بدون خلاصۀ ویرایش
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «'''زیارتگاه رأس الحسین(حلب)'''،زیارتگاهی در شهر حلب که در مسیر حرکت اسرای کربلا...» ایجاد کرد) |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''زیارتگاه رأس الحسین(حلب)'''،زیارتگاهی در شهر حلب که در مسیر حرکت اسرای کربلا تا شام قرار داشت و بنا بر روایات مختلف، چکیدن خون از سر امام حسین در این منطقه و یا دیدن خواب کسانی، در حلب بنا شد. | '''زیارتگاه رأس الحسین(حلب)'''،زیارتگاهی در شهر حلب که در مسیر حرکت اسرای کربلا تا شام قرار داشت و بنا بر روایات مختلف، چکیدن خون از سر امام حسین در این منطقه و یا دیدن خواب کسانی، در حلب بنا شد. | ||
موقعیت مکانی زیارتگاه | ==موقعیت مکانی زیارتگاه== | ||
اين زيارتگاه نزد اهالي حلب به «مشهد الحسين» شناخته ميشود و در محله «جب الجلبي» حلب، ميان بافت مسکوني جديد اين شهر قرار دارد. محلي که زيارتگاه در آن واقع است، در گذشته کوه کمارتفاعي در غرب حلب، به نام کوه جوشن بوده است که امروزه به علت توسعه عمراني اين شهر، ميان محلات جديد آن قرار گرفته است. در کوه جوشن، افزونبر مشهد الحسين، زيارتگاه ديگري مرتبط با اهلبيت به نام «مشهد محسن» فرزند امام حسين(ع) وجود دارد. | اين زيارتگاه نزد اهالي حلب به «مشهد الحسين» شناخته ميشود و در محله «جب الجلبي» حلب، ميان بافت مسکوني جديد اين شهر قرار دارد. محلي که زيارتگاه در آن واقع است، در گذشته کوه کمارتفاعي در غرب حلب، به نام کوه جوشن بوده است که امروزه به علت توسعه عمراني اين شهر، ميان محلات جديد آن قرار گرفته است. در کوه جوشن، افزونبر مشهد الحسين، زيارتگاه ديگري مرتبط با اهلبيت به نام «مشهد محسن» فرزند امام حسين(ع) وجود دارد. | ||
وجه تسمیه کوه جوشن | ==وجه تسمیه کوه جوشن== | ||
براساس منابع تاريخي، کوه جوشن يکي از نقاط عبور و توقفگاههاي کاروان اسراي اهلبيت: از کوفه به شام بوده است. در وجه تسميه آن گفتهاند از زمانيکه «شمر بن ذيالجوشن» به همراه اسراي اهلبيت و سرهاي شهداي کربلا، در آن توقف کرد، به کوه جوشن معروف شد.[1] | براساس منابع تاريخي، کوه جوشن يکي از نقاط عبور و توقفگاههاي کاروان اسراي اهلبيت: از کوفه به شام بوده است. در وجه تسميه آن گفتهاند از زمانيکه «شمر بن ذيالجوشن» به همراه اسراي اهلبيت و سرهاي شهداي کربلا، در آن توقف کرد، به کوه جوشن معروف شد.[1] | ||
معدن مس و ارتباط آن با کاروان اسرا | ==معدن مس و ارتباط آن با کاروان اسرا== | ||
در قرون نخستين اسلامي، در اين کوه، معدن مس سرخ وجود داشت که به گفته ابنعديم حلبي، چون اهل حلب از استخراج مس آن سودي نميبردند، از کار کردن در آن دست کشيدند.[2] . | در قرون نخستين اسلامي، در اين کوه، معدن مس سرخ وجود داشت که به گفته ابنعديم حلبي، چون اهل حلب از استخراج مس آن سودي نميبردند، از کار کردن در آن دست کشيدند.[2] . | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
در منابع تاريخي، موضوع سود نکردن از استخراج مس کوه جوشن، به حادثه عبور کاروان اهلبيت ربط داده شده است و مورخان علت آن را چنين بيان کردهاند که اين معدن از زماني که کاروان اسراي اهلبيت و زنان و فرزندان امام حسين(ع) از اينجا عبور کردند، متروک گشت؛ زيرا يکي از زنان امام حسين باردار بود و فرزندش در اين مکان سقط شد و هر چه از کارگرانِ معدن، نان و آب خواست، آنها به او کمک نکردند و ناسزا گفتند. او نيز آنها را نفرين کرد و از آن پس هرکس در اين معدن کار ميکند، سودي نميبرد.[4] | در منابع تاريخي، موضوع سود نکردن از استخراج مس کوه جوشن، به حادثه عبور کاروان اهلبيت ربط داده شده است و مورخان علت آن را چنين بيان کردهاند که اين معدن از زماني که کاروان اسراي اهلبيت و زنان و فرزندان امام حسين(ع) از اينجا عبور کردند، متروک گشت؛ زيرا يکي از زنان امام حسين باردار بود و فرزندش در اين مکان سقط شد و هر چه از کارگرانِ معدن، نان و آب خواست، آنها به او کمک نکردند و ناسزا گفتند. او نيز آنها را نفرين کرد و از آن پس هرکس در اين معدن کار ميکند، سودي نميبرد.[4] | ||
عامل پیدایش زیارتگاه در کوه جوشن چه بود؟ | ==عامل پیدایش زیارتگاه در کوه جوشن چه بود؟== | ||
در اين زيارتگاه، سنگ مقدّسي وجود دارد که محل گذاشتن سر امام حسين دانسته شده است و گفته ميشود آثاري از خون امام حسين(ع) روي اين سنگ بهجا مانده است. يکي از نامهاي اين زيارتگاه نيز در گذشته «مشهدالنقطه» بوده و به واسطه قطرهاي از خون امام حسين بر سنگي ريخته شد، اهل حلب روي آن، اين زيارتگاه را ساختند.[6] | در اين زيارتگاه، سنگ مقدّسي وجود دارد که محل گذاشتن سر امام حسين دانسته شده است و گفته ميشود آثاري از خون امام حسين(ع) روي اين سنگ بهجا مانده است. يکي از نامهاي اين زيارتگاه نيز در گذشته «مشهدالنقطه» بوده و به واسطه قطرهاي از خون امام حسين بر سنگي ريخته شد، اهل حلب روي آن، اين زيارتگاه را ساختند.[6] | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
اما او در جاي ديگري، سبب بناي زيارتگاه را خواب ديده شدن امام علي7 در اين محل دانسته است.[9] پس در آنجا | اما او در جاي ديگري، سبب بناي زيارتگاه را خواب ديده شدن امام علي7 در اين محل دانسته است.[9] پس در آنجا | ||
سازندگان زیارتگاه | ==سازندگان زیارتگاه== | ||
به هنگام ساخت زیارتگاه «حاج ابونصر بن طباخ»، ساختن آن را برعهده گرفت. ملک الصالح اسماعيل (فرزند نورالدين محمود بن زنگي) نيز آنها را در ساخت زيارتگاه ياري کرد. | به هنگام ساخت زیارتگاه «حاج ابونصر بن طباخ»، ساختن آن را برعهده گرفت. ملک الصالح اسماعيل (فرزند نورالدين محمود بن زنگي) نيز آنها را در ساخت زيارتگاه ياري کرد. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
بنا بر روایات منابع، بناي زيارتگاه در دوره سيفالدوله حمداني توسعه يافته است و در اين دوره، شبستان و صحن داخلي بنا، و در دوره ملک الصالح اسماعيل، فرزند نورالدين محمود بن زنگي، ايوان بنا و اتاقهاي پيرامون صحن و رواق شمالي آن ساخته شده است.[24] | بنا بر روایات منابع، بناي زيارتگاه در دوره سيفالدوله حمداني توسعه يافته است و در اين دوره، شبستان و صحن داخلي بنا، و در دوره ملک الصالح اسماعيل، فرزند نورالدين محمود بن زنگي، ايوان بنا و اتاقهاي پيرامون صحن و رواق شمالي آن ساخته شده است.[24] | ||
زیارتگاه در ادوار بعد | ==زیارتگاه در ادوار بعد== | ||
===دوره ایوبی=== | |||
براساس منابع تاريخي، صلاحالدين ايوبي (565 ـ 589 ه .ق) از اين زيارتگاه بازديد کرد و ده هزار درهم به آن اختصاص داد. سپس فرزند وي ملک الظاهر غازي (582 ـ 613 ه .ق) آسيابي را وقف آنجا کرد که مبلغ درآمد آن ساليانه شش هزار درهم بود و آن را براي خريد انواع شيريني براي کساني که شبهاي جمعه به آنجا ميآمدند، اختصاص داد. او «شمسالدين ابوعلي حسين بن زهره حسيني»، نقيب سادات حلب در آن زمان، و «قاضي بهاءالدين ابومحمد حسن بن ابراهيم بن خشّاب حلبي» را متولي و مسئول نظارت بر آن گردانيد.[25] چهار اتاق موجود در شمال زيارتگاه، از آثار ساخته شده در اين دوره است.[26] | براساس منابع تاريخي، صلاحالدين ايوبي (565 ـ 589 ه .ق) از اين زيارتگاه بازديد کرد و ده هزار درهم به آن اختصاص داد. سپس فرزند وي ملک الظاهر غازي (582 ـ 613 ه .ق) آسيابي را وقف آنجا کرد که مبلغ درآمد آن ساليانه شش هزار درهم بود و آن را براي خريد انواع شيريني براي کساني که شبهاي جمعه به آنجا ميآمدند، اختصاص داد. او «شمسالدين ابوعلي حسين بن زهره حسيني»، نقيب سادات حلب در آن زمان، و «قاضي بهاءالدين ابومحمد حسن بن ابراهيم بن خشّاب حلبي» را متولي و مسئول نظارت بر آن گردانيد.[25] چهار اتاق موجود در شمال زيارتگاه، از آثار ساخته شده در اين دوره است.[26] | ||
در دوره حاکميت ملک العزيز محمد (متوفاي 634 ه .ق) فرزند ملک الظاهر غازي ايوبي، قاضي بهاءالدين ابن خشاب از وي اجازه گرفت تا براي زيارتگاه، صحن ديگر، و اطراف آن نيز اتاقهايي بسازد تا کساني که به اين زيارتگاه ميروند، بتوانند در اين اتاقها اقامت کنند. اما به علت حمله مغولان به حلب (سال 658 ه .ق)، کار اين توسعه ناتمام ماند. مغولان زيارتگاه را خراب کردند و اشياي وقف شده، را مانند حصير، فرش، ظروف مسي، چراغهاي طلا و نقره و شمعدانهايي که به شماره نميآمد، غارت کردند. پس از اين حادثه، «سلطان ملک الظاهر بيبرس مملوکي» (658 - 676ه .ق)، زيارتگاه را بازسازي کرد و براي آن امام جماعت و مؤذن و متولي قرار داد.[27] | در دوره حاکميت ملک العزيز محمد (متوفاي 634 ه .ق) فرزند ملک الظاهر غازي ايوبي، قاضي بهاءالدين ابن خشاب از وي اجازه گرفت تا براي زيارتگاه، صحن ديگر، و اطراف آن نيز اتاقهايي بسازد تا کساني که به اين زيارتگاه ميروند، بتوانند در اين اتاقها اقامت کنند. اما به علت حمله مغولان به حلب (سال 658 ه .ق)، کار اين توسعه ناتمام ماند. مغولان زيارتگاه را خراب کردند و اشياي وقف شده، را مانند حصير، فرش، ظروف مسي، چراغهاي طلا و نقره و شمعدانهايي که به شماره نميآمد، غارت کردند. پس از اين حادثه، «سلطان ملک الظاهر بيبرس مملوکي» (658 - 676ه .ق)، زيارتگاه را بازسازي کرد و براي آن امام جماعت و مؤذن و متولي قرار داد.[27] | ||
===دوره عثمانی=== | |||
در دوره عثماني، مدتي به زيارتگاه، بيتوجهي شد. اما از نيمه دوم قرن سيزدهم ه.ق، در ايام عاشورا اهالي مراسمي را برگزار ميکردند و در آن، داستان ولادت پيامبر(ص) را ميخواندند. | در دوره عثماني، مدتي به زيارتگاه، بيتوجهي شد. اما از نيمه دوم قرن سيزدهم ه.ق، در ايام عاشورا اهالي مراسمي را برگزار ميکردند و در آن، داستان ولادت پيامبر(ص) را ميخواندند. | ||
خط ۵۰: | خط ۵۴: | ||
در سال 1302 ه .ق، بخش شمالي شبستان بازسازي گرديد. پس از چند سال سلطان عبدالحميد عثماني پردهاي را از حرير که مزيّن به آيات زربافت قرآن بود، به زيارتگاه اهدا کرد و در محراب گذاشته شد. زمين شبستان نيز با فرشهاي زيبايي پوشانده شد و سنگفرش صحن بازسازي گرديد. براي زيارتگاه، امام جماعت، مؤذن و خادم تعيين شد و کارمنداني نيز موظف بودند هر روز يک جزء از قرآن را تلاوت کنند. تمامي هزينههاي آن از صندوق املاک سلطان عبدالحميد در حلب تأمين ميشد. اما پس از انقلاب مشروطه عثماني، همه اين مراسمها لغو شد.[28] | در سال 1302 ه .ق، بخش شمالي شبستان بازسازي گرديد. پس از چند سال سلطان عبدالحميد عثماني پردهاي را از حرير که مزيّن به آيات زربافت قرآن بود، به زيارتگاه اهدا کرد و در محراب گذاشته شد. زمين شبستان نيز با فرشهاي زيبايي پوشانده شد و سنگفرش صحن بازسازي گرديد. براي زيارتگاه، امام جماعت، مؤذن و خادم تعيين شد و کارمنداني نيز موظف بودند هر روز يک جزء از قرآن را تلاوت کنند. تمامي هزينههاي آن از صندوق املاک سلطان عبدالحميد در حلب تأمين ميشد. اما پس از انقلاب مشروطه عثماني، همه اين مراسمها لغو شد.[28] | ||
===در زمان جنگ جهانی اول=== | |||
در زمان جنگ جهاني اول (1914 ـ 1918م.)، مشهد الحسين به انبار سلاح و مهمات جنگي ارتش ترکهاي متحد تبديل شد.[29] در سال 1918م. نيروهاي انگليس از حلب خارج شدند و نيروهاي فرانسه به فرماندهي «ژنرال گورو» از سمت شمال وارد اين شهر شدند. در اين هنگام، والي حلب از سوي حکومت «ملک فيصل» در حلب حضور نداشت و «ناجي السويدي» جاي او را گرفت. در چنين شرايطي، در تاريخ 20 محرم 1337ه .ق ـ 12 اکتبر 1918م، تعدادي از اراذل و اوباش براي غارت مهمات موجود در زيارتگاه، به آنجا هجوم بردندکه در نتيجه، انفجار بزرگي رخ داد و ساختمان زيارتگاه ويران شد.[30] | در زمان جنگ جهاني اول (1914 ـ 1918م.)، مشهد الحسين به انبار سلاح و مهمات جنگي ارتش ترکهاي متحد تبديل شد.[29] در سال 1918م. نيروهاي انگليس از حلب خارج شدند و نيروهاي فرانسه به فرماندهي «ژنرال گورو» از سمت شمال وارد اين شهر شدند. در اين هنگام، والي حلب از سوي حکومت «ملک فيصل» در حلب حضور نداشت و «ناجي السويدي» جاي او را گرفت. در چنين شرايطي، در تاريخ 20 محرم 1337ه .ق ـ 12 اکتبر 1918م، تعدادي از اراذل و اوباش براي غارت مهمات موجود در زيارتگاه، به آنجا هجوم بردندکه در نتيجه، انفجار بزرگي رخ داد و ساختمان زيارتگاه ويران شد.[30] | ||
بازسازی زیارتگاه بعد از حادثه انفجار | ==بازسازی زیارتگاه بعد از حادثه انفجار== | ||
سنگي که حاوي آثار خون امام حسين7 بود، در اين حادثه آسيبي نديد و پس از آن، به زيارتگاه محسن انتقال يافت و کنار قبر وي قرار داده شد.[33] پس از اين حادثه، زيارتگاه بهصورت ويرانه رها گرديد؛ تا اينکه پس از گذشت چند دهه، در سال 1960م، «شيخ ابراهيم الحاج حسين» که از روحانيان شيعه حلب بود، جمعيتي را به نام «جمعية الاعمار و الاحسان» (جمعيت سازندگي و نيکوکاري)، به منظور بازسازي بناي زيارتگاه تأسيس کرد. اين جمعيت با پشتيباني مراجع و علماي شيعه از جمله آيتالله سيد محسن حکيم و سيد حسين مکي عاملي، شروع به جمعآوري تبرعات و کمکهاي مالي نمود.[34] جمعيت اعمار و احسان، در تاريخ 27/7/1961م، کار بازسازي بناي زيارتگاه را با نظارت اداره آثار حلب، به نمايندگي و مديريت محمدعلي سماقيه آغاز کرد.[35] | سنگي که حاوي آثار خون امام حسين7 بود، در اين حادثه آسيبي نديد و پس از آن، به زيارتگاه محسن انتقال يافت و کنار قبر وي قرار داده شد.[33] پس از اين حادثه، زيارتگاه بهصورت ويرانه رها گرديد؛ تا اينکه پس از گذشت چند دهه، در سال 1960م، «شيخ ابراهيم الحاج حسين» که از روحانيان شيعه حلب بود، جمعيتي را به نام «جمعية الاعمار و الاحسان» (جمعيت سازندگي و نيکوکاري)، به منظور بازسازي بناي زيارتگاه تأسيس کرد. اين جمعيت با پشتيباني مراجع و علماي شيعه از جمله آيتالله سيد محسن حکيم و سيد حسين مکي عاملي، شروع به جمعآوري تبرعات و کمکهاي مالي نمود.[34] جمعيت اعمار و احسان، در تاريخ 27/7/1961م، کار بازسازي بناي زيارتگاه را با نظارت اداره آثار حلب، به نمايندگي و مديريت محمدعلي سماقيه آغاز کرد.[35] |