جز
جدا کردن مدخل اقطاع پیامبر
جز (حذف مطالب زاید و کوتاه کردن عبارتها و اصلاح تقسیمات←اقطاع به شکل غیر تملیک) |
جز (جدا کردن مدخل اقطاع پیامبر) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
2. اِقطاع زمین برای خانهسازی (اقطاع دُور). در هر دو شکل، شخص دریافت کننده و احیا کننده زمین، مالک آن میگردید. | 2. اِقطاع زمین برای خانهسازی (اقطاع دُور). در هر دو شکل، شخص دریافت کننده و احیا کننده زمین، مالک آن میگردید. | ||
=== دیدگاههای فقهی === | |||
برخی فقیهان، اقطاع برای خانهساختن را از گونه غیر تملیک دانستهاند؛ زیرا به باور آنان این اقطاع مانند سکونت دادن مهاجران در خانههای [[انصار]]<ref>فتح الباری، ج5، ص36.</ref> موقتی بوده است. در نظر آنان معصوم، مالک همه زمینهای موات و زمینهای آباد بدون مالک است.<ref>الخلاف، ج3، ص525؛ جامع المقاصد، ج7، ص29-30.</ref> | برخی فقیهان، اقطاع برای خانهساختن را از گونه غیر تملیک دانستهاند؛ زیرا به باور آنان این اقطاع مانند سکونت دادن مهاجران در خانههای [[انصار]]<ref>فتح الباری، ج5، ص36.</ref> موقتی بوده است. در نظر آنان معصوم، مالک همه زمینهای موات و زمینهای آباد بدون مالک است.<ref>الخلاف، ج3، ص525؛ جامع المقاصد، ج7، ص29-30.</ref> | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
الف. معادن ظاهری (معادن سطحی) یعنی معادنی که برداشت از آنها نیاز به کار اضافی و حفاری و صرف هزینه ندارد و در دسترس همگان است؛ مانند معادن نمک، مومیا، سرمه، یاقوت، کبریت و برخی معادن نفت و قیر. شماری از فقیهان گفتهاند که امام میتواند آنها را به اِقطاع به دیگران واگذار کند. اما شماری دیگر قائل به اشتراک همه [[مسلمانان]] در این معادن هستند. در این صورت، اگر کسی این معادن را احیا کند، مالک آنها نمیشود. همچنین اگر کسی آنها را تَحْجیر نماید، این معادن به او اختصاص نمییابد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص271؛ الدر المختار، ج6، ص756-757.</ref> | الف. معادن ظاهری (معادن سطحی) یعنی معادنی که برداشت از آنها نیاز به کار اضافی و حفاری و صرف هزینه ندارد و در دسترس همگان است؛ مانند معادن نمک، مومیا، سرمه، یاقوت، کبریت و برخی معادن نفت و قیر. شماری از فقیهان گفتهاند که امام میتواند آنها را به اِقطاع به دیگران واگذار کند. اما شماری دیگر قائل به اشتراک همه [[مسلمانان]] در این معادن هستند. در این صورت، اگر کسی این معادن را احیا کند، مالک آنها نمیشود. همچنین اگر کسی آنها را تَحْجیر نماید، این معادن به او اختصاص نمییابد.<ref>قواعد الاحکام، ج2، ص271؛ الدر المختار، ج6، ص756-757.</ref> | ||
ب. معادن باطنی و غیر آشکار (زیر سطحی) که دسترسی به آنها نیاز به کار و صرف هزینه دارد؛ همچون آهن، طلا، نقره، سرب، مس، و بلور. شماری از فقیهان اینگونه معادن را متعلق به [[امام]] دانستهاند که به هر که خواهد، بر پایه مصلحت، اقطاع کند. شماری دیگر قائل به عدم اختصاص این معادن به امام هستند؛ اما جایز میدانند که امام پیش از تحجیر و احیای آن به دست دیگران، آن را اقطاع کند.<ref>المهذب، ج2، ص34؛ شرائع الاسلام، ج4، ص796؛ قواعد الاحکام، ج2، ص272.</ref> برخی فقیهان مذاهب اهل سنت در اقطاع معادن، دیدگاهی نزدیک به شیعه دارند<ref>المغنی، ج6، ص156-158؛ المجموع، ج15، ص227-232؛ نیل الاوطار، ج6، ص54-55.</ref> و شماری دیگر دارای دیدگاههایی متفاوت هستند.<ref>الفقه الاسلامی، ج5، ص580-887.