کاربر:Bagherhaghani/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۵: خط ۵:
برخی<ref>. المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> اضطباع را چنین تعریف کرده‌اند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نام‌گذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار می‌شود.<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار می‌رود.<ref>. غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».</ref> گاهی هم آن را «توشّح» می‌گویند.<ref>. المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.</ref>
برخی<ref>. المغنی، ج3، ص385؛ فتح العزیز، ج7، ص337؛ الدروس، ج1، ص401.</ref> اضطباع را چنین تعریف کرده‌اند: مُحرم وسط ردای احرام را زیر بغل راست خود قرار دهد و با دو طرف آن، دو سوی کتف چپ را بپوشاند. وجه این نام‌گذاری آن است که بازوی مُحرم (ضَبع) هنگام اضطباع آشکار می‌شود.<ref>. غریب الحدیث، ابن قتیبه، ج1، ص23؛ الصحاح، ج3، ص1248؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> واژه «تَاَبُّط» نیز به این معنا به کار می‌رود.<ref>. غریب الحدیث، ابن سلام، ج4، ص192؛ الصحاح، ج3، ص1114، 1248؛ لسان العرب، ج7، ص254، «ابط».</ref> گاهی هم آن را «توشّح» می‌گویند.<ref>. المجموع، ج8، ص19؛ لسان العرب، ج2، ص633، «وشح»؛ قس: التمهید، ج22، ص210؛ عون المعبود، ج2، ص235.</ref>


== حکم اضطباع در مذاهب اهل سنت==
== حکم فقهی اضطباع ==


موضوع اضطباع در منابع جامع فقهی در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفت‌وگو نهاده شده و درباره آن آثاری مستقل نگاشته‌اند.<ref>. نک: ایضاح المکنون، ج1، ص90.</ref>
موضوع اضطباع در منابع جامع فقهی در بخش سنن طواف از مبحث حج به گفت‌وگو نهاده شده و درباره آن آثاری مستقل نگاشته‌اند.<ref>. نک: ایضاح المکنون، ج1، ص90.</ref>


