بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح ارقام) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جعفر بن ابيطالب'''، پسر عموي پيامبر، سرپرست مهاجران به حبشه و از فرماندهان شهيد در سريه مؤته | |||
ابوعبدالله<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ انساب الاشراف، ج1، ص225.</ref> جعفر بن ابي طالب بن عبدالمطلب بن هاشم، و مادرش فاطمه بنت اسد بن هاشم* از دو طرف هاشمي تبار است.<ref>المحبر، ص457.</ref> وي در مکه متولد شد.<ref>الاستيعاب، ج1، ص242.</ref> با توجه به اين که قول مشهور سن جعفر را ده سال بزرگتر از امام علي(ع) دانستهاند<ref>الطبقات، ج1، ص97؛ الاستيعاب، ج1، ص242.</ref> زمان تولد وي بيست سال پس از عام الفيل (حدود سال 590م.) بوده است.جعفر به دليل شرايط سخت اقتصادي و عيالواري پدرش ابوطالب، بخشي از نوجواني خويش را تا زمان اسلام آوردن، به پيشنهاد رسول خدا تحت کفالت عمويش عباس<ref>السيرة النبويه، ج1، ص246؛ تاريخ الطبري، ج2، ص313.</ref> و به نقلي حمزه به سر برد. <ref>الاستغاثه، ج2، ص30؛ مناقب، ج2، ص27؛ بحار الانوار، ج38، ص254، 295.</ref> | |||
جعفر هنگام بعثت پيامبر(ص) حدود بيست سال داشت و از نخستين گروندگان به اسلام بود. برخي وي را سومين مرد مسلمان دانستهاند<ref>سير اعلام النبلاء، ج1، ص216؛ تهذيب الکمال، ج5، ص52.</ref> که پس از برادرش علي(ع) و زيد بن حارثه* (فرزند خوانده پيامبر(ص)) در همان سال نخست بعثت به پيامبر ايمان آورد.<ref>مقاتل الطالبيين، ص32؛ مناقب، ج2، ص27؛ اسد الغابه، ج1، ص341.</ref> به نقل ابوالفرج،اسلام آوردن جعفر در سال نخست بعثت مورد اتفاق بوده<ref>مقاتل الطالبيين، ص32.</ref> و بر اساس خبري او اندکي پس از برادرش علي(ع) مسلمان شد.<ref>اسد الغابه، ج1، ص341.</ref> مطابق گزارشي، جعفر به همراه علي (ع) و با اقتداي به پيامبر(ص) نخستين نماز جماعت در اسلام را اقامه کرده و در اين اقدام، پدرش ابوطالب مشوق وي بود.<ref>تاريخ دمشق، ج 54، ص165 ؛ مناقب، ج1، ص301؛ اسد الغابه، ج1، ص341.</ref>به موجب اخبار ديگري جعفر در آغاز دعوت علني و در يوم الانذار<ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص28.</ref> مسلمان شد و بيست و ششمين<ref>الاصابه، ج1، ص592.</ref>يا سيامين<ref>تاريخ الاسلام، ج1، ص139.</ref> و يا سي و دومين<ref>اسد الغابه، ج1، ص341 ؛ سير اعلام النبلاء، ج1، ص216 ؛ الاصابه، ج1، ص592.</ref> مسلمان بود. | |||
جعفر در هجرت دوم<ref>الطبقات، ج4، ص25 ؛ انساب الاشراف، ج1، ص225.</ref>مسلمانان به حبشه (سال چهارم يا پنجم بعثت) سرپرستي مسلمانان مهاجر را که تعدادشان از 70 تا 100 نفر دانسته شده بر عهده داشت.<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ سير اعلام النبلاء، ج1، ص206.</ref> بعدها پيامبر(ص) طي نامهاي که با عمرو بن اميه ضَمري براي نجاشي فرستاد، از وي خواسته بود تا به اوضاع جعفر و ديگر مسلمانان مهاجر رسيدگي کند.<ref>تاريخ الطبري، ج2، ص652.</ref> جعفر را ميتوان نخستين مدافع و مبلغ اسلام در خارج از جزيرة العرب دانست.در اين هجرت همسر او اسماء بنت عميس خثعمي نيز حضور داشت.<ref>الطبقات، ج4، ص25.</ref> برخي مفسران نزول آية 10 زمر/39 را در شأن جعفر و مهاجران حبشه دانستهاند.مطابق اين آيه،آنان که در راه خدا،خانه و ديار خود را ترک کرده و در زمان سختي صبر پيشه کردند،از پاداش الهي بهرهمند مي شوند.<ref>تفسير بغوي، ج4، ص74 ؛ تفسير قرطبي، ج15، ص240؛ مبهمات القرآن، ج2، ص438.</ref> | |||
