←در لغت
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
(←در لغت) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
علت نامگذاري يلملم، به جهت [[کوه]] يا درّهاي است که در آنجا قرار دارد. | علت نامگذاري يلملم، به جهت [[کوه]] يا درّهاي است که در آنجا قرار دارد. | ||
== | ==مفهومشناسی== | ||
يلملم (به فتح دو لام و ياء) را به صورت «ألملم» (همزه اول)، «يرْمرْم» (سکون دو راء) نيز ضبط كردهاند. <ref>القاموس المحيط، ج4، ص177؛ المصباح المنير، ج1 ـ2، ص19؛ مادة ألم؛ جواهر الکلام، ج18، ص113؛ مستند الشيعه، ج11، ص181.</ref> | يلملم (به فتح دو لام و ياء) را به صورت «ألملم» (همزه اول)، «يرْمرْم» (سکون دو راء) نيز ضبط كردهاند. <ref>القاموس المحيط، ج4، ص177؛ المصباح المنير، ج1 ـ2، ص19؛ مادة ألم؛ جواهر الکلام، ج18، ص113؛ مستند الشيعه، ج11، ص181.</ref> | ||
لغت شناسان در ريشه اين كلمه اختلاف دارند؛ «ابن فارس»{{یادداشت|ابن فارس در باب كلمات ثلاثي مزيد فيه، كه حرف ياء به اوّل آنها اضافه شده است، آورده است: ....يلملم...».آنگاه ميافزايد: «موقعيت ياء در اول اين كلمات، مانند همزه اضافي در اوّل كلمات رباعي و خماسي است؛ زيرا در اين دو باب، ياء اضافي محسوب ميشود و حرف بعد از آن، حرف اول كلمه شمرده ميشود.(المجمل، ج4، ص944؛ المقاييس، ج6، ص160).بنابراين از ديدگاه ابن فارس، ريشه يلملم و ماده اصلي آن «لملم» است و ياء، در اول آن اضافه است.همچنين الف در «الملم» مبدّل از ياء است و در «يرمرم» نيز ياء اضافه شده و هر دو «را» مبدل از ياء است.}} و «ازهري»<ref>تهذيب اللغة، ج15، ص251.</ref> معتقدند كه اين كلمه در اصل ثلاثي است كه حرف «يا» به اوّل آن افزوده شده است. اما «ابن منظور»{{یادداشت|وي در «لسان العرب» يلملم را در لغت «يلم»، يرمرم را در لغت رمم، و يلملم و ألملم را در لغت لمم آورده است و اين نشان ميدهد كه ماده اصلي اين كلمات، از نظر او، ثلاثي است؛ يعني يرمرم در اصل رمم، يلملم بدون تبديل ياء به الف، در اصل يلم و با تبديل ياء به همزه، در اصل لمم بوده است}} معتقد است که ياء در اين کلمه حرف اصلي است و زايد نيست. {{یادداشت|ديدگاه فيّومي در «مصباح المنير» نيز همانند ديدگاه ابن منظور است با اين تفاوت كه وي، اصل كلمه را «ألملم» با همزه دانسته و ياء را در يلملم، مبدل از همزه گرفته است و بدين ترتيب، او اين كلمه را از ريشه «ألم» دانسته است.طبراني در «المعجم الكبير» نيز شيوه فيومي را در پيش گرفته است.زبيدي نيز در «تاجالعروس» به همين منوال، يلملم را در لغتهاي: يلم، لمم و رمم ذكر كرده است.}} | لغت شناسان در ريشه اين كلمه اختلاف دارند؛ «ابن فارس»{{یادداشت|ابن فارس در باب كلمات ثلاثي مزيد فيه، كه حرف ياء به اوّل آنها اضافه شده است، آورده است: ....يلملم...».آنگاه ميافزايد: «موقعيت ياء در اول اين كلمات، مانند همزه اضافي در اوّل كلمات رباعي و خماسي است؛ زيرا در اين دو باب، ياء اضافي محسوب ميشود و حرف بعد از آن، حرف اول كلمه شمرده ميشود.(المجمل، ج4، ص944؛ المقاييس، ج6، ص160).بنابراين از ديدگاه ابن فارس، ريشه يلملم و ماده اصلي آن «لملم» است و ياء، در اول آن اضافه است.همچنين الف در «الملم» مبدّل از ياء است و در «يرمرم» نيز ياء اضافه شده و هر دو «را» مبدل از ياء است.}} و «ازهري»<ref>تهذيب اللغة، ج15، ص251.</ref> معتقدند كه اين كلمه در اصل ثلاثي است كه حرف «يا» به اوّل آن افزوده شده است. اما «ابن منظور»{{یادداشت|وي در «لسان العرب» يلملم را در لغت «يلم»، يرمرم را در لغت رمم، و يلملم و ألملم را در لغت لمم آورده است و اين نشان ميدهد كه ماده اصلي اين كلمات، از نظر او، ثلاثي است؛ يعني يرمرم در اصل رمم، يلملم بدون تبديل ياء به الف، در اصل يلم و با تبديل ياء به همزه، در اصل لمم بوده است}} معتقد است که ياء در اين کلمه حرف اصلي است و زايد نيست. {{یادداشت|ديدگاه فيّومي در «مصباح المنير» نيز همانند ديدگاه ابن منظور است با اين تفاوت كه وي، اصل كلمه را «ألملم» با همزه دانسته و ياء را در يلملم، مبدل از همزه گرفته است و بدين ترتيب، او اين كلمه را از ريشه «ألم» دانسته است.طبراني در «المعجم الكبير» نيز شيوه فيومي را در پيش گرفته است.زبيدي نيز در «تاجالعروس» به همين منوال، يلملم را در لغتهاي: يلم، لمم و رمم ذكر كرده است.}} | ||
اين كلمه بر وزن «فَعَلْعَل» همانند غضنفر است؛ چنانكه ابن منظور در لغت يلم مينويسد: «ابن بري گويد كه ابوعلي گفته است: يلملم بر وزن فَعَلْعَل است، ياء، فاء الفعل، لام، عين الفعل و ميم، لام الفعل آن است».<ref>لسان العرب، ج12، ص647.</ref>اگر آن را به معناي [[کوه]] بگيريم، منصرف، و اگر به معناي قريه بگيريم غير منصرف است. | اين كلمه بر وزن «فَعَلْعَل» همانند غضنفر است؛ چنانكه ابن منظور در لغت يلم مينويسد: «ابن بري گويد كه ابوعلي گفته است: يلملم بر وزن فَعَلْعَل است، ياء، فاء الفعل، لام، عين الفعل و ميم، لام الفعل آن است».<ref>لسان العرب، ج12، ص647.</ref>اگر آن را به معناي [[کوه]] بگيريم، منصرف، و اگر به معناي قريه بگيريم غير منصرف است. | ||
===وجه تسمیه=== | |||
در مورد وجه تسميه يلملم گفتهاند: «علت نامگذاري يلملم، به جهت کوه يا درّهاي است که در آنجا قرار داشته است».<ref>کشف اللثام، ج5، ص11.</ref> مرزوقي<ref>معجم معالم الحجاز، ج10، ص29.</ref> گفته است: «يلملم اسم کوهي است در ناحيه [[طائف]] که دو تا سه شب، مسافت بين آن تا مکه مکرمه است». | |||
در برخي از [[کتب فقهي]]<ref>سرائر، ج1، ص529؛ قواعد، ج1، ص416؛ مسالک، ج2، ص215؛ جامع المقاصد، ج3، ص159.</ref>نيز آمده است که يلملم نام کوه است. اما دليلي بر اين معنا اقامه نشده و در واقع، دليلي بر برتري يک معنا بر ديگري در دست نيست. | |||
==موقعیت== | ==موقعیت== |