بدون خلاصۀ ویرایش
جز (removed Category:مقالههای در دست ویرایش using HotCat) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''زیارت اربعین''' | '''زیارت اربعین''' به [[زیارت امام حسین(ع)]] در [[روز اربعین]] (بیستم صفر) گفته میشود. در برخی از روایات، به زیارت امام حسین(ع) در این روز سفارش شده است. در روایتی از [[امام حسن عسکری(ع)]]، زیارت اربعین یکی از نشانه های مؤمن بیان شده است. از [[امام صادق(ع)]] هم زیارتنامهای برای زیارت امام حسین(ع) در این روز نقل شده است که به زیارتنامه اربعین مشهور است. | ||
شیعیان از زمان ائمه این روز را مهم میشمارند و برای زیارت امام حسین راهی [[کربلا]] میشوند. بر پایه روایاتی که بر زیارت امام حسین با پای پیاده تأکید میکنند، بسیاری از شیعیان هر سال در اربعین حسینی، با پای پیاده عازم کربلا میشوند. | [[شیعه|شیعیان]] از زمان ائمه این روز را مهم میشمارند و برای زیارت امام حسین(ع) راهی [[کربلا]] میشوند. بر پایه روایاتی که بر زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده تأکید میکنند، بسیاری از شیعیان هر سال در اربعین حسینی، با پای پیاده عازم کربلا میشوند. | ||
==فضیلت زیارت اربعین== | ==فضیلت زیارت اربعین== | ||
اربعین حسینی (بیستم صفر) به معنای چهلمین روز شهادت امام حسین(ع) | اربعین حسینی (بیستم صفر) به معنای چهلمین روز شهادت [[امام حسین(ع)]] است. در روایتی از [[امام صادق(ع)]]، به [[زیارت امام حسین(ع)]] در این روز، سفارش و زیارتنامهای بیان شده است.<ref>''مصباح المتهجد''، ص788؛ ''تهذیب الاحکام''، ج6، ص113.</ref> | ||
امام حسن عسکری(ع) زیارت اربعین را از نشانههای مؤمن دانسته است.<ref>تهذیب الأحکام، ج6، ص52.</ref> شیخ طوسی در کتاب ''مصباح المتهجد، با استناد به این روایت، | [[امام حسن عسکری(ع)]] زیارت اربعین را از نشانههای مؤمن دانسته است.<ref>تهذیب الأحکام، ج6، ص52.</ref> [[شیخ طوسی]] در کتاب ''مصباح المتهجد، با استناد به این روایت، زیارت امام حسین(ع) در این روز را مستحب دانسته و آن را همان زیارت اربعین شمرده است.''<ref>''مصباح المتهجد''، ج2، ص788. این روایت در ''تهذیب الأحکام''، ج6، ص52 نیز آمده است.</ref> پس از شیخ طوسی، بسیاری از عالمان نیز به استناد این دو روایت، قائل به استحباب و فضیلت زیارت اربعین شدهاند.<ref>''مناقب آل أبی طالب''، ج4، ص77؛ ''اقبال الاعمال''، ج2، ص589؛ ''اقبال الاعمال''، ج2، ص589.</ref> | ||
پس از شیخ طوسی، بسیاری از | |||
==جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین== | ==جابر بن عبدالله انصاری، نخستین زائر اربعین== | ||
بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعین امام حسین(ع)، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، صحابی پیامبر(ص) و عطیه عوفی بودهاند. عطیه عوفی ماجرای این زیارت را چنین بیان کرده است: | بر اساس برخی منابع، نخستین زائران اربعین امام حسین(ع)، [[جابر بن عبدالله انصاری]]، صحابی پیامبر(ص) و [[عطیه عوفی]] بودهاند. عطیه عوفی ماجرای این زیارت را چنین بیان کرده است: | ||
«به همراه جابر بن عبدالله انصاری، به منظور زیارت قبر امام حسین(ع)، وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهای نیکو پوشید... . سپس [با پای پیاده] به طرف قبر مطهر، حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی برنمیداشت، مگر اینکه ذکر خدا میگفت تا نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب به صورتش پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: «یا حسین». سپس گفت: «حَبِیبٌ لَا یُجِیبُ حَبِیبَه»؛ «ای دوست، چرا جواب دوستت را نمیدهی؟» بعد به خودش گفت: «چگونه میتوانی جواب دهی، درحالیکه رگهای گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم که تو فرزند خاتمالنبیین و سیدالمؤمنین... و پنجمین فرد از اصحاب کساء هستی... درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد....»<ref>''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، ''بشارة المصطفی''، ص74؛ ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref> | «به همراه جابر بن عبدالله انصاری، به منظور زیارت قبر امام حسین(ع)، وارد کربلا شدیم. جابر نزدیک شریعه فرات رفت. غسل کرد و لباسهای نیکو پوشید... . سپس [با پای پیاده] به طرف قبر مطهر، حرکت کردیم. جابر هیچ قدمی برنمیداشت، مگر اینکه ذکر خدا میگفت تا نزدیک قبر رسیدیم. سپس به من گفت: «مرا به قبر برسان». من دست او را روی قبر گذاشتم. جابر روی قبر افتاد و غش کرد. من مقداری آب به صورتش پاشیدم. وقتی به هوش آمد، سه بار گفت: «یا حسین». سپس گفت: «حَبِیبٌ لَا یُجِیبُ حَبِیبَه»؛ «ای دوست، چرا جواب دوستت را نمیدهی؟» بعد به خودش گفت: «چگونه میتوانی جواب دهی، درحالیکه رگهای گلوی تو را بریدهاند و بین سر و بدنت جدایی افتاده است. شهادت میدهم که تو فرزند خاتمالنبیین و سیدالمؤمنین... و پنجمین فرد از اصحاب کساء هستی... درود و سلام و رضوان الهی بر تو باد....»<ref>''مصباح المتهجد،'' ج2، ص787، ''بشارة المصطفی''، ص74؛ ''بحار الانوار''، ج65، ص130. </ref> |