آل ابی‌نمی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ نوامبر ۲۰۱۷
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(←‏منابع: اضافه کردن الگوی دانشنامه)
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
ابونمی اول سرسلسله این خاندان و از برجسته‌ترین امیران [[مکه]] (حک: ۶۵۲ - ۷۰۱ق) بود که پدرش او را از اوان جوانی در حکمرانی شریک کرد.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> ابونمی پس از درگذشت پدرش، در پی نبردی که با [[غانم بن راجح بن قتاده]] از [[اشراف حسنی]] حاکم بر مکه داشتند، در سال ۶۵۲ق. به طور مشترک همراه با عمویش ادریس، حکمرانی این شهر را بر عهده گرفتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref> ابونمی خطبه را گاه به نام [[ممالیک مصر]] و گاه به نام سلاطین [[یمن]] می‌خواند. با دعوت او [[بیبرس|بَیبَرَس]]، پادشاه مملوکی [[مصر]] و [[شام]]، درسال ۶۶۷ق. [[حج]] به‌ جا آورد<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶؛ سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> و اموالی فراوان در [[حرمین]] پخش نمود و به امیران [[حجاز]] نیکی کرد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶.</ref>
ابونمی اول سرسلسله این خاندان و از برجسته‌ترین امیران [[مکه]] (حک: ۶۵۲ - ۷۰۱ق) بود که پدرش او را از اوان جوانی در حکمرانی شریک کرد.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> ابونمی پس از درگذشت پدرش، در پی نبردی که با [[غانم بن راجح بن قتاده]] از [[اشراف حسنی]] حاکم بر مکه داشتند، در سال ۶۵۲ق. به طور مشترک همراه با عمویش ادریس، حکمرانی این شهر را بر عهده گرفتند.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۴؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref> ابونمی خطبه را گاه به نام [[ممالیک مصر]] و گاه به نام سلاطین [[یمن]] می‌خواند. با دعوت او [[بیبرس|بَیبَرَس]]، پادشاه مملوکی [[مصر]] و [[شام]]، درسال ۶۶۷ق. [[حج]] به‌ جا آورد<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶؛ سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> و اموالی فراوان در [[حرمین]] پخش نمود و به امیران [[حجاز]] نیکی کرد.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۴۰۶.</ref>


از رویدادهای زمان او، لشکرکشی حاکم یمن به مکه بود که به فرار ابونمی و ادریس از مکه انجامید<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref>؛ اما آنان دیگربار بر مکه چیره شدند. حکومت مشترک ابونمی و ادریس در پی اختلاف آن دو و کشته شدن ادریس در سال ۶۶۹ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶.</ref> به پایان رسید و از آن پس ابونمی به تنهایی امیر مکه شد. ابونمی در سال ۷۰۱ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶؛ السلوک، ج۱، ص۳۲۲؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۶۴.</ref> به نفع فرزندانش رُمیثَه و حُمیضَه از حکمرانی کناره گرفت و در چهارم صفر همان سال در ۹۰ سالگی<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> درگذشت. او را پس از طواف در المَعْلات ([[قبرستان ابوطالب]]) به خاک سپردند و بر مزارش قبه‌ای ساختند.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۸.</ref> وی را در شجاعت بی‌نظیر دانسته‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref>
از رویدادهای زمان او، لشکرکشی حاکم یمن به مکه بود که به فرار ابونمی و ادریس از مکه انجامید<ref>تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۵۹.</ref>؛ اما آنان دیگربار بر مکه چیره شدند. حکومت مشترک ابونمی و ادریس در پی اختلاف آن دو و کشته شدن ادریس در سال ۶۶۹ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶.</ref> به پایان رسید و از آن پس ابونمی به تنهایی امیر مکه شد. ابونمی در سال ۷۰۱ق.<ref>شفاء الغرام، ج۲، ص۳۴۶؛ السلوک، ج۱، ص۳۲۲؛ تاریخ امراء البلد الحرام، ص۱۶۴.</ref> به نفع فرزندانش رُمیثَه و حُمیضَه از حکمرانی کناره گرفت و در چهارم صفر همان سال در ۹۰ سالگی<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref> درگذشت. او را پس از [[طواف]] در المَعْلات ([[قبرستان ابوطالب]]) به خاک سپردند و بر مزارش قبه‌ای ساختند.<ref>خلاصة الکلام، ص۲۸.</ref> وی را در شجاعت بی‌نظیر دانسته‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹.</ref>


