قبر ابراهیم مجاب‌: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۹۶۳ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۳ اکتبر ۲۰۲۱
خط ۳۰: خط ۳۰:
از وی به عنوان سیدی جلیل‌القدر، عظیم‌الشان و بزرگوار یاد شده است. او نخستین علوی است که در سال 247 ه. ق، پس از مرگ [[متوکل عباسی]]، از [[کوفه]] به [[کربلا]] آمد و آنجا سکونت گزید.<ref>المشاهد المشرفة، السید حسین ابوسعیدة، ج1، ص63.</ref> در آن دوران، محمد منتصر، پسر متوکل، امور خلافت را در دست گرفته بود. او از آنچه متوکل بر علویان روا داشته بود،‌ اندوهگین و آزرده خاطر شده بود. از این‌رو به علویان اجازه داد تا [[قبر امام حسین(ع)]] را زیارت کنند. در این دوران بود که سید ابراهیم، مرقد امام را زیارت کرد و به هنگام زیارت، رو به مرقد امام(ع) با عبارت‌ «السلام علیک یا جدّاه» سلام کرد و از درون ضریح، با عبارت‌ «و علیک السلام یا ولدی» پاسخ شنید و از همین رو، به «مُجاب» شهرت یافت.<ref>کربلا و حرم‌های مطهر، ص158.</ref>
از وی به عنوان سیدی جلیل‌القدر، عظیم‌الشان و بزرگوار یاد شده است. او نخستین علوی است که در سال 247 ه. ق، پس از مرگ [[متوکل عباسی]]، از [[کوفه]] به [[کربلا]] آمد و آنجا سکونت گزید.<ref>المشاهد المشرفة، السید حسین ابوسعیدة، ج1، ص63.</ref> در آن دوران، محمد منتصر، پسر متوکل، امور خلافت را در دست گرفته بود. او از آنچه متوکل بر علویان روا داشته بود،‌ اندوهگین و آزرده خاطر شده بود. از این‌رو به علویان اجازه داد تا [[قبر امام حسین(ع)]] را زیارت کنند. در این دوران بود که سید ابراهیم، مرقد امام را زیارت کرد و به هنگام زیارت، رو به مرقد امام(ع) با عبارت‌ «السلام علیک یا جدّاه» سلام کرد و از درون ضریح، با عبارت‌ «و علیک السلام یا ولدی» پاسخ شنید و از همین رو، به «مُجاب» شهرت یافت.<ref>کربلا و حرم‌های مطهر، ص158.</ref>


==احترام به مادر==
گفته شده که ابراهیم مجاب، مادری پیر و فرتوت داشت. هر هفته شب‌های جمعه به رسم ادب او را بر دوش خود سوار می‌کرد و به [[زیارت]] [[قبر امام حسین(ع)]] می‌برد، هرچند در این‌راه بسیار اذیت می‌شد.
در یکی از شب‌های جمعه که ابراهیم خسته بود، مادرش به او گفت: ابراهیم پسرم، به دلم برات شده که هفته دیگر از دنیا خواهم رفت؛ بیا و مرا به حرم مولایم ببر. ابراهیم که از شدت درد کمر و نابینایی رنج می‌برد به رسم ادب، مادر را بر دوش گرفت و راهی حرم شد و در مسیر از شدت درد به نجوا با امام مشغول می‌شود که آقا این خدمت را از من قبول کن. مادرش نیز در گوش فرزندش نجوا می‌کرد که جدت جواب این زحمت و خوبی تو را بدهد. ابراهیم با مادر در حالی که او را بر دوش داشت وارد حرم شد و در مقابل مضجع شریف ایستاد و سلام داد، السلام علیک یا جدّی یا اباعبدالله. همه آنهایی که در حرم بودند به گوش خود شنیدند که از داخل ضریح مطهر صدایی بس دلنواز پاسخ می‌گوید: السلام علیک یا ولدی.
پس از این واقعه، عده‌ای از مردم در حرم به انتظار ابراهیم می‌نشستند تا وارد شود و سلام دهد و جواب امام را بشنوند.<ref>اگرچه داستان فوق با اقتباس از گفتار آقای نیرحیدری نقل شده و مطابق با لقب ابراهیم است، اما سند این نقل قول به دست نیامده است.</ref>
==دیدگاه‌ها در محل دفن ابراهیم==
==دیدگاه‌ها در محل دفن ابراهیم==


۱۵٬۶۱۴

ویرایش