احمد احسائی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۳۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۲ نوامبر ۲۰۱۷
افزودن شناسه
بدون خلاصۀ ویرایش
(افزودن شناسه)
خط ۲۹: خط ۲۹:
| وبگاه رسمی        =
| وبگاه رسمی        =
}}
}}
'''احمد احسائی'''، رئیس فرقه شیخیه، مدفون در قبرستان بقیع.
'''احمد بن زین الدین''' مشهور به'''احمد اَحسائی''' (۱۱۶۶-۱۲۶۲ق)، از علماء [[امامیه|شیعه]] و پیشوای فرقه [[شیخیه]]. وی در اَحساء منطقه شیعه‌نشین [[عربستان]] به دنیا آمد، در [[عراق]]، [[یزد]]، [[کرمانشاه]] و [[اصفهان]] سکونت کرد و سرانجام در [[مدینه]] در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد. [[محمدباقر وحید بهبهانی]]، [[سیدمهدی بحر العلوم]] و [[شیخ جعفر کاشف الغطاء]] از مهم‌ترین استادان او بودند. احمد احسائی به [[روایت|روایات]] بیش از عقل بها می‌داد و ازاین‌رو با برخی از دیدگاه‌های [[فلسفه اسلامی|فیلسوفان]] مسلمان چون [[میرداماد]] و [[ملاصدرا]] مخالف بود.<br />او درباره [[معاد]] جسمانی، [[معراج]] پیامبر اسلام(ص)، جایگاه امام در هستی و زندگی [[امام زمان(ع)]] عقاید ویژه خود را داشت. برخی از علماء شیعه او را به جهت عقایدش تکفیر کرده‌اند. مهم‌ترین کتاب‌های اَحسایی عبارت‌اند از شرح الزیارة الجامعة الکبیره، شرح العرشیه، شرح المشاعر و کتاب جوامع الکلم.
 


==تولد==
==تولد==
خط ۶۷: خط ۶۸:
* معاد جسمانی: مفهوم معاد نزد عامه امامیه آن است که روزی جان‌های مردگان به بدنی بازمی‌گردند که همه ویژگی‌های این جهانی آن‌ها را دارد.<ref>حقائق الایمان، ص۱۵۹؛ بحار الانوار، ج۷، ص۵۰؛ بدایة المعارف، ج۲، ص۱۶۹.</ref> اما احسائی آشکارا بر آن است که انسان با جسم هورقلیایی (جهان واسطه برزخ و فاصله میان عالم ملک و جهان اجسام و دنیا) بازمی‌گردد و بازگشت روح در کالبدی لطیفی صورت می‌پذیرد که در قیاس با جهان برزخ و قیامت، جسم محسوب می‌شود؛ ولی لطیف‌تر از جسم دنیایی است.<ref>شرح العرشیه، ص۴۷-۴۸.</ref>
* معاد جسمانی: مفهوم معاد نزد عامه امامیه آن است که روزی جان‌های مردگان به بدنی بازمی‌گردند که همه ویژگی‌های این جهانی آن‌ها را دارد.<ref>حقائق الایمان، ص۱۵۹؛ بحار الانوار، ج۷، ص۵۰؛ بدایة المعارف، ج۲، ص۱۶۹.</ref> اما احسائی آشکارا بر آن است که انسان با جسم هورقلیایی (جهان واسطه برزخ و فاصله میان عالم ملک و جهان اجسام و دنیا) بازمی‌گردد و بازگشت روح در کالبدی لطیفی صورت می‌پذیرد که در قیاس با جهان برزخ و قیامت، جسم محسوب می‌شود؛ ولی لطیف‌تر از جسم دنیایی است.<ref>شرح العرشیه، ص۴۷-۴۸.</ref>


* معراج جسمانی: به اتفاق متکلمان شیعه، پیامبر گرامی۹ با جسم خاکی خویش به آسمان‌ها و عرش اعلی و بهشت رضوان عروج کرد.<ref>نک: مکیال المکارم، ج۲، ص۹۲.</ref> احسائی همانند ایشان جسمانی بودن معراج پیامبر را باور دارد؛ اما بر آن است که پیامبر در هر فلک از افلاک آسمانی به هنگام حرکت به سوی عرش برین، جسمی متناسب با جرم آن فلک یافت تا خرق و التیامی لازم نباشد و ورود به افلاک گوناگون برای پیکر وی مشکلی پدید نیاورد.<ref>جوامع الکلم، ج۱، ص۱۸۱.</ref> او همچون معاد جسمانی، عروج پیامبر را با جسم هورقلیایی تصویر می‌کند.<ref>جوامع الکلم، ج۱، ص۱۸۱.</ref>
* معراج جسمانی: به اتفاق متکلمان شیعه، پیامبر گرامی با جسم خاکی خویش به آسمان‌ها و عرش اعلی و بهشت رضوان عروج کرد.<ref>نک: مکیال المکارم، ج۲، ص۹۲.</ref> احسائی همانند ایشان جسمانی بودن معراج پیامبر را باور دارد؛ اما بر آن است که پیامبر در هر فلک از افلاک آسمانی به هنگام حرکت به سوی عرش برین، جسمی متناسب با جرم آن فلک یافت تا خرق و التیامی لازم نباشد و ورود به افلاک گوناگون برای پیکر وی مشکلی پدید نیاورد.<ref>جوامع الکلم، ج۱، ص۱۸۱.</ref> او همچون معاد جسمانی، عروج پیامبر را با جسم هورقلیایی تصویر می‌کند.<ref>جوامع الکلم، ج۱، ص۱۸۱.</ref>


* جایگاه امام در آفرینش: بر پایه آثار احسائی، امامت مقامی است همراه و پیوسته به مقام رسالت و هر چه خداوند از احکام به رسولش بخشیده، نزد امامان معصوم: حفظ شده است. او ۱۴ معصوم را معانی خداوند می‌داند؛ یعنی علم، حکم، فرمان و قدرت فراگیر خداوندی‌اند.<ref>شرح الزیارة الجامعه، ج۱، ص۴۸.</ref> وی امامان را علل فاعلی، مادی، صوری و غایی جهان هستی می‌شمرد<ref>شرح الزیارة الجامعه، ج۳، ص۲۹۶؛ ج۴، ص۶۹.</ref> و بر این باور است که تمام امور جهان به آنان واگذار شده و ایشان خالق و رازق‌اند.<ref>شرح الزیارة الجامعه، ج۱، ص۸۶-۸۷.</ref> او باور دارد که اصول دین بر چهارند: توحید، نبوت، امامت و رکن رابع. به نظر او، عدالت و معاد جزء اصول دین نیستند.<ref>شیخیگری بابیگری، ص۵۲-۵۳.</ref>
* جایگاه امام در آفرینش: بر پایه آثار احسائی، امامت مقامی است همراه و پیوسته به مقام رسالت و هر چه خداوند از احکام به رسولش بخشیده، نزد امامان معصوم: حفظ شده است. او ۱۴ معصوم را معانی خداوند می‌داند؛ یعنی علم، حکم، فرمان و قدرت فراگیر خداوندی‌اند.<ref>شرح الزیارة الجامعه، ج۱، ص۴۸.</ref> وی امامان را علل فاعلی، مادی، صوری و غایی جهان هستی می‌شمرد<ref>شرح الزیارة الجامعه، ج۳، ص۲۹۶؛ ج۴، ص۶۹.</ref> و بر این باور است که تمام امور جهان به آنان واگذار شده و ایشان خالق و رازق‌اند.<ref>شرح الزیارة الجامعه، ج۱، ص۸۶-۸۷.</ref> او باور دارد که اصول دین بر چهارند: توحید، نبوت، امامت و رکن رابع. به نظر او، عدالت و معاد جزء اصول دین نیستند.<ref>شیخیگری بابیگری، ص۵۲-۵۳.</ref>
۱٬۷۸۰

ویرایش