جز
←جایگاه ابن حنبل میان اهل حدیث و سلفیان
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
==جایگاه ابن حنبل میان اهل حدیث و سلفیان== | ==جایگاه ابن حنبل میان اهل حدیث و سلفیان== | ||
از او به منزله داناترین عالم دوران در زمینه حدیث یاد کردهاند.<ref>الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۹۲، ۳۰۲.</ref> ابن بدران عواملی از این قبیل را در گرایش دانشوران به مذهب وی مؤثر میداند: سلامت نظر ابن حنبل، تسلط وی بر علوم قرآن و تاریخ و نقد رجال، وسعت بینظیر دانش حدیثشناسی و احاطه وی به دیدگاههای صحابه و تابعان و مبانی اجتهاد و قیاس.<ref>المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۶.</ref> با وفات او، شاگردان فراوانش به ترویج حدیثها و دیدگاههای وی پرداختند. نام این شاگردان در احصاء ابو الحجاج مزی (م.۷۴۲ق.) یاد شده است.<ref>تهذیب الکمال، ج۱، ص۴۴۰-۴۴۲.</ref> | از او به منزله داناترین عالم دوران در زمینه حدیث یاد کردهاند.<ref>الجرح و التعدیل، ج۱، ص۲۹۲، ۳۰۲.</ref> [[ابن بدران]] عواملی از این قبیل را در گرایش دانشوران به مذهب وی مؤثر میداند: سلامت نظر ابن حنبل، تسلط وی بر علوم قرآن و تاریخ و نقد رجال، وسعت بینظیر دانش حدیثشناسی و احاطه وی به دیدگاههای صحابه و [[تابعین|تابعان]] و مبانی [[اجتهاد]] و [[قیاس فقهی|قیاس]].<ref>المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۶.</ref> با وفات او، شاگردان فراوانش به ترویج حدیثها و دیدگاههای وی پرداختند. نام این شاگردان در احصاء [[ابو الحجاج مزی]] (<small>م.۷۴۲ق.</small>) یاد شده است.<ref>تهذیب الکمال، ج۱، ص۴۴۰-۴۴۲.</ref> | ||
ابن حنبل از اظهار رأی خودداری میکرد؛ اما آرای وی را فرزندان و شاگردانش گرد آوردند. به گزارش ابن قیم (م.۷۵۱ق.)، احمد بن محمد خلال (م.۳۱۱ق.) مجموعه آرای وی را در ۲۰ کتابچه گرد آورد.<ref>اعلام الموقعین، ج۱، ص۲۸. </ref> کتاب خلال، بنیان مذهب حنبلی قرار گرفت. عمر بن حسین خرقی (م.۳۳۴ق.) کتاب فقهی مختصری افزون بر ۲۳۰۰ مسئله تحریر کرد که به دست | ابن حنبل از اظهار رأی خودداری میکرد؛ اما آرای وی را فرزندان و شاگردانش گرد آوردند. به گزارش [[ابن قیم]] (<small>م.۷۵۱ق.</small>)، [[احمد بن محمد خلال]] (<small>م.۳۱۱ق.</small>) مجموعه آرای وی را در ۲۰ کتابچه گرد آورد.<ref>اعلام الموقعین، ج۱، ص۲۸. </ref> کتاب خلال، بنیان مذهب حنبلی قرار گرفت. [[عمر بن حسین خرقی]] (<small>م.۳۳۴ق.</small>) کتاب فقهی مختصری افزون بر ۲۳۰۰ مسئله تحریر کرد که به دست [[ابویعلی]]، [[ابن حامد]] و [[موفق الدین مقدسی]] (<small>م.۶۲۰ق.</small>) با کتاب المغنی و نیز به دست برخی دانشوران دیگر شرح شد. [[عبدالعزیز بن جعفر]] (<small>م.۲۶۳ق.</small>) با نگاشتن الشافی و التنبیه بر غنای فقهی کتاب خلال افزود.