بدون خلاصۀ ویرایش
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
عاطفه فتاحی (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
اين مسجد در شمال شرقي شهر «بُصري» (بُصري الشام) قرار دارد. اين شهر در استان درعا، در فاصله 40 کيلومتري شرق شهر درعا و 140 کيلومتري جنوب شهر دمشق واقع است. اين منطقه در گذشته به «حوران» شهرت داشته است. | اين مسجد در شمال شرقي شهر «بُصري» (بُصري الشام) قرار دارد. اين شهر در استان درعا، در فاصله 40 کيلومتري شرق شهر درعا و 140 کيلومتري جنوب شهر دمشق واقع است. اين منطقه در گذشته به «حوران» شهرت داشته است. | ||
درباره سبب پيدايش اين مسجد، دو قول ذکر شده است: براساس يک قول، اين مسجد در محل نشستن شتر حامل نخستين نسخه قرآن، که در زمان عثمان به سوريه ارسال گرديد، ساخته شده است.[1] اما بنابر قول ديگر که منابع قديميتر نيز آن را تأييد ميکند، اين مسجد به سبب ورود پيامبر اسلام به بصري يا به مناسبت نشستن شتر آن حضرت در اين مکان، ساخته شده است. | درباره سبب پيدايش اين مسجد، دو قول ذکر شده است: براساس يک قول، اين مسجد در محل نشستن شتر حامل نخستين نسخه قرآن، که در زمان عثمان به سوريه ارسال گرديد، ساخته شده است.<ref>بصري عاصمة الانباط، خليل مقداد، ص 224؛ سورية ارض الحضارة والجمال، علي حسن موسي، ص111؛ سوريا ـ تاريخ کبير لبلد عريق، سيرغي ميدفيدکو و ديميتري سيبيوف، ص 125.</ref>[1] اما بنابر قول ديگر که منابع قديميتر نيز آن را تأييد ميکند، اين مسجد به سبب ورود پيامبر اسلام به بصري يا به مناسبت نشستن شتر آن حضرت در اين مکان، ساخته شده است.<ref>الاشارات إلی معرفة الزيارات، علي بن ابيبکر الهروي، ص 17 ،رحلة ابنبطوطة، محمد بن عبدالله المغربي (ابن بطوطة)، ص 111.</ref> | ||
مسجد | محرابي در ضلع جنوبي حجره غربی مسجد وجود دارد که در ديوار سمت چپ آن، کتيبهاي به خط کوفي وجود دارد که در آن عبارت «مسجد رسولالله» ديده ميشود. کف زمين، جلوي محراب، قطعه سنگ مربعي وجود دارد که روي آن فرورفتگيهايي ديده ميشود که برخي آنها را اثر زانوي شتر پيامبر(ص) هنگام نشستن دانستهاند. | ||
اين مسجد، اواخر دوره مملوکي يا اوايل دوره عثماني، متروکه گرديد و بناي آن به ويرانه تبديل شد. اما بين سالهاي 1854 تا 1863 م، به دستور «سعيد پاشا»، حاکم مصر، و با هزينه او بازسازي و مرمت گرديد.<ref>بصري عاصمة الانباط، صص 228 و 229</ref> | |||
اين مسجد، اواخر دوره مملوکي يا اوايل دوره عثماني، متروکه گرديد و بناي آن به ويرانه تبديل شد. اما بين سالهاي 1854 تا 1863 م، به دستور «سعيد پاشا»، حاکم مصر، و با هزينه او بازسازي و مرمت | |||
===قدمگاه پيامبر(ص) در مسجد جامع قَدَم دمشق=== | ===قدمگاه پيامبر(ص) در مسجد جامع قَدَم دمشق=== | ||
خط ۵۳: | خط ۴۷: | ||
در مسجد مغربي، واقع در شهر لاذقيه، از بنادر سوريه در ساحل درياي مديترانه، چند تار موي منسوب به پيامبر اسلام وجود دارد. اين مسجد در بخش جنوبي «تلة القلعه» (تپه قلعه) در نقطهاي مرتفع از مرکز شهر لاذقيه قرار دارد. علت نامگذاري مسجد به «مغربي»، وجود قبر شيخ محمد مغربي در آن است. البته اين مسجد در گذشته، به مسجد نور نيز شناخته ميشده است.<ref>الابنية والاماکن الاثرية في اللاذقية، هاشم عثمان، ص 245.</ref> | در مسجد مغربي، واقع در شهر لاذقيه، از بنادر سوريه در ساحل درياي مديترانه، چند تار موي منسوب به پيامبر اسلام وجود دارد. اين مسجد در بخش جنوبي «تلة القلعه» (تپه قلعه) در نقطهاي مرتفع از مرکز شهر لاذقيه قرار دارد. علت نامگذاري مسجد به «مغربي»، وجود قبر شيخ محمد مغربي در آن است. البته اين مسجد در گذشته، به مسجد نور نيز شناخته ميشده است.<ref>الابنية والاماکن الاثرية في اللاذقية، هاشم عثمان، ص 245.</ref> | ||
در يکي از زواياي اتاق آرامگاه، طاقچهاي سنگي وجود دارد که محل نگهداري آثار پيامبر(ص) است. اين آثار شامل سه تار موي منسوب به آن حضرت است که گفته ميشود دو تار مو را يکي از پادشاهان عثماني به اين مسجد اهدا کرده است و تار موي سوم را نيز زماني که شيخ مغربي از مکه مکرمه به لاذقيه مهاجرت کرده، با خود آورده است. اين آثار، داخل صندوق چوبي درون طاقچه نگهداري ميگردد. طاقچه نيز با چارچوبي ساده که يک قطعه شيشهاي را نگه داشته، مسدود شده است. اين آثار | در يکي از زواياي اتاق آرامگاه، طاقچهاي سنگي وجود دارد که محل نگهداري آثار پيامبر(ص) است. اين آثار شامل سه تار موي منسوب به آن حضرت است که گفته ميشود دو تار مو را يکي از پادشاهان عثماني به اين مسجد اهدا کرده است و تار موي سوم را نيز زماني که شيخ مغربي از مکه مکرمه به لاذقيه مهاجرت کرده، با خود آورده است. اين آثار، داخل صندوق چوبي درون طاقچه نگهداري ميگردد. طاقچه نيز با چارچوبي ساده که يک قطعه شيشهاي را نگه داشته، مسدود شده است. اين آثار پيامبر در آخرين روز جمعه ماه رمضان هر سال، از آغاز زمان نماز صبح تا انتهاي زمان نماز عشا، براي عموم به نمايش گذاشته ميشود. | ||
===آثار منسوب به رسول خدا(ص) در مسجد جامع شهر «حلب»=== | ===آثار منسوب به رسول خدا(ص) در مسجد جامع شهر «حلب»=== | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۰: | ||
===آثار از ميان رفته پيامبر اسلام در سوريه=== | ===آثار از ميان رفته پيامبر اسلام در سوريه=== | ||
افزونبر آثاري که در حال حاضر به پيامبر(ص) منسوب است، در منابع تاريخي به ديگر آثار منسوب به آن حضرت در سوريه اشاره شده است که امروزه اثري از آنها به چشم نميخورد، برخی از این آثار بدین قرارند: | |||
* '''مدرسه مجاهديه دمشق،''' از جمله اين آثار، ميتوان از جاي پاي پيامبر(ص) در سنگ سياهرنگي در نام برد که از حوران به اين مکان انتقال داده شده بود.<ref>الاشارات إلی معرفة الزيارات، ص 14</ref> | |||
* '''روستاي ديبين،''' قدمگاه ديگري از پيامبر(ص) نيز در سنگ سياهرنگي در این روستا نزديک شهر بصري وجود داشت<ref>الاشارات إلی معرفة الزيارات، ص 17.</ref> | |||
* '''روستاي مَحَجّه'''، نزديک شهر «اِزرِع» در جنوب سوريه، سنگي وجود داشته که گفتهاند پيامبر(ص) بر آن نشسته است.<ref>الاشارات الي معرفة الزيارات، ص 16؛ معجم البلدان، ج 5، ص 60.</ref> | |||
* '''روستاي مالکيه'''، از روستاهاي «جبل بنيهلال»که قدحي از چوب در آن وجود داشته و آن را از پيامبر اسلام دانسته بودند.<ref>الاشارات الي معرفة الزيارات، ص 17</ref> | |||
* '''قلعه بصری،''' در سالهاي حکومت «محمد پاشا العظم» (والي دمشق در دوره عثماني)، جاي پايي در قلعه بصري يافت شد، که دستور داد آن را از جا کنده، به کاخ «اسعد پاشا العظم» در دمشق منتقل کنند. پس از وي، «درويش پاشا»، والي دمشق، از دربار پادشاه عثماني اجازه خواست تا آن را در ضريح سر حضرت يحيي در مسجد اُموي دمشق قرار دهد. اما سلطان عثماني تشخيص داد که اينگونه آثار بهتر است در پايتخت خلافت يعني استانبول نگهداري شود. از اينرو دستور داد تا آن را به آنجا ببرند. با رسيدن اين جاي پا در رجب 1198 ه .ق، جشن بزرگي برپا گرديد و سنگ قدمگاه در آرامگاه سلطان عبدالحميد اول، در مجاورت کاخ پادشاهان عثماني قرار داده شد.<ref>اعلام النبلاء بتاريخ حلب الشهباء، ج 5، ص 289.</ref> | |||
* '''مدرسه دماغيه''' لنگه راست صندل پیامبر در آن نگهداری میشد.<ref>خطط دمشق، صص 117 و 118.</ref> | |||
* '''دارالحديث اشرفيه''' لنگه چپ صندل پیامبر درآن نگهداري ميشد.<ref>خطط دمشق، صص 75 و 76.</ref> | |||
از زمان حمله تيمور لنگ به دمشق در سال 803 ه .ق، از نعلين منسوب به پيامبر(ص) نشاني به دست نيامده،<ref>فتح المتعال في مدح النعال، ص 524</ref>و گويا او در جريان حمله به اين شهر، اين دو اثر را با خود برده است.<ref>الدارس في تاريخ المدارس، عبدالقادربنمحمد النعيمي، ج 1، ص 237.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |