قتادة بن ادریس: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۵۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۷
ویرایش متن + شناسه
(ویرایش متن + شناسه)
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|ماه=[[آبان]]|روز=[[۲۳]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=Seyedjavad  }}
'''ابوعزیز قتادة بن ادریس''' امیر [[مکه]]، از [[اشراف حسنی]] و سرسلسله [[آل‌ قتاده]]. ابوعزیز ابتدا بر [[ینبع]] حکومت کرد و در پی شکایت بازرگانان [[مصر|مصری]] از وضعیت مکه، به مکه لشکر کشید و بر آنجا تسلط یافت و حکومت [[آل هواشم]] را سرنگون کرد. پس از مدتی توانست [[طائف]]، [[نجد]] و برخی از نواحی [[یمن]] را نیز به قلمرو حکومتش اضافه کند؛ اما در تصرف [[مدینه]] ناکام ماند. نسل او به واسطه نُه تن از فرزندانش حسن و راجح ادامه یافت که برخی از ایشان بر مکه حکمرانی یافتند. اینان به «[[آل ‌قتاده]]» شهرت دارند و از طبقه چهارم اشراف حسنی مکه شمرده می‌شوند.


[[رده:مقاله‌های در دست ویرایش]]
ابوعزیز در آبادانی شهر مکه کوشید. او به فرزندان و خاندان خویش سفارش کرد تا با [[حاجیان]] مدارا کنند و بدانان یادآور شد که عزت ایشان در گرو مجاورت [[کعبه]] است. وی در ابتدای حکومتش رفتار نیکویی با حاجیان داشت؛ اما پس از مدتی رفتارش به خشونت گرایید. از وی قصیده‌هایی در مدح [[حضرت فاطمه(س)]] نقل شده است. ابوعزیز استحقاق خود را از خلیفه [[عباسیان|عباسی]] به خلافت بیشتر می‌دانست. ابوعزیز در ذی‌حجه سال ۶۱۷ق. در حدود ۹۰ سالگی پس از حدود ۲۰ سال حکمرانی بر [[مکه]] به دست فرزندش حسن کشته شد.
'''ابوعزیز قتادة بن ادریس''' امیر مکه، از اشراف حسنی و سرسلسله [[آل‌ قتاده]]


== شخصیت‌شناسی ==
== شخصیت‌شناسی ==
ابوعزیز قتادة بن ادریس بن مُطاعن/ مظاعن، ملقب به نابغه، با ۱۵ واسطه به [[امام حسن مجتبی(ع)]] نسب می‌رساند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲۲، ص۱۰۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۳۹؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۵۰-۵۵۱.</ref> مادرش نیز از [[اشراف حسنی]] از خاندان هواشم، طبقه سوم اشراف حاکم بر [[مکه]]<ref>سمط النجوم، ج۴، ص۲۰۷؛ تاریخ مکه، ص۲۲۴.</ref>، بود. محل تولد را قریه عَلقمیه در [[ینبع|ینْبُع]] دانسته‌اند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ سمط النجوم، ج۴، ص۲۰۷.</ref> وی در کودکی به حفظ [[قرآن]] و آموختن [[حدیث]] پرداخت.<ref>العقود اللؤلؤیه، ص۱۳۲.</ref> در منابع از زندگی او تا امارتش بر مکه، گزارشی در دست نیست.
ابوعزیز قتادة بن ادریس بن مُطاعن (یا مظاعن)، ملقب به نابغه، با ۱۵ واسطه به [[امام حسن مجتبی(ع)]] نسب می‌رساند.<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۲۲، ص۱۰۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۳۹؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۵۰-۵۵۱.</ref> مادرش نیز از [[اشراف حسنی]] از [[آل هواشم|خاندان هواشم]]، طبقه سوم اشراف حاکم بر [[مکه]]<ref>سمط النجوم، ج۴، ص۲۰۷؛ تاریخ مکه، ص۲۲۴.</ref>، بود. محل تولد را قریه عَلقمیه در [[ینبع|ینْبُع]] دانسته‌اند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۵؛ سمط النجوم، ج۴، ص۲۰۷.</ref> وی در کودکی به حفظ [[قرآن]] و آموختن [[حدیث]] پرداخت.<ref>العقود اللؤلؤیه، ص۱۳۲.</ref> در منابع از زندگی او تا امارتش بر مکه، گزارشی در دست نیست.


دانشمندان معاصر ابوعزیز وی را ستوده و فاضلی گرانمایه، ادیب و دارای صفاتی پسندیده همچون شجاعت و زیرکی خوانده‌اند. او صاحب قصیده‌هایی در مدح [[حضرت فاطمه(س)]] است.<ref>الاحتجاج، ص۱۴۲.</ref> او به فرزندان و خاندان خویش سفارش کرد تا با حاجیان مدارا کنند و بدانان یادآور شدکه عزت ایشان در گرو مجاورت کعبه است.<ref>العقد الثمین، ج۷، ص۵۰-۵۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۱۴-۱۵.</ref>
دانشمندان معاصر ابوعزیز وی را ستوده و فاضلی گرانمایه، ادیب و دارای صفاتی پسندیده همچون شجاعت و زیرکی خوانده‌اند. او صاحب قصیده‌هایی در مدح [[حضرت فاطمه(س)]] است.<ref>الاحتجاج، ص۱۴۲.</ref> او به فرزندان و خاندان خویش سفارش کرد تا با حاجیان مدارا کنند و بدانان یادآور شدکه عزت ایشان در گرو مجاورت کعبه است.<ref>العقد الثمین، ج۷، ص۵۰-۵۱؛ اتحاف الوری، ج۳، ص۱۴-۱۵.</ref>
خط ۱۲: خط ۱۱:


==حکومت بر مکه==
==حکومت بر مکه==
ابوعزیز با همراهی خویشاوندان خود، با اخراج اشراف حاکم بر ینْبُع، شهری در [[حجاز]] بر ساحل [[دریای سرخ]]، بر این شهر تسلط یافت و سپس با بیرون راندن بنی‌یحیی از [[وادی صفراء]] در ۵۱ کیلومتری [[مدینه]] در راه [[بدر]]<ref>مراصد الاطلاع، ج۲، ص۸۴۴؛ الروض المعطار، ص۳۶۲؛ المعالم الاثیره، ص۱۵۹.</ref> آن را نیز بر قلمرو خود افزود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۳۹-۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۲۵، ۲۲۸.</ref> در گزارشی آمده آن‌گاه که اموال گروهی از بازرگانان [[مصر|مصری]] در مراسم [[حج]] به سرقت رفت و به حج‌گزاران اهانت شد، آنان برای شکایت نزد ابوعزیز به ینبع آمدند.<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۲۲.</ref> شاید از این رو بود که او در سال ۵۹۸ق. به بهانه برچیدن بساط فساد و ستم [[اشراف هواشم]]، حاکمان [[مکه]]، فرزندش عزیز را به مکه فرستاد. با پیروزی عزیز بر امیر مکه، [[مکثر بن عیسی|مُکثر بن عیسی]] و خروج وی از آن شهر، ابوعزیز، خود، وارد مکه شد و با کشتن محمد بن مکثر به حکومت آل ‌هواشم در آن شهر پایان داد.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۵.</ref> برخی آغاز حکمرانی ابوعزیز بر مکه را در ۵۹۷<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۵۱.</ref> یا ۵۹۹ق. دانسته‌اند.<ref>السلوک، ج۱، ص۲۷۴.</ref>
ابوعزیز با همراهی خویشاوندان خود، با اخراج اشراف حاکم بر ینْبُع، شهری در [[حجاز]] بر ساحل [[دریای سرخ]]، بر این شهر تسلط یافت و سپس با بیرون راندن بنی‌یحیی از [[وادی صفراء]] در ۵۱ کیلومتری [[مدینه]] در راه [[بدر]]<ref>مراصد الاطلاع، ج۲، ص۸۴۴؛ الروض المعطار، ص۳۶۲؛ المعالم الاثیره، ص۱۵۹.</ref> آن را نیز بر قلمرو خود افزود.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۴، ص۱۳۶؛ العقد الثمین، ج۷، ص۳۹-۴۰؛ تاریخ مکه، ص۲۲۵، ۲۲۸.</ref> در گزارشی آمده آن‌گاه که اموال گروهی از بازرگانان [[مصر|مصری]] در مراسم [[حج]] به سرقت رفت و به حج‌گزاران اهانت شد، آنان برای شکایت نزد ابوعزیز به ینبع آمدند.<ref>تحفة الازهار، ج۱، ص۴۲۲.</ref> شاید از این رو بود که او در سال ۵۹۸ق. به بهانه برچیدن بساط فساد و ستم [[آل هواشم|اشراف هواشم]]، حاکمان [[مکه]]، فرزندش عزیز را به مکه فرستاد. با پیروزی عزیز بر امیر مکه، [[مکثر بن عیسی|مُکثر بن عیسی]] و خروج وی از آن شهر، ابوعزیز، خود، وارد مکه شد و با کشتن [[محمد بن مکثر]] به حکومت آل ‌هواشم در آن شهر پایان داد.<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۵.</ref> برخی آغاز حکمرانی ابوعزیز بر مکه را در ۵۹۷<ref>عمدة الطالب، ص۱۲۷؛ غایة المرام، ج۱، ص۵۵۱.</ref> یا ۵۹۹ق. دانسته‌اند.<ref>السلوک، ج۱، ص۲۷۴.</ref>


==گسترش حکومت در حجاز==
==گسترش حکومت در حجاز==
۶۲۸

ویرایش