<ref>المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۲۴. </ref> در میان نویسندگان فقه [[حنبلی]]، موفق الدین مقدسی (م.۶۲۰ق.) به نگارش [[المقنع(ابن قدامه مقدسی)|المقنع]]، [[الکافی فی فقه الامام احمد بن حنبل(ابن قدامه مقدسی)|الکافی]]، الانصاف و [[عمدة الفقه(ابن قدامه مقدسی)|العمده]] همت گماشت. کتاب المقنع وی به دست [[ابن قدامه مقدسی]] (<small>م.۶۸۲ق.</small>) در [[الشرح الکبیر علی متن المقنع(ابن قدامه مقدسی)|الشرح الکبیر]] و نیز [[ابن مفلح مقدسی]] (<small>م.۸۰۳ق.</small>) در [[المبدع فی شرح المقنع(ابن مفلح مقدسی)|المبدع]]، شرح شد و [[محمد بن أبیالفتح]] (<small>م.۷۰۹ق.</small>) در کتاب [[المطلع علی ابواب المقنع(محمد بن ابیالفتح)|المطلع علی ابواب المقنع]] آن را تلخیص کرد. ابن تیمیه نیز شرحی بر عمده وی نگاشت. [[عبدالسلام بن عبدالله بن تیمیه]] (<small>م.۶۵۲ق.</small>) [[المحرر فی الفقه(عبدالسلام بن تیمیه)|المحرر فی الفقه]] را به رشته تحریر درآورد و [[محمد بن مفلح مقدسی]] (<small>م.۷۶۳ق.</small>) [[الفروع و النکت و الفوائد السنیه علی مشکل المحرر|الفروع]] را در فقه حنبلی نگاشت. [[موسی بن احمد حجاوی]] (<small>م.۹۶۸ق.</small>) تألیفاتی در فقه پدید آورد. کتاب [[الاقناع فی فقه الامام احمد بن حنبل(موسی بن احمد حجاوی)|الاقناع]] وی به دست [[محمد بن صالح عثیمین]] (<small>م.۱۴۲۱ق.</small>) از پیشوایان معاصر [[سلفی|سلفیه]] تلخیص شد و کتاب [[زاد المستنقع فی اختصار المقنع(موسی بن احمد حجاوی)|زاد المستنقع فی اختصار المقنع]] از همو نیز به دست دانشمندانی چون [[محمد بن محمد شنقیطی]] (<small>م.۱۱۸۶ق.</small>)، [[فیصل بن عبدالعزیز]] (<small>م.۱۳۷۶ق.</small>)، [[محمد بن صالح عثیمین]] (<small>م.۱۴۲۱ق.</small>) با الشرح الممتع و نیز [[حمد بن عبدالله بن حمد]] شرح گشت. همچنین [[منصور بن یونس]] (<small>م.۱۰۵۱ق.</small>) [[دقائق اولی النهی المعروف(منصور بن یونس بهوتی)|شرح منتهی الارادات]] را به رشته تحریر درآورد و [[علی بن محمد بعلی]] با نگارش [[الاختیارات الفقهیه(علی بن محمد بعلی)|الاختیارات الفقهیه]] دیدگاههای فقهی ابن تیمیه را که بر پایه اجتهاد خود از مکتب فقهی ابن حنبل برگزیده بود، گرد آورد. | ||
نیز افرادی چون عبدالله بن احمد (م.۲۹۰ق.)، محمد بن اسماعیل بخاری (۱۹۴ـ۲۵۶ق.)، ابراهیم بن یعقوب جوزجانی (م.۲۵۹ق.)، ابوبکر أثرم (م.۲۶۱ق.)، احمد بن عبدالله عجلی (م.۲۶۱ق.)، ابوداود سجستانی (۲۰۲ـ۲۷۵ق.)، ابوزرعه دمشقی (م.۲۸۰ق.)، ابوعبید | نیز افرادی چون عبدالله بن احمد (<small>م.۲۹۰ق.</small>)، [[محمد بن اسماعیل بخاری]] (<small>۱۹۴ـ۲۵۶ق.</small>)، [[ابراهیم بن یعقوب جوزجانی]] (<small>م.۲۵۹ق.</small>)، [[ابوبکر أثرم]] (<small>م.۲۶۱ق.</small>)، [[احمد بن عبدالله عجلی]] (<small>م.۲۶۱ق.</small>)، [[ابوداود سجستانی]] (<small>۲۰۲ـ۲۷۵ق.</small>)، [[ابوزرعه دمشقی]] (<small>م.۲۸۰ق.</small>)، [[ابوعبید آجری]]، [[ابوحاتم رازی]] (<small>۱۹۵ـ۲۷۷ق.</small>)، [[نسائی]] (<small>۲۱۵ـ۳۰۳ق.</small>)، [[محمد بن عمرو عقیلی|محمد بن عمرو عُقَیلی]] (<small>م.۳۲۲ق.</small>)، [[عبدالرحمن بن محمد تمیمی رازی|ابن ابیحاتم]] (<ref>م.۳۲۷ق.</ref>)، [[ابن حبان بستی]] (<small>م۳۵۴ق.</small>)، [[عبدالله بن عدی]] (<small>۲۷۷ـ۳۶۵ق.</small>)، [[ابویعلی خلیلی]] (<small>م.۴۴۶ق.</small>)، و [[خطیب بغدادی]] (<small>م.۴۶۳ق.</small>) در قالب سؤالات، علل حدیث، تاریخ، و جرح و تعدیل یا تراجم، به گردآوری دیدگاههای رجالی وی همت گماردند. | ||
گرایش اعتقادی احمد که مبتنی بر فهم ساختارمند حدیث بود، دستخوش قرائتهای گوناگون شد. ابوالحسن اشعری (۲۶۰ـ۳۲۴ق.) بنیانگذار مکتب کلامی، دیدگاههای خود را به ابن حنبل نسبت داد و خود را اهل حدیث خواند.<ref>الابانه، ج۱، ص۲۰. </ref> با ظهور محمد بن حسن بربهاری (م.۳۶۲ق.) گرایش تشبیه بهاندیشه کلامی ابن حنبل نسبت یافت.<ref>البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۵۰؛ قس: الانساب، ج۲، ص۱۳۳-۱۳۴؛ تاریخ الاسلام، ج۲۴، ص۳۰.</ref> تفکر تشبیه با تقریر کتاب طبقات الحنابله به دست ابن ابییعلی حنبلی (م.۵۲۶ق.) در میان حنبلیان رسمیت گرفت. نویسنده با استناد به روایتی مرسل از ابوالعباس اصطخری (م.۳۳۶ق.) درباره عقیده ابن حنبل، خداوند را بر عرشی نشاند که بر آب است و بالاتر از آسمان هفتم جای گرفته و چند سالی تا زمین فاصله دارد. او معیت خدا با آدمی را به معنای دانش وی به احوال انسان دانست و خدا را عالمتر از دیگران به قلمرو خویش خواند. از دید او، خداوند میجنبد، میخندد و هر شب به آسمان دنیا نزول اجلال میکند. خدا آدمی را بر صورت خویش آفریده؛ آسمان و زمین را به کف گرفته؛ در روز قیامت پای خود را در آتش مینهد.<ref>العقیده، ص۷۸-۷۹.</ref> این تقریر با اعتراض معاصران وی روبهرو شد تا جایی که او را | گرایش اعتقادی احمد که مبتنی بر فهم ساختارمند حدیث بود، دستخوش قرائتهای گوناگون شد. [[ابوالحسن اشعری]] (<small>۲۶۰ـ۳۲۴ق.</small>) بنیانگذار مکتب کلامی، دیدگاههای خود را به ابن حنبل نسبت داد و خود را [[اهل حدیث]] خواند.<ref>الابانه، ج۱، ص۲۰. </ref> با ظهور [[محمد بن حسن بربهاری]] (<small>م.۳۶۲ق.</small>) گرایش [[نظریه تشبیه|تشبیه]] بهاندیشه کلامی ابن حنبل نسبت یافت.<ref>البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۵۰؛ قس: الانساب، ج۲، ص۱۳۳-۱۳۴؛ تاریخ الاسلام، ج۲۴، ص۳۰.</ref> تفکر تشبیه با تقریر کتاب [[طبقات الحنابله(ابن ابویعلی حنبلی)|طبقات الحنابله]] به دست [[ابن ابییعلی حنبلی]] (<small>م.۵۲۶ق.</small>) در میان [[حنبلی|حنبلیان]] رسمیت گرفت. نویسنده با استناد به [[روایت مرسل|روایتی مرسل]] از [[ابوالعباس اصطخری]] (<small>م.۳۳۶ق.</small>) درباره عقیده ابن حنبل، خداوند را بر [[عرش|عرشی]] نشاند که بر آب است و بالاتر از [[آسمان هفتم]] جای گرفته و چند سالی تا زمین فاصله دارد. او معیت خدا با آدمی را به معنای دانش وی به احوال انسان دانست و خدا را عالمتر از دیگران به قلمرو خویش خواند. از دید او، خداوند میجنبد، میخندد و هر شب به آسمان دنیا نزول اجلال میکند. خدا آدمی را بر صورت خویش آفریده؛ آسمان و زمین را به کف گرفته؛ در [[روز قیامت]] پای خود را در آتش مینهد.<ref>العقیده، ص۷۸-۷۹.</ref> این تقریر با اعتراض معاصران وی روبهرو شد تا جایی که او را پایهگذار اندیشه تشبیه در میان حنبلیان خواندند.<ref>الوافی بالوفیات، ج۳، ص۸.</ref> | ||
از دیدگاه ذهبی (م.۷۴۸ق.) وی به علل و رجال حدیث ناآگاه بوده و به حدیثهای واهی بسیار در اصول و فروع استناد کرده است.<ref>الوافی بالوفیات، ج۳، ص۸.</ref> از دیدگاه ابن عساکر (م.۵۷۱ق.) همین قرائت سبب پدید آمدن طیف | از دیدگاه [[ذهبی]] (م.۷۴۸ق.) وی به علل و رجال حدیث ناآگاه بوده و به حدیثهای واهی بسیار در اصول و فروع استناد کرده است.<ref>الوافی بالوفیات، ج۳، ص۸.</ref> از دیدگاه ابن عساکر (م.۵۷۱ق.) همین قرائت سبب پدید آمدن طیف حدیثگرای افراطی در میان حنبلیان شد.<ref>تبیین کذب المفتری، ص۱۶۳. </ref> | ||
حنبلیان، بر خلاف دیگر مذاهب، نتوانستند از جمعیتی انبوه برخوردار شوند. ابن خلدون دوری این مذهب از اجتهاد را دلیل استقبال اندک مقلّدان میداند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۵۶۶. </ref> ولی ابن بدران این علت را در عزلتگزینی و زهدگرایی هواداران این مکتب میجوید<ref>المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۱۰. </ref>، چنانکه استقبال حجاز از رهاورد فکری ابن حنبل به علت سادگی مظاهر تمدن در آن سرزمین دانسته شده است.<ref>نک: تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۵۶۸. </ref> به روایت ابن خلدون (م.۸۰۸ق.) تا پیش از حمله تاتارها به بغداد در سال ۶۱۶ق. بیشتر حنبلیان در این شهر و شام اقامت داشتند و گاه ستیزهایی میان آنها و شیعیان درمیگرفت. آنان سپس در شام تمرکز گزیدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۵۶۶. </ref> | حنبلیان، بر خلاف دیگر مذاهب، نتوانستند از جمعیتی انبوه برخوردار شوند. [[ابن خلدون]] دوری این مذهب از [[اجتهاد]] را دلیل استقبال اندک مقلّدان میداند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۵۶۶. </ref> ولی [[ابن بدران]] این علت را در عزلتگزینی و زهدگرایی هواداران این مکتب میجوید<ref>المدخل الی مذهب الامام احمد، ج۱، ص۱۱۰. </ref>، چنانکه استقبال [[حجاز]] از رهاورد فکری ابن حنبل به علت سادگی مظاهر تمدن در آن سرزمین دانسته شده است.<ref>نک: تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۵۶۸. </ref> به روایت ابن خلدون (<small>م.۸۰۸ق.</small>) تا پیش از حمله [[تاتار|تاتارها]] به [[بغداد]] در سال ۶۱۶ق. بیشتر حنبلیان در این شهر و [[شام]] اقامت داشتند و گاه ستیزهایی میان آنها و شیعیان درمیگرفت. آنان سپس در شام تمرکز گزیدند.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج۱، ص۵۶۶. </ref> | ||
ابن تیمیه حرانی در شام نقشی مهم در تحکیم این حرکت ایفا کرد و با تألیف کتاب منهاج السنه بسیاری از مناقب علی(ع) را از جمله افزودههای ابوبکر قطیعی دانست. وی با زیارت قبور به قصد توسل سخت مخالفت ورزید<ref>رفع الملام عن الائمة الاعلام، ص۷۰؛ اقتضاء الصراط المستقیم، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> و کتاب الجواب الباهر فی زوّار المقابر و زیارة القبور و الاستنجاد بالمقبور را در این زمینه نگاشت. | ابن تیمیه حرانی در شام نقشی مهم در تحکیم این حرکت ایفا کرد و با تألیف کتاب [[منهاج السنه(ابن تیمیه)|منهاج السنه]] بسیاری از [[مناقب علی(ع)|مناقب]] [[علی(ع)]] را از جمله افزودههای [[ابوبکر قطیعی]] دانست. وی با زیارت قبور به قصد [[توسل]] سخت مخالفت ورزید<ref>رفع الملام عن الائمة الاعلام، ص۷۰؛ اقتضاء الصراط المستقیم، ص۱۰۸-۱۰۹.</ref> و کتاب [[الجواب الباهر فی زوار المقابر و زیارة القبور و الاستنجاد بالمقبور|الجواب الباهر فی زوّار المقابر و زیارة القبور و الاستنجاد بالمقبور]] را در این زمینه نگاشت. | ||
حرکت ابن تیمیه این بار نیز با عنوان حنبلیگری به دست محمد بن عبدالوهاب (۱۱۱۵ـ۱۲۰۶ق.) رهبر حرکت سلفی وهابیت حجاز کامل شد. وی دعوت خود را در سال ۱۱۴۳ق. آغاز کرد و پس از تجربهای ناموفق در عیینه | حرکت ابن تیمیه این بار نیز با عنوان حنبلیگری به دست [[محمد بن عبدالوهاب]] (<small>۱۱۱۵ـ۱۲۰۶ق.</small>) رهبر حرکت [[سلفیگری|سلفی]] [[وهابیت]] حجاز کامل شد. وی دعوت خود را در سال ۱۱۴۳ق. آغاز کرد و پس از تجربهای ناموفق در [[عیینه]] [[نجد]]، به سال ۱۱۵۷ق. راهی [[درعیه]] شد. افکار وی با استقبال حکمران درعیه، [[محمد بن سعود]] (<small>م.۱۱۷۹ق.</small>) روبهرو گشت و او توانست به پشتوانه فتاوی ابن تیمیه، قلمروی گسترده شامل شرق شبه جزیره، [[صحرای نجد]]، [[حجاز]]، و بخشی از [[یمن]] را تصرف کند.<ref>الاعلام، ج۶، ص۲۵۷. </ref> حرکت محمد بن عبدالوهاب همچون [[جمال الدین قاسمی]] (<small>م.۱۳۳۲ق.</small>) در [[شام]] و [[سید ابوالاعلی مودودی|مودودی]] در [[هند]]، در شمار حرکتهای سلفی به شمار میرود، با این تفاوت که ستیزی عقیدتی و میانمذهبی خوانده شده که برخلاف اینگونه نهضتها، از مدل سلفی تنویری بر پایه وحدت جامعه اسلامی در برابر استعمار غرب پیروی نمیکند.<ref>السلفیة بین اهل السنة و الامامیه، ص۴۲-۴۳. </ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |