احراز المعلی و الرقیب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۴۱۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ نوامبر ۲۰۱۷
خط ۲۵: خط ۲۵:


==احترام نویسنده به اهل بیت==
==احترام نویسنده به اهل بیت==
نگارنده در جای‌های گوناگون اثر خویش، از خاندان پیامبر۹ و امامان شیعه با احترام یاد کرده و از تعابیری چون «سیدنا» برای امام حسن۷، «سیده» برای حضرت زهرا۳ و «الامام» برای ائمه بقیع بهره برده است. (ص۲۵۹-۲۶۰) نیز برای علی۷ به نقل از الحقیقة و المجاز، عنوان «امیرالمؤمنین اللیث الغالب الامام» (ص۳۱۷) را به کار برده و هنگام گزارش زیارت آرامگاه‌های حضرت زینب۳ و حضرت سکینه۳ از آن‌ها با عنوان «سیده» یاد کرده است. از گزارش وی برمی‌آید که در آن دوره آرامگاهی به نام سکینه در دمشق بوده است. (ص۲۲۸)
نگارنده در جاهای گوناگون اثر خویش، از [[اهل بیت|خاندان پیامبر(ص)]] و [[دوازده امام|امامان]] شیعه با احترام یاد کرده و تعابیری چون «سیدنا» برای [[امام حسن(ع)]]، «سیّده» برای [[حضرت زهرا(س)]] و «الامام» برای [[ائمه بقیع]] به کار برده است. (ص۲۵۹-۲۶۰) همچنین برای [[امام علی(ع)]] به نقل از الحقیقة و المجاز، از عنوان «امیرالمؤمنین اللیث الغالب الامام» (ص۳۱۷) استفاده کرده است. او هنگام گزارش [[زیارت]] آرامگاه‌های [[حضرت زینب(س)]] و [[حضرت سکینه(س)]] نیز از آنها با عنوان «سیده» یاد کرده است. از گزارش وی برمی‌آید که در آن دوره آرامگاهی به نام سکینه در دمشق بوده است. (ص۲۲۸)
 
دقت مؤلف در گزارش زمان و مسافت ستودنی است. وی فاصله میان منزل‌ها را به طور دقیق، گاه با شمار روزهای سپری شده و بیشتر با مقیاس ساعت (ص۱۵۲، ۱۷۷، ۲۴۹ و...) ثبت کرده و درباره هر سرزمین آگاهی‌های دقیق و گوناگون تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی ارائه نموده است. (۱۴۵، ۳۱۸، ۳۳۲ و...) وی در این سفر دور و دراز یاداشتهای بسیار فراهم آورده است.
 
بخش نخست (ص۴۷-۶۱)، گزارش سفر نویسنده از مغرب تا سواحل اسپانیا و از آن‌جا تا استانبول را در بر دارد. وی از رباط به تطوان و سپس طَنجه رفته و پس از توقفی دراز مدت در این شهر، به علت مناسب نبودن هوا برای سفر دریایی، با کشتی فرستاده شده کارلوس سوم پادشاه اسپانیا به درخواست سلطان مغرب، به قَرطاجَنّه (کارتاژ) رهسپار گشته و با عبور از تنگه بُسفُر به عثمانی رفته و روز چهارم شوال به استانبول رسیده است. (ص۶۱) او با نگاهی تیزبینانه، افزون بر شرح مختصر مراحل سفر، جزئیاتی چون مراحل ورود و خروج کشتی‌ها در بُغازِ قسطنطنیه (قَرادِنیز بُغازی) را ثبت کرده است. (ص۵۸، ۶۰)
 
در بخش دوم (ص۶۱-۱۳۶) مؤلف به بهانه گزارش دیدار هیئت مغربی با صدر اعظم و سلطان عثمانی(ص۶۱-۶۶)، به تفصیل و با دقتی ستودنی، مطالبی بسیار درباره تشریفات اداری و دیپلماتیک عثمانی‌ها نگاشته است. نظام‌های امنیتی، آموزشی و قضایی عثمانی‌ها، مساجد و آرامگاه‌ها، کتابخانه‌ها، حمام‌ها، بازارها، مکان‌های تاریخی و تفریحی، آب و هوا، وضع عمرانی و نیز آداب و رسوم مردم از موضوعاتی هستند که نویسنده به آن‌ها پرداخته است. وی بخشی عمده از اثرش را به تاریخ مختصر دولت عثمانی ویژه ساخته که بیشتر مطالب آن را از منابع تاریخی، به‌ ویژه اخبار الدول و آثار الأول قرمانی اقتباس کرده است. نویسنده سبب ماندگاری۱۰ ماهه خویش در استانبول را بیان نکرده است؛ اما زیانی در الترجمانة الکبری سبب این درنگ دیرزمان را دیر رسیدن آن‌ها به استانبول و بازماندن آن‌ها از کاروان حج عثمانی دانسته است. بدین سان ناچار شدند تا موسم حج سال بعد در آن‌جا بمانند.<ref>الترجمانة الکبری، ص۹۷-۹۸.</ref>
 