زماني که نمايندگان قريش خواستند با دادن هدايايي به پادشاه حبشه (نجاشي) نظر وي را براي بازگرداندن مسلمانان به مکه جلب کنند، جعفر با تبيين منطقي عقايد اسلام و مسلمانان و بيان ديدگاه اسلام درباره حضرت مسيح، موجب متقاعد شدن نجاشي و اطرافيانش شد. بدين ترتيب نمايندگان قريش در اقدام خود ناکام ماندند.<ref>السيرة النبويه، ج1، ص335-336.</ref> به نقل ابنعباس، نجاشي از مهاجران مسلمان خواست که آياتي از قرآن را براي او تلاوت کنند، جعفر<ref>الطبقات، ج4، ص93؛ تفسير قمي، ج1، ص176-177.</ref> آياتي از سوره مريم دربارة عيسي(ع) و مادرش را تلاوت کرد که اشک از چشمان نجاشي،کشيشان و راهباني که در آنجا جمع بودند سرازير شد. آيات 82 - 86 مائده/5 اين جريان را چنين به پيامبر(ص) خبر ميدهد که مسيحيان تحت تأثير عالمان فروتن و خداترسشان در مقايسه با يهود و مشرکان، نزديکترين کيش به مسلمانانند.<ref>تاريخ يعقوبي، ج 2، ص29؛ اسباب النزول، واحدي 205-206؛ تفسير قرطبي، ج6، ص255.</ref> طبق نقلي، نجاشي مسلمانان را حزب ابراهيم خطاب کرد و با بياعتنايي به اعتراض فرستادگان قريش که خود را حزب ابراهيم دانستند، آنان را با هدايايشان بازگرداند. قرآن کريم در آية 68 آل عمران/3 اين جريان را براي رسول خدا حکايت کرد و بر ايمان و درستي عقيده جعفر و ديگر مهاجران گواهي داد.<ref>اسباب النزول، ص111.</ref> | |||
از اقدامات ديگر جعفر در حبشه اطلاع چنداني در دست نيست. مطابق اخباري با فعاليت او تعدادي از حبشيان به اسلام گرويده و بعد ها به همراه او به مدينه آمدند.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص225؛ الاستيعاب، ج1، ص242.</ref> برخي مفسران آيه 82 مائده/5: «لتجدن اشد الناس عداوة...» را درباره مؤمناني دانستهاند که با جعفر مسلمان شدند و همراه او به مدينه هجرت کردند.<ref>التبيان، ج3، ص613.</ref> به نقل برخي مفسران آية 121 بقره/2 درباره چهل نفر از اهل کتاب است که در حبشه به جعفر پيوستند و همراه وي در سال هفتم هجري به مدينه آمدند.<ref>مجمع البيان، ج 1، ص374 ؛ اسباب النزول، ص43.</ref> برخي مفسران آيات 52 - 55 قصص/28 را در شرح حال اينان دانستهاندکه به دست جعفر بن ابيطالب ايمان آورده بودند.<ref>التبيان، ج8، ص162-163؛ مجمع البيان، ج 9، ص367، تفسير قرطبي، ج 13، ص296.</ref> آية 41 نحل/16 نيز دربارة جعفر، امام علي(ع) و برخي ديگر نازل شده که به خاطر ستمديدگي در راه خدا و هجرت در دنيا و آخرت داراي پاداشند.<ref>شواهد التنزيل، ج 1، ص431.</ref> | |||