</ref> | ب. معادن باطنی و غیر آشکار (زیر سطحی) که دسترسی به آنها نیاز به کار و صرف هزینه دارد؛ همچون آهن، طلا، نقره، سرب، مس، و بلور. شماری از فقیهان اینگونه معادن را متعلق به [[امام]] دانستهاند که به هر که خواهد، بر پایه مصلحت، اقطاع کند. شماری دیگر قائل به عدم اختصاص این معادن به امام هستند؛ اما جایز میدانند که امام پیش از تحجیر و احیای آن به دست دیگران، آن را اقطاع کند.<ref>المهذب، ج2، ص34؛ شرائع الاسلام، ج4، ص796؛ قواعد الاحکام، ج2، ص272.</ref> برخی فقیهان مذاهب اهل سنت در اقطاع معادن، دیدگاهی نزدیک به شیعه دارند<ref>المغنی، ج6، ص156-158؛ المجموع، ج15، ص227-232؛ نیل الاوطار، ج6، ص54-55.</ref> و شماری دیگر دارای دیدگاههایی متفاوت هستند.<ref>الفقه الاسلامی، ج5، ص580-887.</ref> | ||
==احکام زمینهای موات== | ==احکام زمینهای موات== | ||
در منابع فقهی شیعه و سنی برای زمینهای موات سه گونه حکم بیان شده است: احیا، حمی، اقطاع.<ref>المبسوط، ج3، ص270؛ المجموع، ج15، ص230؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص411.</ref> حِمَی به معنی قرقگاه، ناحیهای گیاهی است که مورد حمایت قرار میگیرد تا دیگران حیوانات خود را در آن نچرانند.<ref>لسان العرب، ج1، ص802، «حمی. </ref> حمای نقیع در جنوب مدینه، از آنِ رسول خدا(ص) بوده است.<ref>صحیح البخاری، ج3، ص78؛ مسند احمد، ج2، ص155؛ وفاء الوفاء، ج3، ص218.</ref> روایت شده که رسول خدا(ص) به مقمّل، ناحیهای در نقیع، آمد و درباره چراگاه نقیع فرمود: برای اسبهای مجاهدان در راه خدا، نیکو مرتعی است. سپس آن را در تصرف گرفت و بر آن نگهبانی گمارد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص217-219؛ معجم ما استعجم، ج4، ص1324.</ref> همچنین از حماهای پیامبر(ص) قرقگاهی است که به درخواست عمرو بن سلمة بن سَکَن بن قُریط پس از اسلام آوردن به او داده شد. این حمی به طول نُه میل و عرض شش میل در جنوب مدینه و در نقیع قرار داشت. گروهی از بنیجعفر بن کلاب بدون اذن او ستوران خود را در آنجا چرانیدند. چون پیامبر(ص) این خبر را شنید، خشمگین شد و فرمان اخراج آنان را داد.<ref>الاغانی، ج24، ص314-315؛ معجم البلدان، ج3، ص354.</ref> | در منابع فقهی شیعه و سنی برای زمینهای موات سه گونه حکم بیان شده است: احیا، حمی، اقطاع.<ref>المبسوط، ج3، ص270؛ المجموع، ج15، ص230؛ تذکرة الفقهاء، ج2، ص411.</ref> حِمَی به معنی قرقگاه، ناحیهای گیاهی است که مورد حمایت قرار میگیرد تا دیگران حیوانات خود را در آن نچرانند.<ref>لسان العرب، ج1، ص802، «حمی. </ref> حمای نقیع در جنوب مدینه، از آنِ رسول خدا(ص) بوده است.<ref>صحیح البخاری، ج3، ص78؛ مسند احمد، ج2، ص155؛ وفاء الوفاء، ج3، ص218.</ref> روایت شده که رسول خدا(ص) به مقمّل، ناحیهای در نقیع، آمد و درباره چراگاه نقیع فرمود: برای اسبهای مجاهدان در راه خدا، نیکو مرتعی است. سپس آن را در تصرف گرفت و بر آن نگهبانی گمارد.<ref>وفاء الوفاء، ج3، ص217-219؛ معجم ما استعجم، ج4، ص1324.</ref> همچنین از حماهای پیامبر(ص) قرقگاهی است که به درخواست عمرو بن سلمة بن سَکَن بن قُریط پس از اسلام آوردن به او داده شد. این حمی به طول نُه میل و عرض شش میل در جنوب مدینه و در نقیع قرار داشت. گروهی از بنیجعفر بن کلاب بدون اذن او ستوران خود را در آنجا چرانیدند. چون پیامبر(ص) این خبر را شنید، خشمگین شد و فرمان اخراج آنان را داد.<ref>الاغانی، ج24، ص314-315؛ معجم البلدان، ج3، ص354.</ref> |