←شایعه کشتهشدن پیامبر
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
==شایعه کشتهشدن پیامبر== | ==شایعه کشتهشدن پیامبر== | ||
[[عبدالله بن قمئه]]/ قمیئه مصعب بن عمیر را که از [[پیامبر(ص)]] دفاع میکرد، به شهادت رساند و چنین پنداشت که پیامبر را کشته است. از این رو، فریاد بر آورد: محمد را کشتم.<ref>سیره ابن اسحاق، ص۳۲۹؛ السیرة النبویه، ج۲، ص۷۳.</ref> انتشار این خبر به همان اندازه که به مشرکان جرئت داد، مسلمانان را سست کرد و سبب شد از میدان نبرد بگریزند.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> گویا برخی از آنان به فکر بازگشت به آیین جاهلی بودند. آیه ۱۴۴ [[سوره آل عمران]]، نشان از آن رویداد دارد: «و مَا محمدٌ إلّا رَسولٌ قَد خَلَت مِن قبله الرُّسُلُ أَفَإن مَاتَ أو قُتِل إنقَلبتُم علی أَعْقَابِکم...» ( | [[عبدالله بن قمئه]]/ قمیئه [[مصعب بن عمیر]] را که از [[پیامبر(ص)]] دفاع میکرد، به شهادت رساند و چنین پنداشت که پیامبر را کشته است. از این رو، فریاد بر آورد: محمد را کشتم.<ref>سیره ابن اسحاق، ص۳۲۹؛ السیرة النبویه، ج۲، ص۷۳.</ref> انتشار این خبر به همان اندازه که به مشرکان جرئت داد، مسلمانان را سست کرد و سبب شد از میدان نبرد بگریزند.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۳۲.</ref> گویا برخی از آنان حتی به فکر بازگشت به آیین جاهلی بودند. آیه ۱۴۴ [[سوره آل عمران]]، نشان از آن رویداد دارد: «و مَا محمدٌ إلّا رَسولٌ قَد خَلَت مِن قبله الرُّسُلُ أَفَإن مَاتَ أو قُتِل إنقَلبتُم علی أَعْقَابِکم...» (محمد فقط فرستاده خداست و پیش از او، فرستادگانی دیگر نیز بودند. آیا اگر او بمیرد یا کشته شود، شما به روزگار پیشین بازمیگردید؟)<ref>جامع البیان، ج۴، ص۷۴.</ref><br /> | ||
آشفتگی در سپاه اسلام به حدی بود که پیامبر(ص) برخی را به نام میخواند و میفرمود : من محمد هستم؛ ولی آنان توجه نمیکردند.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۳۷.</ref> تنها تنی چند پیرامون پیامبر(ص) را گرفتند و از وی در برابر دشمن سرسختانه پاسداری کردند؛<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۰.</ref> مانند [[علی بن ابیطالب(ع)]]، [[ابودجانه]]، [[زبیر بن عوام]]، [[طلحة بن عبیدالله]] و [[سعد بن معاذ]].<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۰.</ref> [[نسیبه دختر کعب]] (ام عماره) از کسانی بود که به کمک رزمندگان سپاه اسلام آمد و با دشمن درگیر شد.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۶۹.</ref> برپایه گزارش ابن سعد، علی(ع)، زبیر، طلحه، ابودجانه، [[حارث بن صمه|حارث بن صمّه]]، [[حباب بن منذر]]، [[عاصم بن ثابت]] و [[سهل بن حنیف]] با پیامبر(ص) عهد بستند که تا پای جان از او پاسداری کنند.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۰.</ref> در این درگیریها، عبدالله بن قمئه/ قمیئه صورت پیامبر را مجروح کرد و [[عتبة بن ابیوقاص]] دندان پیامبر را شکست.<ref>تاریخ طبری، ج۲، ص۵۱۵؛ السیرة النبویه، ج۲، ص۸۰.</ref> | |||
آشفتگی در سپاه اسلام به حدی بود که پیامبر(ص) برخی را به نام میخواند و میفرمود : من محمد هستم؛ ولی آنان توجه نمیکردند.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۳۷.</ref> تنها تنی چند پیرامون پیامبر(ص) را گرفتند و از وی در برابر دشمن سرسختانه پاسداری کردند؛<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۰.</ref> مانند [[علی بن ابیطالب(ع)]]، [[ابودجانه]]، [[زبیر بن عوام]]، [[طلحة بن عبیدالله]] و [[سعد بن معاذ]].<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۰.</ref> [[نسیبه دختر کعب]] (ام عماره) از کسانی بود که به کمک رزمندگان سپاه اسلام آمد و با دشمن درگیر شد.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۶۹.</ref> | |||
==رشادت حضرت علی در جنگ== | ==رشادت حضرت علی در جنگ== |