آیه ۲۷ سوره حج: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۱۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ نوامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:


=== فلسفه حج ===
=== فلسفه حج ===
آیه ۲۸ سوره حج که ادامه آیه پیشین است، به بیان فلسفه حج پرداخته است. در عبارت {{آیه|لِیَشْهَدُوا مَنٰافِعَ لَهُمْ}} گفته شده بگو به حج بیایند تا منافع خودشان را ببینند. درباره مراد منافع دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد:
آیه ۲۸ سوره حج که ادامه آیه پیشین است، به بیان فلسفه حج پرداخته است. در عبارت {{آیه|لِیَشْهَدُوا مَنٰافِعَ لَهُمْ}} گفته شده بگو به حج بیایند تا منافع خودشان را ببینند. درباره مراد از منافع دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد:
* '''منافع دنیوی''': برخی از مفسران عصر صحابه و تابعان مانند ابن عباس و سعید بن جبیر بر این باورند که این آیه تنها به منافع دنیوی چون تجارت در ایام حجّ و انفاق به فقیران اشاره دارد.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١.</ref> دلیلی که برای این دیدگاه آورده شده آیه ۱۹۸ سوره بقره است که در آن بهره‌مندی از فضل مالی در عرفات جایز شمرده شده است.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص۴٠.</ref>
* '''منافع دنیوی''': برخی از مفسران عصر [[صحابه]] و [[تابعین|تابعان]] مانند [[عبدالله بن عباس|ابن عباس]] و سعید بن جبیر بر این باورند که این آیه تنها به منافع دنیوی، مانند تجارت در [[ایام الحج|ایام حج]] و انفاق به فقیران اشاره دارد.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١.</ref> دلیلی که برای این دیدگاه آورده شده [[آیه ۱۹۸ سوره بقره]] است که در آن بهره‌مندی از فضل مالی در [[عرفات]] جایز شمرده شده است.<ref>الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص۴٠.</ref>
* '''منافع اخروی''': به باور برخی دیگر از تابعان مفسر مانند سعید بن مسیب و عطیه کوفی، این آیه فقط شامل منافع اخروی مانند عفو و آمرزش می‌شود.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١.</ref> دلیل این دیدگاه را روایاتی دانسته‌اند که در آن مغفرت و آمرزش الهی ظهور دارد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۵۴ و ۳۵۵؛ نگاه کنید به کافی، ج۴، ص٧۶٠.</ref>
* '''منافع اخروی''': به باور برخی دیگر از تابعان مُفسر، مانند سعید بن مسیب و عطیه کوفی، این آیه فقط شامل منافع اخروی، مانند عفو و آمرزش می‌شود.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١.</ref> دلیل این دیدگاه را روایاتی دانسته‌اند که در آن مغفرت و آمرزش الهی ظهور دارد.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۵۴ و ۳۵۵؛ نگاه کنید به کافی، ج۴، ص٧۶٠.</ref>
* '''همه منافع''': بیشتر مفسران معتقدند که منافع شامل منافع دنیوی و اخروی می‌شود.<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١؛ تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٨؛ تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٢؛ تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣؛ تفسیر المیزان، ج١٧، ص٣۶٩؛ نمونه، ج١۴، ص٧٢.</ref> به باور برخی منافع اجتماعی، اخلاقی و اجتماعی را نیز شامل می‌شود.<ref>تفسیر نمونه، ج١۴، ص٧٢.</ref> دلیل این شمول، اطلاقی است که در آیه وجود دارد و مقید به منافع دنیوی یا اخروی نشده است،<ref>تفسیر المیزان، ج١٧، ص٣۶٩.</ref> و نیز روایتی که این شمول را تأیید کرده است.<ref>کلینی، کافی، ج۴، ص ۴٢٢.</ref>
* '''همه منافع''': بیشتر مفسران معتقدند که منافع شامل منافع دنیوی و اخروی می‌شود؛<ref>مجمع البیان، ج۴، ص٨١؛ تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٨؛ تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٢؛ تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣؛ تفسیر المیزان، ج١٧، ص٣۶٩؛ نمونه، ج١۴، ص٧٢.</ref> حتی به باور برخی، منافع اجتماعی، اخلاقی و اجتماعی را نیز شامل می‌شود.<ref>تفسیر نمونه، ج١۴، ص٧٢.</ref> دلیل این شمول، اطلاقی است که در آیه وجود دارد و مقید به منافع دنیوی یا اخروی نشده،<ref>تفسیر المیزان، ج١٧، ص٣۶٩.</ref> و نیز روایتی که این شمول را تأیید کرده است.<ref>کلینی، کافی، ج۴، ص ۴٢٢.</ref>


