تقیه مداراتی: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ نوامبر ۲۰۲۰
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۵: خط ۱۵:
مدارات، از باب مفاعله و از ماده «دری» یا «درء» می‌باشد، و در لغت به پوشاندن عداوت و نرمخویی معنا شده است<ref>جوهری، 1410ق، ج6 ، ص‌2334 ؛ ابن منظور، 1414 ق، ج14، ص255</ref>.
مدارات، از باب مفاعله و از ماده «دری» یا «درء» می‌باشد، و در لغت به پوشاندن عداوت و نرمخویی معنا شده است<ref>جوهری، 1410ق، ج6 ، ص‌2334 ؛ ابن منظور، 1414 ق، ج14، ص255</ref>.


در کلمات متأخرین معاصر،  این تقیه از سایر اقسام تقیه تفکیک شده و برای آن تعاریفی ارائه گردیده است<ref>خمینی، 1420ق، ص8 ؛ روحانی، بی­تا، ج11، ص421 ؛ سبحانی، 1423ق، ج‌2، ص34</ref>. آنچه از این تعاریف به دست می‌آید این است که:
در کلمات متأخرین معاصر،  این تقیه از سایر اقسام تقیه تفکیک شده و برای آن تعاریفی ارائه گردیده است<ref>خمینی، 1420ق، ص8 ؛ روحانی، بی­تا، ج11، ص421 ؛ سبحانی، 1423ق، ج‌2، ص34</ref>. آنچه از این تعاریف به دست می‌آید این است که: تقیه مداراتی عبارت است از خوش برخوردی و همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت به دو جهت:  یک؛ حفظ و ایجاد وحدت بین مسلمین و تقویت بخشیدن به اسلام و مسلمین در مقابل کفار و مشرکین. دو؛ جلب محبت عامه و جذب آنها تا پیروان مذهب اهل بیت مورد سرزنش و خواری قرار نگیرند و باعث تقویت مذهب شیعه و شیعیان شود.
 
تقیه مداراتی عبارت است از خوش برخوردی و همزیستی مسالمت آمیز با اهل سنت به دو جهت:  یک؛ حفظ و ایجاد وحدت بین مسلمین و تقویت بخشیدن به اسلام و مسلمین در مقابل کفار و مشرکین. دو؛ جلب محبت عامه و جذب آنها تا پیروان مذهب اهل بیت مورد سرزنش و خواری قرار نگیرند و باعث تقویت مذهب شیعه و شیعیان شود.


به جهت تفکیک اقسام تقیه، دو قسم دیگر تقیه؛ یعنی تقیه «خوفی» و تقیه «کتمانی» به­صورت اجمال تبیین می‌شود:
به جهت تفکیک اقسام تقیه، دو قسم دیگر تقیه؛ یعنی تقیه «خوفی» و تقیه «کتمانی» به­صورت اجمال تبیین می‌شود:
خط ۲۷: خط ۲۵:
عمل به تقیه مداراتی مبتنی بر اصل مدارا و حسن همجواری است. نسبت بین اصل مدارا و تقیه مداراتی عموم و خصوص مطلق است. در اصل مدارا نرمخویی، ملایمت و حسن همجواری با عموم مردم می‌باشد؛ چه مسلمان با هر فرقه‌ای، چه غیر مسلمان؛ این مدارا و ملایمت یا از روی مصلحت صورت نمی‌گیرد و خصیصه ذاتی آن شخص است و یا اینکه از روی مصلحت صورت می‌گیرد؛ مانند مصلحت هدایت افراد به حق یا مصلحت پیشگیری از زیان­های بزرگ­تر یا مصلحت وحدت مسلمین که از قسم اخیر به تقیه مداراتی تعبیر می‌شود.
عمل به تقیه مداراتی مبتنی بر اصل مدارا و حسن همجواری است. نسبت بین اصل مدارا و تقیه مداراتی عموم و خصوص مطلق است. در اصل مدارا نرمخویی، ملایمت و حسن همجواری با عموم مردم می‌باشد؛ چه مسلمان با هر فرقه‌ای، چه غیر مسلمان؛ این مدارا و ملایمت یا از روی مصلحت صورت نمی‌گیرد و خصیصه ذاتی آن شخص است و یا اینکه از روی مصلحت صورت می‌گیرد؛ مانند مصلحت هدایت افراد به حق یا مصلحت پیشگیری از زیان­های بزرگ­تر یا مصلحت وحدت مسلمین که از قسم اخیر به تقیه مداراتی تعبیر می‌شود.