جعفر در سال هفتم هجرت از حبشه به مدينه بازگشت.<ref>الطبقات، ج4، ص25؛ تاريخ الطبري، ج11، ص459.</ref> منابع به دليل تأخير در بازگشت جعفر و همراهان وي به رغم نياز به وجود آنان در سالهاي اوليه هجرت،اشاره اي نکردهاند. با رسيدن جعفر، پيامبر پيشاني او را بوسيد و چون آمدن جعفر با فتح خيبر همزمان شده بود، فرمود نميدانم به کداميک از اين دو:آمدن جعفر و يا پيروزي در خيبر مسرور شوم.<ref>السيرة النبويه، ج2، ص359؛ الطبقات، ج4، ص25 - 26؛ انساب الاشراف، ج1، ص225.</ref> نيز آن حضرت نماز جعفر طيار را به وي تعليم داد.<ref>الکافي، ج3، ص465؛ من لايحضره الفقيه، ج1، ص552.</ref>پيامبر ضمن اختصاص بخشي از غنايم خيبر به جعفر<ref>الطبقات، ج4، ص.26</ref>، خانهاي نزديک مسجد نبوي در اختيارش قرار داد و او را همانند ديگر مهاجران به حبشه«صاحب الهجرتين» ناميد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص299.</ref> وي در همين سال در عمرةالقضا، از سوي پيامبر مأموريت يافت تا ميمونه دختر حارث* بن حزن را براي آن حضرت خواستگاري کند.<ref>اتحاف الوري، ج1، ص475.</ref> | |||
جعفر در سال هشتم هجرت، از سوي پيامبر(ص) به عنوان يکي از فرماندهان لشکر سه هزار نفري مسلمانان(و يا نخستين فرمانده<ref>تاريخ يعقوبي، ج2، ص65؛ مقاتل الطالبيين، ص29.</ref>) در سريه اي که به مؤته*و بعدها به سپاه امرا شهرت يافت، انتخاب شد تا به انتقام خون حارث بن عمير ازدي سفير رسول خدا، با سپاه روم بجنگد. وي پس از شهادت زيد بن حارثه،<ref>السيرة النبويه، ج2، ص373؛ انساب الاشراف، ج1، ص487-488.</ref> پرچم را به دست گرفت و پس از رشادتهايي، در حالي که دو دستش قطع شده و زخمهاي بسياري برداشته بود، به شهادت رسيد. <ref>الطبقات، ج4، ص28؛ انساب الاشراف، ج1، ص487؛ الاستيعاب، ج1، ص244-245.</ref> به فرموده پيامبر، خداوند به جاي دو دست جعفر که در اين نبرد قطع شد، به وي دو بال عطا کردکه با آنها در بهشت هرجا که خواهد پرواز کند.<ref>الطبقات، ج4، ص28 - 29 ؛ انساب الاشراف، ج1، ص487 ؛ مقاتل الطالبيين، ص34.</ref> لقب طيار و ذوالجناحين براي جعفر، برگرفته از اين سخن پيامبر(ص) است.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص298؛ تاريخ دمشق، ج19، ص368.</ref> درباره اين لقب وجه تسميه ديگري هم ذکر شده است.<ref>تاريخ دمشق، ج54، ص165.</ref> وي را نخستين کسي دانستهاند که پس از اسلام، مرکب خويش را پي کرد و سپس به نبرد با دشمن پرداخت.<ref>السيرة النبويه، ج2، ص378؛ الطبقات، ج4، ص28؛ تاريخ الطبري، ج3، ص39؛ ج11، ص494. </ref> جعفر را نخستين شهيد از خاندان ابوطالب و سن او را هنگام شهادت حدود 41 سال دانستهاند<ref>الاستيعاب، ج1، ص245؛ اسد الغابه، ج1، ص344؛ مقاتل الطالبيين، ص25.</ref> که با زمان تولد وي در بيست عام الفيل همخواني دارد. البته در برخي منابع، سن وي را 33، 34<ref>السيرة النبويه، ج2، ص378؛ مقاتل الطالبيين، ص32.</ref> و39<ref>البداية و النهايه، ج 4، ص256.</ref> سال نيز ثبت کرده و برخي مورد اخير را تقويت کردهاند.<ref>البداية و النهايه، ج 4، ص256.</ref> | |||
با اطلاع رسول خدا از شهادت جعفر،آن حضرت گريست و ضمن اعلام خبر شهادت وي و ديگر شهدا به دلجويي از همسر و فرزندان جعفر پرداخته و براي آنان دعا کرد.<ref>تاريخ دمشق، ج27، ص254-258؛ سبل الهدي، ج11، ص108.</ref> همچنين رسول خدا مسلمانان را به گريه بر جعفر سفارش کرده<ref>السيرة النبويه، ج2، ص380 - 381؛ الطبقات، ج4، ص29-30 ؛ انساب الاشراف، ج1، ص488.</ref> و از اطرافيان خود خواست تا غذاي خانواده داغديده جعفر را تهيه کنند که به مدت سه روز تهيه شد و اين اقدام در ميان بني هاشم مرسوم گرديد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص488؛ تاريخ يعقوبي، ج2، ص66.