حج قران: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۴۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ فوریهٔ ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


==واژه==
==واژه==
واژه «قِران»، به معنای «نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر و همراهی آن دو با یکدیگر» یا «ریسمانی که با آن دو چیز را به هم نزدیک می‌کنند» آمده است.<ref>العین، ج5، ص141- 142؛ معجم مقاییس اللغه، ج5، ص76؛ لسان العرب، ج13، ص336، «قرن».</ref> فقیهان [[شیعه]]، علت نامگذاری حج قران را به همراه آوردن [[قربانی]] توسط حج‌گزار می‌دانند.<ref>جمل العلم و العمل، ص104؛ المهذب، ج1، ص210.</ref> فقیهان [[اهل سنت|اهل سنّت]] با ارائه تعریفی متفاوت از اصطلاح حج قران، آن را به معنای احرام همزمان به حج و عمره یا احرام به عمره در ماه‌های حج و احرام به حج در حال احرام عمره قبل از طواف عمره می‌دانند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص25، 180؛ المغنی، ج3، ص247؛ فتح العزیز، ج7، ص116- 117.</ref> برخی از فقیهان شیعه از این حج به«حج اِقران» تعبیر کرده‌اند.<ref>المقنعه، ص390؛ جمل العلم و العمل، ص104.</ref> فقها، به کسی که حج قران بجا می‌آورد، «قارن» گفته‌اند.<ref>الاقتصاد، ص299؛ المغنی، ج3، ص494؛ المجموع، ج7، ص164.</ref>
واژه «قِران»، به معنای «نزدیک شدن دو چیز به یکدیگر و همراهی آن دو با یکدیگر» یا «ریسمانی که با آن دو چیز را به هم نزدیک می‌کنند» آمده است.<ref>العین، ج5، ص141- 142؛ معجم مقاییس اللغه، ج5، ص76؛ لسان العرب، ج13، ص336، «قرن».</ref> فقیهان [[شیعه]]، علت نامگذاری حج قران را به همراه آوردن [[قربانی]] توسط حج‌گزار می‌دانند.<ref>جمل العلم و العمل، ص104؛ المهذب، ج1، ص210.</ref> فقیهان [[اهل سنت|اهل سنّت]] با ارائه تعریفی متفاوت از اصطلاح حج قران، آن را به معنای «احرام همزمان به حج و عمره» یا «احرام به عمره در ماه‌های حج و احرام به حج در حال احرام عمره قبل از طواف عمره» می‌دانند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص25، 180؛ المغنی، ج3، ص247؛ فتح العزیز، ج7، ص116- 117.</ref> برخی از فقیهان شیعه، از این حج به «حج اِقران» تعبیر کرده‌اند.<ref>المقنعه، ص390؛ جمل العلم و العمل، ص104.</ref> فقیهان، به کسی که حج قران بجا می‌آورد، «قارِن» گفته‌اند.<ref>الاقتصاد، ص299؛ المغنی، ج3، ص494؛ المجموع، ج7، ص164.</ref>


==اهمیت==
==اهمیت==
میان فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در تعریف حج قران اختلاف آشکار است. همین اختلاف، یکی از دلایل اهمیت بررسی حج قران دانسته شده است. برای نمونه، [[حنفی|حنفیان]] حج قران را برترین نوع حج می‌دانند<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص25- 26.</ref> درحالی که عموم فقیهان شیعه، انجام حج قران برابر با تعریف اهل سنت را غیر مُجزی بلکه باطل می‌دانند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص179؛ المهذب البارع، ج2، ص156.</ref> در برخی منابع تفسیری اهل سنت نیز، از حج قران به «حج اکبر» تعبیر شده است.<ref>تفسیر قرطبی، ج8، ص70.</ref>
میان فقیهان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] در تعریف حج قران اختلاف آشکار است. همین اختلاف، یکی از دلایل اهمیت بررسی حج قران دانسته شده است. برای نمونه، [[حنفی|حنفیان]] حج قران را برترین نوع حج می‌دانند<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص25- 26.</ref> درحالی که عموم فقیهان شیعه، انجام حج قران برابر با تعریف اهل سنت را غیر مُجزی{{یادداشت|اِجزاء، یعنی آنچه مولا خواسته است، با همه اجزا و شرایطش انجام شود...، به گونه‌ای که دستور مولا، انجام‌شده شمرده شود.}} بلکه باطل می‌دانند.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص179؛ المهذب البارع، ج2، ص156.</ref> در برخی منابع تفسیری اهل سنت نیز، از حج قران به «حج اکبر» تعبیر شده است.<ref>تفسیر قرطبی، ج8، ص70.</ref>


پیامبرانی همچون [[حضرت آدم(ع)]]،<ref>علل الشرائع، ج1، ص274؛ عیون اخبار الرضا، ج1، ص174؛ ج2، ص127؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص186 – 187.</ref> [[حضرت ابراهیم(ع)]]،<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص27 - 28؛ تاریخ الطبری، ج1، ص260-262؛ تفسیر قمی، ج2، ص224.</ref> [[حضرت موسی(ع)]]،<ref>الکافی، ج4، ص213–214؛ علل الشرائع، ج1، ص274؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص127.</ref> [[حضرت سلیمان(ع)]] و اهل و فرزندان آنها و شمار دیگری از پیامبران<ref>الکافی، ج4، ص212-213؛ علل الشرائع، ج1، ص274؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص127.</ref> در حج خود، [[قربانی]] به همراه داشته‌اند. برابر با قرآن<ref>سوره صافات (۳۷)، آیات ۱۰۲–۱۰۷.</ref> و منابع حدیثی<ref>الوافی، ج12، ص148_ 149؛ شرح فروع الکافی، ج4، ص398، 401- 403.</ref> و تاریخی<ref>تاریخ الطبری، ج1، ص194؛ الکامل فی التاریخ، ج1، ص111_ 112..</ref> حضرت ابراهیم(ع) وقتی به امر خدا در [[مناسک حج]] خود آماده شد، فرزندش [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] را قربانی کند، خدا گوسفندی را به عنوان قربانی برای او فرستاد و آن گوسفند، قربانیِ حج وی قرار گرفت. اعراب [[جاهلیت|جاهلی]]، برای قربانی حج خود حیوانی را{{یادداشت|بویژه شتر.}} همراه خود حرکت داده و در موسم حج آن را قربانی می‌کردند.<ref>تاریخ دمشق، ج15، ص113؛ تهذیب الکمال، ج7، ص185؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص49.</ref>
پیامبرانی همچون [[حضرت آدم(ع)]]،<ref>علل الشرائع، ج1، ص274؛ عیون اخبار الرضا، ج1، ص174؛ ج2، ص127؛ تفسیر عیاشی، ج1، ص186 – 187.</ref> [[حضرت ابراهیم(ع)]]،<ref>تاریخ یعقوبی، ج1، ص27 - 28؛ تاریخ الطبری، ج1، ص260-262؛ تفسیر قمی، ج2، ص224.</ref> [[حضرت موسی(ع)]]،<ref>الکافی، ج4، ص213–214؛ علل الشرائع، ج1، ص274؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص127.</ref> [[حضرت سلیمان(ع)]] و اهل و فرزندان آنها و شمار دیگری از پیامبران<ref>الکافی، ج4، ص212-213؛ علل الشرائع، ج1، ص274؛ عیون اخبار الرضا، ج2، ص127.</ref> در حج خود، [[قربانی]] به همراه داشته‌اند. بر پایه تعریف شیعیان این حج‌ها، حج قران بوده است. برابر با قرآن<ref>سوره صافات (۳۷)، آیات ۱۰۲–۱۰۷.</ref> و منابع حدیثی<ref>الوافی، ج12، ص148_ 149؛ شرح فروع الکافی، ج4، ص398، 401- 403.</ref> و تاریخی<ref>تاریخ الطبری، ج1، ص194؛ الکامل فی التاریخ، ج1، ص111_ 112..</ref> حضرت ابراهیم(ع) وقتی به امر خدا در [[مناسک حج]] خود آماده شد فرزندش [[حضرت اسماعیل(ع)|اسماعیل(ع)]] را قربانی کند، خدا گوسفندی را به عنوان قربانی برای او فرستاد و آن گوسفند، قربانیِ حج وی قرار گرفت. اعراب [[جاهلیت|جاهلی]]، برای قربانی حج خود حیوانی را{{یادداشت|بویژه شتر.}} همراه خود حرکت داده و در موسم حج آن را قربانی می‌کردند.<ref>تاریخ دمشق، ج15، ص113؛ تهذیب الکمال، ج7، ص185؛ سیر اعلام النبلاء، ج3، ص49.</ref>


