مدینه رسید،<ref>السیرة النبویه، ج2، ص 606؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص335.</ref>هرچند تاریخ دقیق آن مشخص نیست و بر این اساس میتوان گفت سفر آن حضرت دررفت و برگشت، کمتر از یک ماه به طول انجامید. | حضرت محمد پیش از پایان یافتن سال دهم به مدینه رسید،<ref>السیرة النبویه، ج2، ص 606؛ حجة الوداع کما رواها اهل البیت، ص335.</ref>هرچند تاریخ دقیق آن مشخص نیست و بر این اساس میتوان گفت سفر آن حضرت دررفت و برگشت، کمتر از یک ماه به طول انجامید. | ||
== کتابشناسی == | ==کتابشناسی== | ||
آثار بسیاری درباره حجة الوداع به نگارش درآمده که برخی از آنها چنین است: | آثار بسیاری درباره حجة الوداع به نگارش درآمده که برخی از آنها چنین است: | ||
{{ستون-شروع|۲}} | {{ستون-شروع|۲}} |