</ref> مطابق نقلي پيامبر سر فرزندان جعفر را تراشيد<ref>الاستيعاب، ج3، ص1367.</ref> فاطمه(س) بر شهادت جعفر شيون و زاري کرد.<ref>انساب الاشراف، ج1، ص488 ؛ الاستيعاب، ج1، ص243؛ اسد الغابه، ج1، ص343.</ref>حسان بن ثابت و ديگران نيز در رثاي جعفر اشعاري سرودند.<ref>السيرة النبويه، ج2، ص386 - 387؛ مقاتل الطالبيين، ص32 – 33؛ تاريخ دمشق، ج72، ص129 - 130.</ref> بنا به روايتي منظور از شهدا در آية 69 نساء/4 جعفر و حمزهاند که در کنار پيامبران، صديقان و صالحان از نعمت الهي برخوردارند. <ref>تفسير فرات الكوفي، ص113؛ التبيان، ج5، ص318؛ شواهد التنزيل، ج1، ص196.</ref> | |||
==فضايل و مناقب جعفر: او پس از مسلمان شدن به دليل گشادهدستي و دستگيري از مستمندان، لقب ابوالمساکين(پدر بينوايان) يافت.<ref>مقاتل الطالبيين، ص26؛ اسد الغابه، ج1، ص342؛ سير اعلام النبلاء، ج1، ص217.</ref> برخي لقب ياد شده را از سوي پيامبر دانستهاند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص342.</ref> پيامبر(ص) او را از لحاظ جسمي و اخلاقي شبيه خود ميدانست<ref>الطبقات، ج4، ص26 - 27 ؛ انساب الاشراف، ج2، ص204؛ تاريخ يعقوبي، ج2، ص117.</ref> و در کنار حمزه و علي(ع) بهترين مردم معرفي ميکرد.<ref>مقاتل الطالبيين، ص34.</ref> آن حضرت همچنين آفرينش مردمان را از درختان مختلف ولي طينت خود و جعفر را يکي دانست.<ref>مقاتل الطالبيين، ص34 - 35 ؛ تاريخ دمشق، ج19، ص362 ؛ سير اعلام النبلاء، ج1، ص214.</ref> در سخن ديگري از پيامبر(ص)، جعفر در کنار حمزه و علي بهترين مردم شمرده شده است.<ref>مقاتل الطالبيين، ص34.</ref> و به موجب نقلي، در غياب او، بين جعفر و معاذ بن جبل عقد اخوت بست<ref>السيرة النبويه، ج1، ص505؛ البداية و النهايه، ج3، ص226.</ref> و سهمي از غنايم جنگ بدر را براي جعفر که در آن زمان در حبشه بود،کنار گذاشت.<ref>سير اعلام النبلاء، ج1، ص216.</ref> نيز به رغم عدم حضور جعفر و ديگر مهاجران به حبشه در غزوه خيبر، سهمي از غنايم آن را بدانان اختصاص داد.<ref>الطبقات، ج4، ص26، 30؛ فتوح البلدان، ص38.</ref>در منابع اهل سنت، صفات و ويژگيهاي ديگري چون خطيب توانا،سرداري برجسته و شجاع، با سخاوت و آگاه به مسائل ديني از جعفر ياد شده است.<ref>نک: دانشنامه جهان اسلام، ج10، ص407.</ref> | |||
اهل بيت و صحابه پيامبر(ص) نيز جعفر و خانواده وي را بسيار احترام ميکردند. برخي اهل سنت دايره شمول اهل بيت را -که از نظر شيعه بر معصومان عليهمالسلام اختصاص دارد- وسعت داده و آل جعفر را نيز داخل در آن دانستهاند که صدقه بر آنان حرام است.<ref>بهجة النفوس، ج2، ص944؛ امتاع الاسماع، ج5، ص377؛ بحار الانوار، ج23، ص115.</ref> ابن عباس*در پاسخ پرسش فردي صحابي که از اهل بيت پرسيده بود، هفت خصلت براي آنان برشمرد که يکي از آنها افتخار داشتن جعفر است که با دوبال در بهشت پرواز ميکند.<ref>الارشاد، ج1، ص37؛ بحار الانوار، ج37، ص48.</ref> در سخن برخي اهل بيت نيز به جعفر افتخار شده چنان که امام حسين در عاشورا به وي افتخار کرد<ref>الارشاد، ج2، ص96-97.