===ابوالغیث===
===ابوالغیث===
پس از در گذشت ابونمی اول (م.۷۰۱ق.) به رغم آن که جانشین خود را در زمان حیاتش برگزیده بود، فرزندانش با یکدیگر درگیر شدند و سر انجام ابوالغیث با غلبه بر برادرانش رُمَیثه و حُمیضَه و با تأیید بیبرس، پادشاه مصر<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۷.</ref>، حکمرانی مکه را در دست گرفت. در دوران حکمرانی او، امیر سیف‌الدین سلار، نایب‌السلطنه مصر، همراه ۲۵ شاهزاده به حج رفت. در سال ۷۰۵ق. در منا آشوبی میان مصریان و حجازی‌ها رخ داد و خون‌های بسیار ریخته شد و اهالی مکه به کوه‌ها گریختند. نیز ناصر بن محمد قلاوون، پادشاه مصر، همراه۴۰ تن از شاهزادگان و ویژگان دربار خود در سال ۷۱۲ق. حج به‌ جا آورد.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> سفر هیئت‌های سیاسی مصر بیانگر امنیت مکه در این دوره است.
پس از در گذشت ابونمی اول (م.۷۰۱ق.) به رغم آن که جانشین خود را در زمان حیاتش برگزیده بود، فرزندانش با یکدیگر درگیر شدند و سرانجام ابوالغیث با غلبه بر برادرانش رُمَیثه و حُمیضَه و با تأیید بیبرس، پادشاه [[مصر]]<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۷.</ref>، حکمرانی [[مکه]] را در دست گرفت. در دوران حکمرانی او، امیر سیف‌الدین سلار، نایب‌السلطنه مصر، همراه ۲۵ شاهزاده به [[حج]] رفت. در سال ۷۰۵ق. در [[منا]] آشوبی میان مصریان و [[حجاز|حجازی‌ها]] رخ داد و خون‌های بسیار ریخته شد و اهالی مکه به کوه‌ها گریختند. نیز [[ناصر بن محمد قلاوون]]، پادشاه مصر، همراه۴۰ تن از شاهزادگان و ویژگان دربار خود در سال ۷۱۲ق. حج به‌ جا آورد.<ref>سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref> سفر هیئت‌های سیاسی مصر بیانگر امنیت مکه در این دوره است.


ابوالغیث فرزندان بسیار داشت. ابن‌عنبه و فاسی تعداد پسران او را ۳۰ و برخی ۱۸ نفر برشمرده‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> نسل او از پسرانش رمیثه، سیف و راجح استمرار یافت. سرانجام در سال ۷۱۴ق. برادرش حمیضه بر او غلبه کرد و جانش را گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰؛ سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref>
ابوالغیث فرزندان بسیار داشت. ابن‌عنبه و فاسی تعداد پسران او را ۳۰ و برخی ۱۸ نفر برشمرده‌اند.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۹؛ موسوعة مکة المکرمه، ج۱، ص۱۰۹-۱۱۰.</ref> نسل او از پسرانش رمیثه، سیف و راجح استمرار یافت. سرانجام در سال ۷۱۴ق. برادرش حمیضه بر او غلبه کرد و جانش را گرفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰؛ سفرنامه حجاز، ص۱۸۱.</ref>