بخش سوم (ص۱۳۶-۲۷۹) گزارش سفر حج نویسنده را در بر دارد. او در ۲۵ رجب ۱۲۰۱ق. با کاروان حج عثمانی، استانبول را به سوی شام و به قصد حجاز ترک گفت.(ص۱۳۵) خروج او از استانبول تقریباً هم‌زمان با آغاز نبرد میان عثمانی و روسیه بود و او به این مناسبت قصیده‌ای حماسی در انگیزه‌بخشی به رزمندگان عثمانی سرود که باعث خرسندی آنان شد.(ص۱۳۳)
 
وی از منازل بسیار در مسیر استانبول و شام یاد کرده؛ اما پنج شهر به نام اَسکیشهر، قونیه، اَذَنه، اَنطاکیه و حَماة (ص۱۴۱-۱۴۲، ۱۴۹، ۱۵۳، ۲۰۶) را استراحتگاه اصلی کاروانیان حج در این مسیر دانسته که دولت عثمانی در آن‌ها، خان‌ها (کاروانسراها) و امکانات آسایش حاجیان را فراهم کرده بود. او پیش از اسکیشهر درباره منطقه‌ای به نام «خان الوزیر» سخن گفته که یکی از وزیران عثمانی به نام سنان ‌پاشا برای اتراق کاروان‌های حج در فصل‌های سرد بنا کرده بود. (ص۱۳۹) گزارش‌هایی که نویسنده از مسیر حج استانبول می‌دهد، تلاش عثمانی‌ها برای برقراری امنیت و آسایش حاجیان در «راه حج» را حکایت می‌کند.
 
کاروان حج عثمانی با استقبالی شکوهمند وارد دمشق می‌شود. مؤلف صفحاتی بسیار از این بخش را به گزارش دیدارهایش با دانشوران دمشق، زیارت قبرها و اشارات تاریخی اختصاص داده است. (ص۱۷۸-۱۸۱) کاروان آن‌ها ۳۸ روز در دمشق درنگ کرده است. پس از فراهم شدن مقدمات سفر، با انجام مراسمی رسمی که هر ساله برای خروج کاروان حج برگزار می‌شده، از دمشق به سوی حجاز راه سپرده‌اند.(ص۲۴۷) وی در مسیر مدینه از منازلی چون مُزیرِیب (ص۲۵۱)، معان (ص۲۵۳)، ذات حج (ص۲۵۴)، تبوک (ص۲۵۵)، مدائن صالح (ص۲۵۵) و جبل سَلْع (ص۲۵۸) یاد کرده و مزیریب و مُعان را مهم‌ترین منازلی شمرده که حاجیان برای تجدید قوا و تهیه امکانات، چند روز در آن‌ درنگ می‌کرده‌اند. (ص۲۵۰، ۲۵۴)
 
مؤلف به‌ رغم اشاره به دشواری‌های فراروی کاروان حج عثمانی، از تلفات احتمالی این کاروان سخنی نگفته است. اما در یک جا بر پایه دیده‌ها و شنیده‌های خود، از کشته شدن ۱۵۵ تن و شتران بسیار در یک روز بر اثر گرمای سخت و کم‌آبی در منازل نزدیک مدینه خبر داده است؛ بی‌آن که بگوید این شمار تلفات از کاروان او بوده یا از قافله‌های دیگر. (ص۲۵۷-۲۵۸)
 
وی اشاره نکرده که چه هنگام به مدینه رسیده و چرا کمتر از سه روز (ص۲۶۱) در آن‌جا مانده‌اند. اما روشن است که علت آن نزدیکی ایام حج بوده؛ زیرا کاروان آن‌ها هفتم ذی‌حجه به مکه رسیده است. (ص۲۶۴) گزارش اقامت کوتاه او در مدینه از سه صفحه درنمی‌گذرد؛ اما همان نیز یکسره به شرح اهتمام شگفت‌آور وی برای زیارت همه مزارهای این شهر اختصاص دارد. (ص۲۵۹-۲۶۱) او هنگام بازگشت نیز سه روز در مدینه مانده است.(ص۲۸۲)
 
مؤلف در راه مکه از منازلی چون بیار علی (آبار علی)، شهداء، جدیده، بدر و رابِغ گذشته و یاد نموده که برای عمره مفرده در رابغ احرام بسته است. به گزارش او، مردم رابغ از بیم شریف سرور که زمانی بر عموی خود شوریده و مکه را به دست گرفته بود، از خانه‌هایشان فراری شده بودند.(ص۲۶۱-۲۶۳) شگفتا که مؤلف شرح اقامت خود در مکه و اعمال حج و عمره‌اش را تنها در چهار صفحه آورده و جز چند سطر در بیان شکل و مساحت مسجدالحرام، به دیگر جای‌ها و دیدارهای احتمالی‌اش با بزرگان آن سرزمین نپرداخته است. او به درخواست برخی از همراهانش خلاصه‌ای از مناسک حج را بر پایه مذهب مالکی در ۳۰۷ بیت به نظم درآورده است.(ص۲۶۸-۲۷۹) افزون بر گزارش نکاتی درباره اهمیت مکه(ص۲۷۹) و مدینه (ص۲۵۹-۲۶۱) از ساجعة الحرم سیوطی و گزارش جشن نورافشانی در منا، نویسنده در دو جا ناخشنودی خود را از ترک شدن سنت بیتوته مستحب در شب نهم ذی‌حجه در منا نشان داده است. (ص۲۶۵-۲۶۶)
 
بخش چهارم (ص۲۸۰-۳۱۹) به گزارش بازگشت نویسنده از مکه به دمشق و رفتن او به فلسطین برای زیارت قدس و الخلیل می‌پردازد. با آن که وی تا ۲۷ ذی‌حجه در مکه بوده، بر اثر فتنه‌ای نتوانسته به زیارت مزارها برود؛ و از این بابت اندوه خورده است.(ص۲۷۹) گویا این فتنه همان تاراج هدایا بوده است.<ref>مجلة معهد المخطوطات، مج۷، ج۲، ص۶۴، «الکاتب الوزیر محمد بن عثمان المکناسی».</ref>آنان با کاروان شام عزم دمشق کردند و از همان منازل که در مسیر رفت پشت سر گذاشته بودند، به سوی شام رفتند. نویسنده با گزارش خاطره بیماری نقرس که او را از مکه تا مدینه آزرده بود، شرح می‌دهد که به علت شرم از پیامبر۹ نزد طبیب نرفته و سرانجام با توسل به ایشان بهبود یافته است. (ص۲۸۰-۲۸۲) او از مدینه به شام، عکا و فلسطین رفته و زیارتگاه‌های قدس و الخلیل را زیارت کرده است. (ص۲۸۶-۳۰۱) در قدس با شیخ ابوالسعود محمد، استادش در طریقت قادریه، دیدار کرده و بدین مناسبت، صفحاتی چند درباره ابوالسعود و استاد وی شیخ مصطفی بکری نگاشته و به معرفی این سلسله پرداخته است. (ص۳۱۴-۳۱۷)
 
نویسنده در بخش پنجم (ص۳۱۹-۳۵۲) رخدادهای سفر خود در بازگشت به فاس را نگاشته است. نخست با کشتی به قصد قبرس حرکت کرده؛ اما به علت طوفانی بودن دریا، به تونس رفته و از راه خشکی به مغرب بازگشته است. (ص۳۱۹-۳۳۲) پس از بازگشت، پادشاه مغرب، سلطان محمد که اسیران الجزایری با وساطت وی از دست دولت اسپانیا آزاد شده بودند، نگارنده را برای رساندن اسیران به کشورشان، به تلمسان گسیل داشت. وی پس از انجام این مأموریت به فاس بازگشت و با اجازه پادشاه به شهر خود مکناس رفت. (ص۳۳۳-۳۴۰) او در شوال ۱۲۰۲ق. به مکناس رسید و این اثر را در یک ماه و نیم پاکنویس نمود. (ص۳۴۳، ۳۵۲ و ۲۷ «مقدمه») پایان‌بخش این سفرنامه، نامه‌های ادیبانه‌ای است که میان نویسنده و دوست فقیه و ادیبش ابوعبدالله محمد بن محمد بیجری مکناسی رد و بدل گشته است. (ص۳۴۳-۳۵۲)


==نسخه‌شناسی==
==نسخه‌شناسی==
۱٬۷۸۰

ویرایش