</ref> امام علي فرزندان جعفر را اکرام ميکرد چنان که به نقل عبدالله بن جعفر، هر گاه وي از عمويش علي(ع) چيزي طلب ميکرد، آن حضرت را به حق جعفر قسم ميداد و با درخواستش موافق ميشد.<ref>الاستيعاب، ج1، ص244 ؛ اسد الغابه، ج1، ص344؛ سير اعلام النبلاء، ج1، ص20.</ref> اميرمؤمنان دختر خود، زينب را به ازدواج عبدالله بن جعفر درآورد.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص29.</ref> برخي صحابه همانند عمر و فرزندش عبدالله، عبدالله بن جعفر را «ابن ذي الجناحين» خطاب ميکردند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص344؛ سير اعلام النبلاء، ج1، ص215؛ الاصابه، ج1، ص594.</ref> ابوهريره نيز رواياتي از بخشندگيهاي جعفر و فضل و شرافت او نقل کرده است.<ref>الطبقات، ج4، ص31؛ الاستيعاب، ج1، ص244؛ اسد الغابه، ج1، ص342.</ref> | |||
برخي مفسران ذيل بعضي آيات قرآن کريم، جعفر بن ابيطالب را مشمول و مصداق بارز آنها دانستهاند. برخي از اين آيات بر اساس روايات ذيل آن، بيانگر مقام بالاي جعفر در بين مؤمنان است. در بيشتر اين موارد نام جعفر هم رديف مؤمناني چون حمزه و امام علي(ع) و به عنوان الگويي براي اهل ايمان ذکر شده است. آية 13 بقره/2<ref>شواهد التنزيل، ج 1، ص93.</ref>، 54 انعام/6<ref>تفسير فرات الکوفي، ص134؛ شواهد التنزيل، ج1، ص261؛ مجمع البيان، ج 4، ص476.</ref>، 19 توبه/9 و آية 47 حجر/15<ref>شواهد التنزيل، ج1، ص414؛ البرهان، ج3، ص374.</ref> از آن جمله است. جعفر همچنين از مصاديق مؤمنان راستين درآية 15 حجرات/49<ref>شواهد التنزيل، ج 2، ص259.</ref>،از ياوران [دين] خدا در آية 14 صف/61<ref>تفسير قرطبي، ج 19، ص89؛ الدر المنثور، ج 6، ص214؛ البرهان، ج 5، ص369.</ref> و از مصاديق «متقون» در آية 34 انفال/8 دانسته شده که همچون امام علي و حمزه<ref>شواهد التنزيل، ج 1، ص283.</ref>، برخلاف مشرکان، شايستگي سرپرستي و اداره مسجدالحرام و کعبه را دارند. <ref>الكافي، ج 8، ص204 ؛ تفسير قمي، ج 1، ص284؛ تفسير عياشي، ج 2، ص83.</ref> نيز براساس روايتي از امام باقر(ع) ذيل آيه 33 احزاب/33، جعفر، علي(ع)، حمزه* و عبيدة بن حارث همپيمان شده بودند که در راه خدا و رسولش وفادار بمانند و آنان به عهد خود وفا کردند.<ref>الخصال، ص376؛ مجمع البيان، ج5، ص122؛ التبيان، ج 8، ص329؛ ج5، ص318.</ref> منظور از اهل ايمان و عمل نيک در آية 21 جاثيه/45 پيامبر و اهل بيتش و جعفر دانسته شده و در مقابل بنياميه اهل ارتکاب بديها شمرده شدهاند.<ref>شواهد التنزيل، ج 2، ص239؛ البرهان، ج5، ص29.</ref> طبق روايتي از ابن عباس، جعفر از مصاديق «رجال» در آيه 46 اعراف/7 است که در روز جزا بر جايگاههاي اهل بهشت اشراف دارند و اين نشان از بلندي مرتبه آنان دارد.<ref>مجمع البيان، ج4، ص652؛ تفسير قرطبي، ج7، ص212؛ روح المعاني، ج4، ص363.</ref> در روايتي از ابوهريره رسول خدا(ص)، علي(ع)، حمزه، جعفر و عقيل* را از مصاديق اولياء الله در آية 62 يونس/10 معرفي کرد.<ref>شواهد التنزيل، ج 1، ص354.</ref> ذيل آيات ديگري نيز از جعفر ياد شده است. | |||