===حُمیضة بن ابی‌نمی===
===حُمیضة بن ابی‌نمی===
حُمیضة بن ابی‌نمی از سال ۷۱۴ق. امیر مکه بود. در سال ۷۱۸ق. رمیثه بر او غلبه کرد و حُمیضه از بیم جان از مکه گریخت و به ایلخانان مغول در ایران پناه آورد و پای دولت ایلخانی را به حوادث مکه باز کرد. سلطان محمد خدابنده (اولجایتو) و فرزندش ابوسعید ایلخانی به دفاع از حمیضه در برابر دیگر برادرانش پرداختند. به دنبال آن، در سال‌های ۷۱۶ تا ۷۱۷ق. شماری فراوان از مغولان راهی مکه شدند.<ref>نک: تاریخ اولجایتو، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> به گزارشی، اولجایتو سپاهی به فرماندهی امیرطالب دلقندی اَفْطَسی، در اختیار شریف حمیضه قرار داد تا به شام و حجاز لشکرکشی کند. حمیضه با دعوت قبایل در مسیرش، سپاهی بزرگ فراهم آورد؛ اما در پی مرگ اولجایتو این اقدام به نتیجه نرسید. خواجه رشیدالدین فضل‌الله وزیر که با امیرطالب دشمنی داشت، از او خواست سپاه را پراکنده کند و حمیضه پس از نبردی جانانه و غارت سپاهش به دست اعراب، ناچار به عراق رفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰.</ref>
حُمیضة بن ابی‌نمی از سال ۷۱۴ق. امیر [[مکه]] بود. در سال ۷۱۸ق. رمیثه بر او غلبه کرد و حُمیضه از بیم جان از مکه گریخت و به [[ایلخانان]] مغول در [[ایران]] پناه آورد و پای دولت ایلخانی را به حوادث مکه باز کرد. سلطان محمد خدابنده ([[اولجایتو]]) و فرزندش [[ابوسعید ایلخانی]] به دفاع از حمیضه در برابر دیگر برادرانش پرداختند. به دنبال آن، در سال‌های ۷۱۶ تا ۷۱۷ق. شماری فراوان از مغولان راهی مکه شدند.<ref>نک: تاریخ اولجایتو، ص۱۹۹-۲۰۰.</ref> به گزارشی، اولجایتو سپاهی به فرماندهی امیرطالب دلقندی اَفْطَسی، در اختیار شریف حمیضه قرار داد تا به [[شام]] و [[حجاز]] لشکرکشی کند. حمیضه با دعوت قبایل در مسیرش، سپاهی بزرگ فراهم آورد؛ اما در پی مرگ اولجایتو این اقدام به نتیجه نرسید. [[خواجه رشیدالدین فضل‌الله]] وزیر که با امیرطالب دشمنی داشت، از او خواست سپاه را پراکنده کند و حمیضه پس از نبردی جانانه و غارت سپاهش به دست اعراب، ناچار به [[عراق]] رفت.<ref>عمدة الطالب، ص۱۳۰.</ref>
ابوسعید ایلخانی در سال ۷۱۸ق. دو حلقه طلای گرانبها برای آویختن بر در کعبه فرستاد.<ref>شفاء الغرام، ج۱، ص۱۱۸؛ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۰.</ref> در سال ۷۲۰ق. موقعیت ابوسعید در مکه اوج گرفت و نامش را پس از نام سلطان مصر، در خطبه آوردند و برایش دعا خواندند.<ref>الدرر، ج۱، ص۳۹۳.</ref> به نظر می‌رسد روابط دوستانه ابوسعید با الملک الناصر، پادشاه مملوکی مصر، و نیز پیوند مثبت با شرفای مکه سبب شد تا در طول حکومت ایلخانان بهترین دوره در زمینه حج رقم بخورد.