حج را دارای فلسفه‌های گوناگونی مانند فلسفه اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و [[اقتصاد حج|اقتصادی]] دانسته‌اند.<ref>نگاه کنید به درسنامه تفسیر مناسک حج، ص۳۵۶–۳۵۹.</ref>
حج را دارای فلسفه‌های گوناگونی مانند فلسفه اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و [[اقتصاد حج|اقتصادی]] دانسته‌اند.<ref>نگاه کنید به درسنامه تفسیر مناسک حج، ص۳۵۶–۳۵۹.</ref>
خط ۵۴: خط ۵۴:
=== مناسک منا ===
=== مناسک منا ===
{{اصلی|مناسک منا}}
{{اصلی|مناسک منا}}
در عبارت {{آیه|وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَی مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعَام}} به برخی از مناسک حج اشاره شده است. به باور برخی، مراد از ذکر خدا در روزهای معلوم، ذکر خدا در سرزمین منا و در ایام تشریق است؛ دلیل آن، ادامه آیه است که به ذبح قربانی اشاره شده، و نیز روایتی است از امام صادق(ع)<ref>وسایل الشیع، ج١٠، ص٢١٩.</ref> که در آن ایام معلومات ایام تشریق دانسته شده است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۳.</ref>
در عبارت {{آیه|وَیَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِی أَیَّامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَی مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَةِ الْأَنْعَام}} به برخی از مناسک حج اشاره شده است. به باور برخی، مراد از «ذکر خدا در روزهای معلوم»، ذکر خدا در سرزمین [[منا]] و در [[ایام تشریق]] است؛ دلیل آن، ادامه آیه است که به [[ذبح قربانی]] اشاره شده، و نیز روایتی است از [[امام صادق(ع)]]<ref>وسایل الشیع، ج١٠، ص٢١٩.</ref> که در آن ایام معلومات ایام تشریق دانسته شده است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۳.</ref>


با توجه به این آیه، در عمل ذکر سرزمین منا، باید ذکر زبانی باشد و ذکر قبلی کافی نیست.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۴.</ref>
به باور برخی، با توجه به این آیه، در عملِ ذکرِ سرزمین منا، باید ذکر زبانی باشد و ذکر قلبی کافی نیست.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۴.</ref>


مراد از «بهمیة الانعام»، شتر، گاو، گوسفند و بز است.<ref>کنزالعرفان، ج١، ص٢٧٠.</ref>
مراد از «بهمیة الانعام»، شتر، گاو، گوسفند و بز است.<ref>کنزالعرفان، ج١، ص٢٧٠.</ref>


=== طعام و اطعام ===
=== طعام و اطعام ===
{{اصلی|اطعام در حج}}می‌فرماید: در عبارت {{آیه|فَکُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْبٰائِسَ الْفَقِیرَ}} به مصارف گوشت قربانی اشره شده، که هم سفارش به خوردن خود حاجی شده و هم امر به اطعام آن می‌شود.
{{اصلی|اطعام در حج}}در عبارت {{آیه|فَکُلُوا مِنْهٰا وَ أَطْعِمُوا الْبٰائِسَ الْفَقِیرَ}} به مصارف گوشت [[قربانی]] اشاره شده، که هم سفارش به خوردن خود حاجی از گوشت قربانی شده و هم امر به [[اطعام]] آن شده است.


به گفته مفسران منظور از «فَکُلُوا» این است که خوردن از گوشت قربانی برای خود حاجی جایز یا مستحب است. چرا که مردم در [[جاهلیت]]، خوردن این گوشت را روا نمی‌دانستند؛ بنابراین برای برداشتن این تحریمِ خود ساخته، اجازه داده شده که خود حاجی نیز از آن بخورد. البته به باور برخی از مفسران امر در «فَکُلُوا» برای وجوب است؛ زیرا خداوند می‌خواهد حاجی را با فقیر در یک رتبه قرار دهد.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٩ (فخ رازی این دیدگاه را به عنوان یک نقل قول آورده است).</ref> برخی از فقیهان به استناد همین آیه فتوا به واجب بودن از خوردن قربانی توسط حاجی داده‌اند.<ref>شرایع الاسلام، ج١، ص٢۶١؛ جواهر الکلام، ج١٩، ص١۶١، به نقل برخی فقیهان دیگر که از محقق پیروی کرده‌اند.</ref>
به گفته مفسران، در عبرات «فَکُلُوا» خوردن از گوشت قربانی برای خود حاجی جایز یا مستحب دانسته شده است. مردم در [[جاهلیت]]، خوردن این گوشت را روا نمی‌دانستند؛ بنابراین برای برداشتن این تحریمِ خود ساخته، اجازه داده شده که خود حاجی نیز از آن بخورد. البته به باور برخی از مفسران، امر در «فَکُلُوا» برای وجوب است؛ زیرا خداوند می‌خواهد حاجی را با فقیر در یک رتبه قرار دهد.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٩ (فخ رازی این دیدگاه را به عنوان یک نقل قول آورده است).</ref> برخی از فقیهان، به استناد همین آیه، فتوا به وجوب خوردن قربانی توسط حاجی داده‌اند.<ref>شرایع الاسلام، ج١، ص٢۶١؛ جواهر الکلام، ج١٩، ص١۶١، به نقل برخی فقیهان دیگر که از محقق پیروی کرده‌اند.</ref>


امر در «أَطْعِمُوا» دلالت بر وجوب می‌کند و باید به گوشت قربانی به مصرف بائس فقیر برسد.<ref>تبیان، ج٧، ص٣١٠. طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص٨١. فخررازی، تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٩. زمخشری، تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٣. میبدی، کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٢. تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص۴۴. طباطبایی، المیزان، ج١۴، ص٣٧١.</ref> منظور از بائس کسی است که دچار فقر شدید است، یا به معنای فقیری است که اثر فقر در لباس و صورتش آشکار است، یا به معنای فقیری است که برای گرفتن کمک دستش را دراز می‌کند.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٩.</ref>
امر در «أَطْعِمُوا» دلالت بر وجوب می‌کند و باید گوشت قربانی به مصرف بائسِ فقیر برسد.<ref>تبیان، ج٧، ص٣١٠. طبرسی، مجمع البیان، ج۴، ص٨١. فخررازی، تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٩. زمخشری، تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٣. میبدی، کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶٢. تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣. قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص۴۴. طباطبایی، المیزان، ج١۴، ص٣٧١.</ref> منظور از بائس کسی است که دچار فقر شدید است، یا به معنای فقیری است که اثر فقر در لباس و صورتش آشکار است، یا به معنای فقیری است که برای گرفتن کمک دستش را دراز می‌کند.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص ٢٩.</ref>


فقیر در اینجا ممکن است اشاره به فقیری باشد که نسبت به بائس به فقر کمتری دچار است، و ممکن است توضیحی باشد برای بائس، چنان‌که در روایتی از امام صادق(ع)<ref>وسایل الشیع، ج١٠، ص١۴٢.</ref> نیز تأیید شده است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۶.</ref>
فقیر در اینجا ممکن است اشاره به فقیری باشد که نسبت به بائس به فقر کمتری دچار است، و ممکن است توضیحی باشد برای بائس، چنان‌که در روایتی از [[امام صادق(ع)]]<ref>وسایل الشیع، ج١٠، ص١۴٢.</ref> نیز این احتمال تأیید شده است.<ref>درسنامه تفسیر آیات حج، ص۳۶۶.</ref>


=== تقصیر ===
=== تقصیر ===
{{اصلی|حلق و تقصیر}}
{{اصلی|حلق و تقصیر}}
در ابتدای آیه ۲۹ سوره حج، با عبارت {{آیه|ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ}} به تقصیر اشاره شده است. این عبارت گرچه در لغت به معنای پاک کردن ناخن است؛ ولی در روایات به کوتاه کردن ناخن که نوعی از تقصیر است تفسیر شده است.<ref>وسائل الشیع، ج١٠، ص١٧٩.</ref>
در ابتدای آیه ۲۹ سوره حج، با عبارت {{آیه|ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ}} به [[تقصیر]] اشاره شده است. این عبارت گرچه در لغت به معنای پاک کردن ناخن است؛ ولی در روایات به کوتاه کردن ناخن که نوعی از تقصیر است تفسیر شده است.<ref>وسائل الشیع، ج١٠، ص١٧٩.</ref>


=== وفای به نذر ===
=== وفای به نذر ===
در عبارت {{آیه|وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ}} به‌طور مطلق به وجوب وفا کردن به نذر اشاره شده است، که شامل دو مصداق می‌شود: یکی انجام حجّی که نذر شده است، و دیگری انجام کارهایی که به خاطر توفیق یافتن به سفر حجّ نذر شده است.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص٣٠.</ref>
در عبارت {{آیه|وَ لْیُوفُوا نُذُورَهُمْ}} به‌طور مطلق به وجوب وفا کردن به نذر اشاره شده است، که شامل دو مصداق می‌شود: یکی انجام حجّی که نذر شده است، و دیگری انجام کارهایی که به خاطر توفیق یافتن به سفر حج نذر شده است.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص٣٠.</ref>


=== طواف ===
=== طواف ===
{{اصلی|طواف}}
{{اصلی|طواف}}
در پایان آیه ۲۹ سوره حج، به طواف دور بیت عتیق اشاره شده است.
در پایان آیه ۲۹ سوره حج، به [[طواف]] دور [[بیت عتیق]] اشاره شده است. درباره اینکه مراد از طواف در این آیه، کدام طواف است میان مفسران اختلاف نظر است:
* '''طواف نساء''': به نظر مفسران [[شیعه]]، مراد [[طواف نساء]] است.<ref>تبیان، ج٧، ص٣١١؛ مجمع البیان، ج۴، ص٨٢؛ تفسیر نمونه، ج٣، ص١٧.</ref> آنها به روایات تمسک جسته‌اند.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص٣٨٩.</ref>
* '''طواف افاضه''': برخی از مفسران [[اهل سنت]]، بر این باورند که منظور، [[طواف افاضه]] است؛<ref>تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٣؛ کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶۴؛ تفسیر کبیر، ج٢٣، ص٣٠؛ الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص۵٠.</ref> چون طواف افاضه رکن مهم در حج بوده و هیچ گاه ساقط نمی‌شود.
* '''طواف وداع''': به باور برخی دیگر، مراد، [[طواف وداع]] (صدر) است؛<ref>تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣.</ref> به دلیل اینکه در این آیه، پس از همه مناسک بیان شده است.


درباره اینکه مراد از طواف در این آیه کدام طواف است میان مفسران اختلاف نظر است:
برای واژه عتیق، سه معنای «ارزشمند»، «کهن» و «آزاد» گفته شده است،<ref>مقاییس اللغه، ذیل واژه عتق؛ المصباح المنیر، ذیل واژه عتق.</ref> که به باور برخی از مفسران، کاربرد هر سه معنا درباره [[بیت الله الحرام]] درست است؛ زیرا [[کعبه]] از یک سو مجمع ارزش‌ها، از سوی دیگر دارای سابقه تاریخی کهن و از سوی سوم، از قید ملکیت هر مالکی در طول تاریخ خارج بوده است.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص٣١.</ref> در تأیید معنای آزاد، روایتی نیز آمده است.<ref>کلینی، کافی، ج۴، ص١٨٩.</ref>
* '''طواف نساء''': به نظر مفسران شیعه، مراد طواف نساء است.<ref>تبیان، ج٧، ص٣١١؛ مجمع البیان، ج۴، ص٨٢؛ تفسیر نمونه، ج٣، ص١٧.</ref> آنها به روایات تمسک جسته‌اند.<ref>وسائل الشیع، ج٩، ص٣٨٩.</ref>
* '''طواف افاضه''': برخی از مفسران اهل سنت، بر این باورند که منظور، [[طواف افاضه]] است؛<ref>تفسیر کشاف، ج٣، ص١۵٣؛ کشف الاسرار، ج۶، ص٣۶۴؛ تفسیر کبیر، ج٢٣، ص٣٠؛ الجامع لاحکام القرآن، ج١٢، ص۵٠.</ref> چون طواف افاضه رکن مهم در حجّ بوده و به ساقط نمی‌شود.
* '''طواف وداع''': به باور برخی دیگر، مراد طواف وداع (صدر) است؛<ref>تفسیر بیضاوی، جزء۴، ص۵٣.</ref> به دلیل اینکه در این آیه، پس از همه مناسک بیان شده است.
 
برای واژه عتیق، سه معنای «ارزشمند»، «کهن» و «آزاد» گفته شده است،<ref>مقاییس اللغه، ذیل واژه عتق؛ المصباح المنیر، ذیل واژه عتق.</ref> که به باور برخی از مفسران، کاربرد هر سه معنا درباره بیت الله الحرام درست است؛ زیرا کعبه از یک سو مجمع ارزش‌ها، از سوی دیگر دارای سابقه تاریخی کهن و از سوی سوم، از قید ملکیت هر مالکی در طول تاریخ خارج بوده و هست.<ref>تفسیر کبیر، ج٢٣، ص٣١.</ref> در تأیید معنای آزاد، روایتی نیز آمده است.<ref>کلینی، کافی، ج۴، ص١٨٩.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۵٬۶۱۴

ویرایش