===در اهل سنت===
اضطباع در مذاهب حنفی، حنبلی و شافعی از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار می‌رود<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ الوسیط، ج2، ص648-649؛ الکافی، ج1، ص511.</ref>؛ ولی مالکیان آن را از مستحبات طواف نمی‌دانند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> مهم‌ترین دلیل استحباب از دیدگاه فقیهان، سنت پیامبر گرامی۹ است. بر پایه روایاتی چند<ref>. نک: سنن الدارمی، ج2، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص984؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref>، ایشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پیامبر۹ و اصحاب او پس از احرام بستن برای عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص420؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref> نیز گزارش شده که عمر بن خطاب به اجرای این سیره نبوی پایبند بوده است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المستدرک، ج1، ص454.</ref> در این حدیث‌ها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نیز یاد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزدیک بودنِ گام‌ها به یکدیگر<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص7.</ref> یا حرکت دادن کتف‌ها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ عون المعبود، ج5، ص236.</ref> از روایات برمی‌آید که حکمت تشریع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرت‌نمایی مسلمانان در برابر مشرکان قریش و نشان دادن چابکی و دلیری بوده است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص325؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> از این رو، به باور فقیهان بسیاری از مذاهب، میان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرایط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر یک از کارهای حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نیز استحباب دارد.<ref>. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص43؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref>
اضطباع در مذاهب حنفی، حنبلی و شافعی از مستحبات طوافِ حج و عمره به شمار می‌رود<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ الوسیط، ج2، ص648-649؛ الکافی، ج1، ص511.</ref>؛ ولی مالکیان آن را از مستحبات طواف نمی‌دانند.<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> مهم‌ترین دلیل استحباب از دیدگاه فقیهان، سنت پیامبر گرامی۹ است. بر پایه روایاتی چند<ref>. نک: سنن الدارمی، ج2، ص43؛ سنن ابن ماجه، ج2، ص984؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref>، ایشان در حال اضطباع طواف کرده است. از ابن عباس گزارش شده که پیامبر۹ و اصحاب او پس از احرام بستن برای عمره از جِعرانه، طواف را در حالت اضطباع به جا آورد.<ref>. سنن ابی داود، ج1، ص420؛ السنن الکبری، ج5، ص79.</ref> نیز گزارش شده که عمر بن خطاب به اجرای این سیره نبوی پایبند بوده است.<ref>. الام، ج2، ص190؛ المستدرک، ج1، ص454.</ref> در این حدیث‌ها، همراه اضطباع از سنتِ «رَمَل» نیز یاد شده که عبارت است از راه رفتن با شتاب، همراه نزدیک بودنِ گام‌ها به یکدیگر<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ صحیح مسلم، نووی، ج9، ص7.</ref> یا حرکت دادن کتف‌ها هنگام راه رفتن با حالت مبارزان در عرصه نبرد.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ عون المعبود، ج5، ص236.</ref> از روایات برمی‌آید که حکمت تشریع رَمَل و اضطباع هنگام مناسک حج، قدرت‌نمایی مسلمانان در برابر مشرکان قریش و نشان دادن چابکی و دلیری بوده است.<ref>. فتح العزیز، ج7، ص325؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> از این رو، به باور فقیهان بسیاری از مذاهب، میان استحباب اضطباع و رمل از نظر شرایط و محدوده استحباب، ملازمه برقرار است و در هر یک از کارهای حج که رمل مستحب باشد، اضطباع نیز استحباب دارد.<ref>. نک: بدائع الصنائع، ج2، ص147؛ المجموع، ج8، ص43؛ شرح العمده، ج3، ص423.</ref>
پشتوانه اصلی شافعیان<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص19؛ اعانة الطالبین، ج2، ص340.</ref>، حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ الکافی، ج1، ص511.</ref> و حنفیان<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> برای استحباب اضطباع، سیره نبوی و سخن صحابه است. به پشتوانه این ادله، استدلال مالک را که برای اعتقاد به استحباب دلیلی وجود ندارد، مردود شمرده‌اند.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> دلیل دیگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم یاد شده و نیز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشریع آن، به دوران پیامبر۹ اختصاص داشته و سبب آن یعنی ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از میان رفته است.<ref>. مسند احمد، ج1، ص221؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> به این استدلال پاسخ‌های گوناگون داده‌اند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقی است؛ زیرا ثابت شده که پیامبر۹ پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثری نمانده بود، بر این سیره پایداری داشته است. ثانیاً از روایت عمر بن خطاب نیز دوام این سیره استنباط می‌شود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نیز با استدلال یاد شده ناسازگار است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ المجموع، ج8، ص21.</ref>
پشتوانه اصلی شافعیان<ref>. الام، ج2، ص190؛ المجموع، ج8، ص19؛ اعانة الطالبین، ج2، ص340.</ref>، حنبلیان<ref>. المغنی، ج3، ص386؛ الکافی، ج1، ص511.</ref> و حنفیان<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ بدائع الصنائع، ج2، ص147.</ref> برای استحباب اضطباع، سیره نبوی و سخن صحابه است. به پشتوانه این ادله، استدلال مالک را که برای اعتقاد به استحباب دلیلی وجود ندارد، مردود شمرده‌اند.<ref>. المغنی، ج3، ص386.</ref> دلیل دیگر مخالفان استحباب اضطباع آن است که حکم یاد شده و نیز استحباب رمل، با توجه به حکمت تشریع آن، به دوران پیامبر۹ اختصاص داشته و سبب آن یعنی ضرورت اظهار قدرت در برابر مشرکان، از میان رفته است.<ref>. مسند احمد، ج1، ص221؛ المجموع، ج8، ص21.</ref> به این استدلال پاسخ‌های گوناگون داده‌اند: اولاً سنت بودن رمل و اضطباع همچنان باقی است؛ زیرا ثابت شده که پیامبر۹ پس از فتح مکه از جمله در حجة الوداع که از شوکت مشرکان اثری نمانده بود، بر این سیره پایداری داشته است. ثانیاً از روایت عمر بن خطاب نیز دوام این سیره استنباط می‌شود. ثالثاً باور داشتن مالک به استحباب رمل در طواف نیز با استدلال یاد شده ناسازگار است.<ref>. المبسوط، سرخسی، ج4، ص10؛ المجموع، ج8، ص21.</ref>