←جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|ماه=[[تیر]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۴۰۰]]|کاربر=Ahmad }} | {{در دست ویرایش|ماه=[[تیر]]|روز=[[۲۷]]|سال=[[۱۴۰۰]]|کاربر=Ahmad }} | ||
زیارت اربعین، به زیارت امام حسین در روز اربعین (بیستم صفر) گفته میشود. در برخی از روایات به زیارت امام حسین در این روز سفارش شده است. در روایتی از امام حسن عسکری(ع)، زیارت اربعین یکی از نشانه های مؤمن بیان شده است. از امام صادق(ع) هم زیارتنامهای برای زیارت امام حسین(ع) در این روز نقل شده است که به زیارتنامه اربعین مشهور است. | |||
شیعیان از زمان ائمه این روز را مهم میشمارند و برای زیارت امام حسین راهی کربلا میشوند. زیارت با پایده پیاده در این روز نیز بسیار مورد توجه شیعیان است.<br /> | |||
==فضیلت زیارت اربعین== | ==فضیلت زیارت اربعین== | ||
خط ۱۴: | خط ۱۶: | ||
[[ویژه:ردهها|ردهها]]</ref><br /> | [[ویژه:ردهها|ردهها]]</ref><br /> | ||
==جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین== | ==جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین== | ||
بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعین امام حسین(ع)، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، صحابی پیامبر(ص) و عطیه عوفی بودهاند. عطیه عوفی ماجرای این زیارت را چنین بیان کرده است: «به همراه جابر بن عبدالله انصاری، به منظور زیارت قبر امام حسین(ع)، وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهای نیکو پوشید... . سپس [با پای پیاده] به طرف قبر مطهر، حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی برنمیداشت، مگر اینکه ذکر خدا میگفت تا نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب به صورتش پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: «یا حسین». سپس گفت: «حَبِیبٌ لَا یُجِیبُ حَبِیبَه»؛ «ای دوست، چرا جواب دوستت را نمیدهی؟» بعد به خودش گفت: «چگونه میتوانی جواب دهی، درحالیکه رگهای گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم که تو فرزند خاتمالنبیین و سیدالمؤمنین... و پنجمین فرد از اصحاب کساء هستی... درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد....»<ref>''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، ''بشارة المصطفی''، ص74؛ ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref> | بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعین امام حسین(ع)، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، صحابی پیامبر(ص) و عطیه عوفی بودهاند. عطیه عوفی ماجرای این زیارت را چنین بیان کرده است: | ||
«به همراه جابر بن عبدالله انصاری، به منظور زیارت قبر امام حسین(ع)، وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهای نیکو پوشید... . سپس [با پای پیاده] به طرف قبر مطهر، حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی برنمیداشت، مگر اینکه ذکر خدا میگفت تا نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب به صورتش پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: «یا حسین». سپس گفت: «حَبِیبٌ لَا یُجِیبُ حَبِیبَه»؛ «ای دوست، چرا جواب دوستت را نمیدهی؟» بعد به خودش گفت: «چگونه میتوانی جواب دهی، درحالیکه رگهای گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم که تو فرزند خاتمالنبیین و سیدالمؤمنین... و پنجمین فرد از اصحاب کساء هستی... درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد....»<ref>''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، ''بشارة المصطفی''، ص74؛ ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref> | |||
==پیادهروی در زیارت اربعین== | ==پیادهروی در زیارت اربعین== | ||
در منابع روایی شیعه، بابی مخصوص استحباب پیادهروی برای زیارت امام حسین ع وجود دارد؛ از جمله حُرِّ عامِلی در ''وسائلالشیعة'' شش روایت را در یک باب گرد آورده است.<ref>''وسائل الشیعة''، ج14، ص439. </ref> محدث نوری نیز در کتاب ''مستدرک الوسائل''، بخشی را به این موضوع اختصاص داده و دو روایت نقل کرده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج10، ص262.</ref> بر پایه روایتی از کاملالزیارات، کسی که پیاده به زیارت امام حسین میرود، بهازای هر گام، ثوابی برای او نوشته میشود و گناهی از او بخشوده میشود و درجهای بر درجاتش افزوده میشود.<ref>''کامل الزیارات''، ص134. </ref> | در منابع روایی شیعه، بابی مخصوص استحباب پیادهروی برای زیارت امام حسین ع وجود دارد؛ از جمله حُرِّ عامِلی در ''وسائلالشیعة'' شش روایت را در یک باب گرد آورده است.<ref>''وسائل الشیعة''، ج14، ص439. </ref> محدث نوری نیز در کتاب ''مستدرک الوسائل''، بخشی را به این موضوع اختصاص داده و دو روایت نقل کرده است.<ref>مستدرک الوسائل، ج10، ص262.</ref> بر پایه روایتی از کاملالزیارات، کسی که پیاده به زیارت امام حسین میرود، بهازای هر گام، ثوابی برای او نوشته میشود و گناهی از او بخشوده میشود و درجهای بر درجاتش افزوده میشود.<ref>''کامل الزیارات''، ص134. </ref> |