بر پایه منابع حدیثی شیعه<ref>الارشاد، ج1، ص171؛ الخلاف، ج2، ص268.</ref> و اهل سنت<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص366-367؛ سنن النسائی، ج5، ص151.</ref> [[حضرت محمد(ص)]] در [[حجة الوداع]] همراه خود ۱۰۰ شتر را برای قربانی آورده بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص109؛ البدایه والنهایه، ج5، ص188؛ امتاع الاسماع، ج2، ص98، ج9، ص37.</ref> شیعیان<ref>الارشاد، ج1، ص171؛ الخلاف، ج2، ص268.</ref> به دلیل اجماع و احادیث<ref>الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص455- 458.</ref> و [[حنفی|حنفیان]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص26.</ref> به دلیل احادیث<ref>سنن الدارمی، ج2، ص69- 70؛ سنن النسائی، ج5، ص148-149.</ref> حج مشهور حضرت محمد(ص) یعنی حجة الوداع را، حج قران – البته با تعاریفی متفاوت- می‌دانند.
بر پایه منابع حدیثی شیعه<ref>الارشاد، ج1، ص171؛ الخلاف، ج2، ص268.</ref> و اهل سنت<ref>مسند الامام احمد بن حنبل، ج3، ص366-367؛ سنن النسائی، ج5، ص151.</ref> [[حضرت محمد(ص)]] در [[حجة الوداع]] همراه خود ۱۰۰ شتر را برای قربانی آورده بود.<ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص109؛ البدایه والنهایه، ج5، ص188؛ امتاع الاسماع، ج2، ص98، ج9، ص37.</ref> شیعیان<ref>الارشاد، ج1، ص171؛ الخلاف، ج2، ص268.</ref> به دلیل اجماع و احادیث<ref>الکافی، ج4، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص455- 458.</ref> و [[حنفی|حنفیان]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص26.</ref> به دلیل احادیث<ref>سنن الدارمی، ج2، ص69- 70؛ سنن النسائی، ج5، ص148-149.</ref> حج مشهور حضرت محمد(ص) یعنی حجة الوداع را، حج قران – البته با تعاریفی متفاوت- می‌دانند.
خط ۱۷: خط ۱۷:


===وجوب===
===وجوب===
مشهور<ref>مسالک الافهام، ج2، ص207- 209؛ کتاب الحج، محقق داماد، ج1، ص249؛ المعتمد، ج3، ص222.</ref> فقیهان شیعه<ref>النهایة، ص206؛ المعتبر، ج2، ص784؛ اللمعة الدمشقیه، ص65_ 66.</ref> بویژه متأخرین آنان<ref>العروة الوثقی، ج2، ص535_ 536؛ المعتمد، ج3، ص273؛ فقه الحج، صافی، ج2، ص241.</ref> حج قران – یا حج افراد- را بر [[اهل حرم|اهل مکه]] و کسانی که تا فاصله ۴۸ میلی{{یادداشت|۱۶ فرسخی و به نظر مشهور ۸۸ کیلومتری.}} آن هستند به عنوان [[حجة الاسلام]] واجب دانسته و [[حج تمتع|حج تمتّع]] را برای آنان مُجزی نمی‌دانند.<ref>السرائر، ج1، ص520؛ اللمعة الدمشقیه، ص56؛ ریاض المسائل، ج6، ص143.</ref> بدین ترتیب حج قران برای افراد دورتر از ۴۸ میل از مکه، مجزی نیست.<ref>غایة المرام، ج1، ص385؛ الحج فی الشریعة الاسلامیة الغرّاء، ج1، ص239.</ref> ولی شمار اندکی از فقیهان شیعه، افزون بر حج قران و افراد، حج تمتّع را نیز برای افراد داخل در محدوده ۴۸ میلی مکه مجزی می‌دانند.<ref>الموتلف، ج1، ص363؛ الجامع للشرائع، ص179.</ref> دلیل مشهور در این مسئله، افزون بر آیه {{آیه|ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجدالحرام
مشهور<ref>مسالک الافهام، ج2، ص207- 209؛ کتاب الحج، محقق داماد، ج1، ص249؛ المعتمد، ج3، ص222.</ref> فقیهان شیعه<ref>النهایة، ص206؛ المعتبر، ج2، ص784؛ اللمعة الدمشقیه، ص65_ 66.</ref> بویژه متأخرین آنان<ref>العروة الوثقی، ج2، ص535_ 536؛ المعتمد، ج3، ص273؛ فقه الحج، صافی، ج2، ص241.</ref> حج قران –یا حج افراد- را بر [[اهل حرم|اهل مکه]] و کسانی که تا فاصله ۴۸ میلی{{یادداشت|۱۶ فرسخی و به نظر مشهور ۸۸ کیلومتری.}} آن هستند به عنوان [[حجة الاسلام]] واجب دانسته و [[حج تمتع|حج تمتّع]] را برای آنان مُجزی نمی‌دانند.<ref>السرائر، ج1، ص520؛ اللمعة الدمشقیه، ص56؛ ریاض المسائل، ج6، ص143.</ref> بدین ترتیب، حج قران برای افراد دورتر از ۴۸ میل از مکه، مجزی نیست.<ref>غایة المرام، ج1، ص385؛ الحج فی الشریعة الاسلامیة الغرّاء، ج1، ص239.</ref> ولی شمار اندکی از فقیهان شیعه، افزون بر حج قران و اِفراد، حج تمتّع را نیز برای افراد داخل در محدوده ۴۸ میلی مکه مجزی می‌دانند.<ref>الموتلف، ج1، ص363؛ الجامع للشرائع، ص179.</ref> دلیل مشهور در این مسئله، افزون بر آیه {{آیه|ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}}{{یادداشت|...اين وظيفه كسى است كه [خود و] خانواده‌اش ساكن و مقيم [منطقه] [[مسجد الحرام]] نباشد.}}<ref name=":0">سوره بقره (۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص۳۰.</ref> روایاتی است که حج تمتّع را برای اهل مکه جایز ندانسته‌اند، که لازمه آن تعیین حج قران یا افراد برای اهل مکه است.<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص318؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص157.</ref> مستند تعیین ۴۸ میل برای حاضران در مکه و وجوب حج قران- یا افراد- بر آنها نیز، احادیثی است که بر این مسافت تصریح کرده‌اند.<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص312؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص157- 158.</ref> برخی فقیهان شیعه، این فاصله را ۱۲ میل دانسته‌اند.<ref>ارشاد الاذهان، ج1، ص309؛ السرائر، ج1، ص337.</ref>  
}}<ref name=":0">سوره بقره (۲)، آیه ۱۹۶؛ ترجمه قرآن (انصاریان)، ص</ref> روایاتی است که حج تمتّع را برای اهل مکه جایز ندانسته‌اند، که لازمه آن تعیین حج قران یا افراد برای اهل مکه است.<ref>دعائم الاسلام، ج1، ص318؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص157.</ref> مستند تعیین ۴۸ میل برای حاضران در مکه و وجوب حج قران- یا افراد- بر آنها نیز، احادیثی است که بر این مسافت تصریح کرده‌اند.<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص312؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص33؛ الاستبصار، ج2، ص157- 158.</ref> برخی فقیهان شیعه، این فاصله را ۱۲ میل دانسته‌اند.<ref>ارشاد الاذهان، ج1، ص309؛ السرائر، ج1، ص337.</ref>  


فقیهان شیعه، به استناد آیه {{آیه|و اتموا الحج و العمره لله
فقیهان شیعه، به استناد آیه {{آیه|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}{{یادداشت|حج وعمره را براى خدا به پايان بريد.}}<ref name=":0" /> که در آن اتمام عمره در کنار اتمام حج مورد امر واقع شده است و به استناد احادیث،<ref>الکافی، ج4، ص265؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص450.</ref> عمره‌ای که پس از حج قران انجام می‌شود را بر کسانی که این حج بر آنها واجب است به شرط [[استطاعت]] واجب می‌دانند. بطوریکه حتی اگر استطاعت برای عمره حاصل شد ولی برای حج حاصل نشد، انجام عمره قران پیش از حج آن واجب فوری است.<ref>غنیة النزوع، ص197، 198؛ جواهر الکلام، ج20، ص441 - 443؛ المعتمد، ج3، ص273، 280.</ref>
}}<ref name=":0" /> که در آن اتمام عمره در کنار اتمام حج مورد امر واقع شده است و احادیث،<ref>الکافی، ج4، ص265؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص450.</ref> عمره‌ای که پس از حج قران انجام می‌شود را بر کسانی که این حج بر آنها واجب است به شرط استطاعت واجب می‌دانند. بطوریکه حتی اگر استطاعت برای عمره حاصل شد ولی برای حج حاصل نشد، انجام عمره قران قبل از حج آن واجب فوری است.<ref>غنیة النزوع، ص197، 198؛ جواهر الکلام، ج20، ص441 - 443؛ المعتمد، ج3، ص273، 280.</ref>


===اعمال===
===اعمال===
خط ۳۸: خط ۳۶:
#نماز طواف نساء.<ref>السرائر، ج1، ص521- 522؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175؛ المعتمد، ج3، ص243، 274.</ref>
#نماز طواف نساء.<ref>السرائر، ج1، ص521- 522؛ شرائع الاسلام، ج1، ص175؛ المعتمد، ج3، ص243، 274.</ref>


برخی از فقیهان شیعه انجام طواف حج قران پیش از وقوف در عرفات را جایز می‌دانند.<ref>تحریر الاحکام، ج1، ص596؛ تنقیح الرائع، ج1، ص510؛ کشف اللثام، ج5، ص489.</ref>
برخی از فقیهان شیعه، انجام طواف حج قران پیش از وقوف در عرفات را جایز می‌دانند.<ref>تحریر الاحکام، ج1، ص596؛ تنقیح الرائع، ج1، ص510؛ کشف اللثام، ج5، ص489.</ref>


'''عمره'''
'''عمره'''
خط ۵۰: خط ۴۸:
#طواف نساء و نماز آن.<ref>تحریر الاحکام، ج1، ص557- 558.</ref>
#طواف نساء و نماز آن.<ref>تحریر الاحکام، ج1، ص557- 558.</ref>


برخی از شیعیان، وجوب نیت و تلبیه در عمره را مفروض یا در ضمن احرام دانسته<ref>الاشراف، ص43، 44؛ الجامع للشرائع، ص180.</ref> و برخی دیگر دو رکعت نماز طواف و دو رکعت نماز طواف نساء را در ضمن این طواف‌ها مفروض دانسته و آنها را ذکر نکرده‌اند.<ref>النهایه، ص281؛ اللمعة الدمشقیه، ص68.</ref> تنها ابن ابی عقیل عمانی قائل به عدم وجوب طواف نساء بوده است و ابو الصلاح حلبی نیز طواف نساء را بر حلق یا تقصیر مقدم شمرده است.<ref>نک: جواهر الکلام، ج20، ص467.</ref>
برخی از فقیهان شیعه، وجوب نیت و تلبیه در عمره را مفروض یا در ضمن احرام دانسته<ref>الاشراف، ص43، 44؛ الجامع للشرائع، ص180.</ref> و برخی دیگر دو رکعت نماز طواف و دو رکعت نماز طواف نساء را در ضمن این طواف‌ها مفروض دانسته و آنها را ذکر نکرده‌اند.<ref>النهایه، ص281؛ اللمعة الدمشقیه، ص68.</ref> تنها ابن ابی عقیل عمانی فقیه شیعی،{{یادداشت|زنده میان سال‌های ۲۶۰ تا ۳۲۹ق.}} قائل به عدم وجوب طواف نساء بوده است و ابو الصلاح حلبی (۳۷۴-۴۴۷ق) دیگر فقیه شیعی نیز، طواف نساء را بر حلق یا تقصیر مقدم شمرده است.<ref>نک: جواهر الکلام، ج20، ص467.</ref>


===میقات===
===میقات===
به باور مشهور فقیهان شیعه به استناد احادیث<ref>الاستبصار، ج2، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص168، 468.</ref> [[میقات]] حج قران، برای کسانی که خانه آنها از [[میقات]] به [[مکه]] نزدیکتر نباشد،{{یادداشت|برای آگاهی بیشتر روی [[آفاقی]] تلیک کنید!}} یکی از میقات‌های معروف است.  
به باور مشهور فقیهان شیعه، به استناد احادیث،<ref>الاستبصار، ج2، ص245؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص168، 468.</ref> [[میقات]] حج قران، برای کسانی که خانه آنها از [[میقات]] به [[مکه]] نزدیکتر نباشد،{{یادداشت|برای آگاهی بیشتر روی [[آفاقی]] تلیک کنید!}} یکی از میقات‌های معروف است.  


به باور آنها به استناد احادیث<ref>الکافی، ج4، ص318؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص306؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص54- 55.</ref> میقات حج قران برای [[اهل حرم|اهل مکه]]<ref>ذخیرة المعاد، ج2، ص576؛ مستند الشیعه، ج11، ص186- 187.</ref> و افرادی که بین میقات‌ها و مکه ساکنند،{{یادداشت|برای آگاهی بیشتر روی [[اهل حل]] تلیک کنید!}}<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص190؛ مجمع الفائده، ج6، ص184- 185؛ مدارک الاحکام، ج7، ص222- 223.</ref> خانه آنهاست؛ ولی شماری از متأخّرین به دلیل برخی احادیث<ref>الکافی، ج4، ص300- 302؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص454؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص46.</ref> میقات حج قران برای اهل مکه را [[جعرانه]] دانسته‌اند.<ref>موسوعه الامام الخویی، ج28، ص230- 231؛ مناسک حج، وحید خراسانی، ص88.</ref> هر چند برخی از آنها قرار دادن جعرانه به عنوان میقات را مستحب دانسته و میقات قرار دادنِ مکه را نیز جایز دانسته‌اند<ref>جواهر الکلام، ج18، ص115.</ref> یا اینکه جعرانه را برای [[مجاور|مجاورین]] در مکه اختصاص داده‌اند.<ref>الحدائق الناضره، ج14، ص450؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص115.</ref> برخی نیز میقات حج قران را برای کسانی که به [[عرفات]] نزدیکترند، خانه آنها دانسته‌اند.<ref>اللمعة الدمشقیه، ص66.</ref>
به باور آنها به استناد احادیث<ref>الکافی، ج4، ص318؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص306؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص54- 55.</ref> میقات حج قران برای [[اهل حرم|اهل مکه]]<ref>ذخیرة المعاد، ج2، ص576؛ مستند الشیعه، ج11، ص186- 187.</ref> و افرادی که بین میقات‌ها و مکه ساکنند،{{یادداشت|برای آگاهی بیشتر روی [[اهل حل]] تلیک کنید!}}<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص190؛ مجمع الفائده، ج6، ص184- 185؛ مدارک الاحکام، ج7، ص222- 223.</ref> خانه آنهاست؛ ولی شماری از متأخّرین به دلیل برخی احادیث،<ref>الکافی، ج4، ص300- 302؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص454؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص46.</ref> میقات حج قران برای اهل مکه را [[جعرانه]] دانسته‌اند.<ref>موسوعه الامام الخویی، ج28، ص230- 231؛ مناسک حج، وحید خراسانی، ص88.</ref> هر چند برخی از آنها، قرار دادن جعرانه به عنوان میقات را مستحب دانسته و میقات قرار دادنِ مکه را نیز جایز دانسته‌اند<ref>جواهر الکلام، ج18، ص115.</ref> یا اینکه جعرانه را برای [[مجاور|مجاورین]] در مکه اختصاص داده‌اند.<ref>الحدائق الناضره، ج14، ص450؛ نک: جواهر الکلام، ج18، ص115.</ref> برخی نیز، میقات حج قران را برای کسانی که به [[عرفات]] نزدیکترند، خانه آنها دانسته‌اند.<ref>اللمعة الدمشقیه، ص66.</ref>


به نظر فقیهان شیعه<ref>الخلاف، ج2، ص281، الکافی فی الفقه، ص202؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557، 563.</ref> به استناد احادیث<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص450- 454.</ref> میقات عمره قران- چه کسانی که [[اهل حرم|اهل مکه]] و چه آن‌ها که موقتاً در آن اقامت دارند - [[ادنی الحل]]{{یادداشت|نزدیک‌ترین منطقه حل به حرم.}} است. شماری از فقیهان شیعه، میقات عمره قران برای کسانی که در مناطق دور از مکه بوده و در مسیر مکه از میقات‌های معروف عبور می‌کنند را همان میقات‌های معروف دانسته و احرام از ادنی الحل را جایز نمی‌دانند ولی برخی دیگر جایز می‌دانند.<ref>المهذب البارع، ج2، ص156؛ مناسک حج، محشی، ص104؛ آراء المراجع فی الحج، ج2، ص175، 176.</ref>
به نظر فقیهان شیعه،<ref>الخلاف، ج2، ص281، الکافی فی الفقه، ص202؛ تحریر الاحکام، ج1، ص557، 563.</ref> به استناد احادیث،<ref>من لایحضره الفقیه، ج2، ص450- 454.</ref> میقات عمره قران- چه کسانی که [[اهل حرم|اهل مکه]] و چه آن‌ها که موقتاً در آن اقامت دارند - [[ادنی الحل]]{{یادداشت|نزدیک‌ترین منطقه حل به حرم.}} است. شماری از فقیهان شیعه، میقات عمره قران برای کسانی که در مناطق دور از مکه بوده و در مسیر مکه از میقات‌های معروف عبور می‌کنند را همان میقات‌های معروف دانسته و احرام از ادنی الحل را جایز نمی‌دانند؛ ولی برخی دیگر جایز می‌دانند.<ref>المهذب البارع، ج2، ص156؛ مناسک حج، محشی، ص104؛ آراء المراجع فی الحج، ج2، ص175، 176.</ref>


===تلبیه===
===تلبیه===
به نظر مشهور فقیهان شیعه<ref>الکافی، ج4، ص332؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص319؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص43.</ref> احرامگزار برای تحقق [[احرام]] در انواع حج و عمره، باید [[تلبیه]] بگوید؛ ولی در حج قران<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص43؛ الاستبصار، ج2، ص189.</ref> حج‌گزار میان انعقاد احرام با تلبیه یا [[اشعار و تقلید|اشعار]] یا [[اشعار و تقلید|تقلید]] مخیر است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص248؛ مدارک الاحکام، ج7، ص195؛ المعتمد، ج3، ص281.</ref> شماری از فقیهان متأخر، افزون بر اشعار یا تقلید، تلبیه را نیز لازم دانسته‌اند.<ref>العروة الوثقی، محشی، ج4، ص666؛ احکام و مناسک حج، منتظری، ص77، 94.</ref> اشعار یعنی «شکافتن یک طرف کوهان شتر و خون‌آلود کردن آن»<ref>جواهر الکلام، ج18، ص57؛ المغنی، ج3، ص574.</ref> و تقلید یعنی «آویختن نعل و چیزهای دیگر بر گردن قربانی به قصد نشانه‌گذاری آن برای قربانی شدن.»<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص257؛ المغنی، ج3، ص574- 575.</ref> برخی از فقیهان متقدم شیعه، به استناد احادیثی دیگر<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص82؛ الاستبصار، ج2، ص188.</ref> انعقاد حج قران را تنها با تلبیه دانسته و اشعار و تقلید را موجب انعقاد احرام ندانسته‌اند.<ref>الانتصار، ص254؛ السرائر، ج1، ص532.</ref>
به نظر مشهور فقیهان شیعه،<ref>الکافی، ج4، ص332؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص319؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص43.</ref> احرامگزار برای تحقق [[احرام]] در انواع حج و عمره، باید [[تلبیه]] بگوید؛ ولی در حج قران<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص43؛ الاستبصار، ج2، ص189.</ref> حج‌گزار میان انعقاد احرام با تلبیه یا [[اشعار و تقلید|اشعار]] یا [[اشعار و تقلید|تقلید]] مخیّر است.<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص248؛ مدارک الاحکام، ج7، ص195؛ المعتمد، ج3، ص281.</ref> شماری از فقیهان متأخر، افزون بر اشعار یا تقلید، تلبیه را نیز لازم دانسته‌اند.<ref>العروة الوثقی، محشی، ج4، ص666؛ احکام و مناسک حج، منتظری، ص77، 94.</ref> اشعار، یعنی «شکافتن یک طرف کوهان شتر و خون‌آلود کردن آن»<ref>جواهر الکلام، ج18، ص57؛ المغنی، ج3، ص574.</ref> و تقلید، یعنی «آویختن نعل و چیزهای دیگر بر گردن قربانی به قصد نشانه‌گذاری آن برای قربانی شدن.»<ref>تذکرة الفقهاء، ج7، ص257؛ المغنی، ج3، ص574- 575.</ref> برخی از فقیهان متقدم شیعه، به استناد احادیثی دیگر<ref>تهذیب الاحکام، ج5، ص82؛ الاستبصار، ج2، ص188.</ref> انعقاد حج قران را تنها با تلبیه دانسته و اشعار و تقلید را موجب انعقاد احرام ندانسته‌اند.<ref>الانتصار، ص254؛ السرائر، ج1، ص532.</ref>


به باور فقیهان شیعه<ref>السرائر، ج1، ص520؛ الحدائق الناضره، ج15، ص96؛ جواهر الکلام، ج18، ص278.</ref> به استناد احادیث<ref>الکافی، ج4، ص462.</ref> حج‌گزار باید تکرار تلبیه حج قران را هنگام ظهر روز [[عرفه]] قطع کند. مشهور آنها<ref>مصباح الهدی، ج12، ص502.</ref> به دلیل احادیث<ref>الکافی، ج4، ص537؛ من لایحضره الفقیه، ح 2، ص453- 456؛ الاستبصار، ج2، ص177- 178.</ref> قائلند اگر احرامگزار در عمره قران از خارج مکه آمده و از میقات‌های معروف مُحرم شده باشد، باید هنگام ورود به حرم تلبیه‌اش را قطع کند و اگر در مکه بوده و برای احرام از مکه خارج شده و از [[ادنی الحل]] محرم شده باشد، باید هنگام مشاهده [[کعبه]] تلبیه‌اش را قطع کند.<ref>النهایه، ص216؛ تحریر الاحکام، ج1، ص571؛ مجمع الفائده، ج6، ص238.</ref>
به باور فقیهان شیعه،<ref>السرائر، ج1، ص520؛ الحدائق الناضره، ج15، ص96؛ جواهر الکلام، ج18، ص278.</ref> به استناد احادیث،<ref>الکافی، ج4، ص462.</ref> حج‌گزار باید تکرار تلبیه حج قران را هنگام ظهر روز [[عرفه]] قطع کند. مشهور آنها<ref>مصباح الهدی، ج12، ص502.</ref> به دلیل احادیث<ref>الکافی، ج4، ص537؛ من لایحضره الفقیه، ح 2، ص453- 456؛ الاستبصار، ج2، ص177- 178.</ref> قائلند اگر احرامگزار در عمره قران از خارج مکه آمده و از میقات‌های معروف مُحرم شده باشد، باید هنگام ورود به حرم تلبیه‌اش را قطع کند و اگر در مکه بوده و برای احرام از مکه خارج شده و از [[ادنی الحل]] محرم شده باشد، باید هنگام مشاهده [[کعبه]] تلبیه‌اش را قطع کند.<ref>النهایه، ص216؛ تحریر الاحکام، ج1، ص571؛ مجمع الفائده، ج6، ص238.</ref>


===قربانی===  
===قربانی===  
به باور فقیهان شیعه، [[قربانی]] واجب در حج قران، همان حیوان همراه حج‌گزار است که از هنگام احرام به همراه حج‌گزار بوده<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص311؛ السرائر، ج1، ص524.</ref> و [[اشعار و تقلید|اشعار]] یا [[اشعار و تقلید|تقلید]] می‌گردد.<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص214.</ref> برخی از آنان به استناد احادیث<ref>الکافی، ج4، ص295؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص42.</ref> وجوب قربانی آن را به «سوق هدی»{{یادداشت|همراه داشتن و راندن حیوان قربانی توسط حج‌گزار.}}<ref>المعتمد، ج3، ص280.</ref> و برخی دیگر به اشعار یا تقلید آن حیوان<ref>اشارة السبق، ص124.</ref> می‌دانند. برخی نظرات حاکی از آن است که در صورت عدم امکان سیاق هدی از [[میقات]]، جایز است قربانی حج قران، پس از احرام و پیش از ورود به حرم همراه حج‌گزار گردد.<ref>المقنعه، ص390- 391؛ نک: السرائر، ج1، ص524.</ref>
به باور فقیهان شیعه، [[قربانی]] واجب در حج قران، همان حیوان همراه حج‌گزار است که از هنگام احرام به همراه حج‌گزار بوده<ref>المبسوط فی فقه الامامیه، ج1، ص311؛ السرائر، ج1، ص524.</ref> و [[اشعار و تقلید|اشعار]] یا [[اشعار و تقلید|تقلید]] می‌گردد.<ref>شرائع الاسلام، ج1، ص214.</ref> برخی از آنان به استناد احادیث<ref>الکافی، ج4، ص295؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص42.</ref> وجوب قربانی آن را به «سوق هدی»{{یادداشت|همراه داشتن و راندن حیوان قربانی توسط حج‌گزار.}}<ref>المعتمد، ج3، ص280.</ref> و برخی دیگر به اشعار یا تقلید آن حیوان<ref>اشارة السبق، ص124.</ref> می‌دانند. برخی نظرات حاکی از آن است که در صورت عدم امکان سیاق هدی از [[میقات]]، جایز است قربانی حج قران، پس از احرام و پیش از ورود به حرم همراه حج‌گزار گردد.<ref>المقنعه، ص390- 391؛ نک: السرائر، ج1، ص524.</ref>


به باور بیشتر فقیهان شیعه، به استناد احادیث<ref>الکافی، ج4، ص296؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص450.</ref> اگر عمره گزارِ مُتمتّع،{{یادداشت|کسی که [[حج تمتع]] به جا می‌آورد.}} سوق هدی کند، پس از انجام تقصیر و اتمام عمره تمتّع، از احرام خارج می‌شود؛<ref>الحدائق الناضره، ج14، ص372، 373؛ مدارک الاحکام، ج7، ص192؛ کتاب الحج، محقق داماد، ج1، ص366، 342.</ref> ولی شمار اندکی از آنان، چنین فردی را به دلیل همراه داشتن قربانی، قارِن{{یادداشت|کسی که حج قران به جا می‌آورد.}} بشمار آورده و بر آن‌اند که وی پس از اتمام عمره، نمی‌تواند از احرام خارج شود تا وقتی که حیوان را در [[مناسک حج]] در [[منا]] قربانی کند.<ref>الخلاف، ج2، ص282؛ حیاه ابن ابی عقیل، ص322- 323؛ نک: الدروس الشرعیه، ج1، ص330.</ref>
به باور بیشتر فقیهان شیعه، به استناد احادیث،<ref>الکافی، ج4، ص296؛ من لایحضره الفقیه، ج2، ص450.</ref> اگر عمره گزارِ مُتمتّع،{{یادداشت|کسی که [[حج تمتع]] به جا می‌آورد.}} سوق هدی کند، پس از انجام تقصیر و اتمام عمره تمتّع، از احرام خارج می‌شود؛<ref>الحدائق الناضره، ج14، ص372، 373؛ مدارک الاحکام، ج7، ص192؛ کتاب الحج، محقق داماد، ج1، ص366، 342.</ref> ولی شمار اندکی از آنان، چنین فردی را به دلیل همراه داشتن قربانی، قارِن{{یادداشت|کسی که حج قران به جا می‌آورد.}} بشمار آورده و بر آن‌اند که وی پس از اتمام عمره، نمی‌تواند از احرام خارج شود تا وقتی که حیوان را در [[مناسک حج]] در [[منا]] قربانی کند.<ref>الخلاف، ج2، ص282؛ حیاه ابن ابی عقیل، ص322- 323؛ نک: الدروس الشرعیه، ج1، ص330.</ref>


==از دیدگاه اهل سنت==
==از دیدگاه اهل سنت==
خط ۷۷: خط ۷۵:
*قران حکمی: احرام به عمره و سپس ادخال حج بر آن احرام، قبل از طواف عمره<ref>المغنی، ج2، ص247، فتح العزیز، ج7، ص116- 117؛ البحر الرائق، ج2، ص628.</ref> بدون [[تحلل]] بین عمره و حج.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ کشاف القناع، ج2، ص477؛ البحر الرائق، ج2، ص628.</ref>
*قران حکمی: احرام به عمره و سپس ادخال حج بر آن احرام، قبل از طواف عمره<ref>المغنی، ج2، ص247، فتح العزیز، ج7، ص116- 117؛ البحر الرائق، ج2، ص628.</ref> بدون [[تحلل]] بین عمره و حج.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ کشاف القناع، ج2، ص477؛ البحر الرائق، ج2، ص628.</ref>


استناد آنها در این باره به اجماع، آیه {{آیه|و اتموا الحج و العمره لله
استناد آنها در این باره به اجماع، آیه {{آیه|وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ}}{{یادداشت|حج وعمره را براى خدا به پايان بريد.}}<ref name=":0" /> و برخی روایات<ref>صحیح البخاری، ج2، ص151؛ المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص485.</ref> است.<ref>الموطأ، ج1، ص335- 336؛ المجموع، ج7، ص150، 153؛ البحر الرائق، ج2، ص383، 626.</ref>  
}}<ref name=":0" /> و برخی روایات<ref>صحیح البخاری، ج2، ص151؛ المستدرک علی الصحیحین، ج1، ص485.</ref> است.<ref>الموطأ، ج1، ص335- 336؛ المجموع، ج7، ص150، 153؛ البحر الرائق، ج2، ص383، 626.</ref>  


این تعریف، از سوی فقیهان شعیه، چنین نقد شده است:  
این تعریف، از سوی فقیهان شعیه، چنین نقد شده است:  
خط ۸۷: خط ۸۴:
*احادیث پرشماری از [[امامان(ع)]]، حج قران را{{یادداشت|بر خلاف نظر فقیهان اهل سنت.}} مانند [[حج افراد]] به علاوه همراه داشتن [[قربانی]] تعریف کرده‌اند.<ref>الکافی، ج4، ص295- 296؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص42.</ref>
*احادیث پرشماری از [[امامان(ع)]]، حج قران را{{یادداشت|بر خلاف نظر فقیهان اهل سنت.}} مانند [[حج افراد]] به علاوه همراه داشتن [[قربانی]] تعریف کرده‌اند.<ref>الکافی، ج4، ص295- 296؛ تهذیب الاحکام، ج5، ص42.</ref>


[[مالکی|مالکیان]]، احرام به عمره و ادخال حج بر آن بعد از طواف را مکروه و بعد از رکوع نماز طواف را غیرجایز می‌دانند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص70، 74؛ الشرح الکبیر، ج2، ص28.</ref> [[حنفی|حنفیان]]، احرام به حج و ادخال عمره بر آن قبل از اتمام اعمال حج را مکروه دانسته، ولی آن را از مصداق‌های حج قران برشمرده‌اند.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص411.</ref>
[[مالکی|مالکیان]]، احرام به عمره و ادخال حج بر آن بعد از طواف را مکروه و بعد از رکوعِ نماز طواف را غیرجایز می‌دانند.<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص70، 74؛ الشرح الکبیر، ج2، ص28.</ref> [[حنفی|حنفیان]]، احرام به حج و ادخال عمره بر آن قبل از اتمام اعمال حج را مکروه دانسته، ولی آن را از مصداق‌های حج قران برشمرده‌اند.<ref>بدائع الصنائع، ج2، ص167؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص411.</ref>


===اعمال===
===اعمال===
خط ۹۳: خط ۹۰:


===احکام===
===احکام===
به باور فقیهان حنفی، به استناد آیه {{آیه|ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجدالحرام
به باور فقیهان حنفی، به استناد آیه {{آیه|ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}}{{یادداشت|...اين وظيفه كسى است كه [خود و] خانواده‌اش ساكن و مقيم [منطقه] [[مسجد الحرام]] نباشد.}}<ref name=":0" /> و روایات<ref>صحیح البخاری، ج2، ص153- 154.</ref> در حج قران احرامگزار باید یا [[آفاقی]] باشد یا اگر از [[اهل حرم|اهل مکه]] است، پیش از ماه‌های حج از مکه و محدوده [[میقات|میقات‌ها]] خارج شده و در یکی از میقات‌ها [[احرام]] ببندد.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص628؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص583- 584، 590.</ref>{{یادداشت|استدلال آنان به آیه چنین است که: تحقق تمتّع و ترفّه مذکور در آیه را به انجام همه مناسک در یک سفر می‌دانند لذا این تمتّع و ترفّه هم در حج تمتّع و هم در حج قران وجود دارد چراکه حج و عمره در این دو در یک سفر انجام می‌شود و انجام سفر واحد تنها برای آفاقی و غیر اهل مکه معنا پیدا می‌کند.}}<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص169؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267</ref> در برابر، فقیهان دیگر مذاهب اهل سنت، چنین شرطی را قبول ندارند.{{یادداشت|آنها آیه پیش‌گفته را به قربانی حج قران مربوط می‌دانند، نه اصل حج قران.}}<ref>المغنی، ج3، ص503؛ المجموع، ج7، ص169؛ مختصر خلیل، ص73.</ref>
}}<ref name=":0" /> و روایات<ref>صحیح البخاری، ج2، ص153- 154.</ref> در حج قران احرامگزار باید یا [[آفاقی]] باشد یا اگر از [[اهل حرم|اهل مکه]] است، پیش از ماه‌های حج از مکه و محدوده [[میقات|میقات‌ها]] خارج شده و در یکی از میقات‌ها [[احرام]] ببندد.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص169؛ البحر الرائق، ج2، ص628؛ حاشیة رد المحتار، ج2، ص583- 584، 590.</ref>{{یادداشت|استدلال آنان به آیه چنین است که: تحقق تمتّع و ترفّه مذکور در آیه را به انجام همه مناسک در یک سفر می‌دانند لذا این تمتّع و ترفّه هم در حج تمتّع و هم در حج قران وجود دارد چراکه حج و عمره در این دو در یک سفر انجام می‌شود و انجام سفر واحد تنها برای آفاقی و غیر اهل مکه معنا پیدا می‌کند.}}<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص169؛ بدایة المجتهد، ج1، ص267</ref> در برابر، فقیهان دیگر مذاهب اهل سنت، چنین شرطی را قبول ندارند.{{یادداشت|آنها آیه پیش‌گفته را به قربانی حج قران مربوط می‌دانند، نه اصل حج قران.}}<ref>المغنی، ج3، ص503؛ المجموع، ج7، ص169؛ مختصر خلیل، ص73.</ref>


فقیهان شافعی،<ref>فتح العزیز، ج7، ص477؛ المجموع، ج7، ص394.</ref> مالکی<ref>حاشیة الدسوقی، ج2، ص28؛ مواهب الجلیل، ج4، ص72- 73.</ref> و حنفی<ref>حاشیة رد المحتار، ج2، ص584.</ref> عدم فساد حج و عمره را به دلیل ارتباط حج و عمره با یکدیگر، شرط صحت حج قران دانسته‌اند.
فقیهان شافعی،<ref>فتح العزیز، ج7، ص477؛ المجموع، ج7، ص394.</ref> مالکی<ref>حاشیة الدسوقی، ج2، ص28؛ مواهب الجلیل، ج4، ص72- 73.</ref> و حنفی<ref>حاشیة رد المحتار، ج2، ص584.</ref> عدم فساد حج و عمره را به دلیل ارتباط حج و عمره با یکدیگر، شرط صحت حج قران دانسته‌اند.


===قربانی===  
===قربانی===  
همه فقیهان اهل سنت، [[قربانی]] در حج قران را واجب می‌دانند. شافعیان،<ref>المجموع، ج7، ص190؛ مغنی المحتاج، ج1، ص517؛ اعانة الطالبین، ج2، ص332.</ref> مالکیان<ref>حاشیة الدسوقی، ج2، ص29؛ الثمر الدانی، ص383.</ref> و حنبلیان<ref>المغنی، ج3، ص497، 501، 502؛ کشاف القناع، ج2، ص481.</ref> این قربانی را به شرطی واجب می‌دانند که حج‌گزار [[آفاقی]] باشد و در صورت [[اهل حرم|مکّی]] بودن یا حضور در [[مسجدالحرام]]، قربانی را بر حج‌گزار واجب نمی‌دانند؛ ولی حنفیان، قربانی در حج قران را بدون شرط واجب می‌دانند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج25- 26؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> دلیل هر دو گروه، آیه {{آیه|ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجدالحرام
همه فقیهان اهل سنت، [[قربانی]] در حج قران را واجب می‌دانند. شافعیان،<ref>المجموع، ج7، ص190؛ مغنی المحتاج، ج1، ص517؛ اعانة الطالبین، ج2، ص332.</ref> مالکیان<ref>حاشیة الدسوقی، ج2، ص29؛ الثمر الدانی، ص383.</ref> و حنبلیان<ref>المغنی، ج3، ص497، 501، 502؛ کشاف القناع، ج2، ص481.</ref> این قربانی را به شرطی واجب می‌دانند که حج‌گزار [[آفاقی]] باشد و در صورت [[اهل حرم|مکّی]] بودن یا حضور در [[مسجدالحرام]]، قربانی را بر حج‌گزار واجب نمی‌دانند؛ ولی حنفیان، قربانی در حج قران را بدون شرط واجب می‌دانند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج25- 26؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص413.</ref> دلیل هر دو گروه، آیه {{آیه|ذَلِكَ لِمَنْ لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ}}{{یادداشت|...اين وظيفه كسى است كه [خود و] خانواده‌اش ساكن و مقيم [منطقه] [[مسجد الحرام]] نباشد.}}<ref name=":0" /> است که گروه اول کلمه «ذلک» را به قربانی و گروه دوم به حج قران تفسیر کرده‌اند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص169؛ المغنی، ج3، ص503.</ref>
}}<ref name=":0" /> است که گروه اول کلمه «ذلک» را به قربانی و گروه دوم به حج قران تفسیر کرده‌اند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص169؛ المغنی، ج3، ص503.</ref>


شافعیان<ref>المجموع، ج7، ص176.</ref> و مالکیان،<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص82؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص29.</ref> «عدم فوات حج» و «وقوع حج و عمره در یک سال» را از شرائط وجوب قربانی در حج قران برشمرده‌اند. «انجام احرام عمره در ماه‌های حج» و «عدم بازگشت به میقات عمره یا مقدار مسافت مانند آن میقات پس از احرام به حج در مکه» نیز از شرائط وجوب قربانی حج قران در فقه شافعی است.<ref>فتح العزیز، ج7، ص147؛ المجموع، ج7، ص176- 177.</ref>
شافعیان<ref>المجموع، ج7، ص176.</ref> و مالکیان،<ref>مواهب الجلیل، ج4، ص82؛ حاشیة الدسوقی، ج2، ص29.</ref> «عدم فوات حج» و «وقوع حج و عمره در یک سال» را از شرائط وجوب قربانی در حج قران برشمرده‌اند. «انجام احرام عمره در ماه‌های حج» و «عدم بازگشت به میقات عمره یا مقدار مسافت مانند آن میقات پس از احرام به حج در مکه» نیز از شرائط وجوب قربانی حج قران در فقه شافعی است.<ref>فتح العزیز، ج7، ص147؛ المجموع، ج7، ص176- 177.</ref>


فقیهان حنفی،<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص26؛ بدائع الصنائع، ج2، ص226؛ البحر الرائق، ج3، ص94.</ref> مالکی<ref>الشرح الکبیر، ج2، ص89.</ref> و حنبلی<ref>کشاف القناع، ج3، ص20.</ref> قربانی حج قران را قربانیِ مناسک دانسته{{یادداشت|برای شکر انجام مناسک.}} و خوردن آن را برای احرام‌گزار جایز شمرده‌اند ولی فقیهان شافعی<ref>فتح العزیز، ج7، ص135؛ المجموع، ج7، ص176.</ref> این قربانی را قربانیِ جبران{{یادداشت|جبران نقص مناسک بسبب انجام حج و عمره با یک احرام.}} دانسته و خوردن از آن را برای احرام‌گزار جایز نشمرده‌اند.
فقیهان حنفی،<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص26؛ بدائع الصنائع، ج2، ص226؛ البحر الرائق، ج3، ص94.</ref> مالکی<ref>الشرح الکبیر، ج2، ص89.</ref> و حنبلی<ref>کشاف القناع، ج3، ص20.</ref> قربانی حج قران را قربانیِ مناسک دانسته{{یادداشت|برای شکر انجام مناسک.}} و خوردن آن را برای احرام‌گزار جایز شمرده‌اند؛ ولی فقیهان شافعی،<ref>فتح العزیز، ج7، ص135؛ المجموع، ج7، ص176.</ref> این قربانی را قربانیِ جبران{{یادداشت|جبران نقص مناسک بسبب انجام حج و عمره با یک احرام.}} دانسته و خوردن از آن را برای احرام‌گزار جایز نشمرده‌اند.


فقیهان حنفی، به دلیل اینکه قارِن را مُحرم به دو احرام می‌دانند، کفاره انجام محرمات احرام در حج قران را نسبت به حج افراد و تمتّع، دو برابر شمرده‌اند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص74، 117؛ بدائع الصنائع، ج2، ص189، 194؛ البحر الرائق، ج3، ص79.</ref> آنان در حالت [[احصار و صد|احصار]] نیز قائل به وجوب دو قربانی هستند؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص109، 117؛ بدائع الصنائع، ج2، ص179.</ref> ولی دیگر فقیهان اهل سنت، فرقی میان کفاره یا قربانی احصار در حج قران و دو نوع حج دیگر قائل نیستند.<ref>المغنی، ج3، ص371، 496، 497؛ المجموع، ج8، ص302-303؛ کشاف القناع، ج2، ص607-608.</ref>
فقیهان حنفی، به دلیل اینکه قارِن را مُحرم به دو احرام می‌دانند، کفاره انجام محرمات احرام در حج قران را نسبت به حج افراد و تمتّع، دو برابر شمرده‌اند.<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص74، 117؛ بدائع الصنائع، ج2، ص189، 194؛ البحر الرائق، ج3، ص79.</ref> آنان در حالت [[احصار و صد|احصار]] نیز قائل به وجوب دو قربانی هستند؛<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص109، 117؛ بدائع الصنائع، ج2، ص179.</ref> ولی دیگر فقیهان اهل سنت، فرقی میان کفاره یا قربانی احصار در حج قران و دو نوع حج دیگر قائل نیستند.<ref>المغنی، ج3، ص371، 496، 497؛ المجموع، ج8، ص302-303؛ کشاف القناع، ج2، ص607-608.</ref>


حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص185؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص403.</ref> و برخی حنبلیان<ref>المغنی، ج3 ص409، 410؛ کشاف القناع، ج2، ص477، 478.</ref> بر آن‌اند که اگر حج‌گزار مُتمتّع «سوق هدی» کند، نمی‌تواند پس از اتمام عمره تمتّع از احرام خارج گردد و باید قربانی را در روز [[عید قربان]] قربانی کند و تا آن روز در احرام باقی باشد؛ چراکه او در این صورت قارن بشمار می‌آید. در برابر، شافعیان،<ref>فتح العزیز، ج7، ص127- 128؛ المجموع، ج7، ص171، 180- 181.</ref> مالکیان<ref>المدونة الکبری، ج1، ص383؛ مواهب الجلیل، ج4، ص90.</ref> و برخی فقهای حنبلی<ref>کشاف القناع، ج2، ص477، 478.</ref> چنین حج‌گزاری را قارن ندانسته و بر آن‌اند که به دلیل تکمیل اعمال عمره، پس از سعی در عمره تمتّع، هدی خود را قربانی کرده و بعد از [[حلق]] از احرام خارج گردد.
حنفیان<ref>المبسوط، سرخسی، ج4، ص185؛ تحفة الفقهاء، ج1، ص403.</ref> و برخی حنبلیان<ref>المغنی، ج3 ص409، 410؛ کشاف القناع، ج2، ص477، 478.</ref> بر آن‌اند که اگر حج‌گزارِ مُتمتّع «سوق هدی» کند، نمی‌تواند پس از اتمام عمره تمتّع از احرام خارج گردد و باید قربانی را در روز [[عید قربان]] قربانی کند و تا آن روز در احرام باقی باشد؛ چراکه او در این صورت قارِن بشمار می‌آید. در برابر، شافعیان،<ref>فتح العزیز، ج7، ص127- 128؛ المجموع، ج7، ص171، 180- 181.</ref> مالکیان<ref>المدونة الکبری، ج1، ص383؛ مواهب الجلیل، ج4، ص90.</ref> و برخی فقیهان حنبلی<ref>کشاف القناع، ج2، ص477، 478.</ref> چنین حج‌گزاری را قارن ندانسته و بر آن‌اند که به دلیل تکمیل اعمال عمره، پس از سعی در عمره تمتّع، هدی خود را قربانی کرده و بعد از [[حلق]] از احرام خارج گردد.


==پانویس==
==پانویس==
۱۵٬۶۱۴

ویرایش