به نقل امام باقر(ع)، آيه 40 حج/22 درباره جعفر، علي و حمزه نازل شده<ref>تفسير قمي، ج2، ص84؛ الكافي، ج8، ص338؛ شواهد التنزيل، ج1، ص521.</ref> که تنها به جرم استواري در ايمان به پروردگار از خانه و کاشانة خويش رانده شدهاند. او راوي حديث نبوي بود و از وي فرزندش عبدالله، ابوموسي اشعري و عمرو عاص روايت نقل کردهاند.<ref>اسد الغابه، ج1، ص342-343؛ التحفة اللطيفه، ج1، ص240.</ref> | |||
==فرزندان و نوادگان جعفر: | |||
جعفر در حبشه از اسماء بنت عميس صاحب سه پسر به نامهاي عبدالله، محمد و عون شد.<ref>الطبقات، ج8، ص219؛ انساب الاشراف، ج2، ص298؛ تاريخ دمشق، ج27، ص250.</ref> به موجب گزارشي محمد و عون در واقعه کربلا و يا در صفين به شهادت رسيدند.<ref>انساب الاشراف، ج2، ص299.</ref> اما مطابق سخن برخي محققان محمد با اميرمؤمنان به کوفه رفت و در نبرد صفين شهيد شد و آن که در کربلا حضور داشته محمد بن عبدالله بن جعفر است.<ref>معجم رجال الحديث، ج16، ص166.</ref> گفته شده قاسم بن محمد بن جعفر نيز در کربلا شهيد شده است.<ref>معجم رجال الحديث، ج15، ص50.</ref>نسل جعفر از عبدالله*تداوم يافت. وي نخستين فرزند مسلمانان در حبشه و در ميان مسلمانان از جايگاه ويژهاي برخوردار بود. به نقلي عون و محمد در جريان فتوحات در ايران در شوشتر به شهادت رسيدند.<ref>الاستيعاب، ج3، ص1247.</ref> از نسل جعفر کساني از اصحاب و راويان ائمه (عليهمالسلام) بودند. داود بن قاسم بن اسحاق، اسماعيل بن عبدالله بن جعفر از تابعين و اصحاب امام سجاد(ع)، جعفر بن ابراهيم بن محمد، صالح بن منصور بن عبدالله و ابراهيم بن علي بن عبدالله از آن جملهاند.<ref>رجال النجاشي، ص110، 156، 175، 216، 225، 271و 352.</ref> | |||
برخي از نسل جعفر به امارت حرمين رسيدند. از آن جمله است: اسحاق بن محمد بن يوسف جعفري در سال 271ق، موسي بن محمد بن يوسف پس از درگذشت اسحاق و سليمان بن محمد بن يوسف که همگي در مدينه امارت داشتند.<ref>نک: تاريخ امراء المدينه، ص197- 198، 215 - 216.</ref> محمد بن حسن بن معاويه بن عبدالله نيز از سوي نفس زکيه* در سال 145 والي مکه شد.<ref>اتحاف الوري، ج2، ص186-187.</ref> نسل جعفر به آل جعفر شهرت دارند.آنان موقوفاتي در حرمين داشته و در برخي سالها بر سر اداره آنها منازعه داشتند.<ref>تاريخ ابن خلدون، ج4، ص148.</ref> برخي از آنان در حضرموت ساکن شدند و با تيره هايي چون آل کده نزاعهايي داشتند.<ref>ادام القوت، ص559، 602- 605.</ref> در اُثيل ميان بدر و صفراء؛ فرزندان جعفر چشمهاي داشتند.<ref>الاماکن، ص8؛ وفاء الوفاء، ج4، ص8.</ref> | |||
==اماکن منسوب به جعفر | |||
جعفر طيار در مکه خانهاي داشت که ابن جبير در سده ششم به وجود آن که در نزديکي اقامتگاهش بوده، اشاره کرده اما مکان دقيق آن را مشخص نکرده است.<ref>رحلة ابن جبير، ص83.</ref> همچنين فاسي با اشاره به مکاني در مکه که به محل تولد امام جعفر صادق(ع) شناخته ميشده، گفته است که اين مکان به محل تولد جعفر طيار نيز شناخته ميشود.<ref>شفاء الغرام، ج1، ص360.</ref> جعفر در مدينه نيز خانهاي داشت که رسول خدا(ص) طرح آن را ريخته بود.<ref>الدرة الثمينه، ص110؛ وفاء الوفاء، ج2، ص76.</ref> گويا اين خانه در شرق خانه عباس بن عبدالمطلب و مشرف به ضلع جنوبي مسجد النبي قرار داشت.<ref>بيوت الصحابه، ص77.</ref> عمر بن خطّاب براي توسعه مسجد نبوي، نيمي از مساحت آن را به صد هزار (درهم) خريداري و به مسجد افزود.<ref>الدرة الثمينه، ص110؛ وفاء الوفاء، ج2، ص76.</ref> اين اقدام به عثمان بن عفّان نيز نسبت داده شده است، لذا سمهودي احتمال داده است که هر يک از اين دو خليفه، نيمي از آن خانه را خريداري کرده و در توسعه خود به مسجد افزودهاند.<ref>وفاء الوفاء، ج2، ص76.</ref> | |||