این اصل کلیدی و مهم در دین اسلام سفارش شده و مورد تأکید قرار گرفته است. قرآن کریم درباره چگونگی رفتار با مردم می‌فرماید:<ref>وَ قُولُوا لِلنّٰاسِ حُسْناً</ref>،<ref>بقره : 83 </ref>
این اصل کلیدی و مهم در دین اسلام سفارش شده و مورد تأکید قرار گرفته است. قرآن کریم درباره چگونگی رفتار با مردم می‌فرماید: وَ قُولُوا لِلنّٰاسِ حُسْناً،<ref>بقره : 83 </ref> امام صادق(ع) در ذیل آیه شریفه فرموده‌اند: «با همه مردم به نیکی گفتگو کنید؛ چه مؤمن، چه غیر مؤمن. نسبت به مؤمنان روی گشاده و شاداب داشته باشید و نسبت به مخالفان با مدارا با آنها گفتگو کنید تا جذب ایمان شوند.»[1]<ref>حسن­بن علی، 1409ق، ص354</ref>.
 
امام صادق(ع) در ذیل آیه شریفه فرموده‌اند:
 
«با همه مردم به نیکی گفتگو کنید؛ چه مؤمن، چه غیر مؤمن. نسبت به مؤمنان روی گشاده و شاداب داشته باشید و نسبت به مخالفان با مدارا با آنها گفتگو کنید تا جذب ایمان شوند.»[1]<ref>حسن­بن علی، 1409ق، ص354</ref>.


یکی از مفسرین معاصر در تفسیر آیه شریفه می­نویسد: «با توجه به تعبیر «ناس» به جای «اهل کتاب» یا «مومنان»<ref>پس</ref> حکمی است مربوط به جامعه بشری و اِعمال حُسن خلق به توده مردم؛ اعم از مسلمان و کافر. این حکم از احکام روابط بین المللی و از بهترین اصول کلی اسلام در تربیت جوامع انسانی است... مقصود از «قول» در جمله «قُولُوا» کنایه از مطلق برخورد است؛ با قول باشد یا عمل؛ نظیر «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید»<ref>ق : 18</ref> که مقصود خصوص قول در برابر فعل نیست بلکه مطلق کار است؛ اعم از گفتار و رفتار، چنانچه مراد از «خوردن مال مردم» مطلق تصرف است نه خصوص خوردن»<ref>جوادی آملی، 1382 ش، ج5، ص364</ref>.
یکی از مفسرین معاصر در تفسیر آیه شریفه می­نویسد: «با توجه به تعبیر «ناس» به جای «اهل کتاب» یا «مومنان»<ref>پس</ref> حکمی است مربوط به جامعه بشری و اِعمال حُسن خلق به توده مردم؛ اعم از مسلمان و کافر. این حکم از احکام روابط بین المللی و از بهترین اصول کلی اسلام در تربیت جوامع انسانی است... مقصود از «قول» در جمله «قُولُوا» کنایه از مطلق برخورد است؛ با قول باشد یا عمل؛ نظیر «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتید»<ref>ق : 18</ref> که مقصود خصوص قول در برابر فعل نیست بلکه مطلق کار است؛ اعم از گفتار و رفتار، چنانچه مراد از «خوردن مال مردم» مطلق تصرف است نه خصوص خوردن»<ref>جوادی آملی، 1382 ش، ج5، ص364</ref>.
خط ۶۴: خط ۵۸:
در برخی از روایات سیره پیشوایان معصوم: در مصادیق تقیه مداراتی بیان شده است:
در برخی از روایات سیره پیشوایان معصوم: در مصادیق تقیه مداراتی بیان شده است:


1. در موثقه سماعه، از امام(ع) در مورد ازدواج با عامه و نماز پشت سر آنها سؤال می­شود، امام(ع) می­فرمایند: این مسئله‌ای است سنگین و سخت و شیعیان توانایی انجام آن را ندارند، اما پیامبرخدا(ص) با آنها ازدواج و امام علی(ع) با آنها نماز خوانده است؛ بدون شک نماز امیرالمومنین(ع) با آنها همیشه از روی خوف نبوده و وحدت و یکپارچگی مسلمین مد نظر آن حضرت بوده است، کما اینکه ازدواج پیامبر با آنها نیز به جهت مصلحت وحدت و انسجام بین مسلمین بوده و خوفی در میان نبوده است: «سَأَلْتُهُ عَنْ مُنَاکَحَتِهِمْ
* در موثقه سماعه، از امام(ع) در مورد ازدواج با عامه و نماز پشت سر آنها سؤال می­شود، امام(ع) می­فرمایند: این مسئله‌ای است سنگین و سخت و شیعیان توانایی انجام آن را ندارند، اما پیامبرخدا(ص) با آنها ازدواج و امام علی(ع) با آنها نماز خوانده است؛ بدون شک نماز امیرالمومنین(ع) با آنها همیشه از روی خوف نبوده و وحدت و یکپارچگی مسلمین مد نظر آن حضرت بوده است، کما اینکه ازدواج پیامبر با آنها نیز به جهت مصلحت وحدت و انسجام بین مسلمین بوده و خوفی در میان نبوده است: «سَأَلْتُهُ عَنْ مُنَاکَحَتِهِمْ وَ الصَّلَاهِ خَلْفَهُمْ فَقَالَ هَذَا أَمْرٌ شَدِیدٌ لَنْ تَسْتَطِیعُوا ذَاکَ قَدْ أَنْکَحَ رَسُولُ الله(ص) وَ صَلَّى عَلِیٌّ(ع) وَرَاءَهُمْ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج8 ، ص301</ref>.
وَ الصَّلَاهِ خَلْفَهُمْ فَقَالَ هَذَا أَمْرٌ شَدِیدٌ لَنْ تَسْتَطِیعُوا ذَاکَ قَدْ أَنْکَحَ رَسُولُ الله(ص) وَ صَلَّى عَلِیٌّ(ع) وَرَاءَهُمْ»<ref>حر عاملی، 1409ق، ج8 ، ص301</ref>.
* در صحیحه علی بن جعفر از امام موسی بن جعفر(ع) چنین نقل شده است: امام(ع) نماز خواندن امام حسن و امام حسین(ع) پشت سر مروان را نقل کرده و فرموده‌اند ما هم این کار را انجام می‌دهیم و با آنها<ref>خلفا یا عامه</ref> نماز می‌خوانیم.[3]<ref>همان</ref>.
 
* به همین مضمون روایت دیگری در کتاب نوادر راوندی از امام صادق(ع) نقل شده که در آن، به یکی از دو امام اعتراض می‌شود: «پدرتان وقتی به خانه باز می‌گشت نمازش را اعاده می‌کرد. امام ضمن اینکه قسم یاد می‌کنند فرموده‌اند: بر نماز امام جماعت اضافه نکرده؛ یعنی آن را اعاده نمی‌کرده‌اند.»[4]<ref>راوندی، بی­تا، ص30</ref>.
2. در صحیحه علی بن جعفر از امام موسی بن جعفر(ع) چنین نقل شده است:
* در صحیحه معاویه بن وهب است که از امام صادق(ع) سوال شد: «کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَى أَمْرِنَا؟» پرسش معاویه بن وهب دو بخش دارد: ۱. شیوه رفتار شیعیان با یکدیگر ۲. شیوه رفتار و تعامل شیعیان با اهل سنت. اما امام(ع) در پاسخ، تفکیک نکرده و بدون فرق گذاشتن بین شیعه و غیر شیعه، در پاسخ فرموده‌اند: «به امامانتان که از آنها پیروی می‌کنید نگاه کنید، هر کاری که آنها انجام می‌دهند شما نیز انجام دهید، به خدا قسم امامانتان، از مریضان آنها عیادت و در تشییع جنازه آنها شرکت می‌کنند،‌ در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت می‌دهند و امانت آنها را ادا می‌کنند.»[5]<ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج12، ص6</ref> در این روایت، حضرت در پاسخ از دو پرسش، بین شیعه وغیر شیعه فرق نگذاشته و نسبت به تعامل با هر دو فرقه، سیره پیشوایان معصوم بر عیادت مریضان، شرکت در تشییع جنازه، حضور در محاکم قضایی و ادای امانت را متذکر شده‌اند و بر این سیره قسم یاد کرده‌اند.
 
* در روایتی از امام صادق(ع) رفاقت، دوستی، ملایمت و خوش برخوردی با مردم به عنوان نماد و علامت پیشوایان معصوم: معرفی شده است، در مقابل بنی امیه که نمادشان خونریزی، ظلم و ستم بوده است: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَهَ بَنِی أُمَیَّهَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَامَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّهِ وَ حُسْنِ الْخِلْطَهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِی مَا أَنْتُمْ فِیهِ».<ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص165</ref>
امام(ع) نماز خواندن امام حسن و امام حسین(ع) پشت سر مروان را نقل کرده و فرموده‌اند ما هم این کار را انجام می‌دهیم و با آنها<ref>خلفا یا عامه</ref> نماز می‌خوانیم.[3]<ref>همان</ref>.
 
3. به همین مضمون روایت دیگری در کتاب نوادر راوندی از امام صادق(ع) نقل شده که در آن، به یکی از دو امام اعتراض می‌شود:
 
«پدرتان وقتی به خانه باز می‌گشت نمازش را اعاده می‌کرد. امام ضمن اینکه قسم یاد می‌کنند فرموده‌اند: بر نماز امام جماعت اضافه نکرده؛ یعنی آن را اعاده نمی‌کرده‌اند.»[4]<ref>راوندی، بی­تا، ص30</ref>.
 
4. در صحیحه معاویه بن وهب است که از امام صادق(ع) سوال شد: «کَیْفَ یَنْبَغِی لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِیمَا بَیْنَنَا وَ بَیْنَ قَوْمِنَا وَ بَیْنَ خُلَطَائِنَا مِنَ النَّاسِ مِمَّنْ لَیْسُوا عَلَى أَمْرِنَا؟» پرسش معاویه بن وهب دو بخش دارد: ۱. شیوه رفتار شیعیان با یکدیگر ۲. شیوه رفتار و تعامل شیعیان با اهل سنت. اما امام(ع) در پاسخ، تفکیک نکرده و بدون فرق گذاشتن بین شیعه و غیر شیعه، در پاسخ فرموده‌اند:
 
«به امامانتان که از آنها پیروی می‌کنید نگاه کنید، هر کاری که آنها انجام می‌دهند شما نیز انجام دهید، به خدا قسم امامانتان، از مریضان آنها عیادت و در تشییع جنازه آنها شرکت می‌کنند،‌ در اختلافاتشان به نفع یا ضررشان شهادت می‌دهند و امانت آنها را ادا می‌کنند.»[5]<ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج12، ص6</ref>
 
در این روایت، حضرت در پاسخ از دو پرسش، بین شیعه وغیر شیعه فرق نگذاشته و نسبت به تعامل با هر دو فرقه، سیره پیشوایان معصوم بر عیادت مریضان، شرکت در تشییع جنازه، حضور در محاکم قضایی و ادای امانت را متذکر شده‌اند و بر این سیره قسم یاد کرده‌اند.
 
5. در روایتی از امام صادق(ع) رفاقت، دوستی، ملایمت و خوش برخوردی با مردم به عنوان نماد و علامت پیشوایان معصوم: معرفی شده است، در مقابل بنی امیه که نمادشان خونریزی، ظلم و ستم بوده است: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَهَ بَنِی أُمَیَّهَ کَانَتْ بِالسَّیْفِ وَ الْعَسْفِ وَ الْجَوْرِ وَ أَنَّ إِمَامَتَنَا بِالرِّفْقِ وَ التَّأَلُّفِ وَ الْوَقَارِ وَ التَّقِیَّهِ وَ حُسْنِ الْخِلْطَهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِی دِینِکُمْ وَ فِی مَا أَنْتُمْ فِیهِ».<ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص165</ref>


== در سنت گفتاری پیشوایان معصوم ==
== در سنت گفتاری پیشوایان معصوم ==
با مراجعه به مجامع روایی شیعه،‌ به روایات زیادی بر می‌خوریم که پیشوایان معصوم: شیعیان را به حُسن معاشرت با عامه و عمل به تقیه مداراتی و مصادیق آن
با مراجعه به مجامع روایی شیعه،‌ به روایات زیادی بر می‌خوریم که پیشوایان معصوم: شیعیان را به حُسن معاشرت با عامه و عمل به تقیه مداراتی و مصادیق آن فرا می‌خوانند، تعداد این روایات تا حدی است که برخی قائل به تواتر آنها شده‌اند.<ref>روحانی، بی تا، ج11، ص422</ref> این روایات با مضامین مختلفی وارد شده است؛ از این رو،  این روایات را در 4 دسته ‌مطرح نموده و به دلیل کثرت و پرهیز از تطویل، اسناد روایات را حذف کرده­‌ایم.
فرا می‌خوانند، تعداد این روایات تا حدی است که برخی قائل به تواتر آنها شده‌اند.<ref>روحانی، بی تا، ج11، ص422</ref> این روایات با مضامین مختلفی وارد شده است؛ از این رو،  این روایات را در 4 دسته ‌مطرح نموده و به دلیل کثرت و پرهیز از تطویل، اسناد روایات را حذف کرده­‌ایم.


این نکته قابل تذکر است که در لسان روایات پیشوایان معصوم: از اهل سنت، در بیشتر موارد به «ناس» تعبیر شده است؛ مانند صحیحه فضیل: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ؛ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَهِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَهِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ  وَ تَرَکُوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَهَ»<ref>کلینی، 1407 ق، ج2، ص18</ref>.
این نکته قابل تذکر است که در لسان روایات پیشوایان معصوم: از اهل سنت، در بیشتر موارد به «ناس» تعبیر شده است؛ مانند صحیحه فضیل: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ؛ عَلَى الصَّلَاهِ وَ الزَّکَاهِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَهِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْ‏ءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَهِ فَأَخَذَ النَّاسُ بِأَرْبَعٍ  وَ تَرَکُوا هَذِهِ یَعْنِی الْوَلَایَهَ»<ref>کلینی، 1407 ق، ج2، ص18</ref>.
خط ۹۹: خط ۷۹:
در بعضی از روایات پیشوایان معصوم: به­طور کلی و بدون ذکر مصداق بر جلب محبت عامه و حسن معاشرت با آنها سفارش کرده‌اند؛ مانند:
در بعضی از روایات پیشوایان معصوم: به­طور کلی و بدون ذکر مصداق بر جلب محبت عامه و حسن معاشرت با آنها سفارش کرده‌اند؛ مانند:


1. امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند رحمت کند کسی که ما<ref>اهل بیت</ref> را محبوب مردم قرار دهد و مبغوض آنها قرار ندهد.»[6]<ref>کلینی، 1407 ق، ج8 ، ص229</ref>.
* امام صادق(ع) فرمودند: «خداوند رحمت کند کسی که ما<ref>اهل بیت</ref> را محبوب مردم قرار دهد و مبغوض آنها قرار ندهد.»[6]<ref>کلینی، 1407 ق، ج8 ، ص229</ref>.  
 
* در ضمن وصایای امام صادق(ع) به عبد الأعلی بن اعین آمده است: «خدا رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش و ما بکشاند؛ به‌این طریق­که آنچه مردم می‌پسندند را نشان دهد و آنچه نمی‌پسندند را مخفی کند.»<ref>محمد بن ابراهیم، 1397ق، ص34</ref>. در کافی این‌گونه آمده است: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند به‌این طریق که به آنچه مردم می‌پسندند گفتگو کنید و آنچه آنها نمی‌پسندند را مخفی بدارید.»<ref>کلینی، 1407 ق، ج2، ص223</ref>.
2. در ضمن وصایای امام صادق(ع) به عبد الأعلی بن اعین آمده است: «خدا رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش و ما بکشاند؛ به‌این طریق­که آنچه مردم می‌پسندند را نشان دهد و آنچه نمی‌پسندند را مخفی کند.»<ref>محمد بن ابراهیم، 1397ق، ص34</ref>.
* مدرک بن هزهاز از امام صادق(ع) روایت می‌کند که فرمود: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند. پس گفتارش به آنچه مردم می‌پسندند باشد و آنچه نمی‌پسندند را ترک کند.»<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص220</ref>
 
در کافی این‌گونه آمده است: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند به‌این طریق که به آنچه مردم می‌پسندند گفتگو کنید و آنچه آنها نمی‌پسندند را مخفی بدارید.»<ref>کلینی، 1407 ق، ج2، ص223</ref>.
 
3. مدرک بن هزهاز از امام صادق(ع) روایت می‌کند که فرمود: «خداوند رحمت کند کسی را که محبت مردم را به خودش جلب کند. پس گفتارش به آنچه مردم می‌پسندند باشد و آنچه نمی‌پسندند را ترک کند.»<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص220</ref>


=== سفارش شیعیان به نشست و برخاست با عامه ===
=== سفارش شیعیان به نشست و برخاست با عامه ===
روایاتی که پیشوایان معصوم: به طور کلی و مطلق و بدون ذکر مصداق، شیعیان را به مخالطه و نشست و برخاست با عامه و تقیه سفارش کرده‌اند؛ به برخی از این روایات اشاره می‌شود:
روایاتی که پیشوایان معصوم: به طور کلی و مطلق و بدون ذکر مصداق، شیعیان را به مخالطه و نشست و برخاست با عامه و تقیه سفارش کرده‌اند؛ به برخی از این روایات اشاره می‌شود:


1. «... از ما نیست کسی­که در مقابل افرادی­که از او در امان است تقیه نکند وتقیه را مانند لباس زیرین و رویین خود قرار ندهد<ref>کنایه از ظاهر و باطن</ref> تا این تقیه سجیه و رفتار ثابت او شود در برابر کسی­که از خطر او در حذر است.»[10] <ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص212</ref>.
* «... از ما نیست کسی­که در مقابل افرادی­که از او در امان است تقیه نکند وتقیه را مانند لباس زیرین و رویین خود قرار ندهد<ref>کنایه از ظاهر و باطن</ref> تا این تقیه سجیه و رفتار ثابت او شود در برابر کسی­که از خطر او در حذر است.»[10] <ref>حرّ عاملی، 1409 ق، ج16، ص212</ref>.
 
* دلالت روایت بر تقیه مداراتی روشن است، چون در تقیه از کسی که از ضرر او در امان هستیم خوفی متصور نیست و در واقع تقیه مداراتی مقدمه تقیه خوفی است. آیت‌الله خویی در ذیل این روایت فرموده‌اند: «این روایت بایستی حمل بر تقیه مداراتی شود چون خوف ضرر در آن متصور نیست و امکان حمل بر تقیه اصطلاحی یعنی تقیه خوفی ندارد؛ چون در تقیه از کسی که از او در امانیم خوف ضرری نیست.»<ref>خویی، 1418 ق، ج5، ص318</ref>.
دلالت روایت بر تقیه مداراتی روشن است، چون در تقیه از کسی که از ضرر او در امان هستیم خوفی متصور نیست و در واقع تقیه مداراتی مقدمه تقیه خوفی است.
* حضرت در روایتی دیگر فرموده‌اند: «خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّهِ وَ خَالِفُوهُمْ بِالْجَوَّانِیَّهِ إِذَا کَانَتِ الْإِمْرَهُ صِبْیَانِیَّهً»<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص219</ref> «برّانیه» کنایه از ظاهر و «جوانیه» کنایه از باطن می‌باشد؛ یعنی با عامه در ظاهر مخالطه و همراهی کنید اما در باطن مخالفشان باشید و عمل به‌ این دستور تا زمانی است که حکومت در دست کوته فکران است؛ کوته­فکرانی که در عقل مانندکودکان هستند. روایت شامل تقیه مداراتی نیز می‌شود؛ چون امر به مخالطه و معاشرت با عامه مطلق است و شامل مواردی که ضرری در بین نباشد نیز می‌شود.
 
* در روایت دیگری از آن حضرت آمده است: بر شما باد به خوش رفتاری با اهل باطل و تحمل ظلم آنها و بپرهیزید از نزاع و درگیری با آنها و در نشست و برخاست و معاشرت با آنها که چاره‌ای از آن ندارید متدین به تقیه باشید، تقیه‌ای که خداوند امر کرده در معاشرت با آنها به آن عمل کنید.[11]<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص207</ref>. اطلاق این روایت نیز نسبت به فرض عدم ضرر و تقیه مداراتی مانعی ندارد.
آیت‌الله خویی در ذیل این روایت فرموده‌اند: «این روایت بایستی حمل بر تقیه مداراتی شود چون خوف ضرر در آن متصور نیست و امکان حمل بر تقیه اصطلاحی یعنی تقیه خوفی ندارد؛ چون در تقیه از کسی که از او در امانیم خوف ضرری نیست.»<ref>خویی، 1418 ق، ج5، ص318</ref>.
 
2. حضرت در روایتی دیگر فرموده‌اند: «خَالِطُوهُمْ بِالْبَرَّانِیَّهِ وَ خَالِفُوهُمْ بِالْجَوَّانِیَّهِ إِذَا کَانَتِ الْإِمْرَهُ صِبْیَانِیَّهً»<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص219</ref>
 
«برّانیه» کنایه از ظاهر و «جوانیه» کنایه از باطن می‌باشد؛ یعنی با عامه در ظاهر مخالطه و همراهی کنید اما در باطن مخالفشان باشید و عمل به‌ این دستور تا زمانی است که حکومت در دست کوته فکران است؛ کوته­فکرانی که در عقل مانندکودکان هستند.
 
روایت شامل تقیه مداراتی نیز می‌شود؛ چون امر به مخالطه و معاشرت با عامه مطلق است و شامل مواردی که ضرری در بین نباشد نیز می‌شود.
 
3. در روایت دیگری از آن حضرت آمده است:
 
بر شما باد به خوش رفتاری با اهل باطل و تحمل ظلم آنها و بپرهیزید از نزاع و درگیری با آنها و در نشست و برخاست و معاشرت با آنها که چاره‌ای از آن ندارید متدین به تقیه باشید، تقیه‌ای که خداوند امر کرده در معاشرت با آنها به آن عمل کنید.[11]<ref>حر عاملی، 1409 ق، ج16، ص207</ref>.
 
اطلاق این روایت نیز نسبت به فرض عدم ضرر و تقیه مداراتی مانعی ندارد.
 
4. در روایتی از امام حسن عسکری(ع) چنین آمده است:


«خداوند به سبب تقیه امت را اصلاح می‌کند و برای صاحب تقیه مانند اجر اعمال امت ثبت می‌شود. پس تارک تقیه امت را نابود کرده است.»[12] <ref>حسن بن علی، 1409 ق، ص321</ref>.
* در روایتی از امام حسن عسکری(ع) چنین آمده است: «خداوند به سبب تقیه امت را اصلاح می‌کند و برای صاحب تقیه مانند اجر اعمال امت ثبت می‌شود. پس تارک تقیه امت را نابود کرده است.»[12] <ref>حسن بن علی، 1409 ق، ص321</ref>.


بیان اجر به جهت ترغیب در عمل به تقیه و نشست و برخاست با عامه است و تقیه‌ای که اصلاح امت را در پی دارد تقیه مداراتی است و تقیه خوفی بیشتر از اینکه باعث اصلاح امت شود، اصلاح مذهب یا شخص متقی را به دنبال دارد.
بیان اجر به جهت ترغیب در عمل به تقیه و نشست و برخاست با عامه است و تقیه‌ای که اصلاح امت را در پی دارد تقیه مداراتی است و تقیه خوفی بیشتر از اینکه باعث اصلاح امت شود، اصلاح مذهب یا شخص متقی را به دنبال دارد.
۱۵٬۶۱۴

ویرایش