امیر چوپان، سردار ارغون خان از ایلخانان مغول نیز در دوران حکمرانی رمیثه، خدمات بسیار به حجاج داشت؛ از جمله: آب رساندن به مکه با لایروبی چشمه عرفه<ref>اتحاف الوری، ج۴، ص۵۲۷.</ref> و بازسازی چشمه بازان در سال ۷۲۶ق.<ref>العقد الثمین، ج۳، ص۴۴۷.</ref>
ابوسعید ایلخانی در سال ۷۱۸ق. دو حلقه طلای گرانبها برای آویختن بر در کعبه فرستاد.<ref>شفاء الغرام، ج۱، ص۱۱۸؛ تحصیل المرام، ج۱، ص۱۵۰.</ref> در سال ۷۲۰ق. موقعیت ابوسعید در مکه اوج گرفت و نامش را پس از نام سلطان [[مصر]]، در خطبه آوردند و برایش دعا خواندند.<ref>الدرر، ج۱، ص۳۹۳.</ref> به نظر می‌رسد روابط دوستانه ابوسعید با الملک الناصر، پادشاه [[مملوکیان|مملوکی]] مصر، و نیز پیوند مثبت با شرفای مکه سبب شد تا در طول حکومت ایلخانان بهترین دوره در زمینه [[حج]] رقم بخورد.


در حکمرانی رمیثه، پسرش احمد نزد سلطان ابوسعید ایلخانی در ایران رفت و از اکرام او بهره برد. پس از مدتی، با مردان، سلاح‌ها و پول‌هایی که به نام ابوسعید فراهم آورده بود، به مکه بازگشت. در عرفات محمل وی را بر محمل مصری مقدم داشتند که پس از انقراض بنی‌عباس سابقه نداشت. با سفر دوم او نزد ابوسعید، امارت عراق عرب به وی واگذار شد. شریف احمد در حله اقامت کرد و با بیرون راندن امیر علی بن امیر طالب در پی مرگ ابوسعید، چند سالی بر حله و پیرامون آن حکم راند. این مرد به حسن سیرت موصوف بود و عراقیان از او رضایت داشتند. بعدها شیخ حسن پادشاه عراق، احمد بن رمیثه را دستگیر و شکنجه‏ کرد و پس از کشتن او دارایی‌ها و ذخائری را که گرد آورده بود، به تصرف خود درآورد.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۲، ص۵۶.</ref>
امیر چوپان، سردار ارغون خان از ایلخانان مغول نیز در دوران حکمرانی رمیثه، خدمات بسیار به حجاج داشت؛ از جمله: آب رساندن به مکه با لایروبی [[چشمه عرفه]]<ref>اتحاف الوری، ج۴، ص۵۲۷.</ref> و بازسازی [[چشمه بازان]] در سال ۷۲۶ق.<ref>العقد الثمین، ج۳، ص۴۴۷.</ref>
 
در حکمرانی رمیثه، پسرش احمد نزد سلطان ابوسعید ایلخانی در ایران رفت و از اکرام او بهره برد. پس از مدتی، با مردان، سلاح‌ها و پول‌هایی که به نام ابوسعید فراهم آورده بود، به مکه بازگشت. در [[عرفات]] محمل وی را بر محمل مصری مقدم داشتند که پس از انقراض بنی‌عباس سابقه نداشت. با سفر دوم او نزد ابوسعید، امارت عراق عرب به وی واگذار شد. شریف احمد در حله اقامت کرد و با بیرون راندن امیر علی بن امیر طالب در پی مرگ ابوسعید، چند سالی بر حله و پیرامون آن حکم راند. این مرد به حسن سیرت موصوف بود و عراقیان از او رضایت داشتند. بعدها شیخ حسن پادشاه عراق، احمد بن رمیثه را دستگیر و شکنجه‏ کرد و پس از کشتن او دارایی‌ها و ذخائری را که گرد آورده بود، به تصرف خود درآورد.<ref>سفرنامه ابن بطوطه، ج۲، ص۵۶.</ref>


===رمیثة بن ابی‌الغیث===
===رمیثة بن ابی‌الغیث===
۳۷۰

ویرایش