در برخي منابع شيعه، خطبهاي از اميرالمؤمنين(ع) نقل شده است که در آن، امام(ع) الحاق خانة جعفر طيار در مدينه به مسجد پيامبر(ص) را از موارد مخالفت خلفاي پيش از خود با سنّت پيامبر(ص) دانسته و بيرون آوردن خانه از فضاي مسجد و باز گرداندن آن به دست وارثانش را آرزو کرده است.<ref>كتاب سليم بن قيس، ص263؛ الاحتجاج، ج 1، ص392.</ref> بر اساس روايت ديگري از آن امام، تخريب خانه جعفر و افزودن آن به مسجد، به دست عمر بن خطاب و بدون پرداخت هيچ مبلغي به فرزندان جعفر صورت گرفته است.<ref>كتاب سليم بن قيس، ص229.</ref> | |||
امروزه مزار جعفر طيار همچون ساير شهداي مؤته در شهرستاني به همين نام(مزار) در استان کَرک اردن قرار دارد و از مهمترين زيارتگاههاي اردن به شمار ميآيد. نزديک اين زيارتگاه، مزار زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه ـ از ديگر شهداي غزوة مؤته ـ واقع شده است.<ref>اوضح المسالک، ص547، 576؛ المعالم الاثيره، ص237.</ref> مورخان و جهانگردان مسلمان از ديرباز به قبر جعفر طيار اشاره کردهاند.<ref>نک: الاشارات، ص26؛ معجم البلدان، ج 5، ص220.</ref> دربارة تاريخ ساخت بناي اولية زيارتگاه اطلاع دقيقي وجود ندارد. اما کتيبهاي به خط کوفي از دورة فاطمي(حک: 358-567 ق) بر روي قبر باقي مانده که بيانگر اهتمام فاطميان به اين زيارتگاه است<ref>الموسم، ش4، ص1074، «الآثار الاسلاميه في بلدتي مؤتة والمزار».</ref> که در نيمة دوم سدة هفتم نيز به دست ملک ظاهر بيبرس مملوکي توسعه يافته و اوقاف جديدي به اوقاف آن افزوده شده است.<ref>الوافي بالوفيات، ج 10، ص213.</ref> بر اساس کتيبههاي ديگري نيز از دورة مملوکي و عثماني، بناي زيارتگاه در 727 ق به دست بهادر بدري، نائب السلطنه (والي) مملوکي در شوبک و کرک، و در 752 ق به دست شمسالدين هاروني در دورة پادشاه مملوکي الناصر محمد، و در 1331 ق به دست قهرمان سيفي افندي بازسازي و توسعه يافته است.<ref>الموسم، ش4، ص1074، «الآثار الاسلاميه في بلدتي مؤته والمزار».</ref> | |||
در فاصلة 1930-1934 م، به دستور ملک عبدالله پادشاه اردن، ساختمان وسيعتري با سه گنبد و دو مناره در محل زيارتگاه جعفر طيار احداث گرديد و دو گنبد کوچک نيز برروي قبر زيد بن حارثه و عبدالله بن رواحه ساخته شد.<ref>الموسم، ش4، ص1074، «الآثار الاسلاميه في بلدتي مؤته والمزار».</ref> در دهههاي اخير دولت اردن طرح توسعة جديدي براي زيارتگاه جعفر طيار تصويب کرد و بر اساس اين طرح، ساختمان جديد و وسيعتري در کنار ساختمان قبلي احداث شده است.<ref>نك: المنهاج، ش4، ص233-240، «مؤتة عراقة الماضي وروح ذي الجناحين».</ref> همچنين در سال 1420 ق برروي قبر جعفر طيار ضريح نقرهاي مشبّک مربّعي از سوي محمد برهان الدين داعي مطلق فرقة اسماعيليان بُهرة هند نصب شده که بدنة آن با نقوش و تزئينات و کتيبههايي به خط کوفي ـ که يادآور معماري دورة فاطمي مصر ميباشد ـ آراسته شده است. | |||
علاوه بر قبر جعفر طيار در «مزار»، ويرانههاي زيارتگاهي در روستاي مؤته ـ محل وقوع غزوة مؤته ـ در 12 کيلومتري شهر کرک وجود دارد که نزد اهالي به «مشهد» شناخته ميشود و در واقع محل شهادت جعفر طيار دانسته شده است. قدمت بنا از دورة ايوبي(حک:567-647ق) يا مملوکي(حک:647-923ق) است؛ اما در گذر زمان ويران و به تلّي از سنگ و خاک تبديل شده بود و تنها يک طاق سنگي از ميان آن سر برآورده بود. در جريان کاوشهاي باستانشناسي واحد آثار اسلامي وزارت اوقاف اردن در اين محل، بقاياي بنا به طور کامل از زير خاک بيرون آورده و مشخص شد که طاق باقيمانده، يکي از چهارطاق اصلي بنا است که بر فراز آن گنبدي برپا بوده است. همچنين اين کاوشها نشان داد که بناي مشهد داراي محرابي در ضلع جنوبي و يک ورودي و اتاقهايي در ضلع شمالي بوده است. در ميان اتاق يک قبر سنگي نمادين به نشانه محل شهادت جعفر طيار به چشم ميخورد.<ref>الموسم، ش4، ص1072-1073، «الآثار الاسلاميه في بلدتي مؤته والمزار».</ref> | |||
همچنين براي جعفر طيار مزارات متعدّدي نيز در کوهستانهاي لاذقيه در مناطق ساحلي سوريه، از جمله در شهر صافيتا، در منطقه «خربة المعزه» (در جاده صافيتا ـ طرطوس)، در قله کوه جعفر طيار در منطقه «قسطل معاف» (در شمال لاذقيه) وجود دارد. بناي بيشتر اين مزارات جديد است و قدمت آن از يک يا دو قرن فراتر نميرود. ساختمان آنها عمدتاً از اتاقي ساده و گنبددار تشکيل شده است و قبور موجود در آنها معمولاً به ارتفاع يک متر يا بيشتر از کف مزار بالا آمده و با پارچههايي به رنگ سبز يا ديگر رنگها پوشيده شده است. از مشهورترينِ اين مزارات، زيارتگاه معروف به «مقامات بنيهاشم» واقع در قلة يکي از بلندترين کوههاي استان لاذقيه به نام کوه جعفر طيار (در 20 کيلومتري شرق قَرداحه) است. بناي آن شامل چندين اتاق و گنبد در امتداد يکديگر است که در داخل آن علاوه بر جعفر طيار، قبور نمادين چند تن از بنيهاشم از جمله حمزه سيدالشهداء و طالب و عقيل ـ فرزندان ابوطالب ـ وجود دارد.<ref>وقف ميراث جاويد، ش76، ص118-119، «زيارتگاههاي اهلبيت و اصحاب عليهمالسلام در سوريه».</ref> اين زيارتگاه به دست شيخ خليل بن معروف نُمَيله (م 1231ق) از مشايخ فرقه علويان، به اعتبار خوابي که ديده بود، ايجاد شده است. او در خواب جعفر طيار را ديده بود که به وي دستور ساخت اين مزار را داده بود. | |||
اهالي مناطق ساحلي سوريه، که غالباً از پيروان فرقه علويان هستند، براي جعفر طيار تعبير «المَلَک» (فرشته) را بهکار برده و از وي با نام «الملک جعفر الطيار» ياد ميکنند. وجود مزارات نمادين متعدّد براي وي در اين مناطق، نشاندهنده تقدس و محبوبيت بالاي جعفر طيار نزد علويان و جايگاه ويژه وي در باورها و اعتقادات پيروان اين فرقه است.<ref>وقف ميراث جاويد، ش76، ص118، «زيارتگاههاي اهلبيت و اصحاب عليهمالسلام در سوريه».</ref> شيخ سليمان الاحمد (1288-1363 ق)، عالم علوي، در شرح بيتي از مکزون سنجاري (583-638 ق) که در آن به طالب، عقيل و جعفر، فرزندان ابوطالب اشاره شده است، نوشته است: به عقيل، در خشکي، و به جعفر، در دريا استغاثه ميشود.<ref>نک: هفتآسمان، شماره 50، ص68-69، «بررسي اجمالي مزارات فرق شيعه در شام».</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |